نیلاب سلام
گزارش
همایش بزرگداشت از کارکرد ها و شخصیت علمی، ادبی و فرهنگی کشور کاندیدای اکادمسین، داکتر اسد الله حبیب
در آلمان
یک سوی تالار را آیینه جای دیوار پوشیده بود. اگر به آن به چشم یک سمبول نگاه کنیم، میتوان گفت، در آن شب ، تاریکی و تنگ نظری جا برای روشنی و فراخ نگری خالی کرده بود.
این " آیینه خانه " انسان را در وابسته گی با انگاره ای که زیر آن دانشوران، سخنوران، خامه ـ پردازان، پژوهشگران، ژورنالیستان، هنرمندان، فرهنگیان و فرهنگ دوستان در آن جا حضور به هم میرساندند، بی اختیار به شهر آیینه، بیدل و حبیب میبرد.
ز نقش پای تو کایینه دار آینه است
بساط روی زمین را بهار آینه است
بیدل
" آینه دار "ان آن شب در صدد تجلی در خور شخصیت و علمیت خامه پرداز، سخنور، پژوهشگر، ترجمان، بیدل شناس سرشناس، استاد سترگ و بی بدیل که محبوبیت ادبی،علمی و فرهنگی او مرز ها پشت سر گذاشته است، کاندیدای اکادمسین داکتر اسدالله حبیب بودند.
به هر جا نظر می انداختی، چهره های حاکی از عشق را میدیدی؛ عاشق به افغانستان، عاشق به ادب،عاشق به سخن، عاشق به قلم، عاشق به هنر و عاشق به عشق.
به یکبار می پنداشتی، گیتی پر است از انسان های از این دست. گیتی همین است. زندگی چنین است.
شام بهارینه ای بود، 21 اپریل سال2007 : موسم سبزی ها و شگفتن ها و امید بر دل بستن ها.
در یکی از تالار های زیبای شهر هامبورگ ارادتمندان، دوستان و شاگردان داکتر اسدالله حبیب همایش با شکوه را به پاس تجلیل از شخصیت، کارکرد ها و عرق سایی های استاد در راه دست یافتن به افتخارات سترگ برای ملت و فرهنگ پر بار افغانستان برپا داشته بودند.
جمعی سنگین و متینی گرد هم آمده بودند. شمار آنها نزدیک به سه صد تن میرسید. عطر تن فضای آن شب تا دیر ها بر بستر یاد ها خواهد ماند؛ عطر دل انگیز دیدار هم دلان و صاحبنظران که حتا از سرزمین های دور دست زحمت سفر را بر خویش هموار کرده بودند به پاس ادای احترام به استاد بزرگ.
همایش در چهار بخش تنظیم گشته بود:
بخش صحبت ها و سخن زدن ها پیرامون زند گی و کارکرد های داکتر اسدالله حبیب؛
بخش بر خوانی پیام ها عنوانی داکتر اسدالله حبیب؛
بخش دکلمۀ اشعار داکتر اسدالله حبیب؛
و بخش پرداخت به موسیقی.
ساعت های هشت شام، که دگر سالون پر گشته بود، همایش با گردانند گی خانم ماریا اختری گویندۀ موفق آغاز گشت.
صحبت پیرامون زندگی و آفرينشها وپژوهشهای کاندیدای اکادمسین داکتر اسدالله حبیب
نخست، داکتر حمیدالله مفید، مدیر مسئوول مجله ای کلمه، طنز نویس و مولانا پرداز رشته ای سخن را به دست گرفت و صحبت روشنی انداز و مفصلی را پیرامون زندگی و کارکرد های داکتر اسدالله حبیب در همواری کشور و جهان ارایه نمود که با بیوگرافی تصویری استاد به ابتکار داکتر اسد بدیع همراهی میشد.
داکتر حمید الله مفید در وابسته گی با اشتراک استاد در کنفرانس های جهانی چنین گفت:
« در سال 1982 در نشست چهارمین مجمع جهانی نویسندگان در شهر صوفیه سهم گرفتند ، که در همین کنفرانس با نویسنده نامور ترکیه طنز نویس طناز فقید عزیز نسین آشنایی حاصل کردند .
در سال 1977 در سمپوزیوم جهانی سالگرد علامه سید جمال الدین افغانی برگذار شده در کابل سهم چشمگیر و برازنده داشتند.
