سید احمد شاه دولتی فاریابی
نوروز با تاریخ کهن و چهرۀ نوین
( قسمت دوم )
یکی ازمراسم بر افراشتن جندۀ مولا علی خلیفۀ چهارم اسلام درمحوطۀ روضه درشهر مزارشریف دراول حمل آغازین روز نوروز
مراسم جنده با لا درشهرمزار شریف : درآغازمراسم جنده بالادراول حمل هرسال هزاران نفرازشهریان مزارشریف وسایرولایات افغانستان وحتی ازکشورهای همجوارآن برای زیارت وتما شا به شهرمزارشریف می آیند وچندساعت قبل ازبرگزاری مراسم برافراشتن جندۀ نوروزکه نزد عوام بنام جندۀ مولاعلی زبانزد میباشد درمحوطه وگرداگرد حصارمحفظۀ مرقد حضرت علی خلیفۀ چهارم مسلمانان که روضۀ شریف یاد میگرد د حضورمی یابند وبه اصطلاح جای خوش میکنند به نظر
ایشان بهترین جای درچنین روزمحلی است که هلهلۀ برافراشتن جندۀ مولا علی را ازنزدیک مشاهده نمایند( جنده یاتوغ واژۀاوزبیکی است که بیرق ودرفش معنی دارد بعضی ها که آنرا جهنده ویا تغ نوشته کرده اند نادرست است).
درآغازمراسم ازطرف شخصیت های سیاسی مثل والی ولایت ویا کدام مقام بلند رتبه مثل وزیر، معاون ویا خود رئیس جمهوراگر درمراسم جنده بالا شرکت نموده باشد سخنرانی های سیاسی ، مذهبی ومدنی صورت میگیرد که سخنان مذهبی ومدنی بیشتردراطراف تاریخ وفلسفه استقبال ازنوروز، حسن اخلاق که بایست توده های میلیونی کشورمانند اسلاف شان به آن پایبند باشند وتلاش برای همزیستی مسالمت آمیزودست یافتن به یک زنده گانی بهترازطریق سعی وکوشش ومبارزه ومقابله علیه نارسائیها مطابق این شعر( من طریق سعی می آرم بجا + لیس للانسان الاما سعی ) تاکید میگرد د .
درگذشته ها هرخانوادۀ شهروروستا ی مزارشریف بنا به اخلاق عالی اجتماعی که داشتند آنهائی راکه بحیث زایروتماشاگربرای شرکت درمراسم جنده بالا ازمناطق دوردست ولایات کشورمی آمده اند به قسم مهمان به خانه های شان می برده اند ، رسم چنان بوده است : هرمسافریکه درآغازنوروزبه شهرمزارشریف وارد میشده اول به دست بوسی رئیس روضه میرفته است که درنزد اولیست طویلی ازساکنین مزارشریف وجود داشته که هرکدام نظربه ظرفیت خانه وتوان مالی اش بصورت داوطلبانه به رئیس روضه میگفته است که سه ، چهار ویا کمتروبیشترافراد را به قسم مهمان می پذیرد وآنرا( قونوغ ) میگفته اند (قونوغ اصطلاح
کلتوری وفرهنگی تورک تباران است که با استقبال ازمهمانان شهرویا همشهری شان به آنها جای وآذوقه بدهد استعمال میشود،قونوغ گرفتن درطوی های بزرگ درولایات ومناطق تورک نشین افغانستان هنوزمروج است اما ازچند دهه به اینطرف قونوغ گرفتن ازمسافرین ایام نوروز درمزارشریف تا حدی کمرنگ شده است اما هنوزهم اشخاص وخانواده هائیکه ازمناطق دوردست می آیند مستقیماً درخانۀ دوستان وخویشا وندان شان رحل اقامت می اندازند واین قونوغ گفته نمیشود زیرا ازیک منبع به آنها معرفی نشده اند) جنده یا توغ عبارت ازتکه های رنگارنگ است که زایرین و اخلاصمند ان بعنوان( نذرنیاز) می آورند ومؤظفین تدارک برگزاری مراسم جنده بالا آنهارا گرفته به نوک پایۀ جنده گره میزنند ودروقت برافراشتن جنده ازچهارطرف پایۀ آن چهارریسمان قوی را درجاهای مناسب آن می بندند وقاعدۀ این پایه را به چوقری که قبلا ً آماده کرده اند برابرکرده بعضی ها بالای بام روضه می برایند وریسمان آنرا کش میکنند وبعضی ها ریسمان را درزمین بدست میگیرند تا موازنه آنرا درحین بالا کردن پایۀ جنده حفظ نمایند .
مردم معتقد اند که اگردرحین بالا نمودن جنده توبۀ بعضی ازنا بینا یا ن قبول شده باشد چشمان اوبینا میشود ، فردی ازیک شعر فولکلوریک که معتقدین آنرا زمزمه میکنند به این شرح است : (روزنوروزاست خداجان جنده بالا میشود + ازکرامات سخی جان کوربینا میشود) این اعتقاد نیز درمردم عوام وجود دارد که میگویند اگرپایۀ جنده به آسانی بلند گرد د ، درطول سال مردم به مشکلات روزگار مواجه نمیشوند واگر پایۀ جنده دروقت بالا کردن چندبارکج شود وچندباربرزمین بیافتد وبه زحمت زیاد با لاشود علایم آن است که خطرات ومشکلاتی درطول سال مردم را تهدید میکند ازاین سبب درصورت اول خوشحالی مینمایند ودرصورت دومی پریشان میشوند وحتی بعضی ها گریه مینمایند ونذر وخیرات به گردن میگیرند ، بعد ازبرافراشته شدن جندۀ مولاعلی رئیس روضه وتمام حاضرین دست به دعا بالا میکنند وبه خیروسعادت ملت ومملکت دعا مینمایند .
پس ازختم دعا ارادتمندان برای زیارت مرقد مولا علی به داخل خانه های گنبذی آن میروند درداخل یک دیگ به ظرفیت بزرگی که مردم حدس میزنند شاید دارای گنجایش پنجصد لیترآبراداشته باشد بصورت خال گذاشته شده است که زایرین نذروخیرات خود را به آن می اندازند ودست هیچکس ازبیرون به داخل دیگ نمیرسد میگویند پول نذروخیرات درگذشته ها هرشب توسط افراد مؤظف که یکنفر آن داخل دیگ درامده پول ومحتوای دیگ را به همکارانش که دربیرون دیگ قرارداشتند
میدادند وآنها به خریطه گرفته آمادۀ انتقال به خزانه وبانک میکردند وازاین پول ها معاش مستمری برای مؤظفین روضه وهمچنان به ترمیم وحفاظت آن درپهلوی تخصیصیۀ معینی که ازطرف حکومت نیزدرنظرگرفته میشد مصرف میگردید ، میگویند درسال های اخیر ایشان های روضه دست به ابتکاری زده وبرای بیرون آرودن پول داخل دیگ بزرگ آله یی ازفلزساخته اند که (کتمان) یاد میشود ودرحین کشیدن پول ازداخل دیگ بزرگ ، ازدستۀ آن گرفته کتمان را داخل دیگ فرو می برند وتوسط آن آنچه دردیگ است بیرون میکشند ومثل گذشته ها به داخل دیگ نمی درایند (کتمان آله یی است فلزی با دستۀ چوبی که شکل ساختارآند تیشه مانند اما بزرگ ونفاست آن بیل مانند است که دهقانها با آن خارمیزنند ودسته میکنند وبعضا ًزمین را نیز با آن رویگردان مینمایند تا آفتاب بخورد وخاک را به رشد ونموی حبوبات آماده سازد .
اعتقاد دیگراینکه دردروازۀ مرقد حضرت علی قفل ها زده شده است که زایرین درداخل روضه حین زیارت معمولا ً قفل را کش میکنند بخصوص نا بینا یان ، اگرشخصی قفل را کش نماید وقفل باز گرد د شوروفریاد زایرین بالا مشیود
مردم به اوحمله مینمایند کالای بدنش را پاره پاره ساخته میگیرند ومعتقد اند : آن بندۀ خدا که با ، با زشدن قفل دروازۀ مرقد حضرت علی نویدی ازقبول شدن توبۀ اوبه دربارخدا وبازشدن دروازۀ خوشبختی بروی آن محسوب میگرد د اگرازپاره های لباس آن بندۀ خوشبخت خدا پوش تعویذ بکنند واین تعویذ را هرکی به بازو ویا به گردن خود ببند د مریض نمیشود واگرمریض است جور میشود .
جشن چهل روزه : جندۀ نوروزکه توغ مولا نیز یاد میگرد د ازروزاول نوروز( اول حمل هرسال)مدت چهل روزبرافراشته نگهداشته میشود که فرصت مناسب برای زایرین واخلاصمندان داخلی وخارجی است ، روزچهلم مراسم دیگر باتجمع شهریان وحضور بهم رساننده گان درمحوطۀ روضۀ شریف برپا میگرد د که بعد ازسخنرانی ها ودعا وفاتحه باهمان ریسمان های بسته شده دوباره پایۀ جنده ازجایش بالاوخوابا نیده میشود که نفر مؤظف تکه پارچه های بسته شدۀ آنرا بازنموده پارچه پارچه مینماید وبنام تبرکی به زایرین تقسیمات میکند که اگرپارچۀ خورد تررسیده باشد پوش تعویض واگرپارچۀ کلان تررسیده باشد پوش قرآن میسازند ومعتقد اند که این کاربیش ازحد ثواب دارد وکارصواب است .
