خوشه چين
چراتواشتباه کنی؟
قسمت سوم
هیچ(( قومی)) انسانی برتراز(( قومی))انسان دیگری نیست مگر آ نکه بهتر بودن خودرا درخدمت انسان بحیث موجود توانا ایجاد گر و خلاق به اثبات برساند.
هرگونه تعرض جا هلانه به شکست منتهی میگردد
مقا ومت عاقلانه وآ گاهانه، گل سفید میدهد ومیوه سرخ به بار می آورد.
اضمحلال تمام عیار، معیارهای اخلاقی انسانهای زمانه ما
بلی! اتهام بستی، توهین کردی، کنون تهدید میشوی.
بعد از مرگ سیاسی، کشتی بی قطب نما، شناور دربحربیکران گشته است.
حاکمیت بدل به خواب نما شده.
ازین خاطر است که ده سال پروژه وحدت خواهی راه را به سوی گند ه گی و پرا گندگی میبرد.
«عیاران» میگویند که حق را با زور(( مردم)) توسط مردم برای مردم باید گرفت.
ازآیدیولوژِی وا رداتی اجتناب کن،تحولات وتغیرات سیاسی« وارداتی» را که دران منفعت بیگانگان دخیل باشد ضریب صفربنما.
انقلابات اجتماعی و انکشاف اقتصادی را از دروازۀعلوم عبوربده.
برای اینکه اشتباه تکرا نشود به علم رومی آ وریم وبه محا سبه ارزش قایل میشویم.
قسمت اول برای ما شیوۀ اثبات انسا نیت را معرفی کرد. این بار می نویسم به این شیوه .
برخیز زجا
پی آ زادی برخیز
برخیز که
پوز ظالم و ستمگر بشکنی
ای «عیار» زمانه
تا به کی طوق غلامی برگردن
تا به کی پای مغرور بو سیدن
با ید که نالۀ خشم آ لود مان
رفته رفته به فریاد آ ید
میوۀ صبر به مراد آ ید
کاخ ظلم از ریشه برباد آ ید
تا آ نجا که زنده گی آ زاد آ ید
قسمت دوم هستی وجهان مارا درشرایط نوین به بررسی گرفت. رویهمرفته وظیفۀ دهل کوب به پایان نرسیده است به همراه طولۀ پای وطن پرست در دهل میکوبد. همه کس باید بداند که امروزه روز، سخن گوی زمانه دهل است.ازروی اجبار اقرار میدارد ومیگوید وطن داران محترم دراروپا انواع فورمول های مختلف درکله ومغز مردم ازجمله قانون ژول جا گرفته است.
چقدرسخت است که بدانی و گفته نتانی که در افغا نستان در کلۀ بعضآ از آدم های وطن فروش لنگی وچهل تاروپپاق ودرگردن شان کجکول جا گرفته است.
درینجا راجع به
1- کجکول
2- ژول سخن میگوئیم
کشکول، کجکول، کاسۀ گدارا گویند.
کجکول چه است: کاسۀ گدائی.
قدرت را با گدائی گری گرفتن عاقبت روسیائی دارد.
اگر امروز برایت دادند فردا ازت پس میگیرند د پردی کت ترنیمو شپودی. قدرتی که به گدائی گرفته میشود عاقبت استبداد را با خود می آ ورد چرا که درین قدرت ارادۀ مردم دخیل نیست تحت تأ ثیر آن هزاران انسان جان را به حق میسپارند.
«عیاران» وقتیکه نامی ازعیار برده میشود نمک حرامان وطن را آ تش درجان شان شعله ور میشود خوب آ مده را ردی نیست.
«عیاران» بیان میدارند که همه مردم عادل نیستند ودرانجام عمل صادق نمی باشند. چشم پوشی ازحقیقت گناه است که اگر نگوئیم اگر درجامعه انسان خائن وجودارد. انسان صادق هم موجود است. او است که به حیث آفتاب درخشان و تابنده حضور خودرا به معرفی میگیرد. اگر بعضی ازسیاست مداران خود خواه میباشند . مگر این را فراموش نکرده باشیم که رهبران جوانمردی هم پیدا میشود کارکن که یک لقمه نان حاصل از عرق جبین لذت فراوان دارد نسبت به دسترخوان پر از نعمات که به گدائی و مفت بدست می آ ید.
شا ملو ناله می کشد.
آئینه ای برابر آئینه ات می گذارم تا از تو ابديتی بسازم
چراغی به دستم
چراغی در برابرم.
من به جنگ سیاهی میروم.
گهواره های خستگی
از کهنشان های خاکستر شده را روشن میکند.
فریادهای عاصی آذرخش-
هنگامی که تگرگ
در بطن بیقرار ابر
نطفه می بندد.
