شعر دهه 80
زندگی آنچه زیسته ایم نیست بلکه آن چیزی است که
به یاد میآوریم تا روایتش کنیم. – گ مارکز
دکتر بیژن باران
قرن 21م با فراگیری دو صنعت ارتباطی گسترده، تلفن همراه و اینترنت، آغاز شد. این دو صنعت رابطه انسان با انسان و انسان با اطلاعات، مستقل از مکان، ورای مرزها و بسرعت اندیشه، را میسور کردند. زمین زیر چتر سیمی و بیسیمی امواج میکرو قرار گرفت. این دو پدیده درواقع رابطه ای بین حافظه فعلی انسان و ذخایر معنوی تاریخی او برقرار کردند. در ادامه انکشاف تراشه های سیلیکون و انتگراسیون آنها، این دو فن آوری بسوی واحد رایانه چند رسانه ای همراه جهتگیری کرده اند. لذا بوسیله این فنآوری منتجه، انسان در هر جا که هست با دیگران و گذشته خود دررابطه قرار دارد. اینکه رایانه ابزار است یا رسانه ای مستقل – در مه ادغام این 2 فن آوری محو میشود.
با این جهش رسانه ای فرهنگ نوینی در پندار، گفتار و کردار انسان هم، در جهان، کلید خورد. مثلا در زبان فارسی منجر به ورود بیش از 1000 واژه و مفهوم نو شده است ( سرور server ، id شناسه 2 نمونه اند.) این فرهنگ نوین شامل داده های پویای برخط زبانی، صوتی، تصویری میباشد. با ایجاد وب و یونیکد نویسش به هر زبانی برای پخش گسترده امکان پذیر شد. جهان به دهکده ای مرتبط، از نظر همزمانی الکترونیکی، تبدیل شد. در این دهکده، ترجمه رایانه ای از هر زبانی به زبانی دیگر نیز امکان پذیر شد. اردوی کارگران فکری از این جهش صنعتی اسقبال فراوان کرده؛ آثار خود را در معرض دید جهان گذاشتند. مراوده بین فرهنگها تسهیل شد. تغییر نوشتاری در یک صفحه از یک خط، مثلا از چپ به راست مانند آلمانی، به خطی دیگر از راست به چپ مانند فارسی با یک ضربه بر صفحه کلید رایانه ای امکان پذیر شد. حتی آمیزش متن، صوت، و تصویر بطور پویا، محاوره ای و همزمان بوسیله هنرمندان پراکنده جغرافیایی و مجازی کاری ساده شد. این امکان پدید آمد که قلمهای رنگارنگ (طیف الوان) و متفاوت (نستعلیق/ شکسته) و اندازه های کوچک و بزرگ در یک صفحه گرد بیآیند. لذا برای شاعر صفحه آرایی نیز به هنر نویسش افزوده شد. دیگر با کلید و مانیتور رایانه ای برگ کتاب یک ماتریس دو بعدی شده؛ از بند سنتی تسلسلی خط بصورت مجموعه حروف دستوری رهید.
شعر امروزی ایران در چرخه تولیدش از آموزش و آفرینش تا تکثیر و چاپ آن منتج از فنآوری رایانه ای است. لذا اردوی شاعران تا نزدیک به شمار کاربران رایانه ای افزایش یافت. اکنون، این دهه از نیمه گذشته ولی شعر آن، چه کیفی و چه کمی، با شعر گذشته ایران رابطه آنچنانی ندارد. خانم آقایی در کتاب اخیرشان حدود 800 زن- شاعر را در قرن بیستم در شعر فارسی شماره کرده اند. از آثار فرامرزی، شهرستانی، قومی، اینترنتی و چاپی کنونی میتوان گمانه زد که شمار شاعران تنها دهه 80 بیشاز تعداد تمام شاعران قرن بیستم ایران است- از روی برآورد 70 هزاری وبلاگ نویسان. لذا منطقی است که تعداد تجارب جدید شعر خیلی بیشاز گذشته باشد که نیاز به نقد و کنکاش همه جانبه دارد. این شاعران پایه های شعر آینده ایرانند؛ نوآوریهای آنها راهگشای آینده شعر فارسی میباشد. شاعر قرن 21م مجهز به رایانه چند رسانه ای همراه در واقع سیاحی است که در شهر مشاهدات و در شب تخیلات خود را از اندیشه فرٌار به پرونده مانا تبدیل کرده؛ در عین حال میتواند آنرا به دوستان خود در سراسر جهان بفرستد تا نظرات همزمان آنها را بداند.