برف نوروزی : بعضی اوقات درشب نوروز ویاروزاول حمل درمزارشریف برف میبارد که آنرا برف نوروزی میگویند ، مردم معتقد اند درسالیکه درشب ویا روز نورزبرف ببارد همان سال حاصلات زراعتی فراوان میشود ازهمین روحینیکه برف نوروزی میبارد مردم خوشکالی مینمایند ومراسم نوروزوجنده بالا را زیربارش برف انجام میدهند واحساس ناخورسندی نمیکنند
جشن نوروز درکابل : دردوران رژیم شاهی جشن نوروز درکابل بنام جشن دهقان برگزارمیگردید درباریان سلطنتی شاید جشن نوروزی را متعلق به قوم وتبارخود نمیدانستد ، به تشویق وتبلیغات وزارت زراعت ، دهقانها درکابل به گاو قلبه یی شان درمنطقۀ خیر خانه تجمع مینمودند وهرکدام حاصلات ممتاز زراعتی خودرا به نمایش میگذاشتند میگویند یکسال یک دهقان کابلی یکدانه خربوزه رابه نمایش گذاشته بود که دونفربه کراچی گذاشته بودند( حدود چهل کیلووزن داشت ) ویامیگفتند یکنفرکه پروۀ مرغداری داشت تخم مرغی را به نمایش گذاشته بود که (دوجوجه درحال خروج ازبین یک تخم بود) وازاین قبیل سخنان درروزدهقان وپس ازان درکابل زیاد شنیده میشد .
(زنبورچه) که معمولا ًبعدازبیست وپنج ثوریا هفتۀ اول جوزا به بازارآورده میشد آنرا درروزدردهقان دراول حمل درجملۀ ثمرۀ کارخوب وابتکاری خویش به نمایش میگذاشت که قابل تحسین قرار میگرفت وآنرا شهکاری دهقان میگفتند ، واقعا ً درشرایط عقب ماندۀ افغانستان که هیچ دهقان با گرین هاوس وامثال آن آشنائی نداشت رویانیدن بیارۀ زنبورچه درهوای آزاد درزمین وبه حاصل آوردن آن کارساده نبود .
درختم مراسم روزدهقان تمام آنچه به نمایش گذاشته شده بود ازطرف یک هیئت زراعتی درجه بندی شده ، آن شهکاریهای دهقان که در ردیف های درجه اول ، دوم و سوم قرارگرفته بود تحفه وهد ا یا ئی را بنام جایزه نصیب میگردید که ازطرف وزارت زراعت تهیه وتوزیع میشد ، این جشن دهقان مختص به کابل بود ودرسایر ولایات چنین رسمی وجود نداشت .
مراسم خانواده گی نوروزدرکابل : مردمان بومی کابل ازقدیم الایام در روزنوروزبجای هفت سین وهفت شین ، هفت قسم میوۀ خشک مثل بادام ، پسته ،خسته ، چهارمغز، کشمش ، نخود وخشک زردالو( اشتق) که اوبیک ها وتورک تبارها آنرا (غولینگ) میگویند ازبازارخریداری نموده شب نوروزمقداری ازمجموع ان را درظرفی با آب شیرگرم ترمیکنند وروزنوروزآنرا روی سفره ویا روی میزغذاخوری میگذارندتا دوستان که برای عرض تبریکی سال نو به خانۀ شان می آیند تناول نمایند .
ماهی جیله بی(جلبی)درنوروز: بین بومی های کابل درنوروز، تهیه وارسال ماهی وجلبی ازخانۀ داماد به خانۀ دخترکه نامزد شده است مروج است آنها معتقد اند که ماهی سمبولی ازآزادی داماد وعروس قبل از نامزد ی وسوختن درعشق همدیگرپس ازنامزدی وعروسی میباشد ، جلبی که ازشکروروغن بامقدارناچیزآرد نخود ویا آرد گندم درست میگرد دوخیلی شیرین است نمادی ازشیرینی آغازحیات زناشوهری بین دوجوان دلداده وسوخته درآتش عشق همدیگرتلقی میشود.
گل نوروزی : درولایت فاریاب رسم است که دراول سال یکنوع گل مرغوب صحرائی که بنام ( نوروزگلی ) معروف است برگ های کوچک وگلهای سرخ مایل به یاسمن باساقه های نفیس تارمانند دارد چیده شده دسته بندی میگرد د که هردستۀ آنرا یک چمن گل میگویند ، ازین گلها درروزنوروز، چند چمن گل به خانۀ عروس(دخترنامزدشده ) ازطرف داماد ارسال میگرد د که این عمل به حکم عرض تبریک سال نو وجشن نوروزومژده ازآیندۀ خوب به عروس وداماد پنداشته میشود که فامیل دختراین چمن گلهارا به چندین بستۀ کوچک منقسم وبسته بندی نموده به همسایه های قرب وجوارش تحفه میدهد واین تمثیل ونشانی ازوجود رابطۀ حسنه بین داماد وعروس وابرازخورسندی ازان به همسایه ها است
سمنک ساختن و سمنک پزی درنوروز: برای سمنک ساختن دراوایل ماه حوت مقداری گندم را میگیرند وآنرا ازدانه های بیگانه پاک میسازند تا مسمومیت بار نیاورد وگندم را با آب شیر گرم درظرفی ترمیکنند وبعد ازنیم ساعت آنرا ازآب کشیده به یک خریطه لته یی گرفته بسته مینمایند وبه اصطلاح ( بوغ ) میدهند ، بوغ گذاشتن دررطوبت خوب معنی دارد ، هرروزبالای خریطۀ گندم سمنک : کمکی آب میپاشند که آنرا ( شکراب) میگویند ، سروزبعد خریطه رابازمیکنند که گندم ها نیش زده وآمادۀرشد ونموشده میباشند ، این گندم نیش زده را د ربین سبد ی که قسناغ ( دیوارۀ سبد ) بریده شده باشد میگذارند وهموار مینمایند
وبالای آن هروزکمی آب پاشی مینمایند ویا شکرآب میدهند وآنرا دزیک جای روشن درداخل اخانه میگذارند واگرهوا بسیار سرد نباشد شبانه آنرا دربیرون میگذارند تا شدرینگ وشبنم بزند وسمنک شیرین شود سمنک سازان میگویند : نیش سمنک که ازگندم میروید حد اقل دوسانتی وحد اکثرپنج سانتی باشد خوب مزه دارمیباشد .
پخت وپزسمنک : سمنک را اوزبیک ها وتورکمن ها وسایر تورک تباران به سه قسم می پزند که بنام کلچه ، کومشدان وحلوای سمنک یاد میگرد د ، کلچۀ سمنک: سمنک را بعضی ها درآونگ ( اوغور) میکوبند وبعضیها با ساتور( چاپقی) میده میسازند وبعضی ها ازماشین گوشت میکشند که درهرسه صورت آب وتوپه و تفا لۀ آنرا دریک ظرف انداخته با د ست های
پاک شستۀ خود خوب مالش میدهند وبعد آنرا ازیک ایلک سیمی که مخصوص ساف کردن همچومواد کوبیده شده میباشد میگذرانند و تفاله یا توپۀ آن را که درایلک میماند شفلیده آبش را میگرند تفالۀ آنرا به حیوانات گوشت حلال میدهند واگر چنین حیوانات را نداشته باشند آنرا بالای بام خود می اندازند تا مرغان پرنده بخورد وبا آب آن ، آرد را خمیرمیکنند ونیم ساعت میگذارند وبالای خمیر را می پوشانند تا خمیربرسد وبعد به سایز های کوچکترازنان گرد تندوری آماده کرده به تندورداغ میزنند
وقتی آنرا ازتندورمیکشند پس ازسردشدن تناول مینمایند که خیلی مزه داراست وگفته میشود به مقاربت های جنسی مفید است .
کومشدان : مقداری ازآرد خمیرشده درآب سمنک را دردیکچه ویا تخم پزی که یاغلاغی گفته میشود می اندازند ومقداری روغن به آن مریزند وآنرا روی آتش قورام درداخل تندورمیگذارند وسر تندور را می بندند ( آتش قورام مانند آتش گلخن حمام میباشد ) واین دیکچه تا صبح بین تندورمیماند وقتی صبح آنرا بازمیکنند خمیر سمنک مثل کیک برنگ سرخ گلابی پخته شده میباشد که آنرا با کارد میبرند وتناول مینکمایند واین سمنک پخته شده دردیگچه ویاغلاغی را کومشدان میگویند.
