خوشه چين
مگر مگس ؛ از بالای این کثافت و آ ن کثا فت پروا ز میکند و با عث ا نتقال هزار و یک نوع مرض میگردد. (( چپی های شکست خوردهء ار مان شکن)) اگردیروز به جا نب چپ کج و خم می شدند مگر امروز به جا نب را ست کج و خم میشوند، تو طئه چیدند، د سیسه سا ختند، در گیر دادند. امروز در بوق سی آ ی ای پف می کنند، ضد منافع خلق ومردم شعار میدهند.
در جامعه ما در گذشته سه نو ع قفس، معروف و مشهور بود. قفس به رنگ زرد ، قفس به رنگ سیاه ، قفس به رنگ سرخ، ا زین قفس ها خوا ند ن ها صورت میگرفت. اما قفس های زرد سرخ هردو پا ما ل بوقه گاو گر دیدند. فعلآ بعضآ ازین قفسی ها، تغیر موا ضع یا فته ا ند، از قفس های سیاه خو اند ن های قفس زرد و خواند ن ها ی قفس سر خ را تعقیب مینما یند. این مگسان چتل خور کثیف نشین علیه زنبوران عسل ما دست به قیام زده اند. طبعآ چرک و چتل به مجرد ر سیدن صابون آ ب و آ ب صاف پا به فرار می گذارند.
عا شقان را ه سعا دت و خو ش بختی ا نسان گفته اند.
((خسته شدم))
چشمهایم را میبندم
که دیگر این بدی ها
و خیانتها را نبینم
ای آدمکها
دیگر بدی بس است....
تا به کی اینگونه ای؟
گوش های شما
به ناشنوایی مبتلاست
چشم ها یتان به نا بینا یی
اینجا گورستان است
گام هایت را آهسته بردار
گورستانی که
به دست قاتلانی ساخته شده
که پشت نقاب سادگی
زدند شکستند ورفتند
گورستان...
پر از مردگانی
با قلبهای شکسته
مردگان بی گور و کفن
مردگانی با ا لاشه های کرم خورده
مردگانی بی هویت
خسته ام خسته از زند ه گی
زند ه گی که
سالها تار و پود آن را میبافیم
آن را ذره ذره جمع میکنیم
و بعد با دستهای خود ما
آ ن را خاک میکنیم
از خوب های کثیف...
نه از این کثیفا ن خوب ها
د لم سیاه شده است
شاد باشید عزیزانم
مثل همیش
خداوند ا شک را آفرید
تا سرزمین عا شقان وطن
آتش نگیرد
اگر دروغ میگویم خیر به مطلب ذیل تو جه نما یید که درد دل مینما ید.
آ ی
آی همو طن
آنوقت که خون تو
در کو چه و پس کو چه های
شهر جاری شد
آن وقت که همه
از هر طرف میگفتند
آ ی چرآ؟
وای چرا؟
پیر و جوان، زن و مرد گفتند که
وای چرا؟
آ ی چرا؟
مادری صدا زد و گفت
های جوا ن من
توته د ل من
تو افتید ه ء
به خاک خون
تنت گشته سرد
رنگت چو ن بر گ خزان
شده است زرد
ا زد ست این
انسان های و حشی صفت
های جوان من
تو تنها نیستی
و گفت
ای ما دران جوان
همگی تان بگو ئید
های جوان من
وبعد ازان
از درد و رنج و آ دم ها بگو ئید
از شهرها و ده های پر خطر بگو ئید
ازا نفجار بم و هاوان
سکر بگو ئید
سخن از لبان خشک پسر
و نا امیدی مادر و پدر بگو ئید
حکایت از دیده های تر بگو ئید
از خانه های سو خته
شعله و دود
شکست ور یخت
با غ و درخت
سر شب تا به سحر بگو ئید
های کنید هو کنید
قیل و قال
بگوو مگو کنید
شورو شرر کنید
دنیا را زیر و زبر کنید
حرف نجات ا نسان را
ا ز چنگال و حشت قرن
ا ز بر کنید
باز کنید
گره گاه تار های خام را
باز کنید
د شمن(فقر، جها لت)
خیلی قوی است
رنگش سیاه و تاریک است
به کمک همد یگر
دست هارا دراز کنید
های کنید هو کنید
شورو شرر کنید
خو درا
یکی دسته و دیگری تبر کنید
دنیا را زیر و زبر کنید
موج خزر شوید
فریاد و خشم ((خلق))
نو ع بشر شوید
دو ش به شانه به شانه
جنبش پُر ثمر شو ید
سرو شو ید و سمن شوید
مشعل شب شکن شو ید
داس شو ید درو کنید
روان شوید ، روان شوید
پناه بی کسان شوید
تف کنید
به روی گل
ا ین گل کو کنار
تو کنید
یا هو کنید
زمین سو خته را
قلبه با لای
گاو و یا بو کنید
کشت کنید
گندم بکارید
دا س شوید
درو کنید
چارهء درد نان شوید
رها از قید زندا ن شوید
راهی شوید
قلم شو ید و کا غذ شوید
از نو دوباره
شمع شوید ، چراغ شوید
چراغ خلق شوید و مردم شوید
د شمن شب سیاه شوید
از ماروغند ل
و گژدم شوید
ها کنید و هو کنید
شو ر و شر ر بر پا کنید
کبو تران خسته را
ا ز قفس رها کنید
قطره قطره، زره زره
جمع شوید جور شوید
ها کنید و هو کنید
شورو شرر بر پا کنید
جو ی شو ید دریا شوید
برای رو یا نید ن
سبزه و علف
روا ن
جا نب د شت و صحرا شوید
آ ی
نسل نو
ای را هیان فردا
بخوانید شعر و ترانه بخوانید
بخوانید
از رنج درد آ زار مردم بخوانید
از چکیده های خون
از دیده های تر بخوانید
بخوانید شعر و ترانه بخوانید
بخوانید که فردا
به همت وا لای تان
سبزه و علف سر میکشند
به ا مید
شور و شوق با غ ها
لبخند شکوفه ها
جو ش و خروش
شمع و پروانه بخوانید
بخوانید شعر و ترانه بخوانید
بخوانید
به ا ستقبال
مو سم
گل و بلبل و پروانه
بخوانید