آقای حامید کرزی !
آدمکشان به حکم « تو» آزاد می شوند
دادگستران چگونه ، سد داد می شــــوند ؟
واژه دین هموطنان گرامی ، از دنا ویا دنیا ویا دانا ودانایی گرفته شده است. در دین که با دانایی وخردورزی سروکار انسانها باشد، هرگز تحجر، خشک اندیشی ، ضد دانایی که همان دین باشد، تعصب ومحدودیت اندیشه وجود نخواهد داشت. دینی که دانایی را ریشه وبینش را در رو وته ی خویش داشته باشد، ومانند آفتاب تابان بر اندیشمندان هویدا باشد وبا عدالت وتواضع سروکار و باخشونت نا پسندی دوری داشته باشد، حقیقت روشنیست که به کمک نا اهلان فساد پیشه وقاضیان بد نام کننده دین ، ضرورتی نخواهد داشت.
ما نمیتوانیم که بگوییم ، زیبای بد رو، یا عدالت خراب یا داد غیر انسانی ! زیراکه این واژه ها با چنین وصف نادرست است که ادآ شوند.خوبی همان خوبی است ، عدالت همان عدالت است و داد هم در مقابل بیدادی قرار دارد . روی این دلیل است که ، جای ترس وجای نگرانی بخاطر بقای دین وگسترش دین ، نمی ماند. دین را حقانیتش نگهداری میکند. خورشید را چه وکی نگاهداشته است؟ افریدگار بزرگ ویک سلسله قانون مندیهایکه در ساختمان بن خورشید وجود دارد. آیا هزاران کس وملیونها باربد اندیشان بگویند که خورشید چیزی بد است، بد خواهد شد؟ هیچ جای خورشید هم کم وزیاد نمیشود.
چه خوب گفت پیغمبر راستگوی
زگهواره تا گور دانش بجوی
این چه را میرساند؟ این دانش کدام دانش است؟ مگر بنیاد دین که با ریشه واساس خودش یکی نباشد، پاینده خواهد بود؟ این چماق بدستان به فکر خودشان دین نگهدار، با چنین تاریک اندیشی وتحجر گرایی خدمت به دین ودانش ودانایی خواهند کرد؟ اگر چنین میبود وهر عشق وهر جستجوی که آنرا باید فهمید، به کفر والحاد گرفته شود ویک عده کسان، بدون اینکه از خداوند بزرگ وپیامبرانش کدام دستآویزی دین نگهداری داشته باشند وبرای خود این حق را بدهند که، تحت نام توهین به دین ویا تحریف دین ، عده دیگری را به بند ویا اعدام محکوم نمایند، با راه دانشوری دین وخدای بزرگ عالمیان ویا کاینات بی سروبی پای در حال گسترش، مغایرت ندارد؟ مگر شما داستان حضرت موسی وشبان را نخوانده اید که شبان چگونه خدای خویش را می پرستید؟ دراول حضرت موسی عین رفتاریکه امروز این قاضیان دین نا آشنا میکنند، چنین برخورد کرد وبعدآ خدای بزرگ وخدای مهر وخدای بخشنده وپاشند وافشاننده خوبی ها چگونه با حضرت موسی بر خورد کرد؟ توبرای وصل کردن آمدی...... یا برای فصل کردن آمدی؟؟؟ مگر عشق را میتوان قالب ریزی کرد؟ مولانای خردمند بلخی چه زیبا این داستان را برای عبرت انسانهای امروزی وکسانیکه دین را وسیله امیال وآرزوی رویایی استفاده جویی قرار داده ومیدهند، درج صفحات زرین مثنوی شریف کرد، تا با خواندن ودرک آن بتوانیم که با شیوه بسیار آسان با خدای خویش راز ونیاز ویا ادای نیایش نماییم. اگر چنین نمیبود، شبان بیچاره در همان جا به قتل آورده میشد. ما زمانی با خدا شناسی راستین نزدیک میشویم که، از دانایی ودین بدون از خشونت وظالمی را دارا باشیم.دانایی با خشونت، بی عدالتی با عدالت ، راستی با دروغ، هرگز قابل مقایسه نیست. دینی که با بن خویش همراه وهم پیوند باشد که همان دانایی است ، با خشونت وتحجر وتعصب وظالمی قابل مقایسه نیست وچنین دین را هیچکس توان ضربه زدن ویا توهین را نخواهد داشت.