در سال 1986 در کار کنگرس روشنفکران و صلح جهانی در وارسا پایتخت کشور پولند سهم درخشان گرفتند .
در سال 1987 به نمایندگی از دانشمندان افغان در کار کنفرانس علمی میراث آسیایی هند در شهر دهلی کشور هندوستان درخشیدند .»
و پس از باشندگی استاد در آلمان، اشتراک و یاری وی در کنفرانس های گوناگون ادبی و علمی، چنین بر شماری شد:
« هموندی در همایش فرهنگیان ایران ( زبان فارسی دری) در اروپا
سهمگیری در نشست های خانه فرهنگی نیما در برلین وشناسایی اثار و اندیشه مولانا عبد القادر بیدل دهلوی و در 1999 در نشست شناسایی فرهنگ و کلتور افغانستان در قرن 20 در همایش دومی آن.
سهم ارزنده و گویا در سمینار فرهنگی ادبیات دری در افغانستان برگذار شده در شهر همسفورت کشور هالند در سال2000.
سهمگیری فعال و برازنده در کار عرس بیدل که به ابتکار جامعهء افغانان مقیم لندن بتاریخ 20.04.2002 راه اندازی شده بود .
سهمگیری درخشان در کار عرس بیدل که از جانب فرهنگیان افغان در هالند بتاریخ 18.05.2002 راه اندازی شده بود .
رهنمایی و سهمگیری فعالانه در کار عرس بیدل که از جانب شورای زنان افغان در آلمان در نوامبر سال 2002 برگذار شده بود.
سهم فعالانه ، رهنمایی و تهیه مواد آموزشی تشریح و توضیح شعر های بیدل برای استادان و شاگردان دیپارتمنت فارسی دانشکدهء ادبیات دانشگاه وینیز ایتالیا و دوبار مسافرت به همین منظور به دعوت رئیس بخش ، پروفیسور زیپولی به کشور ایتالیا.
سهم ارزنده ودرخشان در عرس مولانا که از جانب همایش فرهنگی افغانان مقیم اطریش در شهر وین بتاریخ 03.04.03راه اندازی شده بود .
کمک به سمینار آموزش زبان مادری که از جانب بخش آموزش و پرورش شهر مالموی سویدن تدارک شده بود .
سهم فعال ارزنده و پر درخشش در کار کنفرانس جهانی بیدل دهلوی که در کشور ایران در نوامبر سال 2006 از جانب دولت جمهوری اسلامی ایران تدارک شده بود .»
و همچنان در وابسته گی با نایل آمدن کاندیدای اکادمسین داکتر اسد الله حبیب، به یک سلسله جوایز و القاب علمی داکتر حمید مفید چنین ادامه داد:
« در سال 1956 جایزه نخست داستانهای کوتاه در میان نویسندگان جوان افغانستان .
در سال 1958 جایزه اول نگارش داستان کوتاه
در سال 1982 جایزه ادبی – تحقیقی پیر روشان .
در سال 1986 لقب علمی کاندیدای اکادمیسین
در سال 1989 جایزه بیهقی ، جایزه اول اتحادیه نویسندگان افغانستان».
سپس داکتر احمد لقا نجم ، صاحب امتیاز مجله ای کلمه، دانشمند و ستاره شناس زبردست کشور صحبت همه جانبه و در خور توجه را در رابطه با پژوهش های چشمگیر ادبی و علمی استاد انجام داد.
محترم دستگیر نایل، داستان نویس، مقاله نگار و شاعر که از کشور هالند تشریف آورده بود، سخنان در خور اهمیت در مورد قصه نویسی و داستان پردازی استاد زد و از خاطرات گره خوردۀ خودش با این شخصیت و انگاره تعریف کرد.
محترم نجیب برید، مدیر مسؤول مجله ای پرستو ها، که از کشور دنمارک تشریف آورده بود، یک تن دگر از صحبت کننده گان بود. او زیر نام " در کوچه باغ های شعر حبیب "، گام در راه این دنیای تصویر پردازی ها و نازک خیالی ها زده، اشاره به سوی یکی از توانمندی های برجسته ای استاد نمود.
