محمد اسحاق فياض
حمله تروريستي بغلان و چند سئوال بي پاسخ
Mif_1967@yahoo.com
حمله تروريستي بغلان يكي از خونين ترين حمله هاي تروريستي بود كه تا كنون در كشور ما سابقه نداشته است. اين حمله از دوجهت نسبت به ديگر حملات تروريستي و انتحاري خونبارتر و فاجعه باتر بود. اول اين كه اين حمله بيشترين آمار تلفات انسانهاي بيگناه را با خود داشت ، حدود 50 نفر كه اكثريت آنان را افرادي ملكي و بيگناه استقبال كننده تشكيل مي داد، دراين حمله تروريستي جان باختند. دوم اين كه اكثريت قربانيان نوجوانان محصلي بودند كه آنان را ازمكاتب براي استقبال آورده بودند و تاكنون در هيچ حمله انتحاري باندازه حمله تروريستي بغلان دانش آموز(محصل) كشته نشده است.
شكي درآن نيست كه هدف اصلي اين جنايت را ترور نمايندگان پارلمان تشكيل مي داد و تروريست ها بااطلاعات دقيق از زمان و مكان حضور نمايندگان و برنامه ريزي حساب شده، اقدام به ترور و انتحار كرده اند. چنانچه دو حمله انتحاري اخير به اردوي ملي و پوليس در كابل نيز با اطلاعات دقيق و طرح هاي تروريستي حساب شده بود و دشمنان مردم افغانستان با اطلاعاتي كه از درون دستگاه هاي دولتي و امنيتي بدست آورده بودند اقدام به حملات انتحاري كردند.
ضعف دستگاه امنيتي كشور يكي از بزرگ ترين چالش هاي امنيتي است كه نه تنها درسه حمله انتحاري خونين اخير به باد انتقاد گرفته شده بلكه كارشناسان و تحليل گران بار ها آن را به نقد و تحليل گرفته اند، اما متاسفانه اين تذكرات و انتقاد ها هيچ تاثيري براي بهترشدن وضعيت ساختار امنيتي در كشور نگذاشته است. يكي از مسايلي كه حادثه اخير را درپرده ابهام و سئوالات متعدد فروبرده، ضعف امنيتي و حوادثي است كه از زبان برخي از شاهدان صحنه شنيده مي شود. ضعف ترتيبات امنيتي و روند حوادثي كه در بغلان اتفاق افتاده سئوالات متعددي را خلق كرده كه ممكن است اگربه اين سئوالات و ترديد ها پاسخ روشني ارايه نگردد، در تعاملات و روند سياسي در كشورتاثيرمنفي داشته باشد.
به راستي درحالي كه يك هيئت بلند پايه پارلماني از كابل براي افتتاح كارخانه قند به بغلان آمده بودند، چرا والي و قومانداني امنيه ولايت بغلان دراين مراسم شركت نكردند؟ درحالي كه چنين هيئت بلند پايه اي از كابل به اين ولايت آمدند چرا نيروهاي امنيتي و پوليس اقدامات امنيتي لازم را درآنجا انجام ندادند؟ آيا ضعف ترتيبات لازم امنيتي براي هيئت و شركت نكردن مقامات عالي ولايت در اين مراسم دليل اين نيست كه دولت و يا بخشي از افراد دولتي دراين حمله تروريستي دست داشته اند؟ از قول بعضي از شاهدان نقل شده است كه مصطفي كاظمي در اين حادثه با چند تن از محافظانش مجروح شده بودند اما دراين گيرودار افرادمسلح ناشناسي او و محافظانش را باضرب گلوله كشته اند؟ موضعگيري جبهه ملي و حزب اقتدار ملي نيز به اين ترديد ها بيشتر دامن ميزند. آقاي رباني رئيس اين جبهه نيروهاي دولتي را به بي تفاوتي آشكار درقبال حفظ امنيت هيئت پارلماني متهم مي كند و مي گويد: بی تفاوتی فوق العاده در برابر اعضای پارلمان وجود داشته است. نعیم فراهی، رییس اجرايی جبهه ملی و عضو پارلمان افغانستان می گوید: کسانی که در صحنه حادثه حضور داشتند از طریق تلفن به ما گفتند که پس از انفجار، تیراندازی صورت گرفته است. حتی گفته می شود نشان پنج گلوله در سینه سید مصطفی کاظمی وجود دارد همچنین در وجود محافظان کشته شده نیز نشان گلوله مشاهده می شود.
