نویسنده : مهرالدین مشید

 

زعمای بی کفایت ورهبران عیاش  عروسکهایی بیش  درخیمه شب بازیهای امریکانیستند

 

اوضاع آشفته درکشورهای شرقی چون هاله یی ابهام آلودوغباراندودبرمغزواستخوان توده های محروم آن  سنگینی مینماید،بی آنکه بدانند،دورنمای سرنوشت خودرادرشاخ آهوی نبردزورمندان غرب میبینندوفرداهای زنده گی راچنان تیره وتارمییابندکه گویی چنگالهای بیرحم اختاپوت چون کابوسی برروان انسان شرقی سنگینی میکندوهرآن دارد هستی ودارایی اش رابه چپاول میبرد. آشکاراست که درچنین حالی برانسان شرقی  چه میگذرد.

 

درکشوری چون افغانستان که هرآن زیرباررویدادهای سنگین نفس میکشدوپیش ازآنکه کوله بارحوادثی راازشانه های زخمی خودبه دوراندازد، اتفاق دیگری به سراغش می آید، رنجچ بزرگترازآن برپشت وپهلویش سنگینی مینماید وبارگرانسنگتری به شانه های جنگ زده اش می افتدوکمرخم شده اش راخمیده تروحوصلۀ تحمل آنرادربرابردردهای بی پایان طاقت فرساترمینماید. هجوم حوادث چنان پیج درپیچ وموج درموج پرثقل وهیبتناک فراروی انسان اومی شتابندکه حتا مجال کمترین تانی وتدبررانیزازوی گرفته است.ازهمین روانسان این سرزمین هرآن لالهان وسرگردان پیش ازآنکه بدنبال حوادث بشتابد ، حوادث اورابدنبال خویش میکشاند. پیش ازآنکه فرصت تعیین سرنوشت حادثه رادریابد،حادثه به اوغلبه مییابدوسرنوشت اوراگرۀ محکمترازگذشته میزند،گویاتقدیرش بدست حوادث افتاده است وسربسر ودمدم بدم گرۀ تازه میخورد وزخمی تازه به اندامش راست میگردد. این سرگشتگیهای پیهم طناب اندیشۀ انسان این سرزمین  راکوتاه وکوتاهترنموده است وقامت بلنداندیشه رادرحوزههای مختلف درهاله یی ازوسوسه های خودمحوری های قومی ،زبانی وسمتی  خمیده ترگردانیده است.

این اوضاع چنان سردرگمیهای سیاسی ونظامی رادرکشوربه بارآورد ه است که درزیرچتربن بست آن نه تنهاجروبحثهای لفظی برسرقدرت میان دولتمردان وجناحهای داخلی مخالفان دولت سیرصعودی میپیماید؛بلکه موقف دولت رادراتخاذمواضع استوارباجامعۀ جهانی برای مبارزه باتروریزم به دشواری کشانده است . اوضاع آشفته ونگران کنندۀ جاری درکشورچنان دولت رابرسردوراهۀ تصمیم گریهای ابهام بارکشانده است که برای دریافت راۀ حلهاسرنخ کلافۀ دشواریهابرای ادامۀ جنگ بامخالفان ویامذاکره باآنهارانایافتنی وحتاهرگزینشی رابه ابهام گرفته است.