حلوای سمنک : آب سنک را به دیگ کلان انداخته وآرد لازم به آن می اندازند وآنرا مدت ها جوش مید هند ، حلوای سمنک را خانواده یی درست میکند که برای حل مشکل بزرگ خود نذرسمنک پزی را بر عهده گرفته باشد اوخود سمنک را میرویاند وپرورش میدهد وهمسایه های دوروپیش خودرا دعوت مینماید وقتی ساعت ده بجۀ شب میشود زیردیگ آتش میکنند وزنان دورا دورآن قرارگرفته همان خوانده نی مشهورفولکلوریک (سمنک درجوش ما کفچه زنیم ) را تا آخر میخواخنند وتکرارمیکنند شاد مانی مینمایند وبه اصطلاح بیخاری باشد یعنی مردان درقرب وجوارشان نباشد زنان میرقصند وهمدیگر را به رقص تشویق مینمایند ، درجریان همین مستی وبیخاری گاهی آ وازدپ وچنگ نیزبصورت گوشنوازبا آن همراه میگرد د ( کفچه درحقیقت بمعنی بیل بسیاراستعمال شده وخورد وسائیده شده را میگویند ولی اینجا بمعنی آلۀ کف گیراست که نسبت بزرگ بودن ازکفگیرمعمولی آنرا به بیل سائیده شده وکوچک شده تشبیه نموده کفچه گفته اند) زمانی که سمنک پخته شده به اصطلاح به قیام آمد آتش زیردیگ را بیرون میسازند تا سمنک سوخته به دیگ نچسپد بالای دیگ را باسرپوش وچیز دیگرمی پوشانند وقتی صبح بالای دیگ می آیند بصورت دسته جمعی دعامیکنند وسرپوش دیگ را یکی ازمسنترین زن بازمینماید روی سمنک داخل دیگ نسبت بسته و موج دارنا منظم به نظر میرسد زنان آنرا به جای پنجۀ بی بی مریم وجای پای فرشته های آسمانی تشبیه میکنند و طوری وانمود میسازند که گویا خدای تعالی به آنها لطف نموده است ومشکل شان حل میگرد د.
حلوای سمنک بعدا به خانه همسایه های قرب وجواراندک اندک توزیع میشود ، اهل فامیل وزنانیکه به پختن سمنک کمک نموده اند نیز ازان تناول میکنند ، مردم معتقد اند که حلوای سمنک بیشترازکلچه وکومشدان آن قویتراست به تناول کننده آن انرژی بیشترمی بخشد وقوۀ ( باء) را درمردان تقویه مینماید .
استقبال ازنوروزدرولایات شمال افغانستان : منبع اصلی وخاستگاه نوروزکه به حکم ( اویستا وتفسیرآن زند ) سرزمین بخدی یا بلخ باستان بوده است طبق روایات فولکلوریک درسده های پیشین درتمام قلمرو فرمان روایان درتمام توابع بلخ باستان بصورت هم آهنگ وبارسم ورواج معین به قسم یکسان تجلیل میشده است اما به مرورزمان با مزج نژاد ها وتغیر موقعیت های خاص انسانها وفرمانروایان ، یک فرهنگبهم آمیخته یی دراین سر زمین بوجود آمده که هم آهنگی ازتجلیل نوروزدرروستا ها ومحلات متفاوت گشته است بطورمثال درمرکزولسوالی دولت آباد ولایت فاریاب روزنوروزشیر برنج پخته میکنند ومعتقد اندکه خوردن شیر برنج درروزنوروزخوشبختی می آورد ، درنیم قرن گذ شته درقریۀ قوزیبای قلعه آنهائیکه گاو وگوسپند داشتند درمسجد اعلام مینمودند هرخانواده که به شیر ضرورت دارند به خانۀ ما مراجعه نموده شیرمورد ضرورت خودربصورت رایگان بگیرند تا روزنوروزکه روزشیربرنج پزی است محروم نمانند مردم ضروف خود را می برد وازخانۀ بای شیررایگان به خانه می آورد وبه آن شیربرنج می پخت وروزنوروزازگل صبح تا ساعت دوبجۀ بعد ازظهردرتمام خانه هاشیربرنج وجود داشت که مردم به خانۀ همدیگر میرفتند وسال نورا تبریک میگفتند وبجای هفت میوه شیر برنج میخوردند تا خشبخت شوند درحالیکه این رواج درسایر مناطق همین ولسوالی مرسوم نبود .
درولایات فاریاب ، جوزجان ، سرپل وسایرولایات شمال وغرب ومناطق مرکزی کشورروزنوروز، مردان وزنان بعضی ها ساعت ده بجۀ صبح وبعضی ها ساعت دوبجۀ بعد ازظهر ازخانه به محله یی که محل تجمع برای برگزاری جش نوروزاعلام گردیده است میروند مردان وزنان جدا ازهم درجا های مناسبی قرار میگیرند مردان به انجا بازی های محلی وزنان به دپ وچنگ نواختن وآوازخواندن ادامه میدهند واطفال خوردسال میرقصند وتا غروب آفتاب بالای سبزه ها میمانند وبعضی ها آنرا
کوکلم تیپیش میگویند که سبزه لغتک معنی دارد مردم معتقد اند گشتن بالای سبزه ها بخصوص سبزه هائیکه شدرینگ وشبنم داشته باشد پای دردی را گم میکند وبه صحت مفید است .
نوروزدرکشورهای آسیای میانه : شکل برگزاری نوروزدرتاجیکستان ، اوبیکستان ، تورکمنستان ، قزاقستان ، قیرغیزستان وهمچنان درآذربایجان ، تا تارستان و ماورای قفقازنیزازروزنوروزبا گرمی استقبال مینمایند سمنک پزی میکنند ، بخانۀ همدیگر برای تبریکی گفتن میروند وبصورت دسته جمعی زنان ومردان شان به منطقۀ که برای برگزاری جشن نوروزی درنظر گرفته شده است اجتماعات را تشکیل داده به سازوسرود ورقص می پردازند وروزهای نوروز کالا های نوروزی میسازند وساعت تیری ها وبازی های محلی شانرا اجرا میکنند .
نوروزدرآلبانیا : آلبانیا که سه ونیم میلیون نفوس دارد حد اکثرآن تورک تباراست که آنها خودرا پیرواندیشۀ بیکتاشی ها میدانند
درنوشته های تاریخی آمده است نخستین رهبر بیکتاشی ها شخصی بنام حاجی بیکتاش ولی درقرن هفتم قمری دردوران استقرارامپراتوری عثمانی ها تورکیه قلمداد گردیده است ، آلبانی ها معتقد اند که بیکتاش ولی مروج صوفیگری ومروج تجلیل ازروزنوروزواول حمل بوده است گفته میشود دردوران حاکمیت کمو نیزم درآلبانیا روز نوروز را بصورت مخفیانه درخانه با خانواده های خود تجلیل مینموده اند پس از1992میلادی بصورت آزاد وعلنی به تجلیل ازنوروز پرداخته اند .
نوروزدرحوزۀ شمال غرب شرق میانه : نوروزدرمصر، سوریه ، لبنان وفلسطین وبعضی کشورهای عربی دگربنام (شم النسیم) که بوی بهاری معنی دارد ازطرف مردمان بخصوص جوانان این کشورها بصورت دسته جمعی تجلیل میشود وگروپ گروپ به جاهای سرسبزمیروند با ساز وسرود روزنوروز را به پایان می برند .
امروز نوروزبا تاریخ کهن وچهرۀ نوین خود نمائی میکند تمام مردمان آسیائی تبارمخصوصا ً آنها ئیکه درمحیط زنده گی شان با جشن نوروزی ومراسم آن سر وکار داشته اند درسراسرجهان بنا به علتی پرا گنده شده اند روزنوروزرا تجلیل مینمایند واهل کشورمیزبان نیز سال به سال به کلتورآسیائی تبارها نسبت محسناتی که دارد علاقه نشان میدهند وازنوروزدربسیاری ازخانواده ها با رنگین کردن میزغذاخوری خود با میوه ها وخوراکه های نوروزی استفبال مینمایند که یکنوع تجلیل ازروزنوروز بشمار میرود ، درختم کلام این را هم باید یاد آور شوم که چهارشنبه سوری وسیزده بدرکه تجلیل ازان با مراسم خاص درایران رواج دارد درافغانستان وبسیاری ازکشورهای آسیائی مروج نیست درافغا نستان ولایت هرات تنها منطقه یی است که نسبت هم مرزبودن وداشتن یک سلسله مشترکات مذهبی وکلتوری دربعضی ازقسمت های هرات اجرا میگرد د واین مراسم درافغانستان عمومیت ندارد والسلام . 23 / 3 / 2007 میلادی
Email Adres : > sasdolati@hotmail.com
Weblak Adres > dolati23.blogspot.com
*******************
( قسمت اول )
وقتی برای ریشه یابی آغازین مرحلۀ تجلیل ازنوروزونام گذاری آن به دریای گفتار، عقاید ونظریه پردازی های فیهما ن وقلم به دستان پیش میرویم ازشواهد وقراین درمی یابیم که تجلیل ازروزهای معینی دریکسال درهرجامعه یی به شکلی ازاشکال وجود داشته است .
