حج تفریحی و حجاج کیسه بُر!؟
لطیف کریمی استالفی
روایت است که « اغلب ابأ یزید بسطامی « رح » به حج پیاده رفتی و هفتاد حج کرده بود .
روزی دید که خلق خدا در راه حج از بهر آب سخت در مانده اند و هلاک می شوند . سگی را دید نزیک آب چاه که حاجیان بر سر آن چاه انبوه شده بودند و مضایقه می کردند ، آن سگ در بایزید نظر می کرد ، الهام آمد که برای این سگ آب حاصل کن ، منادی کرد ! کی میخرد حجی مقبول به شربتی آب ؟ هیچ کس التفات نکرد ، برمی افزود ، پنج حج پیاده و مقبول ، تا هفتاد حج رسید ، یکی آواز داد که من بدهم ، در خاطر ابأ یزید گذشت ، زهی من که جهت سگی هفتاد حج پیاده به شربتی آب فروختم ، چون آب را در تغار کرد و پیش سگ نهاد ، سگ رو بگردانید . ابایزید در روی افتاد و توبه کرد ، ندأ آمد : چندین با خود گویی این کردم و آن کردم جهت حق ! می بینی که سگی قبول نمی کند » .
ای هموطن عزیز ! وای انسان بیدردی که امسال تصمیم رفتن به کعبه را جهت اجرای مناسک حج داری ، آگاه باش !! و یکمراتبه به وجدانت مراجعه کن ، این پنجره هائیکه همیشه بطرف داخل باز کرده ای ، یکبار آنرا بطرف خارج باز کن و ببین که د ر کوچه ات بند گان آن خدایی که دستگیری از بینوایان و صدقه را بر تو واجب ساخته ، با شکم گرسنه و قلبی مملو از یأس و نومیدی دستی بطرف دروازۀ تو به گدایی دراز کرده است و تو که برای پاک شدن از آلودگیها به کعبه میروی تا مراسم حج بجا آری ، آیا به این نکتۀ اصلی و اساسی ، آنچه که از زکات و انفاق در راه خدا شنیده و عقیده مند هستی به آن چقدر عمل کرده ای . اندیشیده ای ! . تو که به حج میروی تا ابلیس را از خود طرد کنی ، آیا لحظه ای به تفکر نشسته ای ،که همین اکنون ابلیس بر تو چیره شده و ترا نمی گذارد تا پولهایت را در راه خدا به مستمندان هموطنت انفاق کنی ، اما با درد و دریغ ! ترا ترغیب می کند تا آنرا برای عیش و عشرت شهزاده گان آل سعود بمصرف می برسانی .
آیا بهتر نیست که حقیقت کامل را در ادای فرائض دینی مد نظر گرفته و معتقدات خود را با احکام قرآن و احادیث هماهنگ سازی ؟ .
آیا به این عقیده مند هستی که فرهنگ اسلامی سر شار از نیکو کاری ، غمشریکی و دلسوزی به بیماران و ناتوانان است ؟ با وجودیکه حج را واجب ساخته اما دستگیری از بینوایان را واجب تر ین آن دانسته ، و باربار قرآن و احادیث بر آن تاکید ورزیده است ! .
آری ای هموطن عزیز من !
انسانهای فداکار و خدا پرست را عقیده برآنست ، پیش از آنکه خود را به ساحل برسانند ، غریقی را نجات می بخشند ، و این عمل را یکی از بزرگترین عبادات در راه حصول معنویت می دانند .
« دیدن خدا به چشم جسمانی ممکن نیست ، پس باید بنده گان خدا را دریابید» .
حج رکن پنجم در دین اسلام است ، در عمر انسان یک بار در صورتیکه مکلفیت تأمین نفقۀ کسی را بدوش نداشته ، و در زندگی روز مره محتاج نباشی واجب میگردد .
در ادای فریضۀ حج دو هدف نهفته است .
