خوشه چين
از خط د یورند تا به.....
از خط دیو رند تا به خط سیاه
قصه است
دور ود راز
آ دم را به شنیدن
دعوت مید هد
میگوید که
بیا، بیا
بگیر ا متحان کن
چقدر سخت است
و قصه میکند: در شهر آ قچه
در میان با غچه
بالای یک شا خچه
نشسته بود
یک دا نه زاغچه
میخوا ند و میگفت
زما نیکه، فصل بهاران دهن ودماغ زمستان را میده سا خت.و دیگرنقشی از زمستان باقی نماند.روی ذغال به ما نند وطن فرو شان ا فغا نستان وبا داران بیرونی خا ئنین به مقام وا لای ا نسا نیت سیا ه ما ند. و بهار گفت که عا صی ما نده و دوزخ ، من با ید که دست وآ ستین بربزنم ، همه شکسته و ریخته زمستان را، سرو زیرکنم ، آ ن قسمت که به کثا فت مبد ل گشته است. به کثا فت خا نه تا ریخ می سپاریم و آ ن قست از کثا فت که ما به نا م پا رو یا دش می کنیم،در بیخ د ر ختان و د ر میان کردان زمین ها پا ش مید هیم ، که کشت زار ها و سبزه زارها ، سر از میان خا ک سیاه بیرون آ ورند،به زیبا ئی طبعیت با فزا یند، بهار پو ینده، جو ینده و جنبنده ، اراده خدا را تمثیل می نما ید و میگو ید که خدا وند متعال خدای عا لمیان و کو ن مکان ا ست. خلق میکند میمیراند و زنده میسا زد و برای تمام مو جو دات خو د و ظیفه مید هد که به زیبا ئی طبعیت با فزا ئید. بلی خدا و ند متعال ، چشم را برای دیدن برای ما داده است. که به ا ثر دیدن خو ب و بد را تشخیص کرده بتو انیم ، گو ش را برای ما داده است که آ هنگ های خو ب و بد را فرق کرده بتو ا نیم ، دماغ و بینی را خدا برای ما داده است. که بو های خوب و خراب را ازهم فرق کرده بتو انیم.
زبان را خدا برای ما داده است. که صرف فرق شوری وتندی تلخی وشرینی را کرده بتو انیم.
زبان را خدا صرف برای فارسی گفتن خلق نکرده است وبرای پشتو گفتن وسا یرزبان های دیگر که بعدآ اختلا فات را تا سرحد دشمنی سا ز مان دهند خلق نکرده است، بلکه زبان را خدا برای ا نسان ها خلق کرده که ذریعه آن ابراز لطف و مرحمت نما یند و عو ا طف با طنی خو در ا نسبت به هم نوع خود بیان بدارند.
تلفظ و تکلم یک نوع قرارداد ا جتما عی است. که طی قرنها ا نسان ها تو ا نستند هنر چرخ دادن زبان را درمیان کا سه دهن بیا موزند و این دست آورد بزرگ هنری، زمینه بیا ن احسا سات نیک وبدانسان هارازمان به زمان، مرحله به مرحله برای نسلهای بعدی به میرا ث گذ ا شت وانسانهای ما بعد در اثر ایجاد و ا خترا عات علوم و انکشا فات علوم در رشد زبان نقش خوبی بازی کردند. زبان بازی نمیکنم در قسمت زبا ن دا نشمندان زبان شنا سی باید یگان مطالب را بنو یسند که سیا ست مداران مرتجع و خا ین از زبان به نغع خود شان سوء استفاده مینما یند و جا معه مارا به طرف تبا هی کشانده اند.
با دستان و پا های خود ما سردی و گرمی ، نرمی و درشتی را ا حسا س کرده میتو انیم که آ نرا به حیث حس لا مسه میگویند. خداوند پارا برای رفتن ازیک محل به محل دیگری داده که باید توسط آن برای به دست آ وردن خو ار و بار زندگی تپ و تلاش کنی و در مو اقع خطر ازمحل فرار نما ئی، نه برای و یرانی و تخریب. خدا و ند دستان را برای ازین برای بند ه گان خود عطا نموده است، که ذریعه آ ن چنگ بزنی و به دست بیا وری و ازان استفاد ه سالم نما ئی. همینکه گفته اند، دستان پا ک ، مغز سرد و قلب گرم بیجا نگفته اند.
