خوشه چين

 

سبزه گکی به من بگفت

قسمت دوم

بلی  بازهم سبزه گک ها از زیر سایه درختان صدا میزنند که او بنی آ دم بیا جا یت بر سر سینه من است با لا بشین  که من به شما حقیقت را روشن بسازم، توخوب ببین، شما لکی که می وزد وبه همرای ما شوخی مینماید، ما سبزه گک ها را شور میدهد این شور دادن ها  و تکان دادن ها ، همه پیام های ا ستادانه است. که برای ما هو شدار میدهد. و میگو ید بروید برای بنی آ دم بفهما نید که اگر ا نسان گرسنه دزدی مینماید حق او است که باید نمیرد. ولی اگرمعتبر میدزدد. این ها دشمن بشریت هستند. این دزدان و ایجاد گران فاجعه طبعی و بشری را خوب بشنا سید که در طول تاریخ زیرعنوان آ زادی و آزادی خواهی تا به امروز،زیر نظرآ نها بشریت فاجعه بارترین حوادث راپشت سرگذشتانده است. خطه با ستان آ ریانای کبیرکه زاد گاه مشترک سبزه گک ها و درختان(( درخت توت)) درخت توت دراکثر کشور های ارو پا ئی حا صل نمیدهد زیرا که اقلیم آ نها بارانی است. بلی انگلیسها زور تلخوان و پلخمان را دیده اند، ازین خاطر است که دشمنی را با ما درختان و سبزه گک ها دریغ ندارند.  نسل آریانای کبیرهمیش مورد حمله و تعرض مها جمین قرار گرفته اند.هرزمانیکه عیاران وراد مردان کشور درشرایط  دشوارمیهنی از گوشه وگوشهء کشور، دست های اتحاد واتفاق را به سوی همدیگر درازکرده اند. دشمن  را دیگر جای پائی نبود در کشور(( دروازه ته بسته کن همسایه ته دزد نگیر)) شعارعیاران و جوانان بیدار وآ گاه از حوادث براین بوده که از داشته های خود باید دفاع کنی، از کلاه که برسرداری باید آ نرا نگاهنما ئی، از ناموسی که دربر داری باید ازان حراست  نمائی، ولی بدبختی ما  در طول تاریخ درکجا بوده است.

1-     در قسمت نمک حرام ها شناخت ها خیلی ضعیف بوده است.

2-     وطن پرستان وعیاران را(( تناب دار به دستان پیش وایان طریقت ومذاهب بوده))

اینها نخست زینه را پیش پای دزد میمانند وبعد وطن پرست و وطن دوست را به امر، دزد زیردار میبرند. قبلآ هم و جود داشته همین اکنون  به شکل عریانش عملی می گردد. همیشه این معاملات  ومعادلات در جریان بوده وهست. در طول تاریخ  کسی حاضر نشده است که بگوید، سهوو خطای  وجود داشته است و همیشه پهلوان خویده را قهرمان معرفی کرده اند. تا زمانیکه نوع  خطا و جرم در میان کشیده نشود.بل آخره انسانهای که نتوانند آ رمان و آرزوهای که  در دل دارند و برسر می پر ورا نند را نبینند. فقیرترین ترین  انسان های روی زمین اند. بخاطریکه خدا وند حقی را که برای آ نهاعطا نموده است. از حق خود بی خبرمانده ا ند. این بی خبرا ن د روجود دولت های گذشته ودولت موجود افغا نستان بی خبر مانده اند. این دولت ها به ما نند خندقهای کو چۀ بارانه و شور بازار خرابۀ بوده اند و میباشند که ملت درآن غرق شده بود وگردیده است.

سزه گکی بگفت:سپیده دم بلبلی بر شاخ درخت نشست این بیت را زمزمه میکرد:

   "بلبلکی  سنگ  شکن              بیا بریم سوی  وطن"

"این وطن جای مانیست             بیا بریم  تخت رستم"

بلی شعر بالا گرچه ساده ولی معنی بزرگ دارد(( یعنی  مارا از وطن مجبور سا ختند که فرارنما ئیم)) به همه آدرس ها صدق نمیکند.حقیقتهایکه به حیث  جرم  شناخته شده اند وانجام آن، به آدرس های انفرادی اثابت مینماید. مگر هستند یگان یگان همسا یه ها که در تحولات جامعۀ ما بی تأ ثیرنمی باشند. سبزه گک اشاره میدهدکه مطالب پائین اندرزهای است که هر انسان با هوش افغان از محتوای آ ن بهره بگیرند.                                                                                 سخن درست وبه حق شیخ عطار:عطاراز بزرگترین حکماودانشمندا ن وعرفا چنین گوید:خاک گورستان رابوکنیدومزار راد مردان رااز بوی خون بشناسید.                                                                                                        لامارتین ازنویسند گان معروف فرانسه میگوید: دسته گل خونین افتخار برگور هرمرد فروما یهء  نخواهد رست وافغانستان کشورعز یز ما از این گلگون  کفنان فراوان دارد.

خانۀ ویرانه :روزی که فرخی به وسیلۀ مامورین شهربانی  رضاخان تو قیف میشود:این شعررا می سراید

رو زگا ریست که در دشت جنون   خا نه  ما ست

عهد   مجنون شدو دور  دل دیوا نه    ما ست

پیش زور و زر غالب همه تسلیم شدند

انکه     تسلیم    نشد همت   مر دا نه  ما ست

شا نه ای نیست که از بار تملق خم نیست

راست اگر هست  از این  بار گران شانه  ما ست

راه امن است  ولیک از اثر   نا امنی  روز شب

تحت   نظر   خا نه ویرا نه    ما ست

امتحان  داد به هنگام عمل لیدر حزب

که بعنوان خودی محرم بیگا نۀ ما ست

 

گرگ با گله آشنا: روزی گذشت پادشهی ازگذرگهی فریاد شوق برسرهرکوی وبام خاست. پرسید زان میان یکی کودک یتیم کاین تابناک چیست که برفرق پادشاست آن یکی جواب داد چه دانیم ماکه چیست. پیداست آنقدرکه متاعی گرانبها ست نز دیک رفت پیر زنی کوژپشت و گفت این اشک دیده من وخون دل شماست  مارابه رخت وچوب شبانی فریفته است. این گرگ سالهاست. که با گله آ شناست. آن پارسا که ده خرد و ملک رهزن است.آ ن پادشاه که مال رعیت خورد گداست. بر قطرۀ اشک یتیمان نظاره کن تا بنگری که روشنی گوهر ازکجاست پروین به کجروان سخن ازراستی چه سود. کو آ نچنان کس که نرجند زحرف راست.