1 ـ هدف فردی
2 ـ هدف اجتماعی
هدف فردی : تزکیۀ نفس ، پاک شدن از گناهان ، و ادای رکن پنجم اسلامی .
اما گناهان را با اجرای مراسم حج پاک کردن ، راه اصلی دینداری نیست ، بلکه راه دینداری آنست تا تمام اصول ، قوانین ومقررات اسلامی را با دید فراخ علمی ، خردمندانه نگریستن و محترم شمردن و در خود نهادینه کردن است . از آنجاست که برای آدم ها شخصیت باطنی ، اصالت طبیعی ، نفس لوامه و معرفت الله جاودانی ر ا هدیه می کند .
در ینجا بصراحت گفته می توانیم که هدف اجتماعی حج ، رکن اساسی و اصلی بشمارمی آید .
احکام اسلامی همیشه از اصلاح جامعه بحث نموده و منافع جامعه را مقدمتر از منافع فرد دانسته است ، روی این اصل اگر عبادات و اجرای مسائل دینی ، با اندیشه های عقلانی ، خرد و جهان بینی دینی و علمی همراه باشد و آنرا از دیدگاهای غیر عقلانی طالب ها جدا بسازیم ، آنگاه جامعه ما هیچ مشکلی در اجراء و تطبیق اهداف اجتماعی واجبات دینی نخواهد داشت .
در حالیکه کلیسایان سی و شش کشور جهان بخاطر اصلاح جامعۀ ما از فقر و تنگدستی ملیونها هموطن بی بصاعت ما ، وارد معرکه شده اند ، آیا برای ما ملت جای شرم از اسلام ، اسلامیت ، انسان و انسانیت نیست که « از هزاران کعبه یک دل بهتر است» را فراموش کرده دنبال طواف سنگ گل کعبه می رویم ، و طواف قلب های دردمندان و مظلومان را که جایگاه خدا است بباد فراموشی می سپاریم ، و از یاد می بریم که سیرکردن شکم یتیمی ، رحمت پروردگار را به تلاطم می آورد ، نه مراسم حج ، زیرا در روز باز پرس خداوندی نمیتوانی حج ات را حجت بیاوری ! . همسایه ات در آنجا علیه تو شهادت خواهد داد که بوی غذای خانۀ حاجی صاحب طفل مریض مرا بیقرار می ساخت .
جناب حاجی صاحب !! .
آیا به این مسأله هم نا ندیشیده ای که چرا پیش از حج ، یکماه روزه می گیری ، این روزه گرفتن تو برای چیست ؟ بلی ... روزه گرفتن تو برای اینستکه تا از حال زار گرسنه گان ، محرومین و فقرأ با خبر و شریک درد مستمندان شویی ، به این اساس وظیفۀ ایمانی و وجدانی هر انسان خدا پرست است تا در قدمۀ نخست در اصلاح جامعه ،که یکی از آن ریشه کن ساختن فقرودستگیری بینوایان است ، از هیچ نوع فداکاری دریغ نورزد .
در یکی از سالهائیکه هنوز حکومت داکتر نجیب الله سقوط نکرده بود سفری به شهر کراچی پاکستان داشتم ، بوس حامل ما در منطقه ای بنام سهراب گوت توقف کرد ، برای رفع خستگی داخل رستورانت مقابل ایستگاه شدم و در فکر بودم که برای گذرانیدن شب بکدام هوتل بروم ، متوجه شدم شخصی با ریشی انبوه بطرف میزمن می آید . سلام داد ، او را نشناختم ، با خنده و شوخی خود را معرفی کرد ، یکی از هم دوره های مکتبم بود ، از من پرسید در کدام چُرت بودی ؟ برایش گفتم درین چُرت بودم که شب را در کجا بگذرانم ، خندۀ نمکینی کرد و گفت : لالایت هنوز زنده است ! خلاصه دستم را گرفت بخانۀ خود که در همان محل قرار داشت بُرد ، بعد از صرف غذا دیدم که یکه پر یکه پر تعداد برادران زیاد شدند ، ساعتی یکی بطرف دیگری می نگریستند و از شرم اینکه من مهمان بودم نمی خواستند پتوی خود را پهن کنند ، بلاخره صبر شان به تنگ آمد ، یکی از حاضرین صدا کرد ، حاجی صاحب پتو را هموار کن مالم ( معلم) از خود ماست ، در حالیکه مرا نمی شناخت از خود حساب کرد ، دانه های کمسایی و پول روی پتو گذاشته شد ، من خود را کنار کشیده به گوشه ای خوابیدم اما از سرو صدای آنها اصلاً خوابم نبرد .
