طـنــز
عزیز علیزاده
راکت های هوشمند
ساعت هشت شب. بیننده های محترم تلویزیون سلام !
نطاقان:...و...
خلاصهء خبرها.
خبر گذاری های داخلی و خارجی گزارش دادند که طیارات جنگی بی 52مربوط به قوای هوائی امریکا امروز اشتباها ً یک خانه را که فکر میشد طالبان درآن مخفی شده اند، در ولسوالی ... مربوط ولایت... بمباران کردند که درنتیجهء آن تعداد زیادی از مردم بیگناه... و یک تعداد بیشتر هم....
یک روز پس از حادثه، ساعت ده بجه صبح.
- بلی، بفرماین دفتر ریاست جمهوری !
- بلی، ببخشین نام مه ...است. ژورنالیست روزنامهء ... میخواستم با جلالتمآب رئیس صاحب جمهورمصاحبه مطبوعاتی در مورد حادثه دیروز داشته باشم.
- ببخشین شما ساعت 12 ظهر زنگ بزنین چون ....
- چون؟ لطفا منظور تانه واضحتر بگویین، مه نفهمیدم که شما چه...
- چون... ایطور است که جلالتمآب رئیس صاحب جمهوراستراحت هستند و فعلا ً نمیتانن شما را بپزیرن.
- استراحت هستن؟ ده ای وقت روز؟
- مه بیشتر از ای چیزی گفته نمیتانم ! شما ساعت 12 زنگ بزنین باز تصمیم میگیریم که چه کنیم...تود تود تود.
ساعت دوازده ظهر!
کسی گوشی را نمیگیرد....دوازده و نیم.... ساعت یک...
- بلی ! بفرمایین دفتر ریاست جمهوری است.
- ببخشین مه ژورنالیست روزنامه ...استم که ....
- مه خو بری تان گفته بودم ساعت دوازده زنگ بزنین!
- بلی گفته بودین اما کسی گوشی ره نگرفت.
- حتما ً شما ساعت دوازده و یک دقیقه زنگ زده بودین و ما هم رفته بودیم غـذای خوده نوش جان کنیم.
- یعنی میخوایین بگویین که پروگرام های شما دقیق استن؟
- بلی، چرا نی ! وقتی برنامه ها و کارها به نفع خود ما باشه بسیار دقیق استن...اما متأسفانه نمیتانم بشما کمکی کرده باشم چون...
- بازهم چون؟ یعنی میخوائین بگویین که محترم رئیس جمهور علاقه به مصاحبه ندارن!
- نه مه ایطور نگفتیم، برخلاف، خیلی هم از مصاحبه لـذت میبرن...اما...اما ایشان هنوز استراحت هستن ..
- یعنی چه ؟ استراحت هستند؟ خی مملکت ره کی اداره میکنه؟
- اوه خواهش میکنم شما تشویش نداشته باشین اداره مملکت بدست دوستان بین المللی ماست، جلالتمآب رئیس صاحب جمهور به کار ایشان دخالتی ندارن. جناب ایشان قدری بیدار خواب هستن بهتر است فردا...
- خواهش میکنم آقای سکرتر ... مردم منتظر واکنش رئیس جمهور خود استن، بهتر است تا ایشان را بیدار کنین.
- تود تود تود.
- عجیب است! گوشی ره ماند. نه! مه هم ماندن والا نیستم به ای آسانی از گیر ژورنالیست پت شدن کاریست محال!
- بلی، بفرماین دفتر ریاست جمهوری !
- خواهش میکنم گوشی ره نمانین! آقای رئیس باید به پرسشهای مه جواب بتن.
- سکرتر صاحب کیست ده تلیفون؟
- اوه جناب! شما... صحت خو!
- پرسیدم ده تلیفون کیست؟
- صاحب یک ژورنالیست شله، میخوایه با جناب شما مصاحبه کنه.
- بسیار خوب، بسیار خوب بگویش بیا! حتما ًراجع به محفل شب گذشته میخوایه چیزی بنویسه. مه ده مصاحبه حاضر استم..
- آخر صاحب ناوقت است شاید فردا...
- نه! نشنیده ای که گفته اند: کار امروز ره به فردا مگذار! باز مه عاشق مصاحبه هستم مخصوصا ً اگر مصاحبه به زبان انگریزی باشه.
- بلی! جلالتمآب منتظر هستند، زودتر خوده برسانین.