رویدادهای پیهم چنان شیرازۀ نظام سیاسی ، اجتماعی واقتصادی نیم بندگذشته راشکسته ،ازهم گسیختگی های بزرگ اجتماعی رابه بارآورده است که شگاف عمیق آن تضادهای سمتی وزبانی رامیان ملتهاواقوام گوناگون کشوررابیشتردامن زده است و حتازمینه های ایجادوحدت ملی راازهم پاشیده ومنافع ملی رابه خطرجدی مواجه گردانیده است . فضای فرهنگی کشورچنان تیره وتارشده که افکارواندیشه های سالم مجال شگفتن پیدانکرده است ودرنتیجه گراف تحمل فرهنگی ومدارای قومی درحال ازمیان رفتن است . افکارواندیشه هادرچهاردیوارهای طلایی قوم گرایی هاوقبیله گرایی های منحط به صورت کاذبانه یی عباوقبای آخرین واژههای مودروزرابروی خودمیکشند. شماری ازسیاهدلان بدنام ودیوانه های قدرت وپول باوجودشعارهای بلندبالای فراقومی ، فرازبانی وفراسمتی برای شعله ورگردانیدن این آتش هرچه بیشترهیزم می پاشندوتاجاییکه امکان دارد ؛ازاین بازی به مثابۀ خون وآتش به نفع خودسودمیجویند. باوجودداشتن کاخهاوویلانه تنهادرکابل ؛ بلکه دردهلی ،لندن ، برلین ، فرانسه ، نیویارک ، واشنگتن وجاهای دیگر پردۀ بی مبالاتیهاراچون هاله یی شرم آلودبروی خویش کشیده وبروی داراییهای بادآورده خودشکم انداخته اند. به این ترتیب نقدراغنیمت شمرده ونصیه راببادفراموشی سپرده اند.

امریکاباتوجه به ضعف نفس آنهاییکه خودرارهبران جهادوداعیان اسلام میخوانند، ترجیح دادتاباآنهاازدرمعامله پیش آید وباسخاوتهای هنگفت دالری به مثابۀ زهرپاشی بروی آرمان مردم برای خریدن آنهاآغازکردوباهرچه بیشترآلوده کردن ومصروف گردانیدن آنهاپلهای عقب رویراهم بروی آنهابرید.امریکابااین شیوه بک قدم نه ؛بلکه دههاقدم پیش گذاشت وبه تدریج یک پی دیگرهمه راخریدوبابلندبرداشتن تعدادی ازآنهاوبالانشاندن شماری ازآنهابراریکۀ قدرت " زینه رااززیرپای آنهادورکرد" ، تاناگزیرازسکوی قدرت بزیرافتادندوبرای همیش زمین کوب گردیدند.

به نظرکارشناسان هرگاه امریکابااین مدعیان جهادبرخورداستراتیژیک میکرد،ازبرخوردهای تاکتیکی باآنهاابامیورزید. دراینصورت آنهارزیرکنترول میگرفت وجلواستفاده جوییهاوخودسریهای فسادآلودآنهارادرعرصه های گوناگون نیزمیگرفت ؛ ولی هدف اساسی امریکاازهمان روزهای اول زمینه سازیهابرای ازصحنه راندن شماری از آنهابودکه بااستفاده ازناتوانیهای سیاسی وعدم ظرفیتهای مدیریت درآنهازمینه های کوبیدن آنهارادرذهنیت های مردم فراهم گردانیدوپایگاههای مردمی آنهارایکسره نابودکرد. زمانیکه امریکادریافت ، تیرش به هدف اصابت کرده است ، هرکدام رایکی پی دیگرازصحنه کنارزدوتنهاناگزیررشتۀ سازش ومداراراباآن قوماندانهایی درازگردانیدکه درولایات کشورازنفوذ قابل توجهی بهره مندبودند. امریکابه صورت غیرقابل انتظاردراین حصه توفیق یافت وبادادن پولهای گزاف جذبات ملی ، دینی وحتاقومی آنهارامحوکرد. ازآنهاچون ظرف خالی یی آماده گردانیدکه بروفق میل امریکابایست قدم برمیداشتند،درنتیجه آمادۀ پذیرش خواستهای امریکاگردیدندوبا تن دهی به میل امریکادرنازونعمت غرق شدند. بابه معامله گذاشتن آرمان هزاران شهید وملیونهاانسان زنده درکاخهاوقصرها به عیش وعشرت پرداختندکه هرشب فکرداشتن کاخ وبلندمنزل جدیدی خواب آرام راازچشم جفاآلودآنهاهنوزهم میشکندوشایدقصه های لاف آلودوگاهی هم حرفهای نیشداری بیش نقل محفل شبهای خلوت آنهابایاران وهمراهان شان نباشد.