و درد خاموش وار تاک-
هنگامی که غوره خرد
در انتهای شاخسار طولانی پیچ پیچ جوانه
میزند.
فریادمن همه گریز از درد بود
چرا که من در وحشت انگیز ترین شب ها
آفتاب را به دعایی
نومیدوار طلب می کرده ام
تو از خورشید ها آمده ای از سپیده دم ها آمده ای
تو از آینه ها و ابریشم ها آمده ای
در خلاء
که نه خدا بود و نه آتش،نگاه و اعتماد تو را
به دعایی نو میدوار طلب کرده بودم.
شادی تو بی رحم است و بزرگوار
نفست در دستان خالی من ترانه و سبزی است
من برمی خیزم!
چراغی در دست ، چراغی در دلم
زنگار روحم را صیقل می زنم .
آئینه ای برابر آئینه ات می گذارم
تا از تو
ابدیتی بسازم.
«احمد شاملو»
ژول چه است: ژول واحد اندازه گیری درجه حرارت، جریانات الکترون وکارهای میخانیکی است.
از تعریف چنین بر می آ ید که گفته شود انتقال یک نیوتن به فاصله یک مترعبارت از ژول است.
1J = 1N.m
که برابراست با
مطابق به تعریف فوق:
اگرحلقۀ عیاران را ژول نام بگذاریم
حزب سیاسی را کیلو گرام
رفتن به سوی وحدت را به متر
زمان را به ثا نیه
متر مربع
یک عیار = یک حزب سیاسی X __________
ثا نیه مربع
از تعریفات فوق چنین نتیجه گیری میشود.
کجکول بگردنان خربوزه را از فالیز دیگرا گدائی مینمایند آ نهم خربوزۀ بی کیفیت وبته تو.
عیار کفیل ژول میگوید: خربوزه را خود به زمین خود کشت مینمائیم تا دیگرا ن ازما به گدا ئی ببرند.
درین جا ازفورمول ژول تعریف عیارچنین برمی آ ید:
«عیار» واحد اندازه گیری درجۀ وطن دوستی و وطن پرستی رفاقت، برادری، ناموس داری ونا موس پرستی صداقت ووفاداری جریانات سیاسی به (( ارمان های انسانی)) کارهای انجام داده شده آنها درمیدان عمل، درزمانهای گذشته ،حال و آ ینده است.
بیان حقیقی این تعریف عبارت از اثبات انسانیت است.
انسان: عالی ترین موجود طبعیت است که قدرت فکرکردن را دارد. درمقابل خوبیها و زیبائیها احساس رضایت میکند . ودر مقابل زشتی ها و پلیدیها افسرده ونا رام میشود وعکس العمل نشان میدهد.
نمیدانم که عکس العمل فعالان سیاسی درقبال جریانات حوادث ملی وبین المللی چگونه است وچرابعضآ ارمانگراهای دیروزی مابه حمایه وپشتیبانی دشمنان سعادت وخوشبختی انسان بر آ مده اند؟؟
یعنی که انسان موجودآزاد ایجاد گر وخلاق است.
دهل میگوید «عیاران نوین» به سنجش گرفته اند هرزمانیکه درکشورما ، به منظورتغیروتحول، تفنگ جای، قلم را گرفت استبداد وشیطنت جای انسا نیت وفرهنگ را گرفت این زمانی است که درآن جا معه انسانیت از جانب گردانندگان امور به معنی واقعی نقطۀ پا یان خودرا گذاشته است.
«عیاران» میگویند که حق را با زور(( مردم)) توسط مردم برای مردم باید گرفت.
ازآیدیولوژِی وا رداتی اجتناب کن،تحولات وتغیرات سیاسی« وارداتی» را که دران منفعت بیگانگان دخیل باشد ضریب صفربنما.
انقلابات اجتماعی و انکشاف اقتصادی را از دروازۀعلوم عبوربده.
قسمت اول:
انسان آ گاه اشتباه نمی کند این توده ها ی بی خبر ازدنیا اند که اشتباهآ بی خردان را بر مسند زعامت میگزینند وبعد حرفی از پشیمانی در میان می آ ید.
برژنیف(( گرباچف+ یلتسن)) اشتباه کرد. سنش پیش رفته شده بود کار طفلانه انجام داد بلای آرد سر کندو زد. پیروزی را امریکائیها نصیب گردیدند قربانی را ما پرداختیم. ریگان( بلکلنتن+ بوش« بن») غروروتکبراروپا ، وحشت ودهشت امریکاحاکم به سرنوشت ماشد اشتباه کرد ند. دراین اشتباه وضعیت ازدائره انسانیت پارا فراترگذاشت.به کشتاربیگناهان عراق وافغا نستان دست درازی کرد. این دور،روسها است که پیروزی راازآن خودمیسا زند پس برای ما چه؟. باعث گردید که قربانی ما بدهیم.
