نبی زاده

هشتادومين سالروزوفات علامه فيض محمد کاتب هزاره مورخ سترگ و بی بدیل تاریخ معاصر کشورخجسته و پر بار باد

                                                    

 

                                       چون کام جاودان مـتصـور نـمي شود           خرم کسي که زنده کـند نـام جـاودان 

جـلوه گـاه نـور بادا خاک ایشان              رحـمت حق بر روان پاک ایشان


 علامه فيض محمد کاتب هزاره  در سال ١٢٧۹ هـ ق در  قره باغ غزنی به دنيا آمد و به روز چها رشنبه دوم میزان  1308 ش  ــ مطابق24 سپتمبر1929 , و سال ١٣٤۹ هـ.ق در کابل جهان فانی را وداع گفت. ، جنازه علامه کاتب هزاره  در بالاى جوى چنداول شهر کابل به خاک سپرده شده است ، علامه کاتب  در حدود هفتاد سال زيست ودر رشته هاى حکمت ،کلام ،تاريخ ،ادبيات عرب ،فقه ،اصول ،منطق ،نجوم ،جغرافيه و غيره مهارت داشت .، علامه کاتب تحصيلات اوليه را درولسوالی قره باغ  ولایت غزنى فراگرفته  سپس راهی نجف اشرف درعراق گرديد، چندی در آن مرکز علمی به تحصيل پرداخته و مدتی درنیم قارهءهند آنوقت، در شهرلاهور مشغول تحصيل شد و نيز مدت کوتاهی در قندهار نزد علمای  دینی تحصيل نموده ، اما بيشتر معلومات او در سايه مطالعات دوام داری است که در کتابخانه های عراق، ايران، هند و افغانستان انجام داده است. کاتب به زبان هاى  عربى ،انگليسى ،اردو و پشتو آشنايى داشت، آثار زياد و گرانبها نوشت و آثار چاپ ناشده او به خط زيبای نستعليقش در کتابخانه های داخل و خارج افغانستان موجود است. ، تحفه الحبيب درسه جلد، سراج التواريخ درپنج جلد ، فيضی از فيوضات، تاريخ حکمای متقدمين ازهبوط آدم تا بعثت حضرت عيسی ، نژاد نامه افغانستان و  تذکره الانقلاب از آثار مشهورکاتب مى باشد.، جلد سوم  سراج التواريخ کاتب درآن زمان چاپ ،جلد چهارم اش از چاپ بازماند وجلد پنجم اش مفقود مى باشد.، قراراظهارات وصحبتهای پسر کاتب هزاره که او در ماه عقرب سال ١٣٥٨ شمسی به تعداد -٩ کتاب ورساله و ٧١ شماره سند ازآثار و يادداشتهای پدرش را  که به رياست آرشيف ملی  تسلیم داده است.تذکره الانقلاب وقسمت باقى مانده جلد سوم سراج التواريخ که شامل پنجسال حوادث اخير دوران امارت امير عبدالرحمن مى شود ،شامل اين کتاب ها مى باشد علامه کاتب هزاره يکی ازمورخان توانمند کشور است که رويدادهای دو سده گذشته (  ١١٦٠- ١٣٤٧ قمرى) کشور را به نگارش درآورده است. رویدادها و حالات سیاسی و اجتماعی افغانستان را علامه کاتب در نوشته های خود به صورت بسیار واقعبینانه و بدون مبالغه و فارغ از غرضمندی و متکی به مدارک موثق و دست اول بازتاب داده است او مجبور بود تمام بیعدالتیها و مظالمی را که بر مردم افغانستان تحمیل می شد، به دلخواه مقامات وقت در نوشته های خود جلوه دهد. با اینهم او به وجه نهایت زیرکانه، اعمال ناروای حکام را در ورای الفاظ و کلمات و در لفافه طنز و کنایات جا به جا میکرد و در معرض بیان میگذاشت تا نسل های بعد از خود را از آن همه ناروایی های مستبدین  آگاهی بخشد.