دراین شکی نیست که سیاستهای کجدارومریزآتش افزاودودآلودامریکادرراستای اهداف استرتیژیک این کشورنسبت به کشورهای دیگرویرانگرانه وخانه براندازاست ،هرگزپروای دربدریها، بی سروسامانیهاورنجهای طاقت فرسای کشوری رانداردوبرای رسیدن به اهداف خودازهیچ گونه حیله ونیرنگی ابانمیورزد . این شاگرداستعمارگرقدیم (بریتانیا) هرگزآرزونداردتااشک درچشم نمناک انسان استعمارزده خشک شودوچه رسدبه اینکه اندکی هم پای کج خویش رادرجهت تحقق حداقل رویای آن راست بگذارد؛ولی زمانی کشوری قربانی سیاستهای هژمونیستی وبلندپروازانۀ امریکامیگرددکه زمامدارن وسیاستمداران آن فاسد، تن پروروعیاش میگردند. برای حفظ منافع خودبه هیچ اصول وباوری پابندنمیباشندوآرامش یک شبۀ رابرابربه خاک وخون کشاندن هزاران شب ملت خودمیدانند. رویاهای سپری کردن شبی درکاریزمیرها، پغمان ها، یاخیال خام سنگ جنگی ها، کبک جنگیهاواسپ بازیهارافراترازارزش خون هزاران آزادیخواه ووطن دوست تلقی مینمایند.

سیاستهای امریکادرهرکشوری باتوجه به ویژه گیهای ملی وتاریخی وساختارهای فرهنگی آن متفاوت است وبرای رسیدن به اهداف دورمدت طرحهای کوتاه مدت رابه پیش میکشد. آشکاراست که دربرهه های گوناگون برای به پیروزی رسانیدن طرحهای امریکازمامداران مردم زده و سیاستمداران نامجووکامجو ،زعمای بی کفایت ورهبران عیاش چون عروسکهای  درخیمه شب بازیهای امریکا درخط اول قربانی ایستاده اند.درهرمرحله یی به شکل نوبتی همچوزمامداران وسیاستمداران به اصطلاح تراشیده وخراشیده وباهفت قلم آریش شده راروی صحنه می آورد وپس ازبسررسانیدن ماموریت  آنهارابه موزههای سیاسی تاریخ  میفرستد. گرچه ممکن است که درصورت ضرورت فکربازگردانی دوردوم آنهارابه قدرت درسرداشته باشد؛البته به اساس ضرورت نظربه ساختارسیاسی واجتماعی کشورهایی کشورهایی  چون افغانستای واداربه اتخاذهمچوتصامیم میشود. امریکا ازحلقات سیاسی هرکشوری  استفادۀ پروژه یی مینماید.هرحلقه رابه نوبت به اریکۀ قدرت برمیداردوبه مثابۀ اعمارتعمیرچندین منزله هرحلقه بدون آنکه ازچگونگی کاردرمنزل دوم وسوم آگاهی داشته باشد، تنهابرای اعمارمنزلی از تعمیریعنی مرحله یی ازمراحل به اسارت کشیدن ملتی به کارگماشته میشوند،بابه پایان رسیدن وظیفه دراسرع وقت برکنارومزدوران تازه دمی برفرازقدرت تکیه میزنند ،حلقۀ تازه واردهم چون سلفش برای مدتی به ماموریت خویش ادامه میدهدوبه گونه یی برای دوره تسلیمی قدرت به خلف خودبه شکل ناخواسته روزشماری مینماید. این است سرنوشت حکمروایان درکشورهاییکه میخواهندبرمصداق این شعراقبال لاهوری:

رفتن به پای مردم بیگانه دربهشت               حقاکه باعقوبت دوزخ برابراست

به پای بیگانگان واردبهشت شوند؛ درحالیکه ناآگاهانه به عقوبتگاۀ تاریخ ملت خودرامیکشانند.