هموطنان گرامی ! در دین اسلام که همان دانایی ریشه وعصاره اش را در بر میگیرد، وقرآن مجید که اصول وقانون این دین است، از اول تا به آخر از علم ودانایی وانسان محوری وخدا پرستی وبعضی مسایل اصولات وفروعات دینی و.تاریخی بحث دارد. این کتاب مقدس در طول تاریخ که از عمرش می گذرد، کسی نتوانست که تحریف ویا توهین وانتقادش نماید، بخاطریکه مبنای اصول این کتاب مقدس بر بینش وکلام خداوندی استوار است وخداوند با کلام ساده وزود فهم خویش برای پیغمبر اسلام ارشاد فرمود تا بندگانش را از راه غیر دینی یعنی بیدانشی یا جهالت که مایه فساد است وجامعه را بر باد کننده میباشد، نجات دهند. در هیچ جای قرآن گفته نشده است که، غیر عرب هم این کتاب را طور میخانیک وبدون مفهوم از بر کند ولزت دانش پسندانه این کتاب مقدس را نفهمند.
انجیل وتورات مقدس هم از کتابهای پیشین برای پیامبران پیشین نازل گردیدند. قراریکه دیده شده با هرزبان دنیا ترجمه شده اند تا جهانیان از مفهوم وکنه آنها بیشتر بدانند. قسمیکه در رسانه های مروج گفته شده است، قرآن مجید را نیزبا زبانهای معتبر دنیا از قبیل انگلیسی، روسی، جرمنی، ترکی ، بلغاری وفرانسوی ترجمه کردن اند. اگر چنین نمیشد ، امروز ما شاهد اینقدر محقق واسلام شناس غیر مسلمان وغیر عرب نمی بودیم. البته این ترجمه ها یک مفاد دیگر هم داشته است که بسیار کسانیکه مسلمان نبوده اند، با خوانش ترجمه قرآن آگاهانه به دین اسلام روی آورده اند.
حالا در صورتیکه قرآن مجید با دیگر زبانها ترجمه گردیده است واز توان نیمچه ملاهای کشورهای بنام اسلامی جهان دور است که بخوانند وایراد بگیرند، کدام مشکل افزا نباشد، ترجمه قرآن مجید با زبانیکه درهمه جا وبرای همه کسان روشن است که زبان دوم دین اسلام است وآنقدریکه این زبان وامپراطورهای این زبان دین اسلام را گسترش داده اند ودنیا را با نرمش وتواضع اسلام ناب محمدی آشنا ساخته اند ، به جرات گفته میتوانم که اعراب هرگز چنین نکرده اند،چه مشکلی را دارا خواهد بود؟ زبان فارسی دری، زبان دوم اسلام وگسترش دهنده خرد اسلامی در جهان امروز ی است وبا خواندن مثنوی مولوی بلخی تا امروز هزاران انسان خرد اشنایی جهان مسلمان شده اند، چه فرق دارد و یا داشت که قرآن مجید با این زبان ترجمه گردید واگر کدام سهو وخطا در ترجمه بود، دانشمندان قرآن شناس آنرا اصلاح میکردند وترجمه را به زبان شیرین فارسی دری با چنین خشونت که عامل چاپ ترجمه را به بیست سال حبس تنفیذی سزا دادن، سزایست که برای دوصد ملیون فارسی زبان این دنیا داده اند وهمان داستان شبان وموسی دارد با حکم قاضی نا خرد آشنا صورت میگیرد وانسانها را نمی خواهند که آگاهانه خدا پرستی کنند وباید که از طریق این نیمچه ها خدا را شناخت واین اربابان ضد دانش که