                                                           { پروین اعتصا می}

            

     وطن پرستان: یک حرف را من به حیث یکی ازراهیان((عیاران)) وناموس پرستان وقدرشناسان نان ونمک وطن.  برای شما مسئولانه بیان میدارم که اکثریت روشن فکران به همراه من متفق ا لقول اند. که دوره دهۀ دموکراسی با آ نکه تازه و جوان بود و اشتباهات را داشت، مظاهرات صورت می گرفت ، انتقادات تا به اندازه شنیده می شد، آ گاهی سیاسی به طور نسبی ریشه خودرا به آ ن دوره یافته میتواند. ما شاهد  بر خورد پالمان  در سال 1345 بودیم  و شاهد مظاهره سه عقرب بودیم  گرچه یگان بندی گری ها صور ت می گرفت و شخصیت های صاحب نظران دست اول را به زندا ن می اندا ختند. خوب ترین دوره بود. حد فاصل بود بین دکتاتوری های ما قبل خود و دیکتاتوری های ما بعد خود. بیا ئید که در آ غاز دهن جوا ل را محکم بگیریم نه کون«قاعده» جوال را،و یا پای پس خر را محکم بگیریم نه پای پیش خر را. آ غاز بد بختی ملت افغا نستان 26 سرطان 1352 بود. داود خان با استفاده ازنام دموکراسی، سیستم  سیاسی را بنا بر اختلافات خا نواده گی که داشت. ازنظام شاهی به نظام جمهوری قلابی به نام خودش تغیر داد. یگانه کاری که کرد هرنوع مظاهره را منع اعلان کرد . از فعا لیت های سیاسی طورآ زاد  به طور قطع جلو گیری به عمل آ ورد. مظاهره بر حق مراسم فا تحه خوانی و به خاک سپاری «شهید میر اکبر خیبر را» یک نوع حرکت ضد دولتی پذیرفت،دستگاه استخبارات زمان داود خان برای گرفتاری شخصیت های دست اول و دوم دست به اقدام زد و و به زندان انداخت. پلا ن داشت که کادر ها و فعا لین جنبش سیاسی را از ریشه درو نما ید. کاسه راسته این بد بخت (( نامی که خانواده اش برایش گذا شته بودند)) چپه شد. تا اینکه عناصری((شجاع)) چند از رزمدنده گان فرزندا ن خلق و توده ها « نظامیان» برای نجات جنبش چپ  دست به اقدام نظامی میزنند.

بعد از از به قدرت رسیدن نیروهای چپ تا به سقوط آ ن (( دریای پر طلا طمی است )) که زیرفوکس (( قصر سفید و کرملین )) و قت و شورای امنیت  ملل متحد قرار داشت. حالاتی که از خلق های افغا نستان قربانی گرفت.             

    وطن پرستی  تنها به نمایش گذاشتن تکه  بیرق بر سر بام دیوار راه خودرا یا فته نمیتواند. وطن پر ستی تنها به ریختاندن برنامه در صفحه کاغذ خودر ا ثا بت کرده نمیتواند. زیرا که همیشه اوراق کاغذرا پاره کرده اند و در با طله دانی ها اندا خته اند.

         به گرگفتن دهن شیرین نمیشود: اثبات عشق به وطن پرستی تنها به خواندن و بیان شعارشده  نمیتواند. ماهیت عشق را بروید از روح و روان، یوسف ذلیخا،شیرین وفرهاد، وامق وعذرا، ویس رامین،سیاه موی جلالی  بپرسید.روح آنهابیان میدارد که شمانمیتوانید صرف به خواندن داستانهاووارایۀ گذارش، به قلۀ پیروزی ها دست یابید.بلکه اثبات وطن پرستی وانسان دوستی مربوط به آزادی فردی است.آزادی فردی دردرون آزادیهای اجتماعی  و اقتصادی و سیاسی است.

باز هم سبزه گکی ا صبحگاهان از میان سبزه گک بلبلی می پرد و بر شاخ درخت می نشیند و میخواند و تو ضح میدهد که:

ز زیر پایم آ واز بلند مینماید توضیح میدهد که اواخرماه حوت واوایل ماه حمل بود که که بلبلی درانتهای بلندی شاخه درخت هنگامۀ سپیده دم ترانه میخواند وترنم میکرد. درحوزۀ دنیای خرافات که ایجاد گران آ ن، فیلسوفا ن قرن 19 اند. بعضی از آدم ها در آ نجا  تربیت دیده اند و تر بیت یافتند  به این معنی است که اگر خود تان دقت نکنید  درین دوره خود زنجیر های خرافات را از دستان خود باز بر دست و پای نسل های بعدی می بندید. این گونه  سهل انگاری ها ، باز هم آبشار  های خونی خوا هد بود. که از آ سمان خشونت باران های خون را با لای کوه ها دره وادی ها و دشت های کشور ما می باراند و چشمه های خون، دریاهای خون را به سوی دریای های گنگا و جمنا و بحیره سیاه و خلیج فارس جاری میسازد.                                                                                                                                                    چرا؟هرزما نیکه شخصیت ها خواسته اند که  خود را حا کم و آ مر معرفی نما یند. و خود را بر حق نسبت به دیگرا ن دا نستند.از مدارا کا ر نگرفتند. در انجام کار ها عجله کردند . سوا نحشان به « خون ریزی قتل و قتال ، شیطنت و رذالت» خانه پری گردید.                                                                                                                                        سبزه گک میگوید: صبحگاهان قطره اشکی که ازچشمانم به خاطر،آ ینده های نا معلوم مو جودات طبعی  میریزد. بلی می ریزد از سوز دل می ریزد.اما مانمیتوانیم تمام حقایق را درمیان یک قطرۀ آ ب(( منی)) منی که من میشود. گنجانید ولی قطره آب خودش میتواند جایگاه خویش را به سا ده گی درکائنات دریافت نماید.این من ها(( فرهنگستان علوم بشریت)) را همیش در قطره بوی گنده تلانده اند.سبزۀ  ضعیف و نا توان را ساده نگیرید که خیلی عاقل اند:  و فکر نکنید که همیش زیر پا ی تان میشود. این ها خیلی ها قوی اند. به این نازکی نمبینید. هر گاهیکه در چو کات  قانون مندی رشد و تکامل خودرا یا فته توانستند. میخواهند که خود را به سوی نور و رو شنی آ فتاب بکشانند از زیر خاک سیاه سر با لا مینمایند. هیچ قلخی و سنگی و سمنتی ما نع بر آ مد آ نها از زیر خاک شده نمیتواند. و میگوید که این بر آ مد من از زیر خاک  تابع یک منطق است منطقی که طبعیت وجهان بینی خود مان به آ ن گره خورده است. وراجع به منطق به شما صحبت مینما ید.

 منطق ودلیل وقتی می تواند کارگر با فتد که (( انسان متفکر)) خودش،بیا ندیشد وبا دلاوری و شهامت تصمیم بگیرد، ساحه دید و نگرش آ ن کو چک و محدود نباشد. اما در بکار برد  منطق همانا غریزه و اتو ریته افراد و اشخاص که از محیط ( ؟) کسب کرده اند تآ ثیر گذار میباشد و اعمال انسان هارا به جهت های (( مثبت و منفی )) سمت و سو می بخشند.

 سبزه گک بیچاره  اما هو شیار میگوید که  یک روز انسانی همراه با انسان دیگری پا بر سرروی ما سینه و بغل ما گذا شتند و ما به حیث فرش روی زمین در خدمت شان آ ماده شدیم. آ نها نشستند و سخن میراندند و می گفتند که مبارزه مینما ییم  در جمع گفتارها و کردارهای خود« به اصا لت  و شرافت  و کرامت انسانی ، حیثیت حقوق و آ زادی های فردی، و حمایت  از جان و مال و زنده گی آ نها می اندیشم» ومیگفتند که در باره پیروزی های خود و شکست های خود حرفی را به زبان نمی آ وریم و می اندیشیم که چگونه مسئولیت های فردی خودرا به حیث انسان آ زاد و عضو خانواده کشور خود سهم در مبارزه به خاطر آ زادی وسر فرازی وطن خود بگیریم.این سهم گرفتن ها، راه یافتن به منظوررسیدن به قدرت سیاسی نخواهد بود. بلی (( مبارزات فرهنگی )) به هیج وجه  راه را  برای قدرت یابی  و حاکیمت استبدادی بالای مردم نمی برد. دیگرش گفت بلی من هم در یک جا ئی خوانده بودم که نو شته گردیده بود به این عبارت.

       بنام او که زیبا است و زیبا پسند.

انسان مو جودی است از خلقت پرور دگار، ابلیس هم موجودیست ازان نوع، پس هردوی آنها آ فریدگار خدا وند متعال هستند. پس چرا باید بنابه امر خداوند. شیطان به انسان سجده نکند؟

قدرت تفکر انسان از ابلیس بیشتر است. پس چرا ما منحرف میشویم، شیطان از آ تش پس انسان میتو اند غلبه کند. چونکه تضاد ابلیس است.

  پس چرا باز هم همراه ابلیسیم؟؟؟!!!

«مبارزات فرهنگی» درین عصر وزمان ازدید گاه عیاران هیچگاه جنگ برای قدرت یابی وحاکمیت استبدادی برمردم نیست؛ بلکه میپندارند.اول برای ارجگذاری بحیثیّت وکرامت  عیاران عصر ونگاهبانی ازآزادی وایجاد شرایط شایستۀ خوش وگوارا زیستن انسانها درافغا نستان می باشد واز طرف دیگر درسمت وسوی خنثا کردن  نقش جلادان ووحشت قرن ها در افغا نستان است.                                                                                                                                              بلی عیاران را عقیده برآن است که دل مردم خودرا آن طوریکه شاید و باید  برای مردم سرزمین افغا نستان است به دست آورد. امروزه روز، فقر گرسنگی، عزیز ترین و شیرین عضو خانواده هارا« طفل»این زیبا ترین موجود خدا وندی، تعدادی را ، مرض از آ غوش مادر می گیرد، تعدادی را گرمی ، تعداد دیگری را سردی هوا، تعداد دیگری برای اینکه خودش نمی تواند اورا بنا بر دلایل تنگ دستی پرورش دهد. این توته جگرودلبند خودرا اگرزنده بماند به مبلغ نا چیزی می فروشد. لعنت خدا برسرجنت فروشان، این نا جیان به اصطلاح ملت مسلمان افغا نستان. که ازخون ملت مسلمان افغا نستان قصرها آ باد کرد ند ودارائی های خودرا دربانگهای کشورهای بیرونی انتقال داده اند.