اساطیرواستوره های باستان که درنوشته های ادب فولکلورملت ها واقوام بومی های آسیائی بازتاب یافته است نشان میدهد که آسیا نخستین سرزمینی بوده است که پس ازطوفان نوح برای زیست وتکثیرنسل آدم وحیوانات نجات داده شده ازطوفان نوح روی خاک وخشکه قدم گذاشته اند که بعد ازسپری شدن قرون متمادی وآغاز دورۀ تجد د حیات انسان ها درقرن شانزدهم میلادی بنام براعظم آسیا مسمی گردیده است که آدم ها درآغاززنده گی بروی زمین بصورت غریزیی وگله یی (عشیره یی وطوایفی) با هم یکجا میزیسته اند ، ختم زمستان وبرودت یکسال را که با هوای خوشگوارومساعد به فعالیت ها وشکاردرایام سال جدید جای آنرا میگرفت این روزرا بنام غلبۀ خوبیها بر بدی ها تلقی نموده به منظوراستقبال نیک ازآغازین روزسال جدید با رقص وآواز خوانی های ابتدائی استقبال میکردند ، آدم های بعد ازطوفان نوح که نسلی ازبقا یای آدم های قبل ازطوفان نوح بودند به امر آفرید گا رعالم توسط حضرت نوح با حیوانات آبزی ، خشکه زی و هوازی (پرنده ها ) به داخل کشتی نجات خودش گرفته شده بود که شاید تجربه های زیستن درخشکه وطرزشکارحیوانات را داشتند ونسبت به آدم های اولی که از حضرت آدم وبی بی حوا وفرزندان آنها متولد گردیده بروی زمین به کشاورزی وچاروا داری (دام داری) مصروف بودند با هوش تربودند ، درمتن کتاب مقدس مسیحیان که مجلدی مشتمل اززبور، تورات ، انجیل وصحف انبیا علیهم السلام است آمده است : ( آدم زن خود حوا را بشناخت واو حامله شده قائن را زائید وگفت مردی را ازیهوه حاصل نمودم وباردیگر برادراوهابیل را زائید وهابیل گله بان بود وقائن کارکن زمین (کتاب مقدس فصل پیدایش / باب چهارم / آیات 1- 2 ) درجای دیگر میگوید (آدم یکصد وسی سال بزیست پس پسری به شبیه خود آورد اورا شیث نامید ایام آدم بعد ازآوردن شیث هشت صد سال بود وپسران ودختران آورد ، پس تمام ایام آدم که زیست نهصد وسی سال بود ( کتاب مقدس: فصل پیدایش / باب پنجم / آیات 3 تا 6 ).
درکتاب مذکوردربارۀ حضرت نوح آمده است : (متو شالح یکصد وهشتادوهفت سال بزیست و لمک را آورد متوشالح بعد ازآوردن لمک 782 سال زنده گانی کرد پس جمله ایام متوشالح نهصد وشصت ونه سال بود که مرد ، لمک 182 سال بزیست و پسری آورد و ویرا نوح نام نهاد ... لمک بعد ازآوردن نوح پنجصد ونود وپنج سال زنده گانی کرد وپسران ودختران آورد
پس تمام ایام لمک هفت صد وهفتاد وهفت سال بود ونوح پنجصد ساله بود که سام حا م و یافث را آورد ( کتاب مقدس / فصل پیدایش/
باب پنجم / آیات 25 تا32 ) درباب نهم همین فصل کتاب مذکورآمده است : ( نوح بعد ازطوفان 350 سال زنده گانی کرد پس جمله ایام نوح نهصد وپنجاه سال بود ( آیات 28 و20 ) درکتاب مقدس مسیحیان که بنام ( بایبل ) نیز یاد میگرد د درمورد اینکه چرا آفریدگارعالم به آدم ها وحیوانات مخلوق خودش غضب نمود وبه وسیلۀ طوفان آب وآبخیزی همه را نابود کرد مطالبی نوشته شده است ، اگرچه به نظر افرادیکه فاقد عقاید مذهبی اند عجب انگیزخواهد بود اما این نوشته طرف توجه یکتا پرستان ومذهبیون قرارخواهد گرفت ، بناءً شمه یی ازدلایل ارایه شده درمورد حدوث طوفان نوح نگارش می یابد : ( نوح مردی عادل بود ودرعصر خود کامل، ونوح با خدا راه میرفت ... زمین به نظر خدا فاسد گردیده وزمین ازظلم پرشده بود ، خداوند به نوح گفت : انتهای تمامی بشر به حضورم رسیده است زیرا که زمین به سبب ایشان پرازظلم شده است واینک من ایشان را بازمین هلاک خواهم ساخت پس برای خود کشتی بساز... زیرا که من طوفان آبرا برزمین می آورم تا هرجسدی راکه روح حیات دران باشد اززیرآسمان هلاک گردانم وهرچه برزمین است خواهد مرد، لکن عهد خودرا باتو استوارمیسازم ، پسرانت وزوجه ات وازواج پسرانت با تو، وازجمیع حیوانات ازهرذی جسدی ، جفتی ازهمه به کشتی درخواهی آورد تابا خویشتن زنده نگهداری ، نروماده باشد ، ازپرنده گان به اجناس آنها وارزبهایم به اجناس آنها وازهمۀ حشرات زمین به اجناس آنها ، دو دو همه درنزد تو آیند تازنده نگهداری وازهرآذوقۀ که خورده شودبگیر ونزد خود ذخیره نما تابرای تو وآنها خوراک باشد پس نوح چنین کرد وبه هرچه خدا امرفرمود عمل نمود ( با یبل فصل پیدایش / باب ششم / آیات 9 تا 22 ) درباب هفتم همین فصل آمده است : (خداوند به نوح گفت : تو وتمامی اهل خانه ات به کشتی درآئید زیرا تورا دراین عصر به حضورخود عادل دیدم ، نوح ششصد ساله بود طوفان آب برزمین آمد وباران چهل شب وچهل روزبرروی زمین بارید ... تا آنکه همه کوهای بلند که زیر تمامی آسمانها بود مستورشد ، پانزده ذراع بالاتر آب غلبه یافت وکوها مستورگردید وهرذی جسدی که بروی زمین حرکت میکرد ... همه مرد ونوح با آنچه همراه وی درکشتی بود فقط باقی ماند وآب برزمین صدوپنجاروز غلبه می یافت( بایبل فصل پیدایش / باب هفتم / آیات اول تا بیست وچهارم ) درمورد توقف طوفان وفروکش کردن آب وبرآمدن زمین اززیر آب آمده است : ( خدا بادی برزمین وزانید وآب ساکن گردید ... درسال ششصد ویکم (یعنی درششصد ویکسالگی نوح ) در روزاول ازماه اول ، آب ازروی زمین خشک شد آنگاه خدا نوح را خطاب کرده گفت : ازکشتی بیرون شو ... هرذی جسدی را ازپرنده گان وبهایم وکل حشرات خزنده برزمین با خود بیرون آور، تا برزمین منتشرشد ه درجهان باروروکثیرشوند (با یبل فصل پیدایش / باب هشتم / آیات 1، 13، 15 تا 20 ) حضرت نوح که پس ازطوفان وآغاز زنده گی مجد د بروی زمین سه صد وپنجا ه سال زنده گی کرده بود روزاول ماه اول ششصد ویکسالگی نوح علیه السلام که آب ناشی ازطوفان فروکش نموده زمین قابل زیست گشته بود به احتمال قوی این روز اول سال را بنام نجات ازطوفان خدا تجلیل نموده به مرورزمان این تجلیل بنام های دیگری مطابق شرایط زمانی ومکانی به تجلیل گرفته شده وتا امروزادامه یافته است مثل تجلیل روزاول ماه اول سال میلادی (جنوری) بنام تولد عیسی مسیح ، بزرگداشت روزاول ماه اول سال قمری (محرم) بنام روزهجرت پیامبراسلام ازمکه به مدینه ، تجلیل ازروزاول ماه اول سال خورشیدی (ماه فروردین یا حمل) بنام نوروزوامثال آن .
آثاروعلایم مشخصی که نوع زنده گانی آدم های قبل ازطوفان ویا شیوه های زیست وزیستگاه آدم های پس ازطوفان نوح را تازمان ابراهیم علیه السلام به وضاحت نشان بدهد دردست نیست اما بعد ازان که براساس رهنمود های پیامبران وانبیا علیهم السلام زنده گی اجتماعی وهمکاری های متقابل بین آدم ها بوجود آمده ازحالت آدمیت به حالت انسانیت گام نهاده اند که آثار وادوات تاریخی صامت وگویا بازتاب دهندۀ واقعیت های زنده گانی ابتدائی انها میباشد اما ازآغازحیات بعدازطوفون نوح تا دوهزاروسه صد سال قبل ازمیلاد که دوران پیامبری جضرت ابراهیم است ، زمان به سال،ماه ،هفته ،روز، ساعت ، دقیقه وثانیه تقسیمات نگردیده بود ممکن ازطلوع خورشید تا غروب آن رابنام (روز) وفاصلۀ زمانی غروب آفتاب را تا طلوع مجدد آن( بنام شب) یاد میکرده اند باوجود آن نسبت سروکار داشتن با گله داری وکشاورزی بین زمستان وبهاروتابستان فرق قایل بوده اند ، ختم سردی وبرودت هوارا ازقطع برف ویخبندان وتابش بیشترحرارت خورشید تشخیص مینمودند وآغازین روزهای گوارای پس ازختم سردی هوارا با شادمانی وهیاهو استقبال مینموده اند ، آنهائیکه با استفاده ازنباتات روئیده اززمین بعضی ازحبوبات مفید قابل خورش را اهلی ساخته کشت وپرورش وحاصل گیری ازآنرا تحت کنترول خود آورده بودند روزهای خوشگوارسال نورا بنام زمینداران ودهگانان تجلیل مینمودند که باگذشت زمان روزهای جمع آوری حاصلات زمین را نیز درصورتیکه بیشترازحد معمول بدست می آوردند هرگروه با شرکای خویش بصورت جداگانه درختم برداشت حاصلات زراعتی شان جشن وشادمانی مینمودند .