در جریان بازی چندین بار این جمله را از زبان شان شنیدم ( زدیم یک دو تا مراسم حج ) .
هوا روش شده میرفت آنانیکه بُرده بودند سر حال و سرمست و باختگان غمگین و خشمگین از منزل بیرون شدند ، یکتن از آنها که قمار را باخته بود باقیماند و از جیبش مقداری بانکنوت های رنگارنگ را بیرون آورد و گفت : مالم صاحب ببین این پیسه ها از کدام کشور است ، به بانکنوت ها نظر انداختم ، دیدم که از کشور های مختلفی است ، اما این نوت ها کاغذی را در پاکستان تبدیل به کلدار نمیکردند ، در حالیکه بروی نوت ها تُف می انداخت و خو د را نفرین میکرد از اتاق بیرون شد .
من و دوستم تنها ماندیم و او را ملامت گونه زیر سوال گرفتم که چرا مجلس قمار را در خانۀ خود اجازه می دهد ، علاوتاً از وی پرسیدم که اینها بار بار در هنگام بازی میگفتند ( زدیم یک دو تا موسم حج ) چه معنا دارد ، دوستم در پاسخ گفت : در چار صوبۀ پاکستان و حتا در داخل افغانستان اشخاص مافیایی وجود دارند که در هر موسم حج تعداد کثیری از کیسه بُران را خریده عازم مکه میدارند ، زمانیکه از مکه برگشتند پول مصارف شخص اعزام کننده را دو چند میپردازند ، آنها کوشش نهایی خود را بخرچ می دهند تا برعلاوۀ تادیۀ پول مافیا یکمقدار زیاد کمایی کنند تا قرض قمار را نیز بپردازند و جملۀ زدیم تا موسم حج ، معنی اش اینست . آنگاه باورم شد که آنهمه پول های رنگا رنگ نیز از کمایی کیسه بُری بود ، من با شنیدن این جریان واقعاً حیرت زده شدم ، چطور این اشخاص در خانۀ خدا و در حضور خدا دست به دزدی میزنند و کعبه را نیز دام تذویر ساخته اند .
درین اواخر تا جائیکه دیده میشود حج کردن نه بخاطر دو هدف نیک ، بلکه بمقصد چار هدف زشت انجام می پذیرد .
1 انتقال مواد مخدر .
2 تجارت شخصی .
3 کیسه بُری .
4 حصول افتخار حاجی صاحب گفتن .
با در نظر داشت مراتب فوق ، درد دلی با آنعده حجاج محترمی دارم که خاص برای رضای خدا و توبه به کعبه می روند ، از آنجائیکه حج رکن پنجم اسلام است ، پس شما حساب خود را از آنهائیکه می خواهند کثافات نا مقدس خود را در مکان مقدس بریزند جدا کنید ، حج همین اکنون دم در شماست .
