خوشه چين
گذشته به تاریخ پیوست.
بیائید که انسانیت را برجسته تربسازیم
"خدا را بر آن بنده بخشايش است."
"كه خلق از وجودش در آسايش است."
مجرییان حوادث یعنی امپراطوران،کشورهای متجاوز پیوسته در سال های متمادی در تغیرات سیاسی و اجتماعی افغا نستان نقش داشتند. نظامهاراسقوط دادند ونظام های جدید رابه میل خود به وجود آوردند. که این سقوط دادن هاوبه قدرت رساندن ها جان ملیون ها انسان مارا گرفت.علی الخصوص حوادث سال های 1352 هجری شمسی الی حوادث که در شرایط فعلی کشورما دامن گیر آ ن است. نا گفته نباید گذشت که حقایق اظهرُمن الشمس است.کرملن وقصرسفید دردوجناح تخته شطرنج، نشسته بودند. هر یک با پیش کشیدن پیاده های خود روی تخته شطرنج ، هردو طرف به پیاده خوری طرفین مبادرت می ورزیدند. تا اینکه با زیگر قصرسفید بازی را به نفع خود تغیرمیدهد.ولی شخصیت های وفا دار به ارمان های انسانی در معاملات خا ینانۀ بین المللی قرارگرفتند. یک عدهء قابل ملا حظۀ آنهاهم پطلون پوش وهم تنبان پوش« شمال و جنوب» امروزه روزبه حیث شخصیت های رنگ زرد وبی آبرولباس بی ننگی را برتن کرده اند و قرض دار تاریخ شده اند. میگذاریم که خود شان به روغن وجدان خود کباب شوند. اما آنا نیکه ازحوا دث آموخته اندونارضایتی خودرا از اوضاع ابراز می دارند. همراه باحلقه عیاران ثابت نما یند که توان مند شدن را دارند.عیاران زمینه سازبهترین استعداد ها در اداره کشورمیبا شند.خوشبختی خودرا درخوشبختی مردم خودمیدانند.نسل نووجوان راوارث برحق اداره کشورمیدانند بلی حلقۀ عیاران،افرادوشخصیتهای پاک دل وبا ایمان،راستگو،وطن دوست،ناموس پرست ووفاداربه فرهنگ وفلسفۀ«نمک پرستی» میباشند. آماده گی ندارند که به مانند احزاب وسازمان های سیاسی کدام ایدیولوژی بنیاد گرائی رارهنمای رسیدن به قدرت سیاسی انتخاب کرده باشند. ودرنقش ما فیای سیاسی عمل نمایند وزمانیکه به ارادۀمردم به قدرت سیاسی تکیه زدند. درجواب هرگونه تقا ضاها انگشت را به ماشه فشاردهند. اماواما و اما های دیگر؟؟ و؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دهن اسپ را باز کردن به خاطر شما رش دندان گُنه دارد. اگر بگوئیم که خرس در لباس انسان در ما جرا جوئی های افغا نستان نقش داشت دست درازی کرد. این دست از میان آ ستین خرس به تعبیر رقبای سیاسی « سیاه» بود.شا ید که به کفربگیرندم. گفته فوق برای خرس برأ ت نمیدهد(( بگیل )) را ملامت می سازند. ولی منطق این زمان حکم مینما ید که آ ستین را همراه با دست سیاه از ما جرا های سیاسی کشور برید. تاکه دو تن جدا شده از یک پیکره وا حد را از نو بسازیم « دروازه به دروازه جور می آ ید. درست گر پشت در میماند». دلم به حا ل نجار می سوزد.
