پولاد نوشت. تاریخ 12 مارچ 2007

وضع شرق میانه از دیدگاه شخصی خودم برویت تحلیلی از وقایع روشنی که میگذرد.

خواننده بسیار عزیز، از شما پوزش میخواهم، زیرا مطلبی را که تقریبا" دوماه قبل نوشته بودم امالنگش تخنیکی کمپیوترم آنرا از دوران باز داشت بشما پیشکش میکنم، با احساس اینکه تا  هنوز جناب زمان خطوط روشن آنرا به شتشو نگرفته است میتواند معتبر باشد. همانطوریکه پانزده سال قبل در مورد روابط آینده چین وجاپان در کتاب خود بنام" جهان درخیالات من" نوشته بودم و امروز حقیقت آنرا درمی یابم به این نوشته هم تا هنوز متیقن هستم الی درصورتیکه توازن جهان با رافعه بی تناسب امروزی آن بسوی توازن برود که درین زودی ها درچشم جهانیان همچون سراب جلوه میکند.

  

همانطوریکه حمله نظامی امریکا

برعلیه ایران متصورنیست، حمله

نظامی هوائی وراکتی اسرائیل از

امکان هشتاد فیصد میگذرد.

 

 حد اقل بوش، دک چینی و کاندولیزا رایس  در اضلاع متحده هم نظر اند که حمله نظامی بر ایران صورت گیرد اما این کار به دلایل مختلف امکان ندارد.

اول اینکه، این گروه جنگ طلب دیگر در انظار امریکائیان کاملا" از اعتبار و  اعتماد افتاده اند.

د.وم اینکه اکثریت را در پارلمان امریکا از دست داده اند و درین اواخر بعضی جمهوری خواهان نیز برعلیه اقدامات نطامی شان به پا خواسته اند. فیصلـــــه مجلس نمایندگان و تا ئید سنا میرساند که راهی برای بوش باقی نمانده است تا از طریق دولت خود اقدام  نظامی  کند.   گرچه بوش این صلا حیت را دارد  که فیصله پارلمان را ویتو کند، اما نمیتواند مصارف نظامی خود را از پارلمان به سادگی بگذراند و حتی ناممکن است که این کار را کرده بتواند. بنا بران درهــا بروی خیالات واهی بوش بسته است.  با آنکه دمو کرات ها و هردو مجلس هم نظر اند که بر علیه ایران  نه تنها سخت گیری  بلکه حمله نظامی صورت  گیرد  اما نه تحت فرماندهی اعلی بوش  زیرا سیاست نظامی بوش ویارانش تجربـــه تلخی را برای امریکا در طی شش سال گذشته ببار آورده است. حتی اکر  همین حالا یکی از دموکراتها فرماندهی را بدست گیرد، باز هم درین شاریدگی اوضاع امکان عمل کرد نظامی بر علیه کشور دیگری ناممکن است.

پس گزینه چیست؟ پارلمان و کاخ سفید از هم فاصله دارند و نمیتوانند نقطــــه مشترک خود را که هردو برآن فکرمیکنند بین  خوداعتماد نموده مطرح سازند. هر دو منتظر اند طرف دیگر این گزینه مشترک را مطرح کند. حتی بوش اگــــر مطرح هم نکند و عملا" اسرائیل را کمک کند تا با خاطر آرام راکت های خـــود را بسوی دستگاهای اتمی ایران بفرستد و قوای امریکا مانع حملات  متقابلــــه ایران شود، پارلمان امریکا ضمن سکوت حرکت بوش را تائید میکند. یعنـــــی برای حمله نظامی بر ایران هردو جناح سیاسی امریکا متحد النظر اند.

