نویسنده : مهرالدین مشید
نقش خراسانیهادرشگوفایی تمدن اسلامی
پس ازظهوراسلام خراسان ازجمله کشورهایی بودکه مردم آن دین اسلام راپذیرفتند و بعد از پذیرفتن اسلام خدمات شایانی برای رشد وارتقای تمدن اسلامی انجام دادند . خراسان یکی ازارکان مهم تمدن بزرگ اسلامی گردیدندومردان اندیشمند وفرهیخته یی ازاین سرزمین قدبرافراشتند وبا آبیاری کردن تمدم اسلامی نه تنها آنرابه باروبرگ بنشاندند؛ بلکه به همت دانشمندان ومتفکران مسلمان خراسان بودکه تمدن درخشان اسلامی چون افتابی درافق گیتی طلوع نمودومردمان جهان ازشرق تاغرب ازروشنی رهایی بخش وعدالت پسندآن بهره مندگردیدند.
فتح خراسان به وسیلۀ لشکرعرب زمانی ممکن گردیدکه خراسانیهااسلام راپذیرفتند؛ درحالیکه عربها طی لشکرکشیهای بزرگی موفق به فتح خراسان نگردیدند ، چنانچه مقاومت وجنگاوری کابل شاهان برهمنی ویا رایان کابلی دربرابرلشکرعرب قریب به دو قرن نمایانگر این واقعیت است . پس ازپذیرش اسلام به وسیلۀ مردم خراسان درقرن اول هجری بودکه دین اسلام تاآخرقرن دوم هجری درسراسرخراسان پخش شد وبه زودترین فرصت خراسانیها بااساسات دین اسلام آشنایی پیداکردند.
درخون خراسانیهاازگذشته های دوربدینسوخردگرایی وآزاداندیشی خلط بود. این روحیه درروشنایی تفکردینی وآزاد اندیشی اسلامی قوای تازه یی گرفت وبامنطق خردگرایانۀ اسلامی چنان گرۀ محکم خورد که مردان بزرگ ونام آوری درسرزمین خراسان ظهورکردندکه هرکدام آنهادرعرصۀ فقه ، تفسیر، منطق ، اصول ، کلام ، فلسفه ، هیئت ، نجوم ، ریاضی ، هندسه وطب سرآمد روزگارخویش گردیدند ودرحوزه های علوم نامبرده آثارماندگاری ازخودبرجاگذاشتند.
نویسنده گان ومورخانی که ازقرن سوم هجری به بعد به نگارش تاریخ آغازکردند. به نقش خراسانیها درعلم ، فلسفه ، صنعت وتجارت اشارات زیادی کرده اند . ازجمله به نوشته های مورخ شهیرعرب "ابن الفقیه" میتوان اشاره کرد که میگوید :" خراسانیها درعلم ، صنعت وتجارت سرامدروزگاران... مردم خراسان دلیروشجاع هستند . اینها فیروزبن یزدگرد وهمچنین کسری بن قبادبن هرمزرا کشتندودولت را ازبزرگترین ملوک اموی جداکردند ... "و به ادامه نوشته است "... خراسان دردورۀ اسلام ازطرف عربهابه جنگ وصلح فتح شدوباردیگراستعدادوقابلیت طبیعی ودرایت خراسانی درامورسیاسی وعلوم وفنون آشکارگردیدوخراسان نسبت به سایرممالک اسلامی بیشترمردان مشهور، علما ، امرا وسلاطین نامداری پرروش داد... " درواقع خراسان تاهجوم چنگیزنسبت به سایرممالک اسلامی بیشتردرتمدن وترقی دورۀ اسلامی پرتوافشانی میکرد.
خراسانیها درقرن دوم هجری به زبان عربی دسترسی کامل پیداکردندوباتبحرفکری عظیمی که داشتند پس ازآشنایی به زبان عرب به تفسیر، حدیث وفقه پرداختند و رجال نامداری رابه جامعۀ آنروزتقدیم کردند. درنتیجۀ فتح کشورهای زیاد بدست مسلمانان زمینۀ تماس فرهنگها وتمدنهای گوناگون شرق و غرب فراهم شد وزمینۀ آمیزش ملتهای مختلف بیشترمساعدگردید. پس ازاین اختلاط میان ملتهای گوناگون چون : خراسان ، ماوارانهر،فارس ،عرب ،مصر ، شام وامتهای دیگری چون یهود ، نصرانی ، زردشتی ، بودایی وغیره بنای تمدن اسلامی ریخته شد که خراسانیها درساختن این تمدن چنان نقش موثروسازندۀ بازی کردندکه هرگزنمیتوان ازاین نقش آنهاچشم پوشی کرد؛ زیراکه خراسانیها قبل ازآن هم باعلوم ریاضی ، نجوم ، طب ، علوم طبیعی ، فلسفه منطق کلام تاریخ و جغرافییا اگاهی فراوان داشتند . خراسانیان زمانیکه به اسلام گرویدند .، این اگاهی ها در سایۀ ارزش های اسلامی رشد و ارتقای بیشتر یافت ؛ زیراکه خراسانیها از قدیم مردم تحول طلب و ترقی خواه بودند . در آن زمان که درک میکردند ، تمدن موجودۀ آنها در حال زوال است و یا توانایی سازنده گی و تحرک خود را از دست داده است . به صورت فوری دست به کار میشدند و برای احیا و باز سازی تمدن خود اقدام جدی مینمودند.