نه خیر ماهی را هر زمانی که ازآ ب بگیری تازه است. آ غازنیک انجام پرثمر دارد. ما مجبور میسازیم بعضی ها را که چهار زانو بنشینند، با این زور زدن ها از پشت تریبیو نهای بیگانه، فیر بی پس لگد به هدف نمی خورد. زیراکه عمر تاریخ خیلی ها دراز است. ورنه ازین به بعد برای نسل نو که تازه درعرصه سیاست گذاری ها قد بر افراشته اند. معرفی شان مینما ئیم، یعنی که این باز ما نده گان حوا دث کهن اند که مانع اتحاد واتفاق ملت کشورمی گردند. به این خاطراست که تحلیل گران سیاسی آنها میگویند دراین سالها و همچنین این روزها مقالاتی را در این رابطه درسایت های مختلف دیدم که با خواندن آنها نسبت به نویسندگانشان آدم دچارنا امیدی میشود. من اعتراف می کنم که دراینگونه مقالات، درسی و یا اندیشه ای نیافتم، که نشان ازبلوغ فکری باشد، برعکس در این مقالات صد فی صد هما ن ، لغات و اصطلاحات سیاسی دیده میشود که در حوزه های حزبی ، ازمطا لعۀ آ ن وقت گذارش داده می شد وذریعه کا ربن پیپرنوشته میگردید و بعدآ از ترس ضبط احوالات وقت مخفیانه تکثیر و تقسیم می شد. وهکذا در پهلوی این همه تر س و لرزها و واهمه ها برای تعریف و توصیف شخصیت مورد نظر(( همه تئوری های علمی تحت تآ ثیر قرار میگرفت)) چیز دیگری دیده نمیشود.سنت شکنی هنوز رسوخ خودرانیافته است وبعضآ شخصیتهای آن دوره هنوزبه پاشنه های بوت خود ((شاه میخ های مزاری می کو بند))تا که روی یخ به آسانی یخ مالک بزنند،رقص بالت روی یخ به هنر پیشۀ نازک بدن وسیمین تن که سن معین را دارا با شد در کار است. که خوب تووپیچ بخورد.زمانیکه خمچه به چوب تبدیل شداگربخواهی که خمیده شود میشکند.به جزازهنرچاپلوسی. انتظارآن میرفت که این نیروها ونویسندگان ِ چنین مقالاتی،پس ازشوک گویا"انقلابات شکوهمند و شکوه مند سرخ وسبز ، سیاه ، زرد"ازخواب سکرآورومرگ آورکه درآن گیرآمدند وبعدعادت کردند، بنویسند، آن جهت از مسایل را تشریح میدادند که اتحاد وحدت خلق هارابیان مینمود.وجنایاتی که با تول وعرض آن صورت گرفته است. ریشه در گذشته ها دارد. به گو اهی تاریخ درکشورما مو جو دیت نظام های فرمایشی(( شرق وغرب)) باحقوق مساوی به مانند دو پله ترا تزو، در سطح ملی و بین المللی شریک اند.روسیه وامریکا درخون ملت ماتابه گلون غرق اند.وکشورهای قمراین دوقدرت بزرگ جهانی وقت میچرخیدن شریکان جرم وجنایت اند.وپیکنگ نمیتواند خودراازین حق جنائی کناره بکشد ، زیراکه پیروان اواولین مرتبه به ا صطلاح سیاست ازلوله تفنگ بیرون می گردد راازمایش کردند، به گفته بعضی ازنویسنده گان، درآن آشفته بازارسیاسی سالهای انقلابی گری کروکور، که ریشه درجنگ سرد داشت. حرکت شان تنها به این بود که نظم اجتماعی را برهم بزنند. گاهی یک طرف قضیه ماسکاو وزمانی طرف دیگر قضیه و اشنگتن درزمینۀ به تخت نشاندن مهره های شان هدف شان بود. اما امروز ضرور است که اندیشه کنند وخردمندانه مسائل روزرا ارزیابی .چرا که پیگیری آن همه حرکات های مخرب درهمان شکل وقواره وفریاد کشیدن بدون پول مفت ورایگان، نفعش درجیب چه کسی میرود؟ نشخوار را هموطنا ما می کنند شکم از بیگا نگان سیرمیشود.فراموش نکنیم که دولت امریکاباپیش کشیدن مهره خودبه حیث پیاده درتخته شطرنج سیاسی، از پاکستان درنقش وزیر،ازالقاعده درنقش رخ، وازطالب درنقش اسپ(( طالب میانه روویا طالب افراطی)) وازگلبدین درنقش فیل استفاده مینماید.اماخبرند ارد که خودش دور فیل شده است. امروزبا حاکمیت غیرمستقیم خود از موقف رهبری فریادها را به عهده گرفته است و به خود مشروعیت می دهد. توسط نوکران زر خرید خودیک نوع سروصداها به راه می اندا زد.