 کاتب هزاره یکی ازمورخین ماندگار تاریخ کشور و یکی از شخصیت های سیاسی و تاریخی واز برجسته ترین چهره های متفکر و سمت دهنده نهضت مشروطه خواهان افغانستان بحساب میآید.وی که لقب پدر تاريخ نگاري معاصر را در کشور ما کسب نموده، بحق از جمله کساني است که نام آن بر فراز تاريخ معا صر افغانستان درخشش جاودانه دارد و از جايگاه رفيعي برخوردار است. دانشمندان معاصرافغانستان ، علاّمه فيض محمد کاتب هزاره را همرديفِ ابوالفضل بيهقي، دبير با درايتِ سلطان محمود غزنوي دانسته و لقب بيهقي ثاني به او داده اند. و حتي آثار ارزشمند اين مؤرخ شهير کشور را همطراز با همان خصوصياتي مي‌دانند که آثار بيهقي از آن بهره‌مند بوده است. يعني، همانگونه که آثار بيهقي از انسجام کلام، سلاست و روانيِ عبارات و پختگي انشاء و صداقت در حفظ وقايع برخوردار بوده، که آثار علامه فيض محمد کاتب نيز از آن مزايا برخوردار است.  کاتب هزاره نيم قرن از عمر شريفش را در خدمتگزاري به مردم، از راه اشاعة علم و فرهنگ و خلق آثار گرانبهايش سپري نموده و «سراج التواريخ» را به مثابه چراغي فرا راه نسلهاي آينده کشورش به جاي مي‌گذارد. بي ترديد، ارزش علمي آثار علامه کاتب تا جايي است که بدون مراجعه به اين آثار ارزشمند، هيچ اثر تحقيقي در زمينه تاريخ افغانستان، نمي‌تواند از اعتبار علمي و دقت نظرکافي برخوردار باشد. پژوهشگران ما اگر تا ديروز از آثار ديگران به عنوان مرجعِ مورد اعتماد براي تدوين آثارشان استفاده مي‌کردند؛ خوشبختانه امروز، ديگران از کتابهاي تاريخي علامه فيض محمد کاتب، به عنوان مرجعِ مورد اعتماد و داراي اعتبار، استفاده مي‌کنند. در حقيقت براي نخستين بار، آثار کاتب موجب شد تا مبادلات علمي- تاريخي ميان افغانستان و کشورهاي خارجي در گستره پژوهشهاي تاريخي برقرار شود. زندگي پربار علامه فيض محمد کاتب، اين شخصيت چند بُعدي، درس بزرگي براي نسلهاي پس از وي مي‌باشد. او با نحوه عملکردهايش در زندگي که از فراگيري علوم متداول گرفته تا خلق آثار تاريخي، صداقت و امانتداري، درک واقعيتهاي موجود آن عصر و مشارکت در فعاليتهاي سياسيِ نهضت مشروطيت، که خود از چهره‌هاي مطرح درجمع مشروطه‌خواهان بود؛ الگوي تمام عيار براي نسلهاي آينده کشور است.  شخـصیـت  بلـند  مـرتــبهء علامه کا تـــب ا ز نـظر ا د بی  با هیچ یک ا ز نویسندگان هـــم عـصـرش قـا بل مــــقا یـسه نیـست کـه  نــثر فـا رسـی سـراج ا لـتوا ریـخ خیـلی پخـته تر از دیگر آثار چاپی آن دوره بوده است ".  "كا تـب د ر وا قـع  كـسى اسـت كــه شـرا يـط و ا وضاع زما ن خـود را به طـور مشرح بـيان ميكـند و تـنها به شـرح زنـد گـى ا ميـر و خوا نيـن دور و بـرش ا كـتفا نيـمكـند و بـراى همـين منـظور مـورد ا نتـقا د مـردمـا ن صا حب نـفـوذ  قـرا ر ميگـيرد .

علامه فيض محمد کاتب واضح ميسازد که مورخ هيچگاه از درج حقايق نباید چشم پوشی کند کاتب بازگويی حقيقت را در تاريخ، پيشه خويش ساخته بود و ازادگی را منش خويش و گويا پيمان بسته بود که خامه اش را هرگز با دورغ و گزافه و تحریف واقعيت نيالايد.او حقايق ناگفته را با دليری نوشت و چون تاريخ پردازان مزدور به معامله گری در اين امر شريف تن نداد.هر چند امير شکاک، صفحه صفحه، سطر سطر و واژه واژهء نبشته های او را بازنگری ميکرد، اما کاتب توانست گاهی صريح و عريان و زمانی با کنايه و با بهره گيری از شگرد های ادبی، آنچه را که حقيقت ميپنداشت بازگويد و جعل و دروغ و گزاف را برزبا ن نیاورد . عـلامه فیـض محـمد کا تـب هـزا ره توانست که نوشتـن وا قعــيـت ها ی تا ريخی را  د ر خـد مت سـلـطا ن مستـبـد ی چون ا ميـرعـبـــد ا لـرحـمن خا ن بـنـويـسد ا مــا ا و هـيچگا ه رسا لت عـظـيم  قــلم  و مسـئولـيت بـزرگ  وجــدا نی خـود را در برا بر عــصر هـا و نـسل هـا ی آ يـنده  به  مـوقعـيـت و منصـب خود نـفـر وخـت.

