حميد برنا
طنز و روشنگری
آغاز نشرات اکتوبر 2006
پيوست به گذشته
مناظرهء کاکه تيغون وکربلايی
بخش دوازدهم
سال دوم
امروز جمعه 15 فبروری 2008 بازهم دو دوست در خانهء کاکه تيغون يکجا شده وبعد از صرف طعام چاشت به مناظره می پردازند، هوا قدری گرمتر شده ونيمه آفتابی ميباشد.
کاکه تيغون: کربلايی جان اينه نان چاشت وچايام خورديم، راستی که ما وتو حالِ از زن ها پس نمی مانيم، چه نان مزه دار وچای هيل دار، که هيل بل کل ياد زن ها رفته، خو کربلايی جان بگو که ده هفته که گذشت باز کی، کی ره کُشت وفضای وطن ده چه حالتس؟
کربلايی: کاکه جان، فضای وطن با تأسف تار وتاريک، بخاطريکه يک منبع امريکايی گفته که اوغانستان ده حال شکست وحتا ده خطر نابودی قرار گرفته، از تلويزيون بيات واز همو رفيقم زمری کاسی که ده سويس اس شنيدم.
کاکه تيغون: او منبع امريکايی نام خوده فاش کد يانخاست که نامش فاش شوه؟
هردو ميخندند وکربلايی ادامه ميدهد:
کربلايی: کاکه جان ده ای روزا شوخيام ميکنی وگپ دگه که بازام از هموتلويزيون بيات روز پنجشنبه گذشته يانی آخر ماه جنوری، شنيدم، ايس که دوّمين حمله انتحاری باد از هوتل کابل ده سال نو ده شار کابل، ده تايمنی صورت گرفت که بازام کشته وزخمی داره، سوّم ايکه ده راه سروبی، سر موتر وزير داخله حمله کدن، وزير نبود، سخن گويش و چند نفر دگه زخمی شدن، حتمن کدام تا کشتام شده که نميگن، وچارم معاش دپيلوماتای اوغانی ره ده خارج ميخاين % 10 زيات کنن، امّا آغای بشر دوست مخالفت کد وگفت: که اونا خو تابعيت همو کشورا رام دارن از اونجام معاش ميگيرن، بايد کمک به مردم اوغانستان، مامورين پايان رتبه، لنگ ولاش اوغان وکسای که از سرما وخنک وبی آذوقه گی می ميرن کمک شوه، يکتعداد از وکلا دگام تائيدش کدن، اينس فضا وحال وروز وطن ماوتو کاکه جان، امّا يک خبر خوبام اس، که مشرانو جرگه، که توسط ضبغته الله مجددی اداره ميشه، تائيد حکم محکمه ابتدائيه ده مورد اعدام پرويز کامبخشه، با معذرت پس گرفته وآغای مظفری سخن گوی همی جرگه کلانا گفت که يک اشتباه فنی شده واصلن ای وظيفه استره ماکمه اس، سيل کو کاکه جان که ده ای وطن چقه بی سواد استن.
کاکه تيغون: آغای مجددی از کل، حتا از مه وتو ودگرا کده با سواد تراس.
کربلايی: سواد يانی سياهی که کتی قلم نی خط نوشته ميکدن ومالوم دار کسيکه خط نوشته کده بتانه، خاندام ميتانه، ای مانای لغوی سواد اس، امّا اُدبا کسی ره با سواد ميگن، که با دانش وبا فهم باشه، ای آزای ( اعضاء) ولسی جرگه ومشرانو جرگه هم ده کار حکومت مداخله ميکنن، هم ده کار قضاء ، حالانکه قوه مجريه يانی حکومت، قوه تقنينيه يانی مجلس عليا وسفلا وقوه قضائيه يانی استره ماکمه، هر کدامش مستقل استن، اشتباه فنی مشرانو جرگه اصلن ده چگونگی صادر کدن اعلاميه نيس، بلکه ده مداخله ناق( ناحق) وبيجای اس که ده کار قوه قضائيه کده، يانی بدون دانش وفهم حقوقی وموازين قانون اساسی عمل کده که ای ره ميگن بيسوادی محض، اينالی بگو کاکه جان که بيسواد استن يا نی؟
کاکه تيغون:بل کل بجای گفتی کربلايی جان، استن، استن، استن.
کربلايی: کاکه جان ده ای مورد همو ملالی جويا گفته بود که تا حکومت ده دست مافياس ازی کارا بسيار ميشه، يک کيستانام بريت ميخانم، گوش کو.
