+

 

خوشه چين

  بپوش

  فا صله گرفتن ما ازین جهان وازین فضا واین هوا نازیبا خواهد بود.

به امید آن روزهای که باردیگر پشیمان نشویم.

به هررنگی که خواهی جامه میپوش

 من از طرز خرامت می شناسم

همو طنان عزیز محترم ! درین روزها صحبت ازپایان یافتن دورۀ ریاست جمهوری آقای کرځيِ است. شخصیکه بعد ازکنفرانس بن، حمایۀ جامعۀ جهانی را(( بدون در نظرداشت منافع ملی و قوا نین بین ا لمللی)) با خود داشت. ایا لات متحدۀ امریکا ازطریق هوا دیسانتش کرد. پیراهن تنبان پا کسانی به تن، قره قلی قطغنی  به  سر، جیلک مزاری به جان، بوت ایطا لوی به پا، درشهر روم لقب شیک پوش جهان را کمائی کرد. 

      دارد که فا جعه آ فرینان، قرن بیست و یکم افغا نستان را بخود دوزخ روی زمین معرفی نمایند. و آ قای کرځيِ را به حیث آتش کاو دوزخ.

    گفته میشود از امکان بعید نیست که هفت سال دورۀ حاکمیت بعد ازکنفرانس بن را به حیث ناکام ترین دوره درحاکمیتهای دست نشانده ها درافغانستان ازآب بیرون برآمده اعلان نمایند.

    شا شجاع خو گفته بود که :

روی سحر شود سیاه

یار به این بهانه رفت

کسی دیگر خواهد که گفت:

 اگر روزی زقضا روی من  گردد سیاه  فهمیده نمیشود که چه کسی زپهلوی من به این بهانه  میرود و از حمایت من دست بر میدارد؟.

قرار است که ازانتخابات آینده صرف نظرشود. گویاکه لویه جرگۀ انتقالی جرگه های که درطول تاریخ  کشورما درد ملت مارا دوانکرده و هم نمیکند.چراکه درین نوع جرگه ها،ساخت وبا فتهاهمیشه راشی ومرتشی« متجاوز+ وطن فروش» باهم کنارآمده اند.

   احزاب و شخصیتهای محترم اطاعت ازاوامربیگانه سر انجام روی انسان را سیاه میسازد. مگراینکه درآن ارادۀ ملت دخیل نباشد. تبلیغ کنید که دیگران به این لکه  بی ننگی سر دچار نشوند. سر دچار شدن به این سیه روزی تباهی ملت است دانشمندان محترم ، تحلیل گران سیاسی، صاحب نظران، جا معه شناسان، مردم گرا ها ، انسان گرا ها به شما مراجعه مینمایم کاندیدی که ازبیرون کشورخودرا معرفی میدارد قطعآ قابل اعتبارنیست.

 زیرا که ریسمان گردن او به میخ یکی از قدرت های بیرونی بسته می باشد.

 این گونه افراد زما نیکه به قدرت رسیدند. ملت را از پشت سر خنجرزده اند.

    حلقۀ عیاران درین رابطه با صدای رسا اعلان میدارد: هر آ ن کسی که از حمایۀ بی چون و چرای کشورهای امپریالستی(( بدون در نظر داشت منافع ملی)) بهره دار بود آن شخص در کشورما فا جعه آ ورده است درلست بی وقارترین آ دم ها ثبت تاریخ گردیده است.

 برخلاف کسا نیکه در مقابل بیگا نگان به مقاومت برخاسته اند. درردیف شریف ترین انسان ها ی تاریخ ثبت نام گردیده اند.

  اگرمطلب روی این سخن باشدکه قضا یای بحث انگیز وجنجالی افغا نستان افغا نستان به طرف ثبا ت برده شود. ثباتیکه جامعه جهانی میخواهد درمنطقه ازهراس افگنی و دهشت افگنی جلو گیری بعمل آ ورد.

  - جهان از تکرار فاجعه آ میز اتحاد شوروی سابق پرهیز نما ید.

   - جا معۀ جهانی به این مسئله باید پی ببرد که (( کرملن وقصرسفید)) هردوبا حقوق مساوی، علیه پروژۀ (( مشی مصا لحۀ ملی کو د تا کردند)) مصا لحۀ که آسمان آ بی را تمثیل مینمود روی آ سمان آبی آ فتاب این نور خدا داد بر فراز کو ه و دشت و دامن و جنگل و بیابا ن کشورما میدرخشید.