دیر یا زود آ ن روز رسیدنی است خا ئنین به نوامیس ملی مردم افغا نستان در پیشگاه مردم افغا نستان جواب بگویند و جواب بدهند که این مقدار دار ا ئی ها را به بهای چه به دست آ ورده ای؟ (( اگرزیر عنوان چپ خیانت کرده ای باید جواب بهی و اگر زیر عنوان جهاد خیانت کرده ای جواب بدهی))  

سبزه ضعیف وناتوا ن میپرسد:دوستان  افغا نستان چه کسانی هستند؟.جواب هیچ کس. بلی دوستی محبت است. دوستی بر بنیاد  اجبار وجود خودرا انکار مینماید.دوستی وجود مادی نیست که به آ دم «بخشیده» میشودو باید که آ فریدگار محبت را ستایش کرد و عضمت و بزرگی اورا توصیف نمود. اگر فردی ، خانوادء ، برای فردی یا خانوادء در شرایط عادی و یا شرایط دشوار، به  حساب حسن نیت تحفه مینماید اما اگر در عقب  این تحفه هدف دخیل نباشد. ثمره این گونه بخشایش ها به با لید ن « درخت دوستی» منتهی میگردد. که خیلی ها پربار و با برکت خواهد بود.این نوع مناسبا ت دوستانه ازمرز احزاب ، گروپها، گروهها اندیشه و عقیده ، مذهب ، محل و منطقه ، رنگ و جلد می گذرد.

  سبزه بیچاره میگوید که: هوا معتدل بود، بلبل ، از بالای یک پلوان خیز زد مورچه را به منقار گرفت و نو ش جان کرد و بعد در بالای شاخ درخت نشست. این طور زمزمه می کرد. اوافغانها  متوجه باشید که افغا نستان سر زمین تضا دها است وطبعیت مردمان بومی واصیل افغا نستان مردمانی اندکه همیشه معضلات رابرمحورمداراوصبروشکیبائی حل مینمایند. بلی بر محور مدارا و صبروشکیبائی  حل و فصل مینمایند. این را هم از نظر دور نمی دارند که افغا نستان همیشه درد سری  در نقش گرگک وظیف اجرا نمودن.بعضی از انسانها هستند که استعداد و فنّ دزدی کردن را خوب می دانند، حالا آ نکه دزد ی کردن  هرچیزی که باشد. بعضی ها نیز وسوسه ی دزدی کردن و یک شبه به امکانهای مفت رسیدن، دست از سرشانه دیگران را  برنمی دارند؛ ولی فن ومهارت دزدی کردن را نمی دانند. معمولا دزدان ماهر به کسی نیاز دارند که در نقش گر گک و ظیفه اجرا نما یند. از این رو، آنانی که نمی توانند دزدی کنند، فوری به « درلست گرگک»، رغبت و گرایش شدید نشان میدهند. در جامعه ای که انتخا ب کننده گانش مردم نمی با شند همراه با« گرگک» با یکدیگر روی  منفعت به موا قه می رسند واگر زمانی بین آنها، اختلافات پیدا میشود، جنجالها برسرمنفعت بیشتر خواستن می باشد؛ نه تغییر نظامی که به وجود آورده شده است(( کو دتای ثور دردو مرحله دو نام داشت)).

1-      مرحلۀ انقلاب بی نظیر تیب افغانی که نه شرق خبر داشت و نه غرب

2-      مرحلۀ  شش جدی بخصوص مرحلۀ نوین و تکاملی انقلاب ثور

اختلافات جان رهبران را یکی پی دیگر سر تقسیم مقامات و جا به جائی کادر ها و جنا ح ها را گرفت. ولی نظام تغیر نیافت. همین قسم دوره جهاد وطالب{ آ سمان همه در هرزمان  ودرهمه مکان یک رنگ داشت با این تفاوت که دریک زمان بارا ن خشونت کم کم می بارید ود رزمان دیگر شخ باران خشونت می آمد. اما امروزبه فضل مرحمت خدا دروجود آقای «کرزی» به حمایه جامعه جهانی انسان ها اطفال خود را به فروش میرسانند.}درین روزها یک عده هموطنان ما به اشارۀ یک عده از حزبی های دیروزما  ، علیه  یک عده همو طنان ما که مربوط به یک تباراند. با آ نکه خود شان در عین ارگان کار می کرده اند. تبلیغات نا روارا دنبال مینمایند. درین رابطه  شایعاتی وجود دارد. خدا کند که حقیقت ندا شته باشد. بعدازکشف حقایق نام گرفته معرفی شان خواهیم نمود. کاری را که انگلیس در افغا نستان بار ها انجام داده اند. افغا نستان بیش ازسه دهه  است که درچنگ دزدان وگرگکان (( نظام های دیکتاتوری، تک حزبی،چندین حزبی، راست وچپ، مصالحه گران)) درحال چپاول وغارت گری میباشند، با کمی تفاوت نسبت به یکدیگر  وما مردم نیز آنقدرخام و نا خود آگاه دچاراعتقادات پوسیده وگندیده ی خود شده ایم که خبرنداریم، تمام هستی ونیستی مان دارد به تاراج می رود.

 

قسمت سوم

سبزه گکی به من بگفت که

بر خیزازجایت تما شا کن که چگونه جنگ بین وحشت قرن و انکشافات علوم و تکنا لوژی در قرن حاضرجریان دارد.وبه صفحات تلویزیون وسایتهای انترنیتی ببین که دراثرآ زار، فشار وتهدید یک عده افراد خدا نا ترس بدون از آ نکه که خودرا به حیث معلم و رهنما معرفی نمایند. حکم ظالمانه صادر مینمایند. ومیخواهند که  از((مقام انسان)) بر ضد انسان قرار بگیرد و حیات انسان را بگیرند.   