کيست آن دختر بسا هوشيــــار رانده شدازطويله هست سرشار
گفت تا اين حکومت مافيــــــا سر کار است، حـــال مردم زار
کاکه تيغون: ای خو خود اونمو، ملالی جان اس.
کربلايی: آفرين کاکه جان. کاکه تيغون ادامه ميدهد:
کاکه تيغون: کربلايی جان پيشتر گفتی که کدام منبع امريکايی گفته که اوغانستان شکست خورده وده حال نابوديس، ای گپ خو اَين از حمله هوايی امريکا- انگليس ومتحدين شان ده سال 2001 شروع شد واوغانستانه شکست دادن، حال چرا گپای کونه( کهنه) ره تکرار ميکنن، ده هميام ( همين هم) کدام چل وفريب اس.
کربلايی: کاکه جان، بانکه دگه خبراره بريت بگويم، پسان تبصره کو، روز جمعه گذشته ده مسجد جامع هلمند، يک انفجار انتحاری شد که آغای حاجی پير مامد( محمد) معاون والی هلمند، کشته شد و18 نفر دگه زخمی، ببی که ده خانه خدا آدم ميکشن وگويا توهين به اسلام ميکنن.
کاکه تيغون: بدون رضا و اراده خدا هيچ کا رنميشه، البته خود خدا صاحب همی ره خاسته بود؟
کربلايی تبسم کنان خبرهای ديگر را که از تلويزيون بيات شنيده بود ميگويد:
کربلايی: دگه ای آغای کرزی گفته، که عوض زيات شدن عساکر خارجی بهتر اس، که عساکر خود ما خوبتر تربيه شون( هريک، يکنيم سال باد ای گپه تکرار ميکنه که فايده نداره) وجلو صادر شدن جنگ از خارجه، خارجيا بگيرن ويک خبر دگه که فکاهی وار ايس ، آستراليا گفته عساکر خوده از اوغانستان ميکشه.
کاکه تيغون: ای خوب گپس کربلايی جان، کجايش فکاهيس؟
کربلايی: کاکه جان تو خو با عادت خوب ناشدنيت، که ده نصف گپ ميداريی، نماندی که تا آخر بگويم، اونا ده سال 2023 عساکر خوده ميکشن.
هردو ميخندند وکربلايی ادامه ميدهد:
کاکه جان دگه خبرا ايس که حاجيای برگشته از حج سر وزارت حج واوقاف انتقاد کدن که بسيار دير ده عربستان ماندن، 1600 حاجی بود که از جمله 25 نفر شان ده قاچاق مواد مخدر گير آمده بودن.
کاکه تيغون: کربلايی جان، البته يام( اين هم) ده لوح مافوز ( لوح محفوظ) نوشته شده که بايد ده خانه خدا قاچاق ببرن واز اونجه بيارن.
کربلايی تبسم کنان ادامه ميدهد:
کربلايی: يکدسته اختطاف کننده ها که يک بچه ره اختطاف کده بودن گير آمدن وبچه ايلا شد، ای کار بسيار زيات شده وجلوگيری شام مشکل.
کاکه تيغون: کربلايی جان، اگه همی آغای روحانی ره، رئيس جمهور بسازن، بسيار خوب ميشه چرا که ده مصاحبه خود با نشريه ( کاخ سخن) که از مونشن نشر ميشه گفته که اگه رئيس جمهور شوم ده سرتاسر اوغانستان امنيته ميارم، او وخت نه دزی می باشه، نه چور کدن، نه آدم کشی، نه قاچاق بری، نه فساد اداری ودنيا گل وگلزار ميشه.
کربلايی: اگه ای گپ، تعهد وپشتوانه درست داشته باشه مام بريش رای ميتم. باش کاکه جان دگه خبرا رام که يادداشت کديم بريت بگويم از BBC، بيات ودگرا که باز ناوقت ميشه:
- قانون مبارزه با فساد اداری از طرف شورا رد شد( يانی فساد اداری آزاد).
- يک مرد دو طفل وزن خوده ده لوگرکشته وده چاه انداخت.
- امريکايا گفتن که در آمد شورشيان يانی اشرار از طريق عوايد کوکنار بدست ميايه.
کاکه تيغون: ده سابقا مجاهدينه اشرار ميگفتن، حال طالباره، مجاهدای اشرار ميگن.
کربلايی: از بد بدترش توبه، ده BBCگفت: که تا حال جمعن 78 نفر کانادايی ده افغانستان کشته شده ومردم اونجه از اعزام سربازای خود دفاع نميکنن.
- اسدالله والی قندهار ازيک انفجار کنار جاده ای جان به سلامت بورد.
