احمدسعيدی
سیاست های سنجیده شده منطقوی میتواند برای صلح وثبات کمک نماید
باورمندی ما این است که درشرایط موجود زمام داران عربستان سعودی ایران وروسیه میتوانند برای آوردن امنیت وبازسازی تحکیم حکومت مرکزی درافغانستان زیاد تاثیرگزار باشند اگرما بتوانیم آنها را ازحاشیه کشیده درتصمیم گیری ها داخل میدان سازیم نتیجه مثبت دارد روی این اصل درقدم اول درمورد هریک ازین سه کشورباید بحث کردو سابقه سیاست وعمل کرد این سه کشور را درمورد افغانستان وحال واینده شان را ذیرعینک زره بین قرارداد.
درباره پاکستان تحلیل های سیاسی ازاشخاص درمورد افغانستان مباحثات زیاد بوده وهست اما درمورد عربستان سعودی طلوع وغروب این کشور درمورد افغانستان چطور بوده تجزیه وتحلیل های کمتری داشته ایم این بحث های ما زیادتر درمورد پاکستان بوده اما برعکس عربسستان سعودی درسرنوشت مردم ما وارد داستان مانشد ه است جزاینکه دیده ایم این کشور ثروتمند مردم ما را درشرایط سخت ودشواربا کمک ها ومعاونت های خود یاری رسانده است این یک روی زیبائی این کشوراست درپرتو تجلیات روبه زوال آن تمام زشتی ها ونا ملایمت های سیاسی واجتماعی آن را پوشانده است این را میدانیم که عربستان سعودی یک سرزمین بیابانی است ومعمولاً بیابانها مردم سخت ونیرومند می پروراند که آزادی خود را دوست دارند علاوه براین عربستان سعودی که بنام خاندان سعود مسمی شده است دارای دوشهرکوچک یعنی مکه ومدینه درنزدیکی های دریاها قراردارند اما دیگر نقاط این سرزمین درگذشته ها مسکن مردم صحرانشین بود اگر سالیان خیلی دوررا مدنظربگیریم مردمان بادیه نشین که بصورت قبیله ها وخانواده های بزرگی زنده گی میکردند وزیادتربین این اقوام وقبایل جنگ ها صورت می گرفت سرگذشت عربها واین داستان که چگونه برسرعت شگفت انگیزی توسعه یافتند وفرهنگ وتمدن مقدس ونوینی را به بشریت ارمغان آوردند همان نیرووفکر تازه که عربها را بیدارساخت اسلام عزیزبود این دین الهی به وسیله حضرت محمد مصطفی (ص) رونق جهانی پیدا کرد حضرت محمد (ص) برعلاوه اینکه وپیغبربود چنان فصاحت وبلاغت داشت که درنطق ،،،خود قلب امپراتوری قصرکسرا را به لرزه درآمد اما ملت مسلمان افغان که با مشت های خالی بزرگترین قدرت جهان را به زانو درآورندبا کمال تاسف اما این فرزندان برحق اسلام بنام اسلام که بابوی نفت آغشته بود به تباهی کشانده شدند به دست این توطیه ناجوان مردانه جهانی تنها برای مسخ ارزش های مردم ما چگونه ودرکجا آبستن گرفت قافله ملتی را که با آرامی بخاطر حج وزیارت کعبه شریف می رفتند ومی آمدند چگونه به چه شیوه غارت کردند بدون تردید کلیه به خون آغشته این مشکل هم درتبانی با منافع استکباری میان پاکستان وعربستان ازسوی سازما نهای اطلاعاتی وامنیتی این دوکشور دردوران جنگ سرد در خشونت تیوریزه کرده شده بنیاد گرائی وتروریزم را باید چنین دخالت جستجو کرد