مصاحبه ی اختصاصی
پیام وطن
با
محترم عبدا لبشیر پیوستون
رئیس
تشکیلاتِ مؤقتِ انسجام اعضای حزبِ وطن در خارج از کشور
خبرنگار سایت پیام وطن درین اواخر در رابطه با دیدگاه ها و عقاید تشکیلات موقت اعضای حزب وطن در مورد مسایل با اهمیت سیاسی و همچنان تحرکات فعال و بعضاً بحث بر انگیز تشکیلات و سازمانهای مختلف در خارج از کشور، مصاحبه یی را با محترم عبدالبشیر پیوستون رئیس این تشکیلات انجام داده است که تقدیم شما خوانندگان محترم میگردد.
سوال:
قراریکه خوانند گان محترم سایت پیام وطن اطلاع دارند اخیراً جلسۀ وسیع شورای
تشکیلات مؤقت در خارج دایرگردید.
لطف نموده در
مورد چگونگی تدویر جلسۀ وسیع شورای تشکیلات، ترکیب اهداف و نتایج آن معلومات
ارایه نمایید؟
پاسخ:
آساساً جلسه ی شورای تشکیلات مؤقت مطابق پلان باید دایر میگردید۰
کمیته اجراییوی
توافق نمود که لازم است تا بمنظور بررسی یک سلسله موضوعات مهم حیات داخلی و تنظیم
روابط بیرونی تشکیلات مؤقت این جلسه وسیع باشد۰
بنابر اینکه
جلسات قبلی شورا دو بار در آلمان و یکبار در بلجیم دایرگردیده بود اینبار تصمیم
اتخاذ شد تا گردهم ایی شورا در کشور هالند تدویر یابد. درین جلسه بر علاوه اعضای
شورا مسئولین شورا های تشکیلات مؤقت در کشور های مختلف و عده یی از کادر های حزبی
دعوت شده بودند۰
جلسه با در
نظرداشت رشد کمی تشکیلات و ایجاد سازمانهای جدید در فدراسیون روسیه و کشور
استرالیا تصمیم اتخاذ کرد تا کمیت اعضای شورا نیز متناسب به آن از
۲۵
عضوء به
۳۱
عضوء ارتقا داده
شود۰
همچنان شورا
رئیس تشکیلات مؤقت را که همزمان مسئولیت رهبری شورا و هئیت اجراییوی را دارد در
یک رای گیری دموکراتیک و مستقیم انتخاب نمود۰
کمیت اعضای هیئت
اجرائیوی نیز از
۸
نفر به
۱۱
نفر ارتقا یافت.
گزارش
مفصل و سایر اسناد جلسه
قبلاً در سایت پیام وطن به نشر رسیده است۰
جلسه و سیع یکبار دیگر مسایل چون بررسی آمادگی ها برای تدویر پروسه دایر شدن کنگره ی اعضای حزب وطن، ایجاد نظم و سیتماتیک ساختن کار تشکیلات در عرصه های مانند تبلیغات و فرهنگ تشکیلات، تامین روابط و توسعه تفاهمات با سازمانهای همسو و اعضای منفرد حزب، دریافت منابع مشروع مالی، ارزیابی وضع سیاسی، نظامی و اقتصادی در کشور و موضعگیری های تشکیلات درین رابطه را در جریان ۱۲ ساعت کار خود مورد بحث و تبادل نظر وسیع و مسئولانه قرارداد۰ لازم است تا تاکید نمایم که جریان گفت و شنود سوالات مطرح شده و پاسخ ها کاملاً در فضای دموکراتیک و بدون سانسور قبلی صورت گرفت۰ حتی ایراد یک بیانیه ی به اصطلاح تاییدی سازماندهی نشده بود۰
بنابر تاکید اکثریت اعضای شورا در مورد اتخاذ اقدامات عملی در رابطه به تسریع پروسه، اماده گی های عملی برای تدویر کنگره ی اعضای حزب وطن، هیئت اجراییوی هم اکنون مشوره های لازم را درین مورد مشخص و سایر وظایف مصوب جلسۀ وسیع اغاز کرده است۰ هیئت اجراییوی مسئلۀ چگونگی تحقق تصامیم گردهمایی وسیع شورا را در جلسۀ خویش که در اواخر همین ماه تدویر خواهد گردید بررسی نموده و تدابیر لازم اتخاذ خواهد گردید۰ طبعاً مسایل مورد بحث درین نشست از طریق وسایل اطلاعات جمعی به نشر خواهد رسید.
