صديق وفا

طنز وروشنگری

      سريال  طنز وسياست که از کارکردها وابتکارات محترم پوهنوال عبدالحميــد برنا استاد پيشين پوليتخنيک کابل، معـــاون پيشين شهرداری کابل ويکتن از فرهنگيــان فرهيـخته وصاحب قريحه شعری مي باشد، با انتشار پنجاهمين بخش آن يکساله شد.

   استاد برنا برادر ارشدم ، از آوان صباوت بنابر شوق وعلاقه ای که داشت، نظر به تشويق پدر مرحومم ميرزا عبدالغفار خان وفا به فراگيری نوشت وخوان وآموزش مسايل در خانه ومسجد پرداخت ودر اندک زمان توانست قرآن کريم را با تجويد وترتيل قرائت کند، سپس در مکتب وپوهنتون شامل وبه کسب علوم ديگر تا سطح ماستر ( ساختمان بند برق وآبياری) وکانديد دکتورای علوم تخنيکی وساينس نايل آمد، وی مدت زمان طولانی سمت کادر علمی را در پوهنتون کابل داشته واستاد رشته های گوناگون تخنيکی در پولی تخنيک کابل بود، ايشان بنابر استعداد شعری که دارند، بسا  تصنيفها ،غزلها، ، رباعيات و مخمس هايی سروده اند، که دراين ميان سروده های طنزی ايشان برجسته وزبان زد عام وخاص است، استعاره ها، کنايه ها، مجاز مرسل ها، ترکيبات، گاهی تشبهيات اديبانه واستفاده بموقع از ضرب المثلهای عاميانه وکنايه آميز يکی ديگر از سجايای کاراوست، نوشته های برنا سچه وپاک وبرای دری وفارسی  زبانها معياری است که در آن همهء دستور زبان مراعات شده است، استاد برنا بخشهای روايت ونقل قول از ديگران را همسان با ادبيات نوشتاری وبا امانت بازتاب نموده است، اما ديالوگ های مناظره کاکه تيغون وکربلايی را کلاً گفتاری وعاميانه نوشته است که همين کار ظريفانه و باريک بينانه شان در خور توجه وتمجيد است، استاد برنا ضمن نوشتن مقالات علمی و آزمايش قريحه شعری به نوشتن سريال طنز وسياست که در برگيرندهء مناظره کاکه  تيغون وکربلايی ميباشد پرداخته اند. 

اينک نخست  پيرامون طنز وطنز نويسان بطور کل مرور نموده وبه صراحت اذعان ميدارم که طنز وبه ويژه طنز سياسی رسالت بس عظيم در عرصه روشنگری داشته و يکی از وسايل بارز وژانر قوی ژورناليستيک است که نه تنها کاستی ها ومعايب اجتماعی را برجسته ومورد انتقاد شديد، کوبنده و ظريفانه قرار ميدهد، بلکه راههای بيرون رفت از وضع ناهنجار را حتی الامکان طرح وپيشنهاد مينمايد، همين خصيصه وکرکتر طنز سياسی ايست که آنرا درخور توجه قرار داده وبرجسته ميسازد.  

    طنز اصلاً کلمهء عربی وبه معنای کرشمه کردن است، واژه طناز نيزاز همين کلمه گرفته شده که معنی دلربا وکرشمه گر را ميدهد، طنز در ادبيات عبارت از برملا ساختن ضعف ها،عيوب وفساد های اجتماعی واخلاقی ميباشد که به رمز، کنايه وکرشمه های نوشتاری وگفتاری بيان ميشود، امّا در حقيقت طنز ترکيبی از دو عنصر اساسی انتقاد (Critic)  و ظرافت ( Elegance)ميباشد،در ابتدا معمولاً طنز به شکل شعرارايه ميشد،ولی بعد از رنسانس درغرب وتحولات فکری در شرق طنز نوشتاری به نظم ونثر بيان شد، که طنز سياسی دراين ميان برجسته گی ويژه داشت ودارد،  موضوع طنز سياسی که استاد برنا هم بدان پرداخته است، شامل برجسته ساختن معايب اجتماعی وکاستی های اساسی جامعه وانتقاد ونکوهش آن ميباشد، اوضاع واحوال آشفتهء کنونی مناسب ترين وقت برای پرداختن به طنز سياسی است، زيرا ضرورت است تا معايب برجسته شود وبرای رفع وعلاج آن تدابير اتخاذ شود، پس طنز سياسی تا آن هنگام که معايب اجتماعی وجود دارد  قد برافراشته خواهد بود ، البته اوج کاستی ها بر تنوع ووسعت طنز سياسی می افزايد وبرعکس کاهش کاستی ها طنز سياسی را مهار ميکند، واز جانبی هم چون انتقاد در فضای استبدادی ومختنق از لحاظ مصئونيت گوينده آن با ژانر های ديگر ادبی کمتر مقدور وبعضاً دشوار است، بناً انتخاب ژانر طنز سياسی اوليت بيشتر کسب مينمايد. همچنان نويسنده طنز سياسی با مجموعه ای که ارايه ميکند ووسايلی که بکار می بندد، در حقيقت راه را برای قضاوت پيرامون عملکرد اجتماعی  هموار ميسازد که اين کار با اصول وشيوه های انتقاد اجتماعی ودر عين حال با اصول طنز نگاری همگون ميباشد.