وبرای این هدف که دربطن ،، بطن دیگری داشت کمک های برادرانه ومخلصانه با برادران مجاهد افغان وتاسیس ده ها مرکزبه ظاهررفاهی وخدماتی مانندی رابطه عالم اسلامی مکتب خدمات هیناة الا عاشه ودیگرنام ها درپشاور پاکستان به مشابه یادگارهای تروریستی با استخدام نیروی اصیل جهادی ولی ساده اندیش به وجود آوردند این دفاتر بزرگ وظیفه ورسالت دینی واسلامی خود می دانستند که بخاطرادای رسالت توحیدی و وظیفه الهی دست به عملیات پاکسازی صفوف مجاهدین فی سبیل الله بزنند مگر با هردینارکمکی که این به اصطلاح پرچم داران توحید درصفوف مجاهدین مخلص انجام میدادند ملت مومن ومخلص افغانستان را ازقافله تمدن وترقی به عقب می انداخت با دریغ وتاسف که عل الرغم مصرف وهزینه کردن سرمایه های خدادادی که باید در راه اصلاح وخیر به مصرف می رسید وسبب تقویت پایه های اساسی دین اسلام وحدت بین مسلمین وبالا خره راه نزدیکی هم علم برداران راستین ان میگردید مانندی ثمیرزیربناهای سالم فکری وفرهنگی ما را که ازبیخ وبن کند این کشورسعودی که درظاهروباطن دوست استراتیژیک امریکا بوده وهست سیاست های خویش را با درنظر داشت حفظ منافع خاندان سعودی محاسبه می کند وازسالیان درازبه اینطرف یارویاور پاکستان است ازمسجد ملک فیصل گرفته تا شفاخانه ها ومصرف زیاد مدارس دینی پاکستان را می پردازد سالانه تقریباً ازمصارف دیزل وپطرول پاکستان طور رایگان عهده داراست پاکستان بخاطرمنافع اقتصادی خویش سردرخط زمامداران سعودی دارد اما تاکنون نتوانسته ائیم کشورسعودی را قانع بسازیم که مادشمن شما ،، درراه صلح وثبات افغانستان را کمک کند چرا تا کنون نتوانسته ایم سفرشاه سعودی را به افغانستان آماده سازیم اگرخادم الحرمین شریفین ملک عبدالله بخواهد وازطی دل به پاکستان بگوید که درامور افغانستان مداخله نکنید نسبت به هزارها توپ تفنگ این حرف بالای حکام پاکستان موثرتراست کشورهای عربی که سرمایه هنگفت دارند تا کنون بطورمجموع دربازسازی وکمک برای افغانستان تنها وتنها 2/ 2 فیصد سهم گرفته اند چقدردرد آور است درشرایط موجود بخاطرجلب کمک کشور های عربی بخصوص عربستان سعودی درحالیکه علاقه مندی نداریم حتی درمورد گذشته های منفی مکث کنیم با یک سیاست فعال دوام دار وپیگری زمانیکه این درخت میوه پدید وپخته شود رشد ضرورت است ما میتوانیم کمک های سعودی کشورهای خلیج را بخاطرتحکیم صلح وثبات وبازسازی درافغانستان ازراه های مستقیم وغیرمستقیم یعنی با کمک متحدین بین الملل ، جلب نمائیم وفاداری شان را دایمی ساخته منافع شان ر ا با درنظرداشت منافع ملی خویش دراولویت های کاری خود قراردهیم.
آنها را باور مند میسازیم که ما در فکر انتقام نیستیم در عمل وحرکات خود ثابت میسازیم نزدیکی کشور های شما با افغانستان منافع دراز مدت شمارا بهتر ضمانت کرده میتواند مردم افغانستان علاقه مند فرهنگ و تمدن عرب بوده وهستند .
