محمود منجم زاده
برلین
در افغانستان ولسوالی ها یا علاقه داری ها به فروش میرسد
گزارشات رسیده ازافغانستان حاکی از آن است که در جنوب ، شرق و جنوب غرب افغانستان ولسوالی ها به فروش میرسد ، یا بعضی از ولسوال ها موقتا عقیب نشینی نموده سقوط آنرا به طالبان فراهم میسازند برخی از از ولسوالی ها در ولایات هلمند ، فراه و دایکندی با وجود حضور نیروهای اتئلاف ، اردو وپولیس ملی بدون جنگ و حتا مقاومت به دست طالبان می افتد .
طالبان با جنگ رویاروی فعلا در شرایطی نیستند که ولایات را بگیرند ولی از جایکه بیشر مقامات حکومت محلی ، نظامی و امنیتی درمناطق متذکره از نزدیکان و اعضای سابق طالبان میباشد . پس نباید در پیشروی طالبان در آن مناطق تعجب کرد به عقیده کارشناسان امور امنیتی ، اکثریت ارگان های دولتی و نظامی مناطقی که طالبان در آن پیشروی دارند کسانی هستند که در مبارزه علیه طالبان در گذشته هیچ سهمی نداشته بلکه اعضا یا طرفداران طالبان بوده اند .
پیشروی طالبان در ولسوالی های گلستان و دل آرام ولایت فراه و واگذارنمودن بعضی از این ولسوالی ها به دست طالبان اگر موقطی هم باشد اعتماد مردم را به نیروهای آیصاف و اردوی ملی مورد سوال قرارداده ، اعتماد مردم را از دولت سلب میسازد .
جنگ چندین ساله در ولسوالی شندند ولایت هرات بین اقوام بارکزی و نورزی تا حال صدها کشته وزخمی بجا گذاشته است که بعضی از افراد دولت مرکزی در این نا آرامی ها دست داسته اند . با وجود مسافرت های مکرر آقای عارف خان نورزی معاون پارلمان افغانستان برای میانجیگری بین دو طرف متخاصم در شندند و هرات و ملافات های مکرر آقای کرزی با رهبران این دو قوم درکابل که آقای زلمی خلیل زاد نیزدرآن حضور داشته است هیچ نتیجه نداده ، که درسال گزشته به کشته شدن امان الله یکی ازفرماندهان محلی شندند منجر گردید .
ولسوالی شندند و اطراف زیرکوه شندند تا حال به علت مخالفت این دو گرو کم وبیش در تصرف طالبان میباشد و گفته میشود افرادی از دولت مرکزی از این نا آرامی ها بهره میبرند طوریکه این امنی ها از همین طریق به هرات نیز رخنه کرده ، که ما شاهد نا آرامی ها در ولسوالی گذره ولایت هرات میباشد که هر روز ابعاد گسترده تری به خود گرفته ، و طالبان به گروهای درگیر که خود آن را دامن میزنند نیز کمک تسلیحاتی نموده وهرات را به آشوب میکشانند .
طالبان با تصرف بعضی از ولسوالی ها نخست قدرت نظامی خود را به دولت افغانستان برای بدست آوردن امتیازهای بیشر درمذاکرات بین دولت وطالبان که آقای کرزی سخت بدان مایل است به نمایش میگذارند ، ثانیا به جامعه جهانی میفهمانند که بدون حضور طالبان دردولت آینده افغانستان امنیت در این کشورمیسرنخواهد شد وبدین وسیله تلاش میورزند درولسوالی های دوردست افغانستان همفکران وهمزبانان خود را زریعه پول بسیج نموده واگرنتوانند ولسوالیها تسخیر نمایند ناآرامی را ایجاد نمایند.
