محمداسحاق فياض
سناريوي مهاجران همچنان ادامه دارد
نزديك يك ماه مي شود كه ايران با شدت تمام مهاجرين افغاني را به صورت اجبار از كشورش اخراج مي كنند، اكنون اين مسئله به يك مشكل بزرگ براي دولت افغانستان تبديل گرديده است، زيرا اين دولت توان پذيراي انبوهي از مهاجران بدون ترين سرپناه را ندارد.از سوي ديگر دولت ايران نيز استدلال مي كنند كه حضور مهاجران افغاني درايران سبب بيكاري دهها هزار جوان ايراني گرديده است و تعدادي از اين مهاجران اقدام به فعاليت هاي غير قانوني و قاچاق مي كنند.
البته نسبت به آماري كه خود ايرانيان از تعداد مهاجرين افغان اعلام مي كنند، در صد جرم و جنايت ميان مهاجران افغاني به مراتب نسبت به ايرانيان با توجه به ميزان جمعيت ايرانيان اندك است. با آنكه كوچك ترين جرم و خلاف اتباع افغاني چند برابر درايران بزگ مي شود، اما اگر به روزنامه ها وهفته نامه هاي كه اخبار و گزارش حوداث جنايي را منتشر ميكنند توجه شود، مهاجران افغاني در ايران سالم ترين افرادي هستند كه كمترين جرم را مرتكب مي گردند. اين كه مقامات پوليس ايراني براي توجيه كارهاي شان اين اتهامات را نسبت به مهاجران افغاني وارد مي كنند، بيايند فقط به مدت يك ماه صدها حوادث جنايي را بررسي كنند كه در طول يك ماه رخ داده است و آن گاه بررسي كنند كه چند تاي آنها را مهاجران افغاني مرتكب شده اند؟ طبيعي است كه اگر يك افغاني كوچك ترين جرمي را مرتكب شود فورا در رسانه هاي مخلتف خبري انعكاس پيدا مي كند، پس چگونه است كه مقامات پوليس ايران چشم بسته در مصاحبه هاي شان چنين اتهاماتي را نسبت به مهاجران افغاني وارد مي كنند. طبيعي است كه اين اتهامات بي اساس جز اين كه كينه و نفرت را ميان دو ملت بوجود آورد و ميان دو ملتي كه با هم تاريخ مشترك، فرهنگ مشترك و زبان مشترك دارند، فاصله اندازد نتيجه ديگري به دنبال نخواهد داشت.
مقامات وزارت كشور ايران ادعا دارند كه حدود يك ميليون مهاجرافغاني فاقد مدرك درايران مشغول كار هستند، و اين نيروها بخشي بزرگي از اشتغال را در ايران تصاحب كرده اند و در نتيجه دهها هزار ايراني بيكار مانده اند. اينكه واقعا يك ميليون مهاجر افغاني فاقد مدرك در ايران با شد، هنوز دليل و مدرك روشني از سوي مقامات ايراني ارايه نشده است و فقط ادعايي بيش نيست، زيرا آنها نيز هيچ گونه مدركي در دست ندارند كه مشخص شود كه چه تعداد مهاجر فاقد مدرك افغاني در ايران زندگي ميكنند؛ اما جاي تعجب از ناحيه مقامات افغاني است كه چشم بسته آمارادعايي ايرانيان را پذيرفته اند بدون اين كه در اين مورد تحقيقي انجام داده باشند.
اما در مورد اين كه كار گران افغاني فرصت هاي شغلي را ازآنان گرفته است، بايد پذيرفت كه كار فرمايان كارگر افغاني را به دليل وجدان كاري درست و تلاش زيادي كه مي كنند و مزد كمي كه در يافت مي كنند،نسبت به كار گرايراني ترجيح مي دهند و از طرف ديگر افغانها كارهاي را درايران انجام مي دهند كه بسياري ازايرانيان نه توان شان را دارند و نه حاضرند چنين شغل هايي را انجام بدهند.طبيعي است كار فرمايان ايراني اگربراي شان اين امكان وجود داشته باشد كه از كارگران ايراني استفاده كنند، به دليل حس ناسيوليستي كه دارند، حاضر نيستند يك نفر افغاني را در كارخانه شان راه بدهند، اما از آنجايي كه كارگران ايراني يا اين كار هارا انجام نمي دهند و يا به اين ميزان دست مزد اندك قانع نيستند، به ناچار از كارگران افغاني استفاده مي كنند. اين آمار نشان مي دهد كه كار فرمايان ايراني حاضرند جريمه بپردازند اما دست از كار گر افغاني نكشند. طبق گفته حسن صالحی مرام، مدیر کل اشتغال اتباع خارجی وزارت کار ايران، در گفتگو با همين خبرگزاری(ایسنا) گفته است: در سال گذشته به کارفرمایانی که از کارگران افغاني استفاده می کردند 200 میلیارد تومان برگه جریمه صادر کرده و کارفرمایان ایرانی 800 میلیون تومان از این جریمه را پرداخت کرده اند. این تعداد برگه جریمه از 120 هزار مورد بازرسی صادر شده و در این بازرسی ها 150 هزار کارگر افغاني غیر مجاز را شناسایی كرده اند. اوهشدار داده است، کسانی که ازكار گران افغاني استفاده مي كنند،کارفرمایان متخلف نامیده شوند و آنان به ازای هر کارگر افغاني روزانه 30 هزار تومان جریمه می شوند و در صورتی که در بازرسی های بعدی این کارگران همچنان در همان کارگاه مشاهده شوند به ازای هر روز 30هزار تومان دیگر به جریمه این کارفرمایان اضافه خواهد شد.