بخاطر غنای شعر دهه 80 نقد این گونه شعر پرچالش است. نقش نقاد حفاری مقوله مورد بررسی (اثر، کتاب، ذهن (شاعر/خواننده)، ابزار تکثیر) است تا اصول تشکیل دهنده آنرا تبیین کند. نقاد باید موضوع نقد را در یک سلسله مراتب و ساختار تاریخی، سبکی، ادبی قرار دهد. سلیقه او در مدح/ذم مقوله ثانوی بوده؛ بیشتر نظر فردی بوده؛ ربطی به نقد علمی ندارد. این گونه نظرات فردی بیشتر برای بازار و گذرا است تا استخراج شیوه، سبک، و مکتب شعری که در تاریخ ادبیات کشوری مانا میشود. اثر میتواند یک شعر (سخت افزاری = کاغذی یا نرم افزاری = الکترونیک) باشد. شعر نرم قابلیت ترابری (ایمیل)، ترتیب/ جستجو indexing ، آرشیو، دستاندازی (تغییر)، استحاله (دگرگونی مثلا با ادغام صوت /تصویر)، پویایی (انیمیشن، فلاش)، محاوره ای (همکاری با شاعران مجازی پراکنده)، ترجمه (بوسیله برنامه رایانه ای از زبان منشاء به زبان هدف) را دارد. شعر نرم نه تنها تاویل پذیر بلکه تغییر پذیر هم هست. لذا کتاب هم میتواند الکترونیک باشد یا با همین اوصاف یا بصورت پرونده ثابت (پی دی اف). ذهن شاعر /خواننده دهه 80 بخاطر رسانه های دیجیتال با ذهن گذشته متفاوت است. سرعت، دقت، هزینه، ابزار درزندار seamless و همگن از تجهیزات جدیدند. شعر گذشته شعر سخت /کاغذی بوده؛ لذا ثابت. شعر قرن 21م بنام شعر دیجیتال Digital است با شاخصهای ویژه خود که در پایین به آنها اشاره میشود.
قبل از شعر دیجیتال شعر بصری کنکرت در قرن 20م وجود داشت – چه در غرب و چه در ایران، سوای شعر متعهد. در قرن گذشته تلفیق خطاطی و شعر منجر به پیدایش شعر کنکرت Concrete شد. در شعر کنکرت هدف شاعر از طریق اشکال دیدنی گرافیک حروف، کلمات، سمبولها بیان میشد تا معنی کلمات با چینش مرسوم دستوری. در این مورد شاملو میگوید من شعر را باید ببینم. در قرن 20م رگه هایی از داداییسم و فوتوریسم را در کنشگری آپولینر در شعر پاریس میتوان دید. در این قرن نظریه هایی در نقد و تدوین گزاره ای شعر کنکرت در آثار نویسندگان غربی پیدا شدند. شیوه های غیرسنتی القای معنی در این شعر با ساختار زدایی، روشنتر تاویل می شد. فرایند انتقال حس و مفهوم نوشتار را با اسلوب زبانی linguistic، تاویلی hermeneutic گفتاری/ نوشتاری، شاعری poetic، فرهنگی cultural، ادبی literal و غیره می توان غور کرد. باید دانست که این تاویلات شخصی بوده؛ لذا متعددند؛ علمی جهانشمول نیستند. معهذا قواعد نگره ها و روشها محدودند. فن تاویلی کمک به فهم شعر بوسیله فرایند تمرکز و تلخیص انتزاعات ناملموس می کند.
تاریخ تطور ساختارزدایی شامل اسلاف دریدا میباشد. این تطور از اراده گرایی نیتچه Nietzsche ، روانکاوی فروید Freud، ساختارزدایی هایدگر Heidegger، پدیده شناسی هوسرل Husserl و همسالانش با ارجاع به متن، مناسبات دال/ کلمه- مدلول/ مفهوم سوسور Saussure، معنی قاموسی- ذهنی کلمه، روانکاوی زبان گفتاری لاکان Lacan، تا ساختارگرایی آلتوسر Althusser، نظریه جنسیت فوکو Foucault ادامه یافت. Deconstruction برابر ساختار زدایی، ساختار شکنی، شالوده شکنی آمده است. دریدا: " اگر به ساختار توجه کنیم از متغیر ها غافل می شویم؛ از آنجا که جهان ما در حال تغییر است لذا ساختارزدایی را رد می کنم. . ساختارزدایی کردن متن یعنی بیرون کشیدن منطق ها و استنباطات مغایر با خود متن وگسترش درک مجازی ." این گونه نظرات در توضیح هنر پسا- مدرن هم بکار رفته اند.
