تناقض گفتارها

 

پولاد

 

روی سخنم طرف صحبت های محترمه شکریه بارکزی و خانم یزدان پرست است که اوشان پامالی حقوق زن را در افغانستان به کمبود یا عدم شناخت مرد ها و زن ها از دین اسلام میدانند.

 

خانم بارکزی مهربان، شما بسا مسایل سیاسی و حقوق زن را با دید وطرح بسیار عالی و مناسب با شرایط سیاست و قانون گذاری افغانستان بیان کرده اید که حد اقل من ازان تحلیل های شما رضائیت و حتی ممنوننیت دارم. اما درین بار در گفته های شما تناقضی وجود دارد که باید آنرا توضیح کنم.

خانم محترم یزدان پرست، من ازشما شناختی که به اساس تحلیل های شما باشد ندارم وممکن به شنیدن تحلیل های قبلی شما موفق نشده ام. اما اینکه فر موده اید در قرآن شریف در رابطه مرد و زن بسا مطالب روشن به بحث گرفته شده است و ما مردم ازان بی خبریم. من با این نظر شما موافق نیستم و ذیلا" به عرض میرسانم.

 شاغلی محترم یونس قانونی رئیس ولسی جرگه افغانستان، شما متعهد شدید که در مورد حقوق زن قوانینی را برای ولسی جرگه پیش خواهید کرد تا حقوق زن را در زندگی اجتما عی زن بهبود بخشیده و زن را ازین نا بسامانی نجات دهد.

 زن ها منحیث انسان های تمام حقوق جامعه همین امروز ازظلم مرد به تن زیبا وشیرین خود آتش میزند، شما چطور میتوانید این  مشکل را حل کنید؟ بشما یک پیشنهاد میکنم:

شمعی را روی میز تان روشن کنید و ده دقیقه کلک کوچک تانرا روی آنش ان بگذارید با همین مقدار کوچک در می یابید که درد سوختن چیست؟  و همزمان در خواهید یافت که کدام درد بزرکتری زن ها را میسوزاند که آنها سوختن  خود با آتش را ترچیح مید هند.

میشود اشک ریخت، میشود پراز درد صحبت کرد، میشود فلسقه و سفسطه روی حقایق ریخت اما درد ها را درمان و سوز ها را به ساز تبدیل نمیتواند بکند. تا زمانیکه تناقض در گفتارها و قوانین محو نگردند.

حقایق در زندگی  و عقاید در زندگی همیشه موازی نیستند بسا آنکه اکثرا" موازی نیستند و اگر عمیق بنگریم اصلا" با هم موازی نیستند. حقایق سر سخت تر از عقاید اند، تا آن اندازه ئی سر سخت اند که عقاید را تابع خود می سازند. برای روشن شدن این ادعا مطلبی را قرائت نموده ترجمه نموده وبه صحبت با هر سه شما که قبلا" ذکر کردم می نشینم و همه کسانیکه درین بحث دلچسپی دارند خوش میاورند و خوش برمن منت میگذارند. به شرط آنکه فعالانه بر من ونظرات من بتازند و مرا زیر بار نقد علمی و منطقی خود بگیرند. و یا اینکه در همراهی با من به عمر خموشی خود در مورد حقوق زن بخصوص در افغانستان خاتمه دهند.

خوشبختانه من حافظ قرآنم و علاوه بران وقتی جملات ، کلمات و بهتر بگویم آیات آنرا وقتی میخوانم فکر نمیکنم که عربی میخوانم. چندان در دهن من مانوس شده است که کلمه به کلمه آنرا مانند زبان پارسی که زبان وطنی من است میدانم. (زبان مادری نگفتم زیرا مادرم پشتون بود ویک کلمه دری نمیدانست، دریغا که اورا در یک سالگی از دست دادم و در بین دری زبانان بزرگ شدم. ) بنا بران برای خواهر مهربانم خانم یزدان پرست همان بحث هائی را که قران شریف در رابطه زن و مرد بار ها به بحث گرفته است برایشان به بحث روبا رو و عملی بگیرم تا اوشان مطمئن شوند که قرآن معظم این رابطه ها را به چه شکلی به بحث گرفته است.

قبل از شروع بحث لازم میدانم در مورد خود بگویم که من تنفر دارم از کسانیکه ناشیانه به پیغمبران و دانشمندان دینی تند میگویند چه رسد به آنانیکه دشنام میدهند. زیرا همین روند تفکردر زمانه ها ما را به این زمان انکشاف داده است. گونه های تفکربه هر رنگی که باشند و یا بوده باشند تفکر است. بر متفکر تند گفتن دال بر بی دانشی وسرچشمه بی ادبی است. متفکر را انتقاد باید کرد بر نظرات او مهر تکامل زمان را باید زد نه اینکه به آنها فحاشی کرد.

