سید موسی عثمان هستی

نویسنده : سید موسی عثمان"هستی"

مدیر مسئول ماهنامه بینام در تورنتو

 

نمی دانم کی درگوش تواین گفت

خدای تویکی نیست است اوجفت

مگرکوری یاچشم توست درخفت

ویاگوش توگردیده ، چون سفت

 

مادرپی آب نمی رویم ،می رویم  به دنبال سراب.

خیزوجست میزنیم،دیواربرلین رامجاهدین کردخراب.

 

دیواربرلین راکسانی فروریختندکه

وطن فروشان مذهبی مارا

از(ک...) سیاست زایده بودند

درجنگ روس

ملت مابازنده بود

این دروغ شاخ داراست که

 درجنگ روس ما برنده بودیم

 چراکه

 تا امروزما دراسارت هستیم

 تاغلامان مذهبی زنجیری های

غرب وروس است

ما بازنده هستیم و

بازنده خواهیم بود

برنده ملت ویتنام بود که تا

امروز آزاد است

اگرنمی دانی

ببین که باز در دامن روس این باریکجا

با حزب دموکراتیک خلق

بنام جهبه متحد می افتند یا نه

تاریخ میگوید

بعداز 1308آهسته آهسته

انگیس مانندسنگ بقه سر در

زیرکاسه ی نیرنگ خود را داخل می کند

بجای خود با سرخی وسفیده سیاست مکاره گی

رقاصان ماهرخودرا

به میدان رقص سیاست بجای می آورند

نادربابرادرن که ازجمله

زنجیری های سنگ بقه هستند

نرمک نرمک سرمیکشند

برسرمردگان بی مغزقبیلوی یاسین

مکاری ،وطن فروشی و دین پرستی میخواند

هاشم جلاد

 گوساله گگ بی پدررا

برمسندقدرت پدرمی نشناند

مجسمه تحمیلی برملت می سازد

 خودش

باساطور دکتاتوری

آب درآسیاب استعمارکهن میریزد

ولی

 کهولت سن

 گلیم هاشم جلادی را

 می  چیند

نرمک نرمک شاه محمودتاجقرغان زاده

که دربین برادران به

 برادربدرگ مشهوربود

تخم نیم بند دموکراسی پخته می کند

از پیش این آشپزمکارهم تخم نیم بند

دموکراسی قلابی می سوزد

شاگردهاشم جلاد

 آشپزک نالایق و

نابکارراباکفگیر

سوراخ دکتا توری به

سرش  می زد

جای عمورا درآشپزخانه سیاست می گیرد و

ازطرف ملت بی دفاع لقب

داوود دکتاتوردیوانه بخود می گیرد

پای دررکاب خشم می گذارد

برزین دکتاتوری سوار میشود

زیر سم قاطرش

 ملت روز به روز

به گردسرمه تبدیل می  گردد

سرانجام

خون دادن ناف چپک شده ی ملت را

سردارولی  بهانه گرفته

همخوابه ی دختر شاه

خون شاه را در آئينه می گیرد

چون

گهواره جنبان ملت ظاهر که هم

 به ستوه آمده بود

پهلون دکتاتورداود را

بنام آزادی سه قوه ودموکراسی

غافل ساخته  به زمین شکست سیاست می زند

از قدرت جباری دورمیکند با

نیرنگ دموکراسی

سرملت بی خبر از خودرا

ازروغن دانی

بی روغن

مزدوردیگری

بنام داکتریوسف چرب می نمایند

این نیرنگ ها به پیری میرسید

دیوارشوره زار سلطنتی

آهسته آهسته فرو ریخته می رود

شیرگرگی بگیل بامتحدین خود و

خرس قطبی دیوانه تشنه قدرت که

درآتش رقابت بنام جنگ سرد در

منطقه می سوختند

پنجه های پُرخون نرم می کردند

به آمدن داود که

ظاهرریسمانش به

 دست روس بود ولی در

باطن روی وفاداری و

نمک حلالی به باداران

فامیلی سابقه شان نشان می داد