 طنز بر اساس کمی ها و کاستی های جامعه ساخته و پرداخته می شود و هدف آن نه بد نام کردن کسی و نه دشنام دادن به کسی و نه خنده ها و تفريح های گذرا و بی مايه است، طنز دارای هدف است، نشانه گيری ميکند، چنانچه شاعر ويا نويسنده ی طنز پرداز با نگاه موشگافانه وبا کنجکاوی به جامعه، به آداب ورسوم موجود در جامعه، به فساد و نابکاری ها ونابسامانی های جامعه، به اختلافات طبقاتی وتفاوت های جامعه، به گروه مفتخور وکلا بردار جامعه، به طبقات زحمتکش جامعه وبه همه وهمه نگاه ميکند، نابرابری ها ونا بهنجاری ها را برملا ومحکوم ميکند وبازبان طنز در اصلاح وضع اجتماعی می کوشد، از اين  رو طنز پرداز همانند دکتور روانشناسی، روان جامعه را کنکاش نموده وچون طبيب روانی سعی می کند، بيماری های دورويی، غرور، تکبر، حرص وآز وساير مفاسد اجتماعی را مداوا کند.

   طنز فرزند اعتراض است اما اعتراضی متعالی و شکل يافته و بيشتر شکل هنری به خود گرفته،  از اين روست که آثار طنزآميز هنگامی به صحنه حضور می يابند که فشارهای اجتماعی و سياسی ، جامعه را به مرز خفقان کشانيده باشد . و چنين است که از بررسی آثار طنز آميز هر دوره می توان به اوضاع اجتماعی آن دوره نقب زد .

تمسخری که در طنز وجود دارد،  صرفا ً برای خنداندن نيست بلکه دارای جان مايه ا ی فلسفی  و از زمين تا آسمان با کميدی و هزل و چيز های د يگری از اين دست متفاوت است .

    طنز وطنـــــز نويسی پيشينه چنــــــــدين قرنه دارد، از همـــــــان آوانی که بشريت  به خط ونوشتن پرداخت همزمان ادبيات، شعر وطنز زائيده شد وانسانها با استفاده از همه ژانر های هنری وفرهنگی داشته ها گفته ها وناگفته های خود را به ديگران انتقال وواگذار شدند، اين واگذاری به طرز هــــــــا وشيوه هـــای گوناگون صورت گرفت، کسی ودر جايی به ژانر ادبی پرداخت، کسی ودر جايی شعر سرود وکسی هم به طنزوکنايه صدای دل خود را بازتاب داد.

    براويت تاريخ جهان باستان نخستين طنز نويس جهان شاعر وفيلسوف رومی( کوينتوس هوراتيوس فلاکوس) است که بعد ها لقب پدر طنز در جهان را کسب نمود، وی نخستين کتاب طنز(Satires) را بتاريخ 23 دسامبر سال(35) پيش از ميلاد مسيح به صورت نسخه های متعدد دستنويس انتشار داد، که تاکنون باقی مانده وهنوزهم مورد مطالعه کسانی که لاتين می دانند، قرار دارد، اين نخستين مجموعه طنز سياسی به صورت نظم ونثر در تاريخ بشر است که به يادگار مانده است.

  از طنز نويسان شهير جهان بعد از هوراس (رومی) که همانا ( کوينتوس هوراتيوس فلاکوس) است ميتوان از مولير( فرانســوی)، شوبفت وجورج اورول (انگليسی)،مارک توپن( امريکايی) نامبرد.