بعد ازيك ماه كه از اخراج گسترده افغانها مي گذرد تعداد زيادي از كارخانه هاي ايراني دهها ميليون تومان ضرر كرده اند، در برخي از كارخانه ها كه كارگران ايراني را جايگزين كارگران افغاني كرده بودند، بعد از چند روز كار را رهاكرده اند و كار فرمايان به ناچار بارديگر از كارگران افغاني استفاده كرده اند.
آنچه تاكنون گفته آمديم روشن مي شود كه حضور افغانها در ايران نه تنها ضرري به براي آنان دارد بلكه براي رونق اقتصادي ايران سودهاي كلاني رابراي آنان به بار مي آورد. به هر حال مقامات ايراني با ناديده گرفتن همه اين مزايا و مسايل و مشكلات داخلي و اجتماعي افغانستان، تصميم گرفته است مهاجران افغان را ازايران اخراج نمايد. آقاي مصطفي پورمحمدي وزير داخله ايران در يك مصاحبه تلويزيوني گفت، اخراج اجباري مهاجران افغان ازيران به هيچ وجه كاهش نمي يابد. او گفت افغانها بايد به كشورشان برگردند و روند اخراج آنها بدون اتلاف وقت دنبال خواهد شد. هم چنين احمد حسینی، مدیرکل امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت داخله ایران در مصاحبه با بي بي سي گفته است که وزارت داخله ایران تصمیم گرفته تا یکبار و برای همیشه مساله کارگران غیر قانونی افغان را در ایران حل کند.
اين سخنان زماني گفته شده است كه پيش از اين آقاي صفري معاون وزارت خارجه ايران به عنوان نماينده آقاي احمدي نژاد رئيس جمهورايران به كابل سفر كرده بود.
آقاي صفري در ديدار با حامد كرزي رئيس جمهورافغانستان گفت كه محمود احمدي نژاد رييس جمهوري ايران، با توجه به شرايط و امكانات موجود افغانستان، با بازگشت تدريجي و منظم افغانها موافقت كرده است.در ديداري كه وي با وزير خارجه افغانستان داشت، قول داد كه روند بازگشت مهاجرين افغاني از ايران كند شود.
وزير امور خارجه افغانستان نيز در اين ديدار مشکلات ناشي از خروج دسته جمعي مهاجرين افغان از ايران به افغانستان را توضيح داد و خواستار آن شد تا با در نظر داشت روابط دوستانه بين دو کشور، اين روند به گونه اي تنظيم شود تا از بروز مشکلات جلوگيري به عمل آيد.آقاي صفري نيز در اين ديدار قول داد كه ايران روند اخراج اجباري مهاجرين بدون مدرك را به حدي کاهش ميدهد که قابل قبول براي افغانستان باشد و اقداماتي را در پيش مي گيرد تا در جابجايي آنها در افغانستان کمک شود.آقای صفری همچنین تعهد کرده كه سفارتخانه ایران در کابل شرایط سهل تری را برای متقاضیان ویزای ایران فراهم خواهد کرد تا افغانها در زمینه دریافت ویزابه اين كشور، با مشکلات زیادی روبرو نشوند.
پس از سفرآقاي صفري به كابل، سخنگوي رياست جمهوري اعلام كرد كه بزودي هياتي متشكل از نمايندگان وزارت خانه هاي خارجه و عودت مهاجرين به سرپرستي معين وزارت عودت مهاجرين جهت بررسي مشكلات مهاجرين و گفتگو با مقامات ايران عازم آن كشورخواهد شد اين دعوت ازمقامات ايراني صورت گرفته تا در ايران سفر نموده و در اين رابطه به گفتگو بپر دازند. او هم چنين يادآور شد كه با هيات ايراني درمورد ضرب وشتم وآزارو اذيت مهاجرين با صراحت گفتگوشده است.