بعد از مرگ حبیب الله خان به سال 1347 هجری در جلال آباد  وظیفه کاتب  به حیث ملا در دارالانشا و مجلس تالیف خاتمه داده شد و به دارالتالیف وزارت معارف  منتقل گردید تا در تهیه و تنظیم کتابهای درسی با دیگر اعضای دارالتالیف مساعی به خرج دهد. او در دارالتا لیف افزون بر ابراز نظر راجع به کتابهای درسی، آثار دیگری را که از آن اداره برای چاپ آماده ساخته می شد و خود نیز به نوشتن کتاب و مقالات می پرداخت، چنانکه کتاب « تاریخ حکمای متقدمین» را در جریان کار در همین اداره تالیف و چاپ کرده است . علامه کاتب هزاره برعلاوه آنکه  مورخ شهیر کشور  بحساب میآید  او درزمان کارش به وزارت تعلیم وتربیه ، بعضی از کتب درسی توسط ایشان تصحیح و دوباره نویسی میشده که او مصحیح  ورزیده نیز بوده اند. او چند گاهی در مکتب حبیبیه وقت به حیث معلم نیز انجام وظیفه می نمود و در تربیه فزندان وطن سهم خود را ایفا کرده اند.

علامه کاتب در شرایط بسیار دشواروخونین که مردم هزاره را فرا گرفته بود میزیست وبا لای جامعه هزاره در آنزمان هنوز هم تبعیض قومی ومذهبی بشدت بیداد میکرد.  وی ، تبعیض  وبیعدالتی را که در نظامهای استبدادی بر مردم هزاره به اشکا ل و بهانه های متنوعی اعمال گردیده بود بطرز ماهرانه منعکس میسازد. اگرچه ظاهرا وی به جانبداری از دربار،  ظاهرآ مردم هزاره را به سبب سرکشی ، به الفاظ رکیک و ناشایسته مورد عتاب و سر زنیش قرار میدهد. ؛ ولی در پشت پردهء این الفاظ مظلومیت  حق به جانب بودن این قوم ستمدیده را برملا ساخته و قیام آنان را بر ضد عمال تجاوزکار و فتنه جوی رژیم وقت  بصورت  واقعی توجیه می کند. فیض محمد کاتب میکوشید رسلت تاریخی اش را به شکل کاملا طبیعی و بدون جلب توجه سفاکان و قهاران ادا نماید. برای تحقق این هدف ، آینده گان را از حقایق مطلع سازد. علامه کاتب در بارهء وضع زنده گی مردم هزاره به سه نکته اساسی اشاره میکند:اول - مرد م هزاره را در نظامهای استبدادی با نظر استخفاف می نگریستند. وی این موضوع را در قرینه مناسبی بیان میکند: « مردم هزاره که به دسته غلامان نامزد بودند معتمد علیهای اعلیحضرت تیمور شاه شدند  ودوم - مردم هزاره به میل و رغبت و از روی شوق متوسل به جنگ نشده، بلکه هر بار جنگ بر آنها تحمیل گردیده است .سوم اینکه – امرای وقت از اختلاف مذهب همواره استفادهء ناجایز نموده و ملانمایان تنگ نظر را تحریک میکردند تا بر ضد مردم هزاره  فتوای ( جهاد) صادر نمایند. بناء جنگ بر ضد مردم هزاره معمولا صبغهء مذهبی به خود میگرفت. بگفته فیض محمد کاتب هزاره آنرا به حیث جنگ ملیتی تعبیر نموده و قتل و غارت این ملیت ستم دیده را مستوجب ثواب و پاداش اخروی قلمداد میکردند. اما کاتب هزاره در ساحه تاریخ  نویسی مردم  کشورش را فراموش نکرد و با قلم خویش جنایات مستبدین وعاملین قتل عام مردم هزاره و دیگر اقوام  را بدون کم وکاست و بدون هراس وبا هوشیاری درج تاریخ خونبار افغانستان نمود  و اعمال جنایت کارانه امیر میرغضب و خون خوار را افشا و بر ملا کرد وثبت اوراق تاریخ ظلمتبار کشور نمود . کاتب هزاره با وجود تحقیر  و تبعیضی که نسبت به ایشان صورت میگرفت با حوصیله مندی و بدون اندک اشتباهی مظالم  قدرت های استبدادی  را در قید قلم میآورد  وبه مردم کشور تقدیم میکرد. فرهنگیان و دانشمندان افغانستان به این مورخ برجسته  ومتبحرو شخصیت  پیشتا ز سیاسی نهضت  مشروطه کشور و فرزند رنج و زحمت که  مردمش  به آن می بالند وبه این عالم جید و پر نبوغ  افتخار میکنند.اسناد ارشیفی علامه  فیض محمد کاتب،  در تد وین تاریخ نوین افغانستان  از هر نوشته ای دیگری قابل استناد و باارزش میباشد امروز از مهمترین منابع پژ و هشی و شامل کلیه مکاتبات سلطنتی فر مانها اسناد و معا هدات سیاسی. انواع نو شته های اداری و دیوانی گزارشهای اقتصادی و فر هنگی و نظامی اسناد قضا یی و مالی و حقوقی و بر خی از مکاتبات خصو صی و خا نوادگی می باشد، این قبیل تحقیق در زوایای تاریخ معاصر افغانستان که برپایه اسناد ومتون خطی متکی باشد کاری است نهایت ضروری که باید با سراغ منابع در موضوعات مختلف نو شته شود و زمینه برای نگارش تاریخ معاصر مملکت از هر حیث اماده گردد . چنانچه دریکی از نامه  ها  تحریر یافته است جناب جلالتمأب وزیر صاحب حربیه  که  این فدویان( منظور فیض محمد کاتب و سلطان محمد است. ج ص )دولت را مقرر و مأ مور فرموده بودند که شما رفته با مردم کوچی ملا خیل که در ملک حجرستان سکونت دارند بزبان شرین نصیحتا برای شان دانسته کنید که اموال ممنو عی را به دولت غیر نبرند)از ین بیان معلوم می شود که کوچی های مذ کور به سر زمین هند برتا نوی اموال قاچاقی از جمله اموال ممنوعی را برده و از این درک استفاده شایانی می نمو دند و ثر وت هنگفتی را نصیب می شدند. 

