شورا

 

نویسنده : یخن پاره

 

جانو : چرکک بچیش ای شورا هم بیل ره گرفته!

چرکک: چی گفتی؟

جانو: منظورم که شورا هم بیل ره گفته و قبر ای مردم ره میکنه.

چرکک : مره خو باورم نمیایه که بازقبر ملت ره بکنن چرا که حالی از ترس بادارهای شان چیزی کرده نمیتانن که هویت اونها ره ضربه بزنند و حالی نصیحت پرهیز گاری میکنند و وحدت ملی ره تامین میکنند.

جانو: بلی ، توره به خدا قسم بگو  اگر نگرفته خوقبرکنای ای ملت ره باز بخشیده و میخواهه که ایم دفعه صحیح به داد برسه.

جانو:راستی بچیش خبر شدی،حالی کاسه لیس های خوده درگردهمایی ها برای تحسین از عملکرد های گذشته خود روان میکنن، او شودیدی در تلویزیون؟

چرکک : آه ولا یک آدم ره دیدم که میگفت ما به کمک شان  آمدیم ، خیالش میامد که مردم مظلوم ماواری در اونجا ده فرق شان میخ کوبیده میشه یا رقص مرده سرشان اجرا میکنن هی هی دیگه

جانو: مه که فکر کردم او در بدل  مزد آمده بود و بیچاره خبر نبود که کی سر سرک روان کردیش اما بسیار بی عقل بود بادار خوده معرفی کرد.

چرکک :راستی؟

جانو: ولا قسم است؟

چرکک :مگر چرا ؟ یک دفعه خوده میشرمانند بازخیل و ختک خوده روان میکنند که روی شان ره بشوین؟

جانو: ولا خدا که میزنه، خو امیتو بزنه که بینی مینی نمانه، خدام ای بیچاره ها پیش وجدان خود چقدر خجالت باشند که ما چی کردیم و حالی کی ره روان کردیم که روی شویی کنن!

چرکک :خو بان دیگه پشت ای مردم ره بگو که شورا به غیر از ای کار دیگه چی کرده؟

جانو: ولا بسیار کار شرم آور؟

چرکک :راستی؟چی کرده ، باز بینی خوده از کجا بریده؟

جانو: ولا نمانده؟ چی ره ببره؟

چرکک :راستی میگی!؟

جانو: آه ولا یک دوتایش از کرده خود پیشمان شدند؟

چرکک :راستی چی گفتن؟

جانو: ولا چی میکنی ، خلص مطلب امی است که ده امو ساعت نفامیده بودند رای تائید داده بودن؟

چرکک :چیزی نفامیده بودند؟

جانو:بلی!

چرکک :نی بچیش حتما خریداری شده بودند؟

جانو: ولا اگر خریداری هم شده بودند یک دفعه وجدان شان از خو به زور برده گی بیدار شد.

چرکک :ولا خیلی مه خجالت میکشم که یک گپ ره بزنم باز بگیرم!

جانو: آه ولا ای مثل امی تفی است که به زمین پرتی و باز بگیری!

چرکک : آه ولا ، مه که فکر میکنم که در ای شورا اشتک های سیاسی جمع شدند؟

جانو: ها ها ها ها ولا اشتک که نیستن خیر چیستن؟ ایتو کار کس میکنه یک دفعه یک گپ ره میزنه باز میگه که پس میگیرم؟

چرکک :خو خیر اس یک بد  بود، کدن ایلایشان کودیگه.

جانو: چرا چپ شدی؟

چرکک: مه دیگه گپ نمیزنم

جانو:چرا باز توره چی شده که میترسی،شو کدام خو وحشتناک دیدی؟

چرکک : نی ولا ،چرا؟

جانو: میترسی که  بازشورا بیل ره به دست شان نته و باز قبر ماره نکنند؟

چرکک :ولا دست شان ره آزاد خو کرد، بنام ای که باید عفو شوند، بخاطر ایکه دیگه بحران ره دامن نزنند و یک پارچه شوند ، خود شورا هم بیل ره گرفته، بیخار باش!بندو بست کفن کودیگه خیر نمیبینی.

 

 


بالا
 
بازگشت