   - جامعۀ جهانی از تکرار فا جعه آ میز حملۀ نظامی پا کستان که حمایه بی قید و شرط امریکا و انگلستان و عربستان سعودی را باخود داشت و طا لبان را براریکۀ  قدرت  رساندند از تکرارآن جلو گیری بعمل آورند.

   - جامعۀ جهانی بداند که اگر بی پنجاودوتو انست سنگر طالبان را بشکناند و آنهارا متلاشی نماید. وامریکا به عوض حکومت طالبان حکومت دلخواه خودرا پیاده نماید.

          حکومتی که ماهیت انسان و انسانیت را زیرسوال قرارداده است.

اگر چنان باشد که قضایای جاری کشورما درعرصۀ دا خلی درنبود حضور فعال قشرروشن فکرانسان دوست (( خانوادۀ  جنبش چپ)) ود رعرصه بین ا لمللی در نبود گروه شانگهای  به گو نۀ سازش کا رانه وفرما یشی پیش برده شود.

آ نگاه است که به کفن کش قدیم نیاز می افتد.

        وطن پرستان وطن دو ستان، شما به هردینی که هستید به هر آ ئینی که میباشید و به هرملیتی که تعلق دارید و به هر زبانی که تکلم می کنید. هر ایدیولوژی را که سر راه خود قرار داده اید. این اختیار به شما است. از همه عمده تر نزد همۀ ما این مهم است که همۀ ما وشما باشندۀ افغانستان می باشیم ودرافغا نستان تولد یافته ایم.افغا نستان خانۀ مشترک ما ا ست.افغا نستان به منزلۀ مادرمارا درآغوش خود پرورش داده است ازآب وهوایش مستفید گردانیده است.

   کورنمکی حق«عیاران» نبوده ومسلک «عیاران» نیست. عیاران با کورنمکان تصفیه حساب میخواهند. سر مایۀ(( منقول وغیرمنقول)) حاصل ازوطن فروشی، تخریب ملکیت ها و دارائی های عامه و دردادن مکاتب ومدارس دزدی رهزنی، تاراج  اموال ودارائی های عامه و سر مایۀ حاصل از تولید مواد مخدر را جزء دارائی های ملت به حساب می آ ورند. من برای شما میگویم که یکی شوید. چرا یکی شوید. بخاطر یکه درسطح جهان بی هویت شده ایم. نتیجۀ بی هویتی ما است که حکومت« ادارۀ مهاجر پذیرهالند» به تحقیروتوهین افغا نها دست زده است. اگر دولت مستقل و با ثبات و غیر وا بسته نصیب ما میبود هرگز مارا سر گردانی در پیش نبود. ویا صدای این کتلۀ عظیم بیدفاع را تعقیب مینمودند. بنآ ما را آ درس میدهد به......   

یکی شوید

یکی شوید یکی شوید برادران خواهران

برادران خواهران یکی شوید یکی شوید

 یکی شوید یکی شوید یکی شوید

      این ترانۀ زیبا ومقبول طنین اندازبود هنگام مارش ا زصحن پا رلمان کشور شاهی ها لند به سوی محکمۀ بین ا لمللی هاک وازان محل وا پس درمیدان مقابل پارلمان هالند.

     که شنیده میشد: آ وازیکه خستگی نداشت نه اینکه خستگی نداشت، برای انسان رو حیه می داد، قوت قلب می بخشید. شنیدن این آ هنگ!

یکی شوید یکی شوید برادران خواهران

 

       ریتم موزیک گوشهای شنونده را به نوازش می آورد ودلها را به تپش.