محترم وهاب فایز، نام آشنا برای بیدل دوستان و سخن دوستان که با حلقه ای بیدل دوستان و بیدل خوانان همچنان از کشور هالند کوله بار سفر را بر پشت نهاده و راهی دیار " هامبورگی ها " گشته بود، در رابطه با بیدل شناسی و کار کرد های داکتر اسد الله حبیب در زمینه ای پژوهش حال و آثار بیدل سخنانی چند بر لب راند. او از دیدار که در سال جاری با استاد در همایش بزرگی در کشور هالند داشت، سخن زد و مخمس سروده ای خودش را بر این غزل استاد:
گفتند، روزگار دگر میشود، نشد
شام غریب نیز سحر میشود، نشد
بر خواند که با استقبال گرم حاضرین رو به رو گردید.
محترم عبدالوکیل کوچی، شاعر و شخصیت فرهنگی ، در ضمن که پیام شاد باش عنوانی
داکتر اسد الله حبیب را به خوانش گرفت، شعری را که به استقبال از آن شب سروده بود، بر خواند که مورد توجه اشتراک کننده گان قرار گرفت.
محترم قامت عطا زای، پیشکش کننده ای تار نمای روزنه و یک تن از خدمتگزاران باغستان فرهنگ ما به تعریف خاطراتش در وابسته گی با آشنایی او با اشعار بیدل و شخصیت و اشعار داکتر اسدالله حبیب پرداخت.
محترم هارون یوسفی، طنز نویس، ژورنالیست و متصدی برنامه های ستودیوی شماره هفت از لندن تشریف آورده بود که سرگذشت دوستی پیشینه اش را با استاد به سبک و شیوه ای خودش تعریف کرد.
بر خوانی پیام ها عنوانی داکتر اسدالله حبیب
در این بخش پیام های شاد باش به ترتیب توسط ماریا اختری، انانسر همایش به خوانش گرفته شد:
پیام محترم داکتر اکرم عثمان، داستان نویس و اندیشمند سرشناس کشور؛
پیام محترم ببرک وسا، موسیقیدان چیره دست و چهره ای درخشان که هم اکنون رهبری یا دریژوری آرکستر بزرگی را در جنوب آلمان به عهده دارد؛
پیام محترم رحیم الله جرمی، فرهنگی و مدیر مسئوول مجله ای روزگار، که به دو زبان دری و نارویجی در ناروه به چاپ میرسد؛
پیام احمد شاه قادری، موسس انسامبل جوانان افغان در هامبورگ؛
پیام های دگر نظر به ذیقی وقت به خوانش گرفته نشدند.
دکلمۀ اشعار داکتر اسدالله حبیب
و اما، آن شب خاطره برانگیز زمانی در اوج نازک خیالی و سخن پردازی رسید که سخن از شعر و شعر خوانی بالا شد. میز مدوری ترتیب داده شد و نوبت رسید به دکلمه ای اشعار دلپذیر شاعر وارسته، داکتر اسدالله حبیب:
دختر شب گیسوان زر افشانش را رها کرد؛ آن چنان که عطرش به جان های فرزانه دلان و عاشقان رسید.
تالار سراپا هوش شد و گوش؛ اشعار دل افروز استاد نای گشت و بر لبان دکلماتوران
" قیامت نغمه يی " بر پا کرد. اشعار سپید میهنی و غزل های ناب استاد چنین آغاز گشتند:
عزیز الله علی زاده
بهاران و درختان دیار ما ز هم دور اند
چه دانستم که روزی کوه
چنان تندیس بودا
- لب ز وعظ افتاب گرم خواهد بست ...
اسدالله محبی
«بشنو از نی چون کایت میکند
وز جدایی ها شکایت میکند »
من نیم نالان شده در دشت کر
در جهان ناله های بی اثر...
زرلشت حبیب
در غروب تشنه و خونین دشت
بته خاری را پریشان دیده ای؟
مرغ تنها مانده ای بی سر پناه
شامگاهی زیر باران دیده ای؟...
نیلاب سلام
نگاه میکند امشب چه آهوانه به سویم
فتاد لرزه به دستم، پرید می به گلویم
ز اضطراب من او خنده ها کند که نداند
من از زمان ازل عاشق نگاه نکویم...
عطا زی قامت
وطنم قصۀ غمگینی است
بر همه بادیه و جنگل و دشت
که نوشتن نتوان...
زرلشت حبیب
درین زمان ز مروت نشان نخواهی یافت
چو گوهریست که در هر دکان نخواهی یافت
زبان عشق یکی و زان جنگ هزار
برای قصه ای دل ترجمان نخواهی یافت
نیلاب سلام
بشر مباد که پایش به آسمان برسد
بشر مباد به سایر ستارگان برسد
یکی ستاره ز دستش شدست برکۀ خون
چه ها کشند که پایش به دیگران برسد...