سوال:
تشکلی که شما مسئولیت انرا دارید به نام تشکیلات مؤقت انسجام اعضای حزب وطن
نامگذاری شده است، ایا این چیزی غیر از حزب وطن است، در برابر حزب وطن قرار دارد،
بدیل انست و یا ادامۀ ان معنی شده میتواند؟ و همچنان این واژه مؤقت
چه چیزی را بیان میدارد؛ در درک و شناخت تشکل شما نظریات متفاوت و حتی متضاد وجود
دارد شما اینرا چگونه توضیح داده میتوانید ؟
پاسخ:
شناخت بعضی
از دوستان صرفنظر از نیت شان در برابر ما، از اشتباه همگون متأثر است و همین تأثر
درک و قضاوت شانرا به بیراهه میبرد، اینان برای ما نیز در لیست طویل احزاب
جدیدالتشکیل جای ریزرف نموده اند، بعضی ها انرا یک حرکت در برابر حزب وطن
میدانند، بعضی ها انرا بدیل حزب وطن تصور میکنند، بعضی ها انرا ادامه حزب وطن
میخوانند و بعضی ها قلباً ارزومند اند همین جریان با همین ابعاد حزب وطن باشد.
تشکیلات مؤقت انسجام اعضای حزب وطن، نه حزب وطن است و نه غیر از حزب وطن، همه ای اعضای تشکیلات مؤقت قبلآ عضویت حزب و طن را داشته اند۰ و از لحاظ اندیشوی معتقد به بنیاد فکری حزب وطن (اندیشه مصالحه ملی) اند۰
ما تلاش داریم تا با انسجام مجدد اعضای حزب وطن در یک مجمع وسیع، حزبی ها قادر شوند تا برای اولین بار در فضای دموکراتیک و فارغ از هرگونه فشار از بالا در مورد سرنوشت اینده ای خود تصمیم بگیرند۰ سطح رابطه ما با حزب وطن مبنی بر این که ایا ما ادامه دهنده حزب وطن هستیم یا غیر از ان صرف و صرف از طریق تصامیم بزرگ و تاریخی کنگره ی اعضای حزبِ وطن تعین و تثبیت خواهد شد۰ در یک کلمه ما اعلام انحلال حزب وطن را از جانب حکومت غیر مشروع و غیر ملی ربانی به رسمیت نمیشاسیم و برای اعاده حقوق خود با استفاده از تمام اهرم های حقوقی و قانونی اقدام خواهیم کرد۰
ما عقیده داریم که حزب وطن بنابر فشار از بیرون و خیانت از درون از لحاظ تشکیلاتی بصورت کامل فروپاشیده ولی عقاید و ارمانهای ان در وجود اعضای متشکل و غیر متشکل آن نه تنها زنده است بلکه از قدرت اثر بزرگ برخوردار میباشد. به همین اعتبار، اینان هنوز هم اعضای حزب وطن تلقی شده می توانند و ما میخواهیم از طریق تشکل شان طی حرکت انسجام یافته کنگرۀ شانرا دعوت کنیم.
حرکت ما برای آن موقت است که ما حزب نیستیم؛ ما حزبِ وطن نیستیم بلکه یک بخش فعال، متحرک و معتقد به ارمانهای آن هستیم و این بدان معنی ست که بیرون از تشکیلات ما نیز اعضای حزب وطن چه بشکل انفرادی و چه بشکل منسجم وجود دارند و صرفنظر از روابط و مناسبات انان با ما، ایشانرا رفقای خود میدانیم، تشکیلات مؤقت انسجام اعضای حزب وطن تلاشیست انسحام یافته، هدفمند و مصمم برای تأمین تفاهم میان انان و به خاطر تأمین شرکت انان در کنگرۀ اعضای حزب وطن۰
حزب وطن از هم پاشانیده شده، نه تنها پارچه های آن موجود است بلکه هم قدرت حیات دارد، هم جای آنرا هیچ سازمانی پُر نموده نتوانسته و هم خواست قوی برای تحقق ارمانهای آن که تا هنوز تنها ترین نسخه قابل تطبیق برای نجات از بحران است وجود دارد؛ ما تلاش در جهت انسجام آنها را حق و وظیفه خود میدانیم.
