جواد

فاشیزم قومی

در راد تلویزیون ملی

بیداد می کند

آقای نظری در 24 ساعت 6 ساعت مقروض وقت اند

 

عمل نظری، آیینه ی تمام نمای سیاست کرزی و هم تباران او در جامعه است که بیداد آن دارد حالا رادیو تلویزیون ملی این نهاد با قدامت و پربار فرهنگی کشور را بر دیار عدم می سپارد.

هر آن چی که حالا باید صورت بگیرد به زبانی باشد که آقای نظری رئیس عمومی رادیو تلویزیون ملی به آن تکلم دارد و زبان مادری اش است.

مثال برجسته ی آن نشر نه کردن کست های آورده شده ی هیئت ایرانی به ریاست آقای احمدی نژاد رئیس جمهور آن کشور است که پس از چهل سال به افغانستان آمدند.

آقای نظری به مسئوولین هدایت می دهد تا کست ها را از لحاظ پالیسی نشراتی چک نمایند و مسئوولین بعد از چک با وارد کردن نظریات شان آن را قابل نشر می دانند.

آقای نظری هدایات نایریشن آن را از زبان دری به زبان پشتو می دهد. وقتی استدلال می شود که ایرانی ها پشتو نه می دانند. برنامه باید به زبان فارسی که خود شان آماده کرده اند نشر شود.

وقتی فضا به مذاق آقای نظری سازگار نه می باشد آن گاه بدون ملاحظه ی روابط سیاسی، دیپلوماتیک، تاریخی، همسایه داری و گذشته از آن رعایت عرف و مهمان نوازی که افغان ها دارند هدایت می دهد که از نشر برنامه صرف نظر گردد و چنین می شود.

حالا فاشیزم قومی رادیو تلویزیون ملی را در چنگال بیداد گرفته است که هر چی بخواهند می کنند. نظری رئیس عمومی، احمدی معاون ریاست عمومی، مدقق رئیس نشرات رادیو همه از یک قوم. زیر دستان و مدیران مدیریت های عمومی مطرح نیز در حال تغیر و تبدیل اند که به احتمال غالب از اقوام و خویشاوندان نظری خواهند بود.

همچنان آقای نظری با مدیریت تیپ جدید (ابتکار خود اش) در اوایل از حداقل یک هزار و هشتصد نفر کارمند رادیو تلویزیون گزارش دیگرانه پس از ختم کار می گرفت. حالا شما ببینید که او حداقل چی قدر وقت باید داشته باشد که تنها در روز یک هزارو هشتصد ورق را بخواند اگر هر ورق را حداقل در یک دقیقه بخواند یا می خواند یک هزار و هشتصد دقیقه می شد. این یک هزار و هشتصد دقیقه معادل به 30 ساعت است که آقای نظری 6 ساعت از هر روز عقب می ماند در خواندن گزارشات. قضاوت کنید که تا کجا قحط الرجال در این وطن حکم فرما است که حتا مدیری نه می داند که مدیریت چی گونه است؟ و منجمنت و اداره با کدام اصولی باید سازمان داده شود؟

در فشانی دیگر آقای نظری، بی نظری وی نسبت به کادر ها و نخبه گان عرصه ی ژورنالیزم در رادیو تلویزیون ملی است که خطاب به آن ها می گوید. (اضافه کاری، مأکول، امتیاز و سایر کمک های پولی جزء معاش وجود نه دارد کسی که خوش است باشد کسی که نیست خدا حافظ اش.) در شرایطی که رادیو تلویزیون ملی افغانستان را رقابت های سنگین تجارتی تلویزیون های آزاد تحت شعاع و تأثیر قرار می دهد و کادر های آگاه همه روزه از رادیو تلویزیون دور می شوند، آیا؟ این منطق مدیریت نوعی فرآیند جهالت و نادانی مدیر یک چنین نهاد معتبر اجتماعی نیست.

 


بالا
 
بازگشت