شاید تا به ا لحال هیچ ا نسانی درین باره فکرنکرده با شد که ا نگشتان د ستان انسان است. که ا نسان رانسبت به سائر زند ه جا نا ن بر تری داده است، این ا نگشتان ا نسان است که تو و پیچ میخورندو اتحاد مینما یند ذرات خورد و کو چک را به دست می آ ورند، و به دید ن آ ن به ا نسان تصور خلق میشود و مورد تحقیق و بر رسی قرار میگیرد، مو جو دیت همین ا نگشتان سبب شده است که انسان نسبت به دیگر حیوا نات در مرتبه عالی قرار بگیرد، بنآ د ستان را به اعمال غیر ا نسانی و اخلاقی عادت ند هید.
برای اینکه ما ارزش طبعیت را بدانیم و از دیگر حیوا نات تقلید نما ئیم ، شیر و گرگ به اندازه شکمشان دست به حمله میزند، پرنده باب به اندازه ضرورت ، دانه چینی مینما یند، حیوا نات به ا ندازه ضرورت خود، علف میخو رند،( تنها خرها اند که پو ست خربوزه را در خا ک ما لیده میخورند) خورد و نوش را به اندا زه احتیاج تان مصرف کنید.یگان وقت یگان عالم مذهبی دلسوزوبا وجدان میگفت که اصراف ا زنگاه ا سلام گناه دارد.قتل نفس گناه کبیره و نا بخشیدنی است.
و بار دیگر زا غچه میگفت که
ما به بوی بهار،از منا طق گرمسیر، کو چ کرده ایم
به سوی شمال
در فضا بیکران
میزنیم با ل
از دیدن فضا
می شویم خو شحال
چهچه مینما ئیم
و قا ل و مقال
وبرای همدیگر میگو ئیم که
جوره شوید
برو
برای خود جا بپال
لانه بساز
غا نچه بساز
مر غا نچه بسا ز
تخم بمان
نسل بیار
پر ا نچه بساز
تا که بتوا نی به امر خدا وند متعال ارزش، طبعیت را به نما یش بگذاری.
از ینکه زا غچه ها از جمله پر نده گان هو شیا ر ترین اند. به دیگران ا ین طور تو صیه میکردند.
میگفتند زما نیکه از خط دیو رند عبور کردید با ید که به ارتفا عات بلند پرواز نما ئید، به خا طریکه این مردم به خصوص مردم منا طق بگرام و سید خیل و جبل ا لسراج ،و کو هستا به ا نوا ع مختلف و سیله شکار بلدیت دارند، به دام میگیرند، زبان هر نو ع پرند را می دانند، به همان آ واز در شب های تا ریک صدا می کشند، این ها خیلی خطر نا ک اند، بعضی هارا به دام میگیرند و بعضی ها ر ا به تفنگ شکا ر می کنند. حتی آ هورا هم شکار می کنند. یگان و قت غلط می کنند، سه مر تبه ا نگلیس ها را در نقش رو باه مکار شکارکردند.
رو س ها را در نقش خرس قطبی شکار کردند. پنجا بی ها ر ا در نقش شادی شکار کردند. ولی فرق بین طالب ا فغا نی و طا لب پا کستان گذا شته نه شده بود. این بود یک ا شتباه بزرگ.
کنو ن دیگر نو بت شکار گا و های و حشی ا ست.
و باز زاغچه هو شیار میگو ید که
خلق های بی د فاع وطن
چرا ؟ همه سر گردان اند
به دنبال شی گم شده
آ ن شی گم شده
هست
در میان بغچه
بغچه
د ر میان صندو قچه
صندو قچه قرار دارد
با لا تر
در طا قچه
بغچه را باز کن ببین که چه زیبا سرو ده است.
ا زین پشته تا آ ن پشته کرنگ ما دیان را گرگ کشته
مگم بخت عرب گشته چه وا ویلا مغلی من
سروده معما است. نه معما نیست. توده ها در هردوره خبر ندا شتند که همه کار زعما است.