ازآنچه گفته آمدآشکارمیشودکه دولتمردان درچنین کشورهادرواقع طعمه های ازپیش درست شده یی درچنگال استخبارات ابرقدرتهااند،هرکدام رادرزمان معین درکام خودفرومیبرندولقمۀ تازه ییرابرای بلعیدن آماده میسازند.این بلعیدنهای پیاپی معنای فروبردن منافع ملتهارادرکام جهانخواران گیتی دارد. جهانخواران عالم به مثابۀ شکارچیهای تردست وماهری اندکه برای به دام افگندن مرغان آزاده ودشمن ستیز"ملوه" های زیباوبه هفت قلم آرایش شده رادرمیان آبهای ایستاده یعنی کشورهای معروض به رویدادهای التهاب آلودجابجامینمایند.دراین رابطه چنان تردستانه وماهرانه عمل میکنندکه به گونۀ شعبده بازان کارکشته توده ها راخلع قدرت مینمایند.

حلقات موردحمایت امریکادرکشورهای درگیربامنافع امریکاباید بدانندکه هیچگاهی این کشورنسبت به منافع مردم آنهاحسن نظرنداردوبرای راه اندازی سیاست های نظامیگرانه هرآن به نحوی برای متشنتج گردانیدن اوضاع سیاسی ، اقتصادی ونظامی به تلاشهای مذبوحانه یی ادامه میدهد.درهرمرحله یی بابالاگرفتن تشنج وبحران درحوزههای مختلف دست به دپلوماسی های سریع وفراملتی وحتادرسطح گسترده ترازآن "برمصداق مقداری آب برفرازآتش افگندن"عمل میکند. برای زمینه سازیهای به اصطلاح "پادشاه گردشیهای " پیهم ادارات ضعیفی رابامدیریتهای ناکاراوبی کفایت یاری میرساند. بنابراین ترویج فساددرادارات تحت قیمومت امریکادرجهان امری تصادفی نیست ؛ بلکه عملی است آگاهانه وازپیش سنجیده شده

سیاستهای وحشتباربوش حتاتاجران وروشنفکران امریکارابه جان رسانیده است ومیگویند" ازامریکابیزارنه ؛ بلکه ازبوش بیزارهستیم ."(1) باآنکه هنوزروشن نیست که روش ومحتوای سیاست خارجی امریکامحصول استثنایی دولت بوش است ویاخیر؛ ولی کارشناسان بدین باوراندکه امریکاییهاازظهوردنیای جدیدی وحشت داردندکه درحال ایجاداست تازمانیکه چنین فضای سیاسی دراین کشورحاکم باشدوفایق آمدن برآن هم ناممکن است ، بعیدبه نظرمیرسدتاامریکاسیاستهای جهانی خودراموردبازنگری قراربدهد. ازهمین وحشت سربازان امریکاازسومالی تافیلپین باجنگجویان اسلامی درنبردهستند وبودجۀ دفاعی این کشوررادرسال 2008میلادی به 550 ملیارددالرامریکایی رسانیده است که  187ملیارددالربیشترازسال گذشته است. گفتنی است که بودجۀ دفاعی امریکااضافه ترازبودجۀ دفاعی هند، چین ، روسیه وبریتانیامیباشد .این افزایش سرسام آوربودجۀ دفاعی امریکامایۀ نگرانی شماری ازکشورهارابه بارآورده است . ازسویی هم ظهورپیشرفت وشگوفاییهای اقتصادی وبازیگران جدیدی باهمان ساختارقدیمی درآسیا ، امریکای لاتین وافریقاوافزایش اعتمادبه نفس سیاسی درقارههای نامبرده نگرانیهای روزافزون امریکارابالابرده است. این درحالی است بیشترین خطرمتوجۀ امریکاازناحیۀ بازنده گان جهانی است نه برنده گان آن .