دوم – اما در مورد ایران هیچ تردید وجود ندارد که کشور ایران علاوه بر همجوار بودن با افغانستان با کشور ما دارای تاریخ وسنن مشترک فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی است در مورد حاکم هردوکشور چنانچه زمامداران هریکی از این دوکشور در حیطه های گوناگون از تاریخ سیاسی منطقه دراین دوکشور حکمروایی های داشته اند باید گفت که این دوکشور نه تنها همسایه هستند بلکه از لخاظ نژ ادی هم به یک دیگر شباهت های دارند زیرا مردمان وساکنان این دوکشور به شمول هند از نژاد آر یایی هستند که از نظر فرهنگی نیز در یک حیطه تمدنی زنده گی مشترکی را به پیش برده اند چناچه شعرا دانشمندان و ادیبان زیادتر مسایل زبان مشترک دارند اما هیچ وقت جنگها و عداوت ها میان باشنده گان این سرزمین ها سبب دوری و فاصله های نفرت انگیز سیاسی که هر چند ارزوی دیرین دشمنان خار جی شمرده میشد نگردید حتی تاریخ دردناک اخر مردم افغانستان که دربرابر تجاوز شوروی وقت می جنگید ند کوچکترین صدمه ای به روابط و علایق تاریخی و سنتی میان مردم ایران و افغانستان وارد نکرد و مردم افغانستان درمقابل تجاوز شوروی وقت از حمایت های مادی ومعنوی ایرانی ها برخوردار بودند مردم افغانستان در شرایط دشوار به یاری مردم ایران حساب میکردند اگر از روابط تاریخی بگذریم ومشخص تر صحبت کنیم بعد از سال 1357 که مردم افغانستان ترک وطن کرده مهاجر شدند در همان لحظات نخست تجاوز شوروی وقت ایران این تجاوز را با شدید ترین لحن دیپولماتیک محکوم کرد این در ان وقت بود که در ایران رژیم اسلامی حاکم شده بود و شعار ایران در سیاست این بود که نه شرقی ونه غربی جمهوری اسلامی ، همین شعارهای ضد استعماری که در دیوارهای ایران به چشم میخورد همین شعار ها جرقه های امید را در قلوبی از مجاهدین افغانستان به اهتزاز در می اورد وملت افغانستان از ته دل می پنداشتند که در مسیر مبارزه آزادیبخش برضد سربازان شوروی تنها نخواهند بود بلکه از همکاری های معنوی نیز برخوردار خواهند بود مردم مجاهد افغانستان سخنان تند وپر صلابت رهبر انقلاب اسلامی ایران مرحوم آیت الله خمینی در حمایت از مردم ستمدیده افغانستان ایراد میکرد و همه می شنیدند همچنان روحانیون دیگر مانند آیت الله حسین علی منتظری آیت الله داکتر محمد حسن بهشتی ایت الله تالقانی ایت الله مرتضی مطهری وبرخی دیگر مسئولین حکومت ایران نیز بصورت علنی حرکت روسیه را محکوم میکردند .
از جمله مهندس مهدی بازرگان نخستین صدراعظم موقت جمهوری اسلامی ایران بحیث یک سیاستمدار مسلمان وبرجسته ایران همراه با اعضای دولت اش هجوم شوروی را محکوم می کردند با وجود همین قاطعیت ایران در مقابل استکبار ارام نشسته نبود همان سیاست های تبعیض امیز کشورهای دشمن با خطوط خودی و غیر خودی شیعه و سنی و هزاران بیماری دیگر قومی وقبیلوی ارام ارام پیام الهام بخش اسلامی را در خود فرو برد در چنین شرایط قدرت های کوچک وبزرگ در جهان و منطقه کوشش میکردند مسیر حرکت انقلاب اسلامی را طور دیگر سمت دهی کنند که چنین کردند بخاطراینکه نقش ایران در بحران افغانستان بررسی شود در قدم اول باید اشتراکات کشورهای منطقه مانند افغانستان - پاکستان و ایران یکجا مورد بررسی قرار گیرد از همه اولتر لازم است به نقاط استراتیژیک مشترک میان ایران و پاکستان عمیقا نظر اندازی صورت گیرد که این دوکشور به کدامین رشته های فرهنگی مذهبی وسیاسی باهم گره خورده اند ومیان هم دارای چه و کدام منفعت های سیاسی وفرهنگی اند در پرتو ان نکات مشترکی در دیپلوماسی معاصر را دریابیم اگر ما به صدور انقلاب اسلامی نظر اندازیم در اوایل از جمله دوکتورین های استراتیژیک سیاسی جمهوری اسلامی ایران به شمار می رفت در بطن همین پدیده اجتماعی سیاسی و امنیتی ایران اصول سیاست نظامی گرای پاکستان به نطر می خورد زیرا برای اولین بار بود که مساله صدور انقلاب که درتاریخ معاصر به نوعی مداحله در اموران دیگران تلقی میگردید از طرف دیگر در بستر فرهنگی و میتودولوژیک ملت ها نیز از واژه صدور انقلاب چندان تعریف قابل پذیرش برای مردمان تحت ستم بخصوص در جهان سوم موجود نبود. اجرا این پروژه در نخستین قدم به جلب و جذب کتله ها و گروه های عظیم از شییعان بدون در نظر گرفتن هرگونه؟ در سایر کشور ها مربوط دانسته شد وتنها کشورهای که پس از جمهوری اسلامی ایران برای انجام این مهم بزرگ مساعد تلقی گردیدند افغانستان و پاکستان بودند روی همین جهت است که به خاطر دریافت روح و جوهر اصلی دوکتورین سیاسی امنیتی جمهوری اسلامی ایران را باید در پرتو همین اصل صدور انقلاب منافع متقابل ایران و پاکستان در مورد افغانستان جستجو کرد از اینکه افغانستان و پاکستان از لحاظ نفوس وسر شماری کتله های قابل ملاحظه از پیروان مذهب شییعه را دارا اند برای دریافت پیوند های استراتیژیک و عمده میان گروه های شیعه پاکستان ونقش سیاسی انها در دیپلوماسی وسیاست اخیر میان پاکستان و جمهوری اسلامی ایران دقیق و همه جانبه تحلیل و حلاجی شود اگر از برگزاری کنگره 1953 عمخومی اهل تشییع پاکستان تحت نام پاسداری از حقوق شییع در شهر لاهور و ایجاد یک بنیاد که دران وقت بخاطر اعاده حقوق شییعان پایه گذاری شده وبعدا" حرکات و سازمان دهی دیگر ی که از طرف جنرال ضیا الحق کیشد میگذریم در دورانیکه جناب رفسنجانی رئیس جمهور ایران بودند در مورد تقویه نهاد های کشور ایران در دیگر کشور ها زیادتر فعالیت وجود داشت در ان وقت ها مساله آذربایجان ارمنستان و موضوع قره باغ عمق استراتیژی را تشکیل میداد که با اشاره و هدایت مستقیم پاکستان اعضای حزب اسلامی حکمتیار در ان مناطق از طریق ایران برای جنگ می رفتند و مدتی دوام داشت با اشاره پاکستان حکمتیار منافع ایران را عملی میکرد .
اما با وجود صدور انقلاب وشیوه حرکت دردیگر کشورها هیچکس نمیتواند ازاین حقیقت انکار نماید که وجود مراکز متعدد قدرت در ساحه تصمیم گیری ها ورعایت نکردن موازین و ضوابط در گزینش کادر ها به اساس تعهد و تخصص افراد نداشتن دوکتورین قوی وبر خاسته از روح عدالت اجتماعی و انسانی در زمینه رهبری ملتها سبب شد ه اند تابر خلاف ادعا های بلند بالای قدرت مندی ایرانیان نه تنها نظام حکم بر ایران را زیر سوال قرار دهد بلکه عوارض جبران ناپدیری بر تفکر ی برجا مانده است که نظام حاکم بر ایران بنام ان مشروعیت یافته اند چون اصل بحث مادراین نوشته مطرح ساختن نواقص و کمبودی های مقامات جمهوری اسلامی ایران در زمینه بحران افغانستان است تنها دراین قسمت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بسنده میشود چنانچه در مباحث که قبلا نوشتم اشاره گردیده وجود مراکز متعدد قدرت در زمینه سیاست های راهبر دی و استراتیژیک ایران بویژه در مورد افغانستان از اول تا امروز به میزان منابع ایران وپاکستان اتخاذ شده است به همین دلیل با وجود مصارف که ایران در سخت ترین شرایط و در اوج جنگ ها به مردم افغانستان کرده است اما منفعت مادی و معنوی برای ایران تنها به نفع دیگر کشور ها بخصوص پاکستان تمام شده است در حالیکه ایران برعلاوه وزارت خارجه از طریق اطلاعات خویش سپاه پاسداران ستاد امور افغانستان .
همچنان وزارت ارشاد و فرهنگ وظایف داشته و اجرا کرده در مورد کشور در حالیکه ایران منافع خودرا و پاکستان منافع دراز مدت خود را در افغانستان جستجو میکردندو هنوز دوام دارد اما ان منافع را که پاکستان برداشته تاکنون ایران بدست نیاورده گرچه هر دو مفت شکار نمی کنند باید منحیث یک افغان قبول کنیم و باور داشته باشیم که در چنین شرایط نا هنجار سیاسی و اجتماعی و منافع ملی مردم افغانستان ضربه های مهلکی را متحمل شده رقابت میان نهاد های مسئول جمهوری اسلامی ایران برای افغانستان از هرگونه موازنه سیاسی و تشکیلاتی بی بهره بوده و هست در ایران هر ارگان خود را هر کاره و تام الاختیار وانمود میکردند هیچگونه ارگان را از خود بالاتر حساب نمی کردند این شیوه سبب ضیاع کار امد ترین نیروها به سطح منطقه و جهان میگردید و هنوز این ساست درمورد افغانستان دوام دارد که اینده ان برای فعلا روشن به نظر نمی رسد .