با توجه به اين اظهارات انتظار مي رفت روند اخراج مهاجران ازايران كاهش پيدا كند وديگر مهاجرين توهين و مورد ضرب و شتم قرار نگيرد، اما متاسفانه از اروگاههاي داخل ايران كه در آن هزاران مهاجرافغاني جمع آوري گرديده اند خبر هاي غم انگيزي مي ميرسد. تعدداي از اين مهاجران بر اثر ضرب و شتم و يا تراكم بيش از حد مهاجران در يك اتاق بر اثر خفگي و يا ضرب و شتم جان باخته اند. مرگي كه نه مي توان سندي ارايه داد ونه خبري از آن را در مطبوعات و رسانه ها داد.
اما اين سفر در عين حالي كه انعكاس زيادي در رسانه ها پيدا كرد، در داخل ايران هيچ گونه تاثيري نداشت، وزير داخله ايران اقاي مصطفي پورمحمدي و اقاي حسيني مدير كل اداره اتباع خارجي در ايران تمام حرف هاي آقاي صفري را رد كرد و اعلام نمود كه روند اخراج اجباري مهاجران به هيچ وجه كاهش نمي يابد، وزير داخله ايران در مصاحبه خود تاكيد كرد افغانها بايد از ايران اخراج شود و اين روند كاهش پيدا نمي كند و اقاي حسيني گفت که وزارت داخله ایران تصمیم گرفته تا یکبار و برای همیشه مساله کارگران غیر قانونی افغان را در ایران حل کند.
حال اگر بنا باشد كه ايران تصميم گرفته باشد كه امسال مسئله مهاجرين فاقد مدرك افغاني را براي هميشه از ايران حل كند، پس اين كشور براي چه به كابل نماينده فرستاده است تا و ي هم قول بدهد كه دولت ايران اخراج مهاجران را به اندازه اي كاهش مي دهد كه مورد قبول دولت افغانستان باشد!
آيا اين سفر ترميم روابط سياسي و فرهنگي ميان دو كشور است يا بازي ديپلماتيك؟ آيا مقامات ايراني نسبت به روند اخراج ونحوه برخورد با مهاجران افغاني با يك ديگر اختلاف دارند، طوري كه وزارت خارجه ايران يك سياست را دنبال مي كند و وزارت هاي اطلاعات و داخله ايران سياست ديگر را؟
آنچه در قدم اول از دو موضع متفاوت يادشده بدست مي آيد اين است كه مقامات ايراني موضع مشخصي را در قبال افغانستان ندارند، اين نوع موضع گيري در گذشته نيز از سوي ايرانيان در قبال افغانستان مرسوم و معمول بوده است، عده اي با اهانت و برخوردتند و نسنجيده در رابطه با افغانستان و مهاجرين موضع گرفته اند و عده اي ديگر به پيشينه روابط تاريخي و سياسي و اشتراكات فرهنگي، زباني و تاريخي احترام گذاشته و خواهان اتخاذ سياست معقول درقبال مهاجرين و افغانستان بوده اند. بنا براين وقتي معاون وزير خارجه ايران به كابل سفر كرده در واقع از سياست مشترك ميان مقامات ايراني پيروي نمي كرده است بلكه ازهمان سياسيتي نمايندگي مي كرده كه وزارت خاجه ايران در پيش رودارد، نه دفتر رياست جمهوري و يا وزارت داخله ايران.
اكنون با توجه با اين وضعيت اين سئوال مطرح مي شود كه آيا سفر هيئت افغاني سودي را براي مهاجران افغاني بدنبال خواهد داشت؟ طبيعي است كه اگر وزارت داخله روي همان موضعي در مصاحبه هاي شان تاكيدكردند پا فشاري نمايند،هيئت افغاني با دست خالي باز خواهند گشت و هيچ نتيجه اي از اين مذاكرات نخواهد گرفت. اما اگر آنان بار ديگر سياست وزارت خارجه ايران را در قبال مهاجرين مد نظر قرار دهند آن وقت مي شودبا اين مقامات به گفتگو نشست و مسئله مهاجران با مقامات ايراني از طريق مذاكره حل و فصل كرد.
قراربود اين هيئت به زودي به ايران سفر نمايد و وضعيت را از نزديك مشاهده نمايد، اما همين موضع دو گانه سبب شده است كه آمدن اين هيئت به ايران نيز بتاخير بيافتد. وباز هم در صورتي كه اين هيئت به ايران سفر كنند آيا مقامات ايراني اين اجازه را به آنان ميدهند كه اين هئيت به اردوگاههاي كه مهاجران گردآوري ميكنند باز ديد نمايند و با آنان به تنهايي و بدور از چشم ماموران ايراني با مهاجران دستگير شده صحبت نمايند يانه؟
به هرحال درامه غم انگيز مهاجران افغاني همچنان ادامه دارد و براي آن پاياني تصور نمي گردد، زيرا پايان درامه زماني ممكن است كه دولت افغانستان براي همه اتباع خود كار، نان و خانه تهيه نمايد، امري كه با توجه به وضعيت متزلزل و نا آرام افغانستان از جمله محالات به شمار مي رود.