محرومیت
زنان افغانستان از حقوق شان در طول تاریخ نتیجۀ بی توجهی دولتها بوده وهست .
تفاوت حضور زنان افغان در عرصه ها ی سیاست و اجتماع در مقایسه با جهان غرب
وکشور های متمدن متناسب با تفاوتیست که در بین زنان کابل وسائر ولایات
افغانستان وجود دارد.نقش زنان درامور سیاسی واجتماعی مربوط به ظرفیت های موجود
در جامعه است، آب در جای میریزد که ظرفیتش باشد اگر ظرف نباشد ریختن آب هم عبث
و بیهوده است .
نه تنها ولایات دور
دست حتی زنان ولسوالی های اطراف کابل مانند بگرامی، موسائی، قره باغ ،بگرام،
پغمان وچهاردهی هم از کوچکترین امکانات حقوقی به مفهوم واقهی آن بهرۀ ندارند.
دربین زنان این مناطق وزنان مرکز کابل فاصله زیاد وجود دارد که بازهم مسئلۀ
امکانات وظرفیت های مطرح میشود.بدون تردید زمینه ساز حقوق زنان ومردان دولتها
وسیستم هاست . متأسفانه دولت های مستبد افغانستان در طول تاریخ بجای حق وقانون
از صلاحیت دولت ومسئولیت رعیت ویا مردم صحبت کرده اند.نه به زن حق قائل شده اند
ونه به مرد.
هر جائیکه امکانات
برای زنان بیشتر مساعد است به همان تناسب زنان هم بیشتر در صحنه حضور دارند.مثل
اینکه زنان مرکز کابل نسبت به زنان ولسوالی های اطرفش وولایات غور ،فاریاب
،ارزگان ،بامیان،بدخشان وفراه وسائر ولایات افغانستان از آزادی عمل بیشتر بر
خورداراند .اگرشرائط وامکانات کابل به سطح اروپا می بود زنان هم در همان موقعیت
قرار میگرفتند که زنان اروپا قرار دارند .پس بدرستیی فهمیده میشود که تغییر
وضعیت اقتصادی وتولیدی، خود بخود به تغیر موقعیت زنان در جامعه می انجامد. نه
اینکه تنها شعار سر دهیم . لذا فریاد کشیدن برای زنان افغانستان بخاطر بیرون
پریدن از قفس خانه بدون داشتن ظرفیت ومحل بهتر ومفیدتر از محیط خانه به مفهوم
فرا خواندن ایشان در سرک های خشک و خالیست.ما با این فریاد بجای تضمین حق ایشان
را ملعبه وتماشا گه عام وخاص قرار میدهیم.
اگر زن
کابل ویا هر شهر دیگر از خانه بیرون میشود بخاطر کار وإجرائی وظیفه است. یا به
مکتب میرود ویا دفتر ویا کدام مؤسسۀ تولیدی که محل شغلش میباشد، نه اینکه بدون
هدف از خانه بیرون شود تا به این کار از حق خود استفاده نماید ویا آزادی را
تمثیل کند . شاید هیچ زن عاقلی بنام حق وآزادی دیوانه وار در کوچه ها نگردد .
زنان سائر ولایات افغانستان که درانجا نه شغل است ونه هم مراکز تربیتی بخاطر
رشد ظرفیت ها پیشبینی شده ونه هم مراکز تفریحی خارج از ساحۀ خانه برایشانکجود
دارد، در صورت بیرون شدن از خانه چه خاک بر سرشان باد کنند ؟اگر پشت رمه وگله
بروند باز همان اهانت وتحقیر مطرح میشود واگر به دشت وصحرا بگردند میگویند
دیوانه اند واگر بیکار به کوچه بگردند مردم ما چه خواهند گفت ؟؟؟ لذا میدان
دادن بزنها در شعار ضمن اینکه یک فریب است فاجعه آفرین نیز میباشد. باید در عمل
زمینه های اشتغال وتشبث در محیط خارج از خانه برای زنان تدارک دیده شود. وحق
زنان را بجای ریختن به جیب، بخود ایشان بدهیم. شاید عدۀ استدلال کنند که حقوق
زنان تنها بیرون رفتن از خانه نیست مسائل چون خشونت خانوتده گی واز دواج های
اجباری وغیره که در فامیل ها وجود دارد.در جواب این واقعیت باید عرض کرد که همه
خشونت ها ناشی از فقر اقتصادی وبی بر نامگی است.
