سياست بلر درافغانستان ادامه مي يابد
محمد اسحاق فياض
Mif_1967@yahoo.com
آقاي توني بلرزماني مقر نخست وزيري خود را در خيابان داونینگ لندن ترك كرد كه هزاران سرباز انگليسي مشغول جنگيدن با نيروهاي تروريستي در عراق و افغانستان هستند. هرچند سياست هاي داخلي بلر در انگليس نيز موفقيت هاي چشم گيري داشت اما بسياري از كار شناسان سياسي بدين باورند كه سياست خارجي آقاي بلر بيشتر از سياست هاي داخلي وي دچار تحول گرديده و حوادث متنوعي را تجربه كرده است. با همه نقش هاي بين المللي كه انگليستان در سياست بين الملل درشرق اروپا، خاور ميانه و آسيا در دوره ده ساله حاكميت آقاي بلر بازي كرده است، كارشناسان سياسي اين سياست ها را هميشه دنباله رو امريكا دانسته اند، اتهامي كه آقاي بلر آن را قبول ندارد و در مورد اشتراك مواضع خود با امريكا در مبارزه با تروريسم در جهان معتقد است كه در چنين وضعيتي وظيفه همه كشورهاي داراي نظام دموكراسي است كه با تروريسم بين المللي به مبارزه برخيزند و اشتراك مواضع انگليس با امريكا در اين راستا قابل توجيه است. سياست خارجي انگليس زماني به سوي امريكا نزديك شد كه نیروهای ناتو در کوزوو در سال 1999 برای بیرون راندن نیروهای صرب از اين سرزمين حملات گسترده اي را آغاز كرد. حادثه تروريستي 11سپتامبر سال 2001 در نیویورک و واشنگتن امريكا، سبب شد كه انگليس يگانه يار صميمي امريكا در مبارزه با تروريسم باشد. درست ظرف چند ساعت از اين حادثه نگذشته بود كه وي در واکنش به این حادثه چنین گفت:« تروریسم جمعی، یک بلای تازه جهان امروز است. عاملین آن متعصبینی هستند که در برابر حرمت جان افراد بشر، کاملا بی تفاوتند. کشورهایی که مطابق اصول دموکراسی اداره می شوند باید برای جنگ با این بلیه و محو آن از کره زمین به اتفاق مبارزه کنند». تونی بلر در آغاز عملیات مشترک نظامی با آمریکا، به نمایندگان مجلس عوام گفت که از اول گفته بودیم که هرگاه عاملان حملات تروریستی در آمریکا شناسایی شوند علیه آنان وارد عمل خواهیم شد.اما آنچه از محبوبيت بلير كاست همراهي وي در جنگ با عراق بود. صدها هزار نفر در بریتانیا در تظاهرات ضد جنگ عليه عراق شرکت کردند، اما بلر همچنان مصمم بود تا در كنار امريكا رژيم صدام حسين راساقط نمايد او در برابر ادعاي مخالفان خود كه مي گفت صدام حسين سلاح هاي كشتار جمعي ندارد گفت:« آنها می خواهند این موضوع را باور کنیم که برخلاف سوابق و برخلاف اطلاعات ما، او ( صدام حسین) به طور یک جانبه تمام سلاح های خود( تسلیحات مخرب جمعی) را از بین برده است. من می گویم یک چنین ادعایی عجیب و بی معنی است. اکنون وقت تردید نیست. ما باید برای نشان دادن آنچه آنرا درست می دانیم سرسختی نشان دهیم ما باید نشان دهیم که با ظلم و دیکتاتوری ها و تروریست ها، که شیوه زندگی ما را به مخاطره می اندازند مقابله خواهیم کرد». اما اين ادعاي بلر پس از حمله به عراق دروغ از آب درآمد و هيچ سلاح كشتار جمعي از عراق بدست نيامد و سربازان انگليسي در باتلاق جنوب عراق گير افتادند.
