سلام بر حسین وارث آدم


عباس دلجو

بازشناسی تحریفات عاشورا

بی شک ، قیام ستم ستیز عـاشورای حسینی ،نقش تعین کننده و اساسی در مبارزه بر ضد ظلم ،ستمگری و جنایت حکام ظالم داشته و طبعا باز گوئی قیام عاشورا و باز آفرینی صحنه های مملو از عزت و شجاعت و حق طلبی شهیدان کربلا ،خود تداوم منطقی حرکت انقلابی امام حسین (ع)در گستره زمانه ها و در پهنه زمین ها بوده که موج های عدالت خواهی و ظلم ستیزی را  در بستر زندگی به طغیان واداشته است اما از آنجائیکه نه تنها حوادث و وقایع تاریخی که حتی عقاید و باور های انسانها با تغیر زمان و دگرگونیهای تاریخی و اجتماعی ، دچار تغیرات و خطاها و  تحریف ها میگردند بناء حادثه کربلا نیز نمیتواند مستثنی ازین وضعیت باشد .اما صحبت از تحریف واقعه عاشورا و آسیب شناسی مراسم عزاداری امام حسین(ع) نه بخاطر انکار واقعه عاشورا و یا نفی برگزاری مراسم یادبود از شهدای خونین کفن کربلا ، بلکه دریدن پرده خرافات و جعلیات از چهره انقلاب انسان ساز حسینی است که این انقلاب نه تنها سرمایه باشکوه و عظیم برای مسلمانها که برای انسانیت است و حفظ این سرمایه ارزنده از خطر تحریف و جعل در واقع حفظ ارزشهای دینی و انسانی است که متعلق به همه بشریت است .

با وجودیکه در باره حادثه کربلا ، برخلاف خیلی از حوادث و وقایع تاریخی دیگر، اسناد موثق تاریخی با نقل از مورخین معتبر اسلامی وجود دارد اما با آنهم دگرگونی های شرایط جوامع و تاثیر گذاری عوامل سیاسی و فرهنگی از یک طرف و تلاش دشمنان اسلام برای خنثی نمودن اثرات خون شهیدان کربلا از جانبی دیگر باعث گردید که به مرور زمان، دروغها و جعلیاتی در ذکر حوادث و وقایع کربلا گنجانده شده و خرافات و موهومات و بدعتها و تحریف های در نحوه برگذاری مراسم عزاداری حادثه کربلا بوجود آید که با روح قیام عاشورا و فلسفه شهادت امام حسین(ع) زمین تا آسمان فاصله دارد و به همین لحاظ اجرای این مراسم هیچگاه نتوانسته است آن حرکت تحرک بخش امام و چرايي قيام خونین کربلا و نهفته بودن فرهنگ غني و ژرف الهی،انسانی ،که در ذات حماسه عاشورا وجود دارد، را به تمثیل کشیده و بازگو نماید .

از آنجائیکه دشمنان اسلام ،ترس فزاینده از بازگوئی و روایت صحیح این انقلاب و تصویر سازی درست از قهرمانان ظلم ستیز عاشورا، داشتند و میدانستند که قدرت تاثیرگذاری نهضت عاشورا بر روحیه مسلمانها و پیروان امام حسین(ع) در مبارزه بر علیه ظلم و بیعدالتی دستگاه های جور سلاطین ، بسیار است بناء حکام جابر و عوامل آنان آرام نه نشستند اما چون قدرت حذف مراسم تجلیل عاشورای حسینی را نداشتند بناء به تحریف ابعاد ظلم ستیزی و آزاد اندیشی حماسه حسینی پرداخته و با افزودن جعلیات، اضافات،بدعتهائی شکلی ، برنامه ها و مراسم و رفتارهايي سخيف و من درآوردی چون علم وکتل و تیغ زنی و شمایل بازی و... روح و پیام اصلی قیام اباعبدالله و فلسفه نهضت تابناک عاشورا را مسخ و تحریف کردند .

در نهایت دیدیم که با این تحریف ها از تاثیر گذاری فرهنگ عاشورا در راستای رشد آگاهی و شناخت مردم و قیام آنان بر علیه ظلم و جنایت حکام ظالم و جابر، جلوگیری بعمل اورده و رسالت عظیم پیروان امام حسین(ع) را تا سر حد برپائی مراسم نوحه خوانی و سینه زنی و ذکر مصیبت و اشک ریختن تنزل داده و با برجسته ساختن هویت مناسکی و عاطفی حادثه کربلا ،بعد حماسی و مکتب ساز قیام امام را از صفحه ذهن مردم بدور ریختند و بلاخره موفق گردیدند تا چهره تابناک قهرمانان کربلا را تحریف و مسخ نمایند و به همین خاطر قهرمانان اصلی عاشورا با قهرمانان تحریف شده ی مخیله و ذهن ما ، اصلا قابل مقایسه نیست ،حسین قهرمان و بازیگر نقش اول سناریوی صحرای تف که مرگ را به سخریه گرفته و همچون کوه،مقاوم و با صلابت در مقابل لشکریان یذید ایستاده و فریاد میزند "هیئات منا الذله" ، با حسینی که از شدت تشنگی در پیش لشکریان ابن سعد ناله و زجه سر داده و از آنها جرعه آب تمنا مینماید اصلا قابل مقایسه نیست. اتفاقا مشخصات و خصوصیات پیروان امروزی امام حسین(ع) نیز با یاران اباعبدالله در کربلا ، هیچ همخوانی ندارد . زیرا رسالت آنان خون بود و رسالت اینان اشک .