دراین شکی نیست که درعقب اینهمه ترفندهای امریکایی دستان مکاری درداخل کشورهای به ویژه خط مقدم جبهۀ نبردجدیدامریکانقش دارندکه کمترقادربه شناخت آنهامیتوان گردیدوچهرههای نقاب برخ کشیده وبازیگران اصلی تراژیدیهای دردناک ملتهایی چون افغانستان رابزودی شناخت.دراین بازیهامهرههاچنان به کارگرفته میشوندکه درصورت افشاشدن دیوارهای دفاعی راازقبل نیزپیش بین گردیده اند. درهنگام این نوشته به معرفی کتابی به نوشتۀ رزاق مامون زیرنام "رازخوابیده "برخوردم که پرده ازرازکشته شدن نجیب الله آخرین مزدورشوروی سابق درکابل برداشته است . این کتاب باارایۀ اسنادی موثق برگرفته شده ازدوسیۀ تحقیقاتی حاجی محمدغرزی "خواخوژی "که حالامعاون شاروالی کابل است ،به دست داشتن اودرقتل نجیب باهمکاری نزدیک پاکستانیهااشاره دارد. جداازحق بودن یاناحق بودن قتل نجیب بهتربودتابرای محاکمۀ اودادگاۀ دولت قانونی ونمایندۀ واقعی مردم افغانستان تصمیم میگرفت. هرگاه اوقابل محاکمه بود، بایست محاکمه میشد، ورنه اوهم چون سایراشخاص متهم به جنایت و خیانت معاف پنداشته میشدکه هرروزخرسوارپیش چشمان ملت ماپایین وبالامیروندوبه اساس فیصله شورای ملی خلاف تمنیات مردم ازتعقیب قضایی حالامعاف پنداشته شده اند.  آنچه ازنظرمن دراین بررسی مهم است ، نقش خارجیهاچون کرنیل امام پاکستانی  درکشتن نجیب میباشدکه آقای خواخوزی طی مصاحبه یی باخبرگزاری پژواک اتهامات وارده به خودراردکرده است . یاددهانی این مطلب پرده ازسیمای رنگارنگ قابیلی جاسوسانی برمیداردکه هرزمان باهمکاری دستگاههای استخباراتی بیگانه باپوشیدن کلاۀ پکول ، لنگی ونکتایی باقیافه عوض کردنهای زیرکانه درنظامهای سیاسی مختلف حضورپیدامیکنند.

این بازیهاچنان پیچیده وابهام باراست که حتاعقل انسانی رادرژرفنای تحولات گوناگون سخت به چالش کشانیده است وبازیهادرعرصه های متفاوت سیاسی ، اقتصادی ونظامی راهرروزپیچیده ترگردانیده است ودراین بازی ازحربه های گوناگون بهره گیری میگردد، ازنبردهای رویاروی تااتهام بستنهای ناروادرحوزههای گوناگون .اوضاع چنان درکشورهای موردتهاجم امریکاآشفته ودرحال ازکنترول رفتن است که  امریکاوحلقات حامی اودرکشورهای نامبرده راوحشت زده گردانیده ،بااتخاذتصامیم عجولانه واتهام بستنهای بی موردبه دیگران گویااز خودرفع مسؤولیت مینمایندوبرمصداق حرف " برف  خویش رابه بام دیگران افگندن " به خوداتمام حجت میکنند. نفوذکشورهای خارجی دخیل دردستگاۀ اداری وتحمیل کردن مقامات بلنددولتی اعم ازوزیران ، والیان ، قومانانان وغیره برمردمام این کشورهاچنان نظام اداری رادرکشورهای نامبرده ازهم پاشیده است که گویادست رییس جمهوروپارلمان این کشورهارانیزازپشت بسته است ، رییس جمهورآنها بدون آنکه خاینی رابه مجازات بکشانندویافاسدی راازقدرت برکنارنمایندناگزیربه کلی گویی هامیشوندوبااینگونه نیرنگهاخاک برچشم مردم میریزند؛ درحالیکه توده هامیدانند :