این روحیه سبب شد که در زمان اسلام خراسانیها بیشتر از خود فهم و اگاهی تبارز دادند و رجال نامدار و نوابغ مشهوری چون فارابی، ابن سینا، ذکریای رازی و البیرونی را در حو زۀ فلسفه و طبابت و رابعۀ عدویه ، سنایی غزنوی ، عطار نیشاپوری ، جلال الدین بلخی ، عین القضات همدانی ، علی هجویری و غیره را در عرصه عرفان و به همین گونه در حوزه های دیگر علوم مردانی بزرگی در خراسان عرض وجود کرد. اینها نه تنها به وسیلۀ ترجمه از پهلوی به عربی تهذیب ، فرهنگ و تمدن خراسان را وارد تمدن اسلامی گردانیدند و با برگردانی آثار سانسگریت به عربی فرهنگ و تمدن ولایت های شرقی خود را که همانا الهیات هندی بود، برای مردم عرب نیز معرفی کردند . از این طریق تمدن اسلامی را غنامند تر گردانیدند و عربها را با افکار گوناگون آشنا ساختند.
خراسانیها پس از آموختن زبان های یونانی سریانی هندی قبطی و عربی به همکاری دانشمندان عرب توانستد تا فلسفۀ یونان ، فلسفه افلاطونیان جدید ، فلسفه و الهیات خراسان شرقی یعنی هند و تعالیم زردشتی خراسان و تعالیم دینی یهود و نصارا را در فلسفآ دوره اسلامی داخل نمایند و با کارو تلاش خستگی نا پذیر تمدن اسلامی را رشد دادند.
نیاز های روز افزون خلفا به تداوی و از سوی هم نیاز های فرهنگی جامعۀ جدید اسلامی عرب ها را برای اموزش طبابت یونانی و پسانتر به فلسفۀ سبب شدتا خراسانیها درتوسعۀ علم طبابت و آموزش های فلسفی از عرب ها پیش قدم تر شوند و در انتقال آگاهی هایی چون طب، حساب ، منطق، موسیقی، هیئت ، نجوم ، هندسه ، ریاضی ، فلسفه و غیره از یونان به سرزمین های اسلامی سهم مهم تری بگیرند.
جدال های دینی میان مسلمان ها و زردشتی ها ، یهودی ها ، مسیحی ها و دیگر ادیان مسلمانان را وادار گردانید تا به مناظره و مباحثه رو بیاورند و برای مناظره بهتر به منطق و کلام رو آوردند که علمای معتزلی درین زمینه پیش قدم شدند و در مناظره با علمای زردشتی وارد بحث های داغی گردیدند. این جر و بحث های دوامدار سبب شد تا کتابی زیرنام "ردجهمیه " برضداتباع بن صفوان خراسانی نوشته شود.
درراستای تحولات مزبورابرمردانی درخراسان ظهورکردندودرتمدن اسلامی چنان تاثیرژرف ازخودبه جاگذاشتند که تمدن اسلامی را ازمحدودۀ عربی بودن آن بیرون کردند وتمدنی را پیریزی کردند که میتوان آنرا تمدن شرق خواند . به همین گونه درحوزۀ فلسفه هم تحولات بزرگی را رونماگردانیدند ، درواقع فلسفۀ شرقی رانه تنهابازسازی دوباره کردند ؛ بلکه این فلسفه راغنی تر وبالنده ترنیزگردانیدند، بحث های تازه ییرا وارد فلسفه گردانیدند ومفاهیم جدیدی چون عرض ، ماهیت ، حادث وقدیم درحوزۀ فلسفه وکلام مطرح شد وفلسفۀ اسلامی به نحوی هویت مستقل خویش راپیداکرد.
نعمان بن ثابت مشهوربه امام اعظم پیشوای ملیونهامسلمان درسال 80 هجری درکوفه تولدشد ، پدرش ثابت درانباروزوطی جدش درکابل متولدشده بودوخودش درسال 150 هجری دربغداددرگذشت . وی که دراصل ازخواجه سیاران پروان (1)میباشد وجدش درگذشته هاخراسان رابه قصد عراق ترک کرده بود . امام ابوحنیفه که پیشۀ پدررانیزدنبال مینمود . درکناراین وظیفه بنابرعلاقه ییکه به آموزش داشت ، به زودی به زبان عرب آشنایی حاصل کرد ودرعلوم فقه ، حدیث ، تفسیروکلام پیشرفتهای چشمگیری نمود. این زمانی بودکه هنوز از ورد عربها به خراسان بیشترازپنجاه سال نگذشته بود. این مردخراسانی الاصل توانست که به حیث بزرگترین پیشوای دینی ملیونهامسلمان جهان عرض اندام نماید ودرحوزۀ فقه اجتهادات گسترده یی نمود. بااساسگذاری اصل استقرا ، استحباب واستحسان پس ازاصل اجماع وقیاس فقۀ اسلامی را وارد مرحلۀ تازه گردانید. برای گشودن بن بستهای فقهی دراسلام تلاشهای وسیعی نمود و دربسا موارد عبادی ، سیاسی واقتصادی دست به اجتهاد زد وبا وضع کردن شماری قاعده های فقهی روابط عبادی واقتصادی مسلمانان راتوسعه داد. وی دراین راه چنان به صورت پیگیرکارکرد که مخالفانش ناآگاهانه ویرا متهم به زیاده روی ازپیامبردراسلام کرده اند؛ درحالیکه اجتهاد او برمبنای اصول محکم قرآنکریم وحدیث پیامبر(ص ) استوار بود. دشمنان اسلام بدون آگاهی ازاصول وفروع دین ویرا ناحق متهم به زیاده روی ازاسلام کرده اند. ؛ درحالیکه وی با تبحرعلمی وژرف اندیشی والایی که داشت . درحوزه های گوناگون دینی دست به اجتهاد زد ونشان داد که اسلام دین همه زمانه هااست ، درهرزمانی ظرفیت بالنده گی وتحول وقدرت پاسخگوی به نیازهای گوناگون زنده گی رادارد.