پرویزکا مبخش زیبا شد

 

زنده گی به ما نند حرکت آ ب  سیلان میکند. ا زانسان تازه گی را میگیرد کهنگی و فرسوده گی می بخشد. زنده گی رونده است . توقف را نمی پذیرد،زنده گی از انسان نقد می طلبد میگوید که غلطی های تورا گرفتم، آگاهی را برای تو عرضه کردم، توباید بدانی که انسان استی، انسان آ زاد ، آ گاه با خرد، متجسس، متحول و متغیر. و باید به این عقیده برسی که « سرانجام، روزی روزگاری می رسد که انسانها خواهند فهمید « راز زندگی جاودانه » در چیست؛ اگر مصمّم و توام با مسئولیّت و آگاهی وهوشیاری، همبسته و متّفق شوند از بهر آنکه به « کُشتن وزدن وخونریزی»،برای ابد پایان داده شود.»انسان سرکش و معترض و عصیانگر در برابر هر نوع « بیداد گری و ستمگری و بی عا طفگی » می تواند نشانه های « زیبا منشی » گوهر و شعور و رفتار و فکر خود را در فریادهای دادخواهی اش باز تاب دهد. او زیبا می شود، وقتی که بر بیدادگر،حمله میشود او زیبا می شود، وقتی که در مقابل  تازیانه ها و شلا قهای ستمگر از خود مقاومت نشان میدهد. او زیبا می شود، وقتی که زندگی ر ا میخواهد ادامه بدهد و معنی زنده گی را به نمایش بگذارد. و قاتلان ووحشی های قرن را معرفی میدارد. او زیبا می شود، وقتی که از آبشار محبت خود بر سروروی ستم دیده های دشت کوه ها دره ها  ودره های ، مناطق سرد و گرم کشورما آ بیاری مینما ید. او زیبا می شود، وقتی که حامیان و نا جیان مردم ستم دیده ازلای دست آ ورد های علم و تخنیک، چراغ به دست به سوی تاریکی ها  میرود. او زیبا می شود، وقتی که جهان را می آراید و می پروراند  او در زیبا آرایی زندگی و جهان، مهر می افشاند و گیتی را سرشار از مهر ورزی می کند تا زیبایی ستایش انگیز خدایی را افزون کند که از گوهر وجودی اش در گیتی و کائنات، افشانده شده و با رقص دلآویز کیهانی، شعله ورمی باشد.اوحتا با د ستهای بسته  وحلقۀ دار برگردنش، میخند د و به اوج زیبایی خود ش میرسد. انسان عصیانگر،کامبخش امروزانسا ن جمشید گونۀ ایست که آیینۀ زیبایی آ ن  تما مآ عیار به قصه های  پریان می ماند که ازسرزبا ن ها به دور اندا خته شده است. انسان عصیانگر، زیبا و دوست داشتنیست که پیکارهایش، عطر افشانی گلستان عشق و دوست داشتن و افسونگری مهرو محبت آمیز به انسان و هر آن چیزیست که در کیهان وجود دارد می باشد.

 

***********

 قسمت اول

روزی از روزها ،آ سمان ها لند آ بی بود، آفتاب، روشنی خودرا با دلگرمی عام و تام ، بالای درختان و سبزه ها ، یک سان میخواست که تقسیم نماید. اما خلاف آ نچه که آ فتاب میل داشت.می باییست همه کس ازنورخورشید،به طورمساوی استفاده نماید نمی شد که درختان قامت بلند وبرافراشته را ازجا برکنی، تارو شنی برای سبزه گک های زیر سایه درختان هم برسد.

تشویش من ازین نا حیه بود. سبزه گکی برای من بگفت.غم مخور، چنانچه که ها لندی ها گفته اند. خداوند مارا خلق کرده است.اما! ما کشورهالند راساخته ایم. خداوند به علم قدیمش آگاه است.هرموجودی راخلق مینماید.وبرایش جهازهاضمه و تنفسی میدهد. تا حرکت نماید، تا بخورد و تنفس نماید، نیاز مندی خودش را خودش مرفوع نماید. در مقابل آ فات طبعی، وغیر طبعی((آ فات بشری)) جنگ اقوام ، جنگ مذاهب، جنگ شمال با جنوب، جنگ شرق با غرب، جنگ احزاب......وغیره از خود عکس ا لعمل نشان بدهد. شما خو خوانده بودید. از هرکس مطابق ا ستعدادش و برای هرکس مطابق به نیاز مندی اش، ما نباتات و اشجار اگر چه که به ما نند شما بنی آد مان ازجا یی به جایی حرکت کرده نمیتوانیم، ازینکه طبعیت ما همینطوراست.ثابت وقایم بذات می با شیم،رحمن بابا برای شما درباره درختان گفته بود.

                           لکه ونه مستقیم په خپل مکان یم        که خزان را باندی را شی که بهار

هریک ما به اندازه قدوقامت خود ریشه درخاک داریم، به مانند شما وطن فروش نمی باشیم،اوشمارانده شده های توده ها.

کجا کاری کند عاقل که

که بار آ رد پشیمانی

این سخن هرجا گفته میشود

در هرپا رتی و هر میمانی

هرکس میگوید که

تقدیر ما همین بود

میزند تق به پشیانی

 سبزه گک ها میگویند که: من دا ستا ن چوب جنگی را از زبان یک نفرشنید م که نو شته بودی، وا لله هی  چه کا فرآدم هستی، چقدر نزاکت های ملی و بین ا لمللی را می فهمی، گپ های تو دراوضاع فعلی افغا نستان چقدرصدق میکنند. قصه های انگاره ، را شنیده بودم که گفته بودی در انگاره خر با خر می جنگد، گاو با گاو می جنگد اسپ با اسپ و شتر با شتر، اما سگ جنگی در کمپنی وچمن ببرک، کپک جنگی و بودنه جنگی و کلنگی جنگی ، جاها و محل معینی دا شتند و دارند. که این کا ر را  افغانها انجام میدا دند. غا فل ازانکه کشورهای بی گانه از افغانها به عوض حیوانات و پرنده گان روی مقا صد اقتصادی و سیاسی و نظامی خود استفاده مینما یند و آ نهارا بهم می جنگاند(( فلانی از میخ فلانی)) می پرد. درین روزها سه نکته قابل غور و مداقه است.