پاده وا نان ذریعۀ یک خمچه ( گاو،گوسفند، خر) را در یک راه می برند، ازگردن به ریسمان می بندند. دریک آوخور کاه میخورند. حدو اندازه ریسمان هریک معلوم است طوریکه زور درحریم عاجزان گردن درازی نکند.
ارنست چه گوارا
چشمان من چون شعاع تا بنده بخاطر نجات مظلومان سراسرجهان میتابد.
چهره های عبوس وقلب بی احساس وسرد ظالمان« معتبر» را هدف قرار داده است.
برو« عیار» امروز باهمین چشمان بینا راهی را که انتخاب کرده ام شمارا به اثبات انسا نیت منتهی میگرداند.
خوشه چین میگوید:
امید که به خدا
عزیزم
میسازمت آ زاد ای وطن
عزیزم
میسازمت آباد ای وطن
با خشت جان خود
میکنم تورا آباد
ازاستخوان وجود خود
بربلندای سقفای تو
ستون میزنم ای وطن
رگ من خون دارد
ازان آ ب میزنم
بر درختان تو
بو کنم از آن گلهای قشنگ
گلهای قشنگ درفصل بهاران
به میل نسل جوان
مرده بگورم صد سال
صد سال بعد
استاده خواهم شد
درمیان قبرگویم
گویم که بردروطنم
اهریمن
پهره داری میکند
نعره زنم چنان که
آغاز، جوا نی میکنم
برای حفاظت ناموس وطن.
حقیقت به روی خط سیاه ریشه میزند.
.
دور بربریت
سپری شده است
عصر بت شکنی است
این راز و نیاز
نالۀ و زاری
همه اش
از بی وطنی است.
اولین حق
ثبوت انسانیت است
او انسان تو با ید انسانیت خودرا ثابت نمائی، بلی این حق تو است. تو حق خودرا بخواه این حق را برای تو کسی نمیدهد.درانتظار کسانی نباش و منشین، مثلیکه آن وقت درموقعیتی بودی آمدند بارگران رابرسرشانه ات ماندند ورفتند. گذا شتندت تنها وتواین بارباید ازآنها ویا بیگانگان دیگری انتظارنداشته باشی.اگرهرکس بیاید توقع شان بازهمان بارگرا ن است. که نصیبت میشود بارکه دیروزانتقا لش دادی ودرپا یانش به خاطر انجامش بدنام شدی.
امروزکه بخاطرآن روزهای طلائی جشن میگیری بدانی آن روزطلائی را توبدست نیاورده بودی آن روز طلائی یکی را بد بخت ساخت زنجیری بود که در گردن تو آویخته شد ورنه تومردی نبودی آ زادی را بدست آورده باشی، به عوض آ زادی، به برده شدن گردن خودرا بر سر زانوی ارباب قدرت نهادی. فقط برده شدن خصلت تو است.
سرپوش بوتل
بوتل عطرشد باز
هوا از داخل
به بیرون شد گداز.
افشا شد راز
که گفت
آ سمان غرغری کرد
مرغ بخت پر پری کرد
عروسک بد بخت در پهلوی
شاه بر سر تخت نشست
نان از سر کار بود
لقمه ها مزده دار بود
ضرب ا لثل عامیانۀ پس کو چه ها است که میگویند.
.... زد م پارسال ..... آمد امسال
پس کو چۀ ها گفتند که تورا شاندند یا خود ت خودرا شاندی. گفت که والله برادر، بزی که با چو پان کار ندارد چرا نانش را بخورد وبعد ا ین تقا ضارا بکند که اورا بنشا نند. این را میگو یند که درجان جورشاخک چسپاندن
عیار اشاره میکند و میگوید بخواه حق انسانی ات را بخواه وآ زادی ات را بخواه. زخم های ناشی از عمل کردهای دیرو زی توام با اشتباه خودش یک معلم است. اگر تو حرکت کنی این معلم راه ها ی دیگری را برا ی توروشن میسازد. بت تراشی نکن که بی خردان بت می پرستند.
تو مو جودهستی باید حرکت کنی بت را که تو میتراشی و بعد در پای آن به سجده میروی این بت تورا نجات نمیدهد.با خبرباشی که امروزه روزفرزند دیگری چون( خلیل بت شکن) درکاراست.که بتان رابشکناند ومردم رابه یکتا پرستی دعوت بدهد.
اولین وبهترین حق انسان عبارت ازآزا دی انسان است. اثبات هستی انسان عبارت از حق داشتن وحق خواستن است. فرصت های ازدست رفته خالیگاهی است. که گفته میشود بین بودن و نبودن.