بنا بران خواه بخواهیم خواه نخواهیم در بین چند روز و یا چند ماه آینده طرفین همدگر را در می یابند ویا ممکن است دریافته باشند و برای پیدا کردن وقـــــت مناسب میگردند و این سر وصداهای مخالفت ها فریب  و مکاری گربه را مــی رساند برای غافل گیر کردن موش. بنا بران هشیاری بسیار ضرورت است تا زیگ زاگ های هنر مندانه جهان کهنه کار امپریالیستی  را درین میان درک کرد. خموشی دولت اسرائیل و مصروف ساختن اذهان بسوی تونل کشیدن در بیت المقدس یکی از نشانه های این بازیست.  جزئیات این بازی را باید هرخوا ننده ئی در فکر خود بیابد. من همین مقدار مینویسم که با وجود درک اسرائیــل از حساسیت موضوع اعمار گذرگاه ازکنار  ویا زیرزمین بیت المقد س که یکبار تجربه هم کرده است چطور درین وقت بــــا علم بر تیره شدن وضع روی آن به شدت پا فشاری میکند.

اگر مجلسین امریکا در امر نکردن حمله نظامی بر ایران صادق میبودند قبل از آنکه بوش ناوگان های امریکائی و قوای فنی بیست و یکهزارنفره خود را بـــه منطقه اعزام  کند جلو اقدامات بوش را میگرفتند. حالا که بوش اقدام  های خود را عملی کرده است میخواهند اورا در جائی نگه دارند که نه عقب رفته بتوانـــد و نه خود سرانه به ایران حمله نظامی را سازمان دهند.  پس گزینه دیگری  در این مسیر دیده نمیشود و بوش کار دیگری کرده نمیتواند بجز اینکه خود نیمــه راهی نموده و بحیث مدافع راکت های ایران بر علیه اسرائیل در عراق عمــــل  کند  و بس .  اینجاست  که پای امریکا از خطر اعتراضات جهانی کشیده  شده واسرائیل نمد تیر بلا میگردد.  اگر اسرائیل بتواند جان به سلامت  ببرد  درآ ن صورت  است  که تمام ارگان های دولتی امریکا به دفاع او خواهند  پرداخت.

مانور نظامی امریکا با کشور های گوش به فرمانش در خلیج فارس و مؤظف ساختن  کشتی انگلیسی بحیث پیش قراول برای کشف آمادگی و بیداری ایـــران که بلر را از حالت عادی کاملا" بسوی وارخطائی برده است میرساند که فتنـــه ای در راه است. اینکه پندک این فتنه گل میکند و تعفن در منطقه به بار میاورد هم  زیر سوال برده شده  است.  زیرا  اعمال  تخریب کارانه انگلیس  و امریکا روسیه در امر همکاری های صادقانه با همسایگان را شوکه کرده است.  زیرا روسیه درین اواخر است که مانند خنده حیوانات باغ وحش در روز بعد میخدد. یعنی حالا که امریکا و انگلیس همه تدابیر را در منطقه علیه ایران گرفته اند و قوای خود را در سراسر بحیره عرب و خلیج فارس مستقر ساخته اند اعلام می کند که کشورش مخالف هر گونه اقدامات خلاف فیصله های بین المللی علیه هر کشوری در منطقه خلیج فارس است.

گرچه این اعلام مؤثریت بسیار کمی در اوضاع دارد اما میتواند جهان سیاست  و د پلماسی را مدت  زمانی مصروف  نگه دارد.  آنچه درین زمینه مؤثر است  همانا بیداری ایران و نظارت عمیق بر او ضاع خلیج فارس است. زیرا روسیه با تمام این کندی در امر صداقت همکاری با کشور های منطقه روی منافع خود تا سرحد کشیدن جهان بسوی نابودی برعلیه امریکا و انگلیس ایستاده است. و این هم بجاست بشرط آنکه این بجا بودن در لحظه های آخر عمل هائی که انجام میشود صورت نگیرد، زیرا تصمیم دران لحظات کاملا" خطرمحو وازبین بردن هستی روی زمین را افاده میکند، نه دفاع را.  به این لحاظ وقت گذرانی هاییکه برای راضی نگه داشتن دوطرف بکار برده  میشود.  بیشتر از خود فریبی  چیز دیگری نمیتوان به آن نام گذاشت. درسیاست امروز جهانی قاطعانه اما بادرایت باید کارکرد. در غیر ان انعطاف های بی مورد ساحه تعرض حریف را بیشتــــر هموار میسازد. انعطاف پذیری باید بسیار آگاهانه باشد، همانطوریکه در مورد قاطعیت باید تحمل و تفکررا  بکار برد. درحالیکه سیاست روسیه درآخریـن دقایق خرابی اوضاع به قاطعیت مشکوک سیر میکند. این نوع قاطعیت حریف را میرساند که تصمیم گیرنده بر خود اعتماد ندارد.