اگرچه دریدا Derrida ساختارزدایی را تعریف نکرده. ولی میتوان آن را از خواص فهم متن دانست نه خود متن. در مناسبات یک نوشتار- گفتار، خوانشها یا "صداها" ضد و نقیض می شوند. خوانش بوسیله خوانندگان متعدد در وحدت یک مرتبت hierarchy و تضاد opposition قرار نمی گیرد. ولی این تشریح بوسیله ساختارزدایی چیدمان واجها/ واژه ها (افقی)/ سطرها (عمودی)، تقطیع پله گانی (تنفسی/ آهنگین) آشکار می شود. هر نوشتار کوششی برای ارتباط است؛ ولی برداشتها (ترجمان) متعدند. پس فهم/ دیدگاههای viewpoint شاعر، راوی، خواننده، نقاد بر متن الویت دارد. این نوآوری الویت فهم بر متن، نسبت به ماورائ طبیعت عصر عتیق و روشنگری ست که در آن لغت logos متن- مرکزی text-centric بود. این شیوه مقایسه متون، اشارات متنی، عدم تجربه در خاورمیانه ریشه دارست.
ابزار تکثیر این گونه شعر ماشین تحریر بود که نسبت به رایانه چند رسانه ای بسیار محدود است. شعر دیجیتال ایرانی رها از قیود قبلی، با آغاز کاربرد ابزار نوین، متصل به شعر معاصر جهانی میباشد. این شعر در واقع شعر رسانه نوین (رایانه) میباشد. اگرچه ویژگی بارز آن تجربه گری شاعر در ابزار، محتوا و شکل شعری است؛ ولی با شعر جهانی نیز مرتبط است. این گونه شعر از گذشته بومی بریده؛ با اکنون جهانی رابطه برخط دارد- همچون موسیقی رپ و پاپ. تنها خلاقیت شاعر مصالح بومی را اگر بخواهد می گزیند؛ ورنه او به مصب سیبرنتیک متصل بوده، تولید هنری او بر این رود زمینگرد جاری میشود. شاخصها/ ویژگیهای این شعر بقرار زیر اند:
1. عدم روایت/تصویرگری، شعر برآیندی از اسکن scan ذهنی شاعراست با چرخش دیدگاهی، نه پیشروی تدریجی توصیف سنتی راوی کلان.
2. چند صدایی با ترکیب اول شخص مفرد، راوی کلان، مخاطب مستقیم، روانپریشی، لکنت زبان.
3. اولویت منیت، جدا از سنت ایلی قبلی- دیگر شاعر در گروه قومی/اجتماعی مستحیل نبوده؛ شهروندی متکلم و مستقل است.
4. بیواسطه گی ذهنیت شاعر در شعر- بی نیاز از تاریخ جمعی، اساتیر قومی، اسلوب سنتی زبانی، بوتیقای عتیق.
5. امتزاج تجربه گرایی، تئوریهای غربی معاصر، درونی کردن آثار هم مسلکان و نقد و نظر آنها.
6. ایجاد جدید جناس صوتی/صوری، ترکیبات نوین کلامی/ بصری، خلاقیت ذهنی نامحدود، نداشتن مخاطب عام، ادغام واژههای محاوره ای، تخصصی، فرنگی، خود- ساخته.
7. ایجاد دستور زبان نوین شبیه آنچه زبان کوچه، کودکان، دیوانگان، مستان، هذیانی است (مدل جریان سیال ذهنی فالکنر و جویس).
8. رواج واجها در کنار واژه های بومی و خارجی؛ ایجاز نویسی بمدل فرم جکهای در افواه و پیامک sms، نویسه گردانی (هجا با فقط مصوتها)، آوا نویسی (هجا با مصوتها و صدا دارها).
شعر یکی از ارکان ادبیات است؛ لذا بخشی از فرهنگ است. برای تغییر آن باید زیربنای نوینی در تولید پدید آمده باشد. شعر دهه 80 ، نماینده بلاعوض شعر نوین ایران در ادبیات جهانی قرن 21م است. این شعر با گذشته ایرانی خود رابطه ای چندانی ندارد. علل وجودی شعر دهه 80 بقرار زیرند:
1. جهانگیری اینترنت/ سایتها - گسترش رسانه دیجیتال با خدمات پیامک، وب، بیسیم همگانی، رایانه چند رسانه ای، ایمیل، قرص فشرده (سی دی/ دی وی دی)، وبلاگ نویسی، تلویزیون دیش/ماهواره ای، تلفن همراه عکسی، Blackberry/ایمیل همراه، رپ، ودیو کلیپ، رسم الخط لاتین/ فاینگلیسی، چت، فلش، انیمیشن، یوتیوب، گوگل/جستجوگر، هولوگرام/ لیزر با جلوه های رنگین بصری، تصاویر 3 بعدی، کتابخانه های الکترونیکی رایگان، آیپاد.