سوم -- موقعیت ستراتیژیک روسیه این حقیقت را هیچ کس نمیتواند کتمان کند که روسیه در دوره بلشویک ها و روسیه کنونی از اسمان تاز مین فرق وجود دارد در دوران انقلاب ، بلشویک ها در تمام زمینه های سیاسی - اقتصادی - فرهنگی یک برنامه تمام عیار و بنیادی را جهت رهبری روسیه نداشت .
واز حوادث که در ان سالها می گذشت رهبران طراز اول حزب کمونست شوروی وقت بشمول بیانگذار انقلاب اکتوبر ولادیمیر الیچ لینن به جای ارائه دوکتورین جدید امنيتی وسیاسی برای رهبری کشور بزرگی که نخستین بار بنام دیکتاتوری پرولتاریا در جهان به قدرت رسیده بود همان سیاست های ظالمانه و استعماری دوران تزار را بحیث دوکتورین نظامی و امنیتی در سیاست خارجی روسیه شوروی قبول کردند شوروی بزودی حاکمیت طبقه کارگر را در کشور بخاطر صدور مارکسیزم و لیننیزم معرفی کرد این اندیشه را در اسیای میانه ترویج میکردند تقریبا همزمان دران وقت سازمانهای انقلابی و جریانهای چپ مارکسیستی که در کشور همجوار یعنی چین بر علیه اشغ الگران فعال بودند شعار سیاست از لوله تفنگ را میدادند این شعار های هوا داران ماوزی تونگ در انقلاب چین به زبان می ارودند هنوز این اندیشه در کنار گوشه بشمول روسیه و چین طرفداران دارند ما اگر در موردامدن قشون روسیه به افغانستان بحث کنیم باید کتاب ها بنویسیم که از حوصله این نوشته خارج است. ان تجاوز و تجاوز ها و مداخله های دیگر را در اینده ها خواهم نوشت حالا روی اصل مکث می کنیم با درنظر داشت این حقیقت که هیچ کس نمیتواند از ان انکار کند و انهم جهاد مردم افغانستان بود اما اندیشه های مارکسیزم لیننیزم و تمام اندیشه های محصول ذهن بشر بوده باشد خود دارای تاریخ معین معرفی بوده اند که نمیتوانند پاسخگوی نیاز های روزمره تمام عصر ما و عموم نسل ما باشد لذا روی همین دلیل باید گفت که سران حزبی و دولتی اتحاد جماهیر شوروی سابق در زیرفشار دنیا وهزینه های بزرگ مصرف جنگ در افغانستان ، شوروی وقت را مجبور کرد که افغانستان را ترک کنند افغانستان به دلیل نزدیکی که به شوروی وفت داشت و دارد بیشتر مورد توجه و دلچسپی و علاقه انکشور قرار داشت و قرار دارد حقایق تاریخی نشان میدهد که مقامات افغان در همان دهه پنجاه میلادی پس از انکه از سوی ایالات متحده امریکا و غرب پاسخی برای کمک نظامی اقتصادی به افغانستان دریافت نکردند و زمامداران شوروی در زمینه های گوناگون ابراز علاقمندی به کمک های همه جانبه نمودند دولت های حاکم وقت افغانستان نیز با توجه به نیاز های فوری در ساختار های مختلف اقتصادی - نظامی و سیاسی کشور مجبور به پذیرش کمک های شورو ی شده بودند. روی همین انگیزه ها وعلت ها است که اکنون مردم و ملت ما نسبت به کمک های هر چند در راستای منافع مشترک افغانستان و ایالات متحده امریکا بوده است به نظر سو می نگرند . حقایق نشان داده هرگاه کوچکترین نشانه ای از سوی دولت مردان امریکا به مشاهده برسند در گام نخست از سوی کشورهای همجوار افغانستان که در ائتلاف بین المللی ضد تروریزم دوشادوش امریکا می جنگند ، در قدم اول زیر ذره بین منافع انکشور ها قرار داده میشود و در صورت لزوم علیه همکاران شان در ائتلاف مذکور بحیث ضربه تبلیغاتی به کار میرود.
