انجنیر سخی ارزگانی

 

اخراج اجباری مهاجرین کشور ما از ایران

 

بنی  آدم     اعضای     یکدیگرند      که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روز گار     دیگر عضوها  را  نماند  قرار

تو کز  محنت  دیگران   بی غمی      نشاید  که   نامت  نهند  آدمی

در جریان سه دهه جنگ که تلفات جانی، خسارات مادی و بی سرنوشتی بس جبران ناپذیر بالای مردم ما در افغانستان تحمیل گردیدند، برای جهانیان معلوم اند. که ناشی از این امر، متباقی مردم ما در داخل و خارج کشور با بدترین وجه مبتلا به مصایب دردناک و غم انگیز گردیدند.

بخشی کثیری از مردم ما برای زنده ماندن خودها به هر طرف که توانستند آواره و مهاجر شدند. از جمله عمده ترین مهاجرت ها در ایران و پاکستان صورت گرفتند که تا هنوز یک راه حل قطعی و آبرومندانه برای اینها از نگاه قانونی بدست نیامده است. هرچند که در طی این پنج سال در حدود چهارو نیم میلیون از مهاجرین چه داوطلبانه چه از طریق تعهدات سازمان ملل متحد، کشورهای میزبان و افغانستان به وطن باز گشتند که بازهم در کشورشان بدون کار، سرپناه و آینده نامعلوم به سر می برند.

از اینکه در مدت سه دهه، مردمان شریف ایران و پاکستان، آورگان مردم افغانستان را جای دادند، یک جهان سپاس داریم و خداوند متعال برای شان اجر عطا فرماید.

ولی با آنهم، در این مدت  سی سال که مردم ما  در این کشورهای همسایه و به خصوص در ایران زندگی می کنند؛ با ناگوار ترین حوادث، مصائب، شکنجه ها، حبس ها، چپاول ها، هردم شهیدی ها، تحقیر و... تا کنون از سوی مقامات اداری، پولیس و امنیتی آن مواجه هستند.

این راه همه می دانند که ایران هم یکی از امضا کنندگان تعهدات حقوقی بین المللی، اعلامیه جهانی حقوق بشر و... می باشد. آن طورئیکه در کشورهای اروپایی، امریکایی، استرالیا و سایر کشورها در مورد پناه جویان خارجی و به خصوص در مورد پناهندگان افغانستان برخورد قانونی و انسانی صورت گرفته اند؛ متأسفانه که جمهوری اسلامی ایران از این امر تخطی نموده و حقوق پناهندگی را به صورت لازم در مورد آواگان ما رعایت نگرده است.

از سوی دیگر ایران برای آن عده از مهاجرین ما که ویزه اقامه هم داده است، بدبختانه که  در مقابل شان بدرفتاری های غیر انسانی صورت می گیرند و از حقوق شهروندی لازم بهره مند نمی باشند و با هردم شهیدی و حقارت تمام در ایران زنده مانده اند.

 دیگر اینکه مهاجرین که ما در بازار کار و استخدام در ایران با کارهای بردگی مواجه هستند. یعنی نخست اینکه ثقیل ترین کارهای را که کارگران ایرانی هرگز بدان تن در نمی دهند، آنرا برای مهاجرین با کمترین مزد می دهند. در یک چنین معامله از روز اول تا حال میان کارفرمایان و کارگران مهاجرین افغانستان، رابط  برده داران و برده ها حاکم می باشد. و این معامله خلاف اصول انسانی، اسلامی و قوانین بین المللی و حتا مغایر قانون اساسی دولت جمهوری اسلامی ایران نیز می باشند.

دوم اینکه تحت این چنین شرایط کار طاقت فرسای بردگی؛ کارگران مهاجر ما از حقوق بیمه،  بازنشستگی، مرخصی سالانه و سایر حقوق کارگری هم تا حال برخوردار نیستند. آیا عدالت جمهوری اسلامی ایران همین است که در حق مهاجرین افغانستان این گونه پیش آمدهای غیر انسانی و غیر اسلامی را انجام می دهد؟

این چه طور قانون است که در حق کارگران ایرانی این چنین ظلم، بی عدالتی، حق تلفی و کارهای بردگی صورت نمی گیرند؛ صرفا در حق مهاجرین ما انجام می شوند؟ آیا این بیانگر ظلم و تبعیض عریان در حق مهاجرین ما در ایران نمی باشند؟ آیا این سیاست ها و عملکردهای دست اندرکاران امور ایران در حق مردم مهاجر و هردم شهیدی ما، پی آمدی ناگواری را میان مردمان شریف ایران و افغانستان و دولتین بجا نخواهد گذاشت؟