ببین که این زعما در هردوره به مشکلات و جنجال ها درگیر شده اند که توده ها با ادبیات کا ملآ لوچ و برهنه حقا یق را بیان میدارند. ا گر ازعفت قلم که بگذریم چاره جز این نیست که درد دل توده هارا به زبان خو د شان بیان ننما ئیم که میگو یند:او برادر، به تو میگویم، ضرب ا لمثل توده ها است میگو یند که((پو لی مید هم تری میکشم)) دیورند، به سر دمدار و قت، پو ل داد، تر کشید. این تر خیلی ها بو ی بد داشت. تو ده ها به زحمت شدند. این دیگرجرم تو ده های کشور نبود که در مقا بل معا ملا ت خا ینانه(( تر بوی بد داشت)) دست به قیام زدند و بیگانه را از کشور خود بیرون راندند. ولی در مرا حل بعدی باز هم پو لی داده شد، قری کشیده شد و دری کشیده شد، توده های مظلوم و بی دفاع کشور هیج گاهی تنفس کردن بو های بدرا تحمل کرده نتو ا نسته اند و نمیتو انند. بنآ به همت و یاری روشنفکران آ ن زمان شخصیت های پا ک دل ازهرخیل وتبار(( مو قف ومقام ا نسان با لاتراز هر نژاد است)) فضا و محیط کشورمارا ازکثافت پاک ساختند وعناصر بیگانه ازمحیط را به زبا له دان اند ا ختند. فشار و قو ت تر نامه و در نامه و قرنامه ، زیاد ا ست.که سنگ و چو ب کشور مار ا در طی زیا ده از یکصد سال به فضا پرتاب کرد، خا ک با دش چشم عالم بشریت را کو ر کرده است. که صحیح از غلط هنوز تشخیص نشده است. رو شن فکران بی خصلت مارا در خود پیچانده است. قر، پر،تر،غر... هنوز جریان دارد.
به عوض آ نکه روی مسایل اساسی چون، انسان ، مو قف انسان، از جمله ا نسان زحمت کش که همه در گرو یک چند کلاه برداران مذهب فروش، ملیت فروش، سمت فروش ، نژاد فروش، زبان فروش قرار گرفته اند.هریک نا خود آ گاه ا ز ستیژ این قدرت و آ ن قدرت در دفاع ازین جنایت کاران تاریخ بشریت و ازان جنایت کاران عصر، دست به تبلیغات می زنند و زمینه ها ی هر چه بیشتر نفوذ دشمنان سعادت ا فغا نستان را مهیا می گردانند.
ا گر دقیق شوید! عقا بان بلند پرواز ما همه ذریعه یک تفنگ شکار شده اند. اگر به ا شاره میدانید سخن از همین قرار است. هنوز بینی ها به جای خودش باقی است به دنبال سگ با ید نه دوید.
ما مکلف نیستیم از بورجی که به دستان پو تین است. به حما یه ازآ ن بر خیزیم و یا بورجی که همین اکنو ن شانه بوش را خسته سا خته است و به فغا ن ر سیده . حما یت نما ییم. باردیگر خلق های خود را در رو یا رو ئی همد یگر قرار دهیم. ما متحدانه با ید که زمینه را طوری آماده بگردانیم که (کرملن، واشنگتن وبروکسل) هر سه با ید به پیشگاه ملت های شان ا عتراف نما یند که در شرا یط معا صر از مو اضع دو لتی در قسمت ا فغا نستان جنایات سا زمان یا فته بشری را انجام داده اند. و بگو یند که ادامه آ ن به فا جعه بشری می انجامد.
ا ز دا ستان های ترنامه وقرنامه ودرنامه، دیورند وبا زما نده گا نش که بگذریم محتوای مطالب درکتاب ها موجود است. درین برهه زمانی صرف یک اشاره کفا یت می کند.
ا زین پشته تا آ ن پشته کرنگ ما دیان را گر گ کشته
مگر بخت عر ب گشته؟ چه وا ویلا مغلی من
مصرع فوق اشاره به آ ن میدهد که و ضعیت ایجاد گر، جنگ های مذهبی ( شیعه و سونی) در خاور میانه بزرگ و آ سیای میانه بزرگ و به و جود آ وردن جنگ جهانی سوم در آ سیا ا ست.