   از انجائيکه شاعران ونويسنده گان گذشته افغانستان وحوزه تمدنی ما نسبت به مسايل اجتماعی کمتر دارای ديدگاه انتقادی بوده اند ويا بنابر تسلط نظام های استبدادی ورژيم های سرکوب گر وديکتاتور کمتر مجال پرداختن به طنز سياسی را داشته اند، بناً ادبيات طنز آميز،نسبت به انبوه آثار ديگر محدود تر است، بآنهم ميتوان از بزرگانی چون: مولانای بلخی بنابر آثار نقاد وانگشت گذاری هايش به عيوب وکاستی های اجتماعی، عمر خيام بخاطر نگاه تلخ وطنز آميزش به جهان آفرينش، حافظ بخاطرديدگاه طنز آميزش به زاهدان وصوفيان رياکار، سعدی نسبت ديدگاه انتقادی وطنز آميزش بر سيروسلوک ملوک وپادشاهان وزورمندان و همچنان ازابرمرد طنز وادبيات کلاسيک دری مولانا عبيد ذاکانی که به پدر طنز شرق معروف است وعزيز نسين طنز پرداز چيره دست وبزرگ ترک تبار وساير طنازان ياد آور شد.

   هرگاه بخواهيم از نويسنده گان، شاعران وبويژه طنز نويسان دوره های اخير افغانستان وحوزه تمدنی ما يادی نمايم، بائيست از ملک الشعرأ استاد بيتاب،سيد هاشم شايق جمال، استاد عبدالغفور برشنا نويسنده طنزهای معروف "عجب خان ورجب خان" و ادامه دهنده آن غلام علی اميد، گل پاچا الفت، استاد خليل الله خليلی وهمچنان از ايرانی تباران ملک الشعرا بهار، خانم پروين اعتصامی، ابوالقاسم حالت، اخوان ثالث وديگران ياد آور شد که ايشان بر علاوه آثار واشعار طنزيه به فی البديهه گويی ها وظرافت پرازی ها ،لطايف  وحکايه های طنز آميز که انتقادبر  کاستی ها و کمی های جامعه را هدف قرار داده اند مشهور اند، همچنان از معاصران نزديک ممکن است از استاد علی اضغر بشير( يا خودش طنز مينوشت يا طنز های ديگران را در جريده طنزيه ترجمان خوب تنظيم ونشر مينمود)، دکتور رحيم نوين وکسانی ديگر که بعد ها در دهه هشتاد ، ظهورو تاکنون رشد نموده  و همپای گسترش هدفمندانهء فرهنگ وهنر، به آفرينشهای پُرتنوع فرهنگی منجمله طنز پرداختنه اند ياد آور شد، از جمله ميتوان از استاد رهنورد زرياب، جلال نورانی،يوسف کهزاد، واحد نظری، احسان الله سلام، دستگير نايل، نجيب الله دهزاد، هارون يوسفی، آصف بره کی،زهره قيام، فريد سياوش، مصطفی اورکزی وهمکاران ودوستان عزيزم در سايت روشنايی چون سراج اديب، زلمی رزمی وعبدالرحيم رحيم وهکذا عزيزانی ايکه با نامهای مستعاری چون کمباور کابلی، کاکه تيغون، جهان بين، شخ بروت، کم حرف، کاکه بدرو، کلک راستگوی وصد های ديگر برغم اينکه نا تکميل است ياد آور شد، که ايشان با طنز ها وبديهه گويی های شان ادبيات معاصر خاصتاً ادبيات در غربت را رنگينی ويژه ای بخشيده اند. 

     اينک بعد از مروری مختصر بر پيشنه طنز وطنز نويسی وتذکری ولو ناقص وناتکميل از طنز نويسان وطنازان گرانقدر ميخواهم بصورت فشرده پيرامون سريال طنز وسياست نوشته استاد برنا نه، به شيوه نقد بلکه خاطره گونه مروری نمايم، البته نقد پيرامون آنرا ميگذارم به اهل فن وطنز شناسان و تحليلگران که ايشان به شيوه که لازم دانند،بدان خواهند پرداخت.   

