انجینیر فضل احمد افغان.

ایالت برتش کولمبیا کانادا.

تاریخ3سپتمبر2008م

چرا ملت افغان متحد نمی شوند

 

 میگویند فامیلی گربه ای را تربیه کرده بود که در وقت صرف غذا در وسط میز طعامخوری می نشست و مشعلی را الی اخیر صرف غذا بدست میگرفت . اما روزی گربه از قضاوقدر موشی را بدید که در بین اطاق گشت وگذار میکند. گربه با د یدن موش بالادرنگ با فراموش کردن وظیفه اصلی اش مشعل را از دست انداخت وخود را از بالای میز بطرف موش پرتاب و موش را گرفت.

 مطلب از بیان گربه و موش اینست که در سی سال اخیر هر رهبری تحمیل شده که با  عرقریزیها و زحمات  ملت مظلوم وستمد یده افغان به امید مشعلدار وحدت ملی تربیه شده  بود ند متآسفانه چون گربه وقتی منافع شخصی اش مطرح گردیده منافع ملی را فراموش وملت را در تاریکی وسراسیمگی قرار داده اند یعنی در مقابل قدرت – شهرت کاذب ویا پول به دستور باداران خارجی خود مشعل وحدت ملی را که حراست آن وظیفه اسلامی – وجدانی – ملی واخلاقی شان بود به زمین زده اند و برای رسیدن به آرزوهای پلید خود و یا خوشخدمتی به باداران خود اختلافات قومی – مذهبی – لسانی – منطقوی – حزبی – تنظیمی و جهادی را دامن زده و عدالت اجتماعی را که عنصر عمده وحدت ملی بود پامال کرده اند.

یعنی دشمنان خارجی  توسط فرزندان ناخلف و حقوق ناشناس هموطن خود ما که برای حفظ وحدت ملی بمنظور  حراست از نوامیس ملی - استقلالیت – آزادی وسربلندی مادروطن عزیز ما افغانستان تربیه شده بودند ریشه های وحدت ملی را از بیخ و بن قطع و با استفاده از نام وحدت بر ضد وحدت عمل نموده اند. امروزعدهء از ملت افغان چنان مضمحل - خسته و به گفتاروبیانات اشخاص  بی اعتماد گردیده اند که حتی  تحمل  شنیدن کلمات زیبائی اتفاق و اتحاد را ندارند و میخواهند چون خرگوشا ن در شگافهای طولانی دهلیزنما زند گی کنند تا از کزند حوادث و سروصداهای غیر قابل باور وحدت ملی که گاه گاهی از این منبع خبری ویا آن منبع خبری ویا به اصطلاح این رهبر ویا آن رهبر  بحیث وسیله تبلیغاتی  بلند میشود بیخبر باشند.

 و عدهء چنان در مسائیل اختلافات قومی- مذهبی – لسانی – حزبی – تنظیمی – جهادی و منطقوی خمیر شده اند که بقای خود را بدون چنگ زدن به چنین پد یده تباه کن وارد شده نمی بینند و فریبکارانه و محیلانه سعی میدارند با کلمات چون اکثریت واقلیت این قوم وآن قوم- برحق بودن این حزب و آن حزب ویا این تنظیم و آن تنظیم – این زبان و آن زبان – این قهرمان و آن قهرمان وبالاخره این مذهب و آن مذهب به اهداف شوم خود و با دارانشان برسند.

 به این معنی که  در داخل و خارج مادر وطن عزیز ما تعدادی از هموطن ما دستوری ویا غیر دستوری با صداهای بلند و احساسات حرف از اتحاد و اتفاق میزنند اما وقتی منافع شخصی سیاسی ویا مادی مطرح میشود متآسفانه منافع ملی بکلی فراموش و نه تنها آتش اختلافات قومی – لسانی – مذهبی و منطقوی رابین فرزندان یک ما در که افغانستان باشد دامن میزنند بلکه پدیدهء دیگری چون اختلافات حزبی – تنظیمی - جهادی و شخصیت پرستی را نیز به آن گره میزنند و ملت را روز به روز بطرف بدبختیهای بیشتر سوق میدهند. که در نتیجه وحدت ملی را که از نیاکان به میراث گرفته بود یم در سی سال اخیر به باد فنا دادیم که البته چندین نسل دیگری با فداکاری وقربانیها ضرورت خواهد بود که مجد دآ وحدت ملی را احیا و ملت افغان چون قبل از سی سال اخیرمتحد و بنا م نامی افغان وافغانستان افتخار نمایند.