خوب آقای ژورنالیست! لطفا ً بپرسین! راستی اگر به انگرزی پرسشهای تانه طرح کنین بهتر است، هم بری مه آسانتر میشه و هم دوستان بین المللی از مه خوش میشن !
- جلالتمآب ! زبان انگریزی ره یک فیصد محدود هموطنهای ما میفهمند و موضوع مصاحبه مه بیشتر به ملت افغانستان تعلق داره...
- خو ایطور که بود مره پیشتر باید خبر میکدی که مه بخاطر آماده گی و جواب های درست تر به پرسشهای شما با دوستان بین المللی خود مشوره میکـدم. باز ده ای گـُل صبح بعد ازمحفل جالب و شاندار دیشب و نوشیدن کوکاکولای جانانه چیزی ده یاد مه نمانده که بگویم.
- ببخشین آقای رئیس... اگر به ساعت نگاه کنین گل صبح نیست پاو بالا دو بجه روز است...
- بری مه پاو بالا یا پاو کم گل صبح است ... خو شروع کن بپرس خیرباشه، مه بدون آماده گی قبلی هم آماده گی دارم.
- آقای رئیس! قراریکه شما اطلاع دارین دیروز یک فروند طیاره بی 52 مربوط به قوای امریکا در افغانستان یک باب خانه مردم غیرنظامی را محل تجمع دشمن گفته و بمبارد نمود که متأسفانه تعدادی از مردم بیگناه بشمول زنان و کودکان....و تعدادی هم... مردم منتظر واکنش رئیس جمهور خود استند.
- مه از کجا خبر دارم که کی چیره بمبارد کده. اوه رئیس صاحب دفتر! شما از قضیه خبر دارین؟
- جناب ما اصلا ً خبر نداریم، کر شویم اگر شنیده باشیم. این ها همه توطئه و دسیسه های این آقای ژورنالیست علیه دوستان بین المللی ماست.
- شنیدین آقای ژورنالیست؟!
- جالب است ! واقعا ًجالب است! خی ای همه خبرگزاری ها دروغ میگویند؟
- تا که مه از زبان دوستان بین المللی خود نشنوم باورکده نمیتانم. اله رئیس صاحب دفترهرچه زود تر مره کتی جنرال... رُخ کن.
بعد ازمدت نیم ساعت مکالمهء تیلفونی با جنرال... قوماندان قوایی امریکایی.
- آقای ژورنالیست ! حرف شما درست اس، اما ای موضوع آنقدرهم مهم نیس که شما بخاطرش زحمت کشیده و آمدین تا بامه مصاحبه کنین... مه فکرکـدم شما راجع به محفل شب گذشته می خوائین چیزی بپرسین. کاش شما هم اونجه میبودین تا لذت زندگی ره چشک میزدین.
- آقای رئیس جمهور! لطفا ً توضیح بتین که شما چه واکنشی نشان خواهید داد ؟
- واکنش مه بسیار خوب بود. آخرجشن تولد بهترین دوست بین المللی مه بود. یک دسته گل بزرگ و زیبا بریش تحفه دادم و چند تخته قالین زیبای ابریشمی کار بهترین قالین بافهای کشور ما ! کاش شما هم...
- آقای رئیس جمهور ! پرسش مه در مورد حادثه بمباران خانه مردم بود. نه در باره ....
- اینه ! مه چه میگم دمبـُره ایم چه میگه ! مه خو گفتم که راجع به محفل شاندار شب گذشته بنویس هم بری خودت جالب اس هم بری خواننده ها. مزه کوکاکولا همی حالی هم ده دهانیم مانده، چه دانس های ! ای کاش توهم اوجه میبودی تا کوکاکولای مزه دار تــُره هم مثل مه سرگیچه میکـد... اله اوو بچه ! از اموکوکاکولای امریکایی که از دیشو مانده یک گیلاس بری آقای ژورنالیست بیار تا مزه دهانش تازه شوه و فکرش هم سرجایش بیایه...
- نه ضرورنیس ! مه به اجازه تان زحمت َ کم میکنم به نوشیدن کوکاکولای امریکایی هم عادت ندارم، شنیدیم که بسیارتلخ اس.
- زیاد هم چرت ته خراب نکن آقای ژورنالیست ! شاید ای کودک های که ده ای حادثه....اند یک روز نه یک روز، دشمن مردم افغانستان میشدند و بلای جان ما ! شاید خیر ملت ده همی بوده... چون راکتهای دوستان بین المللی ما بسیار هوشمند استند و حتا افرادی را که چند سال بعد دشمن ما خواهند شد نیز شناسایی و نابود میسازند...