انتقادرسانه ها و بی اعتنایی دولت

 

                                                                                   محمداکرام اندیشمند

 

آزادی مطبوعات در افغانستان یکی از دست آوردهای قابل توجه و با ارزش پس از فروپاشی حکومت توتالیتر طالبانی است. آزادی مطبوعات با جامعۀ مدنی و نظام دموکراسی در یک کشور پیوند میابد. جامعۀ مدنی جامعه ای است که در آن میان دولت و مردم لایه یی از نهاد های مدنی قرار دارد.  جامعۀ مدنی میدان و عرصه ای است که در آن سازمانها، تشکل ها و احزاب، نهادهای اجتماعی، انجمن ها و گروه های مدافع حقوق و آزادی های فردی، رسانه های آزاد بگونۀ مستقل از دولت رشد می کند. رشد این پدیده ها و مجال برای فعالیت و حضور آنها  به محدودیت اقتدار سیاسی و اقتصادی دولت می انجامد. این نهاد ها حاکمیت را مشروط و محدود میکند.  و در واقع جامعۀ مدنی با تمام ساز و کارها و فعالیت هایش  عملکرد دولت را در نظارت خود قرار میدهد.  و نهاد های جامعۀ مدنی با حضور و مشارکت فعال خویش، نقش سازنده و اثر گزار را در جلوگیری از لغزش دولت و دولتمدارن بسوی تمامیت خواهی، یکه تازی، قانونگریزی و  استبداد ایفا می کند. مسلماً آزادی مطبوعات و رسانه ها یکی از پدیده ها و نشانه های بسیار با اهمیت در جامعۀ مدنی و نظام دموکراسی است که شکل گیری و رشد جامعۀ مدنی در سایۀ این نظام مجال بروز و گسترش میابد. اما نکتۀ مهم و مورد بحث در آزادی رسانه ها و مطبوعات در افغانستان، نقش و اثر گزاری این آزادی در جلوگیری از قانون گریزی و لغزش دولت و زمام داران بسوی تکروی و استبداد است.

اگر به پدیدۀ آزادی رسانه ها بمثابۀ دست آورد بزرگ پس از فروپاشی حکومت طالبان در کشور نگاه کنیم، این پدیده از دو زاویه قابل توجه و بحث است:

نخست، آزادی رسانه ها و مطبوعات که همه شاهد این آزادی هستند.

دوم، تأثیرگزاری آزادی رسانه ها در بهبود و پیشرفت عرصه های مختلف امور جامعه از جمله در ساحۀ مدیریت ورهبری دولت و ارگانهای دولتی .

در مورد نکتۀ نخستِ این بحث هیچگونه شک و تردیدی وجود ندارد. آزادی مطبوعات در افغانستان صرف نظر از برداشت ها و ملاحظات مختلف در این مورد، امریست که همه به آن معترف اند. اما موضوع قابل بررسی و بحث در آزادی رسانه ها و مطبوعات، به نکتۀ دوم  در مورد نقش و تأثیر این آزادی بر میگردد. فلسفۀ وجودی و حکمت آزادی مطبوعات و رسانه هم نهفته در بازتاب مثبت و مؤثر این آزادی است.

آزادی رسانه ها و مطبوعات در یک جامعه و کشور و در یک نظام حامی و مروج این آزادی، نه هدف و غایت بلکه ابزار و وسیله است. ابزاری که با استفاده از آن به اعمال دولت و دولتمداران نظارت کرد و از لغزش آنها بسوی فساد،بی عدالتی، تمامیت خواهی و استبداد جلوگیری بعمل آورد. آزادی مطبوعات و رسانه ها وسیله و ابزار باز تاب دهندۀ افکار و ارادۀ مردم است. آزادی مطبوعات ابزاری است که از طریق آن می توان عملکرد زمام داران را محدود و مشروط نمود، آنها را از قانون گریزی باز داشت و زمینه را برای بهبود و اصلاح امور، انکشاف و پیشرفت در عرصه های مختلف، تأمین و تحقق عدالت و قانونیت در جامعه آماده و هموار ساخت. اگر جامعه و مردم ما در پرتو آزادی مطبوعات به چنین هدف و آرمانی دسترسی پیدا نکنند، آزادی مطبوعات در واقع معنی و اهمیت خود را از دست میدهد. مانند دارو و دوای که برای بهبود و صحت یابی بیمار و مریض داده شود اما تأثیر خود را در علاج بیمار از دست داده باشد و هیچ درد بیمار را تسکین ندهد و از بین نبرد.