سوال:
درین روز ها در میان اکثر تشکل هایی که در گذشته به نحوی با حزب وطن و یا با سلف
آن رابطه داشتند تدویر کنگره به حیث راه بیرونرفت از بحران موجود تشکیلاتی تجویز
میشود، شما نیز با این صدا همنوا هستید و اما شما کنگرۀ اعضای حزب وطن را مطرح
نموده اید ایا از لحاظ تشکیلاتی این یک طرح نا مانوس نیست؛ ایا این طرح در برابر
طرح کنگره حزب وطن قرار ندارد ؟
پاسخ:
این یکنوع بی انصافی است اگر بگوئید که ما نیز با این صدا همصدا شدیم، ما بصورت
پراگنده بسیار زود بعد از فروپاشی حزب وطن سوال دریافت راه ها و وسایل تشکل
دوباره حزب را مطرح کردیم، این جریان مراحل مختلف را طی کرد تا اینکه در
۵
جنوری ۲۰۰۲ اجتماع
وسیع اعضای حزب وطن در شهر هامبورگ راه را بسوی تشکل و انتظام گشود و جلسه وسیع
اعضای حزب وطن در
۱۲
جولای
۲۰۰۴
منعقده شهر
بریمن انرا تسجیل نمود، در تمام این مراحل طرح تدویر کنگره حرف اول بود۰
بعدها عده ای تدویر «سومین کنگره حزب دموکراتیک خلق افغانستان»، «تدویر دومین کنگره حزب وطن»، «کنگره اساسگذار یک حزب جدید» از بازمانده های حزب وطن و همفکران ان را که در بعضی موارد با سروصدای تبلیغاتی همراه بود مطرح کردند، برخی ازین پیشنهادات و طرح ها گویا عملی گردیده است، ما در تمام موارد گفته بودیم که چنین تلاش ها توهمی بیش نیستند، تجربه نشان داد که ما حق بجانب بودیم۰
و اما یک نکته ی با
اهمیت دیگر در همین مورد:
ما در همکاری نزدیک و تفاهم کامل با رفقای تشکیلات موقتِ اعضای حزبِ وطن در داخل
کشور تلاش داریم تا شرایط لازم برای شرکت همه ای انانیکه اعضای حزب وطن بودند
و از عضویت خود درین حزب، که به حق هم ملی بود وهم سراسری و بحیث منظم ترین
تشکیلات و حرکت درخشان تاریخ جنبش روشنفکری افغانستان جاودانه باقی خواهد
ماند، سرخورده و نادم نبوده و به ارمانهای ان پشت نکرده باشند مساعد ساخته شود۰ بیبینید
درینجا هیچ مسئلۀ خود مرکز بینی و یا ساختن محور های جدید مطرح نیست۰
هدف اینست که
همه اعضای متشکل و منفرد حزب وطن در تلاش مشترک بمنظور تجمع دوبارۀ خانوادۀ بزرگ
حزبی ها به ادرس با افتخار گذشته خود مراجعه میکنند و در مورد سر نوشت خود در یک
مرجع مشروع تصمیم میگیرند. درین صورت تشکیلات مؤقت نیز یکی از اعضای متساوی
الحقوق شرکت کننده در کار کنگره خواهد بود۰
در عین حال لازم و ضرور است تا با استفاده ازین فرصت تاکید نمایم که تشکیلاتِ مؤقت در داخل و خارج کشور برداشتن گام های عملی را درین زمینه اغاز کرده است که جلسۀ آینده هیئت اجراییوی انرا در قالب برنامه های منظم و مشخص تصویب خواهد کرد اگر شرایط بر ما طوری تحمیل شود که دیگران بنابر عوامل مختلف و یا مجبوریت هایشان خود را ازین پروسه کنار بکشند ما این راه را به تنهایی ادامه خواهیم داد۰ نیک میدانیم که این پروسه کثیر الجوانب بغرنج و طولانی خواهد بود اما در برابر آن عزم ما نیز قاطع، راسخ و استوار است۰
اینکه چرا ما کنگرۀ اعضای حزبِ وطن را مطرح نمودیم در پاسخ به پرسش بالا باید پاسخ یافته باشد. ما از لحاظ تشکیلاتی در وضیعت خاصی قرار داریم. تدویر کنگره نوبتی و یا فوق العاده حزبِ وطن عملاً امکان ندارد زیرا حزب وجود ندارد ولی اعضای ان وجود دارند اگر کنگرۀ حزب ممکن نباشد کنگرۀ اعضای آن ممکن است این طرح انقدر هم نا مانوس نیست و به هیچ وجه در برابر طرح کنگرۀ حزبِ وطن قرار ندارد و آنهم با این دلیل ساده که چنین طرح نمیتواند عینیت داشته باشد، انچه نمیتواند وجود داشته باشد، طرح متقابل آن نیز یک مشغله ذهنی است.