    يکسال قبل در ماه اکتوبر2006 نخستين بخش سريال که حاوی بررسی نقادانه رويدادهـای جاری همان وقت وتقبيح جنگ عراق وبرملا ساختن نيات شوم اشغــالگران در قبـــــال عراق وهمچنان تبصره پيرامون اخبار داغ روز در رابطه به حوادث ورويداد های افغانستان بود، از طريق رسانه هـــای انترنيتی بيرون مرزی افغانها بدست نشر سپاريده شد، بخشهـــــای بعدی سريال تحت عنوان " منـــاظرهء کاکه تيغـــون وکربلايی"  تا بخش اخير آن که حــــاوی مطالب متنوع بوده، در برگيرنده بسا آموزه هـــــا پيرامون ادبيات، شعـــر، فرهنگ، دانستنی های ضروری وسياست ميباشد، در حقيقت يک کار به موقع روشنگرانه است که از يکطرف با انگشت گذاری بر خلا های تحقق دموکراسی در کشور نواقص ونارسايی هـــــای رژيم را انتقاد وراههای بيرون رفت از وضع دشوار وپيچيده کنونی را نشان ميدهــــــــد واز جانبی هم علل اساسی عقب گرايی  را جستجو وبرجسته ميسازد که اهل فرهنگ را بيشترينه به کار روشنگرانه تشويق وترغيب مينمايد، البته هــدف عمـــــده ونخستين سريال نيز چنين است،   هرگاه بخواهيم رؤس مطالب ومسايل آنرا طــــور فشرده بازگو نمايم بائيست نگاشت:

  در بخش دوّم سريال ريا کاری ها، خدعه، فريب ودغلکاری هـــای زاهـــــدان وپرهيزگاران دروغين برملا گرديده، عيب ها وکاستی هـــای آنان که چگونه با استفاده از دين ميخواهنـــد زراندوزی کنند، ديگران را  نصحيت ووصيت نموده وخود در خلوت کار ديگر کنند، برجسته وبيان شده است، در اينجــــــــا سرودهء معروف حافظ  شيراز را به مصداق کلام استاد برنا آورده وبعداً فشرده تر ادامه ميدهم:

واعظان کاين جلوه در محراب ومنبرمی  کنند

چون به خلوت می روند آن کار ديگر می کنند

هرگاه همين بخش مورد بحث سريال باز خوانی شود، اين سرودهء لسان الغيب حافظ  بزرگ چنان مصداق می يابد تو گويی که حافظ در عصر ما می زيسته است واين شعر را به کسانی که مورد خطاب برنا ودهها ژرف نگر ديگر است، سروده است، البته کار مهم در شعر، طنز، داستان، موسيقی، تياتر وساير ژانر های فرهنگی وکلتوری آنست که بايد پنهــــان ها آشکار شود و آن کار ديگر شيخ افشاء شود، مگو هــا گفته شود، شايد برای مريدان وپيروان چشم بسته سخت تمام شود، ولی بگذار جوينده گان حقيقت بدانند که خلای کار در کجاست وچرا با اين همه تپ وتلاش روشنگرانه انسانهای رسالتمند نمی توانند به نيات وآرزوهای نيک شان نايل آيند، دشواری در کجاست؟ آيا تاکيد بروی درد ها وآلام شفا بخش بوده ميتواند، به يقين که هرگز نی! امّا برجسته ساختن علل وآنهـــم باز گو کردن علت هـــــای اساسی عقب مانی وفروغلتيدن در منجلاب عقب گرايی از زمره رسالت ها و وجايب نويسنده معاصر است، چه به بيان نظم ونثر باشد وچه طنز وفکاهی، هدف نشانه گيری معايب اجتمــاعی ورفع وبهبود آن به نفع انسان جـامعه است، که همچو رسالت را در طنز وسياست به کرات مشاهده واز نظر گذرانيده ميتوانيم.

   همچنان در اين سريال پرده از روی تبهه کاری های سردمداران جهـــادی برداشته شده و مهمتر آنکه به استناد مدارک نشر شده  نيات خصمانه پاکستان وحاميان بين المللی شان در قبال حوادث افغانستان برملا شده که برای خواننده پژوهشگر و جوينده عـــاری از دلچسبی نيست چنانچه  گفته شده که بی نظير بوتو بعد از انحلال حکومتش توسط  فاروق لغـــــاری رئيس جمهور پاکستان احساس خطر نموده  ودر کنفرانس مطبوعاتی اش در لندن پيرامون ظهور طالبان  گفته: "پاکستان دراين رابطه تنها نيست، پلان اين پروژه از انگليــس هـاست، سرپرستی اش بدوش امريکا، تمويل آن از کشورهای خليج است و پاکستــان تنهـــــا آموزش آنان را بعهده گرفته است" همچنان بسا مطالب وناگفته های ديگر به نقل قول از منابع خبری ونشراتی مانند :" قدرت استــــــعماری انگليس در سال 1893 امير عبدالرحمن خـــان را به انصراف از پنج ولايت افغانستــــان واداشت،اين ولايات تحت سلطهء هنــــــد بريتانوی قرار داشتند،در قرارداد تعيين شده بود که ولايات متذکره يکصد سال بعد يعنی در ســال 1993 به افغانستان ملحق ميگردند،ادغام مجدد اين ولايات اِدٌعائیيست که افغانها هيچگاه آنرا فراموش نکردند" روزنامه با اشاره به رسالت طالبـــــــــان به اساس حکايات حمـــاسی از داخل کابل مينگارد:

