سید موسی "عثمان"

 

دزد به سر خود پر دارد

یک دم ودوشاخ به سردارد

طنز: ازسید موسی هستی 

                                 

آقای مفقودالاثری" دنباله رو" که  نویسنده چیره دست وزمانی هم از مبارزین- مجاهدین بود و با فاشیست ها وشاه پرستان ودیگرجنایتکاران روابط  علنی نداشت و به اصطلاح توت فراه را ازحرارت  وجود انقلابی اش در زمستان پخته می ساخت و بعد ازفرو ریختن قصرتوطئه جرمن - جرمن نا پدید شده بود، به فضل خداوند برنگرانی ما خاتمه داده صحت و سلامت از دریچه شگسته "جرمن- جرمن " دوباره سرکشیده، خواسته که خواب های" سه تصویر را در یک قاب، ولی نوری" برایش تفسیر کند.

قبل از آنکه دنباله این داستان را بگیرم حیفم آمد در آغاز داستانی را که خود شاهد وبخشی از آن بودم در اینجا ذکر ننمایم.

در اوایل سال 1353هجری شمسی که "رهبر انقلاب سرطان!!"هنوز از باده ودکای روسی مست و عشوه گران پرچمی از ملکی ونظامی آغوش آن "دیو" را گرم می نمودند وبچه مسلمانها به تحریک نوادگان "برژینف" یا در زندان ویا هم آواره دیار غیر گردیده بودند وبرخی در دیار غیر به پابوسی آزدها و"دیو سفید" مشغول شده بودند، من هم به حساب زبانم که سر سرخ را قریب بود بر باد دهد، در"قلعه کرنیل زندان دهمزنگ" از لطف "رهبرانقلاب چنگاش" برخوردار گردیده، خدا را شکر می کردم که بالاخره بعد از سالها ماموریت در"کابل "بدون کرایه ، سر پناه یافته ام ، روزی از روز ها وقتی از" رادیوی کابل "صبح زود آواز قران قاری بلند شد، یک تن از هم اتاقی ها که صاحب منصبی بود از قوای عسکری، رادیو را خاموش نمود. من که از جانبی عمری با نان ملایی شکم سیر نموده بودم واز جانب دیگر دوسیه نسبتیم نیز تبلیغ افکار اسلامی قدرت طلبی بود، از آن هم اتاقی پرسیدم که دلیل چنان عملی را توضیح دهد.

وی با همان لهجه شرین برادران پشتون شنواری وقتی دری حرف می زنند گفت:

قاضی صاحب! تو خو میدانی که من مسلمان هستم وبه جرم مسلمان بودن از طرف پرچمی ها به خصوص دوست ناجوانم "فیض محمد" وزیر داخله به زندان افتاده ام. اینرا هم خو میدانی که این رژیم به خصوص پرچمی های آن به اسلام هیچنوع اعتقادی نداشته ، فقط مسلمان نمایی می نمایند. به خاطر همان مسلمان نمایی ها ودروغ پردازی های کودتا گران است که من از آواز قاری وقرائت قرآن اززبان اینها که وسیله فریب ساخته اند نمیخواهم بشنوم و نفرت پیدا کرده ام زیرا می دانم که آنها قران را به خاطر چال ونیرنگ وفریب مردم می خوانند نه ایمان واعتقاد به آن .

حال به این دوست مفقود الاثر"بدرقه کننده" " دنبال مسافری رفته ِی" نو پیدا باید بگویم:

صدا وحکم تو علیه یکی از سر سپردگان پرچم که گاهی از گریبان "اف.اس.ب" سر می کشد وگاهی هم از پای منبر حافظان ظلمت و"واواک" ودر عین حال توبره "آقا خانی "نیز به گردن دارد، هر قدر هم حق به جانب باشد، همان صدای قرانی را ماند که از رادیوی ضد دین بلند می گردد.