چنانچه قبلا نیز اشاره نمودیم دهه پنجاه میلادی که بنام دهه جنگ سرد نیز یاد میشود و افغانستان در ان وقت نیز میدان زور ازمایی ابر قدرت ها بود و حالا نیز چنین است قدرت های بزرگ بصورت علنی در جابجایی مهره های خویش چه در سطح رهبری دولت وچه در سطح وزراء و مامورین عالیرتبه در پله های قدرت سیاسی اقتصادی در سطح منطقوی مشغول بوده وهستند روسها در ستیچ دست بالای داشت اول انیکه رژیم سلطنتی ایران بحیث ژاندارم در منطقه منافع امریکا را علم بردار بود برعکس ان مناطق بحر هند و غرب اسیا مانند پاکستان قلمرو سنتی انگلیس ها حساب می شد و اکنون نیز چنین است در مقابل افغانستان و هندوستان بحیث دوکشور بزرگ نزدیک به منافع شوروی شهرت یافته بود در حالیکه غرب از کودتاه 26 سرطان سال 1352 داود خان ازرده بود سالها ی زیاد نگذشته بود که در 7 ثور 1357 روسها در میدان شطرنج با پیشن کردن مهره های شطرنج شان غرب رابه ظاهر یک کشت و مات کردند این حرکت روسها ها متخصصان نظامی بویژه ا ستراسیت های پاکستانی و انگلیسی این حرکت را گام نخست بسوی آّ ب های گرم و اتال دوبرج یعنی افغانستان و هند که در گذشته با کمپ وارسا نزدیک بودند معرفی می کردند .
حقیقت این است که رژیم جدید که در 7 ثور 1357 بوجود امده بود اساس انرا اندیشه های کمونستی و دید گاه شوروی وقت باید شمرد اشخاص و افرادیکه در قدرت تکیه زده بودند
خیلی به دفاع و طرفداری از شوروی افراط می نمودند . چنانچه بعضی ها از امریکا حالا نیز چنین طرفداری میکنند. اما افسانه که روسها قصد داشتند بعد از افغانستان خودرا به ابها ی گرم برسانند ساخته و پرداخته حلقه های معلوم الحال و افراطی در پاکستان محسوب میشود که می خواستند با طرح این قصه پردازی ها توهمات جهان متمدن بخصوص کشورهای اسلامی را به یک خطر جدی بیش از قابل پیشبینی متوجه سازند. بدین سان با کشور هندوستان نیز که برسر مساله جموو کشمیر از همان اوایل تاسیس کشور پاکستان سر نزاع را گرفته بودند تصفیه حساب کرده باشند اگر مشخص تر صحبت شود من مطلق به این باور هستم که سیاست ستراتیژیک کشور پاکستان بحیث بزرگترین جانب این تراژیدی خود زمینه ساز بسیاری از معاملات پشت پرده علیه افغانستان گردیده که در طی شش دهه موجودیت خود وظایف مهمی را بدوش تمام فعالان سیاسی جامعه پاکستان واگذار ساخت نمیتوان از این حقیقت انکار نمود که شوروی وقت وروسیه موجود و کشور پاکستان عاملین حوادث وقایع تکانده در افغانستان بوده وهستند اهمیت استراتیژیک افغانستان برای زمامداران کریملن و اسلام آباد زیاد با ارزش است .