" طالبان داکتر نحيب الله را از مقر نمــــاينده گی ملل متحد در کابل بيرون برده ودر برابر او انصراف نامهء ادعـــا برمنــاطق افغانی تحت سلطهء پاکستان را که مؤرخ سال 1992 بوده، جهت امضــاء قرار دادند، وقتی که داکتر نجيب الله از امضــــــــاء آن سر باز زد،آنهـــــا اورا کشتند"(تصوير صفحه دهم شمارهء اول جدی 1375 برابر با جنوری 1997) واگر فشرده تر ادامه داده واز تفصيل آن بگذرم و آنرا به بازخوانی علاقمندان سريال بگذارم:

در بخشهای بعدی سريال  حقيقت مسايل دينی واعتقـــــادی، واژه ها واصطلاحات سياسی،اقتصادی، فرهنگی و مذهبی،مطايبه های بکر، فکاهی های دلنشين وانتباهی، رباعی های متقدمين ومعاصران ، چيستان های آموزنده ، کيست آن های معرفی کننده، ضرب المثل های عاميانه ودهها مطلب ديگر از جمله توضيح کنايه آميز انواع انقلابات اسلامی وغير اسلامی، عواقب نا گوار آن ها، بيو گرافی پيشوايان خود ساخته مذهبی مانند آيت الله ها ، آخند ها، ملاها ومولوی ها، خط مشی ها وطرز رفتار وکردار آنان وهمچنان به ترتيب بخشهای نخستين تا بخش پنجاهم سريال ولو مطالب پراگنده وبدون پيوند همديگر برمبنای رويدادهای جاری تنظيم شده است،  بآنهم تذکر فشرده آنرا برای بازخوانی علاقمندان عاری از مفيديت نمی دانم وآن  مطالب را  چنين رده بندی مينمايم : برجسته ساختن نواقص بازسازی کشور، رد تبليغات زهر آگين دستگاههای دروغ پراگنی تصويری، نقد وبازگو نمودن آثار روشنگرانه مانند کتاب "سيطرهء1400 ساله اعراب در افغانستان" توضيح وبيان جنگ سرد وقباحت آن در مقايسه با جنگ گرم،برجسته ساختن خلا ها وتناقض های قانون اساسی جديد افغانستان،پژوهش در مورد مرتد وارتداد به استناد کتاب" ارتداد در اسلام" افشای يک امير المسلمين که 400 کنيز داشت وبا همه گی خفته بود، که در حقيقت زنان صيغه ای اين امير بودند وبدون نکاح وخطبه ومهريه اسلامی به اين زنای شرعی مألوف ومصروف بود( برويت کتاب سيطره 1400 ساله اعراب در افغانستان) در مورد قصاص وسنکسار واحکام متضاد ومتفاوت آن در اديان ومذاهب گوناگون، افشای مصارف بازديد آقای بوش از آلمان به استناد نشريه(TZ) چاپ مونشن آلمان، افشای يک راز کثيف، به استناد راپور خاص از سايت جرمن فارن- پاليسی ترجمه انجنير عطايی، که در آن نقشه جديد جغرافيايی شرق ميانه ترسيم وبيان شده است، تشويق وترغيب به سواد آموزی، کتاب خوانی وتشريح متودهای گوناگون آموزش وفراگيری علوم وسياست، بازگو از فشرده سخنرانی هوگو چاويز رئيس جمهور وينزويلا در اجلاس سازمان ملل متحد که در آن پاسخ دندان شکن به امريکا وخود کامه گی های جورج دبليوبوش داده شده است، تبصره پيرامون نوشتهء معروف آقای اعظم سيستانی در رابطه به افشای چهره واقعی " قهرمان پنجشير" معرفی سردار رحيم شيون کابلی شاعر واديب متواری افغان که در هنگام زمامداری ظاهرشاه به روسيه تبعيد شده بود با نمونه های از اشعار وی، پيرامون سفر آقای عبدالجبار ثابت لوی سارنوال به ولايات سمت شمال وپيامدهای آن،ارايه آگاهی پيرامون گاهشماری حيوانی وعلم نجوم به استناد معلومات پروفيسور دکتور احمد لقا نجم، تفکيک نامهای سالهايی قاجاری وافغانی که در کتاب ( نصاب صبيان) ابونصر فراهی به شيوه