سوره النساء آیه 34 ( الرَُُِّجال قوِامون علی الّنساء بما فضِّل الله بعضهم علی بعض وّبما انفقوامن اموالهم فالصلحت قنتت حافظات للغیب بما حقظ الله و الّتی تخافون نشوزهنّ ، فعظوهنّ و اهجروهنّ فی المضاجع واضربوهنّ فان اطعنکم فلا تبغوعلیهن سبیلا ط

انّ الله کان علیّا" کبیرا@

ترجمه:  مردان تدبیرکنندگانی اند مسلط شده بر زنان. به سببیکه خدا بر آنها فضل نهاده است. این فضل را خدا برای بعضی ها نهاده است به سبب آنکه مرد ها نفقه میدهد زن ها را و خرچ میکنند از اموال خود. پس زنان خوب زنانی اند که فرمان بردار انددر غیاب مرد به ایمان خود(نگه داشت خدا) ، و آن زنانیکه سرکشی کنند اول پند دهید آنها را واگرنشد ترک کنید آنرایعنی مجامعت نکنید با آنان. و اگر بازهم نشد بزنید اوشانرا و زمانیکه فرمانبرداری کرد شما راپس بیشتر تجسس نکنید آنهارا خداست بلند مرتبه بزرگ

 

با توضیج این آیه شریف قرآنی و طرح قوانین به اساسات دین که قرآن مظهربزرگ دین است و خلاف آن ترک بزرگ رکن دین بحساب میرود، شما چطور میتوانید قوانینی را از فیصله بگذرانید که بتواند زن ها را اززدن شوهران شان نجات دهد. الی آنکه دین را با تمام حرکات تقدسی آن به اختیار خود مردم قرار داده و قوانین اجتماعی را در کنار عقاید وتقد سات دینی مورد تطبیق قرار دهید. یعنی دین را جدا و دولت را جدا بگزارید انکشاف کنند. زیرا در تقاطع همدگر بعوض انکشاف اصطکاک هار را شدید تر می سازد.

 

خانم محتر شکریه بارکزی فرمودند که کمبود ما زن ها و مرد های مسلمان یا افغانستان بی خبری از دین است. این همه خلاف دین نیست اما زمان با این نظریات تقابل پیدا کرده روند پر پیچ زمان و جهان هستی در قالب کوچک خانة رمه داری و زمین داری بدوی نه میگنجد پس به این اساس عیب در مسلمانی شما نیست بلکه عیب در توان ما وشما برای تطابق دین با زمان است. یعنی مشکل را مسلمان ندارد بلکه این مشکل در ذات دین است. تا زمانیکه ما نتوانسته ایم راهی برای از بین بردن اصطکاک روند جهانی و انکشاف وقت با قید نگه داشتن دین و ندیدن در راه تطبیق دین با زمان نیابیم هردو را باخته ایم هم دین وهم علم طبیعی را که باعث انکشکاف بشر میگردد. ما باید از آیاتی مانند.لااکراه فی الدین

 و حدیثی چون علم را بیاموز ولو در ختن باشد ( ختن= چین) این ایات به مسلمانان آزادی میدهد تا دین را از سیاست جدا کنند زیرا این زمان سیاست چنان انکشاف کرده است که دین تا هنوز از زمان حضرت پیغمبر تا امروز نسبت نبودن علمای خلاق و پردانش به همان نفطه یکهزارو چهارصد سال پیش مانده است. در حالیکه در بین عیسویان علمای عیسوی همزمان با زمان انکشاف کرده اند. تا زمانیکه این انکشاف دربین شان وجود نداشت آنها همانانی بودند که قرون وسطی اروپا حکایه گر آنست. به این اساس اگر ماخود را با دین خود انکشاف ندهیم نه دین را خواهیم برد و نه دنیارا.

 

خانم یزدان پرست گرامی، اگر شما سرپای قرآن شریف را مراجعه کنید به مردها بیشتر از ده ها مرتبه امر کرده است که زن بگیرید یکی یا دو تا یا سه تا یا چهارتا و اگر بازهم کفایت تان نمیکرد تمام کنیز ها بشما حلال است. بنا بران زنان که کنیز نامیده میشدند میتوانست هزار نفر را یک مرد مالک باشد پس یک مرد حق داشت با هزار زن همخوابه شود. شما این نوع همخوابگی را خود فحاشی مرد ها نام نمی گذارید؟  اگر باور ندارید یک بار قرآن شریفی را با ترجمه از بازار هدیه کنید و آنرا به دقت بخوانید آنوفت است که حرف های برادر تان را تصدیق خواهید کرد.

 


بالا
 
بازگشت