سوال:
تشکیلات مؤقت انسجام اعضای حزبِ وطن مصالحۀ ملی را معرف طرز تفکر و بنیاد اندیشوی
خود میداند و اما عده ای آنرا سیاست «تاکتیکی» حزبِ وطن در دوران حاکمیت آن
میداند، علاوه از انکه انرا محصول یک اشتباه میپندارند، با ان به حیث یک پدیده
تاریخی برخورد میکنند؛ توضیحات شما چیست، ایا شما انرا یک سیاست دایمی میدانید،
قدرت حیات انرا در چه میبینید ایا این بدیل مبارزه طبقاتیست؟ ازنظر شما این سیاست
بدیل ندارد ؟ اینرا چگونه معنی میکنید ؟
پاسخ:
درقضاوتهای که تا کنون در مورد مصالحۀ ملی صورت گرفته، در اکثریت موارد برداشتهای
شخصی و تاثیراتِ تمایلاتِ گروهی برآن حاکم است. اگر قرار باشد که اینان در مورد
مسایل جاری کشور اعلام موضع کنند، همان فورمولبندیهای سیاست مصالحه را، حتی بعضاً
مسخ شده ارائه میدارند در حالیکه هیچ موقع را در تخریب آن نمیخواهند از دست بدهند۰
انانیکه مصالحه ملی را سیاست «تاکتیکی» میدانند و هدف انرا استحکام استقرار حاکمیت وقت تلقی میکنند، تفکر قدرت مدار شان نتوانسته از دایره تیوریک راه رشد غیر سرمایداری و جبهات که در این تیوری پیشبینی شده بود رهایی یابند. ثانیاً نتوانسته اند تفاوتهای ماهوی مصالحه ملی و «جبهه متحد ملی» را دریابند و آنرا محصول یک اشتباه بر پایه همین دید میدانند و برای آن اندیشۀ مصالحه رایک پدیده تاریخی میدانند که عقیده دارند در شرایطی که حزب دیگر در حاکمیت نیست، پیگیری این سیاست به تقویت حاکمیت موجود می انجامد و اما مصالحه بعنوان یک اندیشه که سیاست مصالحه ملی نیز بر پایه ان طرحریزی شده بود نه محصول بینش طبقاتی و ایدیولوژیک است و نه در خدمت منافع محدود اجتماعی قرار دارد. درک این حقیقت معجزه نمیخواهد فقط به شجاعت پذیرش حقیقت نیاز دارد.
شهید داکتر نجیب الله در جلسه فوق العاده کمسیون عالی مصالحۀ ملی در بیست وشش جدی سال هزار و سه صدوشصت وشش از جوانب گوناگون مصالحۀ ملی چنین تصویری ارائه داده بود:
نیروی حیاتی مصالحه ملی در تحقق جسورانه اصول نوین سیاسی که ارزش زندگی انسان را بالاتر از منافع طبقاتی، ایدیولوژیک ومنافع محدود اجتماعی قرار میدهد نهفته است. واقعیت مصالحه ملی در رد قاطع جنگجوئی انقلابی مابانه و تعصب خود داری از تلاشهای غیر شریفانه، پنهان شدن در عقب کمک های نظامی دوستان، دوری جستن از حل پرابلمهای حاد کشور نهفته است[...] انسانی بودن مصالحه ملی در نزدیکی عمیق ان با آرزو ها و آرمانهای مردم افغانستان و مردم تمام منطقه نهفته است. انترناسیونالیزم مصالحه ملی را ما درین امر مشاهده مینمایم که سرچشمه خود را از نظریات در مورد صلح گرفته که هدف اساسی انقلابات اجتماعی میباشد. یکی از دوستان ما اندیشه مصالحه ملی را سناریوی دموکراتیک انقلاب اجتماعی نامیده بود، فکر میکنم تعبیر خیلی درست و بجاست. عده ای به ناحق و نادرست در پی آنند تا بدانند که اندیشه مصالحه ملی بدیل چه است، این نه بدیل بلکه پاسخ به مطالبات مرحله خاص انکشاف جامعۀ ماست که نه تنها پایان نیافته بلکه تازه در اغاز آن قرار داریم. اگر هدف شما از دایمی بودن، کوفتن مهر تغیر ناپذیری و تحجر بر سیاست مصالحه است، اولاً بحث ما نه بر سر سیاست مصالحه بلکه اندیشه مصالحه است ثانیا جز خداوند متعال جاودانه و تغیر ناپذیر وجود ندارد و اگر هدف تان از طویل المدت بودن انست، بلی ما باربار انرا یک تفکر ستراتیژیک گفته ایم.
اگر قرار باشد برای اندیشه ای مصالحه بدیلی ارایه داده شود باید بهتر از اندیشه مصالحه بتواند صلح، انکشاف و ترقی را در وضیعتی در خود بگنجاند که انسان در محور ان قرار داشته باشد.