کارشناسان سیاسی افغانستان عقیده دارند که جنگ طالبان با دولت و مردم افغانستان با وجود مداخله آشکار پاکستان یک جنگ قومی ، منطقوی و زبانی نیز میباشد چطور ممکن است زمانیکه طالبان با هزاران نفراز نیروهای خارجی و تروریستان بین المللی درافغانستان شش سال تمام حکومت میکردند مقاوت در سراسر افغانستان علیه شان ادامه داشت و هز روز شعله های مقاومت از هر گوشه وکنار افغانستان علیه طالبان بیشر میشد و زمانیکه طالبان در زمان حکومت خود درافغانستان روزانه ده ها و صد ها نفر از نیروهای مقاومت ملی را به دار میزدند یا سر میبریدند ولی مردم دست از مبارزه علیه طالبان برمیداشتند ولی چطور شد امروز که بیش از شش سال از شکست طالبان میگذرد پس از کنفرانس بن وحمایت جامعۀ جهانی از افغانستان و با تشکیل ده ها هزارنفراز اردوی ملی وهزاران نیروی پولیس و بیش از 40 هزارنیروی بین المللی که مجهزترین سلاح و طیاره های جنگی را دردست دارند نمی توانند جلو حملات و پیشروی طالبان را در افغانستان بگیرند ؟
مبارزمردانیکه از افغانستان و مردم این مرز وبوم علیه متجاوزین شوروی سابق و رژیم سیاه طالبان دفاع میکردند کم کم از صحنه سیاسی ونظامی افغانستان دور نگاه داشته شدند که البته برای آنان مبارزه علیه بیگانگان در افغانستان انگیزی بود که حاضر بودند برای دفاع از آن جان خود را فدا کنند . مبارزان واقعی مردم افغانستان در مبارزه علیه متجاوزان شمال و سیاه کاران جنوب که نه لباس درستی نه اسلحه جدیدی و نه معاش کافی داشتند ولی ایمان راسخ به استقلال وآزادی وطن ایشانرا به مبارزه علیه دشمنان مردم افغانستان انگیزه میداد .
وزارت امور داخله به امر رییس دولت و مشاورین آقای کرزی مبادرت به تعین والی ها ، ولسوال ها وقوماندانان امنیه ای میزند که تعدادی ازایشان توانایی مبازره با طالبان را به دلایل گوناگون ندارند و دربعضی موارد همین ولسوال ها هستند که به عقیب نشینی بعضی از ولسوالی ها میپردازند و فرار را برقرار ترجع میدهند و تعدادی ازهمین افراد فراری و نامطلوب مجددآ درجای دیگرمقررمیشوند .
آیا تا حال یک ولسوال فراری یا قوماندانی که با طالبان مسقیم یا غیر مستقیم همکاری داشته مورد باز خواست وزارت داخله افغانستان قرار گرفته است ؟
فراربعضی ازسربازان وافسران پولیس و اردوی ملی افغانستان به دلایل گوناگون و پیوستن شان به گروه طالبان که هر روزخبر آن از افغانستان میرسد تنها علت اقتصادی ندارد ، بلکه تعلقات منطقوی و زبانی نیز دارد .
البته این بدان معنی نیست که ارودی و پولیس ملی افغانستان علیه طالبان مبارزه نمی کند در حقیقت ما روزانه شاهد شهید شدن و مجروح شدن ده ها نفر از اردو وپولس ملی افغانستان هستیم که جان خود را فدای وطن عزیز شان میکنند . ولی به عقیده تحلیلگران سیاسی تعدای ازمسؤولین حکومتی وفرماندهان امنیتی درجنوب وشرق افغانستان با طالبان مخالفتی ندارند وخود را از لحاظ منطقه ، زبان و حتا تفکربه آنان نزدیک میدانند به همین دلیل نیزما شاهد پیشرفت طالبان درآن مناطق میباشیم.
به عقیده کار شناسان سیاسی افغانستان ، آقای کرزی عوض اینکه با طالبانی که از خارج دستور میگیرند وهویت افغانی شان کاملا مشخص نیست و باعث عدم پیشرفت فرهنگی ، اقتصادی و باز سازی درمناطق جنوب و شرق افغانستان میشوند داخل مذاکره شود ، به مراتب بهتر خواهد بود با بزرگان ، دانشمندان و علمای مناطق جنوب ، شرق و جنوب غرب افغانستان جدی داخل مذاکره شده و علل نارضایتی ایشان را بررسی نموده و خواسته های برحق شان را که مطابق به قانون اساسی افغانستان باشد عملی سازد و ابتکار عمل را به دست مردم آن مناطق برای مبارزه با دشمنان مردم افغانستان بدهد و از آنان جدا بخواهد دست از همکاری با طالبان و دشمنان مردم افغانستان بر دارند .
گرچه بعضی از بزرگان اقوام وقبایل در جنوب وشرق افغانستان به علت همکاری با طالبان نیروهای کانادایی را وادار ساخته است تا به سران قبایل اخطار بدهند که یا با طالبان باشید یا با دولت مرکزی افغانستان ( شما پول واسلحه ما را میگیرید ولی باطالبان همکاری میکنید )
اولین معاملۀ (ولسوالی فروشی ) 14 ماه قبل در موسی قلعه ولایت هلمند رخ داد که در اثر این معامله سیاسی که نیروهای انگلیسی با طالبان ومردم محل انجام دادند ، موقعیت نظامی و تبلیغاتی طالبان را برای تصرف ولسوالی های دیگرفراهم ساخت و طالبان توانستند بدین وسیله آزادانه عمل نموده شریعت طالبانی خود را درآن مناطق گسترش دهند و سربریدن ، مکتب سوختاندن رو به افزایش گرفت و ولسوالی موسی قلعه به مرکز خرید وفروش مواد مخدر و فعالت خرابکاران تبدیل گردید . معامله و یا فروس این ولسوالی پیشرفت طالبان را در ولایت هلمند گسترش داد .