حاکمان روسیه موجود به چشم سر می بینند که امریکا هم قطاران و شریکان گذشته روسیه را شامل پیمان ناتو کرده و با خود نزدیک میسازد روسیه نیز با اهداف مشخص که دارد در مناطق که دولت های غربی نفوذ دارند در حالت دفاع پیشگیرانه است تا انچه که دست رفته دیگر نرود روی این اصل با کشورهای اسیای مرکزی معاهدات امنیتی جدید ی را به امضا رسانده روسیه تا انداره قدم گذاشته که خط مرزی خود را به مرز های مشترک این جمهوریت ها و افغانستان انتقال داده است از جانب دیگر وضعیت داخلی افغانستان امدن ناتو بخصوص امریکا تشویش روسیه را زیاد نموده در تلاش ان است تا جای پای محکم در افغانستان داشته باشد اما امریکا نیز انقدر حریص است که در افغانستان غیر از خود دیگر هیچ کس وکشور را که منافع بدست آورد قبول ندارد دراین روز ها روسها علاقمند فعالیت در افغانستان اند اما پاکستان هم خود منافع دراز مدت در افغانستان دارد و تحقق منافع خویش را در ویرانی افغانستان وبه روی کار امدن یک حکومت مزدور میداند و از جانب دیگر پاکستان وکیل منافع انگلیس نیز در منطقه است حالا که اهداف و گذشته عربستان سعودی ایران روسیه وپاکستان را تشریح کردیم در مورد افغانستان پس چه کنیم تا از این کشور ها در حالیکه منافع غرب نیز صدمه ببیند و حل اقل این کشورها دیگر خود را زیاد در حاشیه احساس نکنند به باور من یک سیاست معقول و دوامدار که نکات زیرین را در بر داشته باشد میتواند سودمند واقع گردد در حالیکه درست میدانیم حالت تعارفی و اختلافات مهم که بین ممالک انکشاف یافته یا در حالت انکشاف و عقب مانده بر قرار بوده است یکی از دلایل عمده و اساسی بروز اختلافات و ملاحظات بین المللی است برای برقراری روابط دوستانه وموثر و رفع کشمکشها بوده که دیپلوماسی یعنی برقرار کردن روابط و مذاکرات سیاسی در دنیای امروز معمول است معمول مذاکرات دیپلوماسی ابتدایی ترین وسیله کشمش ها است که توسط وزارت خارجه یا نماینده گی های سیاسی ان به پیش برده میشود کنفرانس لاهه در 1907 مساعی جمیله را بخاطر راه حل پرابلم ها بطور مسالمت امیز و پایان دادن به منازعات میداند و چاره اساسی دیپلوماسی فعال است شفافیت در دیپلوماسی و مذاکرات سیاسی مطابق به منافع ملی کشور ما باید دور از اندیشه خود کامه سلیقه ها باشد با ارزوی های مردم دیده شود برای نجات ملت خویش کار کرد هیچ وقت با این طرز وئیوه سیاست مداران موافق نبودم .
1- ایدیالوژی کردن یک عقیده سیاسی در طیف های چپ ور است ، درست داوری نکردن نقد ازادی را بسته میکند و طرز تفکر را انتقاد ناپذیر و اصلاح ناپذیر میسازد همچو سیاست ها بر علاوه اینکه سرکوب گر بوده اند با ملت هانیز انعطاف نداشته اند .
2- جهان بینی ما طوری نشود که محک اصلی را نداند وزمان ومکان را تشخیص ندهد درمقابل گرمی وسرما تاب نیاورد که نقطه انجماد کجاست .
در عصر که ما زنده گی می کنیم عصر ارتباط و اطلاعات خوانده میشود ا ستفاده از تکنالوژی جدید ارتباط جز اولین ضروریات یک دیپلومات است که بتواند اخرین اطلاعات را بدست اورد و قدرت تحلیل و تجربه انرا که بدست می اورد داشته باشد .
روی این اصل میتواند منافع خودرا بداند وبه تحقق ان موفق گردد ویژه گی های دیگر که بخصوص برای دیپلوماتان افغانستان مهم است هوش و استعداد وبرداشت درست ازشرایط عینی ذهنی جامعه است که در ان کار میکند .
ما دیپلومات ورزیده انانی را میگوئیم که در رفع پرابلم موثر باشند فصاحت وبلاغت خوب داشته باشند با حوصله وصبور باشند متاسفانه برخی از کشورهای جهان سوم بشمول افغانستان دیپلوماتان عوض رفع تشنج مشکل افرین بوده اند مابخاطر بدست اوردن اهداف در سیاست عجول نباشیم در شرایط موجود با درنظر داشت منافع ملی مردم مانهایت ضرورست تا دیپلوماتان ما مذاکره و گفت وشنود سازنده و موثر را با کشورهای یادشده سازمان دهند باید دیپلوماتان ما بدانند که روابط ایران با روسیه درچه حالت است روابط سعودی با پاکستان در کدام وضع قرار دارد اینکه سعودی در شرایط موجود چه می اندیشد و در باره ایران وروسیه چه میگوید یا ایران در باره سعودی برای ما این اندیشه اولویت دارد که از این کشورها به نفع ثبات وصلح چطور میتوانیم استفاده کنیم و انها را باور مند بسازیم تا در تحقق و باز سازی همکار صادق ما و جامعه جهانی باشند .
