قتل بوتو و برطرفى منصور داد الله چرا همزمان بوده است!
کابل - ١١ جدى
زمانى هنرى کسنجر وزير خارجۀ اسبق ايالات متحدۀ امريکا گفته بود که اگر دشمن امريکا باشى ،امکان رهايى ات موجود است و اگر دوست امريکا باشى، امکان رهايى ات موجود نيست.
طورى که در اين مورد ديپلومات عربى اى ميگويد: گر تو مخالفت امريکا را نمايى ، ترا امريکا به قيمت گزاف خواهد فروخت و اگر رفيقش باشى، ترا مفت ميفروشد.
زمانى که بى نظير بوتو صدراعظم پيشين و رهبر حزب مردم و نصير الله بابر وزير داخلۀ سابق پاکستان توطئه بزرگ امريکا را با ايجاد تحريک طالبان در منطقه پياده نمودند، آنها به دوستى امريکا در همان وقت دست يافتند، ولى زمانى که از اريکۀ قدرت افتيدند و امريکا يار و دوست جديد جنرال پرويز مشرف رئيس جمهور پاکستان را يافت، بوتو را مفت فروخت و مفت فروشى بوتو عوامل ذيل دارد.
زمانى که انگلستان ٍ از استراتيژى بسيار بزرگ امريکا جهت بدست آوردن منافع سترگ از منطقه آگاهى حاصل کرد، پله طرفدارى اش از امريکا به طرف اتحاديۀ اروپا و نيروهايش در آيساف و ناتو سنگينى نمود.
انگلستان از طريق دفتر سياسى م.م در افغانستان سعى نمود تا ابتکار عملى را در دست گيرد تا از طريق حلقۀ مهم نظامى منصور داد الله برادر ملا داد الله (قوماندان نظامى طالبان که سال پارميلادى در عمليات ائتلاف در هلمند کشته شد) روابطى داشته باشد تا بتواند يک مهره دست اول داشته و بعضى اوقات از وى کار بگيرد و هم مهره بزرگ بوتو را تشويق نمود.
تا دموکراسى از دست رفته در پاکستان را که عامل آن گويا پرويز مشرف است، دوباره اعاده نمايد، بى خبر از اينکه ريشه هاى روابط مشرف با امريکا بسيار قوى و هم چنان ملا محمد عمر رهبر طالبان بار ها قويتر نسبت به منصور داد الله بوده است.
ضمناً عملکردهاى خارجيان ديگر چون جک ا د يما و غيره سابقه بيشتر داشته است
بر ميگرديم به سابقۀ تمايل اين موضوع ! در حدود چند ماه قبل يوناما اصرار مى ورزيد که يگانه راه رسيدن به صلح در افغانستان باز نمودن دريچۀ مصالحه با طالبان است که اين اظهارات عکس العمل شديد مقامات وزارت خارجه و حتى بعضىحلقه هاى پارلمانى افغانستان را بر انگيخت.
ولى وزارت خارجۀ افغانستان از اظهارات خود معذرت خواست و آنرا سوء تفاهم يا مس اندرستند خواند.
ولى بعضى ازوکلاى پارلمان به موقف خود باقى ماندند و اين عمل يوناما را مداخله در امور داخلى افغانستان خواند. اکنون مى پردازيم به استراتيژى طويل المدت امريکا در منطقه و تقابل اندکى که از انگلستان در اين مورد پيدا شده .
امريکا در استراتيژى دراز مدت در منطقه ميخواهدبه اهداف ذيل نايل گردد .
به وجود آمدن تغيرات جيوپولتيک و تجزيۀ قوت متحد اکسترميست اسلامى يا بنياد گرايى که درمنطقه فعاليت دارد.
بوجود آوردن بلوچستان آزاد يا فرى بلوچستان که در ترکيب آن بلوچ هاى افغانستان ، ايران و پاکستان موجود خواهند بود.
ظهور يک کردستان دموکرات که در آن کُرد هاى ايران، ترکيه و عراق زنده گى کنند.