پس ازشکل گیری اداره عامه بنام حکومت یارهبر که بعقیدۀ بعضی ها از زمان ابراهیم ع ( 800 سال قبل ازموسی یا دوهزار وسه صد سال قبل از عیسی مسیح یعنی 4300 سال پیش ازامروزدرقالب اعتقادات توتومیزم ، رب النوع پرستی ویکتا پرستی رواج یافته است ، تورات نشان میدهد که حضرت موسی یکهزاروپنجصد سال قبل ازمیلاد بصفت پیامبریهودیان و یکتا پرستان ظهورنموده ویهودیان راکه مدت 400 سال درقلمرو فرعون ها ی مصرامروزی ( امپراتوران مطلق العنان مصر) بقسم برده (غلام وکنیز) میزیستند به عنایت وحمایت خدا لشکرفرعون را به شکست مواجه ساخته یهودیان را ازمصر خارج وبه سرزمین اطراف یوروشلیم (بیت المقدس) متوطن ساخته است که (این قصه درتورات وقرآن به تفصیل آمده است ) .
درکتاب مقدس مسیحیان رهنمود های فراوانی برای استفاده اززمین وحاصلات آن ، مالیه دهی به حکومت ، تنظیم امورزنده گی وامثال آن به وجه بهترو قا نونمند ابرازگردیده است .
قبل ازمیلاد مسیح گاه شماری وتشخیص ساعات روزوماه وسال هم آهنگ وجود نداشته ودربسیاری ازمنا طق جهان وزیستگاه انسانها حتی فکرگاه شماری نضج نیافته بوده است ، دراین دوران مردم وآدم ها مبداء کارهای خودرا منوط به تغیر و دیگرگونی های طبیعت میدانسته اند وحتی شمارش را یاد نداشته اند مثلا ًوقتی میخواسته اند فاصلۀ زمانی را بیان نمایند میگفته اند فلان آدم زمانیکه زمستان ویخبندان شدید باعث نابودی گله های گوسپندان شد زنده بود وامثال آن ، بعد ها فرمانروایانی بنام خاقان ، امپراتور،قیصر، سلطان ، شاه وغیره ظهور نموده مرد ان تحت فرمان خودرا وادارکرده اند که مبداء حیات خود را از زمان به قدرت رسیدن رهبرزیستگاه شان درنظر بگیرند که رعایا چنین کرده اند .
استفاده ازفاصلۀ زمانی برای بازگو نمودن عمریکنفر یا کدام واقعۀ مهم درروستا های افغانستان که ازنعمت سواد برخوردارنشده اند هنوز مروج است مثلا ًازیک شخص مسن پرسیده شود که چند ساله است میگوید مادرم میگفت تودروفت پاد شاهی امان الله خان کلان بچه بودی باتبر چوب میده کرده میتوانستی ویا میگوید درسال قحطی که دریارا یخ زد ه بود تو همسال بچۀ همسایۀ ما بودی که پسانها وقتی ریش وبروت کشید ه وهنوز زن نگرفته بود که مارگزید ومرد ، پس ازظهور اسلام درسال 611 میلادی اعراب قریش با آنکه با تقلید ازمسیحیان روزتولد حضرت محمد پیامبراسلام رامبداء تاریخ قرار میدادند حد اکثرمردم بنا به عنعنۀ باستان فاصلۀ زمانی را براتکای واقعات مهم طبیعی وتاریخی محاسبه مینمو دند
دربعضی ازنوشته های مذهبی وتاریخی آمده است : وقتی عمرالفاروق عهده دارخلافت بود برای اینکه به مالیه دهنده گان ظلم نشود وعدالت مانند نورآفتاب بتابد دستورداد که آغاز وانجام انچه که سال گفته میشود تعین گرد د ، هریک ازاهل مجلس یک یک ازواقعات مهم درجنگ بین مسلمین ومشرکین را بحیث مبداء تاریخ وسال پیشنهاد نمودند وحضرت علی تاریخ هجرت حضرت محمد ازمکه به مدینه را ، پیشنهاد کرد که پس ازشوروبحث همین پیشنهاد پذیرفته شد ه فیصله بعمل آمد ، بعد ازان ماه محرم نسبت قرار داشتن درآخرین زمان ادای مراسم حج بیت الله بعنوان مبداء سال قمری ومبداء تاریخ قرار گرفت که محاسبۀ آن ازماه محرم تا 12 ماه یکسال قمری میشود که نوشتن سال قمری ومبداء تاریخ قرار دادن آن درتمام قلمرو اسلامی وکشورهائیکه به دین اسلام گرویده بودند مروج گردید ،بعضی نویسنده گان ایرانی به شکل افسانه بیدون ذکرتایخ وزمان نوشته اند که ماه محرم تازمان آغازسلطنت پهلوی درایران (فارس) مروج بود رضا شاه پهلوی آنرا تغیرداد بعوض آن اول فروردین ( ماه حمل) رامبداء تاریخ هجری خورشیدی قرار داد .
عقاید مردم دربارۀ نوروز
زردشتی ها معتقد هستند که آفریده گارعالم ، کائینات را درشش روزآ فرید و آدم آخرین آفرینش او است واین مصادف به اول فروردین " ماه حمل " بود که سال قبل ختم وسال جدید آغاز میگردید ازاین سبب انرا نوروز یعنی روزنو مسمی کردند وبه حرمت آفرینش آدم وعالم کائینات که دراول فروردین خاتمه یافت آنرا گرامی میدارند وازان تجلیل بعمل می آورند همچنان زردشتی ها معتقد اند ده روز قبل ازآ غازنوروزفروهرهایعنی ارواح پاک انسان های متوفی ازآسمان بزمین فرود می آیند ومهمان خانواده های خود میباشند وروز نوروزدوباره به مکان مستقرقبلی شان به آسمان رجعت میکنند ازاین سبب این ده روزاخیرماه حوت را وقت دعا ونجوا میدانند .
مسلملن ها معتقد اند : که درشب های جمعه وشبهای عید وبرات ارواح متوفا ازاعضای خانواده ودوستان شان امید میکنند که برای عفو گنا هان شان بدرگاه خدا دعا ونجوا بکنند ومرده هارا فراموش نکنند ازاین سبب همیشه ختم قرآن ودعاخوانی برای متوفی ها شب های جمعه وعید وبرات صورت میگیرد .
مردمان آسیای مرکزی ، روسیه واروپای شرقی هرسال دریکروزمعین ماه حوت به دیدارقبرعزیزان شان به قبرستان ها میروند وبالای قبردوستان وعزیزان خویش دسته های کل ویا خوشه های گل میگذارند ومعتقد اند که این عمل آنها سبب خوشنودی ارواح متوفی درسال نو میشود واین موضوع شکل تغیر یافتۀ طرزتلقیات رزدشتی ها به نظرمیرسد .
اهل تشیع معتقد اند : امام علی ابن ابی طالب روزی که به مسند ولایت انتخاب گردید روزاول فروردین بود ، روزتولد امام علی نیز اول ماه فروردین بود به این اساس اول فروردین نزدمسلما نهای شیعه مذهب روزخاص وپرابهت شمرده میشود که دراول هرسال بنام نوروزآنرا تجلیل مینمایند .
مولانا محمد باقرمجلسی مؤلف بحارالانواربه نقل ازامام جعفر، اول ماه فروردین را روزفرخنده وروزآفرینش آدم قلمداد نموده است درعهد صفویان درفارس وقلمرو آن علما ومبلغان مذهبی به دستوروی دربزرگداشت ازروزنوروزتوظیف شدند واول حمل یا فروردین را بحیث آغازسال جدید میمنت واستقبال ازان را معادل احترام به مقد سات صواب وپرثواب وانمود ساختند .
ایرانی ها طبق اعتقادات استوره یی میگویند جمشید پادشاه وقتی پس ازپیروزی برستمگران برتخت طلائی نشست روزاول فروردین (حمل) بود مردم اورا با تختش به شانه برداشتند واطرافیان او به شاد مانی ورقص پرداختند ودپ وچنگ نواختند .