- روسيه که کتی صدر آزم عراق ده ماسکو گپ ميزدن 30 مليارد دالر قرضه زمان شوروی وصدّامه بخشيد وگفت که شرکتای خصوصی ده عراق تا چارصد مليارد دالر سرمايه گذاری ميکنن.
خبرا بسيار زيات بود خو مه هميقه شه يادداشت کده بودم.
کاکه تيغون: کربلايی جان همو کتاب " نام وننگ" آغای راوش ره تا آخر خاندی؟ دگه چی گپا داشت؟
کربلايی: کاکه جان بلی خاندم ونزديکس که خلاص شوه، ده اونجه با اسناد بسيار معتبر و مؤثق تاريخی که از شاهنامه فردوسی، از نوشتای شاد روان علامه کهزاد، از شاد روان علامه حبيبی ودگه مؤرخين اوغانی وايرانی و کتابها ومنابع انترنيتی گرفته وبسيار مطالعه وکاوش کده ، بطور خلاصه گفته يا نتيجه گرفته که اوغانستان يا افغانستان يک ولايت ايالت سند که مرکزش مستنک نام داشت و همجوار بلوچستان امروزی بوده که مردم شان اوغان يا افغان گفته ميشدن، ای مردم شبگرد، دزد، راهزن و صد فعل بد دگه داشتن وتا حالام که طالبا از همونجه استن يانی اوُ طرف مرز ديورند مصروف راهزنی وغيره هستن،( ص 258 کتاب) وامّا بايد فرق ميان پشونهای با شهامت، با غيرت وشريف ونجيب افغانستان فعلی با اوغانا شوه، يانی که پشتون اوغان نيس و اوغانام پشتون نيس و مردم اوغانستان فعلی همه گی وهمه گی اوغان يا افغان نيستن وای دسيسه يا تو طئه از طرف انگليسا شده که نام وطن ماره توسط خودما " افغانستان" مانده ونام ايرانه توسط پارسی ها، ايران مانده يانی( کميته 300 اَين از سالهای قديم، قرن 16 و17 فعال شده بوده، که تا حال ادامه داره ح،ب) ای مؤجز ومختصر گپايش بود.
همی اوغانا که ده کوهای سليمان زنده گی ميکدن، بری انگليسا وختيکه هنده گرفتن، اقرار نامه ها دادن که شاد روان حبيبی اوناره نوشته کده، که خود از دزدی وراهزنی خود اقرار کدن، يکی دوتايشه بريت ميخانم:
هرکس که ای گپاره باور نميکنه ، بيايه پيش مه ای کتابه بخره وبخانه اگه دروغ بود باز اسناد راستی خوده پيش کنه وسر کتاب نوشته انتقادی بکنه.
اينه يکی دو اقرار نامه ره بخان:
روانشاد حبيبی مينويسد:
پيمانهای انگليسی وقبايل آزاد؛
- اقرار نامهء حليم زايی مهمند:
... احمد شير وبهور گل ومکرم و رحيمداد وهفت نفر ملکان ديگر قوم حليم زايی تعهد ميکنند: که سالانه مبلغ دوصد روپيه خراج ميدهند واطاعت ونوکری سر کار برطانيا را خواهند کرد، ودگر درين راه قصوری برايشان ثابت شود مستوجب سزا خواهند بود...
- يک قبيلهء ديگر اوغانا بنام حسن خيل و آشو خيل که در دره های بين پشاور و کوهات زنده گی داشتند مانند اجداد شان کک کوهزاد به راه گيری وغارتگری مشغول بودند ... انگليسی ها آنها را مغلوب ساخته وپس از مغلوبيت، ايت تعهد نامه را از ايشان ميگيرند:
شيرينی اين تعهد نامه در آنست که خود به دزد بودن وغارتگر بودن خود اعتراف ميکنند:
تعهد حسن خيل وآشو خيل دره کوهات با سر جانس لارنس چيف کميشنر پنجاب: چون ما حسب خواهش خود در اراضی حکومت انگريزی آمد ورفت داريم، بنابرآن مواد ذيل را قبول داريم:
اول: ما وآينده گان ما ابداً مرتکب حمله وغارت ودزدی نخواهيم شد وبخوشی ورضای خود در آن ملک تجارت وکار وبار خواهيم کرد.
دوّم: اشخاص سارق و بد رويه ومظنون ره چه افريدی باشند يا غير آن، بغرض ارتکاب جرم از علاقهء خود به علاقهء انگريزی راه نمی دهيم ونه اموال مسروقه را ميگذاريم که از حصه ما بگذرانند.