روسیه در راه حمایت از غنی سازی صلح آمیز ایران متزلزل و متردد است. بنا بران حریفانش گام بگام سیاست مداران روسیه را عقب میزنند، این ایران است که روسیه را مانند یکه پیر از پا مانده را عصا در ایستادن کمک میکند، کمک مینماید. این به دو معنی است: یکی اینکه روسیه میخواهد از کشورهای اروپا وامریکا باج بگیرد ودیگر اینکه در راه صلح آمیزبودن غنی سازی اورانیوم ایران هیچگونه اطمینانی ندارد.  یعنی  برآن  کاریکه خود درایران  به راه  اند ا خته  و خود آنرا پیش میبرد حاکمیت قاطع ندارد. این نوع سیاست دودلانه است  که در منطقه عدم اطمینان و قدرت  تعرض  بیشتر  را  برای امریکا و انگلیس محیا سا خته است.  همین سیاست متردد روس ها سبب شد که حکومت محکم اما ظا لم عراق مورد تجاوز قرار گیرد و عراقیان را بیشتر از زمان  دکتاتوری صدام به خاگ خون و بی ثباتی بکشاند. درحقیقت امریکا و انگلیس در پی بی ثبات کردن کشور هائی هستند که دارای مخازن غنی نفتی و یا مواد خام اولیه صنعتی هستند. زیرا در صورت ثبات ولو دکتاتوری و ظالمانه هم باشد برای بهره کشی شان  زمینه  مساعد نمیگردد.  این سیاست امریکا در کشور های امریکای  لاتین و جنوبی به کرات و سالهای متمادی بکار برده شده است. این یک سیاست کهنه جهان سرمایه است که به وضوح دیده شده میتواند وضرور نیست تا برای فهمیدن آن تحمل و تعمق کرد. درین مورد یگانه سیاست مؤثر و موفق همانا قاطعیت عمل سیاسی است.

در مورد اول اگر منظور روسیه باج گیری باشد این سیاست را کشورهای غرب به تمام معنی  بلد اند بنا بران فریب دادن آنها ممکن نیست و این  فریب  خود وضیاع وقت عمل لازم را در قبال دارد که بار ها تجربه شده است.

دوم اینکه اگر روسیه به صلح آمیز بودن پروسه غنی سازی اورانیوم ایران  مشکوک است. راه حل آن این تزلزل هم نیست. الی در صورتیکه روسیه به این نظر باشد که وقت را بگذراند تا ایران به نقطه معینی از رسیدن به ساختن سلاح اتمی برسد.  بعد ازان  از ایران بحیث اولین سپر دفاعی روسیه استفاده کند. که این را روسیه خوب میداند که از ایران اسلامی نمیتواند چنین اطمینانی را منتظر باشد. اما بهر صورت یک ایران  مجهز به سلاح اتمی برای روسیه مطمئن تر است تا یک ایران متزلزل. همان اندازه ئی که ایران مجهز با سلاح اتمی، دست امریکا و اسرائیل را از منطقه کوتا میکند. زمینه را برای نفوذ روسیه در خاورمیانه باز تر میسازد. اما با این باز شدن، ایران  و  روسیه  در خاور میانه به رقابت افتاده و طنشهائی را سبب خواهد شد که روسیه ازان هراس دارد. با تمام این همه نابسامانی ها اگر با تفاهم عمل صورت گیرد رفع طنش ها به مراتب آسان تر است تا خرابی هائی که برای آینده روسیه ازجای پا باز شدن کشور های غربی به وجود می آید.

