پسران رقاص افغان توسط جنگسالاران مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند
آژانس رویتر
شهر پلخمری ـ افغانستان:
آنها را بنام بچه بی ریش یعنی پسران نوجوانیکه هنوز ریش در نیآورده اند، میشناسند. آنها لباسهای دخترانه و زنانه به تن نموده در محافل و مجالس در نواحی شمالی افغانستان برای مشتریان شان که مرد ها استند میرقصند. رقصانیدن پسر بچه ها یک رسم قدیمی است که باعث گردیده تا تعدادی از این پسران رقاص توسط مردان قدرتمند و پولدار که اکثراَ همان جنگسالاران قبلی اند، به غلامان جنسی شان مبدل شوند. آنها به این پسر ها لباسهای زنانه و دخترانه میپوشانند و برای شان تحایف زیادی میدهند و درنهایت این پسران را به عنوان " معشوقه" های خود در میآورند.
این عمل باعث خشم علما و رحانیون گشته است. از آنجایکه در دین اسلام عمل لواطت ممنوع میباشد علما خواستار سنگسار شدن همه افرادی دخیل در این عمل به جرم لواطت شده اند. خشم روحانیون باعث شده است تا پولیس افغانستان نیز برای تحریم این عمل وارد مبارزه شود.
در یک جامعۀ مانند افغانستان که زنها و مردها شدیداَ مجزا از هم شمرده میشوند رقصیدن پسران در محافل عروسی برای مردان دیگر یک عمل معمولی شمرده میشود. اما در شمال افغانستان جنگسالاران و قومندانان سابق مجاهدین یک قدم فراتر رفته اند. آنها برای بچه ریشهای خود مسابقات را براه انداخته اند. سید محمد یاور یکی از رزمنده های مجاهدین که در مقابل طالبان رزمیده است و باشندۀ شهر پلخمری میباشد میگوید " در این مسابقات هر بچه کوشش میکند که مقام اول را کمایی کند. آنها لباسهای زنانه به تن نموده به پاهایشان زنگ بسته و سینه های مصنوعی میگذارند".
این عمل را بچه بازی میگویند و دارای پیشینۀ درازی در شمال افغانستان است.
اما اکثر اوقات کار صرفاَ به رقصانیدن پسرها خاتمه نمیآبد. محمد یاور میگوید " من از اینکه یک بچه را در آغوش بگیرم خیلی لذت میبرم. بوی خوش بچه مرا میکشد".
یک تاجر ٣۸ ساله میگوید که او سه سال قبل یک پسر ۱۵ ساله را برای اینکه با او کمک نماید استخدام نمود. یاور در حالیکه عکس این پسر را نشان میدهد میگوید " من این پسر را حداقل برای سه سال باخود داشتم. در آن هنگام او صرفاَ ۱۵ سال عمر داشت و دنبال کار میگشت. من برای او یک محل بود و باش را تدارک نمودم". او در حالیکه تصویر این پسر را میبوسد میگوید " من زن ندارم، این پسر، زن من است. من به او لباسهای زنانه میپوشانم و در کنارم او را میخوابانم. من از او لذت میبرم، او همه چیز من است".
نشانۀ مقام و منزلت
داشتن مقبولترین بچه بی ریش و بهترین رقاص نشانۀ مقام و منزلت شمرده میشود.
یک قومندان سابق مجاهدین که نخواست نامش فاش شود گفت " همه تلاش دارند تا مقبولترین و جذابترین بچه بی ریش را داشته باشند. ما بعضی اوقات با هم یکجا شده بچه ها را میرقصانیم. هر بچۀ که بهترین رقص را انجام دهد، بهترین بچه شمرده میشود".
قومندانهای سابق مجاهدین اینطور محافل را هفتۀ یکبار در شهر پلخمری و حومۀ آن برگزار مینمایند. عنایت الله که یک مرد ۴۲ ساله زمیندار است و در ولایت بغلان زنده گی میکند میگوید " داشتن بچه بی ریش عادت ما شده است. هر کی بخواهد خود نمایی کند باید یک بچه بی ریش داشته باشد. من ازدواج نموده بودم و مدتی ۲۰ سال یکجا با خانمم زنده گی نمودم. اما بخاطر بچه بی ریش داشتنم، خانمم منرا ترک کرد. من در آن هنگام هر شب سرگرم خوشگذرانی با بچه بی ریش ام بودم و در خانه نمیبودم. سرانجام خانمم تصمیم گرفت از من جدا شود. اما من از تصمیم خودم راضی و خوشنود استم. زیرا من عادت دارم با بچه بی ریش جوانم همبستر شده با او خوشگذرانی نمایم".
این مردها میگویند که آنها پول و تحایف زیادی برای "بچه" هایشان داده اند.
شیرمحمد از باشنده های ولایت سرپل میگوید " من صرف ۱۴ سال داشتم که یک قومندان سابق ازبک جبراَ با من عمل لواطت را انجام داد. بعداَ من خانواده ام را ترک گفته با او یکجا شدم. اکنون مدت ده سال میشود که من با او یکجا استم. حالا من بزرگ شده ام ولی او همچنان من را دوست دارد و من همچنان با او همبستر میشوم".