همین که دیوان خوانش اشعار به پایان رسید، کف زدن های پی در پی حاضران یک بار دگر مهربانی را به دستان نازک دختر شب سپرد.
ثریا حبیب، خانم استاد، هنوز در اوج مهمان نوازی بود. بهرام حبیب، پسر استاد، به همه کس سر میزد. او در همه جا بود و هر کس پرسشی داشت، به وی مراجعه میکرد. چهرۀ زیبای مریم حبیب، دختر استاد، غرق غرور از آن همه ستایش و تجلیل از پدر گرامیش گشته بود.
پرداخت به موسیقی
پس از صرف غذای شب و رد و بدل گفته های تازه و پیشینه میان دوستان تازه و دیرینه، غذای روح راهش را در دل شب باز کرد:
ماه جهان افروز من از من چرا رنجیده ای؟
همچون شقایق ها مرا از دشت غم ها چیده ای
فواد پوپل، آواز خوان خوش آواز و با ذوق این غزل استاد را با زیبایی خاص در جامه ای آهنگ خواند و مهمانان هریک " شقایق " دل های شان را " از دشت غم چیدند " .
سپس فصیح الله، آواز خوان پرکار و خوب آهنگ های زیبایی را به اجرا در آورد که با کف زدن ها بدرقه گردید.
برهان، یکی دگر از چهره های جوان و با استعداد در دریای موسیقی بود که با احساس خاص آهنگ های چند را تقدیم هنر دوستان نمود.
فرشته سما آوازخوان جوان و خوب، غزل پر شوری استاد :
در بزم آمد از چمن، با عطر سرد یاسمن + ازحرف خوش شکرشکن ، سويش نگاه مرد وزن
را تصنیف ساخته و اجرا کرد که با استقبال گرم مواجه گردید.
و در این جا رشته ای سخن و موسیقی به دست هنرمند زبردست و شاعر همیشه عاشق
داکتر اسد بدیع، رسید.
اسد بدیع سخنش را با شعری از خودش آغاز کرد و تحسین اشتراک کننده گان را بر انگیخت. او سخنانی چند به رسم ادای احترام و محبت خدمت داکتر اسد الله حبیب زده و به زمزمه ای آهنگ
« دلم امشب هوای یار کرده، ویرانم...» پرداخت. آهنگ های وی با کف زدن های آتشین علاقمندان آواز و هنرش بدرقه گردید.
و در اخیر شاعر دل ها، کاندیدای اکادمسین داکتر اسد الله حبیب،با صحبت پر بارش که با مناجات خواجه عبدالله انصاری، پیر هرات گشایش یافت، ( چکیده ای سخنان ارزشمند استاد گران ارج را که حین صحبت استاد یادداشت نموده ام، در این جا می آورم. بی گمان خالی از لغزش نیست که از آن بابت پوزش میخواهم) دست اندرکاران این همایش را چنین نواخت:
« الهی،نه ظالمی که گویم زینهار و نه مرا به تو حقی که گویم بیار
چون اول برداشتی، آخر فرو مگذار. مهمان تو ام، چنانکه خواهی میدار.
امشب و درچنين شبها ، نه از شخص بزرگداشت به عمل می آید، بلکه از کلام و از قلم تجلیل به عمل می آید.
در انجيل آمده است که : « اول کلمه بود وکلمه نزدخدا بود ....»
خداوند جان وخرد درقرآن کريم گفته است : نون والقلم ومايسطرون ونيز علم بالقلم علم الانسان مالم يعلم .
آن چه ماندگاراست ، چکيدۀ انديشه ها وخامه هاست .
چه بزرگ مردان عرصۀ فرهنگ که رفتند و صدای شان را می شنويم ، چون رشحۀ قلم شان ،
به قول بيدل :
صداييست پيچيده درکاينات
که پرکرده ازخويش ظرف جهات
فروغ خوب گفته بود:
« پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنیست» و
«تنها صداست، که میماند»، نگارۀ احساسها و واکنش تپش قلبها میماند.
مسرت من امشب به خاطر آن است که جمعی ازانديشه ورزان وخامه وران در این جا جمع شده اند
که عشق شان را به فرهنگ نشان دهند .
چنین اقدامی ستايش سزاوار است . ما ملت با تاریخ هزاران ساله وادبياتی چنان پربار وکهن زمانی سزاوار چنین اقدامی استيم .