نظم سروده شده است، تبصره پيرامون نشست ناقضين حقوق بشر در هوتل کانتينتال وافشای گری های سازمان جهانی حقوق بشردر افغانستان، بازتاب تقبيح نحوه اعدام صدام حسين وتأثير منفی آن به استناد رسانه ها، بازتاب نامهء مايکل مور کارگردان برجسته امريکايی پيرامون تقبيح اعدام صدام، بازتاب برداشتهای شهزاده بندر بن سلطان بن عبدالعزيز السعود سابق سفير عربستان در امريکا تحت عنوان " آن خر ها چه شدند"، در مورد کتاب " شيخ وفاحشه" به نويسنده گی ( م،ع، جمالزاده)، تبصره پيرامون کتاب ( طب المومنين، رهنمود های چهارده معصوم، قانون قوه باء) نوشته محمد ابراهيم آوازه رضوی برويت کتاب " سه واکنش تکاوران تيز پوی خرد در خراسان" نوشته آقای سليمان راوش، پيرامون مذاهب وفرقه ها در اسلام وساير اديان برويت کتاب ( پس از هزار وچهارصد سال) نوشته آقای سيد شجاع الدين شفأ،دفاع از حقوق ومنافع صنفی پناهنده گان افغان که بصورت اجباری از کشورهای اروپايی مانند انگلستان، ناروی، سويدن و فرانسه به کابل بازگردانيده شده اند، همچنان تقبيح زندانی کردن وشکنجه دادن افغانهای پناهنده که در ضديت با مواد اعلاميه جهانی حقوق بشر وساير ميثاقهای جهانی ميباشد، افشای جنايات و کج رفتاری های سردمداران جهانی به استناد نوشته پروفيسور دکتور فرانسيس آ، بوئيل يکی از کارشناسان برجستهء امريکايی در رابطه به پروسه محکمه صدام وشتابزده گی در عملی کردن اعدام صدام، تقبيح طالبان در رابطه به سر بريدن اجمل نقشبندی ژورناليست جوان وانگشت گذاری بالای بی تفاوتی های  ارگانهای امنيتی ودولتی افغانستان درين مورد،به استناد  نوشته سيد جمال "سيد" نويسنده پاکستانی الاصل- انگليسی پرده از روی تبهه کاری های پاکستان برداشته شده و با دلايل استوار نشان داده شده که پاکستان حالا با نظاميان ديکتاتور وقوت (آی، اس، آی) با روابط سابقه همراه با تروريستهای بين المللی به يک مرکز تروريزم جهانی مبدل شده که زنگ خطر برای همهء جهانيان ميباشد، در مورد سياستهای اقتصادی صدر اسلام ودنباله آن تا کنون، مسأله بيت المقدس وخانهء کعبه وچگونگی دوتا شدن قبله مسلمين ويادی از مسجد قبلتين ( دو قبله ای) وقصه های بعدی آن که وسيله ثروتمند شدن عرب ها گرديده است، داستان محکمه عدل الهی به استناد کتاب خانم موچول ايرانی- آذربايجانی وپاسخهای فانتيزی روح ناصرالدين شاه چهارمين پادشاه سلسله قاجاريه ودر اصل افشای زن باره گی اميران وپادشاهان اسلامی، وباالاخره در  پنجاهمين بخش سريال برعلاوه تبصره پيرامون آخرين رويداد ها در رابطه به اينکه چگونه هنوزهم رسانه ها از نماينده طالبان در ملل متحد تذکراتی بعمل می آورند وکسی را ملل متحد بنام نماينده طالبان می شناسد، در حاليکه چنين کسان در لست سياه شامل بوده وجستجوی آنها رسالت تخطی نا پذير تلقی ميشود،   اين بود گوشه ای ومروری بر آنچه تا اين دم در سريال طنز وسياست بصورت مفصل بدان پرداخته شده است، از آنجائيکه تفصيل بيشتر چنين عناوين در اين مختصر مقدور نيست، علاقمندان، فرهنگيان ودانش پژوهان گرانقدر ميتوانند با سرزدن به سايت های انترنيتی مشعل، آريايی، ژواک، نی وروشنايی پيرامون آنچه تذکار يافت معلومات وشناسايی بيشتر بدست بياورند.

