محمدهمایون صادقی
مشعل ما را به کجا میبرند؟
نشریه و تارنمای مشعل
از بدو تأسیس تاکنون در تمام مجامع فرهنگی ادبی و سیاسی مربوط به کشور ما به
مثابه زبان «نهضت فراگیر دموکراسی و ترقی» اروپا شهرت دارد. با اشاعهء مضامین و
مطالب ارزشمند قلم بدستان در آغاز برای شکل دهی نهضت میهنی بعداً برای ایجاد
نهضت فراگیر دموکراسی و ترقی افغانستان نقش خود را ادا نموده، اما درین اواخر
گاهی این تار نما در برابر عده یی از اعضای نهضت فراگیر با نشر مقالات برای
تخریب نظریات آزادانهء آنها قرار میگیرد و گاهی هم در بحث هایی داخل می شود که
از اهداف اصلی نهضت دور است. که با نوشته عدهء از نویسنده ها که محتویات مضامین
شان جنجال های قومی را داراست، بازتاب میدهد.
در آغاز سیاست نشراتی تارنمای مشعل همیشه این بوده که نماینده گی از تمام اقوام
باهم برادر و برابر افغانستان میکرد، اما در یکی از موضعگیری های اخیر این
سیاست را شکستاند و در یک موضع جنجال برانگیز قومی خود را دخیل ساخته است.
حرف من در رابطه به مقالهء یکی از خانم های محترمه مربوط به کمیتهء اجراییهء
شورای اروپایی نهضت فراگیر دموکراسی و ترقی افغانستان در اروپا است، که دو خانم
محترم آنرا در نوشته های شان پیرامون موضعگیری های قومی انتقاد کرده بودند و
انتقادات آنها در بارهء کلمهء افغان اصیل تمرکز داشت، که در جهان امروز روشنگری
مورد حساسیت قرار گرفته است. اما تارنمای افغان ـ جرمن آنلاین با بیشرمی که خود
یک تارنمای قومگراست و هویت مجهول و نامعلوم دارد. این تارنما یک تارنمای
ارتجاعی و ضد منافع ملی است که همواره بر علیه اقوام مختلف غیر پشتون تبلیغات
زهرآگین غیر مستقیم دارد. و نویسنده های متحجر چون سیستانی و معروفی که همیشه
علیه اقوام دیگر و هم علیه نیرو های مترقی که اکنون اکثریت آنها به دور نهضت
فراگیر دموکراسی و ترقی افغانستان گرد آمده اند، موضعگیری های دشمنانه دارند.
همچنان تارنمای افغان ـ جرمن آنلاین بدون در نظرداشت عفت قلم، قدسیت نگارنده گی
و فرهنگ ژورنالیستی کلمات و جملات ناشایسته و دور از ادب و فرهنگ را که خصوصیت
قبیلوی است، به آن دو خانم محترم فرهنگی به تحریر آورده اند، که یکبار دیگر
خصلت و کرکتر ارتجاعی و غیراخلاقی آن تارنما را روشن ساخت.
افغان اصیل این کلمه معنای خاص دارد نه عام. زیرا افغان اصیل در مکتب روشنفکران
میهن ما متعلق به قوم پشتون می باشد. نویسنده محترمه زمانیکه اصیل را بکار
میبرد، چرا کم اصل را در نوشته اش مشخص نمی سازد، که کی ها کم اصل اند؟ اگر این
کلمه غرض وحدت ملی بکار برده شده است پس چرا همهء ما در نوشته های خویش خود را
شهروندان افغانستان ندانیم و از ایجاد درز ها و تفرقه ها و نفاق و بالاخره جنگ
های خانمان سوز بین اقوام جلوگیری نه نماییم. و شعار نهضت ما هم وحدت اقوام در
تساوی حقوق و تأمین عدالت اجتماعی و ایجاد نظام با پایه های دموکراتیک که مظهر
ارادهء همهء شهروندان میهن ما، می باشد. اما کاربرد واژه قومگرایی جز آب ریختن
به آسیاب دشمنان مردم و کشور عزیز ما افغانستان چیزی دیگری نیست.