من باور پیدا میکنم که هنوز دست ما از دامن سنایی ها، مولانا ها، فردوسی ها جدا نشده است. ما در بوستان هستیم. ما در گلستان هستیم. ما ازحديقه برنيامده ايم و با همه درد وداغ هجرت ، از شعر، ادب و معنویت جدانشده ایم.
این قایق زرین را شخص بسیار جوان به آب انداخت. دیگران پارویش زدند .
اندیشه و فکر چنین همایشی از جانب یک جوان فرهنگی، شاگرد من، اهل ذوق، ادبیات و قلم،
وحید واعظ زاده، در میان جمیعت سرایت داده شد. از او سپاسگزارم.
دوستم، شاعر ، آوازخوان و کمپوزیتور و بالاتر از همه طبیب و درمانگر درد های جسمی و روحی ، داکتر اسد بدیع از سویس، شب ها و روز ها زحمت کشید و برنامه را سر تا پا ترتیب داد. بیوگرافی تصویری به ابتکار او به روی پرده آمد. تمام ترتیب و تنظیم را او به دوش داشته است.
دوست بسیار عزیزم داکتر حمید مفید، مدیر مسئوول مجلۀ کلمه زیاد زحمت کشید و کار کرد.
نیلاب سلام، شاگردم، روز ها قطره قطره عروض، بدیع، بیان، کنایه، مجاز و مرسل یاد گرفت. اشعار بیدل را نزدم خواند و یاد گرفت؛ دکلماتور بسیار خوب، شانه داد و این قایق را به پیش برد.
من سپاسگزارم از حضور پروفیسور احمد لقا نجم، دانشمند، پژوهشگر، ستاره شناس بسیار خوب، صاحب امتیاز مجلۀ کلمه.
سپاسگزار هستم از حضور نامداران، آقای دستگیر نایل، داستان نویس و شاعر که با دوستان از راه دور از هالند تشریف آوردند و مایه ای قوت قلبم گشتند.
حضور دوستان، وهاب فایز از هالند با حلقه ای مریدان ابوالمعانی بیدل و نجیب برید با فرهنگیان مقیم هالند مایه ای سر افزاری من بوده است.
از زرلشت حبیب سپاسگزارم به خاطر دکلمه ای زیبای شعر.
از هارون یوسفی که از لندن تشریف آورد، سپاسگزارم.
در عرصه ای موسیقی، دوستان، هر کدام سهم گرفتند و محبت کردند: فواد پوپل، فصیح الله، خانم فرشته شاگرد مکتب بیدل، مردی مانند برهان که هم در نواختن طبله و هم در آواز خوانی سهم خوب گرفت.
فواد طاهری، با نواختن زیبای ویلون، به آهنگ ها احساس بیشتر بخشید.
سی دی های که در میز ها توضیح شدند، محصول زحمات آقای عطا زای قامت بود.
رفیع قادری و همکارانش در بخش کمره و فیلم همکاری کردند و دگر دوستانی که زحمت کشیدند، از هر کدام سپاسگزارم.
اما کی میتوانست، همایش را با متانت، فصاحت و بلاغت ماریا اختری، پیش برد؛ مایۀ
سر افرازی برای همه ای ما و شما گشت که ازش سپاسگزارم.
از خانم و فرزندانم به خاطر مهربانی های شان سپاسگزارم.
و ازشما ، همۀ شما فرهنگيان مهمان يا مهمانان فرهنگی که امشب ، اين سالون را با حضور خويش چراغان ساختيد سپاس گزارم ... .»
در پایان همدلان عکس های یادگاری با کاندیدای اکادمسین، داکتر اسد الله حبیب، گرفتند.
همایش ساعت سه شب، در حالی که مهمانان، هر کدام بار دگر دست استاد را به گرمی می فشردند و احساس خوشنودی شان را در رابطه با جریان همایش ابراز میداشتند، به پایان رسید.
دختر شب، گیسوانش را بست و دامن رنگین ابریشمینش را " شکست ". دفتر چه ای نگاه آن شبینش را بست و همچون نسیم سبک بال راهی دیارش گشت. و اما، عطر بدنش آن چنان همه را مدهوش ساخته بود: هنوز که هنوز است، تا یادی از آن شب زنده میگردد، از همه جا بوی مشک و عنبر می آید.