بلر در حالي ساختمان نخست وزيري را ترك مي كند كه اقتصاد بريتانيا در طول دولت ده ساله او رشد بي سابقه داشته است، رشد اقتصادي بريتانيا از سال 1992 در واپسين روزهاي حاكميت حزب محافظه كارآغاز گرديد و در دوره صدارت او بي وقفه ادامه يافت و روند روبه رشد همچنان ادامه دارد. با توجه به اين روند روبرشد اقتصادي بود كه اقاي بلر فارغ البال از چالش هاي اقتصادي سياست بين الملل خود را ادامه داد وازنقش گسترده بين المللي برخور دار گرديد. اما با همه اين موفقيت ها پافشاري بلر براي جنگ در عراق و تلفات نيروهاي انگليسي در جنوب عراق سبب گرديد كه از محبوبيت حزب كارگر كاسته شود و پس از آن كه اين حزب در انتخابات شوراهاي محلي، كرسي هاي كمتري را تصاحب كردند، سكان سياسي در انگليس دچار تغير و تحول گرديد، سنت قديمي در انگليس اين است كه هر حزبي و قتي دريافت كه محبوبيت و موقعيت خود را در برابر مردمش از دست داده است و مردم به اين حزب اعتماد لازم را ندارند، فورا در كادررهبري حزب تغييراتي را وارد مي آورد، رهبر و يا دبيركل حزب حاكم در عين حالي كه اداره حزب را به عهده دارد، مقام نخست وزيري را نيز بدست مي گيرد. وقتي در درون حزب تغييراتي بوجود ميآيد به صورت طبيعي اين تغيرات در دولت و حكومت انگليس نيز تاثير مي گذارد. با شكست حزب كارگر در انتخابات محلي، موقعيت آقاي توني بلر را در درون حزب متزلزل ساخت و او به ناچار بايد از رهبري اين حزب استعفا مي داد و اين كار سبب گرديد كه از مقام نخست وزيري انگليس نيز كنار برود.
به هرحال آقاي بلر يك دهه از نخست وزيري خود را با موفقيت پشت سرگذاشت ودر سياست هاي داخلي و خارجي تحولات و تغييرات گسترده اي را ايجاد نمود، اما آنچه دراينجا قابل بررسي است نقش مثبت آقاي بلر در مبارزه با تروريسم در افغانستان مي باشد. بعد از حادثه 11 سپتامبر آقاي بلر در مبارزه عليه تروريزم در كنار آمريكا قرار گرفت و از آن تاريخ تا امروز هزاران نيروهاي انگليسي در آشوب زده ترين منطقه افغانستان يعني ولايات هلمند، قنهار و ارزگان مشغول مبارزه با تروريسم هستند. آقای بلردر يك سخنراني گفته بود: «ما به این دلیل به افغانستان آمده ایم که مشکل افغانستان به مشکل جهانی تبدیل شده بود، ما متعهد هستیم که بخاطر مصونیت خودمان تا زمانی اینجا باشیم که به حضور ما نیاز است».
دولت انگليس در عين حالي كه 7 هزار نيروي نظامي در افغانستان دارد تا كنون صدها ميليون دالر به دولت و باز سازي افغانستان كمك كرده است و يكي از حاميان مهم دولت افغانستان مي باشد.اقاي بلر تلاش هاي زيادي را براي محو تروريسم از منطقه انجام داد، او طرح تغيير و تحول در مدارس ديني پاكستان را ريخت، تا شايد بتواند افراطيت مذهبي را كه به تروريسم تبديل شده است تغييردهد، به همين دليل سال گذشته باوعده بيش از 900ميليون دالر به پاكستان سفر كرد تا شايد بتواند تغيري در ساختار و مواد درسي اين مدارس ايجاد كند. آقاي بلر در مصاحبه اش اذعان داشت كه شيوه مبارزه با تروريزم را درپاكستان مانند آنچه كه در افغانستان جريان دارد، نمي توان دنبال كرد، بايد طرح و راهكار جديدي براي مبارزه با تروريزم در اين كشور جستجو نمود. طرح جديد بلر براي مبارزه با تروريزم در پاكستان داراي سه ركن اساسي بودكه عبارت بود از امتياز دادن به دولت پاكستان، مذاكره با علماء و روحانيون ميانه رو پاكستاني و كمك و حمايت از آنان و تغير سيستم و مواد درسي مدارس ديني در پاكستان در سايه كمك هاي هنگفت غرب به اين مدارس. اما متاسفانه اين طرح عملي نگرديد و مقامات پاكستان يا نكردند يا نتوانستند تغييرات اساسي را در متون درسي مدارس ديني پاكستان وارد آورد. بسياري از كارشناسان بدين باوربودند كه بلر و آقاي مشرف نمي تواند رونسانس ديني و يا نوع پروتستان مذهبي را در درون مدارس ديني پاكستان بوجود آورد كه از خشونت و تند روي دست بردارند.به همين دليل برخي از منتقدان بلر معتقد اند كه آقاي بلر به دولت پاكستان و آقاي مشرف بهاي زيادي داد در حالي كه اين كشور در مبازره با تروريسم صادقانه عمل نمي كرد و موضع دوپهلو داشت. آقای جوینده نماينده پارلمان افغانستان می گويد:« آقاي بلر همواره انتقادات مردم افغانستان، دولت افغانستان و جامعه جهانی را در ارتباط با نقش پاکستان در تقویت تروریسم در افغانستان، نادیده گرفت».