همان « دین » باشد، دین را چگونه برای چهانیان امروزی معرفی میدارند واین گفتار پیغمبر اسلام ودانشمندان خردمند دین را چطور خورد جلوه میدهند واین دینی که ریشه اش در دانش وبینش واندیشه پیوند دارد را چگونه، متحجر، طالبی وبن لادنی قالب می زنند. ایا دیگر انسانها حق ندارند که خدای خویش را با دینی که میدانند ومی فهمند ، عاشقواربپرستند وکلام خدای خویش را با زبان مادری خویش هضم کنند وجذب نمایند وبیفشانند تا آگاه شوند وآگاه شدن مایه باورمندی را بیشتر میکند ودینباوری را محکمتر میسازد. کسانیکه مثلآیک آخوند بنام مشتاق وغوث زلمی را به جرم چاپ ترجمه قرآن مجید به زبان دوم اسلام یعنی فارسی دری ، به بیست سال حبس محکوم کرده اند، از دین ودانایی که در دین است آگاهی دارند؟ ایا اینها حامیان دین هستند؟ با چنین شیوه دین را به کردار وگفتار وپندار لادین ها وطالبان دانش گریز یعنی دین گریز پیوند نخواهند داد؟من به این حیرانم که این دو نفر به کدام دلیل ومنطق به بیست سال حبس محکوم شده اند؟این قاضی چشم براه جیب متهم واین حکومت که تا گلو در فساد غرق است ، با کدام وجدان اسلامی نام از عدالت وحق خواهی میزند؟ ایا میشود که دزد را در مسند عدالت شاند واز آن انتظار تحقق داد را کرد؟ این حکومت خودش محکوم به جزاست، زیراکه فساد افرین وعامل نقض عدالت اجتماعی است. قاتلین را از بند رها میکند وآنانیکه میخواهند اسلام را خوبتر وبیشتر بشناسانند، به بند می کشد !
من کجاباورکنم آن دزد را
دزد کی داند ثواب ومزد را
از مثنوی معنوی
ویا در شاهنامه میخوانیم :
نهان راستی آشکارا گزند.....
سراپای این حکومت را پوشانیده است، تعصبگرایی ، قوم محوری، قبیله پسندی وکوچی مزاجی وبیگانه پروری واز خود بیگانگی در این حکومت موج میزند، چگونه چشم براه پیاده ساختن عدالت اجتماعی، همگرایی، ملت سازی، دولت ملی وباورمندی دینی بود؟ شما خوانندگان گرامی به سوالات بالای پاسخ بدهید وراه درست را از نادرست تفکیک نمایید. البته مرا به گذشته وکار کردهای اقای غوث زلمی کاری نیست.
زنده باد روح بی الایش دین پروران انسان باور
خداوند مربوط همه موجودات است ، هیچکس را حق وثیقه نیست.
آنانیکه از نام خدا برای بندگان خدا ظلم روا میدارند، دین باور نیستند
اینها خود دشمن دین وخدا هستند.
بهترین پرستش خدا، آنست که از راه مهر ومحبت باشد ، نه به امید ثواب ونه از ترس عقاب.
امام ششم شیعیان می فرماید: گروهی خدارا از ترس می پرستند وآن پرستش بردگان است وگروهی خدارا برای پاداش نیک می پرستند وآن پرستش مزدوران است. وگروهی خدارا به مهر ومحبت می پرستند وآن پرستش آزادگان است ، آن نیکوترین پرستشهاست.
رویکردها:
شاهنامه فردوسی
مثنوی معنوی خداوندگار بلخ
یاداشتهای پراگنده دست داشته
بهرام چوبین