احمدشاه قادری
هامبورگ، 14 جون 2008
چرا و چه بايد نوشت؟
به همه گان واضح است که در حالت کنونی کشور، بازمانده گان حزب ما - حزب دموکراتيک خلق افغانستان که بعداً به حزب وطن مثمی گرديد – در وضعيت پراگنده گی، بی اعتمادی و يأس و نااميدی در داخل و خارج کشور به سر ميبرند. عوامل گوناگون داخلی و مداخلات دوامدار خارجی در بروز اين وضعيت ناگوار نقش مهمی را بازی کرده اند. اگر قرار باشد در اين نوشتهء مختصر به عوامل ديگر – اعم از خارجی و داخلی – پرداخته نشود، و تنها انتقاد درونی و يا انتقاد سازندهء خودی صورت گيرد، بايد اعتراف کرد که وضعيت پراگنده گی ما حزبی ها تا حدود زيادی در اثر بی توجهی مسئولين امور مربوطهء حزب در سطوح رهبری و حلقه های متوسط به وجود آمده است.
به صراحت ميتوان گفت که نفوس و نفوذ حزب ما در جامعه بيشتر از ديگر احزاب سياسی بود، يعنی ما ميتوانستيم نسبت به هر حزب ديگر، نقش خوبتر و مثبتی را بازی کنيم. بدبختانه عوامل جنگ سرد و مداخلات دشمنان داخلی و خارجی مردم افغانستان، ما را مجال نداد تا اهداف شريفانه يی را که حزب ما و رفقای ما، به خاطر رفاه مردم شرافتمند کشور ما، در برابر خود قرار داده بودند، به کرسی عمل بنشانيم.
اما حالا که ما در اثر حوادث ناگوار در چنين حالت قرار داريم و همه ميدانيم و خوب ميفهميم که عوامل مختلف سبب فروپاشی حزب ما شد و ما را به پارچه های مختلف تقسيم کرد، يک سوال عمده در برابر ما قرار گرفته که در اين مقطع چه بايد کرد؟
آيا قلم برداشت و يکی را بر ديگری برتری داد و خود را محور قرار داده از بهترين ها شمرد و ديگران را رد کرده و دعوای وراثت حزب را در ميان گذاشت و مطرح کرد؟
به وضاحت ميتوان گفت و نوشت که اين کار، نه تنها ما را با هم متحد نخواهد ساخت، بلکه به پارچه های ديگری هم تقسيم خواهد کرد. هرکه دست به چنين عملی ميزند، به جز اينکه تطبيق اهداف بيگانه گان را آسان سازد و از اتحاد نيروی چپ جلوگيری کند، کار ديگری نخواهد کرد. اين عمل نه تنها در شرايط دشوار کنونی بلکه در هيچ مرحله و حالتی به نفع جنبش چپ و مردم افغانستان نخواهد بود.
من منحيث يک فرد، خود را مربوط به خانوادهء چپ کشور ميدانم و متيقن هستم که چه ما بخواهيم و چه نخواهيم، وضع نظامی و سياسی در کشور و در منطقه و بالاخره نفوذ روزافزون نيروهای راستگرا و قهقرايی، ما را مجبور به اتحاد خواهد ساخت. بنا بر اين، وظيفهء خود ميدانم به آن دوستانيکه با نوشته های شان تخم نفاق و عداوت ميان نيرو های چپ ميپاشند و قلم را به جای آنکه به حيث وسيلهء تشويق به اتحاد استفاده کنند، منحيث درز انداز استفاده ميکنند، مراجعه کنم و تقاضا نمايم که:
دوستان، رفقا و برادران گرامی،
ــ به خاطر اتحاد نيروی چپ و ترقيخواه و وطندوست کشور، از اين کار دست برداريد.
ــ برای ما لازم است تا خود را هرچه منسجم تر سازيم، تا منحيث يک نيروی قوی برای رفتن در ايتلافها با ديگر حلقات سياسی و اجتماعی به خاطر به دست آوردن اهداف ملی، آماده گی اصولی و متحدانه داشته باشيم.
ــ هدف آنانيکه اتحادِ پارچه های جداشده از بدنهء حزب شان را ميخواهند، احيای دوبارهء همان حزب نيست. نبايد ايشان را به خاطر رسيدن به اهداف خود، به چنين اتهامی متهم ساخت.
ــ محافل حاکمهء پاکستان، اين دشمنان ديرينهء افغانستان، در کمينگاه نشسته و مانند کرگسان لاشخوار باز هم منتظر کندن گوشت از بدن افغانها اند. نبايد با چنين نوشته ها آب به آسياب شان ريخت.
ــ حلقه های حاکمهء ايران در تشديد تفرقهء قومی، مذهبی و زبانی در افغانستان از ساليانِ درازی وارد عمل شده و خواهان بربادی کشور ما ميباشند. نبايد گذاشت که گماشته گان شان بيش از اين در ميان ما نفوذ کرده و در تفرقه اندازی بين خودی ها، خوش خدمتی دستور دهنده گان خارجی خود را کنند.
ــ جهان عنقريب وارد مرحلهء نوين سياسی خواهد شد. آفتابِ عفريت سياه و جنگ افروز جهان، آهسته آهسته رو به غروب است. اين اميدواری وجود دارد که بعد از انتخابات رياست جمهوری، تغييری در سياست امريکا به نفع منطقه به وجود آيد.
و سرانجام:
در اين اواخر که تقاضای اتحاد و همکاری ميان جزاير جدا شده از بدنهء حزب، از جانب اعضای حزب مان در همه جا بلند و بلندتر شده ميرود، نبايد در راه اين خواستِ برحق، سنگ اندازی کرد.
اکنون که صداقت اکثريت اعضای حزب قهرمان ما از بالا تا پائين، به مردم کشور معلوم گرديده است و از حزب ما و رهروان آن به نيکويی ياد ميکنند، نبايد عملی را مرتکب شد که ما را در گودال سياه تاريخ جا دهد.
اين دور تاريخی کشور، محکی است برای همهء آنانيکه داد از وطن، خدمت به مردم و به خصوص قشر زحمتکش جامعه ميزدند، عدالت خواه و خواستار آسايش مردم و ترقی کشور خود بودند. نگذاريم از اين امتحان خجل بدر شويم. بنا بر اين، قلم برداريد و همه را متوجه اتحاد و يکپارچه گی سازيد.از نوشتن مضامينی که سبب تخريش و نفاق گردد، دست برداريد. مسايلی را مطرح سازيد که به نفع مردم افغانستان و در آخر امر، به نفع انسان زحمتکش باشد، نه به نفع و خواسته های بيگانه گان.
سطح آگاهی مردم ما در اثر جنگها و سياست بازی ها و دست درازی های کشور های همسايه، در طول اين چهار دهه بالا رفته است. هرکه هرچه مينويسد، آنها به تحليل ميگيرند و در مورد جر و بحث ميکنند و ميدانند که کی، چی و چرا مينويسد. فلهذا کاری نبايد کرد که بعدها ندامت داشته باشيم. نوشته های مشوق برای اتحاد، خدمت به نيروی چپ و مردم شريف افغانستان است.
به اميد و آرزوی اتحاد، اتفاق و در قدم اول يکپارچه گی جزاير جدا شده از بدنهء حزب مان.
با عرض حرمت
احمدشاه قادری