به هر حال با آن كه اين طرح به شكست انجاميد، آقاي بلر تلاش هاي زيادي را در اين راستا انجام داد كه قابل قدر است. چنانچه كه آقاي كرزي رییس جمهور افغانستان مي گويد: «آقای بلر از جمله ي دوستان بزرگ افغانستان است که بعد از آزادی افغانستان از چنگ تروریسم تاکنون هر لحظه با ما بوده است، هیچگاه افغانستان را فراموش نکرده و اقدامات زیادی را برای خوشی و خوشحالی مردم آن انجام داده است».
سربازان انگليسي در آشوب زده ترين نقطه افغانستان مشغول نبرد با شبه نظاميان القاعده و طالبان هستند، ولايات هلمند، قندهار و ارزگان از آشوب زده ترين ولايات افغانستان به شمار مي رود كه سربازان انگليسي با دشمنان امنيت و ثبات افغانستان مصاف مي دهند، در اين نبرد ها تعدادي از سربازان انگليس كشته شده اند، حضور نظامي انگليس در جنوب سبب گرديده است كه اين كشور در جمع اعضاي ناتو و نيز دولت افغانستان از جايگاه خاصي برخوردار باشند. هرچند كه مورد هدف قرار گرفته شدن تعدادي افراد غير نظامي، اعلام نيروهاي انگليسي ناتو در هلمند مبني برعدم تخريب مزارع خشخاش و نيز اتهام قاچاق سنگ هاي اورانيوم طبيعي از هلمند، سبب گرديد كه اين نيروها مورد انتقاد و اتهام قرار بگيرند اما با همه اين انتقادات نقش نيروهاي انگليسي را در مبارزه با تروريسم در هلمند نبايد ناديده گرفت. به همين دليل اين سئوال مطرح مي شود كه آيا جانشين بلر، آقاي گردون براون همين سياست را در افغانستان دنبال خواد كرد؟ آيا نيروهاي انگليسي هم چنان در هلمند و قندهار باقي خواهند ماند؟
كار شناسان سياسي بدين باورند كه سياست خارجي نخست وزير جديد انگليس آقاي گردون براوان تغيير زيادي نخواهد كرد و درمورد افغانستان همان راهي را خواهد پيمود كه اقاي بلر رفته است، اگر چنانچه تغييري در سياست خارجي انگليس پيش بيايد در مورد عراق خواهد بود نه افغانستان، زيرا گفته مي شود كه آقاي براون در مورد عراق سياست مشخصي را اعلام نكرده است و نيز كسي را به وزارت خاجه انصاب كرده است كه در خفا از جنگ در عراق و حمله سال گذشته اسرائیل به لبنان انتقاد کرده است. اما در افغانستان در عين حالي كه انگليس در اين كشور وظيفه سنگيني را در جنوب به عهده دارد مصمم به ادامه همان استراتژي سابق است. آقاي براون در اولين مصاحبه خود به عنوان نخست وزير انگليس برادامه حضور نظاميان كشورش در افغانستان تاكيد كرد و حضور اين كشور را درافغانستان با اهميت خواند. آقاي براون در مصاحبه با بي بي سي گفته است: درصدد است موضوع افغانستان را محور عملیات نظامی بریتانیا قرار دهد. اين سخنان نشان مي دهد كه مبارزه با تروريسم در افغانستان براي امريكا و انگليس اهميت حياتي دارد و اگرافغانستان يك بار ديگر در گرداب ناآرامي ها و آشوب ها فروبرود ممكن است يك بار ديگر اين كشور به لانه ترويست هاي بين المللي تبديل گردد و نيزادامه مبارزه با تروريسم به يك تعهد بين المللي تبديل شده است كه دولت انگليس نمي تواند ازآن شانه خالي كند.به همين دليل سياست اين كشورهمچنان در برابر مبارزه با تروريسم و حمايت از دولت افغانستان ادامه پيدا خواهد كرد.
.