پیشرفت طالبان در مناطق جنوب وجنوب شرق وحتا جنوب غرب افغانستان در حقیقت بستگی به عدم مبارزه جدی مردم آن مناطق علیه طالبان میباشد . چه مردم آن مناطق از لحاظ مسایل قومی ، منطقه و زبان از یک طرف ، و بیکفایتی ارگان های دولتی وکشتن مردم غیر نظامی وتخریب خانه شان توسط نیروهای خارجی از طرف دیگر ، به طالبان نزدیک میشوند .
جنگ مردم افغانستان در حقیقت تنها با طالبان نیست بلکه با تفکر طالبانی میباشد که ما در داخل دولت افغانستان ، در داخل کابنیه آقای کرزی و حتا درپارلمان ، اردو وپولیس ملی افرادی داریم که نه تنها تفکر طالبانی دارند بلکه در گذشته از رژیم سیاه طالبان به عنوانی دفاع میکردند اسناد کافی از نوشته ها و سخنرانی های طرفداران طالبان درمحافل سیاسی داخلی و بین المللی موجود است .
یکی از فاکتورهای نا امنی در افغانستان به عقیده کارشناسان عدم مشخص بودن هویت شهروندان افغانستان است شاید به همین علت بین پاکستان وافغانستان مرزی وجود ندارد که در موارده خاصی مثل ورود طلاب مسلح بعضی از مدارس پاکستان به کمک طالبان ، یا شرکت غیر افغان ها در انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی افغانستان و مهاجرت هزاران کوچی به افغانستان از آن استفاده شود بطورمثال در 25 سال گذشته حرفی ازکوچی ها درافغانستان نبود ولی زمانیکه مدت کوتاهی به انتخابات ریاست جمهوری افغانستان مانده بود ، چند نفر از امریکا خود را نمایندگان مردم کوچی معرفی نموده به افغانستان آمدند و چندین چوکی پارلمان افغانستان را تصرف کردند . در هر صورت این سوال مطرح است که آیا واقعا تمام کوچی ها شهروندان افغانستان اند ؟ بعضی ازتحلیلگران سیاسی به این باوراند که افراد مشخصی ازدولتمردان افغانستان با توافق بعضی از نیروهای خارجی نمیخواهند مشکل هویت شهروندان افغانستان حل شود تا بدین وسیله تعداد اقوام مختلف مردم افغانستان از لحاظ اکثریت واقلیت نا معلوم بماند ، تا بر اساس آمارهای نادرست استفاده های سیاسی ، اقتصادی و تشکیلاتی برای منافع طبقۀ خاصی محفوظ بماند .
و آیا واقعآ نداستن کارت هویت یا تذکره نفوس شهروندان افغانستان خودش یک دلیل سیاسی ندارد ؟
منظورازنوشتن این سطور فقط بررسی چند موضوع که ارتباط به کارت هویت یا تذکره نفوس شهروندان افغانستان و استفاده های که از آن است میباشد .
از جایکه مردم هر دو طرف مرز افغانستان ، پاکستان از لحاظ زبان و لهجه ، لباس ، و شکل وقیافه هیچ فرقی با همدیگر ندارند و به آسانی می توانند برای اهداف مشخصیی وارد افغانستان گردند موضوع مشخص نمودن شهروندان افغانستان را مشکلتر میسازد که باید بدان جدی فکر شود .
در انتخابات ریاست جمهوری هزاران نفر خارج از مرزهای افغانستان کارت شرکت در انتخابات به دست آوردند آیا توجه کرده اید گرفتن کارت شرکت درانتخابات افغانستان چقدر آسان بود ؟
من خود شاهد گرفتن کارت شرکت در انتخابات افغانستان در کابل وهرات بودم و توانستم به آسانی کارت بگیرم طوریکه بررسی نمودم گرفتن چندین کارت برای یک نفر کار دشواری نبود .