عصر بربریت سپری شده است عصر بت شکنی است. اگر میخواهی که خودرا بشناسی تویک انسان استی باید که ازجایت برخیزی وحرکت نمائی برای شناخت خودت، ثبوت کنی که وا قعآ تو انسان هستی، وقتی که تو انسان هستی. اگر توحرکت نکنی به نبودت صحه میگذاری.
بلی آ غازحرکت ازین نقطۀ عطف. نقطۀ پیشین را مردود نپنداشته بلکه بحیث حلقۀ گسست وپیوست بحران وکشمکش، پیرامون موجود را تمثیل مینماید. این آ گاهان اموراند وضعیتهای که سرراه می آ یند تمام عواقب منفی اش را به تعریف میگیرند.ومیگویند که برای اثبات انسانیت«آزادی»انسانها بطوراجتماعی ضرور ت حرکت خودرا، جهت گیریها وزوایای حرکت را با حفظ اجتناب ازتکرا ر اشتباه گذشته وقت به وقت به اطلاع عامه میرسانند.
حرفهایکه درین جا به حیث هدف نوشته میشود. زمانی عملی میگردد که مراحل پختگی آن فرا رسد.
درخت دربهارگل میدهد تا بستان صدا میزند که بیا میوه بچین ما میگو ئیم که خانۀ با غبان آ باد.
نا ن درتنورداغ هم از روی میسوزد وهم ازپشت. اگر درزمان نان پختن از حالت اعتدال کار گرفته شد نان تنوری به همراه شوربای چهاریکاری خوب مزه میدهد اشتهای خوب برای تان میخواهم و ما میگوئیم که دستان خانم خانه نسوزد.
تحلیل گری،مارا درجریان قرارمیدهد ومینویسد.باید که ایجادگران وخلاقان ونظریه پردازان ازهمه مسایل فرعی بگذرند. روی پروبلم های عام کشوری باستند. بلی پروبلم عام کشوری همه را به یک نقطه واحد برمیگرداند که همه باهم دریک حرکت نو،جهش ورستاخیزنو، شریک شوند وتاریخ نوبیا فرینند، اینها درمجموع مرکزیت واحد به سمت هدف مشترک، حرکت بحرگونه و برق آ سارا سبب میشوند. ببینیم سرعت موترشانزه بیست باعث آ ن میگردد که که همه کاغذها ی(( به پا استادن به این منظورکه ما باید کشوری را از خود داشته باشیم)) افتیده برزمین و اشیای خوردو ریز را بر عقب خود بکشاند(( جنبش نوین عیاران)) آنگاه است که هرگونه رنگ و بو فی نفسه دریکدیگر تداخل مینماید وبه حیث ارگان واحد مبدل میگردد. یعنی که تعهدات نوپیمانها، تنها پیمنهای منفی گذشته را باطل اعلان میدارد.
بربنیادتعهدات نومهرومحبت به گونۀ نوین شکل میگیرد. وجود اشکال جدید خوی و عادت نورا بوجود می آورد. ادبیات انسانی را بوجه احسنش رونق می بخشد.
قسمت دوم:
روی
پیمان های نوین
قابل توجه
کا ندیدا تورهای ریاست جمهوری افغا نستان
این حرف را دهل میگوید
من نمی گویم
اکثراوقات صداها ازانگاره با لا شده است.
جا ئیکه ظلم وحشت ودهشت بیداد میکند
چراغ ظلم ظا لم تا دم محشر نمیسوزد
اگرسوزد شبی سوزد شبی دیگر نمیسوزد
هرکه راه ظالم را دنبال کرد،خواهد شنید که گفته میشود.
ایاز خاص حد خوده بشناس
اگر نشناختی
همان چکش است همان داس
گلوبا لیزم شکست کرد
تئوری مارکس
به ما مانده است میرا ث
ما عاشق این راه هستیم
عشق تنها در یک کلمه یا عبارت نیست!!...
دوست دارم من وطن را
دوست دارم فرزند وطن را
دوست دارم عشق ورزیدن بوطن را
دوست دارم عشق ورزیدن
به تجربه و عمل را
دوست دارم
عشق به آ زادی را
دوست دارم
عشق به آ بادی را
وحال
عشق به نوشتن را
و باید بنویسم که ای وطن ازویرانه هایت یا دگرفته ام کاندیدها ی مقام ریاست مبلغین خوب و نطاقان مسلط برای دنیای سر مایه بودند.
نطا قان زمزمه میکردند آ هنگ را
تبلیغ وپرو پا گند میکردند جنگ را
به یک دست میدادند سنگ را
بدست دیگر می دادند تفنگ را
میگفتند که بزنید ویران کنید ازبین ببرید اسباب ووسایل علم و فرهنگ را
متوجه باشید که در طول تاریخ افغا نستان فقط چند نفرنام نیک گرفته اند سرزبان های مردم اند.