2. اردوی میلیونی دانشگاهی ایرانی با مطالعات امروزی.
3. رسانه های فرامرزی: تلویزیون ماهواره ای/ دیشی، سی دی، پادکست/ پالتاک.
4. ترجمه های فراوان از منابع معاصر غربی تقریبا همزمان با آنها.
5. وجود ادبیات هجرت شعر فارسی بمثابه پلی به ادبیات خارجی.
6. هجرت، مرگ و میر قطبها /استادان / پیران.
7. انفصال از دهه 40 بخاطر انقلاب جمهوری 57، جنگ 8 ساله، دگرسازی دانشگاهها، هجرت جمعی
8. تجزیه شعر دهه 40 به اجزائ آن: موسیقی/آهنگ، تصویر/فیلم، روایت/داستان، کنشگری /روزنامه نگاری
9. عدم امکان دکلمه، نبود مکانهای عمومی برای شاعران جوان، خانه مانی بخاطر ترافیک قفل شهری.
10. دانستن زبانهای غربی توسط شاعران جوان برای آشنایی با جریانات ادبی جهانی.
11. امکانات نوین تایپ، چاپ، توزیع الکترونیک، فانتها، ابرمتن/متنهای غیرسریال در تقابل با سریال سنتی
12. ورود زنان /شهرستانیها/ ملیتها به اردوی شاعران.
13. مراوده با، و سفر به، غرب برای نزدیکی به مشاهیر غربی.
14. رشد زیاد داستان نویسی، فیلمسازی، آهنگسازی، سناریو نویسی.
15. دسترسی به ادبیات معاصر جهانی برخطonline، دایره المعارف Wiki، فرهنگهای چندزبانه.
انکشاف رسانه ها بطور تقویمی از روال متنی text، صوتی، تصویری، محاوره ای interactive می گذرد. در قرن 20م آنها از نظام آنالوگ به دیحیتال تغییر کردند. در یک نظام دیجیتال مقادیر دیسکریت هستند؛ در تقابل با دستگاه پیوسته آنالوگ. ابزار دومی مانند تلویزیونهای نسل اول و دوم (سفید/سیاه، رنگی) و تلفنهای آنالوگ ثابت قدیمی اند. پارازیت در نظام آنالوگ کیفیت سیگنال را پایین میآورد. نظام دیجیتال فشرده، تمیز، سبک است؛ مانند تلفن همراه یا رایانه های جیبی/ کتابی/کیفی. مجموعه سیگنالهای صفر/ یک با روشهای استاندارد کدینگ coding یک پرونده میسازد. میتوان یک شعر را یک پرونده خواند؛ آنرا بطور الکترونیک انبار کرد، به کسی دیگر فرستاد، یا آنرا با صوت /تصویر همراه کرد. در قرن 21م، در چرخه اجتماعی شعر دیجیتال یا الکترونیک، رایانه بکار میرود- هم در آفرینش و هم در مطالعه و بازتکثیر آن. در اروپا، برزیل، و آمریکا این گونه شعر یک دهه است تکامل مییابد. اینگونه شعر از تقاطع شعر، برنامه نویسی، هنرهای سمعی/ بصری تشکیل شده؛ در شبکه های ارتباطی وب تکثیر/ بررسی میشود. این شعر برخط در دسترس میباشد که گاهی بر قرص فشرده/ دی وی دی نیز حمل میشود. در روند تکثیر این شعر بصورت سخت چاپی، اثراتی از صورت قبلی نرم آن به شکل کارکرد برگ کتاب بمثابه ماتریس 2 بعدی در نمایش حروف، اعداد، علامات، کلمات، عنوان، تقطیع سطور، چینش مفاصل، قلمهای متعدد/ پررنگ/ درشت دیده میشود. در روال تکاملی پیامکهای تلفن همراه، خط فارسی کدینگ خواهد شد تا بار (upload /download) گذاری همگام مکانی synchronous بلادرنگ زمانی realtime شعر دیجیتال فارسی امکان پذیر شود.