که توجه عامه جهانیان را به طرفی جلب نماید که جنا یا ت سازمان یا فته خودش پنهان شود. تمامآ تپ وتلاش دشمنان حاکمیت سیاسی افغانستان برا ین است. که اختلافات را در درون جنبش وطن پرستانه چاق بسازند. هنوزنتایج بوجود آ مدن مجاهدین و شکست آ نها ذریعه آی، اس،آی، پاکستان وبعد کنفرانس تصنعی بن که (( قشر روشن فکررا باخودنداشت)) معلوم نیست.تبلیغات کوروکرکننده راذریعه نماینده های دربار دیکتاتوری شاهانه ((دورو پیش امیردوست محمد خان)) وغلام بچۀ درباری گاهی برضد شخصیت های جهادی وگاهی برضد نیروهای که یک زمانی متمایل به کرملن بودند.(( آب که آمد تیمم برخاست)) دشمنی با خلق با قی گذا شته شد.دفاع برحق مظلومان شرط اساسی است.راندن دشمن قوی هکل منظورما است.بدون آنکه واقعیتهای 300 سال اخیریکی پی دیگربه بررسی گرفته شود. امروزه روزسروصداهای کرکننده به نفع امپریالیزم وتحت فشاردادن حریف(( دیروزی که امروزوجود ندارد))آنهم به اتکای بیگانه دورازاخلاق(عیاری)است.عیاران حریف رابه بیگانه تسلیم نمیدهند وازامکانات بیگانه برای سرکوب حریف استفاده نمیکنند.این همه دادواویلا هامشکل مردم راحل نمیکند.گرچه که دنیای غرب درآ درس همه تحولات جاری درافغانستان کشور «امریکا» توسط گماشتگان خود به کرناپف میکند وذریعه دهل چوب به دهل میکوبدواختلافات، قومی،سازمانی، سمتی، لسانی مذهبی و غیره را سازمان میدهد و ذریعۀ نوکران حلقه به گوش خود جهت حضوردائمی خودش مشروعیت می بخشد. بلی همه کردارهای موجود در افغا نستان به گذشته های خون آلود کشور چنگ می اندازد. گذشته های خون آلودیکه تنها دروازه خردمندان، وطن پرستان ، وآ زادی خوا هان را ازهرقوم وقبیل دق الباب مینماید.درهسپا نیا گاوبازان راگاومیکشد.درجنگل مارگیران را مار میگزد. در افغا نستان امپرا توران را اقوام و قبایل ومذاهب متفق ومتحد میدوانند. دانشمند امروز وسیاست شناسان امروز میگویند . گذشته ما تاریخ شده است. صفحۀ است که نسل امروز آ نرا می نو یسد و نسل های بعدی آ نرا مطالعه مینمایند ومیدا نند که در ذهن نسل جوان امروز وفردای ما بعضی از عناصر گذشته به حیث پدیده از کا ر افتاده و مود سپری شده منسجم می گردد. اگر امروز اتفاقا ت گذشته را که به تاریخ پیوسته است.بخاطرآن گریبان را پاره کنیم،یاوه سرائی بیش نزد دشمن بشریت خوا هدبود.
"مرو به هند بیا با خدای خویش بساز"
"که (به) هر کجا که روی آسمان همین رنگ است"
***********
"صوفی نشود صافی ، تا درنکشد جامی"
"بسیار سفر باید ، تا پخته شود خامی"
**************
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلوده ویوسف ندریده(سعدی)
اشعار با لا به ما اشاره میدهد که باید راه رفتن به تر کستان را خوب تشخیص دهیم، به این دلیل که نسل افغا نستان امروز با رژیم کاملآ فا سد درگیر است و این رژیم درمقابل خواست های اکثریت ذریعۀ تفنگ مردم را نشانه میگیرد.باید که انسانیت را برجسته تر بسازیم ، نه باید کا ر نامه های سیاه گذشته انقلابی و ضد انقلابی خودمان را ، که از توده های ما قربانی گرفته است. بالای آ ن افتخار نما ئیم. هرکدام ما به سهم خویش خودرا نسبت به دیگران هوشیار، فیلسوف، آگاه، آزاد اندیش، پاک دامن معرفی نما ئیم. دشمنان آ مدند ملت با فرهنگ افغا نستان را به خاک سیاه نشاندند، با برجسته کردن مبارزه با تروریزم برای دشمن جوامع بشری خصوصآ« خلقها» کیست کسی که نداند؟بعد از کنفرانس بن اعلان گردید که در افغا نستان جامعه مدنی راه ارتقائی خویش را دنبال نما ید. رفتن به سوی جامعۀ مدنی، ساختار حا کمیت بر پایه دمو کراسی، لزومآ وظیفۀ نیروهای« چپ ووطن پرست است.» ماشین تبلیغاتی برضد وطن پرستان واقعی کشورونیروهای چپ.