ای قوم به حج رفته ، کجائید کجائید
معشوق همین جاست ، بیائید بیائید
معشوق تو همسایۀ دیوار به دیوار
در بادیه سر گشته شما در چه هوائید
آنچه که گفته آمدیم ، اسلام همیشه تاکید بر اصلاح جامعه داشته و خانواده است که جامعه را می سازد ، هرگاه خانواده ات در گرسنگی و بیچارگی بسر برد ، یقین داشته باش که حج بالایت واجب نمی شود ، در جامعه ی که ما زندگی میکنیم روزانه به صدها کودک یتیمی بر می خوریم که پاهایش برهنه تنش عریان و شکمش گرسنه است ، به صد ها زن بیوه و بی سرپرستی برمی خوریم که از بی نهایت مجبوری و لاچاری تن به خود فروشی می دهد و جامعه را به فحشأ می کشاند ، به آن مادری بر میخوریم که طفل مریضش از بی دوایی و گیاه خوری جان داده ، جسدش را روی دستان لرزانش بطرف قبرستان می برد ، به ده ها واقعۀ خود کشی از گرسنگی و تباهی خانواده هایی را می شنویم که زمانی نچندان دور با عزت و حرمت زندگی آبرومندانه داشته اند ، در حالیکه کشتی خانوادۀ ما رو به غرق شدن است و حکم خدا هم اینست « شما در راه خدا مال خود را به مساکین انفاق کنید » ضمناً در اصول ا سلام مهر ، عاطفه، سلۀ رحم نیز جایگاه ویژه ای را دارد ، اما تو حاجی صاحب خلاف اینهمه ، بی عاطفگی را ، بی رحمی را ، نامردانگی را ، نا اسلامی را قبول داری اما این را قبول نداری که حج نروی !! .
کشور ما بمثابۀ یک خانواده است ، باید حاجیان ما به حکم منطق اسلام وخرد و از خود گذری نخست از همه بفکر نجات خانواده از بدبختی ها و آلام باشند و بعداً بفکر حج .
انسان حیوانیست دارای تعاریف زیاد ، یکی از آن تعریف ها مسوول بودن آنست ، انسان یعنی مسوول ، در مقابل همنوع ، در مقابل جامعه ، در مقابل خدا و خود ، اما سایر حیوانات مسوولیت پذیر نیستند ، فرق بین انسان و حیوان از همین نکته آغاز می یابد .
در حالیکه خداوند ترا مسوول خلق نموده ، پس بیائید مسوولیت خود را در مقابل بندگان خدا مسوولانه به انجام برسانیم ، تا خدا خوشنود گردد ، و ما رستگار .
گیریم مصارف یک حاجی را مبلغ 3000$ دالر
گیریم امسال بیست هزار زائر به مکه می روند ، مصارف فی نفر سه هزار دالر، هرگاه ضرب بیست هزار نفرشود ، حاصل آن شصت ملیون دالر می شود ، با این شصت ملیون دالر می توانیم یک مرکز نگهداری به آنعده جوانانی که از فرط بیکاری معتاد شده اند ، بسازیم ، یا یک پرورشگاه برای کودکانی بسازیم که سرپرست ندارند و بدام مفسدین افتیده اند ، یا بار دوش جامعه ، یا رهزن ، یا آدم کش و یا طالب بار می آیند ،که باز هم اولاد تو از دستش کشته و خانۀ تو توسطش به چپاول برده می شود .
ما متیقن هستیم که مشکلات امروزی ما از اشتباهات گذ شتگان ماست ، و ما هستیم که با یک دنیایی از درد و الم ، اندوه و محنت و رنج زندگی میکنیم ، بناً ما نباید اشتباهی را مرتکب شویم که نسلهای آینده برای ما نفرین بفرستند .
لهذا از وزیر صاحب حج و اوقاف تقاضا دارم ، اگر لازم ببینند ، [ که نمی بینند ] !! حج امسال را تحریم نمائید ، احیاناً اگر از نظریات فیلسوفانۀ شما بدور است ، لااقل کیسه بُران را که بسیار خوب هم می شناسید از اعزام شان بمکه جلوگیری کنید ، تا باعث آبرو ریزی بیشتر کشور ما مثل سالهای قبل نشود . بااحترام