خبرهای مستند نیز بدست می باشند که حتا مقامات ایرانی طفل های بین 3 ساله تا بالاتر از آن را بدون والدین شان از ایران اخراج و به مرزهای افغانستان تحویل داده اند. آیا این عمل، مغایر کرامت انسانی، اسلامی، موازین بین المللی و حق همجواری نمی باشد؟

وقتی  جمهوری اسلامی ایران همواره شعار می دهد که اسلام سرحد ندارد؛ حال با اینگونه روش های ظالمانه و حتا غیر انسانی مقامات رسمی ایرانی که آوارگان ما در ایران مواجه هستند، و آنان را خلاف پیمان های بین المللی با توهین، شکنجه، قتل و... غارت پول شان از مرزهای خویش از ایران به افغانستان اخارج می کنند؛ یک عمل اسلامی می باشد؟ آیا اخراج مهاجرین ما از ایران در این شرایط ناگوار، بحران افغانستان را تشدید نکرده و زمینه ها را بیشتر برای علمیات تروریستی طالبان، القاعده، حزب اسلامی حکمتیار مساعد نساخته اند؟

در حالیکه در وضع موجود دولت افغانستان هیچگونه امکانات ندارد که برای عودکنندگان خود در کشور کمک های لازم  را انجام دهد. اگر یک شرایط نسبی زندگانی برای مهاجرین ما در کشور مساعد باشد؛ یقینا که مهاجرین ما به صورت سیل آسا از ایران و پاکستان به افغانستان باز خواهند گشت. زیرا، که آوارگان به قدرت کافی مورد اذیت، تحقیر، غارت، حق تلفی، بی سرنوشتی و حتا کشتار هم در کشورهای ایران و پاکستان قرار گرفته و از پاییدن بیشتر در این کشورها کاملا به جان آمده اند.

از جانب دیگر همزمان، ارتش پاکستان به حریم مقدس ما  در پکتیا تجاوز نموده و باعث شهادت بیشماری از هموطنان ما و حتا قتل یکی دو نفر قوای ناتو نیز گردیده است.

در ضمن، مقامات پاکستان هم با بهانه واهی در این روزها کمپ های مهاجرین ما را در مناطق مختلف خویش ویران نموده  و در آینده آنها نیز آوارگان ما را به زور خلاف قوانین المللی اخراج خواهند نمود.

از جهت دیگر، در عین حال طالبان عملیات تهاجمی، تروریستی و انتحاری خود در نقاط مختلف کشور ما شدت بخشیده اند که همه علیه مردم ، دولت افغانستان وقوای ناتو می باشند. از این جا خوب درک می گردد که ایران، پاکستان، طالبان، القاعده و حکمتیار در این وقت حساس باعث تشدید بحران کشور ما شده که اگر قبل از همه خود ایران و پاکستان جلو آنرا نگیرند، با این آتش همسایگان مداخله گر و سایر دشممان ما خواهند سوخت.

پس به ترتیب چنین نتایج سیاست ها و عملکردهای ایران و پاکستان در مورد افغانستان، یک بحران جدیدی دیگرای را متوجه مردم و دولت جمهوری اسلامی افغانستان و ناتو نموده است که بالاخیره روابط  ما را به این دو همسایه تیره تر ساخته اند.

لهذا، در این صورت از تمام مردم و دولت جمهوری اسلامی افغانستان در داخل، کلیه مهاجرین کشور خویش در خارج از کشور خواهشمندم که تظاهرات قانونی و مسالمت آمیزی را در برابر دفاتر سازمان ملل متحد، سفارت های ایران در داخل و خارج به راه بیاندازند تا ایران از خروج مهاجرین فعلا  جلوگیری نماید. تا وقتی که شرایط آبرومندانه اجتماعی، اقتصادی، زیستی وغیره برای مهاجرین ما در افغانستان با کمک های بین المللی مساعده نگردند؛ مهاجرین ما از ایران و پاکستان  به زور اخراج نگردند.

از طرف دیگر این وظیفه انسانی، اسلامی، وجدانی و ملی تمام قلم بدستان، دردمندان و روشنفکران افغانستان در داخل  و خارج کشور می باشد که از حقوق مهاجرین خویش در ایران و پاکستان دفاع نمایند. و از طریق مقالات و تظاهرات بالای دولت ایران فشار بیاورند تا اخراج مهاجرین را توقف دهد.

 


بالا
 
بازگشت