بانشان دادن چراغ سبز روس

درسال1352 دوباره

 پشک هفت جان دکتاتور

نفس نیم جان سلطنت را

جان می بخشد و در

عین حال

دوستان ظاهری اش که

دشمنان باطنی اش

هستند

حزب دموکراتیک خلق را

دربطن خود تر بیه میکند

ازخودخواهی های دکتاتور

خشم زنجیری ها دولت روسی

روزبروززیادمی شود

خرس قطبی

دندان چوچه ها ی خودرا

با سوهان کمونستی در

افغانستان ناچارتیزمی کرد

روزی رسید

بی خبر از ازکاجی بی

برپشک هفت جان دکتاتور

 نمک پروردگان روسی دندان اندختند

مانند داراکولا خون اش را

چوشیدند

استخوان اش را تا آمدن کرزی به

یادگارماندند

که جنرالی که دفن کرده بود خریط کند

سراز شب 7 ثور

نمک پرورده های روسی بر

پاچه ی ملت دهن درازکردند و

از بوی خون ملت

مست مقام وچوکی قدرت شدند

طول نکشید به جان هم افتادند

 مذهبی های خود فروش از

 ترس درامواج جنایت

چوتا جاسوسی (آی اس آی ) افتند

به یک داراکولای دیگرتبدیل شدند

سر نمک پروران روسی را با

پنجال جنایت خاریدند

شروغ به بخوردن گوشت انسان های

احساساتی وبی خبر از خود شدند

هزارها مظلوم وروشنفکر را

درپاکستان وافغانستان کشتند

برسینه خود

سیاسنگ دینداری کوبیدند

وبر پیشانی مخالفین خود

 مهرکفرزدند

نمک پروردگان روسی  در

هشت ثور فرارکردند

کله پز بر خیست

بجای اش سگ نشست

 نمک پروردگان

 امریکا وانگلیس وپاکستان آمدند

به جان هم افتادند

بزرگترکرم های قران مغز

القاعده وطالب را شوردادند

طالب زیر شلاق امریکا وانگلیس

با هم دستی القاعده

اسلام شمشیری و

قانون زنده بگورزنان را

دستورات وحی قرانی ملا عمر خواند

واز زیادی مشروب خودخواهی ونادانی

مست سرکشی شدند

فرعون گونه سرکشی ازخالق خود کردند

خالقان امریکا یی انگلیسی وناتو

ناگزیر شدند

که برگردن نمک حرامان خود خواه

 (ک...) زایده سیاست خود  

زنجیر طلایی ببندند

سگان طالبی والقاعده را

درقپان جنگ وگریز بگیرند

این نیرنگ شش سال طول کشید

خرس قطبی از

خواب زمستانی شکست خودبیدارشد به

مجرد بیدارشدن از

 خواب طولانی

خرس قطبی

 پنجال بر

نقشه گرجستان گذاشت

شیران گرگی باران زده را

آهسته آهسته باغرغرخود بیدارکرد

شیران گرگی که

نمک حرامان مذهبی را

 قبلاًاز(ک...) سیاست خام خود

 ولادت داده بود

در عربستان جمع کرد

تا نقش بعد از ثوررا به کمک

چوتا جاسوسی (آی اس آی ) دوباره به

 نفع باداران شان

درمنطقه بازی کنند

خرس نیم جان قطبی که

خواب رسیدن پنجال خود را در

آب های گرم بعداز

یک خواب طولانی دوباره باز

 می بیند

دراین خواب اعمار مجدد دیوار

برلین هم دردماغ اش خطور می کند

روس  در زیر فرورختگی دیوار برلین

دوباره پای کوبی می کند

ودرخم محراب جهان کشایی

نمازشکرانه جهان کشایی می خواند

می گوید کی

با قربانی حیوانات بی خبرازخود

دیواربرلین فرونه ریخته بود

سایه دیواربرلین

 هنوزپا پرجاست

روس ساغرودکا ی خود راباز

سرمی کشد

برلین نشینان از