نقش و اهمیت آزادی مطبوعات و رسانه ها در بسیاری از جوامع و کشورها، نه در موجودیت شکلی و ظاهری این آزادی بلکه در انعکاس و  اثرگزاری آن در بهبود و اصلاح امور و تأمین عدالت و قانونیت نهفته است. در کشور های که آزادی رسانه ها بر مبنای نظام دموکراسی استوار گردیده است، زمام داران و دولت مدارانشان بسوی رسانه ها و مطبوعات به عنوان نظارت چی و شاهد فعال و اثر گزار نگاه میکنند.  آزادی رسانه ها در سیاست و عملکرد حکومت ها و حکومت گران نفوذ می نماید. دولت به انتقاد مطبوعات و رسانه ها گوش می کند و با آنچی که در رسانه ها انعکاس میابد با جدیت برخورد می نماید. نقش رسانه ها در کشورها و جوامع دارای آزادی مطبوعات، نقش سازنده و مؤثر است. آیا در جامعه و کشور ما هم رسانه ها و مطبوعات از چنین جایگاه برخوردار اند؟

اگر پاسخ این پرسش را در لابلای سیاست و عملکرد دولت در برابر رسانه ها و تأثیر رسانه ها را بر اعمال دولتمداران خویش به جستجو بگیریم، بیشتر به بی اعتنایی دولت در این مورد بر می خوریم. در حالیکه تأثیر متقابل و پیوند با همی آزادی رسانه ها و اثرگزاری این آزادی بروی عملکرد دولت، الزامات کلی این آزادی را تشکیل میدهد، اما سیاست دولت در مورد رسانه ها بیشتر و عمدتاً به  آزادی رسانه ها خلاصه می شود. بخش اصلی آزادی رسانه ها که تأثیرگزاری این آزادی بروی عملکرد دولت و اصلاح امور است مورد بی اعتنایی و بی مهری قرار می گیرد. به عبارۀ دیگر سیاست دولت و دولتمداران کشور در مورد آزادی رسانه ها بر مبنای این گفته استوار است که: رسانه ها آزاد اند هرچه بگویند و ما نیز در آنچی که انجام میدهیم، آزاد هستیم. چرا چنین است؟ چرا آزادی رسانه ها در افغانستان تأثیری در تغیر و اصلاح امور ندارد؟ چرا دولت و دولتمداران کشور، انتقاد و اعتراض رسانه ها را که با استفاده از آزادی مطبوعات انجام می شود نادیده و ناشنیده می گیرند؟ چرا دولت به آنچی که مطبوعات و رسانه ها میگویند بی اعتنا است؟ چرا رسانه ها و مطبوعات بروی اعمال دولت و دولتمداران کشور ما اثر گزار نیست؟ انگیزه ها و عوامل این امر در کجا نهفته است؟

ممکن است در بررسی انگیزه و عوامل بی اعتنایی دولت در مورد انتقاد رسانه ها و عدم تأثیر رسانه ها بر عملکرد  زمام داران کشور دیدگاه های مختلف ارائه شود؛ اما موضوعات زیر به عنوان عوامل اصلی در این مورد قابل مطالعه است:

1- توجه به منابع اصلی اقتدار در کرسی و مقام دولتی به جای اعتنا و اهتمام به دیدگاه رسانه ها و مطبوعات. منابع و مراجع قدرت مانند بسیاری از جوامع پیشرفتۀ دنیا در شرایط فعلی افغانستان مربوط و منوط به ارزیابی مردم و افکار عامۀ مردم از مدیریت و عملکرد مسئولین و ادارات دولت نیست که ازطریق وسایل اطلاعات جمعی درفضای آزادی رسانه ها بازتاب میابد. کسانیکه در کرسی و مقام قدرت و درعرصۀ رهبری و مدیریت دولتی مورد انتقاد و ملاحظات رسانه ها قرار می گیرند و عملکرد و اجراآت شان به نقد و ارزیابی گرفته می شود، به خوبی میدانند که نکتۀ اتکا و وابستگی آن ها در جای دیگر قرار دارد. آنهاخود را درکرسی اقتدار دولتی مرهون حمایت خارجی ها میدانند. برای آنها راضی ساختن و خوش نگهداشتن آن مرجع و منبع اهمیت دارد که مایۀ ابقای شان در کرسی و مقام اقتدار است، نه این بحث و بررسی های که در رسانه ها گاه گاهی عنوان می شود و منعکس میگردد. آنها به ندرت مطبوعات را میخوانند و به انتقاد رسانه ها گوش می نهند. گاهی اگر به انتقادی در رسانه ها و مطبوعات روبرو شوند و سپس در تأثیرپذیری از آن به اقدام و اجراآتی دست بزنند، این اجراآت عمدتاً برای تنبیه و توبیخ رسانه ها است.