1- - بروند صدر اعظم انگلستان بی شرمانه اعلان مینماید که عساکر ما تا مدت نا معینی در افغا نستان باقی میما نند، سه جنگ خونین پی هم بین انگلیس وافغان(( جگدلک))درحا فظه تاریخ ثبت است. وروسها هم برای شما داستان های نوشته اند.

2- رئیس جمهوربوش با روان کردن سه هزار عسکر تازه وارد در افغا نستان گو یا! جنگ با القا عده و طا لبان را تا پیروزی نهائی ادامه دهد. اگر چنین کاری انجام ندهد.تفنگ داران و یا جنگ سالاران قدرت سیاسی ودولتی را برای دشمنان افغا نستان تسلیم خوا هند نمود.

3- در خبر ها شنیدم که طالبان ده تابوت روس هارا که سال گذشته در اثر سقوط یک هلکوپتر،به گفته طالبان که سقو ط داده بودند. به حساب حسن نیت وا پس دادند. وگفته اند که روس ها طرف جنگ با ما نمی باشند.

قرچه بیچاره ، از کله خورک، انواع باشه ، عقاب، باز ، شا ئین از خانواده نو ل چنگ و چنگال دار می تر سد. هرکدام میگو یند که دو ست تو میبا شم. ما ندا نستیم که دو ست مردم افغا نستان کی می باشد؟

در شرایط مو جود افغا نستان فکر می کنم که همه پی مقصدی گام برداشته اند. ازین نفع گیری ها وچال بازی ها ، افغا نستان هیج منفعتی نبرده است و نمی برد هم. وطن دو ستان محترم وضعیت را تحلیل و ارزیابی نما ئیید، عوامل افتراق ملی را بر طرف نما ئید. فکر تان باشد. اما ما سبزه گک ها و د رختان ازمنابع زیرزمینی و آبهای معدنی استفاده مینما ییم، فرقی نمی نماید، درختان به اندازه بلندی قد و قامت از روشنی آ فتاب بهره میگیرند و ما سبزه گک ها ، به اندازه نیاز وضرورت های خود، ازانکعاس نور از جاهای دیگر استفاده مینما ییم، مثل که مهتاب و ستاره ها، رو شنی را از دیگر جاها میگیرند و از طرف شب طبعیت مارا چراغان میسازد. وهر کس معشوقه خودرا به مهتاب و ستاره گان تشبه مینمایندو حا ل آ نکه مهتاب و ستاره ها همه از نوع خاک و گل اند.

     شما بنی آ دم ها در ایام بهاران، به تما شای گل های ما می آ یید، درتابستان به چیدن میوه های ما می آ یید، اما در  ماه خزان، تبر به دست ، برای بریدن دست وپا، شاخ وشپل ما می آ یید.این عمل دورازانصاف است که شما انجام میدهید.

  درمجموع ماسبزه جات وعلوفه باب واشجار،ازیک خانواده میباشیم که دراتحاد وهمدلی خود، جنگل رامیسازیم شما خود میدانید که قانو ن جنگل معنی خودرا دارد. درمیان جنگل،جهان حیوانات وجود دارد، درین دنیای حیوانات ازجانب خدای بی نیاز، قا نونی وضع شده است. که هرکس مطابق به زور وتوان مندی خودش دست به حمله میزند. ومطابق به نیازش استفاده مینماید.باقی مانده طعمه نصیب ضعیفان وناتوان ها میگردد.درقانوجنگل دروغ وجود ندارد.حمله کننده معلوم است ومدا فع هم معلوم داراست. درقانون جنگل در زمان حمله و دفاع ، قانون تنازع البقا به بهترین وجه به نمایش گذاشته میشود. حمله کننده هم به خاطر بقای حیاتش دست به حمله میزندومدافع هم برای نجات جان خودش قانون جنگ و گریز را دنبال مینماید.(( خداوند خودش خالق همه است و تما شاگر، همه را خلق نموده است.برای تکمیل همدیگر)) اما دیده نشده است که شیر پلنگ را بخورد،پلنگ گرگ را، و گرگ روباه را،همینطورهم ندیده ایم که، گاواسپ را کمک کرده باشدواسپ خرراوخرمرغ را، ولی ناگفته نباید گذشت که ازجمله حیوانات جنگل دوموجود دروغگوومضراست.

 اولی: روباه مکارو فریب کار.

 دومی: موش ویران گرونقب گر.

خدا وند ازشرهردویش نجات بدهد.

از هم درختان و نباتات کنایه آ میزمیگویند که شما آ دمیان (( وطن پرستان)) عشق می ورزید، عشق و طنپرستی  جگرشیر میطلبد((عاشق تا پای جان به دنبال معشوقۀ خود مبارزه مینماید))مگرچرا به دنبال معشوقه خود نمیروید؟ به همراه معشوقه تان((وطن ))این بیگانگان هستند که معاشقه مینمایند وپای اندازهاازین معامله پول فراوان بدست آورده اند.

 وطن پرستی: سیاست بازی و ایجاد ما جرا جو ی ها را مردود میشمارد و طن پرستی چهرۀ حقیقی خود را ازلای اندیشه های عیاران  دیده می تواند.(( هیچ طفلی بی گرو بی لیتی به دنیا نیا مده است)) همه چیز را مفت و را یگان، می طلبید.  اگر همت نمائید، همه کاره اید، ما درختان و گیاهان به تناسب، قدو اندام ما در میان خاک ریشه میدوانیم و جایگاه خود را پیدا مینما ئیم و ازطریق ریشه دوانیدن دردرون خاک وازان طریق از آبهای زیرزمینی، خود را تغذیه مینمائیم، همه با هم سیستم به هم پیوسته را میسازیم و برای شما آدمیان، اوکسیجن میدهیم، منظره های دل پذیر برای تان تهیه میداریم، شما به دیدن گلهای رنگارنگ ما احساس مسرت وشاد مانی مینما ئید ومیگوئید که اینه معنی زنده گی، معنی زنده گی را، سیستم به هم پیوسته ما تشریح میدهند. میوه های گوناگون وفراوان برای تان تهیه میداریم. آنعده گیاهانیکه ریشه در زیر خاک ندارند، خاک آنها را با خود یکجا خاک می سازند.

