"کوچه" چیست؟
فرهاد دریا
"کوچه" یک برنامۀ تلویزیونی و آیینۀ کوچکی از کوچه های فراوان ماست. "کوچه" کمی تصویر و کمی صدا، کمی اعتراض و کمی انگشت گذاشتن، کمی هشدار و کمی فریاد، کمی ساز و کمی سرود است که به منظور مطرح کردن، بیاد دادن و بیاد آوردن مسایل کوچه ها و ساکنان آنها ساخته و ایجاد شده است. "کوچه" کوششی است که کودکان خیابانی را در محراق توجه قرار داده و جامعه را به اندیشه و تعمق در چند و چون روزگار آنها دعوت میکند. "کوچه"ی ما آیینه ایست که افغانستان فرزندان خود را در آن می بیند که چگونه بخاطر سرنوشت تلخ و ناگزیر خود برای بدست آوردن یک لقمه نان، بجای آنکه (بابا آب داد - بابا نان داد) را بر روی تختۀ سیاه مکتب بنویسند، خود بابای خود میشوند، میروند آب پیدا میکنند. خود بابای خود میشوند، میروند نان پیدا میکنند. از بام تا شام در کوچه های افغانستان جنگزده با شاقه ترین کار ها و ناچیز ترین مزدها، خانواده های پنج تا ده نفری را از گرسنگی و مرگ نجات میدهند. این است کوچه های که ما خود ساخته ایم!
اما "کوچه" ی ما نه موسسۀ خیریه است، نه کدام ارگنایزیشن، نه فوندیشن، نه کدام ان جی او، نه خزانۀ غیبی و نه کدام درخت لوټ (پول) که از شاخه های بلند آن، دالر های سبز سبزآویزان باشد و بز های شوق ما هر صبح دور آن بع بع کنان بچرند و چاق و چله شوند! گرداننده گان برنامۀ "کوچه" هرگز به نام کمک مالی به این یا آن کودک نیازمند، از هیچ مرجع و نشانی و از هیچ انسان و خزنده وگزنده و پرنده و درنده ای، پول دریافت نکرده است که دوباره آنرا به مستحقش برساند.
"کوچه" یک برنامۀ تلویزیونی است خواهران من! برادران من! درین "کوچه" فقط چند خدایی خدمتگار و چند انسان، هر بار زن و بچۀ خود را در پنج قارۀ بزرگ برای چندین ماه به امید خدا تنها رها میکنند و بی هیچ چشمداشت مزدی و معاشی، به وطن می آیند تا اگر شود اشکی از چشم یتیمی پاک کنند. گرداننده گان برنامۀ تلویزیونی "کوچه" نه تنها نان کسی را از دهن او نگرفته اند، بلکه سالهاست لقمۀ نان زن و فرزند خود را نیر با دیگران قسمت کرده اند.
شیوۀ کار "کوچه" تا گدا پروری های سلسله ای از موسسات و اشخاص، خیلی تفاوت دارد. کار ما یک مشت آرد و یک کفگیر روغن در کف این یا آن کودک محتاج گذاشتن نیست که از احتیاج او استفادۀ سوء نموده "خیر ببینی کاکا جان!" او را هزار بار از بام تا شام در تمام رسانه ها به رخ خلق خدا بکشیم. "کوچه" آرزو ندارد با بخشیدن یک مشت برنج به یک کودک پا برهنه در برابر کمره های بیرحم، آن طفل را در چشم خودش و نگاه مردم، خوارتر و گداتر سازد و گدایی را نیز بیشتر از آن دامن زند. این پا برهنه های سرگردان، ثمر سی سال جنگی استند که خود ما بزرگسالان مسوول آن بوده ایم. آب و نان دادن به این کودکان، فیشن و ثواب آخرت ما نیست، وظیفۀ پدری و مادریی ماست!
کار "کوچه" آیینه داری است تا جامعه فرزندان خود را ببیند. تلاشیست که به وسیلۀ آن کودکان کوچه به قابلیت ها و توانایی های خود باور و یقین پیدا کنند و اعتماد به نفس خویش را باز یابند. نه اینکه بیشتر از پیش گدا شوند و خود را بیچاره تر و بیکاره تر احساس نمایند. "کوچه" جامعه را کمک میکند تافرزندان خود را با چشمان باز تر ببیند که چه سرنوشت وحشتناکی سر راه شان قرار دارد. این برنامه، دولت و مردان قدرت را هشدار میدهد تا به سرنوشت تیرۀ این آینده سازان توجه کنند. "کوچه" برای این کودکان ماهی نمی دهد تا همیشه محتاج کوچه و کوچه ها بمانند. این کودکان باید ماهیگیری بیاموزند تا خود مالک سرنوشت خود گردند.
"کوچه"ی اول با حمایت مالی دو دوست شخصی من و پول خودم ساخته شد. آن دو دوست نیکو کار یکی آقای راتب پوپل بود که در چندین کار نیک دیگر نیز در گذشته مرا یاری رسانیده. و دوست دومی آقای جمال نورزی بود. به همین سان توان، وقت، انرژی، پول، عمر و جوانی خود من که همیشه اولین و آماده ترین امکان قابل دسترس برای پروژه های خیریه ام بوده است، به حیث سرمایه و پشتوانۀ این پروژه قرار گرفت و همیشه چنین خواهد بود.
پس از نشر برنامۀ اول "کوچه"، ریاست عمومی رادیو تلویزیون ملی افغانستان، علاقمند همکاری با ما شد و بتاریخ 1385-04-14 (2006/06/05) آقای نجیب روشن، رییس وقت آن موسسه، برای تهیۀ کوچه های بیشتر، با دریا پرودکشن قرارداد دراز مدت بست. از آن پس قرار شد ریاست رادیو تلویزیون ملی و دریا پرودکشن به کمک همدیگر، فقط هزینه های آماده سازیی این برنامه را از موسسات و جوانب علاقمند به "کوچه" تهیه نمایند.