اين ترديد ها زماني بيشتر مي گردد كه گروه طالبان دست داشتن دراين حمله تروريستي را رد كرده وبه راستي معماي اين همه سئوالات و ترديدها در چه چيزي نهفته است؟
شايداگر هيچ اتفاقي نمي افتاد كسي انتقاد نمي كرد كه چرا مقامات ولايت دراين مراسم شركت نكردند و نيز اگر اعضاي هيئت پارلماني تركيبي از اعضاي جبهه ملي نمي بودي ترديد هاي كمتري دراين باره وجود داشت، اكنون كه اين اتفاق افتاده است به راستي كدام دستان جنايت كاري چنين فاجعه خونيني را آفريده است؟
البته درضعف نيروهاي امنيتي و بي توجهي محرز مقامات اجرايي و امنيتي ولايت بغلان هيچ گونه شك و ترديد نيست، آنان عمدا يا سهوا چنين اشتباه بزرگي را مرتكب شدند و به قول آقاي رباني اگر آنان به امنيت هيئت توجه لازم را مي كردند شايد هرگز اين اتفاق رخ نمي داد، اما اين كه دولت مركزي به اين ترور دست داشته باشد، شيوه حمله انتحاري نشان مي دهد كه دولت افغانستان حتي توان اين كار را هم ندارد چه رسد به اين كه آن را طرح ريزي كرده باشد. دولت افغانستان نه توان آن را دارد كه براي پيش برد اهداف خود افراد انتحارگر را استخدام نمايد و نه توان طرح چنين حمله قدرت مندخونين را.اما اين بدان معنا نيست كه دولت و بويژه مقامات اجرايي و امنيتي ولايت بغلان در بي مسئوليتي درقبال حفظ امنيت آنان، مقصر نباشند. از اين جهت به طور غيرمستقيم دستگاه امنيتي و مقامات ولايت بغلان دراين حادثه مقصر هستند. اما هنوز روشن نشده است كه چرا مقامات بلند پايه ولايت دراين مراسم شركت نكرده اند؟ پاسخ اين سئوال هنوز درپرده ابهام قرار دارد و روشن نيست كه عدم حضور آنان ناشي از اطلاع آنان از چنين حادثه اي بوده است يا اينكه آنان حضورهيئت پارلماني را در ولايت و افتتاح كارخانه قند را بي اهميت دانسته اند؟
رددست داشتن اين حادثه از سوي طالبان اين ظن و گمان را نزديك به يقين مي رساند كه دراين حادثه تروريستي افراد حزب اسلامي (كه هنوز دركنار آقاي حكمتيارباقي مانده اند و با دولت افغانستان مي جنگند) دست داشته اند. زيرا اول اين كه ولايت بغلان از ديرباز پايگاه سنتي حزب اسلامي به شمار مي رفت و هنوزهم اين حزب دراين ولايت فعال است. دوم اين كه افراد تندرو اين حزب در حملات تروريستي مشابه قبل ازاين نيز دست داشته اند. سوم اين كه اين گروه كينه و عداوت ديرينه با اعضاي فعلي جبهه ملي دارد و بارها وبارها در دو دهه گذشته باهم جنگيده اند و در تركيب هيئت چند تن از اعضاي بلند پايه جبهه ملي ازقبيل مصطفي كاظمي وفيض الله زكي و... حضور داشتند.
تيراندازي پس از انفجار تروريستي تقريبا محرض شده است، اما سئوال اساسي اين است كه چه كسي يا كساني دراين هرج ومرج تيراندازي كرده اند و هدف از اين تيراندازي چه بوده است؟ مشكل ديگري كه دراين جا بوجود آمده اين است كه شاهداني ادعادارند كه به سينه مصطفي كاظمي و محافظانش اثار گلوله بوده است، سئوال اساسي اين است كه چرا براي روشن شدن حقيقت جنازه هارا به طب عدلي نبردند و بدون اين كه نظر قطعي آنان اعلام شود شهدا را به خاك سپردند؟ متاسفانه اين هم از معما هاي اين حادثه خونين است كه هنوز روشن نشده است و اين سئولات تا تحقيقات بعدي كه قرار است صورت گيرد بي پاسخ مانده است و با توجه به سيره گذشته تحقيقات درافغانستان بسياري از تحقيقاتي كه وعده آن داده شده است به سرانجام نرسيده و وقتي آبها از آسياب افتاده دوباره به فراموشي سپرده شده است.
البته يك گمان دراين زمينه وجود دارد كه درگيري بعد از انفجار و تيراندازي به سوي شهيد مصطفي كاظمي از سوي همان تروريست هايي صورت گرفته باشد كه حمله انتحاري را سازماندهي كرده بودند و قتي آنان دريافته اند كه به اهداف شوم شان از راه حمله تروريستي نرسيده اند، افرادي كه حمله انتحاري رااداره مي كردند مبادرت به تير اندازي به افراد موردنظر شان كرده اند. اما سئوالي كه باز هم همچنان مبهم مي ماند اين است كه قبل از آن كه نظر نهايي طب عدلي روشن شود چرا شهدا را دفن كردند؟
به هرحال حمله تروريستي بغلان حادثه خونبار و غمباري بود كه بار ديگر صفحه تاريخ كشورما را رنگين تركرد و بيرحمي و قساوت دشمنان وطن و مردم مارا نشان داد كه كه براي رسيدن به اهداف شان از هيچ جنايتي دريغ نمي كنند و براي كشتن چند وكيل پارلمان حاضرند جان حدود 50 محصل نوجوان و بيگناه كشور را بگيرد و براي فرونشاندن التهاب كينه و عداوت شان خون انسانهاي بي گناه به اندازه يك گوسفند هم ارزش ندارد. درست است كه جاي اين شهيدان در پارلمان خالي است و نيز دهها نيمكت مكتب از محصلان بيگناه خالي شده است اما اين بدان معنا نيست كه تروريست ها از اين راه به اهداف شان مي رسند، اين اقدامات هرروز خشم و نفرت مردم را نسبت به تروريست ها افزايش مي دهد، هرچند كه چهره كريه شان را درپشت نقاب انكار و رد كردن سياسي پنهان كنند.مردم ما تاكنون اين تجربه را بدست آورده اند كه هر عملي كه اتفاق مي افتد از شيوه و نحوه آن مي فهمند كه كار كدام يك ازدشمنان مردم ما در اين سرزمين خون بار است.
درپايان به اميد آن كه تحقيقات بعدي بسياري از حقايق را دراين باره آشكار سازد، براي همه شهيدان حادثه تروريستي بغلان مغفرت و رحمت الهي را طلب دارم و براي همه خانواده هاي داغدار آرزوي صبر و برد باري دار مي كنم.