   در سريال طنر وسياست برعلاوه موضوعات فوق بخشی از سروده ها واشعار طنزيه استاد برنا نيز بازتاب وانتشاريافته است که از عناوين برخی آن چنين ميتوان ياد آور شد:

شعر معروف " ترور ضد ترور"،" دستی از غيب بيرون آيد وکاری کند"،" برنج ديره دونی مزه داره"،" مخمس برغزل مرحوم لودين زير عنوان( خوب ای خران چريد که تا چاقتر شويد!)،" والله بالله"،" کشتار مردمان ملکی ومعذرت خواهی خارجی ها"، " منت مر وزيری راست چرک وچتل"،" در ذَم ترهگران"،" رهبران دست اوّل ورهبران دست دوّم"، " کلک راستگوی"،"بربريت زيرکانه"،" نتوانم چه کنم" ( کورس انترنيته شامل نتوانم چه کنم) البته بسا فرد ها و مصرعه ها نيز توسط ايشان سروده شده ودر بخشهای پنجاه گانهء سريال بازتاب يافته است.

 مناظره کاکه تيغون وکربلايی مملو از اشعار نغز وعالی وطنز گونهء متقدمين چون مولانای بلخ ، عمرخيام ، حافظ شيرازی، فردوسی طوسی، ميرزا عبدالقادر بيدل وديگر شاعران معاصر حوزه تمدنی ماست که از گفته ها وآثارهريک به شيوه ای وطرزی کار گرفته شده است، طور مثال: شعر طنزيه ای " اينقدر ريش چه معنی دارد " از بيدل صاحب،

"ثابت نشد به وعده خود يارالغياث" از پنج گنج يا کريما، " تا خورد به مينايم از دست فلک سنگی" از رحيم شيون کابلی،" ترسيم معاشقهء پسران محمد ظاهر شاه در ماسکو" از استاد خليل الله خليلی،" پاسخهای آبدارو کنايه آميز شيون کابلی به استاد خليلی،" به يگانه جنگسالار دنيا" از نسيم اسير،" مست وهوشيار" از پروين اعتصامی، "پيرامون تفاوت ها وتصادف ها" از مولانا جلال الدين بلخی واشعار طنزيه ای هم از مولانا وديگران  در مورد (حلال وحرام، در مذمت کسانی که فحش ودشنام را بر کلام سجه ومحبت آميز ترجيح ميدهند، قدرت خدا، مايه اختلاف، طالب نامه، غزل کعبه دل)،" خدا گر پرده بردارد زروی کار آدمها" از رازق فانی، " باده در خفاء" ،"نغمه دولار" و" خبث باطن" از نسيم اسير،" کشور بد ستاره" از يوسف کهزاد،" گناهکار" از ابوالقاسم حالت،" مجلس ياران" از نورالله صحرايی، "آزادی" از پرتو نادری،"، "پيامبران کاذب" از رازق فانی،" خدا کجاست؟ بُبردزبُن زبان شما" از سياوش لشکری،" غزل چار پار بی نقطه" از حضرت ابوالمعانی بيدل،" مناظره بن لادن با ملا عمر" از يوسف کهزاد، "مناسبت جام ومينا" از بيدل وبالاخره "مخمس بر غزل کعبهء وطن باقی جان نا بينا" از محمد اسماعيل مسرور نجيمی در بخشهای گوناگون سريال گنجانيده شده وزينت بخش آن ميباشد.

      تبصره های طنز گونه وکنايه آميز پيرامون حوادث ورويداد های روزمره يکی از شاخصهای اساسی سريال طی سال گذشته بود، اما چون حوادث، رويداد ها در کشور وجهان بی حد واندازه رخ ميدهد وروزانه ميگذرد، احتوا وپوشش همهء اطلاعات، اخبار ورخداد ها کاری ايست نهايت دشوار بناً در سريال گلچين جريانات روز مره بازتاب يافته که خواننده سخت گير اگر تبصره پيرامون همه اخبار را در آن مشاهده نمی نمايند ناشی از همين دشواری ودرعين حال نبود نيازمندی آن است، در پايان طنز های استاد برنا لغتنامه طنزی که توضيح کننده واژه ها ولغات اشعار و نثرهای داخل طنز ميباشد، به نظر ميخورد که صلابت، شايشته گی وگيرايی آنرا بيان داشته وبرای خواننده نا آشنا به واژه ها مفيد ومد واقع ميشود.  