سرنوشت علامه  فیض محمد کاتب حالت عجیببی بخود داشت و به همین لحاظ تمام آثار او، تا امروز به جا نمانده و همه آن ها نه تنها برای مردم افغانستان بلکه (به) خو انندگان خارجی نیز نا معلوم میباشند .اگر دانشمندان توانستند با سراج التواریخ سالیان پسین آشنا شوند، با کتاب تذکر الانقلاب و اضافات سو مین جلد سراج التواریخ درسال 1980 زمانی که فرزند فیض محمد کاتب هزاره، علی محمد دست نو یس اثار متذ کره را به ارشیف ملی افغانستان واگذار نمود معرفت حاصل نمودند. اثار فیض محمد کاتب تو جه دانشمندان کشور های کثیر را که به بررسی تاریخ افغانستان مصروف اند جلب نموده و می نمایند. اثار متذکره منابع با ارزش تا ریخی به حساب می اید. در زمان کنونی هیچ دانشمندی که موضوع تحقیق خویش را یکی از جهات تاریخ سیاسی اجتماعی اقتصادی و فر هنگ افغانستان نوین انتخاب نموده باشد نمی تواند اثر خود را بدون مطالعه و کار برد آثارعلامه فیض محمد کاتب، اثر جدی محسوب نماید.  مراجع تاریخی به دو قسمت تقسیم شده است :   نقطه آغاز تمام نو شته های تاریخی شنا سایی موارد مختلف استفاده از مأ خذ تاریخی می باشد، و از حسن اتفاق تشخیص اختلاف بین این دو کاری است آسان، مرا جع مقدم و اصلی، کتب و اثاری است که در زمان و قوع وا قعه یا در سال های نزدیک به ان نو شته شده باشد واقعات شاه شجاع مثلا در باره تعرض اول انگلیس بر افغانستان یا کتاب محا ربه کابل و قندهار در باره ان واقعه مر جع اصلی است. مر جع ثا نوی و فر عی کتاب و رساله یا اثر که واقعه ای را بیان کند اما بعد از وقوع ان واقعه نو شته شده باشد، کتاب افغانستان در قرن نزده در بیان واقعه فوق مر جع فرعی و ثا نوی می باشد، هو یت اسناد فرعی و ثانوی را می توانیم بر حسب و ابستگی به زمان مو ضوع مو رد بحث، تشخیص و تعین نمایم.  در تحقیق مسایل، مطالب و مو ضو عات تاریخی همیشه مر جع اصلی و مقدم و مر جع، دارای ارزش خاص می باشد.فیض محمد کاتب  هزاره  که در تدوین تاریخ مقام ار جمند داشته همیشه د رتشخیص مدارک و طرز استفاده از آن دقیق بو ده است. نکته قابل تو جه در باره سراج التواریخ این است که مولف هم در مقدمه و هم مو ارد مختلف و در خو رتو ضیح پر داخته و موارد اختلاف را به مو لف اصلی حو اله داده است. درست نظیر انچه که امروز در زیر نویسی معمول است. و درصفحه سو م جلد اول سراج التواریخ بیان مو لف را در تو ضیح مأ خذ به این عبا رات می یا بیم ( نخست جهت رفع اشتباه ابنای زمان کتب تاریخی که در کار بو دند و به سو ی بیان وا قعات افغانستان راه می پیمودند.-1 جهان گشای نادری ۲- تاریخ سر جان ملکم ۳- تاریخ احمدی  ۴- خزانه عا مره  ۵- جلد قا جاریه ناسخ التو اریخ ۶- رساله عر بیه سید جمال الدین الا فغانستانی ۷-  تاریخ سلطانی ۸- رساله علی قلی میر زا اعتضاد السلطنه ۹- رساله محاربه کابل و قندهار ۱۰-کتاب منظو مه حمید کشمیری ۱۱- روزنامه اعلیحضرت شاه شجاع الملک۱۲- کتاب حیات افغانی مو لفه دبتی حیات خان ۱۳-روضة الصفای ناصری مرأت الو ضیه عربیه مولفه یو سفاند یک امریکا یی.۱۴ پند نامه دنیا و دین... و جام و جم فرهاد میرزا را فرا هم اورده و همه و قایع را تطبیق داده ومجمو عه ای را از جهت مطا بقت اسم با مسمی موسوم به سراج التواریخ گر دانیده است .