به وجود آمدن کشمير واحد شامل کمشير اشغالى و کشمير پاکستان و خاتمه دادن به بنيادگرايان کشمير.
به وجود آمدن پشتونستان از پشتونهاى قبايل و قسمت شرقى افغانستان محدود ساختن پاکستان بيناد گرا به دو ايالت سند و پنجاب (هرګاه ضعيفش ساختى،آنوقت آسان سرکوب ميشود) زيرا ايالت بلوچستان ملحق به فرى بلوچستان ميگردد و ايالت سرحد هم به پشتونستان مى پيوندد.
بوجود آمدن کشمير هم دوستى هند را با امريکا بيشتر ساخته و پروژۀ پايپ لاين دولت آباد الى بنکاک بهتر عملى خواهد شد.
ايجاد اختلاف بيشتر از طريق اسامه بين سنى ها و اهل تشيع عراق(بيانيۀ اخير اسامه درينمورد قابل مداقه است).
استعمال ملا عمر و طالبان عليه بنياد گرايان و تنظيم هاى اسلامى که در جبهۀ متحد شمال به طرفدارى روسيه در افغانستان فعاليت مينمايند.
طورى که قبلاً گفتيم که انگليس ميخواست در ايجاد رابطه با منصور داد الله پيشى نمايد
همچنان با مهرۀ بزرگى که بوتو بود در اعاده دموکراسى در پاکستان پيشى نمايدولى مهره هاى امريکا( مشرف و بن لادن) سر بوتو را خورد و فوقيت مهره هاى امريکا ثابت شد.
مهره قبلى انگليس که در هلمند انجنير داود بود قبلاً توسط اسد الله وفا والى هلمند از عرصه برداشته شد.
اکنون مى پردازيم به سابقه مهره بازى ها، زمانى که از پدر بى نظير بوتو( ذوالفقار على بوتو) بوى توده اى بمشام ميرسيدو براى منافع امريکا در منطقه خطر بود او را توسط جنرال اکسترميست ضياء الحق اعدام نمود و قتى اجل ضياء الحق در اندکى سرکشى پوره شد او را با سفير خود يکجا در سانحۀ هوايى با انفجار کريت ام در فضا از بين برد.
براى امريکا دوستانش حيثيت ساجق را دارد تا زمانى که طعم شيرين دارد برايش گواراست
وقتى که شيرينى خود را از دست داد و طفاله شد آنرا تُف نموده ، دور مى اندازد، ولى اسامه هنوز ساجق درست است، زيرا اسامه در زمان جنگ سرد در منطقه ساجق شيک بود ولى حالا به ببل گم تبديل شده است.
کنون که انگليس امريکا را در چهرۀ عظيم نيوکلونليزم در منطقه يافت با زرنگى که دارد هم رفاقت اين چهره را نمى خواهد از دست بدهد و هم روا دارى ندارد که امريکا (ميم زرما ټول زما) باشد.
مهره تروريستى قتل بوتوآنقدر زرنگ بود که از يکطرف نا باورى عظيم بين مردم پاکستان و مشرف و بين احزاب بزرگ پاکستان و مشرف را ايجاد کرد و ضمناً بوتو را از بين برد.
طورى که در عين عمل تروريستى در بغلان افغانستان ناباورى بين پارلمان و دولت افغانستان و مردم و دولت افغانستان را ايجاد نمود ودر قضيه ترور بغلان نيز فير شده بود و هم انفجار.
هم چنان طورى که امنيت مکمل بوتو گرفته نشده بود، به عين شکل امنيت مکمل هيئت پارلمانى نيز گرفته نشده بود.
اين واضح مى سازد که طرح اين دو ترور سياسى از طرف يک مرجع ريخته شده است.
در اوايل آوردن نيروهاى ائتلاف به منطقه جهت مبارزه با تروريست ها ، آنها ميگفتند که به اندازه دو انچ هم دشمن از ما مخفى مانده نمى تواند ، اکنون چه شد که اسامه و ملا عمر به آن قد دومتره اش در همين منطقه فعاليت دارند و ائتلاف آنها را نمى بيند.
عبدالرووف ليوال حسين خيل