1- امیرابو مسلم خرا سانی
2- یعقوب لیث صفار
3- احمد شاه درانی – منفی ( جنگ پانی پت)
4- میرویس نیکه
5- شاه اما ن الله
6- امیر حبیب ا لله کلکانی
7- داکتر نجیب الله
امیر ابو مسلم و یعقوب لیث صفار جمعآ هردو در مقابل اعراب جنگیدند. مقابله با بیگانگان ودفاع از ناموس وطن برای انسان جوهرمیدهد.
احمد شاه با با مئوسس دولت مستقل خراسان و امپراطوری طویل و عریض تا به قاره هند گردید.
برای میرویس با با مردم لقب نیکه داده اند میرویس نیکه اولین قیام کننده درمقابل بیگانگان بوده بنآ خصلت آزادی خواهی و آزاد منشی او باعث شد که نیکه مردم شود. نه بابای ملت،با بای ملت بودن برای احمدشاه با با میزیبد نه برای ظاهرشاه.
شاه امان ا لله همزمان با پیروزی انقلاب اکتوبر و تحت تأ ثیر جوسیاسی آن دوره و قیام های مردمی (( عیاران)) از گوشه گوشۀ کشور، آ ماده گردید تا آ زادی کشوررا به حمایۀ بی دریغ کافۀ مردم از بریتانیا مطالبه نماید.
امیر حبیب الله کلکانی (( عیاری ازخراسان)) مرد شجاع دلیر نا موس پرست وفادار به ارمان های غربا و مساکین، دارای احساس ضد ظلم وستم و بی عفتی و بی ناموسی ، قهرمان ملی قیام دهقانی وضد فرهنگ بیگانه به اساس فتوای علمای دین شا یستۀ مقام سلطنت گردید نه اینکه خودش حمایۀ کشور بیرونی را با خود آورده باشد، با داشتن چنین اعتبار دشمنی را علیه وطن و مردم خود اعلان نماید.
داکتر نجیب ا لله شخص با اراده متین شجاع، نطاق خوب، سخن وربینظیر خوش صحبت، تحت تأثیر جوسیاسی بین ا لمللی(( پریسترویکه)) بگونۀ به قدرت آ ورده شد.
بدنام ترین وظالم ترین شاهان و امیران کشور
1- امیر دوست محمد خان
2- امیر عبد ا لرحمن خان
3- محمد نادرشاه
4- شاه شجاع
5- امیرحامد «کرزی» ما فیا سا لاردرجملۀ ظالمان نمی آید اما گفته میتوانیم که به ما نند امیر محمد یعقوب خان(( گندمکی)) بی کفایت ترین رئیس جمهورکشوراست.
خصلت زنانه گی اش نسبت به خصلت مردانگی اش چربی می کند درگریان کردن مقام اول را دارا میباشد.
نقطۀ عطف به سوی گذشته بحیث حلقۀ گسست وپیوست بحران وکشمکش، پیرامون موجود را تمثیل مینماید. شناخت مسائل ازلحاظ تاریخی دراوضاع سیاسی ونظامی مخصوصآ طی سه قرن اخیر(( انگلس،روسیه وامریکا)) ایجاب مطالعۀ دقیق را مینماید. برقراری روابط با این کشورها طوریک جانبه خطردارد.چراکه توده ها میگویند. پوست رهبربکار است.
از مدت ها به این سو درموجودیت قدرت های عظیم جهانی،عناصرداخلی بحیث مهرۀ شطرنج مسابقات ورقابت های بین القارۀ مورد استفاده قرارگرفته است. ازین استفاده های نا جایز،حاصل کار منجر به تباهی مردم نا توان گردید.
شتررا گفتند که چرا گردنت کج است گفت کجای من درست است که گردن من راست باشد.
گردن کج شتر شکوه ازعالمان مکار و فریب کاروازروشن فکران بی احساس مینماید.
درمیان جنگ دوقچ پای میش میشکند.
توده های مظلوم از عالمان بی عمل خود و ازروشن فکران نا مرد خود شکایت میدارند. میگویند که این عالمان بی عمل و روشن فکران مرتجع ما را به تباهی داده اند.
بعضی مردم درمقابل سفیدی تخم حساسیت دارند. بمجردیکه تخم مرغ را نوش جان می کنند بعداز یک دوساعت به تکلیف معده دردی دچار میشوند.
یگانه علا ج این نوع معده دردی ها نخوردن تخم مرغ است.
اگرچنین انسان ها که در مقابل تخم مرغ حساسیت دارند. واز خوردن آن دچار معده دردی میشوند. اگر تکرارآ به همچو یک حالت مواجه میگردد به یقین که اینگونه آ دم ها احمق و لوده میباشند چرا که به خیر وشرخود نمی فهمند.