امام اعظم مرد برهانی واستدلالی بود ؛ چنانچه امام شافعی میگوید: " هرگاه امام اعظم ادعاکند که بااستدلال قادراست تاستون خانه ییرا طلا ثابت نماید . وی ازچنان توانایی عقلی وبرهانی برخورداراست که من آنرامی پذیرم ". (2)
امام اعظم دارای شخصیت چندین بعدی بود، ازجملۀ بنیانگذاران علم کلام درجهان اسلام به شماررفته است وکتاب فقه اکبراوگویای خوبی برکلامی بودن اومیباشد.
ازمردان نامی دیگری چون ابوعبدالرحمن عبداله مشهوربه ابن مبارک مروزی یکی ازبزرگترین محدثین ومشهورترین متقیان زمان خودبود ومولف کتاب " الزهدوالرقایق" یکی ازقدیمی ترین کتاب حدیث میباشد. وی درسال 181 هجری به عمر63 سالگی وفات نمود.
ابراهیم بن طهان باشانی هراتی محدث معروف اسلامی درسال 161 هجری درمکه وفات کرد. ابن منذرابراهیم خرامی نیشاپوری وپسرش ابوبکر محمدبن ابراهیم مولف کتاب " الاشراف " هر دو ازمشاهیرفقها بودند که اولی درسال 236 هجری ودومی درسال 309 هجری وفات یافتند. ابوبکرمحمدبن اسحاق ابن خزیمۀ نیشاپوری ازجمله محدثین وفقهای دیگرمشهورقرن چهارم هجری است که درسال323هجری وفات کرد. ابوبکرعبداله بن محمد نیشاپوری مولف کتاب " مزین " متوفادرسال 238هجری یکی دیگرازفقهای معروف قرن سوم هجری است.
به همین گونه ازفقهای دیگری چون ابوااسحاق سغدی ، ابراهیم بن یعقوب جوزجانی مدرس درمکه ، مدینه و بصره وفات درسال 259هجری ، ابراهیم بن ابی طالب نیشاپوری حافظ جیدقرآنکریم متوفا درسال295هجری ، ابراهیم ادهم صوفی معروف وازامیرزاده گان بلخ متوفا درسال 162هجری ، ابوحفص حداد عمربن سلمه نیشاپوری صوفی مشهورقرن سوم متوفا درسال 264هجری ، ابوسلیمان موسی بن سلیمان الجوزجانی ازمشاهیرمذهب احناف ومولف کتاب " مسایل الاصول والامالی " متوفا درسال 200هجری ، ابراهیم بن رستم مروی ازیاران ابوحنیفه وروایت کنندۀ کتاب " النوادر" ، محمد بن حسن شیبانی متوفا درسال211هجری ، الحافظ ابی عبدااله محمد بن نصیرالمروزی شافعی مذهب متوفا درسال 294هجری صاحب " مسند" درحدیث وازمشهورترین علمای حدیث وبعد ازصحابۀ پیامبراجمع واضبط احادیث ، ابو داود سجستانی بن سلیمان بن اشعث بن اسحاق سیستانی متولد202هجری صاحب سنن معروف که دارای مرتبۀ چهارم درکتب حدیث ششگانه میباشد، متوفی 275هجری ، ابی حاتم سجستانی سهل بن محمد مولف کتاب "بسیارفوت" متولد سال 250هجری ، امام مسلم عربی الاصل نیشاپوری متوفا261هجری ازائمۀ حدیث وصاحب کتاب مسلم ودارای رتبۀ دوم درکتابهای احادیث وبالاخره امام احمد حنبل بن هلال مروزی پس ازآن بغدادی ازبزرگان محد ثین ، فقهاوصاحب مذهب ومولفات متعدد متوفا درسال261هجری ومحمدبن اکرام بن عراق بن خرابه المکنی مشهوربه ابوعبدااله زرنجی هرکدام ازجملۀ محدثین وفقهای معروف ودارای تالیفات بیشمارهستند. مردان نامبرده درحوزۀ فقه سرامدروزگارخویش بودند وکتابهای بزرگ ومشهورحدیث راجمع آوری نمودند وبرای توسعۀ فقه اسلامی کوشیدند ودرگسترش فقه اسلامی حتا نسبت به دانشمندان عرب سبقت جستند وشماری دارای مذهب وصاحب تقلید گردیدند.
خراسانیها نه تنها درحوزۀ فقه ، حدیث وتفسیربه صورت چشمگیری پیش رفتند، و درشعروادب دری استعداد شایانی ازخودنشان دادند ودرآن ها نفوذ کردند؛ بلکه درتمام علوم وفنون آن عصرتاثیرگذاشتند ودانشمندان نامی یی به دنیای علم اهداکردند. ازجمله میتوان ازدانشمندان بزرگ جهان اسلام ابوموسی جابربن حیان خراسانی یاد کرد که بنیانگذارعلم کیمیا است ودارای تالیفات اضافه تراز500کتاب ازجمله کتاب " الخالص " و" الخواص " دربخش کیمیاودرحوزۀ های علوم گوناگون دبگرمیباشد. وی ازچنان دانش بلند وفهم تند برخوردار بود که دارای شهرت افسانه یی گردیده بود ودرسال 160هجری وفات کرد.(2) چنانچه ابن ندیم درکتاب "الفهرست " نوشته است : ابن حیان درمورد مذاهب مختلف ... وعلوم وفنون گوناگون تالیفات ونوشته های زیادی دارد... اودراصل ازخراسان بود ودرحدود120 هجری درطوس ایران تولد یافت وتاعصرمامون به صورت تقریبی هشتاد سال زیست کرد " جابردرتمام علوم به ویژه درکیمیا شهرتی بسزا پیدا کرد وکتاب های زیادی به رشتۀ تحریردرآورد. اواولین کسی است که مواد گوگرد را ساخت وطریقۀ جداکردن طلاازنقره راازراۀ ذوب نمودن پیشکش جامعۀ آنوقت نمود ومادۀ منجمد از"کلورونقره "((AgCl رادرتعامل بامحلول نمک طعام مورد کاوش قرارداد. همچنان وی اولین کسی میباشدکه موازنۀ معادلات کیمیاوی راابتکارنمود. (3)
محمدبن موسی خوارزمی یکی دیگرازبزرگان ریاضی واولین نویسندۀ کتاب "جبرومقابله " است که درقرن سوم میزیست . وی باکشف معادلۀ درجه دوم برای حل معادلات دومجهوله به کشف بزرگی درریاضی نایل آمد و بزرگترین مانع رابرای فتح بابهای پیچیدۀ ریاضی ازمیان برد .هرگاه اواین معادله راکشف نمیکرد ، شاید کشف انسان درحوزۀ ریاضی والجبردربخش های لمت ، مشتق انتیگرال ومعادلات تفاضلی خیلی به عقب می افتاد وعلمای بعدی ریاضی پیشرفتهای علمی خویش را مرهون کاروتلاش محمدبن موسی میدانند. چنانچه درکتاب "سپیده یی پس ازشب " آمده است :" ... اورامامون خلیفۀ عباسی به هدف تحقیقات درراس هیئت علمی به خراسان فرستاد. موصوف به تمام علوم وفنون دسترسی داشت ؛ امااواولین دانشمندی است که علم الجبررابه شکل مستقل وجدا ازعلم حساب مورد استفاده قرارداد وکلمۀ "الجبر" رابه عنوان نام یکی ازعلوم مهم شهرت جهانی داد. وی مبتکراصلی بحث ها ومطالعات الجبری است که اکنون درمکاتب ومدارس ثانوی دنیا تدریس میگردد.