 مطلب اینست که با گذشت قرنها وتحولات عمیق وباورنا شد نی علمی سیا سی – اجتماعی –نظامی – اقتصادی- جغرافیائی و خاصتآ تکنالوجیکی در جهان امروزی اکثریت ملت افغان    هنوزهم در خواب خرگوش اند یعنی درحالیکه در جهان متمدن با انکشاف علم ودانش بمرور زمان گلیم فرهنگ  کهن قضاوتهای خوب وخراب در مورد اشخاص  که به اساس وابستگیهای قومی – مذ هبی – لسانی –منطقوی - اصل ونسب - کار کردهای اجاداد وفامیلی  - زور و زر بود بکلی جمع و در عوض معیارومحک قضاوتها در مورد اشخاص بنا برحاکمیت عدالت اجتماعی به اساس تقوی -علمیت – کاردانی – صداقت- پاکی - سابقه کاری- وطند وستی وعملکرد شان جاه گرفته هیچ  تغیر نکرده

 یعنی اگر شخصی مورد بحث قرار میگیرد ویا نظر خواهی شود شعوری ویا غیر شعوری با درنظرداشت منافع شخصی و یا تظاهر به منافع ملی از تمام خصوصیات خوب ویا خراب شخص بحیث یک فرد مستقل و آزاد چشم پوشی و به اساس وابستکی های قومی – مذهبی – لسانی – حزبی – جهادی- تنظیمی – زورداری- زرداری ویا فامیلی  مطرح بحث قرار گرفته میشوند یعنی  بدون تعقل و مسئولیت وجدانی – اخلاقی – انسانی و اسلامی بالایشان مهر ویا تاپه تآید ویا رد این وآن  وارد و بازهم نظام عدالت اجتماعی را برهم زده و وحدت ملی را خشره دار میسازند..

  و نیز اگر صحبتی از اتحاد ملی میشود اتحاد ملت واحد افغان تحت یک چتراز شمال تا جنوب وازشرق الی غرب کشور درمجموع فراموش میگردد یعنی هر قوم – مذهب- حزب – تنظیم-  مجاهد نما  ویا این گروپ زردار و آن زوردار دستوری ویا غیر دستوری از برحق  بودن برتریها و قهرمانیهای خود حرف میزنند و بدون در نظرداشت تساوی حقوق بین اتباع افغان از دیگران طالب امتیازات بیشتر میگردند  مخصوصآ آنعدهء که در طول چهل سال اخیریعنی آغاز دهه دیموکراسی (1964م) شیفته وگرویده  ایدیلوجیهای وارد شده سوسیلیزم- کمونیزم – اسلامیزم افراطی- ماویزم- ستمیزم – طالبیزم - کپیتلیزم گردیده  و ملت افغانستان را به تباهی کشانیده اند هنوزهم به دستور باداران خارجی  وجاطلبی شان خود را عقل کل معرفی و هریک در سیع وتلاش اند که در عوض یک نام واحد  افغان و خدمتگاران واقعی برای آزادی- استقلالیت- سربلند ی و شگوفا نی افغانستان ملت افغان را بزور و زر ویا این نام وآن نام  در محد وده پیروی از عقا یده شخصی و ایدیالوجیهای وارد شده دعوت وبرای گرفتن قدرت بار دیگر ملت مظلوم و ستمد یده افغان را در برد گی قرار داده بدستورباداران خودآنچه بخواهند عمل نمایند .

