کابل پرس : بر سکوی شهرت و اعتبار
جلال دشتيانی
سايت پر خواننده خبری تحليلی و انتقادی کابل پرسد گويا در در
اواخر سال
۱۳۸۲
خورشيدی راه اندازی شد . اين رسانه انترنتی که بوسيله يک نويسنده و ژورناليست
ورزيده ، اداره ميشود، در همين عمر کوتاهش ، خدماتی چشمگير در اعتلای فرهنگ
ملی وسياسی به انجام رسانيده است.
جناب کامران مير هزار، گرداننده جوان اين رسانه خبری، که زبان انگليسی
را خوب ميداند، اساسات روزنامه نگاری را خوب ميداند و منافع ملی را نيز خوب
ميداند، پس از آزمون های گونه گون وانتشار « چای داغ » بصورت کاغذی ، دچار
سانسورو مضيقه شديد شد وناگزير به ژورناليزم الکترونيک روی آورد . از همان
ابتدا معلوم بود ، کامران مير هزار ميخواهد گويا يک تنه به جنگ مافيای قدرت ،
روانه شود که اين آرمان را جامه عمل پوشاند . ميرهزار ، با ارتجاع قبيله سالار
می جنگد ، جنايتکاران جنگی را رسوا ميکند ،عمال خيانت پيشه دولت کابل را با
مدارک واسناد، سلب صلاحيت ميکند و بلا ترديد خواهان محاکمه کسانی است که آسياب
زندگی طفيلی شان به خون ملت ، ميگردد. کابل پرس، بساط خدعه و خيانت کرزی ، همه
گماشته گان ، گردن کلفت ها ، قلدر ها ويک کلام ، مافيای مواد مخدر را ،
سرسختانه ميکوبد وخواب راحت را از ديده آنان ميربايد .
البته برخی فرهنگيان فرهيخته که در برون مرز ، نشريات انترنتی وکاغذی ،
راه انداخته اند، دشواری کار يک روزنامه نگار معارض دولت ، در داخل کشور را از
همه بهتر درک ميکنند ، اداره يک رسانه ناهمگون با دولتمردان ، و مراکز پراکنده
قدرت در داخل کشور ، همانند راه رفتن روی « خرده شيشه » است که صبر ايوب و
حوصله مسيح ميطلبد !
من از زبان اشخاص موثق شنيده ام ، جناب مير هزار، مدير کابل پرس ، بار
ها تهديد شده ، تا دست از مبارزه بردارد،يا تحت فشار بوده ، تا از اميال و
مطامع ، اين وآن اطاعت کند . اما اين جوان مردمگرا و آزاديخواه، کار را « نيمه
تمام » رها نکرده و بر پول و رشوه و متکای راحت وکنج عافيت، پشت پا ، زده است .
افشای اختلاس های دولتی وملی بوسيله مهره های درشت حاکميت و مسند
نشينان آزمند ، پيوسته چشم « کابل پرس » را بخود معطوف داشته و پيشبرد اين
رسالت بزرگ ، اعتبار و حيثيت اين رسانه را به اوج رسانيده است . همين اکنون
داستان اختلاس ،عمر صمد، سفير افغانستان در کانادا واشاعه آن بوسيله کابل پرس
، بر سر زبان هاست . اين رسانه در سابق نيز ، همراه با مدرک، دولتمردانی چند
را « متهم » نموده بود.
اگر اين رسانه بتواند اين اهداف مردمی را تداوم بخشد ، گمان ميبرم به
صدای مردم و زبان ملت ، تبديل خواهد شد .
موضع کابل پرس در مساله حاد برون مرزياخير که اخراج آوارگان افغان از
ايران است ، نيز بسيار روشن و ملی گرايانه بوده است . مطالبی که کابل پرس درين
راستا، اشاعه داده است ، اسناد معتبری است در محکوميت رژيم جمهوری ا سلامی
ايران.
ازين مساله نبايد سرسری گذشت . در همانحال که تعدادی از نخبه گان فرهنگ
وسياست ايران نيز ، اعمال دولت خويش را با لحن شديد و کمسابقه ، نکوهش کرده اند
، بجز هفته نامه آريايی ، سايت گفتمان ، پورتال افغان جرمن آنلاين و صفحه
آسمايی ، بسياری از سايت ها بويژه سايت های مرتبط به اخوانی ها و تنظيم های
اسلامی بخود زحمت ابراز نظر در مورد اين فاجعه ملی نداده اند!
چرا ؟ چون به کار های مهم تر ميپردازند ! مثلا گرفتن تعزيت برای يک
چماق بدست پليد ، موسوم به عبدا لصبور فريد و مرگ اين جنايت پيشه گلب الدينی را
، شهادت قلمداد کردن !
سايتی که هوادار جنيتکاران جنگی است ، اخيرا يک نويسنده وشاعر دگر
انديش را که در روز بين امللی زن ، نوشته بود : « زن را پرستش کن » ، به اسامی
و القاب « آتش پرست» ، « سگ » و « مخنث » ، مفتخر کرده است !
اين سايت که هر دگر انديشی را « الاغ » « دراز گوش » و « کره خر »می
نامد ، با شهامت کمنظيری از قداره بندان و جانيان جهادی دفاع ميکند !
در برخی سايت ها ، منافع ملی ، لگد مال نان قرض دادنهای روشنفکری ، و
تهاجمات قومگرايانه و زبان گرايانه ميشود ، پس معلوم است آقايان فرصت طرح مساله
کوچکی بنام « اخراخ مهاجرين » و همانند آن را ندارند !