نگاهی به مقالهء

علی محقق نسب وماجرای جهان هجرت

دستگیر نایل

             تکلیف این دوست ما زیاد و بیماری اید یولوژیک شان نسبت به هر اید یولوژی زده ای مزمن تر بوده است.چون خود شان می نویسند:« قصد دفاع از هیچ بید ینی را ندارم. جوشش عقایدم طوری است که منهای دین اسلام ،و ارتباط با مسلما نان ، حتی صحبت کردن با بیدین را از روی اجبار وناچاری، می پذیرم!!علی الخصوص، کمونیست را!بخاطر پوچی عقیده وکشتاری که بر جامعهء بشریت روا داشتند.واز دایره وچوکات آدمیت شان خارج شان میدانم.!»

         آقا! اولا : علی محقق نسب یک ادم بیدین نه ،بلکه یک عالم دینی درجامعه روحانیت است وثانیا:هیچ عقیده وباوری را پوچ وباطل دانستن،حق ما وتو نیست، واینکه خودت انها را از دایرهء آدمیت خارج شان میسازی، نشا نهء بی خردی و جهل مرکب شما است.چون تعداد نفوس غیر مسلمانها درجهان ما،بیشتر ازتعداد مسلمانان جهان است.حضرت شیخ سعدی اگر او را مسلمان و یکی از فرزا نگان علم وادب فارسی میدانی ،نزاع بین یک یهود و مسلمان را در یک حکا یت زیبا و دلنشین چنین بیان کرده است:

_« یکی یهود ومسلمان، نزاع میکردند         چنانکه خنده گرفت از نزاع ایشانم

    به طیره گفت مسلمان گر این قباله من       درست نیست، خدایا یهود میخوانم

    یهود گفت: به تورات میخورم سوگند        وگر خلاف کنم، همچو تو مسلما نم

    گر از بسیط زمین، عقل، منعدم گر دد        بخود گمان نبرد هیچکس که نادانم»

واگر قصد شما ازکشتار توسط کمونیستها باشد ومنظور تان همان اعضای حزب خلق وپرچم که برجامعه بشریت روا داشته اند،رهبران جهادی شماهم، دست کم از ایشان نداشته اند، بلکه روی آنها را دردههء نود و دوهزارم ،سفید کرده اند.آنها که از برا دران دینی شما اند اما دیدیم که بر همین مردم افغانستان چه روزهایی را اوردند.مگر واقعهء افشار یکی از ان نمونه ها نیست؟آن کمونیست ها که برجامعهءبشریت ظلم روا داشتند،این امپریا لیستها در عراق وشرق وجنوب افغانستان امروز چه گلهایی را بر سر برادران وهموطنان شما باد میکنند وشما که به جهادی بودن خود افتخار میکنید،مگر همین حالا وطن اشغال شدهء تان غرق در فحشاء قمار، شراب، بیدینی و بی ناموسی و تولید و قا چاق مواد مخدر نیست؟ و غیرت دینی و جوشش عقاید شما نم نکشیده است.؟ مگر فخر می کنید که نتیجهء جهاد مقد س شما و مردم مظلوم افغا نستان دست اورد هایش همین ها بوده است؟ که بر سر مردم وطن تان نازل شده اند؟

      این اقا در جای دیگر از مقاله اش می نویسد:« مسلمان جهادی ام که تمام اموراتم درید خداوند بزرگ قرار دارد وهمه روزه حرکاتم در جهت تحقق حاکمیت دین خدا ،بدست توانای جهادی ها در افغانستان، رو به پیشرفت است..!» برادر، دین خدا ( اسلام) که شما جهادی ها هنوز در روی زمین نبودید ،در چه بلا تکلیفی قرار داشت که اکنون به برکت جهاد شما در جهت تحقق است؟اسلام،هزار وچهار صد سال پیش که بوسیله پیامبر خدا( محمد ) به مردم جهان ابلاغ شد،خداوند خودش حامی وحافظ دین خود است ونیازی به دکانداران دینی ود ین فروشان ندارد.در دنیای امروز ما،بیش از شش ملیارد انسان زنده گی میکنند که بیش ازیک ملیارد انهارا مسلمانان تشکیل میدهند.بقیه را دیگر ادیان ومذاهب وفرقه ها.اگر خداوند تنها حافظ ومالک شما جهادیها باشد(که نیست)پس تکلیف غیر مسلمانان وغیر جهادی ها باخدای شان چه است؟ دردنیا نخست هویت انسانی أدم ظاهر میشود وسپس،هویت دینی وباور هایش یعنی آدم اول انسان است وبعد متدین (مسلمان یهودی، بت پرست،مسیحی، زردشتی بیدین وغیره) مولا نا،اول شاعر مسلمان است ،نه مسلمان شاعر فردوسی، حا فظ و ناصر خسرو ودیگران نیز مولانا که هزار بار بیشتر ازشما معرفت دینی وایمان بالاتر داشت،آدمهایی مانند ما وشما را دیو و دد،خوانده است وبدنبال انسان و انسان سالاری میگشت:

« دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر           کز دیو د د ملولم و انسا نم آرزوست »

     گفتند: یا فت می نشود، جسته ایم ما           گفت: آنکه یافت می نشود، آنم آرزوست »

و نگفت  مسلمانم آرزوست.سعدی هم طنز شیرینی به آدمهای مانند ما بیمار های زمانه ها دارد که میگوید:

_« ای هنر ها گرفته بر کف دست              عیب ها  بر گر فته  زیر  بغل

    تا چه خواهی خریدن ای مغرور             روز درمانده گی،به سیم دغل »

     شما که خود را اهل قلم وفرهنگ میدانید،وسخن ها وشعر های بزرگان ادب را نمونه ومثال می زنید، باید از اهل دین وعرفان وفرهنگ،وادب ،درسهایی آموخته باشید سنایی بزرگ میگوید:

_« سخن کز بهر حق گویی،چه عبرانی چه سریانی

    مکان کز بهر دین جویی، چه جابلسا چه جا بلقا »

     سخن حق،لطف حق،نورحق، مکان وزمان وکفر ومسلمان نمیخواهد.وخدا، در همه جا هست.( خورشید یکی و نور او، هر طرف است) در دیر وحرم،در کعبه وبتخانه با یهود ومسلمان با همه اما دریغ که ما با جنگ«هفتاد دو ملت»،درگیر شده ایم و حقیقت را نا شناخته، « رهء افسانه» می زنیم.امروز،در هین قرن بیست و یکم، که از اختراعات وکشفیات غیر مسلما نان استفاده میکنیم،و به سایت های انترنی از طریق ایمایل، مقاله می فرستیم،به موتر و هوا پیمایش سوار شده طی طریق میکنیم،با تیلفون مبا یلش همراه دوستان خود سخن میگوییم وحل مشکل مینماییم،با تلویزیون وسته لایت ان خوش گذرانی وتفریح میکنیم،که همه خوب و دلچسپ اند.اما از حضور و معاشرت با خود شان نفرت داریم.و بقول شما از روی اجبار، با ایشان گپ می زنیم! خوب است که در دنیای امروز ما،مثالهای شما اندک اند.ور نه، جهان زیبای امروز را برای انسانهای غیر مسلمان،و خدمت گذاران بشریت،برزخ می ساختند جالب اینست جناب رجا که خود را« مسلمان جهادی »عنوان کرده است،ندانستم که مسلمان جهادی،از مسلمان غیر جهادی، چه امتیازی دارد؟ نزد خداوند، ( بهترین انسان، پرهیز گار ترین  ایشان است) نه جهادی ترین آنها اگرجهادی بودن وانسان کشتن محک پرهیز گاری است،باید اقای حکمتیار، سیا ف و ملا محمد عمر،وبن لادن ،بهترین بنده گان خدا باشند!  ( خوشبختانه که نیستند!)

              این دنیای بزرگ ما که با پیشرفت تکنا لوژی واختراعات بشری، وتنوع رسانه ها به دهکدهء کوچکی تبدیل شده امروز سخن از گفتگوی تمدن ها وتبادل فرهنگ ها وسخن از انسان سالاری می رود، برادر مجاهد ما،اقای نوراحمد رجاء  نزدیک شدن با غیر مسلما نان را اجباری وحتی ضد معارف اسلامی میداند.( فاعتبرو یا اولی الا بصار!!) این عشق شیخ اجل سعدی به جهان وانسان ،باید همیشه اویزهء گوشها وسر مشق زنده گی مان باشد که می فرمایند:

_ « به جهان خرم از آنم که جهان، خرم از اوست

     عاشقم بر همه عالم، که همه عالم، از اوست»

__________( مارچ 2008 _لندن)

 


بالا
 
بازگشت