شعر دیجیتال جهانی جوان است. این شعر در زبان فارسی تقریبا همسن همتایان غربی خود است. البته انواع آن که در زیر دسته بندی شده، بطور پراکنده، از طرف فارسی/ دری زبانان بکار میرود. ولی در این جستار فقط روی فرم نهایی چاپی شعر دیجیتال- که عناصری از شکل نرم گذشته را در خود دارد - مکث میشود. دیگر این که عرضه بدایع خلاقانه شاعر باید در روال اجتماعی سبک سنگین شود. این بدان معنی است که همه این بدعتها هم ارزش نبوده؛ پاره ای از انها روی مخاطب متوسط بی اثر بوده، لذا کاربردشان تنها در تاویل متن شعر دیده میشود؛ نه در کاربرد اجتماعی شعر.
انواع شعر دیجیتال:
1. ابرمتن hypertext - در شعر نرم با click روی یک کلمه به جایی دیگر در شعر رفتن.
2. پویا kinetic روی مانیتور شعر در حرکت میباشد.
3. کدینگ coding ظاهر شعر با کدینگهای گوناگون تغییر میکند: یونیکود Unicode،ANSI، ASCII.
4. ساخته رایانه ای محاوره ای interactive - شعر با تعامل رایانه و شاعر (ان) پدید می آید.
5. ترکیبی/جوشی generative برای ایجاد متن.
6. صدایی/ سمعی audio درپیدایش شعر روی مانیتور صدا هم وجود دارد.
7. لیستسرو listserv/ بلاگ برای انجمنهای همکار برای آفرینش، چاپ، توزیع با فرستادن اتوماتیک ایمیل به اعضای انجمن مانند فروم forum/ گروه خبری.
8. ویکیس Wikis همکاری مجازی در آفرینش یک شعر با دیگران مانند بازی نرد برخط.
9. پویا ( فلش/انیمیشن flash/ animation ) نوشتن شعر در frame های صوتی- تصویری متحرک.
برای تبیین شاخصه های شعر فارسی پسامدرن دیجیتال دهه ،80 باید آثار شعری این دهه در مکتب پسامدرن مورد مداقه قرار گیرند. سپس از مجموعه این نقدها تلخیصی برای خصوصیات این گونه شعر بوجود آورد. اجزای اصلی شعر بقرار زیر ند:
1. ذهن: محتوا- از حافظه و حال شاعر، چشمه جوشان خلاقیت شعری بصورت کلام جاری میشود. ورودی این محتوا آموزش، مطالعات، مشاهدات، تجربیات، و آفرینش کلامی اند. ساختار درونی، محرمیت کلامی/آوایی، دیدگاه، و نوع شعری مد نظر شاعر قرار میگیرند.
2. زبان: فرم- در نویسش شعر نیاز به مصالح زبانی مانند واژه ها، دستور زبان، خط، و صنایع بدیع میباشد. اینها از حافظه شاعر و ذخایر معنوی مغزی او با ارجاعات بیرونی به تاریخ، بوم، رویدادها، افراد، اشیاء، علایق، مشعرات، جو، احساس، مخاطب تسبیح تسلسلی کلامی می شوند.
3. ابزار: تکثیر برای اجتماع و مخاطبان شعر که بستگی به مرحله اوضاع تولیدی دارد. این ابزار تکثیر در قرون وسطا قلم، جوهر، کاغذ، کاتبان/ ناسخان/قلم زنان؛ در عصر صنعت ماشین چاپ و بعد تحریر، حروف چینی/ افست برای چاپ؛ و در قرن 21م رایانه و ارتباطات الکترونیکی می باشند. باید توجه داشت که ابزار تکثیر در فرم شعر تاثیر دارند.
شعر گفتگو ست با خود، یار، تاریخ، آینده، یا یک مخاطب عام. وقتی این گفتگو به متن تبدیل می شود، مانا و خوانا می شود. زمینه نقد،گفتگوهای دیگر، و مقابله های متنی میشود.
اینجاست که شعر سند میشود؛ مانده از دم فرٌار، باقی از لحظات درگریز، آیینه ذهن با تصویری مانا برای اخلاف. پرسشها مطرح میشوند. قیاسها، مقالات و مقابلات متنی انجام میشوند. این گفتگو منجر به جمع آوری اطلاعات ثانوی، زبانی، تاریخی، اجتماعی، فردی/ خصوصی، ادبی، انسان شناسی میشود. شعر انتقال حافظه فردی به اجتماع ست. بیشتر از بیان خاطرات پراحساس، پندآموز است. آجری است که کاخ ادب یک ملت از آن ساخته میشود. شعر جمهور قومی است- بن مایه گسترش زبان ادبی.