هرکس که پشتو یا دری صحبت میکرد میتوانست کارت بگیرد نشان دادن تذکره نفوس اصلا مطرح نبود حتا پسران 15/ 16 / 17 ساله که از لحاظ جسمی کمی درشت به نظر میرسیدند کارت شرکت در انتخابات ریاست جمهوری را دریافت میکردند . کارت شمول در انتخابات زنان بطورعموم فاقد عکس بود بقول یکی از کارمندان سازمان ملل متحد که در پروسه انتخابات در افغانستان کار میکرد ، میگفت افغان ها اگر بخواهند میتوانند هر لحظه اسم خود ، اسم فامیل و تاریخ تولد خود را هر وقت تعین و حتا تغییردهند و هرافغان میتواند چندین پاسپورت بگیرد .
به عقیده کارشناسان امور احصایوی افغانستان بیش از 50 تا 65 فیصد از مردان و حدود 85 فیصد از زنان افغانستان فاقد کارت هویت یا تذکره نفوس میباشند خانم هاشمی نماینده مردم قندهار در یک مصاحبه تلویزیونی در اواخر سال 2005 میلادی در برلین گفت ، شواهدی موجود است که افراد غیر افغانی در اردوملی جذب شدند وی این مشکل را به وزارت دفاع افغانستان اطلاع داده است ولی از طرف آنان هیچ جوابی دریافت نکرده است . در اوایل دولت مجاهدین ده ها نفر پاکستانی در نمایندگی های سیاسی افغانستان در خارج از کشور به علت عدم امکان شناسایی افراد پاسپورت افغانی گرفتند . ولی در زمان تسلت طالبان در افغانستان هزاران نفرخارجی که اکثریت شان پاکستانی بودند در داخل وخارج افغانستان پاسپورت افغانی گرفتند سفارت طالبان درپاکستان به دفتر صدورپاسپورت وتذکره نفوس برای غیر افغان ها تبدیل شده بود طوریکه در زمان طالبان با وجود اینکه غیر از پاکستان ، عربستان سعودی وامارات متحد سایر کشورهای جهان روابط دیپلوماتی با رژیم طالبان درافغانستان نداشتند و رژیم طالبان را به رسمیت نمی شناختند ولی با وجود آن هم دربعضی کشورها منجمله آلمان دفتر طالبان فعال بود تا قبل ازسقوط طالبان درشهر فرانکنفرت المان ( دفتر امارات اسلامی افغانستان ) ویزای افغانستان وپاسپورت صادرمیکرد و دولت المان خود را بی تفاوت نشان میداد با وجود اطلاع جنرال قونسلگری افغانستان دربرلین به وزارت امورخارجه آلمان ، دفتر طالبان به صدور پاسپورت و ویزا همچنان دامه میداد تا بلاخره پس از تخریب مجسمه بودا و اعتراض جامعه جهانی به رژیم طالبان واعتراض نمایندگی سیاسی افغانستان دربرلین ، دفتر طالبان درفرانکفرت ظاهرا مسدود شد ولی افراد طالبان که مهر سفارت نزد شان بود درمراکزی که خود در شهر های آلمان داشتند به دادن پاسپورپ به افغان ها و غیر افغان ها تا زمان سقوط خود همچنان ادامه میدادند .
گفته میشود هزاران پاسپورت در دفاتر غیر قانونی طالبان در آلمان وسایر کشورهای اروپایی به پاکستانی ها و سایردهشت افکنان که در افغانستان فعال بودند از همین طریق صادر شده است .
من با اشاره به این جریان می خواهم حجم صدور پاسپورت های افغانی را به اتباع غیر افغانی در زمان طالبان درخارج و داخل افغانستان را بیان کرده باشم ، دراین صورت آیا واقعآ میتوان گفت که تمام مردمی که فعلا در افغانستان یا در خارج از کشور بنام افغان زندگی میکنند افغان میباشند ؟
هنوزهم شکایت تعدادی ازهموطنان از آلمان وسایرکشورهای اروپایی بگوش میرسد که فلان پاکستانی هندی ، ایرانی وغیره پاسپورت افغانی دارند که اکثریت آن در زمان طالبان گرفته شده است .
از هموطنان عزیزخواهش میشود نظر خود را در باره علت عدم نداشتن کارت هویت یا تذکرنفوس شهروندان افغانستان را بنویسند .
به عقیده کارشناسان بین المللی شهروندان یک مملکت کسانی میباشند که کارت هویت یا تذکره نفوس آن کشور را داشته باشند ، به دولت مالیه بپردازند ، خدمت سرباری بدهند و درمقابل قانون یکسان باشند آیا در افغانستان واقعآ چنین است ؟