3 –در وضعیت موجود کشور ما دوستان بین المللی ما اگر مارا را مشوره وچسپیدن به هرگونه دگمی چه چپ و چه راست می دهند عمل نابخردانه است این سوء سیاست و پالیسی کشور ومردم ما را به سراشیبی سوق میدهد سیاسیون ما که ابتکار تحکیم روابط را بدست دارند از این شیوه و اندیشه بگریزند در شرایط موجود که اشد ضرورت داریم تا روابط نیک وحسنه را با عربستان سعودی - روسیه و ایران وحتی پاکستان برقرار کنیم این ارمان را وقتی میتوانیم بر آورده سازیم که در قدم اول فراز نشیب روابط افغانستان با این کشور ها را در ادوار تاریخ خوب بدانیم و در مورد استراتیژی ها اهداف اشکار و پنهان این کشورها ما مع لومات کافی داشته باشیم کدم ها را متوانیم به پذیریم.
کدام ها به فرصت های دورتر اگر ما دیپلومات که دراین کشورها یا کشورهای دیگر مقرر می کنیم باید به ا ین امر مطمئن شویم که این دیپلومات در باره همان کشور چقدر مطالعه کرده چقدر معلومات دارد وچقدر دیگر ضرورت دارد اگر به این ارزو باشیم انجا که رفت باز می اموزد اشتباه ما خواهد بود چقدر خوب است دیپلومات های ما در کشوریکه ماموریت داشته دوباره به کابل بر می گردند ارزیابی شوند که در باره همان کشور که وظیفه داشته معلومات کامل با خود اورده یا پاسپورت سیاسی داشته رفته وباز امده این قضاوت هامیتواند کارگرافتد گرچه تا اندازه دراین اواخر اگر دیپلومات دریک کشور مقرر میشود در مورد نسبی پرسان جویا از وی صورت میگیرد اما دیپلومات بعد از چند سال اجرا وظیفه به کشور می اید از اندوخته ان هیچ استفاده نمیشود . باید ما امریکا و دیگران را که در افغانستان حضور دارند قناعت بدهیم که روابط ما با ایران – عربستان سعودی یا روسیه منافع شمارا خدشه دار نمیسازد تحکیم روابط با این کشور ها مطابق به ا رزشها ی ملی و منطقوی افغانستان در غیر ان و بدون همکاری این کشورها صلح دوامدار در افغانستان محال خواهد بود این اندیشه بخاطر دوام و تحکیم روابط محکم با این کشور ها باید شامل پلان کوتاه مدت و دراز مدت سیاست خارجی ما باشد راز موفقیت یک دیپلومات ویک سیاستمدار در ان نهفته است که وی بداند چگونه میتواند افکار دیگران را عوض کند و اهداف که پیش رو دارد بدست اورد هر سیاست مدار باید بداند که در نفوسی نمیتوان نفوذ کرد مگر با تدبیر . چر چیل صدراعظم پیشین برتانیه میگوید سیاست مدار کسی است که حوادث فردا یکماه ویکسال بعد را پیشبینی کند وبعدا بتواند دلایلی بیاورد که چرا اتفاق نیفتاد اما من گنجینه حافظه ام را که پر از خاطره تلخ ورنج آور و دیر پایی زنده گی در ماموریت من در پاکستان است ارزان نمی فروشم در لحظاتی که تنها نشسته ام با اوراق فراوانی که طی ماموریت خود از ا ن کشور نوشته ام به انها سرگرم هستم انها اند که مرا متوجه سختی ها و مذلت ها میسازند زنده گی من اینقدر طولانی نخواهد بود تجارب و اسناد را که از مداخله پاکستان در امور کشور خود دارم طی یک کتاب بزرگی طبع و دنیا که هنوز صدمه این مداخله نمیدانند به ثبوت میرسانم و از ان حقایق که من میدانم دیگران استفاده کنند من این حرف را می دانم که حاکم پاکستان با غرور و خود خواهی بما وکشور ما ظلم میکنند .
اما به این باور باشند هروقت غرور قیام کرد منتظر شکست فوری باید بود .
بیشتر سختی ها ی سیاست زنده گی پاکستان این است که کوشش میکنند از حقیقت گریز کنند واین درد ها ی جسمانی بی جای پاکستان از ارزو و خواهی های بی جای شان است اگر من و دیگران به این باور باشیم که مناسبات ما و پاکستان بزودی حسنه میشود در حقیقت از حوادث شش دهه گذشته اگاهی نداریم و خودرا فریب داده ایم .