                                 به هرطرزیکه خواهی جامه میپوش       من ازطرزخرامت میشناسم

درچنین شرایط درهم وبرهم تنهاآنهایی بازنده اند که برای رنج بزرگ وخستگی ناپذیر ملتی نفس میکشند، برای حق مردم جان میدهندوهرگونه تلاش آنهاعقیم گردانیده میشود. چنین مردمی ناچاراندتاباچنین اوضاع وشرایط عادت نمایندوبادیکتیهای دشمنان وطن خودمبنی براینکه گویادردورههای مختلف اوضاع سیاسی دراین کشور(افغانستان)به همین منوال بوده است ، گوش فرادهندوبرندۀ اصلی آنهایی اندکه همه ارزشهاراقربانی نام وکام خویش کرده اندوبرای پرکردن جیبهای خودازهیچ جنایت وقباحتی دریغ نمیکنند؛زیراکه درچنین کشوری دولتمردان ورهبران آن برعکس رهبران وزعمای کشورهای سایر کشورها، هرگزتوجهی به سرزمین وحالت فلاکتبارمردم خودندارند. کاخهاوقصرهای هوس آلودوتعفن بارخویش رابه روی تنه های خشک واستخوانهای چوبین مردم خوداعمارکرده اندودرخوردن حق مردم، چوروچپاول داراییهای عامه وبدست آوردن ثروتهای بادآورده ویژه گی دوزخ راپیداکرده اندکه هرچه ازدودوآتش نارواییهای درشکم آنهابریزد، پرنمیشود؛بلکه هنوزهم فراختروبرای بلعیدن خون هموطن خودچاقتروفربه ترمیشوند.چنان درهوای بی تفاوتیهای خودمست اندکه حتارسوایی هایی چون چپاول زمین های شیرپور( چپاول پور) وویرانی این بنای تاریخی رابه خودفخرومباهات میدانندوآنراحتاجشن میگیرندکه قصۀ این دزدی استثنایی درتاریخ هرروزنقل محفل هرروزنامه نگار، طنزنویس وممثل بادردکشورمیباشد. ویلانشینهای شیرپورگاه گاهیکه ازمستیها، عیاشیهاوشب نشینی هاذوق زده میشوندودرپردۀ تلویزیون طلوع نیشخندهای زهرخندممثل های توانای آنرامیبینند، بارشرم آلودگناهان خودرابه پیش چشمان خودبه تماشامیگیرند. ناگزیرمیشوندتاکارکنان تلویزیون نامبرده راموردتهدیدقراربدهندتاآنهاعاجزانه بگویندکه پس ازاین خواب ازچشمان مست شیرپوری هارانمی شکنند، برعکس آنهارامدح وکارنامه هایشان رابه رخ شان نمی کشند.

چنین اوضاع آشفته چون هاله یی ابهام آلودوغباراندودبرمغزواستخوان توده های محروم شرقی سنگینی مینماید،بی آنکه بدانند،دورنمای سرنوشت خودرادرشاخ آهوی نبردزورمندان غرب میبینندوفرداهای زنده گی راچنان تیره وتارمییابندکه گویی چنگالهای بیرحم اختاپوت چون کابوسی برروان انسان شرقی سنگینی میکندوهرآن دارد هستی ودارایی اش رابه چپاول میبرد. آشکاراست که درچنین حالی برانسان شرقی  چه میگذرد.

