معاهده صلح تاجیکان الگوی مناسب در حل تشنجات ملی

 

 

دکتر صاحبنظر مرادی

 

 

دهه اخیر ماه جون سال روان مصادفست به دهمین سالروز امضای معاهده صلح تاجیکان در جمهوری تاجیکستان. با توجه به اهمیت امضای این توافقنامه بین دولت تاجیکستان به سروری آقای امام علی رحمان و رئیس اتحاد اپوزیسیون مرحوم سید عبدالله نوری و پیامدهای مثبت و ارزنده آن جا دارد تا ازین برخورد و مسامحه سیاسی و مسولانه از سوی جوانب درگیر قضیه بحیث الگوی حل تشنجات یاد کرد و پیروی از همچو الگوی کارساز را در حل سایر منازعات منطقوی تاکید نمود.

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در سال 1991 جنگها و بحرانات عدیده ای بین کشورهای مشترک المنافع (کامنولت) از یکسو و اختلافات و نا هنجاریهای داخلی کشورهای مستقل از جانب دیگر متبارز گردید. بروز جنگهای شهروندی داخلی در تاجیکستان با اینکه معلول علتهای حل ناشده ای بود اما بدون دخالت برخی از نیروهای تمامیت خواه و برخی از کشورهای همسایه آن نمیتوانست با آنهمه ابعاد فزراینده سیاسی نظامی عمل نماید. مسایلی چون نا مشخص بودن حدود سرحدات  کشورهای مستقل، تقسیمات غیر واقعبینانه کشورهای متحده سوسیالیستی صرفنظر از پایگاههای اتنیکی آنان، افتراق مردم با تاریخ و فرهنگ و سرزمین های نیاکان شان که دانشمندان تاجیک از آن بنام دوره "تبر تقسیم" یاد میکنند، ظالمانه بودن روابط و مناسبات دولتها با اقوام و فرهنگهای مختلف که در قلمرو آنها عجین شده بودند، عدم دسترسی مردم با معنویتهای دینی، زبانی و فرهنگی آنها و غیره خود انگیزه جوششها، خیزشها و قیامهای ملی را بوجود آورده بودند.

کشورها و حلقات مغرض سیاسی میتوانستند از اینهمه عوامل نفاق زمنیه های مناسبی را برای هموار نمودن بستر اختلافات داغ سیاسی و جنگی بوجود آورند. وقوع درگیریهای نظامی برسر قره باغ کوهی بین ارمنستان و آذربایجان، جنگ در استیای شمالی قفقاز، بحرانات جمهوریهای انگوشتیا و چیچنستان، بروز گروههای مسلح مخالف رژیم اسلام کریموف بنام حزب تحریر اوزبیکستان، مخالفتهای سیاسی در قرغزستان و آغاز جنگها و درگیریهای فزیکی در تاجیکستان همه از استراتیژی احزاب پان اسلامیست افراطی دنیای عرب و اسلام سرچشمه میگرفت. آنها میخواستند تا با طرح راهکارهای نفوذی در اعماق سرزمین های اسلامی اتحاد شوروی فروپاشیده از "طویلدره" در تاجیکستان بحیث پایگاه تسخیر ناپذیر خود استفاده نمایند. طرح برنامه پایگاه سازی در شرق تاجیکستان بهدف دسترسی گروهای جنگ طلب به قزاقستان و آسیای میانه نمیتوانست بدون ارتباط با قضایای افغانستان و تداوم جنگ درین کشور از قوه به فعل در آید.

افغانستان با سقوط رژیم دوکتور نجیب الله در سال 1991 و پیروزی مجاهدین بر کابل نه تنها از جنگ های تباه کن بین تنظیمهای جهادی رنج می برد، بلکه میزبان بیشتر از پنجاه هزار نفر مهاجر و آوارگان مظلوم جنگهای تاجیکستان در شمال کشور نیز بود.

توسعه روز افزون و بحران در کشورهای شمال و تقویه جبهه تجاوز از سوی همسایه جنوبی که حدود 80% خاک افغانستان را به تصرف رژیم خود خوانده طالبان در آورده بودند، رهبری دولت اسلامی افغانستان چون پروفیسور استاد برهان الدین ربانی و فرمانده احمد شاه مسعود را بر آن داشت تا ژرفای خطر آینده و برنامه های نفوذی دورنمایی متجاوزین را درک نمایند. ازینرو رهبری دولت اسلامی افغانستان مسئله آشتی دولت تاجیکستان را با اتحاد احزاب مخالف برهبری سید عبداله نوری مطرح کردند و به تعقیب آن از آقای امام علی رحمانف رئیس جمهور تاجیکستان دعوت بعمل آمد تا در بهار سال 1992 از کابل دیدار نماید. آنچه در دیدار کابل مطرح بحث و توافق دو رهبر مخالف تاجیک قرار گرفت، میکانیزم عملی بخاطر دریافت نکات عمده اختلاف و حل منطقی آن جستجو گردید و در دیدار مجدد هردو رهبر  در ماه چون 1996 در دهکده خوستده ولسوالی فرخار ولایت تخار نهایتاً حل گردید و مردم تاجیکستان پس از پنجسال جنگ و درگیری خشونت بار به روی هم آغوش برادری و همدیگر فهمی باز کردند و پیمان صلح آشتی ملی را در 27 جون سال 1997 در شهر مسکو به امضا رسانیدند. هر چند مذاکرات رهبران تاجیک در شهرهای عشق آباد، تهران و مسکو تحت آجندای صلح ادامه یافت، اما مسئله در همان نخستین دیدار در کابل قابل اطمینان بود و در دیدار خوستده نهایی گردیده بود. با تحقق اهداف پیمان صلح تاجیکان نخستین هسته های یک تنش بزرگ و گسترده منطقوی مهار گردید و دولت اسلامی افغانستان باین میانجیگری خود ثابت نمود که افغانستان در برابر تاجیکستان همسایه ای مثل پاکستان در برابر افغانستان نیست. بعد ازین توافقات شهید احمد شاه مسعود اجازه نداد تا مجاهدین تاجیک افغانستان را بحیث تخته مشق فعالیتهای جنگی خود قرار دهند و با محموله های جنگ و کشتار هموطنان خود از افغانستان وارد مرزهای تاجیکستان شوند. آخرین فرمانده یاغی تاجیک بنام رضوان از کافرنهان که به روند صلح موافق نبود توسط افراد مسعود به کشور تاجیکستان بر گردانده شد، و موکب صلح و خوشبختی که با قدمهای لرزان خود وارد تاجیکستان گردید، در نتیجه مدیریت سالم و پالیسی مثبت آقای رحمانف توانست به روند برگشت ناپذیر و مطمین صلح و امنیت مبدل گردد.

با این توضیح دریافتیم که اعلام آشتی ملی در تاجیکستان توانست به عقیم ساختن تلاش گسترده حلقات جنگ افروز و ستراتیژی نفوذی در اعماق آسیای میانه و قزاقستان از سوی فوندامینتالیستان آشوبگر و مجریان منطقوی آنها بود. با ادامه جنگها در تاجیکستان امکان گسترش آن در پهنه آسیای میانه و قزاقستان تا قفقاز میتوانست صلح و امنیت بین المللی را جداً تهدید نماید و امکانات دستیابی مردم افغانستان را به جامعه فاقد جنگ ناممکن سازد. ازینرو میتوان از احمد شاه مسعود بحیث قهرمان صلح تاجیکان و مبارز ضد جنگ نام برد و در سالروز استقرار صلح بر روان او و همه منادیان آشتی، عدالت و برادری درود فرستاد.

 


بالا
 
بازگشت