کا تـب ا یـن مورخ شـهیـر کـشور کـتا ب ضخـیـمی د ر د و جـلد بـنا م « تحـفـتــة ا لحبـیـب»  شـا مل وقا یع د وره سلطـنت ا حمد شـاه  با با (1742 م) ا لی  خـتـم د وره یعـقـوب خا ن و هم جـنگ  د وم ا فـغــا ن ـ ا نگلـیس هـا (1879 م ) د ر 885 صـفحه با خـط  نستـعـلیـق زیـبا  د ر ظـرف تـقـریـبا ً د و سا ل نـوشـت . فـیض محـمد کا تـب کـه ا ز قـشر عـا مـه  بود و به  د ربا ر راه یا فـته بود ، طبـعاً د رنـظر دا شـت که درلـف کلا م  خود ا حـوا ل ستـمد ید گا ن را تمثیـل  نـما یـد و وجـدا ن طبـقا تی خـود را تسکیـن دهـد."ا ما تحـفـة ا لحبـیـب طبـع  نـشد و ا مـیـرهـم د نـبا له مـوضع  را  رها  نکــرد ه ا مـر تحـریـر «  سـراج ا لـتوا ریـخ » را دا د.   جـلد ا ول و د وم « سـرا ج ا لتـوا ریـخ » د ر( 1292 ش ـ 1913 م ) د ر 377 صـفحه نـشر گـرد یـد.   جـلد ســــوم  شـا مـل  وقـا یـع  جـنگ  د وم ا فــغا نها و ا نگلیـسها و ا مـا رت ا میــر عــبـدا لرحـمن خا ن تا سا ل( 1896 م ) د ر863 صفحه د رکا بـل د رسا ل( 1294 ش ـ 1915 م ) طـبع شــد. وقـا یـع پــنج  سا ل بعـدی را هـم زنـده  یا د کا تـب نـوشـته بـود  کـه طـبع  نـشد ه بـود و بعـداً پسرش آ نـرا به آ رشیـف مـلی سپـرد کـه محفـوظ  بـود. گرچه در دوره های شاهان و امیرا ن بعد از امیر عبدالرحمن  برتمامی  آثار و نوشته ها وبخصوص جلد های مختلف سراج التاریخ دستکاری  صورت گرفته  وحتی بخشی ازآنان را  نابود  و حریق نموده است اما  باوجود آن هم جلد سوم سراج را باید سند رسوایی تهاجم وحشیانه و جنگ  ده ساله خانمان بر انداز امیر عبدالرحمن و باقی خاندانش برضد مردم عذاب کشیده هزاره جات  نامید درین جلد سراج التاریخ در باره قتل عام ها -غارت و تاراج ظالمانه مناطق هزاره نشین کشورکه بوسیله دژخیمان امیر سفاک صورت گرفت بادقت کامل از جانب این مورخ نستوه افغانستان جنایات و بی رحمی این امیر خون آشام  در هزاره جات  با جزئیات  افشا و بر ملاساخته  شده است   .