کوچۀ دوم را رییس جمهور آقای کرزی، وزارت اطلاعات و فرهنگ، ریاست عمومی رادیو تلویزیون ملی و شرکت هواپیمایی کام ایر حمایت مالی نمودند. اینبار بازهم مثل همیشه خودم نیز در شمار حمایتگران مالی کوچه بودم. وزارت کار و امور اجتماعی نیز در سفر کودکان سه ولایت (هرات، کندهار و بامیان) به کابل با ما همکاری نمودند. ریاست عمومی رادیو تلویزیون ملی در جریان کار برنامه با موسسات مختلف چون آشیانه و دیگران که با کودکان خیابانی و کارگر سروکار دارند، موافقت نامه های را رسماَ به امضا رسانید که در آن ذکر شده بود هردو جانب همکار، هیچ نوع تعهد مالی و رسمی به همدیگر ندارند جر آنکه هزینۀ نان و آب و انتقالات روزانۀ کودکان کارگر و مسوولین شان در جریان روز های فلمبرداری باید پرداخته شود. رادیو تلویزیون ملی و دریا پرودکشن از تمام مراحل همکاری با ارگان ها، موسسات و اشخاص همکار با برنامۀ "کوچه" اسناد و مدارک لازم در اختیار دارد.
قبل از نشر کوچۀ دوم، بتاریخ 5 جون 2006 بخاطر کار با کودکان و "کوچه"، از سوی کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان تقدیر شدیم. اندکی بعد کوچۀ اول، توسط کمپنی تمنا فلم و موزیک پرودکشن بصورت دی وی دی در غرب به بازار پخش شد که از سوی افغانان و ایرانیان مقیم غرب مورد محبت قرار گرفت. من تمام سهم خود از فروش آن دی وی دی را بتاریخ 12 آگست 2006، در انجمن قلم افغانستان به کاشانۀ نویسندگان جوان اهدا نمودم.
جدا از کار با "کوچه" و کودکان خیابانی، سال هاست عاید چندین آلبوم موسیقی و کنسرت خود در گوشه های مختلف دنیا را بخاطر حمایت از کودکان و شماری از موسسات کمک کرده ام. بر این مبنا، بیشترین کمک های را که تا اکنون انجام داده ام نیز عاید و حاصل آلبوم ها و کنسرت های خودم بوده است. در کنار آن، در سلسله ای از این کنسرت ها، از شنونده ها و دوستداران خود اعانه نیز جمع کرده، به منظور کمک به کودکان به نشانی های مختلف فرستاده ام. درین اواخر افزون بر کار برای کودکان کوچه های افغانستان، در شماری از پروژه های بزرگ و معتبر جهانی برای کودکان محتاج جهان نیز کار میکنم و آب و نان خود را با آنها قسمت مینمایم. برای معلومات بیشتر، لطفاَ از آن جمله به این سایت های انترنتی مراجعه شود:
http://www.afghanpen.blogfa.com/8506.aspx
http://www.farhaddarya.info/charitable_main.html
http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/story/2006/07/060705_ram-darya-appreciation.shtml
اگر به سایت انترنتی من - که زبان رسمی تمام فعالیت های هنری و اجتماعی منست - مراجعه شود، در گوشۀ پروژۀ های خیریۀ آن، گزارش تمام پروژه های خورد و بزرگ و ملی و بین المللی من درج گردیده است که در هیچ بخشی از آن، چیزی بنام کمک پولی و مالی "کوچه" ویا گرداننده گان آن به موسسۀ محترم آشیانه از قول و قلم خودم ادعا و یا وعده نشده است. همچنان در هیچ برگ، صفحه، نوار،مجله، اخبار، سایت، کاغذ یا دفتری، چنین ادعا ی از زبان من در این مورد، در حق این موسسۀ نیکنام و سفید نامه، صورت نگرفته است.
و اینک در آستانۀ "کوچه"ی سوم ایستاده ام: با یقین و ایمان کامل، سر افراز و مطمین. و می بینم که این بار از حمایت بیشتر از پیش برخوردار هستم. و آن دعای مردم است که همراه "کوچه" وهمراه ماست که خدا همراهشان باد! کسانی این روزها، چند کودک معصوم و بی خبر از همه جا را - که جز غم نان چیزی نمی دانند - در برابر چشمان بیرحم کمره قرار داده اند. این ها تلاش دارند با استفادۀ سوء از زبان کودکانۀ آن چند معصوم، عاطفۀ یک ملت زخمی و شکسته از سه دهه جنگ را در برابر گرداننده گان برنامۀ "کوچه" تحریک کنند. شاید هم تقلا میکنند به این وسیله سیاهکاری های خویش را از دیده ها بپوشانند. ولی روزی دادگاهی از این "کودک آزاران" خواهد پرسید که حساب های سیاه خویشتن خویش را سفید ناکرده، بی هیچ دلیل و سندی به کدام رو به مردم بهتان بسته اند! آنانی که از تاریکی به "کوچه" ی ما سنگ می اندازند و ادعا های مردم ستیزانه دارند، سخت در پی آن اند که دیگر هیچ ایستاده ای، افتاده ای را از زمین بر ندارد! ولی تاریخ میداند که پس از این هم ایستاده گان دست افتاده گان را خواهند گرفت و هیچ شیطانی نخواهد توانست خواب بیداریی این سلسله را آشفته کند!
فرهاد دریا
1 جولای 2007 / اوسنه بروک - آلمان