روشنفکرانش بدون توجه به علل وعوامل گوناگون اقتصادی واجتماعی ومداخلۀ خارجی هارویدادهای گذشته رادرزیرساطوردین زدایان عصریعنی امریکاوحامیانش به آزمون گرفته اند .بدون بدرشدن ازاین تجربه خام ،همه کوتاهیهاونامردمی هارارنگ دینی میدهند،بارملامت رابدوش دین می اندازندوبرناسازگاری دین باارزشهای به اصطلاح دموکراسی، آزادی ، مدرنیزم وحقوق بشرفتواصادرمیکنند. چنته راچنان به ضددین سخت بسته اندکه به اصطلاح به مجرد"کاسه به کوزه خوردن " دین راموردحمله قرارمیدهندوبی توجه به ارزشهای ملی وتاریخی خویش باکوتاه نگریهای فکری وکم بهادادن به اهداف اصلی تهاجمی غرب رسیدن به ارزشهای جامعۀ غرب رارسیدن به بهشت موعودتلقی میدارند. آنهاییکه خودرابه اصطلاح ناجیان این ملت میدانند،سنگ جهادرابه سینه میکوبند،خویش رادرحاشیۀ قدرت میبینندوباقیاس به نفس برمصداق حکایت معروف ملانصرالدین " که روزی ملاراراجع به مرگش پرسیدند؟ اوجواب دادکه کدام مرگ، مرگ اصغریامرگ اکبر؟ به ادامه گفت: هرزمان که زنم بمیردمرگ اصغر وهرزمان خودم بمیرم ، مرگ اکبرخواهدبود"ادعای بیرون راندن مجاهدین راازصحنۀ قدرت سرمیدهند. بااین هواوسازوبرگ عملکردهای آنهابرمصداق "کاسه گرمترازآش"زمانیکه چنگ شان به قدرت بسته بود، مدافعان سرسخت دموکراسی وآزدای بودندوحتاشعارهای ضدبنیادگرایی راسرمیدادند، ولی پس ازخلع قدرت همه چیزدگزگون شد ،مخالف سرسخت دولت شدند، وحالاشعارهای دیگری میدهند. به این هم بسنده نکرده وآهنگ دیگری رابه نام تشکیل شورای قوماندانهاسرداده اندوباتحریک شماری ازقوماندانهاکه ازتقسیم زمینهای شخصی ودولتی  فارغ گردیده اند وازکاراعمارکاخهاوقصرهارهایی یافته اند . دست به تحرکات تازه یی زده اند؛ درحالیکه همه چیزدردست این آقایان بودوبدبختانه باشعارهای دینی وتظاهراسلامی دست به اعمال ناشیانه وضددینی زدند. به این ترتیب درخودخزیدندوازمردم بریدندوراه رابرای بیرون راندن خودازاریکۀ قدرت مساعدگردانیدند. حالاکه ازمستیهای هوس آلودکمی فارغ شده اند، دست به دست میزنندوحرف ازبه خطرافتادن آرمان مجاهدین راسرداده اند؛ این درحالی است که اکنون همه چیزتغییرکرده است، چهرۀ اصلی آنهاازهمه بیشتربرای راهیان اصلی خط جهادومقاومت آشکارگردیده است .  

این است سرنوشت دردناک کشورهاییکه تحت قیمومت بزرگترین مافای بین المللی نفت وگاز،شیفته گان راۀ قدیم ابریشم وعاشقان چاه های نفتی بحیرۀ خزرقراردارند،ادارههای آنهابه قول رئسای جمهورآنهابدست گروههای مافیایی اعم ازقاچاقبران موادمخدر،اسعارخارجی وزیورات قیمتی میباشدوطشت رسواییهای آنهاازبام پایتختهاومیدانهای هوایی بزرگ دینابه زیر می افتد،باتاسف که بروی این همه رسواییهابه بهانه های مختلف پرده کشیده میشود،سکوت مرگبارجناح های قدرت دربرابرهمچو حوادث وسیله یی برای امتیازگیریهادرراستای به ابهام کشاندن سرنوشت مردم قرارمیگیرد ازهمین رواست که فساد اداری روزافزون درکشورهای نامبرده بیدادمیکند، داستان عیاشیهاوبدمستیهای مقامات بلنددولتی آنهانقل محفل تودههای دردمنداست. تاسفبارتراینکه بااین همه دشواریهای علاج ناپذیرهنوزهم درمعرض تهاجم سنگین نظامی وتهاجم فرهنگی ویابه عبارت دیگردربرابرتهاجم سخت افزاری ونرم افزاری قدرتهای جهانخوارقراردارند، به ویژه آنهاییکه ناگزیرانه درخط مقدم جبهۀ مبارزه باتروریزم قرارگرفته وبلاهای این جنگ خانمانسوزنه تنهابرروان آنهاسنگینی دارد؛بلکه آتش ویرانگرآن چون موجی دهشتبارهرلحظه گسترده تر میگردد،به مثابۀ "وامپیر"به قول مارکس فیلسوف هرلحظه داروندارآنهارامی بلعد.وی  جامعۀ سرمایه داری رابه این پرنده  تشبه مینماید ؛پرنده که تمایل خاص به ریختن وچوشیدن خون انسان داردتابایافتن دم تازه بدمستیهاوعیاشیهای حیوانی آن تحریک شودوباانرژی تازه انسان وارزشهای انسانی اوراموردحمله قراربدهد.  

 

1-  فریدذکریاسردبیرنیوزویک درروزنامۀ نیویارک تایمز   ، مترجم علیرضاعبادتی  ، به دنیای بعدازامریکاخوش آمدید    

 

 


بالا
 
بازگشت