شاه امان الله نواسهء امیر عبدالرحمن شرح اهداء لقبّ« رئیس دلاوری اعظم احترامی طبقهء اعلی ستارهء هند» از طرف ملکه «ویکتوریا» را به جد خود سرسپردگی اورا در مقابل بریتانیا در سراج مطالعه نمود، چنان از روش انگلیس و تحمل جد خود برافروخت که امر کرد تمام مجلدات این جلد ناتمام احراق و در عوض تاریخ واقعی افغانستان نوشته شود. در حالیکه مندرجات این کتاب خود جزیی از واقعات تاریخ دولت افغانستان بود و در عین حال ذخیره یک قسمت مهم از تاریخ قرن 19 افغانستان به شمار می رفت.اما این کتاب ناتمام در سال 1333 هجری ق. در مطبعهء ماشین خانهء کابل طبع شد و بکلی از بین نرفت و نسخه های مطبوعهء آن به دست اشخاص رسید. برعلاوه آن، شاه امان الله خان از دانش ، اهلیت و صداقت کاتب همواره استفاده می نمود. جـلد چها رم سـراج ا لـتوا ریـخ تا سـا ل هشـتم ا مـا نی ( 1306 ش ـ 1927 م) در یک جـلد وحـدود  سـه هـزا ر صـفـحه نـوشـــته شـد کـه د ر کـتا بخا نه معا رف مـوجـود بود " ولی بعدا غـا یـب شـده"است.جـلد پنـجـم « سـرا ج ا لتـوا ریـخ - د ر د ورهء  ا مـا نـیه  بـر ا سـا س  فــرما ن شا هی کاتب هزاره مـوظف  به  نـوشتـن تا ریـخ  ا یـن  د وره هـم  گـرد یـد که ا یـن تا ریـخ  شـا مل هشـت سـا ل  وســه ما ه  د وره ا مـا نـیه نوشـته  شـده  بـود  کـه متـا سـفا نه  سـرنـو شـت هـــر د و جـلـد  ا خـــیـر( چـها رم و پـنجم ) معـلوم نیـست، چـون د ر د ورهء نا د رشـا ه وبـرا د رش ها شـم خان وهـمه خا نـوا دهء  شـا ن کمتـریـن نـشا نـی هــم بـنا م مشـروطیـت ا ول و د وم و شـخص ا مـا ن الله  خا ن و یا محـــمود  طـرزی  را مشاهده می نمودند با یـد مــحو میـشد به  گـما ن غـا لـب ا یـن آ ثا رهــم  د ر کـتـا ب ســــوزی  ســردا ر محمد نعـیـم خا ن وزیـرمعـا رف (1938 ـ1946 م) که غـــرض ا مـحا ی تــما م  آ ثــا ر د وره ا ما نیـه صورت گـرفـت شـا مـل بـوده با شـد.

ا میـرحبیـب الله کلکا نی ا حکا می عـنوا نی زعـما ی سـرشـنا س مـذهـب جعـفـری ، یعـنی محمد عـلی  جوا نـشیرچـنـد ا ولی ، قـا ضی  شـها ب ، خـلیـفه محـمد حسیـن، ا ستـا د غـلا م حـسـن وعلامه  فـیـض محـمد کا تـب، صـا د ر نـمود تا بـه  دا یـزنـگی رفـتــــــــه بـیـعـت مردم هـزا ره  را  بـرا ی  وی  بـیا ورنـد ، و چو ن مردم هـزا ره  د رد فاع قـا طع ا ز سلـطنـت ا ما ن ا لله  خا ن بـرآ مد ند، و بـه  فــرستا ده گا ن مـرکز جوا ب رد  دا د نـد ، حبـیب ا لله  بـه خـشم آ مـد  و ا مـرلـت و کـوب آ نـها  را  د ا د ، ،  کا تـب هزاره این  مـورخ بینظیر کشور  را بطور  وحشـیا نـه لت وکوب نمودند که در اثر آن بشـد ت مـریـض شـده جا ن به جا ن آ فـریـن سپـرد .