ابونصرمحمد فارابی درحدود 870میلادی درفاراب تولد یافت ودراصل اوترکی ویا فارسی تبارمی باشد. وی فیلسوف وریاضی دان ماهری بود که شهرتش تمام عالم راپرنمود . بعدازارسطو به عنوان معلم ثانی ملقب شد. چنانکه درهنروموسیقی نیزدسترسی داشت ویک آلۀ موسیقی رابه نام قانون اختراع کرد. اودارای تالیفات فراوان است که کتاب اوزیرعنوان " الممنوع من المولفات فارابی " درسال 1907 میلادی درمصربه چاپ رسید. وازکتابهای دیگراوچون " مقالة فی العقل " ، تحصیل الاسعادة " ، "رسالة فی اثبات المفارقات " و" آراء مدینة الفاضلة " که ازدولت نمونۀ انسانی درآن سخن رفته است ، ازاومیباشد. کتاب آخری اوراآقای"دیتریسی " به زبان عربی نشرکرد وبعدها آنرا آقای "لیدن" دانشمند آلمانی درسال 1895به زبان آلمانی ترجمه نمود. همچنان کتاب "احصاءالعلوم "وی به زبان لاتینی ترجمه شده است ودرقاهره ومادرید انتشاریافته اند. فارابی درسال 950 میلادی وفات نمود.
ابوعبداله محمدبن جابربن سنان بتانی ازدانشمندان بزرگ فلک شناس وریاضی دان به شماررفته است واولین کسی است که علم مثلثات را درخدمت فلک شناسی قرارداد. این دانشمند بزرگ اسلامی درسال 850 میلادی دربتان ازنواحی جران در نزدیکیهای نهربلخ به دنیا آمد وحیاتش را وقف تحقیقات علمی کرد. آقای "لالاند" وی راازجملۀ بیست عالم فلک شناس دنیاخوانده است . چنانکه " کاجوری " و" هالیه " دانشمندان غربی اورابه عنوان توانمندترین دانشمند ستاره شناسی توصیف کرده اند وبرخی پژوهشگران ویرا"بطلیموس عرب" لقب داده اند. (4)
ابوبکررازی (864-932) ازاهل ری وازبزرگان حکما ودانشمندان عصر خودبود ودرحدودسال 864میلادی درمنطقۀ " ری " چشم به جهان گشوداین فرزانه فرزند خراسان نه تنهادرعلم طب لقب جالینوس راکمایی کرده بود ، چنانچه ابن ابواصعبه ویرا به چنین لقبی میخواند. وی دربخشهای حکمت ، علوم وادب پژوهش های زیادی کرد . وی دوختن وپیوند دادن جراحات بطنی وغیره رابه واسطۀ تارهای عود برای اولین بارمورد تجربه قرارداد واو اولین شخص بودکه میان چیچک وسرخکان فرق قایل شد. وی درریاضیات ، کیمیا، طب وغیره تالیفات بی شماری دارد که ازجمله کتابهای "حاوی " و"الطب المنصوری " اومورد توجه خاص درمدارس ودانشگاه ها بوده است . وی درترکیب ادویه وعناصرتخصص ویژه یی داشت و درردیف اولین کیمیا دانان زمان خود به حساب میرفت و درتاریخ کیمیا مقام ارجمندی دارد.
شیخ الرییس ابوعلی حسین بن عبدالله ابن سینا (980-1037) یکی ازدانشمندان کم نظیردنیا به ویژه درجهان اسلام به شمارمیرود. چنانکه "سارطون" میگوید : " ابن سینا ازبزرگترین علمای اسلام ومشاهیرجهان اسلام است (5). پدرش ازساکنین اصلی بلخ بود ودرروزگارسامانیان به بخارا مهاجرت نمود. ابن سینا به قولی درحوالی بخارا وبه قول صحیح تری دربلخ متولدشد. وی ازدوران جوانی به تحصیل علاقمند بود، چنانچه درسن ده سالگی قرآنکریم راحفظ کرد وبه فراگیری فقه ، منطق ، نجوم ، ریاضی وطب پرداخت . وی پس ازمطالعه کتاب فارابی شیفتۀ حکمت دربخش ماورای طبیعت گردید ، چنانکه به قول خودش چهل مرتبه کتاب فارابی راخواند، به تحقیق مسایل پیچیدۀ فلسفه رو آورد وبه نقداصول طب وکشف معالجه همت گماشت واولین کسی بود که بیماری "اکاستوما" راکشف کرد وازتوبرکلوزشش وانتقال این بیماری سخن گفت . وی دربیماری عصبی وجلدی تخصص پیداکرد.
