پيام عيد
به هر عيد بروم دعا بخوانم
به صبح وپيشن وفردا بخوانم
هنوز آواره ام د رشهرمرد م
نماز عيد را کجا بخوانم .
خجسته عيد سعيد فطرراازصميم قلب تبريک وتهنيت عرض مينمايم !
آرزودارم که ايام عيد دنياي ازصفا وصميميت را به کانون خانوادگي تان به آرمغان بياوردودرخارج ازفاميل موفقيت وبهروزي هاي فراواني رانصيب شويد .
مهاجر بسته غم داره در پشت
سياهي د ر برابر باد د ر مشت
درآن ويرانه مرمي خسته اش کرد
درين غمخانه غمها خواهدش کشت.
نه آن سرچشمه صبح صفا ماند
نه آن آينه ي فردا نما ما ند
ازآن اميد که درکنج دلم بود
به شهردل فقط زخم بجا ماند .
پرستوکوچ کرد راه سفر شد
بنفشه ها همه زيرو زبرشد
جوانه هاهمه درباغ وبوستان
ديدي آ خربه چشم بد نظرشد .
بلي !
عيد آمد وعيدها رفت ولي بااندوه ودرد که مردم ستم کشيده افغانستان هنوزکه هنوزاست درانبوه ازمشکلات غرق وبا کوه ازناباوري وستم کاري دست وپنجه نرم ميکنند .
کاش …
کاش ميديديم که د يگرجنگ نبود
هيچ کسي اززندگي دل تنگ نبود
ميشکست بازاررنگ وبنگ ها
هيچ کجا ي غرش تفنگ نبود
کاش مي شد آ د مها دلشا د بود
خانه هاي شهر ما آبا د بود
ميد يد يم بر آسمان نيلگون
کينه وبغض ها بد ست باد بود.
کاش ميديدي کسي غمگين نبود
خانه خا نه قصه ي از کين نبود
ميسرود هرکس نوايي دوستي
قلبهاي آدمها پر کين نبود .
کاش بينم مرد مان خندان شود
غصه ها ازديد ها پنهان شود
اي خدا يا کي ببينم د ر وطن
صلح سرود کود ک گريان شود .
کاش می شد جنگ را تهديد کرد
دوستي ها را تا ابد تمد يد کرد
کاش می شد اي خداي لا يزال
حرف وعمل رابهم نزد يک کرد.
کاش قلبها درد پنهانی نداشت
چهره ها هرگز پریشانی نداشت
کاش می شد راه صلح ودوستي
بی خطر پیمود و قربانی نداشت.