نویسنده محترم تارنمای مشعل در بخشی از نوشته اش چنین نگاشته است:«زخم های وارد
آمده بر انسان بیمار، گرسنه، برهنه و بی خانمان کشور ما ناشی از سالهای جنگ،
بدبختی و تباهی، باعث میگردد تا در گام نخست، نه بر تعلق قومی بلکه تابعیت
تأکید صورت گیرد.» اول تکیه بر تعلقات قومی که در آن منافع ملی و تساوی حقوق
اقوام و عدالت بین القومی بر بنای رشد فرهنگ و اقتصاد همدیگر و نه برتری جویی
چون قوم بزرگ و کوچک باشد، در نهاد خود ناسیونالیسم وطنپرستانه است. اما اگر بر
اصل برتری جویی، سلطه گرایی یک قوم بر اقوام دیگر و سرنیزه کشیدن جان و غصب مال
و جایگاه اقوام دیگر باشد، که طالبان قسی القلب مثال زندهء آن در وقت حاکمیت
شان بودند. این نوع گرایشات قومی، ناسیونالیسم فاشیستی می باشد. دوم نویسنده
محترم مشعل اگر واقعا در خامهء نوشتهء خویش در مورد وحدت ملی تعمق میکرد، بهتر
بود به عوض تابعیت، واژه شهروند را بکار میبرد و مبین بینش باز شان می بود.
کلمه تابعیت عموما در نظام های استبدادی بکار برده می شود که اتباع به مثابه
رعیت از یک شخص و یا یک گروه برتر حاکم و زور طلب اطاعت و تابعیت نماید. اما
امروز جهان به سوی گلوبالیسم در حرکت است. جامعهء اروپایی از شهروند کشوری به
شهروند اروپایی مبدل شده اند. مرز های کشور ها از هم دریده شده، همه به سوی
رشد، رفاه و ترقی همگانی مشترکا در حرکت اند. ولی با تأسف در کشور عزیز ما هنوز
هم عدهء از نویسنده ها، سیاستمدار ها و تحصیلکرده ها در جهت قوم یا قوم پروری و
قوم بزرگ و اقوام کوچک می اندیشند و انسانهای مرز بوم ما را نه برای مبارزه
بخاطر دموکراسی، تمدن، تجدد طلبی، شهروندگرایی تشویق نمی نمایند، بلکه بخاطر
بدست آوردن منافع شخصی و منفعت طلبی شان گروهی با استفاده از موضع قومی و نوشته
های تحریک آمیز، هیزم آتش جنگ و برادر کشی در کشور جنگ زدهء ما میگردند.
بناءً باید مشعل در موضعگیری هایش دوباره جهت اصولی اختیار نماید و در همچو
مسایل جنجال برانگیز و تفرقه افگن خود را دخیل نسازد. شاید نویسنده مشعل
استدلال کند که ما از وحدت ملی دفاع کرده ایم، اما اگر تنها بحث روی وحدت ملی
می بود، من عکس العمل نشان نمیدادم. اما چون در رابطه به یک موضوع که آنهم جدل
قلمی است و ریشهء آن روی کلمه افغان اصیل میچرخد. ازینرو موضعگیری مشعل هم به
همان بحث مربوط است! و بدتر از
همه مشعل مقالهء دیگری را از محترمه خانم زرلشت
چهرهء ناشناخته در مطبوعات، که ایشان در نوشته عفت قلم و قدسیت نگارنده گی را
حفظ نکرده و از لحاظ حقوقی در جامعهء پیشرفته اروپایی نگارش اتهامات بی مورد و
بدون ارایهء استناد واقعی اجازه نیست همچو اهانت به حریم و آدرس اشخاص و شهادت
دادن دروغ بدون اثبات در قانون حقوقی اروپا جرم بوده و شده میتواند چنین
نویسنده ها به دادگاه کشانده شوند.
من به محترم مسوول تارنمای مشعل توصیه مینمایم که این دو مقاله را هرچه عاجل از
سایت برون بکشند و جنجال را در بین اعضای نهضت و مجموع روشنفکران از نام
تارنمای وزین مشعل ایجاد نه نمایند و بگذارند، این تارنما، مشعل وحدت و همبستگی
اقوام و گروه های سیاسی و تجدد طلب کشور عزیز ما که چون قبل از مرگ شادروان
محمود بریالی بود، باقی بماند و جایگاه خاص خود را به مثابه یک تارنمای اندیشه
گر، تجدد طلب برای همه ساکنان و شهروندان کشور عزیز ما داشته باشد.
همچنان امیدوار هستم آن رفقای ارجمند که چندی قبل قلم برداشته بودند و دو مقاله
ام را که در بارهء مسایل اصولی نهضت ، انتقاد و پیشنهاد سازنده داشت، نکوهش و
انتقاد بی مورد کرده بودند، این بار هم سکوت نکرده مسوولین مشعل را متوجه وظایف
و سیاست های نشراتی شان بسازند.