زما نیکه ازلحاظ تاریخی تمامی حوادث ناهنجاروویرانیها، فصل به فصل درکشور ما افغا نستان نتیجه حملات کشورکشایان بوده یاخود درکشورما حمله کرده اند ویااجیر خودرابا حمایۀ لوژستیکی وامکانات مالی فراوان مامور به اداره کشور کرده اند.
زمانیکه فصل کشت به فصل درو تبدیل میگردد، جای درو به انگاره ، بنآ خود صحنۀ انگاره از خود زبان دارد بیانگر منطق خود است. مامورموُظف به کشت قبل ازوقت و یا بعد از وقت حلق آویز گردیده و یا به گونۀ دیگر داعی اجل را لبیک گفته ونا مش در صفحات تاریخ درج گردیده که اولادش ازان به بعد از ذکر نام شان خجالت میکشند.
جان برادرانگاره چه جای تماشائی است.اگرکسی چوپانی کرده باشد بزگاوو گوسفند چرانده باشد. میداند که انگاره چطوریک جای است برای تما شا و میدان است برای زورازمائی. درین انگاره قچ با قچ میجنگد، قلبه گاو با قلبه گاو، نرخربا نرخرمیجنگد تکه بز با تکه بز.
اکثراوقات صدا ها از انگاره با لا میشود.
صدا با لا میشود ازجانب زمین میگوید که اوخدا یا این چه ظلم است که با لای من جاری شده است، زمین میگوید که او خلق افغان من برای شما تعلق دارم، برا آ ن استم که اگر برایم آ ب برسانید برای تان، ازقلب خود و ازجگر خود، خوراکه باب، میوه باب، غله و دانه میرویانم تا که شما زنده بما نید و به زنده گی آ برو مندانه ادامه بدهید، این قدرجنگ و جدل برای چه است وبرای که؟ شعار بدهید که پوست بکارشده، پوست، پوست، پوست رهبر، پوست رهبر، پوست زعیم بکاراست. پوست رهبری که رابر شده رابری که دشمن خلق خود، برای بیگانه نوکرشده، پوست رابری که از خاطر او توده های مردم خراب و ابتر شده.
کسی گفت که ازین رابر چه جورمیکنی، گفت که دهل، گفت که دهل جور کردی و بعد چه میکنی.
زمین این ملکیت توده ها گفت که دردهل میکوبم.
گفت که به همراه چه میکوبی گفت که همراه طولۀ پای شهید وطن پرست، وطن پرست که درسینه ام پنهانش کرده ام.
وقتا که در دهل کو بیدی از دهل صدا با لا میشود. وطن خانۀ مشترک افغانها است. این خانۀ مشترک، باید که برای افغانها تعلق داشته باشد.
دهل میگوید:حقیقت را میگوید اگرنگوید طولۀ پای شهید وطن پرست میترکاند ش درین روزها حرف ازانتخابات است.همه کاندیدها از منبع بیرونی تغذیه میشوند.
درگوشه گوشۀ جهان دور دنیا را میگردند و به مردم عذرمیکنند که مردم برای اورای بدهد تا که رئیس جمهور شود. وقتی که رئیس جمهورشد. اندک ترین انتقاد از جانب شخصی ویا فردی به آ درس رئیس جمهورمنتخب. فرد انتقاد کننده سخنش به زندان وسرانجام به دار می کشد. این حرف من نیست گوش کن دهل میگوید. حرف دیگری که دهل بیان میکند این است که صدای مردم نغارۀ خدا ست.
دهل ازجانب توده های مردم صدا میزند چطور میشود که زن یا مرد بد اخلاق بعد از بیست سال انجام وظایف نا روا شهر به شهر میگردد خود را به حیث زمین بکر بایر معرفی مینماید.؟
خصلت گژدم نیش زدن است.
گژدم به بقه میگوید بقه جان برای تو دعا میکنم اگربرایم کمک کنی مرا سر شانه هایت از آ ب بگذرانی بقه برایش گفت که خصلت تو گزندگی است و تو می گزی، گژدم گفت اگر تورا بگزم هردوی ما در آ ب غرق میشویم ، بقه منطق را پذیرفت زمانیکه ازین طرف آب به آ ن طرف رسید به مجرد رسیدن گژدم نیش زد بقه برایش گفت که وعده داده بودی، گژدم گفت که وعدۀ ما میان آ ب بود نه در لب آ ب. ازین که خصلت من گزیدن است چا ره چه است.
عیب بزرگ درکجا است که کاندیدها وحواریون آن ازکله کندن گرگ نیاموخته اند.
بالاخره ارادۀ ملیونها انسان غلبه پذیراست برارادۀ فرد.
درین رفت و آ مد ها و آ مد شد ها که درآن دست های نا مرئی به گونه نقش بازی میکند. اگرجریان برخلاف نفع سرکار پیش رفته است سر انجام سر روئسای جمهورها را درمنطقه خورده است.