دپ اولین آلۀ صدا دار ریتمی است که درزمان حضرت ابراهیم بین یهودیان رواج داشت( درنوشته های تاریخی اولین سازندۀ دپ ، کاغذ وباروت چین قلمداد شده است) رعایای جمشید که قبل ازطلوع افتاب اورا باتختش برشانه گرفته به قصد رفتن ازدماوند به شهربابل درنزدیک بغداد حرکت نموده بودند وقتی به جائی رسیدند که شعاع آفتاب بر روی جمشید تابید وآنرا مردم نجات ازشب وحلول روزنویعنی نوروزنامیدند واین مصا د ف به اول حمل بود ، طبق روایات اسطوره یی گفته میشود جمشید برای ملاقات بامردمان تحت فرمانش بخلاف اسلافش که یک هفته را برای ملاقات دراول سال تخصیص میدادند یکماه را برای دید وادید با مردم مختص ساخت تا بارعیت خود بیشتر رابط داشته ودرد دل نماید وعرایض ایشان را بشنود ودرتامین عدالت ازگفتارانان استفاده نماید واین علایم عدالت محسوب میگردد ، فردوسی طوسی شاعردربارسلطان محمود غزنوی تورک تبارکه شهنامه را بعنوان شاهنشاهی وی سروده است میگوید :( به جمشید بر، گوهرافشاندند + مرآنروزرا روزنو خواندند----- چنین جشن فرخ ازین روزگار+ بمانده ازان خسروان یاد گار) فردوسی که منظورش تمثیل بزرگمنشی جمشید پادشاه بود ه دراین شعرچنان وانمود کرده است که گویا جشن نوروزی یاد گارابتکاری وترویجی او است درحالیکه مطالب اسطوره یی نشان میدهد که قبل ازجمشید نیز مردمان کشورها درآسیا وسرزمین دیگر روزی را بنام اول سال تجلیل مینمودند .
مؤرخین افغانستان نوشته اند : برای اولین بارپا د شا ه بخدی (بلخ باستان) درشمال افغانستان امروزی (که تاسال1933 بنام تورکستان مسمی بود ) روزاول آغازین ماه سال نورا (که طبق تقویم حاضرمصادف به اول حمل میشود)بنام نوروز بهاری یاد نموده وآنرا به جشن سالانۀ مربوط به آریائی ها میدانند که بحیث بومی های منطقه درسرزمین بخد ی ومناطق شمال وغرب آن میزیسته اند وبعداً درسایرنقاط تا حوزۀ هند پراگنده شده اند ، درتاریخ آریانا آمده است تحقیقا تیکه بیشتر مورد موافقت دانشمندان قرارگرفته روشن میسازد که مهد آریا ن یا آریائم وائیگو درحوالی پامیروسرچشمۀ دریای آمو بوده است که سه هزارسال قبل ازمیلاد میزیسته اند ، بخدی قدیمی ترین گهوارۀ نژاد آریائی میباشد که انها اززنده گانی قبایلی وکوچی گری کناره گرفتند به سیستم ادارۀ منظم روی آوردند که دران زمان بخدی کشوری با بیرق های بلند خوانده میشد ، آریائی ها علاوه برجشنها وسرود های مذهبی برای فصول سال نیزجشن هائی داشته اند ، خاندان سلطنت بخدی عبارت از( پارا د ات ها یا پیشد ا دیان ، کاویانی ها ، خاندان کاوه یا کیانی واسپه ها بودند ) پارا دات ها که ترجمۀ آن پیشد ا دی ها میباشد نخستین خاندان سلطنتی بخدی وبلخ باستان است دراویستا آمده است برای اولین بارمشروب ازعصارۀ نبات معروف بنام سوما یا هوما که درکوهستا نا ت متعلق به بلخ باستان میروید ساخته شده است ، جشن نوروزی ازیادگارهای پادشاه بلخ باستا ن است که افسانه سرایان آنرا جمشید مسمی کرده اند ،پس ازپارادات ها کاوه کواتا دربخدی به مسند شاهی نشسته است که افسانه سرایان آنرا ( کیقباد نام گذاری نموده اند)پس ازاین دوخاندان دراویستا نام پاد شاهانی ذکر شده است که درآخرنام شان اسپ یا اسپه بقسم پسوند استعمال شده است ازاین سبب انهارا خاندان اسپه ها گفته اند که اولین پاد شاه اسپه ها دربلخ باستان ( اوروت اسپه )یادشده است که اودوپسر بنام ویست اسپه وزری واری داشت که ایرانی ها ویست اسپه را گشتاسب نام گذاری نموده اند ، عصرزردشت وویست اسپه هزارسال قبل ازمیلاد بود ، زردشت به خاندان شاهی بلخ باستان تعلق داشت دراویستا نام او(زرا توشترا و لقبش سپنتمان یا د گرد ید ه ، پدرش (پروشوسپا و جدش پیتر اسپه وجد بزرگش هیجا تا سپا ) تذکاریافته است ازنام اجداد زردشت معلوم میگردد که اوبه خاندان اسپه تعلق داشته است ، زراتوشترا پسریوروشوسپا که بعضی ها اورا ( زرتشتر، زردشت ) نیز نوشته اند کیش نوی را ایجاد نمود
با قوانین خود درتقویه روح ونیروی مادی ومردمی آریانا کمک کرد ، آنهائیکه زرراتو شترا (زردشت ) را متعلق به فارس یا ایران امروزی میدانند باید گفت هستا سپا پدر داریوش پنجصد سال بعد از زردشت زنده گانی داشته واین هستا سپا رئیس یکی ازقبیله های فارس بوده که به سلطنت نرسیده اماهستا سپا دربخدی یا بلخ باستان پاد شاه وبه قولی شاهنشاه بوده است ) .
درنوشته های تاریخی دیگرآمده است : منشاء تجلیل ازاول سال ، یکهزارسال پیش ازمیلاد سرزمین بخدی {بلخ باستان} مرکزآریانای قدیم بوده است ، بعد ها تجلیل جشن نوروزی با تاریخ کهن آن درتمام سرزمین آسیای امروزی که بیشتر ازسه میلیا رد نفوس جهان را به آغوش خود جای داده رواج یافته است وبعد ازآغازمهاجرت ها ازیک منطقه به منطقۀ دیگروازیک قاره به قارۀ دیگر( که عوامل آن تکثر وتکاثف نفوس ، تغیرات مدحش درطبیت ومورفولوژی ، قلت خوراک انسانها وحیوانات انگیزه یی برای جنگ وداوم آن بوده است) آسیائی تبارها درهرقاره یی که سکنی پذیرگردیده اند کلتورآسیائی وآریائی خودرا باخود برده ودرآغاز درمحدودۀ خاواده خود وخویش وتبارآسیائی خویش مورد احترام واستقبال قرارداده اند که به مرورزمان نسبت مرغوب وخوش آیند بودن کلتورشان دربین مردمان قاره های دیگرنیز رواج یافته است گفته میشود امروزکه درتمام پنج قارۀ جهان بیشترازیکصد میلیون آسیائی تبارزنده گی مینمایند تمام رسومات نوروزرا مثل ( هفت میوه ، خانه تکانی ، گشت وگذار بالای سبزه ها ، پختن سبزی چلو درشب نوروز، تهیه وارسال ماهی جلبی ازخانۀ داماد به خانۀ عروس وامثال آن را درمعرض اجرا قرار میدهند ازاین سبب میتوان گفت که امروزتجلیل ازنوروزنه تنها مختص ومنحصر به افغانستان ، ایران وآسیائی تبارها است بلکه مربوط به تمام دوستداران نوروز درپنج قارۀ جهان است .
نوروز درافغانستان : درتاریخ آمده است که درزمان سلطان حسین میرزا بن غیاث الدی منصوربن میرزابایقرا بن عمرشیخ بن امیرتیموراوزبیک تبارکه درسال 1468 میلادی درهرات اعلام پاد شاهی کرد که قلعۀ اختیارالدین درهرات ارگ شاهی اوبود
سلطان حسین میرزا بعدا بنام جدش ( بایقرا) شهرت یافت که درتاریخ بنام سلطان حسین بایقرا تذ کاریافته است ، سلطان حسین بایقرا پسرش بدیع الزمان را حاکم بلخ مقر نمود وامیرعلی شیرنوائی را به صفت وزیردرباروفرهنگ مؤظف ساخت درهمین زمان بود که درتورکستان زمین آن زمان شایع شده بود که تابوت حضرت علی ابن ابی طالب درکوچۀ یاد گاربای پیداشده است سلطان حسین بایقرا دستور صادرنمود جائیکه تابوت پیداشده عمارت قشنگ بالای آن اعمار گرد د که عمارت فعلی اعمارشده بنام روضۀ شریف مسمی شد و شهری که دراطراف روضه ساخته شد به آن مزارشریف نام گذاشتند ازهمان آوان تا امروز نوروزدرافغانستان روزاول حمل با برافراشته شدن جنده درجوارآرامگاه علی ابن ابی طا لب درشهر مزارشریف آغازگردیده ومدت چهل روزجشن نوروزی درانجا برپا میبا شد که دراین مدت هزاران نفر ازداخل وخارج به این جشن می آیند ومیروند جنده وتوغ واژۀ اوزبیکی است که ، بیرق و درفش معنی دارد ، بعضی ازنویسنده گان که معنی جنده را نمی فهمیده اند درنوشته های شان جنده را جهنده وتوغ را بصورت تغ نوشته اند که نادرست است ، یک واژۀ مربوط به یک زبان شاید به زبان دیگر دارای معنی خوب ویا بد باشد مثلیکه واژۀ جـنـد ه به زبان بعضی ایرانی ها بمعنی روسپی وفاحشه است ازاین سبب ایرانی تبارها آنرا ژنده مینویسند تا ازیکطرف واژۀ جنده رابزعم خویش معجم بسازند وازطرف دیگرازتفهیم معنی جنده که فکرمیکنند معنی نامطلوب است دوری بجویند ، مثال دیگر: درزبان هالندی کوس بمعنی بالشت ، جراب ساقدارِو بوسه میباشد درحالیکه بزبان فارسی معنی دیگر دارد که نویسنده حق ندارد فهمیده ویا نافهمیده آنرا تغیربدهد وآنرا بشکل قوس یا لوس وامثال آن بنویسد واصل واژه را دیگرگون نماید ) .