هامبورگ، می 2007
نیلاب سلام
پی نوشت
عزیزان که مایل به آشنایی با مندرجات آثار، شگرد ها و ترجمه های کاندیدای اکادمسین،
داکتر اسد الله حبیب باشند، میتوانند، در این جا آنها را به خوانش گیرند. این بر شماری ها از نبشته ای داکتر حمید الله مفید که در شب همایش ایراد گردید، بر گرفته شده است.
کتابهای پژوهشی ادبی و تاريخی :
1_ بيدل _ شاعرزمانه ها ، نشردانشگاه کابل ، 1985
2 _ راه گورکی در زندگی و هنر ، کابل ، 1364 ( 1985 م )
3_ ادبيات دری در نيمه نخستين سده بيستم ، دانشگاه کابل ، 1987 و چاپ دوم ، پشاور ، 1381 (2002 م )
4_ ديدار با سپيده ، مجموعه مقاله های پژوهشی درباره ادبيات و هنر ، نشربيهقی ، کابل ،
5 _ ويژگيهای داستانی شاهنامه ، نشر بيهقی ، کابل ، 1989
6_ بيدل و چهار عنصر ، نشر وزارت تحصيلات عالی افغانستان ، کابل ، 1989
7_ دوره امانی ، پژوهشی در وضع فرهنگی اجتماعی زمان امير امان الله ،نشر اکادمی علوم افغانستان ، کابل ، 1990 م
8 _ دستورزبان دری ، ويانا ، 2004 ، چاپ دوم ، کابل ، زمستان 1383
9_ واژه نامه شعر بيدل ، هامبورگ ، 2005
مقاله ها :
1_ تذکره و تذکره نويسان زبان فارسی ، مجله عرفان ، کابل ، 1342 ( 1963م )
2_ بيدل شناسی دراتحاد شوروی ، مجله ادب( نشريه دانشکده ادبيات ) ، کابل ، 1352
( 1973م ) که در « سی مقاله درباره بيدل » ، کابل ، 1365 نيز به چاپ رسيد .
3 _ زيست نامه بيدل ازلابلای چهار عنصر ، مجله خراسان ( نشريه اکادمی علوم ) ، 1360 ، چاپ دوباره در « سی مقاله درباره بيدل » گردآورده پاک فر ، کابل ، 1365
( 1986 م )
4_ جنگنامه سرايی درادبيات دری ، مجله خراسان ،کابل ، 1361 ( 1982م )
5_ درباره نکات و اشارات و حکايات بيدل ، مجله « خلقهای آسياو افريقا » ، مسکو ، 1973 (به زبان روسی )
6_ ادبيات معاصر دری ، سالنامه ، کابل ، 1360 ( 1981 م )
7 _ درباره ادبيات معاصر دری_ نظريات وپيشنهاد ها ، ادب ، کابل ، 1355_56
( 1976_77 م)
8_ بيدلی که من می شناسم ،روزنامه انيس ، 1356 ( 1977م )
9 _ تأثيرافکار سيد جمال الدين افغانی برادبيات معاصر دری ، مجله عرفان ، 1356 (1977م )
10_ واکنشهای عاطفی فردوسی درشاهنامه ، مجله « حجت » ، شماره 5 سال 2 ، 1370
(1991م) ، کابل
11 _ درباره معنای چند بيت ابوالمعانی بيدل ، مجله « حجت » ، شماره 8 ، سال 2 ، 1370
(1991م ) ، کابل
12 _ تجلی شاعرانه اساطير و روايات تاريخی درقصايد ناصرخسرو ، مجله « حجت » ، کابل ، 1370 ( 1991 م)
13- مولانا جلال الدين محمد و واژه « خاموش» ، مجله « پديده » ،
14_ ارمغان بيدل از سفر کوهستان بيرات ( سيری در طور معرفت ) ، نشريه « کلمه » شماره های 3و4 سال يکم ، 1381 ( جون واگست 2002)
15 _ سکته يا دی اتوماتايزيشن درشعربيدل ، مجله پديده ، شماره 7 سال2 ، دسمبر2004 لندن
16 _ شعربيدل ، زبان گفتار و فرهنگ مردم ، وبسايت « فردا » ، سال 2005
و چون پيشگفتاری در کتاب واژه نامه شعر بيدل ، هامبورگ ، 2005
17 _ عبدالقادر بيدل ، درقلمرو تيوری ادبيات و نقد ادبی ، وبسايت« فردا » همان سال .