ما هیچ نظر و اندیشه دیگری را تا حال با این خصوصیاتی که در اندیشه مصالحه تمرکز یافته است سراغ نداریم، بدین لحاظ این یک اندیشه بی بدیل است۰
بی بدیل بودن جاودانه بودن نیست بلکه درست بودن معنی میدهد۰
سوال:
شما مفاهیم چپ و راست را چگونه درک میکنید، بعضی ها رابطۀ شما را با این مفاهیم
خروج از مواضع دفاع از منافع مردم میدانند؛ در ادبیات سیاسی شما واژه منافع ملی
جایگاه اساسی را اشغال نموده است، این یک مفهوم اختصاصی است که روابط ذات البینی
افراد در جامعه را تعریف نموده نمیتواند شما درین عرصه ی مشخص خود را در کجا
میبینید ؟
پاسخ:
مادر میان مفاهیم چپ و راست از لحاظ تاریخی و تعبیر آن در برهه جنگ سرد تفاوت
زیاد میبینیم، ما نقش جریان چپ را نه تنها در دفاع از منافع مردم بلکه در
جریان رشد و انکشاف جوامع بشری مثبت و ارزنده میدانیم و اما این واژه ها
در جریان جنگ سرد بیشتر با بار ایدیولوژیک مشخص میشد تا بیان انسجام مبارزه
دادخواهانه ی توده های مردم و بدین لحاظ در اندیشه وعمل با رادیکالیزم پیوند
ناگسستنی یافته و بجای منافع مردم به دفاع از سنگر های ایدیولوژیک اختصاص
یافته است. وقتیکه میگویم دیگر واژه های راست و چپ برای بیان مقاصد و اهداف ما
نارساست این نه تنها خروج از سنگر دفاع از منافع مردم نیست بلکه وداع با برخورد
ایدیولوژیک و استادن در سنگر منافع مردم است.
خوب یک مسئله را میخواهیم روشنتر مطرح کنیم. ما با واژۀ مردم برخورد مشخص داریم، ما وقتیکه میگویم مردم، مردم بصورت عام هدف ما نیست، مردم افغانستان را در نظر داریم. آنانیکه منافع مردم و منافع ملی را ازهم جدا میدانند شاید از مردم کدام مفهوم و برداشت ایدیولوژیک در ذهن خود داشته باشند، در روزگار که ما زنده گی میکنیم منافع ملی نه تنها در روابط جامعه ما با جهان خارج بلکه در مسایل درونی جامعه نیز انعکاس بارز دارد. ببینید مسئله ی فقر را در نظر میگیریم، ما در موضع حمایت جدی و پیگیر از منافع اقشار و لایه های فقیر جامعه قرار داریم. اگر اینرا از موضیع چپ رادیکال مطرح کنیم فقط یک راه حل دارد محو فزیکی طرف مقابل، رادیکالیزم و خشونت و شما میدانید که این راه به کجا انجامید و به کجا می رود ما این مبارزه را امر توده های وسیع مردم بدون توسل به خشونت در چوکات تأمین تفاهم تمام متضررین برای تأمین عدالت در سطح جامعه میدانیم، واضح است که مبارزه تگدی نیست و اما انرا جنگ معنی کردن نیز گشودن دری دوزخ به روی مردم است؛ همچنان واضح است که فقر در جامعۀ ما یک طبقه خاص را تهدید نمیکند اگر ما خط فقر، نزدیک به فقر و زیر خط فقر را در نظر بگیریم، به یک مسئلۀ عمومی جامعۀ ما مبدل میشود، در واقع فقر زدائی عملاً یک مسئلۀ ملی است به همین ترتیب مسئلۀ صلح، به همین ترتیب مبارزه با تروریزم و تولید و قاچاق مواد مخدره و جنگ مسایل ملی اند و در حل آن منافع تمام ملت نهفته است. میبینید طرح منافع ملی شوق ما نیست خواست عنییت جامعه است، اینها همه وظایفی اند که قالب مبارزه طبقاتی برای آن تنگی میکند ما به حیث وظیفه ی ملی به راه ها ووسایل ایجاد محل کار برای مردم می اندیشیم، بیکاری عملاً یک مشکل ملی است و یکی از راه های تسلط بر آن تشویق اقتصاد تولیدی و مبارزه با اقتصاد مصرفی است، ایا میتوان از موضع پاپولیستی و در تشدید جنگ طبقات بر ان تسلط یافت؟
سوال:
موقعیت سیاسی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی کشور از نظر شما چگونه است و در بارۀ
تحرکات سیاسی داخل کشورچه تبصره دارید؟
پاسخ:
پاسخ به این پرسش بحث وسیع و مستند را ایجاب مینماید، کاری که در وجود یک مصاحبه
خلاصه شده نمی تواند؛ لذا اگر نمیتوانیم وارد جزئیات شویم معذرت میخواهم در مجموع
وضع نه قانع کننده است و نه امید وار کننده، آرزومندیهای مردم بخاطر صلح و انکشاف
به یأس مبدل شده است، حضور قدرتمند جنگسالاران و قاچاقبران مواد مخدره در رده های
مختلف قدرت دولتی تا بالاترین مقامات به حدی است که لوی څارنوال کشور از قوای
مسلح خارجی دعوت میکند تا از قانون در برابر قانون شکن های قدرتمند داخل نظام
دفاع نمایند.