    سعی وتلاش مستمر استاد برنا در عرصهء رده بندی رويداد ها، تبصره پيرامون آن ها وارايه مطالب نهايت جدی دوران ما به شکل طنز وکنايه قابل هرگونه قدر وستايش ودر عين حال موجب مباهات است، در واقع خواننده را نه تنها با پيشينه فرهنگی وسياسی خودش وهمان بستری که در آن رشد نموده، آشنا ميسازد، بلکه حفظ وحراست ارثيه مثبت فرهنگی گذشته را بشارت ميدهد و به نسل جوان کشور رهنمايی مينمايد که بخاطر رشد ذهنی وفکری شان به کدام متود ها وروشهای علمی وعملی متوصل ومنهمک شوند!خوانش طنز هم مهارت وممارستی بکار دارد که مهمترين آن عبارت از آهسته،شمرده وکلمه به کلمه خواندن آنست، که هرگاه اين مميزه در نظر گرفته شود، طنز، بويژه طنز سياسی گيرايی ولذت بيشتر راببار خواهد آورد، البته استاد برنا هيچگاهی مدعی نيست که اين همه دانستنی ها، اشعار، طنز ها، فکاهی ها وقصه های عاميانه مال خالص ايشان است، بلکه از نگاه من آفرينش گری وابتکار استاد برنا در اين نکته نهفته است که توانسته رويداد های جاری دوران خود را نظم ونسق بخشيده وآنرا بصورت يک بينش قابل پسند برای همه عرضه داشته و دين خويش در قبال وطن ومردم آنرا به شيوه ای مناسب اداء سازد.

     اين سريال هر چند ظاهراً به عنوان طنز وفکاهی ساده به نظر می آيد وممکن خواننده سختگير را در قدم نخست جلب نتواند، امّا اگر با ژرف نگری بدان نظر شود ونقش آن در پروسه نو آوری و روشنگری وضديت آن با بنياد گرايی وافراطيت مطمح ديد ما باشد، در آنصورت است که  اين مناظره را ميتوان جوهری دانست از جواهر کان ادب وفرهنگ ديرپای کشور ما وجویباری دانست از بحر بيکران علم ودانش که توانسته است خواسته ها، ديدگاهها وآميال وآرزوهای کتله های عظيم از انسانها را با امانت داری وارج فراوان بازتاب داده ودين فرهنگی خويشرا حتی الامکان انجام دهد.

     شايان تذکر است که اين سريال به همکاری بيدريغ وبی شايبه محتـــــــرم مصطفی روزبه ژورناليست شناخته شده مسؤول وسردبير ماهنــــــــامهء فرهنگی وسياسی مشعل  ومسؤول سايت وزين مشعل، محترم عزيز جرأت ژورناليست گرانقدر ومسؤول سايت وزين آريايی، محترم دوکتور محمد هاشم فقيری مسؤول سايت وزين نی، محترم محمد کبير بارکزايی مسؤول سايت وزين پژواک عندالموقع وبدون درنگ درصفحه های مقبول ويب سايتهای شان اقبال نشر يافته ،همچنان اخيراً بعداز 19 اگست 2007  که سايت روشنايی بفعاليت فرهنگی ونشراتی خويش آغاز نموده است به همکاری محتـــــرم سراج الدين اديب مسؤول سايت وزين روشنــــــايی بخشهای 37 الی آخرين آن که بخش 50 است در روشنايی با محبت و زيبــــايی خاص مانند ساير سايت های ياد شده انتشار يافته است، در اثر توجه ويژه ذوات فوق بخشهای متعدد آن بدست نشر سپاريده شده و به خوانش هموطنــــــان عزيز وهم زبانان عاليقدر گذاشته شده که دمبدم مورد استقبال گرم قرار گرفته وبا تماس گيری هــــــای متواتر خواننده ها، استاد برنا را به تداوم اين کار تشويق وترغيب نموده اند.

 

 


بالا
 
بازگشت