ملافیض محمد کاتب هزاره حق ودین بزرگی بالای موسیسات فرهنکی - فرهنگیان وروشنفکران افغانستان دارندتا ازین شخصیت نستوه ومورخ بزرگ کشور بزرگداشت و یاد آوری شایسته بعمل آورند .بمناسبت  گرامی داشت از علامه کاتب  تقریبا بیست سال قبل – حکومت وقت  سیمیناربین المللی سالگرد  تولد  کاتب  هزاره را در ماه حوت سال 1367-شمسی درهوتل انتر کانتی نینتل کابل با شرکت  دانشمندان ومورخین داخلی وخارجی برگزار کرد  .  ودر ماه قوس  سال -1366 – برای آشنائی بیشتر با آثار وشخصیت کاتب هزاره توسط علی بابا شاهو پسرعموی کاتب که  او درعین حال عضویت شورای مرکزی ملیت هزاره را داشت. به کمک  نا مبرده علی محمد فرزند کاتب از شهر مزارشریف پیدا و با آمدن وی  به کابل ملاقات علی محمد با  صدر اعظم وقت تنظیم  شد تا از طریق یگانه فرزند کاتب معلومات بیشتر درباره این مورخ نامدار وطن حاصل شود.  با کمک فرزند کاتب مقبره علامه فیض محمدکاتب هزاره در بالا کوه چنداول درساحه بالا جوی کوه عاشقان و عارفان در یک زیر زمینی کنار جویچه منطقه دستیاب گردید . که بعد از یافتن مقبره کاتب هزاره برای اعمار مقبره این مورخ برجسته کشور طرح ونقشه یک آبده مقبره یاد گاری در یکی  ازمناطق مناسب شهر کابل در نظر گر فته شد تا هر چه زودتر به کار عملی آن اقدام و تمام اسنادونقشه آبده تکمیل گردید ولی  بنا برمخالفت  حسن شرق صدر اعظم وقت در ماه سر طان سال -  1367- شمسی از تطبیق  این نقشه جلوگیری بعمل آمد اما نقشه آبده  یا د گاری مقبره کاتب توسط انجینران ریاست پا ما و ریاست ساختمان شهر داری  کابل با مشوره ریاست دانشکده تاریخ دانشگاه کابل وریاست باستان شناسی اکادمی علوم تهیه ویک کاپی نقشه و تمام اسناد این آبده  یادگاری  در ریاست ساختمان شهر داری کابل تسلیم  داده شد واگر حکومت کنونی علاق بگیرد میتواند از طریق شهر داری کابل در اعمار آبده یادگاری  اقدام و یکی از سرکها ویا جاده ای را بنام این تاریخ نگار برجسته  کشورنامگذاری کند.  خوشبختانه تقریبا بعد از بیست سال دوباره نهاد های فرهنگی – اجتماعی  و موسیسات دولتی جهت تجلیل و بزرگداشت از علامه کاتب هزاره  اقداماتی را برای معرفی و شناسائی ایشان از طریق محافل فرهنگی و سیمینار ها  آغاز نموده اند که به فا ل نیک میگیریم  چنانچه درطی  یک سال اخیر از طرف دانشمندان  و دوستداران کاتب هزاره کار های معینی جهت معرفی و شنا سائی این مورخ نامدار کشورانجام شده است که در زیر برمیشماریم: در تجلیل از مقام شایسته  علامه فیض محمد کاتب ، -سيميناری  از جانب وزارت تحصيلات عالى ، شوراى فرهنگى پوهنتون تعليم وتربيه  کابل ، اکاد مى علوم افغانستان  و دانشگاه خصوصى فیض محمد  کاتب - خانه علم دانشگاه بامیان به مناسبت  هشتادمين سالروز وفات  کاتب به اشتراک  حدود بیش ازيکصد تن از  استادان پوهنتون هاى کابل و بامیان  ، اعضاى اکادمى علوم کشور درشهر کابل تدوير يافته بود. درین   سيمينار دو روزه که  بتاریخ هشتم ماه سرطان سال جاری   زیر نام ( آشنايى با ملافيص محمد کاتب پدر تاريخ معاصر افغانستان ) که درپوهنتون تعليم وتربيه کابل  برگزار شده بود ،  قطعنامه اى صادرنیز گرديدکه:- ،  بازسازى مقبره کاتب، از جانب وزارت اطلاعات وفرهنگ ، مسمى ساختن يک محل ويايک ساختمان دولتى بنام کاتب و ترجمه آثار وى  به ديگر زبان ها  از مواد  قطعنامه مى باشد. و همچنان بتاريخ ١١سرطان، يک سيميناردیگر در ولايت باميان نيز برگزار مى شود. که مواد قطعنامه هاى هر دو سيمينار بصورت  توحيدی براى عملى شدن به ارگانهاى ذيربط حکومتى سپرده خواهند شد.

درین اواخیر نسخه قلمى جلد چهارم سراج التواریخ نوشته مورخ بزرک علامه  فیض محمد کاتب و فرامين دوره امير عبدالرحمان خان را از يک باشنده شهر کابل بنام محمد وسيم مالک انتشارات اميرى به ارشيف ملى سپرده شد ه است .  اثر اولی  که  بيش از ١٤٠٠  صفحه دارد تمام وقايع  دوره امير حبيب الله خان را  تا زمان کشته شدن وى  و گرفتن  استقلال کشور از انگليس ( ١٢٩٨ هـ ) را درج نموده و اثر دومی  نقل از  فرامين اميرعبدالرحمان خان است . ودر اين نسخه قلمى، اکثريت فرامين که هند برتانوى ارسال نموده ، درج است .   ،  اين فرامين چهار جلد ديگر نيز داشت اما تاهنوز، فقط يک جلد آن در يافت شده است . محمد وسيم مالک انتشارات اميرى در مورد گفت که اثار قلمى ياد شده  را حدود ٢٠ سال قبل، از خانواده مورخ بدست آورده بود . ارشيف ملى يکى از بزرگترين محل حفظ آثار تاريخى است . ، که در آنجا ١٥٠ هزار   ور ق قلمى و بيش از ١٠ هزار کتاب قلمى موجود است . در حدود یک سال قبل به همکاری تعدادی از دانشگاهیان و تحصیل کردگان  - دانشمندان و دوستداران علامه فیض محمد  کاتب هزاره تصمیم به راه اندازی در تدوین برنامه های کاری دانشگاه خصوصی کاتب گرفتند که ،ساختمان اصلی دانشگاه کاتب در حال حاضر در کارته سه در غرب کابل واقع شده و تعدادی از اعضای هیأ ت علمی آن به کار تدوین و تنظیم مواد درسی مشغول هستند. قرار است سیستم درسی دانشگاه کاتب بر اساس معیارهای مدرن و به صورت واحدی (کریدتی) باشد و از طریق امتحانات کانکور سراسری دانشجو بپذیرد. دانشگاه کاتب قرار است در رشته های علوم انسانی مانند حقوق، علوم سیاسی، تاریخ، جامعه شناسی، مدیریت و باستان شناسی دانشجو بپذیرد و طبق برنامه های پیش بینی شده در سال های آینده رشته های فنی و طبی نیز در آن تدریس خواهد شد.بر مبنای تصمیمات گرفته شده هیچیک از استادان دانشگاه کاتب سویه تحصیلی شان  کمتر از ماستری (فوق لیسانس) نخواهد بود.