 بلی گاه گاهی نیز شنیده میشود که عدهءاز رهبران گروپهای مزدور سی سال اخیرکه در نظامهای مختلف در رئس  قرار داشته اند و فعلآ نیز در داخل و خارج کشور بد ستور باداران خود فعال میباشند برای بقاء - دفاع و موءفقیتهای آینده خود از یک جانب با ائتلافاهای غیر متجانس و یا بار اندازی مسوءلیتها ی غیر بشری و جنائی خویش با لای یکد یگر واز جانب دیگرفریب خوردگان خود ویا آنانکه بنا برجبر زمان وشرایط وقت در نظامهای مختلف  برای انجام  منافع ملی ویا امرار حیات خود و فامیلهای شان دراورگانهای نظامهای مختلف گروپهای مزدور فوق الذکر در داخل و خارج کشور کشا نده شده  بود ند و بحیث فرزندان واقعی مادروطن که نه تنها هیچ نوع جرم وخیانت را مرتکب نشده اند بلکه با استفاده از موقع خدمات ارزشمند ملی را نیز انجام داده اند برایشان با وانمود کردن اینکه ا گرخیانت ویا جنایت را مرتکب شده بود ند و یا خیر چون با ما در این جریان ویا آن جریان سهیم بود ید اگر ما مسئول میباشیم شما هم مسئول میباشید فی لهذا حال برای مصئونیت وموءفقیت آینده خود باید  با ماباشید. تا با این نوع حیله وفریب انها را در ترس و وحشت از آینده نامعلوم قرار داده و بحیث یک کتله دفاعی برای بقا ودفاع از خود درمقا بل ادعاهای برحق ملت مظلوم افغان و مدافعین حقوق بشربحیث سپر استفاده نمایند.من به این دسته از خواهران وبرادران عزیزو محترم که در سردر گمی وتاریکی حیات بسر میبرند عرض میدارم که با جرئت تام بدون ترس وهراس خود را از ناقضین حقوق بشر – جنایتکاران- خائینین ملی و مزدوران خارجی با حفظ اخلاق واحترام اجتماعی اسلامی و افغانی دور و به اکثریت قاطع ملت آزاد یخواهء- صلحد وست وبشردوست هموطن خود بپیوندید.

مشکل دیگری ما افغانا ن که متحد نمیشویم اینست که اگر اعضای رهبری کدام حزب ویا تنظیم مرتکب نقض حقوق بشر- جنایات – خیانت ملی - عمل غیر انسانی واسلامی شده باشند تمام اعضای حزب را بدون قضاوت در مورد عملکرد های اعضا هء حزب ویا تنظیم بشکل انفردی که ممکن انسانان شریف- پاک- صادق – وطندوست وغیر مسئول باشند  بخاطر اعمال نادرست هیآت رهبری ویا عدهء دیگری منفعت جوه ای همان حزب ویا تنظیم محکوم    میشمارند و یا بدون تعقل اینکه حزب و یا تنظیم بصورت کل خراب شده نمیتواند در احزاب وتنظیمها مثل هر جامعه بشری انسانها ی خوب وخرابی میباشند لهذا نادرست وغیر منطقی خواهد بود که غیر مسئولانه بدون بر رسی  سابقه اعمال اشخاص تنها به عضویت آنها در حزب آنها را منفور و محکوم بدانند وحتی آنا نکه عضویت حزب ویا تنظیم را نداشته میباشند اما بنا بر خیشاوندی – رفاقت و دوستی روابط انسانی – اخلاقی و اسلامی داشته میباشند از آنها نیز نتنها دوری میجویند بلکه با نشاندادن تنفردر عقب با عمل غیر اسلام -اخلاقی غیبت و بد گوی  میکنند که  البته اینگونه اعمال نیز باعث جدایها و تفرقه بین افغانها میگردد.

  از جانب دیگر عدهء از هموطنان گرامی ما اند که بدون کمی تفکر غیر مسئولانه از آن عده از خواهران وبرادران که عضویت هیچ یک از احزاب ویا تنظیمها را نداشته اند و بحیث یک فرد ملت با شهامت افغان از نیرو واستعداد خود برای نجات وطن از بدبختیهای تحمیل شده خارجی ویا بنابر جبر زمان برای امرار حیات خود و فامیل خویش بدون شخصیت پرستی ویا نوکری برای این قدرت ویا آن قدرت بیطرفانه با صداقت و پاکنفسی در نظامهای مختلف اورگانهای دولتی بنام یک فرد ی ملت افغانستان با سربلندی برای  انکشاف –ترقی - آزادی – استقلالیت مادروطن خود نه بحیث نوکراین حزب وآن تنظیم ویا این و آن قدرت خارجی مصدر خدمات ارزشمندی شده اند  بدون استدلال منطقی یا اثبات ومعلومات موءثق درباره سابقه کاری- تقوی -علم – صداقت – پاکی – وطند وستی شان صرف بخاطر اشتغالشان در یکی از اورگانهای دولتی نظامهای گذشته ویا این گروپ و آن گروپ این قوم وآن قوم – این فامیل وآن فامیل مهرها وتاپه ها ی رنگا رنگ بالایش وارد وبا دو رویگی با ایشان روابط داشته میباشند یعنی.