در وضیعت فعلی که قوای مسلح موجود مخلوطی است از لشکریان تفنگسالاران و احزاب بنیاد گرا که تا هنوز از مراکز قبلی خود فرمان میبرند و رهبری انرا نیز ستاف(کدر) غیر حرفوی که بر مبنای سهمیه بندی تعین و تقرر یافته، تشکیل میدهد انهم در وضعیتی که هزاران کادر حرفوی تحصیل کرده ی اردوی ملی بنابر ملحوظات غیر قابل توجیه سیاسی گویا تصفیه گردیده است، بهبود وضیعت نظامی که مستقیماً متناسب است با تقویت قوای مسلح ملی به توهم مبدل گردیده است، در وضعیت بحرانی که روز بروز بطرف تعمیق شدن پیش میرود و تمام جامعه را در خود پیچیده بهبود وضیعت اجتماعی میتواند فقط یک ارزوی خوشباورانه باشد.
به هر حال آنچه گفته امدیم تصویر کامل وضیعت در کشور نیست، بعد از کنفرانس بن که بدون شک ناقص و عجولانه سازماندهی شده بود و در عینحال اهدافی خاصی را دنبال میکرد دستاورد هایی نیز وجود دارد که نباید به ان کم بها داد، درین فاصله بر ویرانه های باقیمانده از تفنگسالاری و بنیادگرائی سیستم و نظامی بوجود آمد که در وجود قوانین، برخی انیستیتوتهای دموکراسی و حقوق اتباع را تسجیل نموده است اگر حکومت از تحقق ان عاجز است و یا عمداً به آن نمیپردازد این برمیگردد به قدرت حاکمه که یا توانائی و یا قصد تمثیل نظام یا سیستم را ندارد. به نظر ما داشتن چنین توقعی از ترکیب قدرت حاکمه موجود نیز توقع بیجا و بیمورد است.
سوال:
از نظر شما حمایت و حمایت مشروط چه معنی دارد شما رابطه خود را با حاکمیت در کشور
با فورمول حمایت مشروط بیان میدارید این چه نوع رابطه است؟
پاسخ:
نخست میخواهم بگویم که باید در میان تائید کردن و حمایت نمودن فرق گذاشته شود، ما
گفته بودیم که از حکومت طور مشروط حمایت میکنیم، یعنی از ان گامهایکه در جهت
قانونیت، تقویت انیستیتوتهای دموکراسی، استقرار صلح، مبارزه با بنیاد گرائی،
تروریزم، تولید، پروسس و قاچاق مواد مخدره، ترقی و انکشاف اقتصادی و اجتماعی و
امثالهم برداشته میشود حمایت میکنیم۰
متکی به این استدلال که این دولت دموکراتیک نیست و اقدامات مثبت انرا نیز حمایت نکنیم، الترناتیف عملاً موجود آن نیز بسیاربدتر از حاکمیت موجود است که به هیچ صورت نمیتوان امیدی برای برداشتن حد اقل گام مثبت را از آن داشت. این تمامیت به کجا می انجامد.
حمایت مشروط در عینحال مبارزه با اقدامات منفی حاکمیت نیز است و اما جلسه ی شورای تشکیلاتِ مؤقت مورخ ۱۲\۵\۲۰۰۷ در کشور هالند این فورمولبندی را که میتوانست به دنباله روی بانجامد تصحیح نمود و اینک ما در یک رابطه فعال با مسایل کشوری قرار داریم که نظر و عمل فعال معرف هویت انست و نه عکس العمل.
سوال:
درین اواخر جلسات و کنفرانس های متعددی از احزاب و تشکیلات جدا شده از بدنه حزبِ
وطن در خارج دایر گردیده است.
در بعضی موارد
سیستمی از عقاید و نظریات تشکیلاتِ شما بطور مستقیم و یا غیر مستقیم مورد حمله
قرارگرفته و نوشته هایی هم در بعضی سایت های انترنیتی به نشر رسیده است.
شما این
انتقادات را چگونه ارزیابی میکنید؟ همچنان لطف کنید در مورد سازمانهای همسو که
چندین بار در مصاحبه امروزی تان و یا در اسناد نشر شده ی تشکیلات از ان یاد کرده
اید بطور مشخص معلومات دهید؟
پاسخ:
من در جریان کار خود همیشه کوشیده ام تا ازطرح مسایل جنجال بر انگیز جلوگیری نما
یم. در مجموع تشکیلاتِ مؤقت با افزار تقابل غیر مفید مخالف است و ما این شیوۀ کار
را به زیان جنبش و پروسه ی همگرایی حزبی ها تلقی میکنیم.
درعین حال با شما موافقم که در نشست های اخیر مسایلی هم در رابطه با اهداف تشکیلاتِ مؤقت مطرح شده است. من نمیخواستم به این قسمت از پرسش شما پاسخ دهم اما یک سلسله مسایل برمیگردد به مواضع اصولی تشکیلاتِ مؤقت۰ که از نظر من پر داختن به آن ضروری تلقی میگردد، بدین منظورفکر میکنم بهتر خواهد بود کمی به گذشته مراجعه کنیم تا عوامل بعضی از موضعگیری های ما که مایه ی تأثر و کدورت خاطر تعدادی از دوستان را مساعد ساخته است مشخص شود.