از شاهان صدو زائی شروع تا به شاهان محمد زائی و حاکمیت چپ دیروز چپ که امروز باید کفایت خودرا در عمل پیاده نماید. ازطریق مید یا خود تشت رسوا ئی خودرا در جامعه پاش میدهند که کثافت کاری های ما کیا والستهای قرن بیست ویک و ما فیای چرس تریاک هیروئین، بنگ و مفره پنهان شود. این حرف را دهل گفته است من نگفته ام.
از زبان دهل بشنوید که دهل چه میگو ید!
دهل میگوید عصر،عصرنو است.آ مدن روشنی بعد از شو است.
دهل میگوید: شما بعضآ ازعلمای کرام توضح وتشریح کنندگان کلام الهی و احادیث نبوی، تحت سایه و ادارۀ شما (( امریکائیا)) کدام نوع حرکات ضد شرعی از قبیل دزدی رهزنی،قتل ، تجاوز به ناموس مردم .... وغیره صورت نگرفته و نمی گیرد. شما روشن فکران نظریات دگر اندیشان را قبول نکردید ساده گر فتید. سزای تان ازین بد تر.
نسل های آ ینده ازاعمال وکردارخراب گذشتگان خود اظهار تنفر مینمایند.
دهل میگوید: من حقیقت را میگویم،به دل خود نمی گویم جبرمرا وادارسا خته است که حقیقت را بیان دارم. اگر نگویم طاقت ضربۀ استخوان پای وطن پرست را کی دارد. این صدای که با لا میشود همه اش از ضربۀ طولۀ پای وطن پرست است. این آ هنگی پیدا میشود، موازی به رتم زمان است ومطابق رتم زمان در وجود من ضربه وارد میشود. ازین خاطر است که یک نوع آ وازخوش آ یند تولید میشود، این آهنگ پیام آورخوبی است برای آ رامش و آرامی مردم زجردیده و بلا کشیدۀ خلق افغا نستان.
دهل میگوید که کلاه بازی در طول تاریخ با لای مردم ما بلا آ فرید.
دهل میگوید: احزاب و حلقات سیاسی و سازمان های اجتماعی اتحادیه ها و انجمن ها شخصیت های مستقل علما و فضلا و دانشمندان محترم را دعوت به این حرف میدهد و میگو ید بیائید که درد وطن را علاج نما ئیم در راه چارۀ علاج درد وطن ازجا برخیزیم، با فهم این تجربه که هرگونه تصمیمی گیری های بیرونی درغیاب مردم افغا نستان، به رنجهای بیکران مردم افغا نستان افزوده است.
مرزبندی های شمال و جنوب افغا نستان درغیاب خلقهای افغا نستان از حکومت های تزارروس وبریتانیای کبیر، با عث ایجاد اختلافا ت قومی سمتی و مذهبی گردیده است که تا وانش را خلق های می پردازند.
بعضی افراد درتمامی سایتها روی همین اختلافات ایجاد شده اگر حقایق را مینویسند. مخالفین حقیقت، عکس ا لعمل نشان میدهند جفنگ مینویسند، میگویند ومیسرا یند تا به ریشه یابی علتها.
روایت گرقصه در اینجا دهل است که بیان میدارد: درزمان قدیم میخواستند از شتر رقا صه تیارکنند. طوریکه یک تابه خانۀ بزرگ را گرم و داغ میکردند وشتر باید درآن تابه خانه رقص را تمرین میکرد تابه خانه طوری گرم میبود که پای شتر میسوخت.اما همزمان با این سوزش پای شتر، صدای دهل با لا میشد ودهل قصۀ از ظلم و شکنجه را ترجمانی میکرد. تا جائیکه درشعورنا خود آ گاه شتر داخل میگردید و به این آ هنگ عادت میگرفت. زمانیکه صدای دهل را می شنید شتر به رقص می آ مد.
و یا اینکه در قرأ و قصبات رواج بود هر کسیکه کار فوق ا لعاده انجام میداد به آ در سش این طور می گفتند. وا لله فلانی آ دم کا فرآ دمی است چه کاری را انجام داده است که ازتصورانسان با لا است.
یعنی که شیطنت ورذالت وظیفه کافرها است نه ازمسلمان ها.
این شیاطین لعین اند که احمق شدن، لوده شدن، نوکر شدن اجیرشدن را در وجود احزاب، سازمان ها انجمن ها انجوهای صادراتی و فرمایشی رواج میدهند.
ازین حرفها که بگذریم ( نادرخان چرانی) (امان الله دوانی) و( حبیب الله کلکان خوانی) ظلم وشکنجۀ اهل یحی و تغیرات و تبدلات، صدراعظم ها ، کودتا ها ( 26 سرطان بعدش هفت ثورمتعا قبآ هشت ثور) برآمد طالب سرانجام کنفرانس بن سناریوی از قبل تنظیم شده است.