ابن سینا درحدود 450 کتاب دربخشهای گوناگون فلسفه ، طب ، ریاضی ، نجوم ، هیئت ، ادب وشعر دارد که میتوان از آن جمله از کتابهای وی به نامهای شفا ، قانون ، حی بن یقطان ، دانشنامۀ علایی ، اشارات وتنبیهات ، نجات ، حکمت المشرقیه ، زنده گینامه ، حکمتۀ المشرقیه ، حکمتۀ الاشراق ، رسالة الطیروغیره یاد آورشد. وی بانوشتن آثارنامبرده درحوزۀ فلسفه ، حکمت مشاء ، فلسفۀ اشراق وسایرعلوم مثبت تحولات چشمگیری را رونما گردانید که بعدها دانشمندان اروپایی ازآنها استفاده های بزرگی کردند. گفتنی است که حتا دانشمندان اروپایی درحوزه ها ودانشگاه های اروپایی باتقلیدازابن سینا عمامه به سرخودمی بستند.(6)
ابوریحان محمد بن احمدبیرونی (973-1048) دربیرون درحوالی خوارزم متولدشد وی ازدانشمندان پیش ازخود چون موسی بن شاکروسه فرزندش محمد ، احمدو حسن که دارای نبوغ فکری بودند ودربخش های میخانیک ، فلک شناسی ، وریاضی بانوشتن کتابهایی چون " الحیل " ، "حرکة الفلک الالی " ، "المخروطات " ، "الشکل الهندسی "، "الجزء " ،" الشکل المدورالمستطیل " وغیره تحولات شگرفی رابه بارآوردند ، به صورت فراوان بهره برد . علم مثلثات راپایه گذاری نمود وازجملۀ چهره های درخشان درمیان دانشمندان شرق وغرب به حساب رفته است. چنانکه "سخاو"خاورشناس معروف درمورد بیرونی نوشته است :" بیرونی را تاریخ چنان عقلی وبزرگ میشناسد که اوازتوانایی وقدرت شگفت انگیزی درعرصۀ بحث وپژوهش علمی برخورداربود" . هم چنان شرق شناس امریکایی"اریوبول " میگوید :" میسزد که نام نامی بیرونی درقطاردانشمندان بزرگ عالم، جایگاۀ بلندی رااحرازنماید .. وتکمیل هرتحقیقاتی درحوزه های ریاضیات ، فلک ، جغرافیا، علوم انسانی ومعدنی بدون اعتراف به سهم بزرگ وی دراین همه علوم امری محال ودورازامکان به نظرمیرسد. " (7) اوباتالیفاتی چون " الآثارلباقیه عن القرون الخالیة " درمورد تقویم ، سنه ها واعیاد ملل گوناگون شرق وغرب ، "تحقیق ماللهند" پیرامون اخبار، عادات واخلاق هندیها ، " التفهیم لاوایل صناعة التنجیم " وقانون مسعودی درمورد هیئت ، هندسه ونجوم درحوزۀ علوم مختلف انقلاب بزرگی آورد. (8)
به همین گونه ازشخصیتهای دیگرخراسانی چون ابومعشرمنجم معروف بلخی متوفا درسال272هجری ، ابن قتیبه مروزی و ابومحمدعبدالله بن مسلم میتوان یادآورشدکه کاملترین نمونۀ علمای خراسانی وجامع ترین نمایندۀ علوم وفنون قرن سوم هجری میباشند. وی ازمشاهیرنحویان وبزرگان علمای لغت بود ودرشعر ، ادب ، حدیث ، فقه ، تاریخ وعقاید دینی تبحرعلمی داشت. وی دارای تالیفات بی شماری چون آداب قرائت ، ادب الکاتب ، اصلاح غلط ابی عبیده ، تاویل مختلف الحدیث التفقیه ، تقویم اللسان ، جامع الخوالکبیر ، جامع الخوالصغیر، الجوابات الحاضره ، کتاب فی الدلایل النبوة ، کتاب فی خلق الانسان ، دیوان کتاب طبقات الشعرا ، عیون االخبار، کتاب الاشربه ، کتاب فی غریب الحدیث والقرآن ، کتاب الافراء ، کتاب الخیل ، کتاب المسیروالقداح ، کتاب مشکلات القرآن والمعارف وغیره میتوان یادآورشد که هرکدام درحوزۀ های مختلف علوم تحولات ژرفی را درآینده ها به بارآوردند ودرغنای تمدن اسلامی نقش بسزابازی نمودند.
مردانی درخراسان عرض وجودکردندکه درشعروادب عربی نیزتاثیرات زیادبه جاگذاشتند . ازجمله میتوان ازبشارتخارستانی یکی ازمشهورترین شعرای ملی خراسان یاد آورشد که ازسراینده گان مشهورزبان عرب است . وی شاعری مغرور و بی ترس بود. عجم رابه ترک موالات عرب تحریک میکرد ( موالات رسمی بودکه عجمی ها برای رهایی ازتحقیرمتعصبین عرب خود را به یکی ازموالات قبایل معروف عرب می سپردند وبه آن قبیله خود رامنسوب مینمودند.)
این شاعرجسورونابینای خراسان 1200 قصیدۀ عربی سرود ؛ ولی بعد ازآنکه خلیفۀ عباسی مهدی اورا درسال168هجری به اتهام زندقه به ضرب تازیانه اعدام کرد . قسمت بزرگی ازاشعاراونیزازمیان رفت .