  باز هم سبزه گک هوشیار میگوید: تغیر زاویه دید تان به اندازه ساحه دید تان، واقعیت های جدیدی راکسب مینماید.اما اگر چشم های تان تنها به ما نند چشمان اسپ گادی به طرف مستقیم نگاه کند نمیتواند واقعیت های چپ و راست وعقب گرد را ببیند و بدا نید. بنآ نمیتوانید ازحقایق چیزی را که باید بیان شود نمی دانید. اگر شما خودرا هو شیار میگیرید، آزادی را از بیگانه گان قرض نگیرید، قرض گرفتن سود به کاردارد،هست وبود به کاردارد، باید وجود زنده ومتحرک داشته باشید، تا تاب و پیچ بخورید و وبه هر طرف چون گل آ فتاب پرست به دنبال حقایق چرخ بزنید، ورو شنی هارا پیدا نما ئید و قتی که رو شنی و حقایق را درک کردید. دیگر از تاریکی واهمه دا شته نمی باشید از وجود شما همه تا ریکی ها روشن میگردد.

تکرارآ سبزه گک بیان میدارد: اگر ما چنان و چنین امکانات را برای تان معرفی میکنیم نه باید ساده بگیرید که این امکانات خالی از مسئولیت و قدرت نیست.

دربین شما شخصیت های توان مند از لحاظ ذهنی و عقلی وجود دارند که امکانات با لقوه ما درختان را نمونه و سر مشق قرار میدهند در حوزه دانش علم وفن رده بندی مینمایندو ازین رده بندی ها درساحات علوم بشری، درهرقسمت  به تحلیل و ارزیابی قرار میدهند، و از حقایق انکشافات عبارات تازۀ را می نگارند. وا ز جمله در حوزه جامعه شنا سی ، تعریف میکنند که افراد هریک به تنهائی خود، حجره از اجتماع میباشند که یکی در کنار هم در سا ختار اجتماع نقش اساسی را بازی کرده اند.

ببینیم انسان ها به حیث ارگان فعال و زنده در معرض ازمایش عمومی داکتران قرارمیگیرند،هرداکترطب نظربه رشته تخصصی خودش( قلب، شش، مغز، دندان،جهاز بولی وتناسلی) را مورد ارزیا بی قرارمیدهند. واگرازعوارض جانبی که انسان ها دچار آن میشوند ، نا دیده گرفته شود. از نظرطب گناه نا بخشیدنی است. مثلآ ازدیاد شکردر خون، ازدیاد چربی در خون، موجودیت زیاد نمک درخون، ریزش، زکام سینه وبغل، تشوشات روحی(( داخل شدن استخبارا ت بیگانه درسیستم سیاسی )) و یا استخدام انجنیر در نقش طبیب، برعکس استخدام طبیب طبیب در نقش انجنیر.

   درین را ستا محققین وقلم بدستان نباید برای حاکمان بی مروت وجلادان خون ریزوسفاک، تفسیرات احمق کننده تهیه بدارند، تا آ نها اهداف غرض آ لود خودرا، تلقین وتحمیل کنند. زمانیکه قدرت ومسوُ لیت پا درعرصه زنده گی سیاسی  پیش می کشد. خطاها واشتبا هات ازسمت دیگری به صدا درمی آ یند.

خطا ها و اشتباهات: در حوزه سیاسی و اجتماعی، خطاهائی و اشتباهاتی پیش می آید که کشف آن به معنی حقیقتهای کهنه وازکار افتاده است.اقوام ومللی که در خطاهای  تکراری  سرگردان وپریشان اند،از جمله کسانی اند که همیشه در فریب دردرون فریب غوطه ورشده اند،هزارها قربانی داده اند و تکرارآ به آ ن مواجه میشوند،مثل افغانستان که همیشه شلاق ملا سازی راازجانب انگلستان به روی خود پذیرفته است وهنوزاین سناریو به شکل مدرنش محل تطبیق خودرا در افغانستان ازجانب انگلیس می یابد.

ما افغانها همیشه درخطاهای تاریخی خود(( دردامن، شیخ ها، سازمان دهنده گان طریقت ها، دیوبندیها...... وغیره که حمایه گرخانواده سلا طین،جباروقاتلین مردم خودانددست انداخته ایم وازطریق آنها،راه نجات را برای آخرت دریافت کرده ایم)) به همین خاطر بوده که همیش اززیرچکک به زیرناوه رفته ایم این قسم خوران تاریخ، همیشه جباران و قاتلان خلق ها را به نام سایه خدا معرفی کرده اند.

درطول تاریخ کشورما، عدۀ زیادی از دانشمندان، فیلسوفان، سیاست سازان وسیاست گذاران،ادبا شعرا ونویسند گان، پیش قراولان ، پهلوانان و عیارا ن زمان، خود را به حیث ناجیان بشرمعرفی کرده است. واینها هرکدام به نوبه خود خواستند که رسالت خویش را انجام دهند آنچه راکه نجات انسان وازجمله نجات زحمتکش عنوان کرده بودند. ولی بعد هااین عنوان جایگاه خودرادربین ناخونک« شکنجه گاه مردم گراه» دریافت کرده بود وهنوزوجود دارد.این همه رسالت خواهی ها باعث آن شد که  مملکت مابه مرکزفاجعه سرای جهانی مبدل گردد،وانسان آن در  آتش غم وانده بسوزد وبسازد.هیج نابغۀ ازمیان مردم برنه خاست.تابرزخم های مردم التیام بگذارد.جای ترحم ومهربانی را، خصومت وکینه ودشمنی با وطن پرستان، استادان و معلمین، فرزندان دهاقین و کار گران و پیشه وران گرفت. خواسته های فردی و گروهی اجبارآ بالای مردم تحمیل شده است. و هر شکاری به نوبه خود بر گردن باشه خود جغول بافته شدۀ رنگی، بر سرش کلاه گک چرمی، بر پا هایش  پاچه بند های زنگی اندا خته است. پاچه بند های زنگی به منظور اینکه اگر احیانآ پرواز نما ید و در میان جنگل ها فرار نماید از صدای زنگ ها یش  دریافت شود. و ملا های ساخت انگلیس، فتوای صادر نما یند که بنام این باشۀ زنگی خطبه خوانده شود.