نتیجه گیری :-

علامه فیض محمد کاتب  یکی از مورخان طراز اول وبی مانند افغنستان شمرده میشود او فرزند رنج و زحمت بود و دریکی از خانواده های مردم هزاره ء قره باغ ولایت غزنی بدنیا آمده است . کاتب هزاره بازحمتکشی فراوان و استعدادخارق العاده که داشت به دربار وقت راه پیدا نمود و تاریخ واقعی تقریبا سه قرن معاصر کشور را بصورت دقیق نوشت و برخی را به چاپ رسانید. گرچه آثار و نوشته های کاتب بنا بر اتفاقات و رویداد های منفی سیاسی خاندانی نظام ها ی دولتی افغانستان تلف گردید مگر باوجود آن هم دوستداران تاریخ کشور و علاقمندان آثار کاتب بطور شخصی برخی از آن نوشته های قلمی وی را نگهداری نمودندکه متناسب با تغیرات سیاسی در کشوریک بخشی زیادی از کتب و آثار کاتب پیدا و بعضآ به چاپ رسانیده شدند. علامه کاتب در رشته هاى حکمت ،کلام ،تاريخ ،ادبيات عرب ،فقه ،اصول ،منطق ،نجوم ،جغرافيه و به زبان هاى  عربى ،انگليسى ،اردو و پشتو و غيره آشنايى داشت، آثار زياد و گرانبها نوشت و آثار چاپ ناشده او به خط زيبای نستعليقش در کتابخانه های داخل و خارج افغانستان موجود است.  زندگي پربار علامه فيض محمد کاتب، اين شخصيت چند بُعدي، درس بزرگي براي نسلهاي پس از وي مي‌باشد. او با نحوه عملکردهايش در زندگي که از فراگيري علوم متداول گرفته تا خلق آثار تاريخي، صداقت و امانتداري، درک واقعيتهاي موجود آن عصر و مشارکت در فعاليتهاي سياسيِ نهضت مشروطيت، که خود از چهره‌هاي پیشکام ومطرح در جمع مشروطه‌خواهان بود؛ الگوي تمام عيار براي نسلهاي آينده کشور است. کاتب هزاره سمبول از تقوا  - پر هیزگاری و وطن دوستی بوده است ونسبت به مردم کشور عشق سر شار از تامین عدالت  اجتماعی را داشت و طرفدار اندیشه عدالت و مساوات در جامعه بود  ودرین راه نیز زحمات و تکالف فراوانی متحمل گردیده است .علامه کاتب هزاره پنجاه سا ل از عمر با ثمرش را در خدمت تاریخ و فرهنگ افغانستان قرار داده است که امروز همه مورخان و فرهنگ دوستان کشور و جهان از آثار گرانبهای علامه کاتب فیض می برند.     روحش شاد و جایش بهشت برین با د.

   رویکرد ها:   -

- سایت سمنگان – بنقل از مجموعه مقالات، سمینار بین المللی کاتب نویسنده رضا ضیا ئی.

 

- سایت آریائی زیرعنوان  فیض محمد کاتب« بیهقی ثا نی ، مـورخ شهـیر ا فغا ن » نویسنده :- احسان لمر.

 

ـ   سایت کاتب هزاره  زیر عنوان تهـمت به ملا فیـض محمد کا تـب  نویسنده :- ا نجنیر سخی ا رزگا نی.

 

 بنقل ازسيمينارى هشتادمين سالروز وفات علامه فيض محمد کاتب هزاره . مشارکت ملی سایت-

- سایت آریائی  بمناسبت برزگداشت ازهفتادوهشتمین سال وفات معلم جاویدان تاریخ علامه فیض محمد کاتب هزاره.

   ـ  سایت مشعـل بمناسبت گرامیداشت ازهفتادو هفتمین سال وفات مورخ بزرگ علامه فيض محمد کاتب هزاره .

 - وبلاگ کاتب هزاره نویسنده: - دولت هزاره-

-  بنقل ازعلی بابا شاهو پسرعموی کاتب هزاره که از- 1364-الی 1371- ش عضوشورای مرکزی ملیت هزاره بود.

 

    -یادداشت های شخصی صاحب قلم.          - 6- ماه جولای – سال – 2008 -عیسوی

 


بالا
 
بازگشت