 بیان مینمود حس همنوائی و انسان گرائی را در میان افغانها کشته بودند. این حس همنوائی وانسان گرائی دوباره زنده شده است. سر با لا کرده است ازمیان ویرانه ها وشکنجۀ گاها، شکنجه هایکه روح وروان یک عده ازمهاجرین کمیت قابل ملا حظه را فشار داده است.حس انسا نیت وانسان گرائی درمقابل به ظاهرحکومت« دموکرات» هالند،ادارۀ (آی،ان،دی)  قد بر افراشته بلی به مانند کبل زیرسمنت          « دروجود نسل با لنده» قد برافراشته است.بلآ خره بعد ازسپری نمودن یکماه تمام (گردهمائی،میتنگ،مارش ومظاهره )این نسل جوان وبا لنده یک باردیگربه افتخار سنن پرافتخارنسلهای پیشینیان ازمبارزان سیاسی آزادی خواهان« عیار»ازین قبیل فروان.جبهه داد خواهانه انسان گرائی را درمقابل وحشت گرائی بازنمودند.واذعان مینمایند که مااز کشوری آمده ایم که درآنجا(( گفتار نیک، کردارنیک،پندارنیک)) جزء فرهنگ قبول شدۀ جا معۀ ما است. ما ازکشوری آ مده ایم که،به اصطلاحات او بال دارد، گناه دارد، خیر میبینی ، ثواب د ارد،صلۀ رحمی خیرخواهی به ا ین قبیل مراودات اخلاق نیکو، دلداری دادن به اطفال و دستگیری غربا ومساکین، ذ کات خیرات، صدقه  گوشهای ما آشنا ئی داردوبه آن دل بسته ایم ویکی از اساسات دینی و مذهبی ما است.

 ما از کشوری آ مده ایم که  شعر سعدی شیرازی مارا به انسان دو ستی دعوت داده که سروده است :                  بنی آ دم اعضای یکدیگر اند

       که در آ فرینش زیک جوهر اند

خوشه چین میگوید:

              ماکه مادر گفته ایم و پدر

        هما ن که دوست دارند ش بشر

        مادرم نا راحت رفته به خواب

           به جنگ نفرین گفته است پدر

       هرجا که است مادر است ما در

      مادرم بگفت درنده خو نیست

     من که به  تو میخو انمش  پدر

    حقا که مادردرهمه جا است مادر  

به هرشکل ورنگی که می بینی

 مادرهمه رنگها، است مادر  

 از زبا ن مادرافغان مینو یسم که میگو ید

 مردم افغا نستان فا بریکه سلاح سازی ندارد که مین تولید نماید به کشور های غریب و عقب مانده ارسال نماید تا اطفال مادران و افراد آ ن جا معه را ما نند« افغانستا» معیوب نمایند وبکشند.

نسل جوان افغان بیان میدارند که:

 درمقابل تمامی وسایل وممکنات وحشت گرائی،آرام ،آرام بدون درد وسر،خون سردانه پیوسته ودوام دار،دشمنان سعادت وخوشبختی انسان وانسانیت را بافیر نمودن منطق وسجا ی اخلاقی،ازپادرمی آوریم، مبارزۀ داد خواهانه وعا قلانۀ خودرا   بدون اندک ترین خطاه واشتباه با الهام از(( اشتباهات)) گذشتگان که همه شکار بیگا نگان شدند ودوپه گردیدند. ادامه میدهیم تا زمانی ادامه میدهیم که عا ملین این سیه کاران تاریخ حاضربه اقرارشوند.((مفتری)) مفتریانیکه که باعث  رنج وآ لام اطفال زنان وموسفیدان وپدران ما گردیده اند.

به چنگال عدالت سپرده شوند و شکنجه دیده ها صاحب اعادۀ حقوق مادی و معنوی سال های شکنجه های روانی خود گردند.

  بلی!شب، شب زنده داری تاریخ 29/30/ 2008 میلادی شب خاطره آ فرین وفراموش نا شدنی واقع شد. شبی بود که میدان مقابل پا رلما ن کشورشاهی هالند

شاهد تمثیل ازباغ انسانیت بود.کدام گلی نبود که درین باغ انسانیت وشرافت نه شگفته باشد کدام بلبلی نبود که درین باغ انسانیت به نوانیا مده باشد ازهمه عمده ترببل هزارداستان محترمه خانم(( شهیره شریف)) درسخن وری ونواگری سرخیل همه بلبلان بود.گلهای رنگارنگ وقشنگ((پسران ودختران جوان)) چون، سحر« نصیری» ایمل« حسام» ، خا طره «خوشه چین»، آریا «نبرد» کنشکا «نبرد» ذکی«کوهستانی» وفرید«کوهستانی»هوسی« تودۀ» وهمایون« ننگرهاری» وغیره جوانا نی که به اسمشان بلد نیستم... همه به زیبائی باغ انسانیت افزوده بودند.ازهمه عمده تردرین باغ انسانیت واخلاق نیکو،عفت پاکدامنی، شرافت وجدان،حس اعتماد که بیانگرفرهنگ عالی«عیاران» است به نمایش گذاشته شد.