ابوعطا سندی یکی دیگرازازشعرای قرن سوم هجری است که به زبان عربی اشعارزیادی سروده است ومانند پدرش "الکن " مورد نفرت شاهان عباسی قرارداشت ؛ زیراکه اوهمیشه استبداد خلفای عباسی را مورد انتقاد قرارمیداد ومردم را برضد آنها تحریک میکرد. ابوالفضل احمد بن ابی طاهرطیفورخراسانی صاحب کتاب " المشهوروالمنظوم " است که شاعری فاضل وعالم زبان عرب بود ودرسال 200هجری دربغداد و فات کرد.
عبدالله یکی دیگرازفضلا و دانشمندان خراسان بود که درخط، شعروادب دستی توانا داشت . وی درشعرظلم وناجوانمردی خلفای عباسی را افشامیکرد ، عظمت نیاکان خود را وصف مینمود و از راد مردیهای ابومسلم وطاهرسخن میگفت. شمشیرداران خراسان را که درراۀ خدا سرداده بودند، موردتحسین قرارمیداد ومردانگی خراسانیها را تقدیرونامردی خلفای عباسی رامذمت مینمود.
درقرن سوم هجری مردان نام آوری درعرصۀ ترجمه ظهورکردند ودربرگردانیدن کتابهای یونانی وپهلوی به عربی خدمات شایانی کردند. ازجمله یوسف برمکی ، موسی برمکی وفضل بن سهل وزیرمعروف خراسانی دربرگردانیدن آثارپهلوی به عربی کارهای ارزنده ییراانجام دادند . فضل بانوشتن اولین کتاب ترجمه ازپهلوی به عربی موردتقدیریحیی برمکی قرارگرفت وبه مقام وزارت رسید. برمکی هاتوجۀ خاصی به ترجمۀ کتابهای پهلوی به عربی داشتند. چنانچه کتابهایی چون "منکه " درطب "سندهند" درنجوم وفلکیات "سندباد" درداستان اززبان پهلوی به عربی ترجمه شدند.
خراسانیهابا ترجمۀ کتابهای زیاد پهلوی وسانسگریت دررشته های گوناگون علمی وفلسفی چون طب ، ریاضی ، نجوم ، هندسه ، فلسفۀ ، الهیات وعرفان هندی دایشهای زیادی را برای عربها معرفی کردند. مذهب "سمتی " سند وفلسفۀ آنراکه به اصالت حس برای شناخت اشیا اذعان داشت ، برای عربها نیزشناختاندند. چنانکه "سمتی" هامیگفتتد:" علم راغیرازحس مایۀ دیگری نیست. "
موالی واسرای خراسان ازولایتهای باختر ، هرات ، مرو، نیشاپور، سیستان ، سند ، بلوچستان ، کابل ، گندهارا وغیره که به دست لشکر عرب اسیرشده بودند ، درولایتهای مختلف عربی جابه جا گردیدند. با اخلاف خود درحوزه های علمی پیش رفتند ومردان نام آوری درعرصه های علوم مختلف گردیدند. چون ابومعشرنجیع سندی ، حصین بوالحرس ، بسام ، سالم بن ذکران ، عبدالرحمن ، باب ، مکحول السامی ، سالم بن عجلان ، حمیدالطویل ، نافع واشخاص دیگر که درصف اساتیدعلم وادب قرارگرفتند وتالیفات متعددی ازآنهاباقیمانده است. (9)
درعرصۀ نطق وخطابت هم مردان بزرگی ازخراسان چون ابومسلم ها ظهورکردند که با بیانات آتشین وهیجان آفرین خویش هزاران انسان را برضد ظلم وابقای عدالت درجامعه فرا میخواند وخطابه های تند او خراسانیها را چنان برانگیخت که بزرگترین دولت اموی رابه سرعت سرنگون کردند.
دراین زمان پیشرفت خراسانیهادرعرصه های گوناگون سیاسی وفرهنگی بیشترازهرزمانی چشمگیرمیباشد.درزمان مامون خلیفۀ عباسی خراسانیها در دربارعباسی ها نفوذ گسترده یی داشتند. چنانچه ازجمله چهاردسته اردوی مستقردربغداد چون خراسانی ، یمانی ، مصری وربیعه ، اردوی خراسان حیثیت تکیه گاۀ خلیفه راداشت . دراین زمان دولت عرب بیشتریک دولت خراسانی بود تاعربی ؛ زیرا که دراین زمان مستوفی ها ، منشی ها وحکام خراسان وعرب به صورت مشترک به ادارۀ امورمی پرداختند.
عباسی هاآنقدرخود را مرهون خراسانیها میدانستند که داود بن علی کاکای منصورعباسی به مردم میگفت :" ای اهل کوفه به خدا مامظلوم ومغلوب وازحق خویش محروم بودیم تا آنکه خداوند خراسانیها را آمادۀ کارزارنمود. آنهاحق مارا زنده وراۀ ما را همواروچراغ دولت مارا روشن کردند وآنچه که شما انتظارداشتید ، ایشان برای ما میسرگردانیدند، خلیفه ازبنی هاشم به دلخواۀ شمامقررکردند، خراسانیها شمارا روسفید و دربرابرشامی ها غالب وفاتح ساختند". منصورعباسی که خود قاتل ابومسلم بود، میگفت :" ای اهل خراسان شما یارویاورماهستید و دعوت مابه واسطۀ شما منتشرشد" . احمدامین مورخ شهیرمصری ومولف کتاب " صحی الاسلام " ازقول جاحظ عالم بزرگ قرن سوم هجری میگوید:" دولت بنی عباس خراسانی است ودولت بنی امیه عرب وبدوی بود".