بلی هرانسان به میل خود به دنیا نیا مده است. بلکه ازجانب الله تعالی خلق گردیده است تا از ابتدای زنده گی الی مرگی که حتمی است. به زنده گی خود ادامه دهد و تشکیل خانواده نماید و زنده گی خودرا با خانوادۀ خود معنی ببخشند. خدا وند متعال با بنده گان خود هیج گاهی طرف واقع نمیشود. زیراکه  خدا به بنده گان خود هیج احتیا جی ندارد. خدابنده گان خودرا خلق کرده و میمیراند.اما درایجاد زنده گی فلا کت بارانسانی، این خود انسانها اند که نقش اساسی رابازی مینما یند.این انسانهایکه فلاکت آفرین اند.درجهان بینی خودشان(( خوشبختی خودرا دربدبختی دیگران سراغ مینمایند)) مگرهسند انسانها یکه خوشبختی خودرا درخوشبختی جامعه بشری یافته می توا نند،زمانیکه دیگران را می بینند که شاد و خوش و سر حال اند به وجد می آ یند احساس خو شی مینما یند. این افراد را عقیده برآن است. تنها و تنها شهامت ودلیر مردی برای ادامه حیات وآزاد زیستن، برای ما کافی نیست. ما باید که آ زاد زیستن را از دریچه آگاهی، در باره زمینه های اقتصادی،اعتلای فکری، دانش تخنیک وسراغ نما ئیم وباید قبول کنیم که عقب مانده گی اقتصادی وسیاسی  صدمات جبران نا پذیری را برای ما برجا گذا شته است.

ما سبزه گک ها  و درختان این مسئله را در حالی برای تان اعلان میداریم که زمستان در حال آ مدن است. خزان آ مد همه  برگ های ماراذریعه شمال این خبر رسان هوای سرد سخت زمستان (( منی د ژمی ایلچی دی)) باخود گرفت روفید ((روبید)) وبرد و خشک ما ساخت. شاخی نداریم که پندک وگل نمائیم، تا پروانۀ به تماشای گل ها بیایند. نه موری و نه مورچۀ و نه پروانۀ را به سوی ماراهی است.انگیزه وجود ندارد که  بلبللانی بر شاخه ما بنشینند واز تماشای فراوانی مورومورچه پروانه و دانه های غله باب دل شان شاد شود و ترانه بخوانند.

نه میوه و نه چهارمغز جلغوزه ازین خانه باب داریم که انسان ها به تما شای ما بیایند. واز ما ثمر بگیرند. نه کاهی و نه گیاهی داریم که آ هو بره گکان ، و حیوانات علف خور بیا یند. بچرند.بنآ گرگ و روباه، شغال، کورموش و انواع مو ش های زیر زمینی ، شیر و پلنگ  را هم در حریم ما راهی نیست، این ها همه درقریه جا ت جا ئیکه انسانها زنده گی مینمایند حمله می برند. ما دیگر گفته نمیتوانیم که  جنگل  میباشیم وقتی که جنگل نمیباشیم پس قانون جنگل معنی خودرا ازدست میدهد.هیچ موجودی نمیتواند تابع  قید وقیودباشد.درموجودیت هوای سرد تنها و تنها،زاغها بر شاخ بی برگ ما مینشینند وقاغ قاغ مینمایند. ما درختان همیشه زمانیکه در موجودیت هوای مناسب شروع به شکوفه و گل مینما ئیم ناگهان هوای سرد بالای ماحمله ور میشود.تمام گلهای مارا خشک میسازد تاکه ما نتوانیم باردوم فصل بهاران را خوش منظر بسازیم. چنانچه که در طول تاریخ شخصیت های با وقار تان را وتوانمند تان راو آ زاد اندیش و مستقل تا ن را   ترورکردند وبعد خودشان درکشورما حمله ورشدند. گویا که همیشه خا ئنین به آمدن متجا وزین مشرو عیت می بخشند. ولی یگانه نجات دهنده مادرختان و سبزه گک ها  همانا بهار تازه و جوان است. جوانان بیداروآگاه وطن این لشکر راهیان تعقیب کننده گان (( عیاران ))  این افتخارآ فرین، هرزمانیکه پارا در معرکه پیش کرده اند،به حیث نیروی سازمان ده وبسیج کننده، تمام افغانهارابرای دفاع میهنی دوریک محورگردآورده اند.زمانیکه بهاران همراه ((جبهه گرم)) می آید زمستان وهوای سرد، بسترسفید خودرابا چشمان ترو اشکان روان جمع مینماید و بهاران بسترسبزوخرم خودرا به روی زمین کوه ودشت ودامن  ودره وادی هموار مینمایند.

سبزه گک میگوید: تنها خوش به آ ن نباشید که انتقاد کنید وعلیه همدیگر بخندید. همدیگر را فریب بدهید فریب دادن مردم درحکم فریب دادن خودی است. وطن با داشتن خصایل فوق آ باد نمی گردد.وطن به از خود سازی و سا زنده گی با همی، بازنگری در همه استقامت ها ، آ موزش و تعلیم و تربیه، میتواند راه بهبود خودرا سراغ نماید.

باقی دارد

 


بالا
 
بازگشت