 ترس مستی اتومی روس با

متحدین شان به

 عقب  خود باز

مانند

شترنظرمیکنند

می خواهند که

دم خود را ببینند

بازشیران گرگی باران زده با

متحدین خود

خواب دردام انداختن

 این خود فروخته گان بی مایه را

 مجاهد ،طالب و القاعده رامی بینند

که مانند سگان  لاشخواربه

اشاره شان عوعو کنند

ولی

سرسایه دیواریکه هنوزباقی است و

روس که درخم محراب سایه دیوار بر

منبر جهان کشایی زبان دراز می کند

می داند که نه برعوعو سگان نه

دیواربرلین فرو ریخته ونه

 دوباره فرو می ریزد

پس بگوید

افسانه گویان

 تحلیل گران خواب آلود که

 دیواربرلین را شیران گرگی با

مکاره گی فروریخت بودند؟ یا

صدای جفیدن سگان مذهبی از

 کون زایده ی شیران گرگی تاریخ زده ؟

کس که می گویدکه

 تاریخ تکرار نمی شود

من می گویم قبلاً تکرار شده بود

 باز تکرار می شود

کفتر بی پروبال دموکراسی

در برگهای خزانی راه گم می کند

آشیانه دوباره طعمه ی

 توفان وسیلاب می شود

ویرانه ها آشیانه جغد ها می گردد

از فروریختن دیگر دیوار ها

افسانه برلین دوباره سر زبان ها می آید

نقشه جغرافیه دنیا تغیر می کند

برسر هزارهاکله انسان

 شمشیرقتل وغارت

 یاسین بی رحمی میخواند

امپریالیست کفن روس می پوشد

چین جاکت امریالیست به تن می کند

دیگر طفلان شرق پیش غرب

زانوی درس خواندن نمی زند

افق سرخ غرب نقاب سیاهی می پوشد

آری من وتو

مکاره گی سياست کاذب

 دیروزگرگان باران زده را

 ندانسته بودیم

ای کاش که

من وتوزنده باشیم

 ویادر

 طومارافسانه اصحاب کف

کور گره بخوریم که

از خواب طولانی روزی

 بیدارشویم

من  آن آن روزباز

طومارکور گره خورده ی

پیش گویی خودرا بتو باز

کنم

وتواز حرفهای خوش باوری خود

دامان ندامت براشک هموارسازی

دوستان یکه می گویند که

 سبب فرورفتن دیوار برلین

 جهاد دلقکان مذهبی بوده

با ز برفکررسای خود

تجدید نظر کنید

چشمان خواب آب آلود خود را

با آب وجدان خود

 پاک سازد

 بعد ازشستشوبازکنید

ببینید که

دیوار برلین را

 جف جف وعوعوسگان مذهبی از

کون زایده یا

شیران گرگی باران زده

 فرونه ریخته اند یا

مکاره گی های خود شیران گرگی و

غفلت خرس قطبی

 سبب

فروریختن دیوار برلین شده

آن وقت می گوید که

مجاهیدین چیزی نبودند

درسایه شتر جفیده بودند

نبایدبرفیصله لوی جرگه

قهرمان سازی کنیم و

دایره به دست ملت دهم

که خودراناشناخته

برسینه ی خود

 خود

نشان

افتخاربزند و

القاب بابا بگیرند

وازما ملت چند پدره بسازند

 وجایزه آزادی نوبل خواب ببیند

 

نوت : مقصد از چند پدره

مرویس هوتکی

احمدشاه درانی

ظاهرمحمدزایی

محمدگل مهمند

رحمان بابا

 عمربابا امیرک الفساد

انشاالله  فردا اگرهمین قبایلی های آن طرف خط ديورنددراوغانستان دست پیدا کنند کور ملا عمر را هم سر ما با با می سازند من پیشتر نام آن را در جمله با با آوردم

 

www.benamonline.com

 

 


بالا
 
بازگشت