تحریفهای محتوائی فرهنگ عاشورا،تا جائی پیشرفت که نهضت عظیم و حماسه بی بدیل حسینی را تا سر حد "شفاعت امت  گنهکارجدش"و "التماس از دشمن برای قطره آب"،"اظهار عجز و لابه در پیش دشمن" و... تنزل رتبه دادند و در عوض تحریفهای شکلی مانند علم کشی و شبیه خوانی و قمه زنی و دهل و نقاره و راه پیمائی را جاگزین حماسه جاودان و اثرگذار حسینی ساختند و همه شاهدیم که اجرای اين مناسك تحریف شده و صوري پيش از آنكه مسلمانان را نسبت به واقعه کربلا و فلسفه قیام عاشورا آگاه نموده و روح و پیام نهضت پربار امام حسین(ع) و شخصیت انقلابی او را در حادثه خونین کربلا به نمایش بگذارد تا حاوي دستاوردهاي عملی در زندگی آنان باشد ،بیشتر  به ابراز احساسات و ریختن اشک و مسئولیت گریزی سوق داده اند .

زمانیکه منبری ها و وعاظ ، لب و لباب حادثه کربلا را به ثواب گریه مردم خلاصه مینمایند بسیار طبیعی است که مردم نیز تمام توجه شان را به گریه و ناله و به سر و سینه زدن معطوف دارند تا ازین شگرد بی درد سر و بی هزینه ، انبان خالی اش را از ثواب ، پر نموده و میان بری به بهشت خدا بزنند . اما گریه ،نیاز به امادگی روحی دارد نمیشود زورکی و یا بی خیال گریست باید مقدمه جانسوزی باشد تا انسان را از نگاه روحی و عاطفی در وضعیتی قرار دهد تا بی اختیار اشک از چشمانش جاری گردیده و بگرید و درست به همین دلیل تعدادی از مقتل نویس ها ،شعرا ،منبری ها و وعاظ برای اینکه بازار گریه و ندبه را گرم نموده و تنور احساس مردم را روشن نمایند ناگزیر به گریز زدن به ذکر حوادث و وقایع دروغ آنهم از نوع شاخدارش شوند تا مردم را بگریانند و اینجاست که در می یابیم که اغلب جعلیات و تحریفاتی که صورت پذیرفته دو نتیجه بیشتر نداشته اول اینکه فلسفه اصلی قیام اباعبدالله را در لفافه این جعلیات و دروغها ، پیچیده اند که به نظر نیامده و از تاثیرگذاری باز ماند و دوما نقش و رسالت عاشورائی مردم را تا سرحد فقط گریه کردن انهم نه برای مظلومیت حسین که بخاطر دستیابی به ثواب آخرت ، پائین بیاورد .

مسئولیت اینهمه تحريف های لفظى و معنوى و شکلی و محتوائی فرهنگ عاشورا را باید بدوش آن عده از علما و منبری هائی دانست که اهداف و فلسفه نهضت عاشورا را  در ابعاد فرهنگی،تاریخی،اجتماعی و سیاسی آن به شکل منطقی در ميان مردم ، به خوبی تبیین ، تحلیل و تشریح نه نموده اند و گردانندگی مراسم سالگرد حماسه عاشورا را به منبری ها ،مداحان و مناقب خوانان بیسواد و ناآگاه واگذار نموده اند با وجودیکه میدانستند مسئولیت آنان ، مبارزه با انحرافات معنوی و تاریخی حادثه کربلا است و این تحریف ها و بدعتها، خلاف روح قیام حسینی است و وظیفه آنان تحریف زدایی از چهره حادثه کربلا میباشد اما از آنجائیکه چشم طمع به جیب مردم  داشته و منبع ارتزاق آنان در ناف خاطر خواهی توده ها ، گره خورده است بخاطر ترس از رانده شدن توسط عوام ،تحریف ها و بدعت ها را در مراسم و مناسک عاشورا نادیده انگاشته و حتی خود بخاطر خوش آیند عوام ،به ترویج و اشاعه تحریفها و خرافات پرداخته اند . تکلیف این نوع از علما و منبری ها و وعاظ را قرآن کریم چنین مشخص نموده است: "ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یعلهم الله و یلعنهم لاعنون"؛ آن دانایانی که حقایقی را که ما گفته ایم، می دانند، ولی کتمان می کنند و اظهار نمی کنند، لعنت خدا و لعنت هر لعنت کننده ای بر آن ها باد.(سوره بقره -159) .

پیغمبر اکرم ص نیز در باره این نوع از علما میفرماید:" اذا ظهره البدع فعلی العالم ان یظهر علمه و الا فعلیه لعنة الله"اگر بدعت ظاهر شد در میان مردم، بر دانا است که اظهار بکند و بگوید و اگر این کار را نکرد از رحمت الهی محروم است و مشمول لعنت خدا است. (اصول کافی، ج 1 ص 54) .

 

4/1/2009

منبع : سایت «نمای نزدیک»

http://www.kabul.net.au

 


بالا
 
بازگشت