سوّم: اگر از سر زمين انگريزی اشخاص مجرم وقاتل به اراضی ما پناه آوردند، ما به ايشا ن پناه نمی دهيم، وبزودی از مساکن خود خارج می سازيم.
چهارم: بذريعه خط معرفی خود اشخاص بد کردار ومظنون را به سر زمين انگريزی نمی فرستيم.
پنجم: اگر از طرف ما و يا يکی از باشنده گان اراضی ما در شرايط مذکور عهد شکنی بظهور رسد، پس سر کار انگريزی اختيار خواهد داشت، که اقدامات مناسبی را لازم دانند بکنند. بتاريخ 15 نوامبر سال 1853 امضاء شد ( صولت نامه افغانی ص 606)
و چنين تعهد نامه های ديگر ...
کاکه تيغون: کربلايی جان همی اوغان غول که ميگن طالباستن؟
کربلايی:کاکه جان بل کل به دل آغای راوش گفتی، بلی همياستن، اينه کاکه جان عنوان چند شعر از حضرت فردوسی ره که آغای راوش دهمی کتاب ( نام وننگ) نقل کده و از او به تصديق حرفای خود استفاده کده بريت ميگم، اگه ای شعر هاره که طولانی وزيات اس بريت بخانم وخت نيس و اگه اوناره خلاصه بسازم فاميده نميشه، پس مه عناوين شه بريت ميگم اگه خودت ويا ديگرا علاقه داشتن اونه کتابش پيدا کنن وای اشعاره بخانن:
" سر گذشت رستم با کک کوهزاد"، آمدن رستم ببازار وشنيدن تعريف کک"، " آمدن رستم نزد زال و اراده نبرد با کک" و چنين هفت عنوان ديگه که هريک دارای ابيات فراوان اس.
اينالی فاميدی کاکه جان که مردمان شريف ونجيب وباهمت افغانستان امروزين ( که نامشه انگليسا ) ماندن، اوغان نيستن، چه پشتون، چه تاجيک وغيره وغيره.
ولی ده همی کتاب آغای راوش کتی يک گپش مه موافق نيستم، ده صفحه 369 کتاب باد ازيکه رستمه تاريف ( تعريف) وتوصيف ميکنه يانی از مردی وشجاعتش يا د ميکنه وميگه که کسی ره بخاطر پول وثروتش نميکشت، حتا اگه زورش نمی کشيد جنگه ادامه نمی داد وسبب کشتن مردم بيگناه نمی شد وچنين تعاريف فراوان... يک دفه بی مهابا نوشته ميکنه که: " در بيست سال پايانی رستم های گُمنام وخاموشی هم داشته ايم ... واز نام آوران نِحلهَ سياست وسپاه ميتوانم از سردار مقاومت ملی، احمد شاه مسعود نام ببرم، که مردی بود از تبار رستم، رستمی که...."
کاکه جان: اول ايکه خلاف گفته آغای راوش، که ده پيشگفتار کتاب خود گفته( ده 7 سطر اوّل) همی شهيد آمد شاه مسعود ( خدا بيامرزش) از اشخاصی بود دارای ناجوری " ايدز" مذهبی، نژادی وقومی... که مرگ خوده نزديک ميديد وکفن وتابوت خوده به گفته مقدمه کتاب آماده مي ساخت...
دوّم) همی آغای آمد شاه مسعود، ماهوار مبلغ 600 هزار دالره از امريکا وبه همی اندازه سلاح ره از شوروی بری کشتن مردمای شهر کابل و دگه مردمای افغان وعياشی های خود ميگرفت ( نظر به نوشته آغای سيستانی که در بخشهای گذشته سريال صراحت يافته است).
اينالی ای طور آدمه کتی رستم دستان مقايسه کدن، انداختن رستم از افلاک به زمين اس وده همينجه اس که خواننده ره بياد مقدمه کتاب مياره ... وخلاصه که ده همی آخر کتاب خود به نظر مه اَوگين کده.
هردو رفيق ميخندند وکربلايی يک فکاهی گفته وبه جماعت خانه ميروند.
کاکه جان اينه يک فکاهی:
عربی ره گفت: احمد چرا حج نميری تو پير شدی وعمرته تباه کدی، توبه کو، گفت خرچ سفر حجه ندارم، گفت: خانه ته بفروش وهزينه سفربساز وبرو، گفت: اگر پس بيايم ده کجا زندگی کنم واگه نه بيايم ومجاور کعبه شوم، خدايم خات گفت: ای احمق خانهء خوده فروختی، حالی ده خانه مه زندگی ميکنی.
والسلام
------------------------------------------------------------------------