Il mondo e il suo Creatore di Asadullah Habib 18 _
I concetti chiave Il canzoniere dell’ alba di Asadullah Habib e Riccardo Zipoli
درکتاب ترجمه پنجاه غزل ميرزا عبدالقادر بيدل به زبان ايتاليايی ، ميلان ، 1997
ترجمه ها ازانگليسی و روسی :
1_ مقاله تحقيقی ( شيوه تحقيق و نوشتن مقاله های معياری علمی ) با اشتراک استاد نکهت سعيدی ، مجله « عرفان » ، کابل ، 1347_48 ( 1968_ 69 م )
2_ مقدمه بر داستان کوتاه ، ( بااشتراک استاد نکهت سعيدی ) ، مجله « ادب » ، کابل ، 1347_48 ( 1968_69 م )
3 _ انواع نگارش ، مجله « عرفان » ، کابل ، 1360 ( 1981م)
ترجمه ها ازروسی :
1_ تاريخ احمد شاهی و مولف آن ، نوشته سيد مرادوف ، مجله « آريانا » ، کابل ، 1353 _54 ( 1974_ 75 م )
2_ تاريخ مسعودی و مولف آن ، مجله « آريانا » ، کابل ، 1354_55 ( 1975_76 م )
3_ ليوتولستوی آيينه انقلاب روس ، کابل 1362 (1983م)
رمانهای کوتاه و مجموعه های داستان کوتاه :
1_ سپيداندام ( رمان کوتاه ) ، کابل ، 1344 ( 1965م )
2_ سه مزدور ، گزيده 10 داستان کوتاه ، کابل ، 1967 و چاپ دوم ، کابل 1988
3_ داسها و دستها ( رمان کوتاه ) ، بيهقی ، کابل ، 1984
4_آخرين آرزو ، گزيده 13 داستان کوتاه ويک نمايشنامه و يک فلم نامه ، انجمن نويسندگان افغانستان ، کابل ،1364 ( 1986م )
5_ نظرگل ( داستان ميانه يا رمان کوتاه ) ، کابل ، 1987
نمايشنامه ها :
1_ شب و شلاق ، درسال1979 با دايرکت حميد جليا برسن کابل تياتر به نمايش گذاشته شد .
2_ خشم خلق ، درسال1358( 1980) با دايرکت حميد جليا برسن کابل تياتر نمايش داده شد . و درهمان سال درمجله « ژوندون » انتشاريافت و سپس در مجموعه داستانهای « آخرين آرزو » به چاپ رسيد .
دفترهای شعری :
1_ خط سرخ ، کابل 1362 (1984 م )
2_ وداع با تاريکی ، کابل 1364 (1987)
3_ آتش درنارنجزار ، کولن ، 2001
جوايز و القاب علمی و عضويت درمجامع علمی
1_ 1956جايزهاول داستان کوتاه نويسی ، برگزارشده از جانب روزنامه انيس ، بانگارش داستان کوتاه آفتاب گرفتگی .
2_ 1982 جايزه اول داستان کوتاه نويسی درکشور .
3_ 1986 جايزه « پيرروشان » برای بهترين کتاب پژوهشی سال .
4_ 1986 دريافت لقب کانديدای اکادميسين اکادمی علوم افغانستان .
5_ 1989 جايزه « بيهقی » برای خدمت چند بعدی به فرهنگ : تدريس ادبيات ، پژوهشهای ادبی ، ترجمه ازانگليسی و روسی ، داستان نويسی و سرايش شعر .
6_ 1997 شمول به عضويت مجمع ايرانشناسان اروپا .
ترجمة آثار به زبانهای ديگر
1_ آيدن _ مجموعه داستانهای کوتاه ، بزبان روسی ، مسکو 1972
2_ آيدن _ ترجمه اوزبيکی ، نشرات غفورغلام ، تاشکند ، 1982
3_ پايان غم بزرگ _ مجموعه داستانهای کوتاه و دودرامه ( خشم خلق و شب و شلاق ) به روسی ، مسکو 1986
4_ وداع با تاريکی _ مجموعه شعرها به زبان بلغارِيايی ، صوفيه ، 1986
5_ دو داستان در کتاب افغانستان ، سلسله « داستان سرايان معاصرجهان » به زبان آلمانی ، توبينگن ، بازل 1979
»Afghanistan , Moderne Erzäler der Welt , Tübingen, Basel,1979