زنان حق
دارند در هر نقطۀ افغانستان مراکز تحصیلی ابتدائی وعالی داشته باشند، زنان حق
دارند باغ های تفریحی داشته باشند، زنان حق دارند مراکز برای رشد استعداد های
شان داشته باشند..زنان حق دارند محل مناسب برای اشتغال وکار داشته باشند که هیچ
یکی ازین حقوق را دولت ها تدارک ندیده اند وصرف شعار میدهند زنان باید بیدار
شوند واز حقوق خود استفاده کنند! کدام حق ؟ حق جنگ وجدال با والدین .یا با
فامیل شوهر؟.دیگر حقی برای شان از طرف مسئولین مساعد نشده.
حق با
ساختن پلان وبرنامه و مصرف پول میسر میشود. پولی که وزیر صاحب عشر آنرا در حساب
شخصی واریز کرده ومتباقی را نسبت نداشتن پروژ وبر نامه کاری جهت ارتقای وضعیت
زنده گی مردم محروم افغانستان دوباره به حساب کشور های کمک کننده مسترد نموده
است. در پاسخ این سوال استدلال کرده که شرائط برای برنامه سازی مساعد نبود. کس
نیست بپرسد ای خائن حقوق زن ومرد!؟ اگر در هلمند وارزگان امنیت نبود در غور
بامیان وفاریاب بدخشان بادغیس وسائر ولایات چه مشکل داشتی؟؟؟
همین
وزیر صاحبان ومسئولین عالی رتبه با دریشی ولباس تمیز وشیک همه ساله در روز هشتم
مارچ {روز جهانی زن} عقب میکرافون قرار میگیرند ومیگویند زنان در ولایات واطراف
زیر ساطور ظلم شوهران قرار دارند.باید عرض کنم که اول تر از همه خود شعار
دهندهگان زمینه ساز محرومیت زنان در ولایات افغانستان اند. ایشان اند که بنیاد
ظلم وبیعدالتی را در حق زنان از مرکز طرح ریزی میکنند ،برای بهبود وضعیت زنان
هیچ کاری انجام نمیدهند. همین حالا اگر برنامه های انکشافی وزارت خانه ها بر
رسی شود، شما می بینید که هیچنوع توازن وتعادل در جهت رشد وانکشاف زنان در
افغانستان وجود ندارد.مسئولین وزارت خانه ها اول برای رشد وانکشاف وضعیت زنان
هیچ پلان وبرنامۀ ندارند واگر دارند صرف در سطح مرکز وچند ولایت محدود است که
به نحو با ایشان ارتباط شخصی دارند.
بیائید
مطالعه کنید که این آقایون که دم از حقوق زن میزنند با امکانات دست داشته از
مجموعه بودجۀ انکشافی چقدر را در جهت بهبود وضعیت زنان درولایات مصرف کرده اند؟
دریک ولایت ملیون ها دالر مصرف میشود ودر ولایت دیگر به چند هزار افغانی اکتفا
شده.همه مؤسسات مسئول و ذیربط شعار میدهند{ ما کورس های خیاطی وکورس های تربیه
قابله را در ولایات دور دست راه اندازی کرده ایم}.وزارت زنان ،وزارت انکشاف
دهات، وزارت کار وامور اجتماعی، وزارت صحت عامه ودیگر مؤسسات غیر دولتی . در
سطح غور وبامیان زابل، فاریاب وارزگان وفراه وبادغیس خوست وپکتیاوغیره با
تدویر کورس های کوتاه مدت قابلگی اکتفا میکنند این شد حقوق زن؟؟! دیگر هیچ بر
نامه برای اشتغال یابی وجود ندارد .مگر میشود همه زنان ولایات محروم قابله
باشند؟؟؟
اگر
زنان غور ،بامیان فاریاب، وارزگان وهر ولایت محروم دیگر از نعمت سواد بر خوردار
باشند آیاحاضر نیستند اقلا شاگردان مکاتب را درس بدهند ویا در مراکز صحی کار
کنند ویا هر شغل دیگر را که آبرو مندانه باشد اجرا نمایند؟ بدون تردید تمام
دختران غور وبامیان وولایات دور دست دیگر بدون داشتن معلم هر روز بروی زمین های
نمناک در زیر سایه درختان ویا دیوار های خرابه بدون داشتن معلم .معلمه به
انتظار آینده نشسته اند تا در س بخوانند؟؟ وصاحب شغل شوند تا در داخل وخارج از
خانه کار کنند.. کار وعاید به مفهوم حق است حقیکه استقلال اقتصادی ورشد فرهنگی
را تضمین میکند .حقوق منهای این دو حقیقت ذوق وسلیقه ای بیش نیست..