بیبینید ح۰د۰خ۰ا در ۱۱ جدی سال ۱۳۴۳ در یک اجتماع کوچک از روشنفکران جامعه افغانی تاسیس شد. بعد از گذشت زمان محدود حزب توانست به سرعت جایگاه ویژه یی در میان مردم کسب کند، هزاران جوان تحصیل کرده و مردمان عادی به صفوف آن پیوستند. هنوز قد راست نکرده بود که انشعابات مختلف را متحمل شد. دو باره وحدت کرد، بعد از کودتای ثور حاکمیت دولتی را تصاحب نمود، دوباره منشعب شد، رهبر حزب زندانی و اعدام گردید، زمینه های تجاوز نظامی شوروی مساعد ساخته شد، حفیظالله امین که درین زمان قدرت را بحیث منشی عمومی حزب در دست داشت نیز در نتیجه عوامل مختلف داخلی و تجاوز بیگانه به قتل رسید، حزب در شرایط تجاوز بیگانه صاحب رهبری جدید گردید، سعی بعمل آمد تا وحدت دوباره حزب و استحکام حاکمیت دولتی تامین گردد، ولی با توجه به وابستگی ها به محور تجاوز و درک نادرست از شرایط کشور تحقق این مامول نیز میسر نشد، با توجه به همین ضرورت برای بار سوم حزب رهبر خود را تعویض کرد و در مطابقت کامل با اوضاع و شرایط ملی و بین المللی اهداف برنامه یی، اساسنامه و نام خود را تغیر داد، بخاطر شکستاندن بن بست سیاسی نظامی طرح مصالحه ملی ارایه شد، بمنظور نجاتِ استقلال ملی کشور طرح خروج قطعات نظامی شوروی در دستور روز قرار گرفت و تحقق پلان پنج فقره یی ملل متحد تسریع گردید، اما قبل از تحقق این طرح حاکمیت ج۰ا سقوط داده شد. مطمیناً در همه یی این پروسه ها یکجا با عوامل خارجی، عوامل داخلی نیز نقش فعال خود را ایفا نمود۰
همه ی این حوادث از لحاظ سیاسی از اهمیت بزرگ تاریخی برخودار اند. تمام این جریانات، انشعابات، کودتا های اعلام شده و کودتا های اعلام ناشده ی درون حزبی گسست ها و پیوند های تازه ی نخبه گان حزب انصراف از مواضع چپ افراطی و اعلام همبستگی با احزاب راست افراطی، سقوط از تفکر انترناسیونالیزم درگرداب ملیت گرایی۰۰۰ با خاموشی و بدون سرو صدا در غیاب آگاهی اکثریت قا طع اعضای حزب صورت پذیرفت. اما اکنون که برای اولین با ر اعضای حزب وطن تصمیم گرفته اند که با بررسی شفاف گذشته سیاسی خود بطور مستقل و بدون دیکته ی دیگران؛ انسجام مجدد خود را زیر نام و ادرس معلوم و پرافتخار حزب وطن سازماندهی نمایند، اماج حملات از چپ و راست قرار میگیرند.
من با صراحت میتوانم بگویم که مقصد ما درکل مخالفت کردن با هیچ سازمان مشخص و یا هیچ نام معین نیست بلکه هدف ما دفاع از اصول و پرنسیب هایی است که رعایتش را بخاطر حفظ منافع ملی و جلوگیری از تکرار اشتباهت گذشته در وجود ایجاد حزب نیرومند ملی و سراسری که ساختارش بر پایه های رعایت اصول دموکراتیک و تأمین حق شرکت فعال و مساوی اعضای ان استوار باشد فرض و وجیبه ملی تاریخی خود تلقی میکنیم.
باید گفت که متاسفانه سیاستمداران حق ندارند تا به حساب گذشته های پر آوازه ی شان مادام العمر از قضاوت های سیاسی مصوون باقی بمانند و انتظار دریافت پاداش از نسل های بعدی را نیز داشته باشند. اگر کسی دیروز برای ما درس دفاع از سرزمین مشترک واحد و غیر قابل تجزیه ی افغانستان را میداد و اما امروز نسخه افغانستان فدرالی را انهم در اوضاع و احوال کنونی که ارایه چنین تیوری ها معادل با تجزیه ی کشور ارزیابی شده میتواند، تجویز مینماید و یا آنهاییکه موسسین و به اصطلاح پدران ساختار تشکیلاتی و تیوریک حزب بودند بدون کوچکترین توجه به سرنوشت اعضای حزب بدون مراجعه علنی به حزبی ها و حد اقل صدور یک اعلامیه کوچک در مورد حوادث گذشته، دلایل و عوامل سقوط حاکمیت جمهوری افغانستان و فروپاشی حزب و اینکه چرا انها برای ابد به افتخارات گذشته پشت میکنند و حتی قصداً و عمداً در جلسات وسیع که اکثریت اشترک کنندگان آن را اعضای شریف و وفادار حزب تشکیل میدهد از گرفتن نام حزب دموکرتیک خلق ا فغانستان و حزب وطن هرأس و واهمه دارند و یا هم آنانیکه بخاطر گرفتن پاداش ها و شرکت در قدرت؛ سر به استان آمران و امیران نهادند انتظار آنرا نداشته باشند تا مورد قضاوت علنی و عادلانه ی اعضای حزب قرار نگیرند.