در خفا با یکدیگرروابط تن باتن دوستی نگه میدارند اما در  اجتماعات و محفلهای شخصی وخصوصی وقتی باهم روبروشوند ویا ذکر نا مشان شود اول سعی میورزند که از شناسای به آنها طفره روند ودر صورت مجبوریت باید چنین وانمود شود که روابط نزد یک ندارند و حتی برای تبارز شخصیت خود نقابهای دروغین اسلام وطندوستی و د یموکرسی را بر رخ خود کشیده ناجوانمردانه و خائینانه به این نام و آن نام  مهر ویا تاپه سیاه این وآن را بالایش وارد می نمایند که چنین انسا نها در اسلام منافقین اند.

اکثراین منافقین که از خود شخصیت ندارند و اگر دارند جبون وترسو اند برای پرده پوشی خیانتها وجنایات مرتکب شده خود در ادوار مختلف ویا تبارز شخصیت خود در بدنامی دیگران زند گی میکنند  و با وصف اینکه در کشورهای متمدن تحصیل نموده اند وسالهای متمادی درکشورهای متمدن حیات بسر برده اند و هر روز به پوست - گوشت واستخوان خود احساس میکنند ومی بینند که در کشورهای متمدن بالای انسانها به شکل انفرادی جدا از روابط  فامیلی - قومی- مذهبی(به استثنای موسسات  و اورگامهای مذهبی ) – لسانی( به استثنای ضرورت کاری) – حزبی وتنظیمی ویا این و آن به اساس معیارها و محکهای تعین شده چون علمیت – دانش – وطندوستی – شعورسیا سی – سابقه کاری وعملکرد خود شخص مورد بحث  قضاوت می شود نه روابط شان . از واقعیتها چشم پوشی مینمایند که در نتیجه  خواهران وبرادران بیگناه که خدمتگارا ن واقعی ملت بوده اند و میتوانند مصدر خدمات عالی برای آینده کشور خود شوند متآسفانه بنا برجهالت- خود خواهی- عاقبت نا اندیشی عده ء از هموطنان جاهل -متعصب و نوکرصفت فوق الذکر  در دو راهی امید ونا امیدی به آینده مادر وطن کشانیده و جبرآ وادار به انزواع و یا راندن به تسلیم شدن به عدهء از ناقضین حقوق بشر – جنایتکاران وخائینین ملی و نوکر صفت احزاب وتنظیمها که در کمین اند میسازند. اینست که ملت افغان به وحدت ملی موءفق نمی شوند .

خواهران وبرادران عزیز هموطن بیاید از خواب خرگوش بیدار شویم وبه اعتراف به واقعیتهای تلخ سی سال اخیر کمی ترحم به مام وطن و فرزندان فقیر – گرسنه – بی خانه- بی داکتر – بی دوا – بیسواد- بی تعلیم - بی مکتب – بی معلم – بیکار- بی لباس- معلول – معیوب – یتیم – مهاجر افغانی در پاکستان و ایران ومتخصین ورزیده افغانی خارج وطن که به آرزوی خدمت به مام وطن میسوزند ومی سازند  کنیم  واز انواع بی حرمتی – بی عزتی و بی آبروئی نجات بدهیم وکشور عزیز را بطرف  تمدن امروزی سوق دهیم و با برقراری عدالت اجتماعی در باره هموطنان عزیز خود  با معیار ها ومحکهای علم – دانش – تقوی- عملکرد – پاکی – صداقت و وطندوستی شان قضاوت نمایم و با کنار زدن فرهنگ کهن قوم – مذهب – زبان – منطقه – حزب – تنظیم  صفحه جدیدی را بکشایم یعنی همه خواهران وبرادران هموطن خود را که به هر اسم ورسم یاد می شوند اما  حقوق بشررا نقض نکرده باشند – مرتکب جنایت نشده باشند - خیانت ملی نکرده باشند - مزدور خارجی نباشند واعمال ضد اسلامی نکرده باشند به اتحاد صمیمانه – اخوت- برادری- برابری- هبستگی وصداقت  به یکد یگر با حفظ احترام بدین مقد س اسلام وحدت ملی آهنین را بنام واحد افغان برای استقلالیت –آزادی- سربلندی- شگوفانی- غیرمنسلک بودن فعال و مثبت کشور عزیز خود افغانستان دعوت نمایم.