شعر توصیفی در مورد شئی، انسان، رویداد است. در مکتب خراسانی (رودکی، فردوسی) شاعر به ضبط مشاهدات /تخیلات خود می پردازد. نیما نخستین بار احساس شخصی خود را هم دخیل کرد. این نوآوری جنبه رمانتیک، فلسفی به شعر می دهد. شعر توصیفی با شعر روایتی که شاعر داستانی کوتاه یا بلند با پلات را ارایه میدهد تفاوت دارد (نظامی). پس از جنگهای ایران و روس در قرن 19م جامعه ایرانی نیاز به تغییرات اجتماعی را دریافت. ایجاد زیربنای ارتباطات اجتماعی از غرب با تاخیر در 3 موج به خاورمیانه رسید. این تغییرات زیربنایی ارتباطی همراه با انکشافات متناظر روبنایی زیر بود:
1- موج اول: چاپ، کشتی، قطار، ساعت -> ترجمه، واژه های فرنگی، مفاهیمی مانند آزادی، حقوق شهروندی، قانون، فنون نظامی، آگاهی به گذشته (ابنیه تاریخی، تاریخ مدون، ادبیات گذشته) تخت جمشید=پرسپولیس، کتاب تاریخ مشیرالدوله پیرنیا، تاریخ ادبیات پروفسور براون و همتای فارسی آن نوشته استاد بهار، زبانشناسی در ریشه یابی فارسی به دری، ساسانی، هند واروپایی، تشریح تطور خط از عیلامی، میخی، عبری، یونانی، عربی، لاتین (فینگلیسی)، زوال مناسبات قومی/ایلی.
2- موج دوم: اتوبوس، هواپیما، تلفن، فیلم، تلویزیون، رادیو-> مد پوشاک، رفتار اجتماعی، آموزش زبانهای فرنگی، نقد و تحلیل، مکاتب ادبی غربی، نمایش، نقاشی، معماری. آگاهی به غرب، قانون، سفر، ازدواج فراقومی، دوری از زبان دیوانی، نگارش نزدیک به زبان بازار.
3- موج سوم: تلویزیون ماهواره ای، اینترنت، سی دی/ دی وی دی، اس ام اس، تلفن همراه، مترو-> سرعت ارتباط، زوال کنترل، ارتباط مستقیم با فرهنگ غربی، پخش اخبار، حقوق بشر، دسترسی به آثار غربی. ورافتادن نامه نگاری خصوصی، نزدیکی زبان محاوره به ادبی، ازدواج عشقی/دوستی، عکاسی دیجیتال، ارتباط شهروندی، چاپخش سریع آثار فردی، موسیقی جدید، جوایز شعری/هنری.
تغییرات زیرساختهای کلان اجتماعی و روبنای متناظر فرهنگی در شعر هم منجر به پیدایش شعر نو/ نیمایی، سپید/ شاملو، و پسامدرن شده اند. البته اشکال شعری گذشته هم با طرفداران دو آتشه اش هنوز بطور موازی با هم در حرکتند. ولی تنها شعر کلاسیک، شعرنو و پسامدرن در دامنه ترجمه مورد علاقه غیرایرانیها میباشد. دیوان اشعار کلاسیک با نقد و گاهی ترجمه های جدید همراه است. شعر نو بویژه آثار نیما، فروغ، اخوان، سهراب، و شاملو از اقبال ترجمه به زبانهای دیگر برخوردارند. شعر معاصر فارسی هم تاآنجا که دوستان شاعران میتوانند آثار آنها را به زبانهای دیگر ترجمه و نشر میکنند. ولی شعر دیجیتال ایرانی اقبال بیشتری دارد برای ترجمه و در دسترس قرار گرفتن آن در جهان. خیلیها ماهیت شعر پسامدرن فارسی را در رسانه ها زیر سئوال میبرند. باید در پاسخ گفت که این گونه شعر هم مانند دیگر مکتبهای ادبی در 3 بخش ذهن، زبان و ابزار قابل مداقه است. دیگر این که این ژانر شعری با همتایان غربی خود قرابت و همزمانی دارد. از نظر فرهنگی هم به شعر جهانی امروزی نزدیک است. ماهیت/ خصوصیات آن در بالا بطور عام آمده؛ در زیر بطور خاص می آییند.