هسته گذاری های امریکا درهند واعتماد انگلیس به پاکستان بی اعتماد،  متردد و متزلزل میرساند که " گاو های پیر کنجاره خواب می بینند."  بنابران زهر ی ساختن اطراف منطقه شرق میانه بشدت جریان دارد. حتی نه به مفهوم حاکمیت بر منابع غنی نفتی بلکه حاکمیت بر منابع مواد صنعتی و نیروی انسانی ارزان کشور های آسیائی که میروند فنی تر سر بلند کنند.  تصاحب این نیرو بیشتر در حالات بی تناسب صنعتی آینده مورد تشویش و مورد نظر است. اما باید بصرا ـ حت گفت که قطب نمای کهنه جهان سرمایه دیگر درست کارنمیدهد، زیرا زمان آن قطب نما های کهنه کذشته است. چین و هند  و حتی اکثر کشور های شرق دور دیگر چنان بیدار اند که کرم خزی های انگلیس و امریکا و دیگر کشور های مهیل را با چشم عادی به مثل مکروب زیر مکرسکوب می بیینند. بنا بر  آن این به نفع کشور های آسیائی است که کشور های پرطمع را با حرکات آن ها یکبار دیگر در فضای یکه تازی شان خوبتر سبک و سنگین کنند.  روند تاریخ آن ابهام قبل از نظریات کارل را ندارد. امروز ساکنین هند ، چین و دیگر کشور های جنوب شرق آسیا به همان کارگران مزد بگیر زیر یک سقف را می مانند که بخوبی موقعیت خود ها را نه تنها درک کرده اند بلکه میدانند که از کدام طریقی عمل کنند تا  سر اژدها به دمش نرسد. پس این  اژدها  نیست  که بیدار میشود بلکه همان گورکن ها هستند که بزرکترین متفکر تاریخ جهان روی آن مهر محکم تاریخ خود را باکرات توضیح و تشریح چسپانده است. بنا بران با دزد گفتن صاحب خانه مردم این سرزمین ها بسوی بیراهه نمیروند به سببی که اینها دزد را دریافته اند، مزه ظلم شان را چشیده اند و خرام آنها را شناخته اند.  حتی کشور هائی که درقطار شان سرو دم می جنباند به زودی از موقف نادرست خود آگاه کردیده زمینه بی گانگی را بین همسایگان دورمیکند.

حالات مشکوک افغانستان را به ارتباط شرق میانه (مرکزنفت جهانی) وراکت های اسرائیل کمی با دوستان به صحبت مینشینم و بعدا" دوباره بسوی پلان های ممکنه امریکا- انگلیس – اسرائیل در پرده نظریات مبهم و کشورهای ارو پائی که بنام فیصله ها و نظریات جهانی به خورد مطبوعات شان داده میشود بر خواهم کشت.

فکر نکنید که افغانستان از حالت (بفرلندی) خود برآمده است. نه چنین نیست . هنوز هم باید این کشور تخته خیز باشد. هر تخته خیزی هم فاصله زدا و هم وسیله است. افغانستان همین حالت را در سه صد سال گذشته داشته است. این به این معنی نیست که عمر نام افغانستان به این سرزمین عمر سه صد ساله  بسته گی دارد بلکه با اشکال مختلفی از زمان  بابریان  هند  همین رنج  را سـر زمین ما برده است.  نقطه  مشترک  بحث  جهان  کشایان  کوچک  و  بزرک  همیشه  همین  سر زمین بوده و حالا هم  است. به همین سبب است که کشور ما ازبیست و پنج سال به اینسو به بازی گرفته شده و به بنام مقابله با ترور یستان و مبازره بر علیه مواد مخدر به عمر شیطانی خود میافزایند.

مواد مخدر، قاچاقبران ، تروریستان ، مداافعان لجوج بنام انسان و انسانیت اعضای یک گروپ و تشکیلات یک هسته شیطانی اند.  واین ها محوران شرارت اصلی اند. آقای بوش اشتباه نکرده است. کاملا" درست فرموده اند چنین هم است. اما بشرط آنکه موقعیت خود را درین بیانیه توضیح و تشریح میفرمودند. اوشان در کنار آقای بلر و شارون به مقابل آهینه به چهره مغشوش شان آرایش بیشتر میدادند که آقای بوش به این فکر افتاد و آنرا به جهانیان ابلاغ کرد. اینکه ما مطالب را کوته و وارونه دیده و نتوانسته ایم بفهمیم ، ازهمان سادگی همیشگی ما حکایت میکند.  نه از حقیقت  گفتار  دوسره  آقای بوش. به این اساس بیائید حقیقت اعمال و گفتار آنها را در افغانستان پشت و رو کنیم:

شش سال تمام است که ده کشور مهم اعضای ناتو در افغانستان بنام ریشه کن کردن تروریزم در جهان مشغول سروی معادن با اهمیت این کشور اند. آنها به هیچ وجه موقعیت پاکستان را در بدل آرامش مردم برهنه و عذاب کشیده افغان خراب نمیکنند. برای فریب اظهان مردم ساده افغان و مردم دوردست جهان   و خود شان رنگ های جداگانه و دروغ های شاخداری را ارائه میدارند. با وجود اسناد معتبر مداخلات پاکستان سروصدای انگلستان وامریکا در مورد این لانه تروریستان خموش است، اما با دهل و سرنا مداخلات ایران را که هیچ   سندی حکومت افغانستان ارائه  نکرده و هیچ دست آویزی کشورهای امریکا وانگریز ندارند به خورد جهانیان میدهند. هر روز از هر جانب علیه دولت ایران توطة و دسیسه را براه میاندازند. این برای آنست که پاکستان با وجود تروریستان خطر ناکش و مرکز بنیاد گرائی سنی های اسلامی برای آنها آنقدر خطر ناک نیست . زیرا از یکجانب آنها تحت اراده کشور های غربی اند و از جانب دیگر بجزیک پایگاه نظامی دیگر  مفیدیتی برای غارت و چپاول ندارند. درحالیکه ایران با پر طاووسی خود یعنی نفت و حرکات متمردانه اش بر جگر دزدان خنجرفرومیبرد. اینجاست که نا آرام بودن افغانستان و عراق زمینه تعرض کشور های مغرض را مهیا نموده ودزدان را به علایق شان نزدیک تر میسازد. تحلیل وضع نظامی در افغانستان ، حمایه غیر مستقیم کشور های غربی بخصوص سران سرمایه دار آن از مافیای مواد مخدرو  کشت کوکنارآنقدر مغشوش است که نمیتوان از آن سر کلاوه را پیدا کرد. گماشته گان دول پیشگام در راه سروی معادن،غارت بعضی مواد اولیه صنعتی و حمایه پاکستان منحیث سر زمین پروسس کوکنارو سرزمین جاسوسی برای کشور های نو سر برآورده که رقیب بزرگ آینده صنع و نظامی است افغانستانی بکار است که عاری از هر نوع آرامش باشد. بنا بر همین  ضرورت است که یکی آن با وابسته گان طالبان بنام سران اقوام معاهده می بندد و دیگری با دل آسا و تهدید موقف پاکستان و حکومت پاکستان را در اعراف دوزخ خود ساکن نگه میدارد. اینست علل ناآرامی درافغانستان وعراق. همین ناآرامی زمینه را مساعد ساخته است که امریکا ادعای پی درپی خود را بر علیه ایران به گوش جهانیان برساند تا توجیهی برای راکت پران اسرائیل  بر خاک ایران مهیا گردد.

این همه تخم ریزی های شرارتی میرساند که محور شرارت واقعی در کجاست؟   

وضع موجود عراق ومردم بیچاره اش میرساند که منظوراصلی امریکا چه بودو چرا صدام به اعدام محکوم گردید. حالا کشور های جهان میدانند که بیشتر از صدام شریر های دیگری درجهان هستند که حتی دست صدام را نه بلکه دست شیطان را از پشت بسته اند.

نا آرامی عراق و افغانستان میرساند که امریکا برای زمینه سازی راکت های اسرائیل در تلاش بسیار جدی دست زده است و هر روز بهانه ئی میتراشـــــد تا وقت آن برسد که وسائل نظامی مورد ضرورت امریکا در عراق مستقر گردد و از نگاه سیاسی زمینه دفاع از اسرائیل تر تیب شده باشد. آنوقت است که به آن کشور یعنی اسرائیل هدایت داده میشود تا دست به راکت اندازی به خاک ایران بزند و کشور ایران را نیز مانند عراق در سردرگمی فرو ببرد و خود از آب گل آلود آن استفاده نموده به غارت نفت ایران مانند نفت عراق دست یابد.

 

 


بالا
 
بازگشت