درجمع بزرگ سا لان غرض تنظیم امور«وفا» وفادارتربود

 مسایل جنوب شمال شرق وغرب ومرکز،تاجک، پشتون،ترکمن هزاره،پشۀ وغیره وغیره که دنیای متجاوز از ان بهره میگیرد  رنگ و بوئی نداشت. جوانان و نسل کنونی درین مارش شکوه مند که با یک فرهنگ عالی بر گذار گردید ثا بت ساختند که خطاها و اشتباهات گذ شتگان را تکرار نمیکنند.اینها یعنی نسل جوان و با لنده ثابت سا ختند که به آ ینده تعلق دارند. درجریان مارش و پای کوبی همه کدورتها وکشیده گی های گذ شته گان  خویش را به این معنی که گذشته به گذ شته تعلق گرفته است ما نسل کنونی نمی خواهیم که در گرداب اشتباهات گذ شتگان خود غوطه ورباشیم ما شناوران ماهریم  که از هرگونه طغیان و گرداب جو ش وخروش وموج های دارای طلا طم و مدوجذرهراس نداریم ازان عبورمینما ئیم. بلی درین مارش عظیم انسانی و درین مارش میهنی، درین شب، شب شب زنده داری، نسل جوان به حیث پیش قراول پیروجوان درعقب آ نها همه ازلای بلند گو شنیده می شد که می سرائید.  

                     یکی شوید یکی شوید برادرا ن و خوا هران

                      برادران و خواهران یکی شوید یکی شوید

مارش کنان همه کدورتها وکینه هارا با ضربه بوت ولگد کوب ازمیان برداشتند با صدای یکی شوید یکی شوید  برادران و خواهران فضای باغ انسانیت را انسانی تر سا ختند. بلی ما اگر این فضا وهوای باغ انسا نیت را به بهار تشبه نمائیم در میان همه روزهای بهار بهترین روز روز نوروز است. اگرروز اول نوروزبهترین روز انتخاب گردیده است. فرا یند روز نوروز روزها ی دیگری با دسته های گل وعطر سنبل به استقبا ل انسان می آید.پس مارش و شب زنده داری تاریخی 29/10/ 2008 میلادی را به حیث بهترین روز برای و حدت و نیرومند شدن افغانهای مظلوم در مقابل همه بی عدا لتی های ملی و بین ا لمللی به فال نیک میگیریم.  بلی جوا نان بر خاسته  از شرایط جنگ عادلانه وغیرعادلانه میگو یند که ما فرزندان گذ شتگان خویش میباشیم و گذ شتگان ما سر مشق زند ه گی ما استند. نمی توانیم نا دیده بگیریم که آمد و شد و زنده گی همه آموزه های اند که بعضی  اوقات تکرار هایش را ملا ل آور وخجل آ ور می پسندیم. مگربه خود حق میدهیم که کنجکاو باشیم، دفترخاطرات زنده گی را سرازنوخانه پری نما ئیم ، هریک ما ازجادۀ پر خم و پیچ زمان گذر کرده ایم،برگریزان ماه خزان را دیده ایم،سرمای زمستان را از مایش کرده ایم  برگهای خشک وزرد وشاریده سالهای سپری شده هنوز درحال قدم زدن درزیرپای ما شکایت گر روزهای دشوار است. با آ نکه  به سوی بهار نو روان روان میرویم ولی  صدایش درذهن دماغ یک عده باقی مانده است. مگرما توقف نمی کنیم  میرویم و میرویم و میرویم  به سوی باغ انسانیت که بهار انسانیت از کالبد شاریده، تازه گی میتراود. به سکوتی و خاموشی و جمودی و پرا گنده گی پا یانی میبخشد. روز آ غازین بهار انسانیت آ نچه را که در خود نهفته دارد. نهان خودرا با پیرامون طبعیت با لنده رشد یا بنده و پو ینده و جو ینده متحول وهمآ هنگ می سازد. بادرنظر داشت آ نچه که گفته آ مدیم  سرشت و طبعیت بهار انسانیت از ما می طلبد. جا دارد که همه با خود با ندیشیم که فضا وهوای بهتر انسانیت جلوه گری مینماید.

    فا صله گرفتن ما ازین جهان وازین فضا واین هوا  نازیبا خواهد بود.

      به امید آ ن روزهای که باردیگر پشیمان نشویم.       

 


بالا
 
بازگشت