درست به همین دلیل وسائر فاکت های غیر قابل انکار است که تشکیلاتِ مؤقت اعضای حزب وطن در پروسه سازماتدهی تدویر کنگره ی همه حزبی ها را بدون در نظر داشت مقام و منزلت قبلی آنها در هیرارشی ساختار تشکیلاتی قبلی حزب دارای حقوق مساوی میداند۰
حزب وطن هنگامیکه با سقوط دادن حاکمیت جمهوری افغانستان بحیث تشکیلات مرکزی از هم پاشید بیشتر از ۱۶۸۰۰۰ عضو داشت بی توجهی نسبت به سر نوشت سیاسی و فعال ساختن دو باره اکثریت اعضای آن که تا هنوز عضویت هیچ تشکیلات را کسب نکرده اند در یک پروسه قانونمند عملی است غیر قابل بخشش. صرف نظر ازینکه عده یی از رهبران و مسولین گذشته ی ما مصروف تاسیس سازمانهای جدید شده اند و برای بقا و ابقای دوباره خود آدرس های تازه ثبت و راجستر میکنند. اما بیرق حزب به دستان مطمین سر بازانش بلند خواهد ماند و اعضای حزب وطن مقام و منزلت خود را در آینده ی سیاسی افغانستان به شکل دموکراتیک در یک انسجام واحد بدست خواهند آورد.
اما در رابطه به بخش دوم سوال شما که در مورد نیرو ها همسو مطرح کرده اید ممکن است نزد شما و یا دوستان دیگر این سوال مطرح گردد که این نیرو های همسو چه چیزی است و چرا ما همیشه به تشریک مساعی و همگرایی آنها تأکید میورزیم. شما بدون شک در برنامه ها، مرامنامه ها، دیدگاه ها و اهداف تعداد زیاد احزاب، سازمانها، گروه های سیاسی و اجتماعی و امثالهم متوجه شده اید که محور اصلی فعالیتهای خود را تأمین و استحکام صلح، بازسازی، ثبات سیاسی، قانونیت، ترقی، عدالت اجتماعی و چیزهای ازین قبیل اعلام داشته اند، این اهداف در واقع سمت وسوی حرکت یک جریان سیاسی ـ اجتماعی را نشان میدهد. راهیان این راه علی الرغم تفاوتها و ناسازگاری ها در روابط متقابل شان، بصورت یک کل و با توجه به سمت حرکت شان نیرو های همسو اند علاوه از آن تعداد کثیری اعضای حزب وطن که در هیچ تشکل و سازمان انسجام نیافته اند نیز قسمت عمده ی این حرکت را تشکیل میدهد. ما این نیروها را به سه کتگوری تقسیم میکنیم:
عده ای از دوستان شاید این طرح راغیر عملی و ذهنی تصور کنند ولی ایجاد تشکل های جداگانه دو مسئله را بخوبی نشان داد: یک اینکه تمام تلاشها نتوانست بدیل حزب وطن را ارائه دارند. دوم اینکه با ارائه آدرسهای مشخص تفاهم بین الاحزبی را ممکن تر و سهل تر ساخت، تکرار میکنم ناکامی تلاشهای جداگانه، ضرورت حرکت واحد را نه تنها اثبات؛ بلکه در صدر وظایف نیز قرار داد و همین تلاشهای جداگانه عملاً آدرسها را برای تفاهم بین حزبی ها مشخص و تسهیل نمود، در واقع نسبت به هر وقت دیگر، رسیدن به یک تصمیم جمعی حزبی ها عملی تر و ممکن تر به نظر میرسد. ما درین راه بیش از انکه به تشکل ها نظر داشته باشیم، به رابطه ی اعضای آن با حزبِ وطن توجه داریم. بدین لحاظ ما هیچ تشکل تأسیس شده از ترکیب اعضای حزبِ وطن را که به آرمانهای عمومی آن پشت نکرده باشند، ازین روند مستثنی نمیدانیم.
خبرنگارر:
از شما آقای عبدالبشیر پیوستون بخاطر توضیحات مفصل تان تشکر
پیوستون:
تشکر از شما