جشن نوروزدرمناطق مختلف افغانستان برگزارمیگرد د مثلا ًدرکابل ( درکارتۀ سخی ، منده یی ،خواجه صفا ، کاریزمیر، شاه شهید ، شهدای صالحین ) باتجمعات مردم ، همراه با آوازخوانی ها تجلیل میگرد د ، درکارتۀ سخی ومنده یی توغ وجندۀ نوروزرسماً ازطرف شخصیت عالیمقام دولت برافراشته شده سخنرانی های سیاسی ، مذهبی ، مدنی وتبلیغاتی صورت میگیرد .
جشن نوروز درهرات درمناطق( پل مالان ، تخت سفر، گاذرگاه ودربعضی ولسوالی های آن با تجمعات مردم روزنوروزجشن گرفته میشود زنان دپ ودایره میزنند ومردان سازوسرودمروج محیطی را به کار میگیرند ، جوانان بعضاً به توپ بازی وکشتی گیری نیز می پردازند ، درقندهار ( دراطراف خرقۀ مبارک ، با با ی ولی ، تفریگاه شهرقندهار بنام تفریگاه ارغنداب) مردم جمع میشوند یکروزرا با جش وسرور میگذرانند وجوانان به بازی های محلی مثل خوصک ، توپ بازی ، اتن وغیره می پردازند درولایت دیگرافغانستان مطابق به شرایط محیطی خود جشن نوروز را تجلیل مینمایند که شرح آن باعث تطویل کلام میگرد د .
نام گذاری ماه وسال : پس ازتشکیل ادارۀ عامه که دررأس آن یک فرمانروا قرار داشته است نام گذاری سال وماه برای اجرای عدالت بمیان آمده است تا تا دیات ما لیات به حکومت وتا د یا ت اجرت برای انجام کاری برای انجام دهنده آن درفاصله زمانی معین معلوم باشد ودرعین زمان روزهای خاص مثل نوروز، روزاستقلا ل ایام عید مذهبی وامثال آن مشخص گرد د .
ابوریحان البیرونی خوارزمی نوشته است : ریشه نام گذاری سال وماه به اقوام تورک مربوط میشود ، تورکهای ابیغوری برای هرسال تا 12 سال نام حیواناتی را انتخاب نمودند مثل ( چیچقان ، پاده ، یولبرس ، تاوشقان ، بلیغ ، ایلان ، آط ، قوی ، میمون تاوغ ، ایت ، دونغوز ) که دیگران آنرابه عربی وفارسی ترجمه کرده اند مثل ( موش ، گاو ، پلنگ ، خرگوش ، نهنگ ، مار ، اسپ گوسپند ، میمون ، مرغ ، سگ ، خوک ) این نام ها درهرکشوربه زبان رسمی اش ترجمه ومورد استعمال قرار گرفته است ، شاعری نام حیوانات را به ترتیب درچهار مصرع شعرگنجانیده است تا به حافظه سپردن آن آسا نترشود( موش وگاو پلنگ وخرگوش شمار+ زین چهاربگذری ، نهنگ آید ومار--- آنگاه به اسپ وگوسپند است حساب + میمون ومرغ وسگ وخوک شمار) علاوتاً به 12 ماه نیزنام های مشخص گذاشته شده است مثل ( قوزی ، پا د ه ، ایگیز ، بیش ایا غ ، یولبرس ، سنبل ، ترازو ، چیان ، اوقیای ، اوغلاغ ، قوغا ، بلیغ ) که این ماه هانیز به عربی وفارسی وسایر زبان ها ترجمه شده مو رد استعمال قرارگرفته است مثل ( حمل ، ثور وغیره) .
زنده گی پنجروزه به چه معنی است؟ دربلخ باستان ، خراسان قدیم ، ماد وفارس وآسیای مرکزی درروزگارباستان ( پنجروز اخیرهرسال) به دستور خاقان وشاه ، افراد مؤظف ادارۀ امور شهر برای پنجروزازوظیفه دست میکشید ند وجای آنهارا افراد کاردان ازمردم عادی به عهده میگرفتند وبه اجرا آت آغازمینمودند ، دراجرا آت پنجروزه بعضا ًبه ابتکاراتی دست میزدند که به حال رعایا بسیار مفید تمام میگردید وبعد ازختم ا قتد ا رپنجروزۀ آنها که مامورین اصلی دوباره به وظیفۀ برمیگشتند ابتکارعمل آنهارا تعمیم بخشید ه آنرا ترویج میکردند واین مبتکرین مؤظف پنجروزه از طرف دربار شاهی مورد ستایش وپاداش قرار می گرفتند این فرمان روائی پنجروزه را ( میر نوروزی ) میگفته اند ، حافظ شیرازی این قصۀ فولکلوریک را به وجه شایسته دراین شعرخود تمثیل نموده است (سخن درپرده میگویم ، چوگل ازغنچه بیرون آ + که بیش ازپنجروزی نیست حکم میرنوروزی ) .
اعـتـقـا د ا ت مردم : آسیا ئی تباران درزمان باستان وقتی آفتاب غروب میکرد فکر میکردند که آفتاب امروزمرد ، فردا آفتاب دیگربجای آن ازخاورزمین روی آسمان می آید وجهان را نورانی مینماید ، نباتات را رشد میدهد وحاصلات را پخته میکند .
آغازهرسالیکه با خرمی وتازه گی جای سرما وبرودت را میگرفت آنرا زنده شدن جهان پس ازیک کرختی چند ماهه میشمردند وازآن استقبال میکردند ودرزمانی که درختان به شگوفه مینشست وزمین را سبزه ها به قسم فرش زمردین میپوشانید به رقص وپای کوبی می پرداختند که این عمل گاهی باشرکت اهل خانواده ویاران نزدیک شان وگاهی باشرکت بیشترخانواده ها به حد ساکنین یک منطقه تجلیل میگردید .
خاقان وشاه دراول هرسال برخی ازمنصوبین امور را ازوظیفه یی به وظیۀ دیگرتوظیف مینمود، درچنین روزی علما وحکما به دربار شاه وخاقان با تحفه وهدایا ی لازم و مناسب حضورمی یافتند ، وقتی شاه یا خاقان برای ملاقات با مدوعین ازحرم سرا به محل تجمع مهمانان حرکت مینمود ازطرف منادیان با آوازبلند به منتظرین مژده داده میشد که آماده باشند رهبرخجسته خصال شان حضورمی یا بند وقتی چند قدم به ورود شاه یاه خاقان به محل تجمع میماند سورنا زده میشد ومردم به پا میخاستند وازرهبرشان با پا شیدن گلبرگ ها استقبا ل مینمودند وکف میزدند حینیکه او به تخت خاص نوروزی که با گل های رنگارنگ وسبزه ها مزین شده بود قرارمیگرفت حضارهرکدام به ترتیب باعرض احترام سال نورا تبریک میگفت ودعا میخواند که محتوای کلی دعاهای آنها به این جملا ت خلاصه میشد ( سعادت به خاقان ، آرامش به رعا یا ، فراوانی غلات وحاصلات زراعتی ) هرکدام ازحضارپس ازعرض تبریک ودعا ، تحفۀ خودرا به رهبرشان تقدیم مینمود ند که ازطرف مؤظفین گرفته شده درجای معین گذاشته میشد درختم تقدیم تحایف مدوعین شاه یا خاقان با استقبال ازحضار وعظ ونصیحت خود را شروع مینمود ودرختم کلام به دستوراو تحایف تهیه شده ازطرف درباررا به علما وحکما وبزرگان رعایا تقدیم وتوزیع میگردید ودرحین تقدیم تحفه ، هریک را بنام میخواند وازعملکرد آنها به نفع دربارورعیت او منت داری وشکرگذاری مینمود وآنروزبا همۀ آنها طعام سلطنتی را یکجا صرف میکردند واین افتخاری برای علما ، حکما وبزرگان اقوام بود که تاسال دیگردرخدمت وی بحیث خادمان خوب وصادق باقی میماندند .