هموطنان گرانقدر باید عرض کنم که در این نبشته من به جز از منافع ملی افغانستان عزیز که بنامش افتخار میکنم کدام مطلب و یا مرام شخصی ندارم چه من به  افتخار- جرئت تام و سربلندی تام اظهار میدارم که الحمدالله در طول عمرم عضویت هیچ حزب ویا تنظیم را نداشته ام و به نام احزاب وتنظیمها مخالفت و یا حساسیتی هم نداشته ام اما بنا برعقیده شخصی ام و دیدی که از مادروطن عزیزخود داشتم در شرایط نا سازگار کشور عزیزما که بیش از نود فیصد ملت آن محروم از فیض سواد بود موافقه ویا شمولیت به فعالیتهای احزاب و تنظیمها - آید یولوجی های وارد شده وشخصیت پرستیها ی شان نداشتم وفعلآ نیز کمافی السابق نمیبا شم.  جهاد من در سی سال اخیر در عوض استعمال تفنگ و شمشیر. قلم وزبانم بود. بلی من بعد از سقوط  دوره دهه دیموکراسی که به انارشی تبد یل شده بود برای حد اقل مدت ربع یک قرن طرفدار نظام دیکتاتوری مترقی نوع دوره سردار محمد داود خان شهید بودم تا ملت افغانستان از فیض نور علم ومعرفت آگاه و دارای شعورسیا سی شود وجوانان با تقوی- بادانش – مبتکر- پاک- صدیق و وطندوست آینده کشور که  معتقد به اعتقادات افغانی- دیموکراسی واقعی –احترام به منشور ملل متحد- عدالت اجتماعی و حاکمیت ملی باشند  بشکل تدریجی و مسالمت آمیز سرنوشت کشورعزیز خود را بحیث یک کشور آزاد ومستقل بدون در نظر داشت مسائیل قومی- مذهبی – زبانی- ومنطقوی بدست گیرند تا باشد که در پرتو نور علم ومعرفت بادر نظرداشت شرایط مسلط اجتماعی عدالت اجتماعی و حاکمیت ملی را در مادروطن عزیز ما برقرار و مادر وطن مارا که از نیاکان بمیراث برده ایم در آینه مدنیت جهان بطرف شگوفانی و سربلند ی سوق دهند وحال نیز معتقدم که برادران تفنگدار وشمشیردارما تفنگهای خود را درخاک بسپارند وشمشیرهای خود را در نیامهای آن بگذارند و در عوض از قلم وزبان برای ایجاد صلح دایمی- وحدت ملی – استقلالیت – آزادی و حفظ کرامت انسانی استفاده وتلاش نمایند. 

 هموطنان نهایت عزیز وگرانقدر این آرزو وقتی براوده شده میتواند که خواهران وبرادران عزیز ما با یک واقعیتبینی و وسعتنظر و کنار زدن منافع و اختلافات شخصی حوادث سی سال اخیر را بدقت تام بسیار بیطرفانه ارزیابی و یک لحظ ئی بی اند یشند که آیا  ارزش دارد که بدوام دسایس شوم دشمنان به این نام وآن نام بی مفهوم منافع علیاء کشورعزیز خود را پامال و دشمنان سگوگند خورده کشور را بیشتر موقع بدهیم که ملت و مادر وطن ما را نیست و نابود سازند؟ نخیر ابدا نه. فی لهذا بیائید با اعلان وحدت ملی صادقانه ونهایت صمیمانه  به خداوند (ج ) ومقد سات سوگند یا د کنیم  که ما همه فرزندان یک مادروطن و افغانیم و نیز بخاطر تحکیم وحدت ملی  جدی از توهین وتحقیر خواهران وبرادرانکه به هر نام باشند اجتناب و قضاوت در باره  اعمال  جنایتکاران- ناقضین حقوق بشر- خائنین ملی ومزدوران خارجی  را بدولت ملی آینده افغانستان عزیز وسازمان حقوق بشر میسپاریم  و از تمام رسانه های گروهی  وقلمبدستان افغانی محترمانه التجاء  وتقاضا میکنم که در این مقطع خطیر زمانی  درهمین راه مقدس عمل بکنند.

          ومن الله توفیق

ا                                          


بالا
 
بازگشت