احمد جواد پسر۱۷ ساله مدتی دوسال میشود که با یک مرد ثروتمند زمیندار یکجا زنده گی میکند. او میگوید " من به این عمل عادت کرده ام. من بادارم را دوست دارم. من دوست دارم برقصم، مانند زنان اکت کنم و با بادارم "بازی" کنم ". از او پرسیده شد زمانیکه بزرگ شود چی خواهد کرد؟. او در پاسخ گفت " زمانیکه من بزرگ شدم در آنوقت من خودم بادار خواهم بود و از خود بچه بی ریش های خودم را خواهم داشت".
شیر محمد که ۲۴ سال دارد دیگر برای اینکه یک پسر بچۀ رقاص باشد خیلی بزرگ شده است. او میگوید " حالا من دیگر بزرگ شده ام و دیگر آن زیبایی سالهای گذشته را ندارم. من دختر بادارم را خواستگاری نمودم که بادارم نیز موافقت نمود".
فقر و تنگدستی
بسیاری از اهالی محل خواهان منع این عمل گردیده اند. ولی از آنجایکه افراد دخیل در این موضوع را، افراد قدرتمند و قومندانهای شدیداَ مسلح تشکیل میدهد، تصور نمیشود که این درخواست مردم برای منع این عمل موثر واقع گردد. جهانشاه که در پلخمری زنده گی میکند به این نظر است که باید دولت و ارگانهای امنیتی اقدامات شدیدی را برای جلوگیری از کارهای غیر اسلامی و غیراخلاقی اتخاذ نمایند.
جنرال اسدالله امرخیل قومندان امنیه ولایت قندوز میگوید " جای تاثر است که این عمل که شامل رقصانیدن پسران، تجاوز جنسی به آنان و حتی خرید و فروش آنها میگردد، برای مدتی زیادی جریان داشته است. ما در حد توانایی خود اقداماتی را انجام داده ایم تا به این عمل خاتمه بخشیم".
به نظر امرخیل فقر و تنگدستی گسترده ناشی از جنگ که در طی سه دهه ادامه داشته است، پسران جوان را وادار به اینکار نموده است. " برای نجات حیات این پسرها و مجازات " مردها" ما اقدامات شدیدی را روی دست گرفته ایم. ما مراقب استیم تا دریابیم که این بچه ها و مرد ها در کجا گردهم میآیند تا بعداَ رفته و آنها را دستگیر نماییم".
حفیظ الله خالقیار رئیس څارنوالی ولایت بغلان میگوید آنهایکه محکوم به تجاوزات جنسی اند حداقل برای مدت ١۵ سال به حبس محکوم میگردند. نامبرده در ادامه میگوید " ما ۲۵ قضیه از اینوع اعمال غیر اخلاقی را داریم. این قضیه ها مراحل شانرا طی نموده اند و ما تلاش نهایی خود را میکنیم تا به این مشکل خاتمه بخشیم".
اما علما اسلامی مجازات شدیدتری را توصیه میکنند. مولوی محمد صدیق صدیقیار محقق و ملا امام در شهر مزار شریف میگوید " آنهایکه مرتکب این عمل میگردند اشخاص پلیدی اند. نظر به قانون اسلام آنهایکه مرتکب این عمل میگردند باید سنگسار گردند".
تعدادی از مردانیکه دست به این عمل میزنند دلیل علاقمندی شانرا نسبت به پسران در عدم علاقه شان نسبت به زنان میدانند. چمن گل مرد ۳۵ ساله از اهالی ولایت تخار در این مورد گفت " ما میدانیم که این کار ما یک عمل غیر اخلاقی و غیر اسلامیست. ولی چطور میتوانیم ما این عمل را ترک گوییم؟ ما به زنها هیچ علاقه نداریم، ما صرفاَ علاقمند پسرانیم".
پایان
خوانندۀ باوجدان ! میدانم که از خواندن مطلب بالا چه احسا سی برایت دست داده است. نمیخواهم بیش از این برایت درد سر بدهم. فقط میخواهم چند سوالی را که ذهنم را به خود مشغول ساخته است، با خودت طرح کنم.
میدانیم که در افغانستان نهادی وجود دارد بنام پارلمان که گفته میشود در آنجا " نماینده های منتخب مردم " دور هم گرد آمده اند. میخواهم بپرسم که:
چرا در پارلمان کشور تا اکنون ذکری از این فاجعه بعمل نیامده است؟
آیا "نماینده های منتخب مردم" از مشکلات موکلین خود آگاهی ندارند؟
آیا " نماینده های منتخب مردم" اینقدر از جنگسالاران میهراسند که نمیتوانند حتی ذکری از این موضوع نمایند؟
آیا " نماینده های منتخب مردم " اینقدر سرگرم بوتل بازی اند ( بار ها دیده شده است که وکیل صاحبان در داخل شورا بالای هم بوتلهای آبرا پرتاب مینمایند) که وقت طرح موضوعات دیگر را ندارند؟
آیا این موضوع نزد وکیل صاحبان حل شده تلقی میگردد و شخصاَ نیز مشغول اینکار اند؟
دوستانیکه مایل به دریافت اصل مطلب به زبان انگلیسی باشند لطفاَ به آدرس ذیل مراجعه نمایند
http://www.reuters.com/article/worldNews/idUSISL1848920071119?feedType=RSS&feedName=worldNews
ض. رهگذر