منظورم در اینجا سایت"جرمن- جرمن" است.نمی دانم خودت می دانی ویا نفهمیده با آن دسته شیاد ومیهن فروش همکاری می نمایی؟ من که یک قاضی وبه اصطلاح شما روشنفکر ها "ملا وچپنکی" بودم بالاخره فهمیدم که "پدرام"و"جرمن- جرمن" دو روی یک سکه ولازم وملزوم همدیگر اند. آنها هردو از طرف بیگانه وبه فرمان بیگانه وظیفه دارند، تا تنور نفاق وشقاق قومی را داغ نگهداشته، نگذارند روشنفکر های این وطن مسایل مبرم کنونی را مطرح نمایند، نمی دانم شما روشنفکران مکتب دیده ودر کوره سیاست پخته شده چرا نمی دانید،که "علی آباد" هم شهر است وهم دیوانه خانه.

اگر این فرض را از اول منتفی بدانیم که در دنیای انترنیتی امروز که ساخته کاری را حد وحدودی نیست به خصوص برای آنهاییکه از پستان های ک.ج.ب و وحریف آلمانی آنها شیر تقلب چوشیده باشند، آن مصاحبه واقعاً به "پدرام" تعلق داشته وهیچ نوع تقلبی در بین نیست ، باز هم از اینکه سایت "جرمن- جرمن" به دفاع از شخصیت شخیص وبی همتای "اعلیحضرت امان الله خان" بر می خیزد نباید باعث تعجب هیچ کسی گردد. زیرا سایت "جرمن – جرمن" که به خاطر دفاع از دشمنان تاریخی "شاه امان الله" یعنی خاندان" نادرغدار دیره دونی" وطن فروش وبادرآنها "انگلیسها" از نیمی از بدنه وسر خود گذشت نمی تواند در این دفاع صادق باشد. دفاع از "شاه امان الله" به کسانی تعلق می گیرد که مانند وی ضد اجنبی ودر قدم اول ضد "انگلیس" باشند. نه اینکه چون "عطایی، ولی نوری، قیس کبیروفرید صغیر" از مدفوع آنها روزه باز نموده وبا ادرار آنها وضو تازه نمایندو هر کسی را که ضد اجنبی باشد دشمن جانش گردند.

اینکه "پدرام" چنان "گ..ی" را خورده است ویا خیر امریست قابل تحقیق ودر صورت صحت ، قابل تقبیح. اما نباید فراموش نمود که "جرمن- جرمن" از طرح این مسئله هیچ هدفی به جز جمع کردن وطن دوستان وفریب آنها ندارد. این جیره خواران" انگلیس" اگر به راستی به "شاه امان الله" در زمان خودش افتخار" آسیا" احترام قایل هستند، اول با دیره دونی ها تصفیه حساب نمایند وبعد با متجاوزین ودشمنان خونی آن شاه یعنی "انگلیسها".

در غیر آن باید بدانند که آواز قاری "باسط" هم از رادیوی" اسرائیل"، "امریکا" ،" انگلیس" و"آلمان" نمی تواند، به معنای دعوت به حق تعبیر گردد.

اکنون همه کانون های تفرقه را شناخته اند، چه" پدرام "باشد چه "ولی نوری "ویا" عطایی"، به حساب "سگ زرد برادر شغال" گفته میتوانیم:

"نه کل ماند نه کدو          لعنت بر سر هر دو"

« در قانون اساسی وقت داوود خان، رییس جمهور، درست در جای پادشاه تکیه زد. مثل پادشاه قبلی، صریحا (در قانون اساسی) آمده بود که رییس جمهور از هر نوع مسئولیت و خطا منزه می باشد، یعنی اینکه رییس جمهور مورد بازخواست و بازپرس قرار نخواهد گرفت »

به اساس نوشته فوق گفته های آقای نعمت جان ترکانی بجاست آقای فنا مجبوراست معذرت (به به به به خ خ خ خ وووواااا ه ه ه ه دددد!!!!)

وتمام اعضای حزب دموکراتیک خلق باید کشته شود که به ولی نعمت خود خیانت کرده وحسن امیری وویس ناصری می تواند بعد از کشته شدن اعضای حزب دمو کراتیک خلق پیک های خود را جنگ بدهند.

به پنج وقت گروضوراتازه سازی         مه می دانم که مرد بی نمازی

نزن درجان این وآن ای ابلیس           ترا من می شناسم خود چه سازی

 


بالا
 
بازگشت