خلیفۀ عباسی درهنگام مرگ به فرزند خود چنین وصیت کرد:" اهل خراسان رابه تومیسپارم که ازایشان خوب نگهداری کنی ؛ زیراکه اینها انصارمابودند وهستند. جان ومال خود را دردولت ماگذاشتند، محبت توهیچگاه ازدل آنهابیرون نخواهد شد، توهمواره با ایشان نیکویی کن وازبدی با ایشان خود داری نما، درمقابل آنهاازمکافات دریغ مکن وهرکه ازایشان درگذرد، تودرعایلۀ اوپدرباش". (10)
بعید نیست که این وصیت را منصوردرپهلوداشته باشد. ازیکطرف با ابرازاینگونه حرفها آرزوی مرهم گذاشتن برزخم های خراسانیهارا داشت وازطرف دیگربا این حرفهاازخشم خراسانیها نسبت به حکام عباسی میکاست؛ زیراکه شجاعت خراسانیها برای منصورهویدا بود وخراسانیها پس ازمرگ ابومسلم دربرابرعباسی هابه ویژه منصور خشمگین بودند واو را قاتل ابومسلم میخواندند. ازهمین رواوازخشم خراسانیها هراس داشت وازاین ناحیه احساس نگرانی میکرد تامبادا برضد دولت عباسی ها قیام کنند وآنرا سرنگون بسازند. ازاینروفرزندخود را دربرابر خراسانیهابه مدارا وعطوفت فرامیخواندکه این برخورد منصوررا دربرابرخراسانیها تکتیکی بیش نمیتوان خواند.
گفتنی است که اکثرآثاردانشمندان خراسان تاقرن چهارم که به زبان دری نوشته شده اند کمتر اززبان عربی متاثرگردیده اند . چنانکه شاهنامۀ فردوسی کتابی است که به استنای سه حرف" معلم ، قلم وکتاب" دیگرتمام آن به زبان دری خالص نوشته شده است. به نظراندیشمندان دورۀ گرایش به زبان عربی وگرایش به زبان دری دومرحله راسپری کرده است که آثارمربوط به دوره های نامبرده گواه براین ادعامیباشد.
پس ازتاسیس دولتهای مستقل درخراسان شرایط سیاسی ، اقتصادی واجتماعی دراین کشوربه کلی عوض شد. پیش ازآن دانشمندان خراسان ناگزیربودند تا آثارخویش راتنهابه زبان عربی بنویسند. ازاینرو اکثردانشمندان خراسان قبل ازاین زمان آثارخود را به زبان عربی مینوشتند ؛ ولی بعدها فرصت یافتند تا زبان دری را تاحدودی ازتاثیرزبان عربی بیرون کنند وبه نوشتن آثارخود به زبان دری آغازنمایند که بانوشتن کتابهای مختلف به زبان دری برای توسعه وپیشرفت تمدن اسلامی آثارماندگاری را ازخودبرجای گذاشتند.
پس ازتاسیس دولتهای مستقل خراسانی چون سامانیها، سلجوقی ها، غوری ها، غزنوی ها، خوارزمی ها، تیموری های هرات خراسانیهانهضت های بزرگ علمی راپشت سرگذاشتند ودرایی دوران مردان ناموری درعرصه های گوناگون علمی ، عرفانی وفلسفی قدعلم کردند. دانشمندان ، شاعران ، ادیبان عارفان ونویسنده گان زیادی درخراسان ظهورنمودند . چنانچه درعهدنظام الملک ابوعلی حسین بن علی بن اسحاق طوسی شافعی وزیرمعروف سلجوقی هاخراسانیهانهضت علمی بزرگی رابه استقبال گرفتند. وی که درسال 401 هجری درشهرطوس سرزمین خراسان زاده شد وباایجادمراکزبزرگ علمی وفقهی دربغداد، بلخ ، نیشاپور ، هرات ، موصل ، اصفهان ، طبرستان ، بصره ، مرووحتادرهرشهرخراسان وعراق تحول عظیم علمی رادرقلمروهای سلجوقی به وجودآورد . وی سنگ بنای مدرسۀ نظامیۀ بغدادرادرسال 457 هجری گذاشت وکارهای زیادی رادرعرصۀ فرهنگی رونق داد. وی مبارزه برضدگروه های وجریانهای خطرناکی راآغازنمودکه وجودآنهاخطری به جهان اسلام بود . دراین دوره ازوزرای دیگری چون عبدالرزاق طوسی ازعلمای مشهورزمانش ، مستوفی الممالک وابوسعید خوارزمی متوفادرسال 494 هجری میتوان یادآورشد که وی مدرسۀ بزرگی رادربغدادبه نام "مشهدامام ابوحنیفه " بناکردکه پیشترازنظامیه موردبهره برداری قرارگرفت. (11) آثارهنری وفنی دورۀ سلجوقیان شاهد تمدن بزرگ اسلامی است که تاامروزتوجۀ جهان گردان رابه خودجلب کرده است .