همه کرده به سرلنگی وکلاه،شروع ازرهبر( رابر)چلی وطالب ومولوی وملا،رو شنفکران مفتخوار،افتیده دل به بالادرهردوره به زیردهل دشمن به رقص آمده اند نا خود آ گاه خودرا ساخته اند.
صاحب امتیازوابا وقبا.
مردم عادی را داده اند دربلا.
بین خود به یک دیگرمیگویند
مرحبا،مرحبا، مرحبا
بالآخره دهل: حوصله اش تنگ میشود صدا میکشد مردم افغا نستان شما باید که به جنگ سه صد ساله پا یان دهید. به جنگ سه صد ساله پایان ببخشید که نسل ها ی آینده تان هزاران سال در صلح و آرامش زندگی نمایند. ورنه این تابلیت های مسکن که ازین کشورو یا آن کشور داده میشود. فقط آ رامش موُقتی و لحظۀ را سبب میشود.
هستی و جهان ما
باید ازین به بعد، هستی و جهان ما بربنیاد دید گاه های نوین و پیمان های نوین که دیگر کلمۀ ((چراتواشتباه کنی؟)) را با خود ندا شته باشد. شکل گیرند. شکل گیری این خواست بی نظیر وبی ما نند، هدفی است که درفا صله های دور و قله های رفیع مو قعیت دارد. رسیدن به این فا صلۀ دوروقلۀ بلند، نیاز به وسایل دارد. دریافت این وسایل اشکالی ندارد که ما به دنبا ل آن می گردیم و سرگردان هستیم. این وسیله عبارت از این ا ست که خود ما میباشیم.
خود ما یعنی احزاب ، سازمان های سیاسی ، شخصیت های مستقل ، دا نشمندان ، روشن فکران محققین، سراسر کشور، از همه اقوام ملیت ها ، پیروان مذاهب وادیان میباشند.
این ها توا نا ئی آن را دارند که با اتفاق آ راء،هم صدا بگویند که وا بسته بودن کشوردرطول تاریخ منتج به بدبختی مردم ما گردید. بگویند که کشورهای همسایه دورو نزدیک زیرعنوان، رفیق ، برادرودوست با مردم ما سردشمنی را پیشه کردند. هم چنان تو نائی آ نرا دارند که بگویند ما کشورآزاد مستقل غیروابسته میخواهیم افغا نستان میراث است که تکه تکه پا رچه پا رچه با ریختن خون گذشتگان ما بما مانده است این کشور را برای خلق افغا نستان میخواهیم وازان حراست و پا س داری مینما ئیم و برای نسل های بعدی خود تحویلش میدهیم.
ما توا نائی آ نرا داریم که بگو ئیم که امریکائیها با چنین پیش آ مد و جا بجا کردن نو کران شان در مقامات رهبری کشورما یک باردیگر دشمنی آ شکارخودرا با مردم افغا نستان ثابت میسازند.
ما توا نائی آ نرا داریم که بگو ئیم سیاست های آ شکار و پنهانی دنیای غرب در رآس آن ایا لات متحدۀ امریکا باعث ویرانی و تباهی ملت ما گردید این ویرانی و تباهی. خودش مکتب است برای آ موزش.
ما توا نائی آ نرا داریم که همه درکنارهم به عنوان پرو تست در مقابل امریکای متجاوز در حال شکست در افغا نستان و رو سیۀ (( اتحاد شوروی)) متجاوز شکست خورده وهم پیما نان آ نها بگوئیم که ثبات افغا نستا ن ثبا ت جهان است.
اگرجهانیان میخوا هند که در دنیای با ثبات زنده گی نمایند اخلاقآ از دست درازی های به هدف سوء نیت طرف افغا نستان بپرهیزند.
ماتوان آ نرا داریم که خودبرای خودزعیم((قانون)) انتخاب نمائیم همه به محور آن جمع شویم و ازان اطاعت نمائیم.
مردم افغا نستان ازداستان (( بقه و گژدم)) عبرت گرفته اند. آ قای کرزی به مردم افغا نستان چه تحفه داد که که فعلآ خا کیشاه مداری ازچا نتۀ خود دو کاندید دیگررا به معرفی گرفته اند اگر این دو کاندید تعقل داشته با شند میبایست که به اصل خود برگردند. انسانیت(( آ زادی را )) به افغا نستان بخوا هند رئیس جمهور شدن به اشاره بیگا نه دشمنی با ملت است.
کسیکه با مردم و ملت افغا نستان نیست. او دشمن مردم افغا نستان است.
مردم افغا نستان درمقابل دشمن مشترک با هم متفق اند.