سید موسی عثمان هستی

مدیر مسؤول ماهنامه طنزی وانتقادی بینام در کانادای تورنتو

 

یک واقعیت است کج تعبیرش نکنید

 

نه زقوم پشتونم نه ترک نه تاجک نی هزاره

نه پشۀ  نه نورستان نه از اقوام این سیاره

تمام رهبران این اقوام همه خاین ودزدوداره

به سازاجنبی رقصنددرنقش شیطان ومکاره

نه دین پرستم نه کافرونه عرب چلتار پاره

خداراشکرکه انسانم درخدمت انسان این سیاره

دل من ودل ملت ازدست تفرقه اندازی شده پاره

که افغانستان وخرارسان می گویندمیزنند نغاره

"هستی"

بارها گفته ام، که از مستعار ومستعار نویسی نفرت دارم، چراکه حتماً زیر کاسه مستعار نویس نیم کاسه بی وجدانی وبی هویتی پنهان است. واز پشت سرنامردانه خنجربی وجدانی را همچو صیادی که خم خم می رود ومی زند. وحرفهای آن پیش ملت ما قابل قبول نیست . اگر بگوید که ضیا مسعود معاون کرزی بوده واست، در خیانت کرزی شریک نیست ،آفتاب با دو انگشت پنهان نمی شود،برخورد ضیا مسعودبا کرزی برخورد یک زن وشوی را ماند. در کابل قدیم  خراسانیی همسایه افغانی بود، زن افغانی ازخراسان بود ،زن وشوی باهم جنگ کردند، زن که خراسانی بود، به شوهر خود طعنه زد، خراسانی دیگری که همسایه افغانی بودشنید، چون آدم بی غیرت وبی هویت بود ، دایره زنانۀ خودرا بر داشت، در شهر وبازار قوشق بنام زن افغان خواند، زن وقتی از قوشق خواندن خراسانی بی هویت هموطن اش خبر شد ، گفت زن وشوهر جنگ کرد، خیله«...» ها باور کرد .

 حالا بی هویت هاکه پدر ومادر شان معلوم نیست، "مگس سران تخلص فیل" سر خود مانده اند، اینجا وآنجا سر وصدا می کشند ، وملت نجیب افغانستان را میخواهند با جنگ زرگری دوخاین شناخته شده فریب بدهند . وکسانیکه واقعیت ها را برملا می سازند، ولست خاینین رابا عکسهای خاینین در مدیا بنشر می رسانند، اورا به یک حزب ودار ودستۀ ویا جائی می چسپانند تا دورغ های شاخدار شان مورد قبول ملت افغانستان قرار گیرد. در حالیکه ملت افغانستان مستعار نویسان  بی وجدان رااز طرز ماندن پکول شان می شناسند . وبه ملت افغانستان فرق نمی کند، که "مگس سران فیل نما" هر تخلصی سر خود بگذارند واز هر خاینی دفاع کنند، آنها رااز طرز خرام آن می شناسند .

من نام این خاین ووطن فروش مستعار نویس را بخاطر توصیه  آقای مهرین تاریخ دان ملت نجیب خود نگرفتم ،اگر این عمال ناشائیسته خودرا ادمه داد ، خودش وسایت بدنام فاشیستی آن رابا دار ودسته بد نام شان به ملت افغانسان معرفی خواهم کرد. باز هم اگر این انسان بی هویت بنام خود نوشته می کرد،آن وقت من از شهامت وی استقبال می کردم  .  چه انسان با وجدان بنام خود می نویسد،  که دست آن قابل بوسه است. مردانگی وشیر زنی یک نویسنده وقتی قابل قدراست، که بنام خود سایت می کشد، بنام خود ایمیل دارد، وبنام خود نوشته می کند. کسیکه ایمیل به نام خودش ونوشته بنام خودش نیست، از نام دیگران استفاده می کند، وبا نام مستعار به جان دیگران می افتد بی وجدان ترین فرد کره زمین است .

واما از چیزیکه من نفرت زیاد دارم آن است،که مرا از قطار انسان وانسانیت بکشند، در قطاراین وآن وکدام ملیت وتبار قلمداد کنند. من فقط انسانم ودر خدمت انسان وانسانیت بودم ،هستم ودر آینده نیزمی باشم ،وبه این حرف خود سالها باور دارم. ودر قسمت ایمان خود استوار هستم واگر کسی وجدان داشته باشد، مرا در قطار این وآن حساب نمی کندواز نوشته های پنجاه سال به این طرف من از وجدان کار بگیرد سر من قضاوت کند. از تمام  احزاب ،تنظیمها ،مجاهدان ،طالب وسلطنت  طلبان اجنبی پرست نفرت دارم . در زمان شاه زندانی بودم ،در زمان داوود زندانی بودم، در زمان حاکمیت حزب دمو کراتیک خلق زندانی بودم، ودر پاکستان به اثر جاسوسی سر سپردگان آی اس آی زندانی شدم ، من اتکا به خدا وملت نجیب افغانستان دارم، پیش من امریکا، ناتو،انگلیس، روس چین،ایران، پاکستان، ترکمنستان، ازبکستان ، تاجکستان وهر کشور دیگری که چشم بد به خاک وملت ما داشته باشد، دشمن  ملت مابوده واست وطن ما سالها از دست این ممالک و دار ودسته های مزدورشان که از ملیت های سر زمین خود ما بودند وبنام رهبر آنهارا قسم مجسمه بر ما تراشیدند. عذاب کشیده ،عذاب  می کشند ،وشاید سالها عذاب بکشند، هر کس که وجدان دارد (1) - ملت واحد (2)- سرزمین آزاد(3) - دولت مستقل با غرورآرزودارد. ومن با کسانی همنوا هستم، که با این سه اصل فوق موافق بوده واست و سگ زنجیری و دنباله رو این وآن نیست .

اگر با این مفکوره که من دارم ،تکفیر سیاسی ام نکنید، واگرتکفیرم می کنید، دشمن دانا را قاضی  ومفتی دانا را مقررسازید، ودوسیه اتهام مرا به دست آن بسپارید، که از دوست نادان نفرت دارم.

عاقل که لباس درتن داشت دنبال پل میگشت

دیوانه برهنه بود بی ترس ز دریا گذشت

 

 


بالا
 
بازگشت