دورۀ تیموریان هرات درقرن پس ازعهدتهاجم مغل نیزیکی ازدرخشان ترین دوره های علوم وفرهنگ درکشورمابود . دراین زمان نیردانشمندان زیادی درخراسان درحوزه های مختلف علمی ، ادبی ، فقهی وفلسفی پابه میدان حیات گذاشتندومکتب معروف هنری بهزاددراین زمان شگوفایی یافت وده هااستادوهنرمند درهنرمیناتوری به سبک بهزاد روآوردند وبرای رشدوبالنده گی آن کارپیگیرکردند.درآنزمان شهرهای بخارا ، سمرقندوهرات مراکزبرزگ علمی وگاهوارۀ پرورش شخصیتهای اسلام بودند. پس ازدوران تیموریهاکارنامه هنری های شاهان مغولی به خصوص دربخش ساختمانهاوبناهای تاریخ چون آفتاب ازهندتاسمرقندوبخارا هنوزهم میدرخشد . چناچه "استادحیدربامات " درکتاب خودازبنای شگفت آورکاخ " تاج محل" درهندیادآورگردیده است وظرافت ودقت مهندسی آنزمان راموردتقدیرقرارداده وازکتاب پرحجم " اکبرنامه " یادمیکندکه چگونه ابوالفضل درتالیف آن خون دل خورد. درمورداین کتاب آقای " کارادی فو" دانشمندغربی چنین گفته است :" این کتاب شهکاربزرگی است که ازگریبان آن کلۀ حیات واندیشه وعلوم نمودارمیشود وتمام پدیده های قابل پژوهش ویادداشتهارادرخودجاداده است ...ودریک کلام این گنج گران قیمت وثیقۀ نیرومندی است که شرقی هاباید به آن ببالند. (12) خراسانیهاهمراه باملتهای دیگرمسلمان چنان تمدن پرقدرت وپرجاذبۀ اسلامی رابالنده گردانیدندکه شرق شناسان ازآن خیلی ستوده اند وبه توانایی آن اعتراف کرده اند چنانچه "رابربریفول " درکتاب خودزیرنام " ساختن انسانیت " The making of humanity))نوشته است :" علوم طبیعی که به دست اروپایی ها انکشاف کرد. به تنهایی نمی توانست سبب بازگشت اروپابه زنده گی مرفه گردد ؛ بلکه این تمدن اسلامی بودکه بالای زنده گی مردم اروپاتاثیرژرف نمودوآنهاراازخواب طولانی بیدارکرد. (13)پس ازتبدیلی خلافت به ملوکیت درجهان اسلام رشد آیندۀ این تمدن به مخاطره افتادوبرمراحل صعودونزول آن اثرگذاشت ؛ ولی باآنهم تمدن اسلامی به اشتراک مساعی ملتهای مسلمان توانست تااندازه یی به مرحلۀ شگوفایی برسدوبزرگترین تمدن شرقی رابسازد واثرات ژرف وماندگاری برکشورهای اروپایی بگذارد. باتاسف که این تمدن بنابرعوامل گوناگونی شکوه وجلال خویش راازدست داد. شماری ازدانشمندان عوامل نامبرده را کنارگذاشتن جهاد ، اجتهاد ، انتقال زعامت به اشخاص بی کفایت ، کشمکش فرمانروایان واحیای تعصبات جاهلی ، کم توجهی به علوم طبیعی واشتغال به فلسفه ، بی اعتمادی میان اقشارامت مسلمان ، دوری مسلمانها ازعلوم تجربی ، مسؤولیت ناشناسی ، جنگهای صلیبی وسقوط خلافت اسلامی درجهان اسلام ذکرکرده اند .
ازگفته های بالا آشکارمیگردد که غلیرغم دشواریهای فراوان مردم این کشورباوجودآنکه دربرابرهجوم بزرگترین کشورگشایان بیرحمی قرارگرفتند، برای رشدوتکامل فرهنگ و تمدنهای بزرگی چون اوستایی پیش اززمانزردشت ، رزدشتی ، بودایی ، گریک وباختر ، گریک وبودیک ، کوشانی واسلام نقش سازنده یی رابازی کرده اند . چنانچه دربالاذکرشد که دررشد وتوسعۀ تمدن اسلام سهم ارزند وماندگاری راازخودبرجاگذاشته اند.
این مردم مغروروتسلیم ناپذیر درطول تاریخ درپهلوی آنکه دربرابرمهاجمین رزمیده اندبوده وهرگزدربرابرمهاجمین سرتسلیم خم نکرده اند . بااستفاده ازفرصتهای مناسب درساختن فرهنگ وتمدن بزرگی چون اسلام نیزنقش والایی داشته اند. سازش ناپریریهاوتوانایی های فرهنگی این مردم سبب شده است که درطول تاریخ حیات پرنشیب وفرازی راپشت سربگذارند. ازهمین رواست که دشمنان این کشورهرزمانیکه تاب مقابله رادرمیدانهای نبرد دربرابرمردمان این سرزمین ازدست داده اند ، به طرفند روآورده اند وبا استفاده ازحیله های خطرناک سرنوشت این ملت را بارباربه خاک وخون کشانیده اند. باتاسف که درطول تاریخ افغانها مردانه وشجاعانه برای آزادی میهن خودجان داده اند ؛ ولی درآنزمان که جرقۀ آزادی درخشیده است وآفتاب آزادی درکشورطلوع کرده است . به زود ترین فرصت قربانی های آنها درگودال مکرهای خانه برانداز دشمنان نقش برآب گردیده است.
ازهمین روسرنوشت خونین این ملت درطول تاریخ بنابرضعف سیاسی رهبران ملی ومردمی آنها درقماربازیکنان بزرگ افتاده است که درتبانی وهمدستی مزدوران داخلی آنها مقدرات این مردم بارباربه بازی های خطرناک گرفته شده است.
1- عنایت الله ابلاغ ، زنده گی امام اعظم
2- " ، "
3- محمدعلی کهزاد ، تاریخ افغانستان ، صفحۀ 759
4- سیدنصیرهاشمی ، سپیده یی پس ازشب ، صفحۀ 75
5- علمای عرب ، اثرعلماالعرب والمسلمین فی تطویرعلم الفلک ، صفحۀ 43-46
6- زنغریدهونکه ، شمس العرب تسطع علی الغرب ، چاپ بیروت
7- سیدنصیرهاشمی ، سپیده یی پس ازشب ، صفحۀ 80
8- " ، " ، " 87
9- علی عبدالله الدفاع ، " اثرعلماء العرب فی تطورالفلک" چاپ بیروت
10- احمدعلی کهزاد ، تاریخ افغانستان ، صفحۀ 762و763 و764
11- ابن اثیر ، الکامل ، جلد 8 ، صفحۀ 205
12- محمودصواف ، "المخططات الاستعماریة لمکافحة الاسلام " ، صفحۀ 44 ؛ استادحیدربامات ، "دورۀ المسلمین فی بناء المدینة" ، صفحۀ 13
13- سیدنصیرهاشمی ، مترجم سیدناصرتقدسی ، سپیده یی پس از شب ، صفحۀ 71و72