اما در جوامع غربی که دولت و مسئولین دولتی در کرسی اقتدار با دقت به انتقادات و دیدگاه های مطبوعات و رسانه ها گوش میکنند و از آن متأثر می شوند، ناشی از آن است که آنها خود را در مقام حاکمیت و اقتدار مرهون اراده و خاست مردم میدانند. رسانه ها و مطبوعات به عنوان پل ارتباط میان مردم و حاکمیت و ابزار بازتاب دهندۀ اراده و خاست های مردم به عنوان مرجع و منبع اقتدار حاکمان و مدیران دولت نقش اصلی را در اصلاح سیاست و عملکرد صاحبان قدرت ایفا میکند.

2- تولد قبل از وقت آزادی رسانه های بر آمده از بطن دموکراسی که خود در شرایط نا مساعد و ناپختۀ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در نتیجۀ یک پروژۀ وارداتی ایجاد شد. دموکراسی در جامعۀ افغانستان قبل از آنکه به عنوان یک فرایند و پروسه ای بصورت طبیعی وارد جامعه شده باشد، بصورت یک پروژه وارد گردید. در حالیکه نقش و تأثیر آزادی رسانه ها و مطبوعات به عنوان بازتاب دهندۀ مظاهر و ارزش های دموکرسی در سیاست و عملکرد دولت های جوامع غربی به رشد و انکشاف طبیعی و تدریجی دموکراسی در این جوامع بر میگردد. دموکراسی در غرب علاوه بر اینکه با رنسناس و اصلاحات در همه عرصه های حیات انکشاف یافت، در یک دورۀ عدم مداخله شکل گرفت و به رشد و پختگی رسید. اما در افغانستان، ظهور و بقای دموکراسی و آزادی رسانه های برآمده از این دموکراسی سیر و حکایت دیگر دارد که همه شاهد آن هستیم. از این رو آزادی رسانه ها و مطبوعات در کشور ما به عنوان نشان و ارزش دموکراسی نقش دگرگون ساز و اثر بخش ندارد.

3- ناتوانی رسانه ها در نفوذ و اثرگزاری بروی افکار عمومی. این امر ناشی از پایین بودن سطح آگاهی مردم نسبت به اهمیت و نقش رسانه ها در تحول و اصلاحات است. رسانه ها مردم را به شور و حرکت نمی آورد. مطبوعات چاپی با توجه به فیصدی بالای بی سوادی در جامعه، سطح پایین سواد و بی میلی قشر با سواد و تحصیل کرده به مطبوعات، کمتر علاقمند و خواننده دارد. به تلویزیون و رادیو بیشتربه عنوان یک وسیلۀ تفنن وتفریح نگاه می شود. هیچگاه دیده نشده که رسانه ها در افکار عمومی، در شکل گیری و سمت دهی  اندیشه و عملکرد آنها جهت ایجاد فشار به دستگاه حکومت و تحقق اصلاحات و  تغیر وضع، مؤثریت داشته باشند و نقش مهمی ایفا کنند. از این رو دولتمداران کشور ما با بی اعتنایی از کنار رسانه ها و مطبوعات میگذرند و به انتقاد آنها التفاتی نشان نمی دهند.

بدین ترتیب تا زمانیکه پدیدۀ دموکراسی در کشور از یک پروژه به پروسه مبدل نشود، زمینه های رشد و استحکام دموکراسی بگونۀ طبیعی مساعد نگردد و تا زمانیکه منبع و مرجع قدرت و اقتدار دولتی از اتکا و وابستگی به خارجی ها و نیروهای خارجی به داخل و به مردم تغیر نیابد، فریاد رسانه ها گوش شنوایی نمی یابد و آزادی رسانه ها برای دولت و دولتمداران مفهومی فراتر از این نخواهد داشت که: رسانه ها آزاد اند هرچه بگویند و ما نیز در آنچی انجام میدهیم، آزاد هستیم.

 

                            


بالا
 
بازگشت