غسل وکالاشوئی پیش ازرفتن به نزد بزرگان : درزمان باستان درسرزمینی که امروزقارۀ آسیا گفته میشود بعضی شا ها ن وخاقان دراول سال به رعیت خود اجازه میداد ازهرچند صد خانواده یکنفربه نماینده گی کل به دربارشاه (خاقان) بیایند با رهبرشان عرض وحال نمایند وسخنان اورا بشنوند ، آنهائیکه به مصلحت قبیله خود آما دۀ رفتن به نزد خاقان میگشتند طبق عنعنۀ میراثی که ازسلف خود داشتند پیش ازروزموعود به آب دریا ویا آب جوی خود می شستند کالای نو ویا کالای شستگی خودرا میپوشیدند ، حتی بعضی ها آب شیرین نباتات مثل نیشکر، انگورومیوه های شیرین دیگررا جمع نموده باروغن مخلوط مینمودند وآنرا به روی وبدن خود می مالیدند وفکرمیکردند که روغن بوی نامطبوع بدن را گم میکند وازمریض شدن مصؤن نگهمیدارد ، وبعضی ها دانه های اسپند را دود میکردند تا خوشبوی شوند ، موسی کلیم الله که 1500 سال قبل ازمیلاد مسیح به پیامبری مبعوث شده بود به پیروان خود دستورد ا د : وقتی به عبادت ویا نزد بزرگان میروید خودرا پاک بشوئید تا پاک ونظیف باشید ، درتورات آمده است : (خداوند به موسی گفت نزدقوم برووایشانرا امروز وفردا تقدیس نماوایشان رخت خود را بشویند ودرروزسوم مهیا باشند پس موسی ازکوه نزد قوم آمده قوم را تقد یس نمود ورخت خودرا شستند وبه قوم گفت روز سوم حاضرباشید وبه زنان نزدیکی منمائید ( تورات : فصل خروج / باب 19 / آیات دهم ، چهاردهم و پانزدهم ) .
مردمان درهر کشورجهان امروزی نیزهرگاه قرار باشد که جائی بروند قبل ازرفتن غسل میکنند ، آرایش وپیرایش مینمایند وحتی عطر وپودربه خود میزنند لباس نو ویا لباس شستۀ خودرا میپوشند وهمچنان زمانیکه خواسته باشند به عبادت گاه بروند نیزبا طهارت ونظافت میروند ، درشریعت اسلام نیز آمده است( النظافت جزءالایمان ) ..
هفت سین درنوروز: دربعضی خانواده ها درافغانستان ، کشورهای آسیای میانه وایران که دربرخی موارد کلتور وفرهنگ شان با کم وبیش تفاوت با هم همانند است درمورد تهیۀ هفت میوه بنام هفت سین نظرات هم آهنگ وجود ندارد بعضی ها میگویند هفت سین بمعنی هفت پطنوس است که درزمان باستان درشرق دورروزتجلیل ازنوروزواول سال به آن هفت قسم میوه را گرفته روی دسترخوان میگذاشتند تا آنهائیکه به تبریکی می آیند ازان تناول نمایند ودلیل می آورند که معنی ( سین ) چین است چنانچه حدیث شریف است ( اطلب العلم ولوکان فی السین ) وگفته میشود چین که ازباستان تاحال درساخت وسازلوازم کارآمد مهارت خوب داشته است ظروف کوچک مستطیل شکلی را برای میوه گیری وگیلاس چای ویا گیلاس آبخوری گذاری ساخته به بازار عرضه نمود که استفاده ازان درایران بسیارمروج شده بود واین ظرف که درافغانستان پطنوس گفته میشود ایرانیها آنرا سینی میگویند که چینائی معنی میدهد ، سینی یعنی ظرف چینائی ،عده یی معتقد اند که تهیۀ هفت میوه در روزنوروزکه حرف اول آن با { س } شروع شود ثواب دارد وخوردن آن به صحت نیز مفید است وآن به شرح آتی است : ( سبزی ، سیر، سنجد ، سماروق ، سمنک ،سرکه ، سیب ) .
سبزی -- نشانی ازحلول بهارورویش سبزه ها ومژده یی ازآغازفصل گل وشگوفه ها پنداشته میشود .
سیر -- نشانی ازاستواری جسمانی وآمادۀ کار شدن تلقی میگرد د .
سنجد -- نشانی ازمتنوع المزاج بودن است وقتی به سنجد نگریسته شود پوستش سرخ ، مغزش سفید وتخمش ابلق رهدارمیباشد سماروق -- نشانی ازچتر حمایت طبیعت وخداوند درطول سال است ایرانی ها بیشتر سماروق را (قارچ ) میگویند .
سمنک -- نشانی ازحلول نوروزبا دیگر گونی های طبیعت میباشد .
سرکه -- سمبولی ازحاصل بهارکه باهمه خوبی هایش ممکن خرابی هائی را درپی داشته باشد .
سیب -- سمبولی ازهمنوائی ونشانی ازآرامش قلب ونمادی ازازتکامل تضاد ها تلقی میشود .
تبصیری که باتفسیرمختصردرباب هفت سین نوشته شده همیشه ودرهمه جا یکسان نیست ومختلف است
این هفت میوه را یکروزپیش ازنوروزدرظرفی بزرگ با آب نیم گرم خیس میکنند وروزنوروزروی سفره میگذارند تا آنها ئیکه برای تبریکی به خانۀ شان می آیند ازان تناول نمایند .
هفت شین نوروزی: میگویند قبل ازظهوراسلام روزنوروزیا اول سال هفت قسم مواد را تهیه نموده روی سفره میگذاشته اند ودرجملۀ آن شمع وشانه نیزوجود داشته است حتی پس ازظهوراسلام نیزاین هفت شین دورازنگاه محتسب تهیه وروی سفره نهاده میشده است که بعضی شاعران نامعتقد به قیودات مذهبی اشعار فراوانی درمورد تهیۀ هفت شین وتوصیف شراب وهمنشینی با مهرویان سروده اند که به ارتباط هفت شین چهار مصرع شعربه این شرح نگاشته میشود ( روزنوروز درزمان کیان + مینها د ند خسروان جهان --- شهد وشیروشراب وشکرناب + شمع وشمشاد وشانه اندرخوان ) .
هفت میوۀ نوروزی : درولایات شمالی ، غربی ، شرقی ، مرکزی وکابل پایتخت افغانستان ازروزنوروزاستقبال شا یا نی صورت گرفته قبل ازروزنوروزهفت قسم میوه خشک را تهیه وآماده میکنند وروز نوروزروی سفره میگذارند تا دوستان وخویشاوندان شان که برای عرض تبریک به خانۀ شان می آیند تناول نمایند ، تهیۀ مواد مختص نوروزی بعنوان هفت سین وهفت شین به استثنای خانواده های مختصر با ارزش تلقی نمیشود ومعمولا ًهفت قسم میوه خشک تهیه نموده بعضا آنرا درظرف کلان درشب نوروزبه آب ترمیسازند و روزنوروزآنرابه دوستان شان که به خانۀ شان می آیند عرضه میکنند . درایران علاوه برتهیۀ میوه هفت سین درهرخانه یک یا چند ماهی سرخ رنگ را نیز ازفروشنده ها میخرند ودربین آب درظرف شیشه یی رهاکرده روی سفره یا میزغذا خوری میگذارند واین سمبولی ازتحرکات درسال جدید پنداشته میشود اما این عمل درافغانستان معمول نیست درولایات جنوب افغانستان نسبت استواری مردم به اعتقادات مذهب سنی حنفی تجلیل ازنوروزعمومیت ندارد .
چراعد د هفت درتهیۀ میوۀ نوروزی انتخاب شده است ؟ طبق روایا ت عامیانه ( فولکلور) مردم دردورباستان معتقد بودند که آفریده گار عالم چیز های مهم را هفت هفت طبقه آفریده است مثل هفت طبقۀ آسمان وهفت طبقۀ زمین ویا هفت طبقه بهشت وهفت طبقه دوزخ وامثال آن .
درنزد یهودیان روزهفتم هرهفته وسال هفتم زمانه ها فرخنده ونیکو است درتورا ت آمده است ( خداوند کائینات را درشش روز آفرید وروزهفتم استراحت نمود ، شش روز کار کن روزهفتم استراحت نما وبازن وفرزندانت باش، زمین را شش سال بکار حاصلش را بگیر وسال هفتم آنرا نکاروحاصلاتش را بگذارپرنده ها وحیوانات بخورد .
درنوشته های مذهبی مسلمانان آمده است درشریعت اسلام دروقت ادای مراسم حج هفت بارگرد کعبه دورخوردن حکم شده است
قرآن به هفت چیز مهم اشاره کرده است : مژدۀ نیک ، هوشدار بد ، قصه های پیغمبران ، پرهیز ازکاربد ، عادت به نیکوکاری، وعدۀ عذاب ، آسایش درآخرت ) دروقت ادای نمازهفت اندام باید به زمین چسپانیده شود : دو دست ، دو زانو ، پیشانی وبینی دروقت سجده ، پشت پای وسرین دروقت قعده ، کف پای دروقت قیام )
روی کردها : تاریخ آریا نا یا افغانستان
آرشیف ویاد داشت های شخصی
--------------------------