از جا نب امریکا و همکارا ن اقصادی اش، علیه گروه ها و حلقات سیاسی ، ذریعه گما شته گان خود چه در داخل افغا نستان و چه رسد به آ نکه از خارج به وجه خیلی ها خشن ونا جوان مردانه به پیش برده میشود دور از انصاف است. دراین شرایط حساس تاریخی، عقل وخردحکم می کند که از شرایط بازسیاسی و اجتماعی ایجاد شده، در سطح ملی و بین ا لمللی. بخاطر ثبا ت وپا یداری کشور به منظور ارتقا وپیش رفت سعی به خرچ داده می شد. ازین به بعد هرنوع حس آزادی وسازنده گی را به خاطرکشورآزادغیروابسته را عمل زشت وناروا قلم داد ننما یند.ازهمه حقایق چشم پوشی ننمایند فقط به مسایلی بچسپندکه دل ارباب قدرت ورزم آ فرهارا در کشور ها ی عقب مانده (( افغا نستان)) با بیان البدا خانیها دردهن دروازه امپریالیزم خوش بسازند.وازین طریق درچشمان توده های کشورخاک پاش دهند. درین مقطع زمانی یکعده اشخاص غیر مسئول که هیچ اعتقادی .اعتقادی به آزادی سیاسی، دموکراسی، آزادی اجتماعی و در مجموع جامعه مدنی نداشته و ندارند، امروز شیون آزادی خواهی ودموکراسی رابلند کردند ودرپشت این خواستهای جامعه آزاد ومدنی خودرا پنهان ساخته اند، ایجاب مینماید که عملکرد نیروهای دخیل آن روزها را بر بنیاد روابط دوران ((جنگ سرد)) مورد بررسی قرار داد. ضرور نیست. که در حرکت های کور و شوم کشوررا درین ماتم سرای جهانی و دوزخ قرن بیست و یک نگه کرد. و راستی شرم آور نیست که می بینیم افغا نستان سربلند دردست مشتی واپسگرا یان دربند و اسیر است؟شرم آورتر نیست که مشتی دیگر ازنوع ما جراجوهایش و درجهت بقای این رژیم توتالیتر ازمال وجان و ثروت ملّی کشور مایه گذا ری کرده اند؟ و شرم آورتر از شرم آورتر نیست که موجودی بیمار، عقب افتاده، بعضی از باشه گکها و ابسته به بیرونیها برکرسی حاکمیت های افغا نستان دیسانت هجومی شده اند؟ وراستی گناه ملت افغان چه بود؟. این بود که درشاه راه استراتیژی کشورهای پرطمع قرارگرفته است. که می بایستی درپای نیات شوم ومخرب آنها قربانی شود؟کفایت میکند بگوئیم مشکل ما،تنها کودتای بیست وشش سرسطان نیست که ازمنبع اتحاد شوروی سابق آ بیاری گردیده بود، ماویزم وسویتیزم را وامپریالیزم را درمقابل هم قرارداد. مشکل ما تنها کو دتای 1357 ثور نیست که باعث حملۀ نظامی اتحاد شوروی سا بق درشش جدی 1356 شد. جهان را به دوقطب متضاد تقسیم نمودومرکز این زور ازمائیها گردید.حریف کهنه کارانتقام شکست خودرا« ویتنام» درکشورما گرفت. مشکل ما کودتای نظامی هشت ثورنیست که مجا هدین را بدون مقاومت به کرسی نشاند. مشکل ماتنها حمله نظامی پاکستان نیست که طا لبان را بر مقدرات خلق ها ی ما نشا ندند. فرهنگ اعلی آ ریانای کبیر را از بنیاد ویران کردند.مشکل ما تنها حمله نظامی امریکا به بهانه مقابله با تروریزم نیست.که ما با مشت بر فرق سر خود بکو بیم، مشکل اساسی ما شیوه عبور کردن از تنگنای وحشت و تاریکی ها است که پیش را ه خردمندان و فرزندان اصیل این کشور گسترده شده است.دشمن اساسی وبنیادی کشورما آسمان پرستاره افغا نستان پرآشوب را(( آریانای پهن آ ور وخراسان کبیر)) ا ز ستاره گا ن در خشان خالی سا ختند. تا نتوا ند کو چی های ما ، شبانگاهان درحرکت افتند چو پان کشور ما شبا نگاه هان رمه خودرا به چرا گاها رهنمائی نمایند.بنا براین برای برون رفت از این مشکلات، سیات سازان ، سیاست با زان ، سیا ست مداران ما ، ازین بعد نباید برای رسیدن به قدرت سیاسی خودرا درعقب پشتو ن پنهان نما یند، سیاست بازان فارسی زبان ما ، به منظور رسیدن به قدرت در پنای تا جکیزم پنهان شوند. همچنان سیا ست بازان هزاره ، ازبک ، ترکمن و غیره.
عیاران بیان میدارند که انسانیت با لاترا زهمه سیا ست گذاری ها است. بنآ عیاران این شیوه را به خود انتخاب کرده اند. وهمیشه موقف انسانیت را برجسته می سازند وبرجسته نگه میدارند.
زنده با د عشق بوطن و احترام به مقام انسان