کدام
شغل وکار برای زنان تدارک دیده شده که هموطنان ما زنان را منع کرده باشند؟
وکدام مکتب ساخته شده که دختران از رفتن به آن منع شده باشند؟اگر منظور زمان
طالبان دلیل باشد آن« هم به مرحله خاص وکوتاه مربوط میشود .}کدام مر کز تفریحی
وجود دارد که زنان ازان بهره نگرفته باشند ؟ زنان را در بیرون از خانه بخاطر چه
دعوت میکنند؟ قبلا عرض کردم زنان که نه کاردارند ونه هم جای برای گشت وگذار
اگر از خانه بیرون شوند چه کار کنند ؟ صرف پوشیدن لباس های عجیب وغریب وگشتن
در بازار حقوق زن است.زنان گدائی گر هم بیشتر از زنان دیگر در بازار سرگردان
اند آیا از حقوق خود بیشتر استفاده میکنند.؟
آزادی
تنها رقصیدن در محافل نیست، آزادی تنها در پوشیدن لباس خارج از کلتور وعنعنات
نیست وآزادی به معنی فرار از کلتور خود و پناه بردن به کلتور بیگانه هم نیست.در
تمام دنیا تمام ملل جهان در جهت حفظ اصالت فرهنگی وهویت ملی خود تلاش میورزند
اما در کشور ما تلاش بخاطر فرار از کلتور وعنعنات جامعه است.همین حالا در جوامع
متمدن وپیشرفتۀ اروپا دولت ها وتأسیسات غیر دولتی قبل از همه به حفظ کلتور
وفرهنگ خود میکوشند تلاش میکنند تا مردمان مهاجر را به هر شکل ممکن به کلتور
وجامعه خود انطباق وآمیزش دهند واصالت فرهنگی وکلتوری خودرا حفظ نمایند. درین
امر کسی اختیار خود را ندارد، اما شعار دهندگان کلتور گریز افغانستان تلاش
دارند تا زیر نام آزادی وحقوق زن از حریم کلتور خود بیرون شوند و به کلتور
بیگانه ها خود را پیوند دهند؟؟ یکی لباس آمریکائی میپوشد یکی پاکستانی، یکی
ایرانی ،یکی روسی هر کس عضو استخبارات هر کشور باشد تمام فامیل حتی درسطح
پوشیدن لباس تا نواختن موسیقی از همان دولت پیروی میکند.یکی رقص آمریکائی
میکنند یکی آواز هندی میخواند و یکی روضه خوانی دارد تمام مظاهر کشور های خارجی
در عمل کابلیان عزیز ما تمثیل میشود مثل اینکه از خود کلتور نداشته باشند.درست
است انکشاف در همه عرصع های زنده گی خوب است اما به شرط حفظ اصلت فرهنگی
وکلتوری خود مان.
برداشتن
تفاوت بین زنان ومردان إحقاق حق پنداشته نمیشود. شعار وقتی خوب ومؤثر است که در
خارج از ذهن ما مصداق عملی داشته باشد.حذف یک پدیده با انتخاب گزینه وبدیل بهتر
میتواند شایسته ومعقول باشد.
تفاوت
بین زن ومرد در تمام جهان وجود دارد .در اروپا تعداد زنان در کابینه، پارلمان
وپست های حساس دولتی به مراتب از مردان کمتر است.حضور زنان درپارلمان از بیست
فیصد تجاوز نمیکد ودر کابینۀ عدۀ انگشت شمار وجود دارد وگاهی اتفاق می افتد که
یک زن در کابینه وجود دارد وبس. هیچکس ادعا ندارد چرا فیصدی زنان در دولت کم
است چرا فیصدی زنان در پارلمان کم است. در حالیکه سویه تحصیل وعلمی زنان اروپا
به حدیست که وزراء مارا شاگردهم نمیگیرند.اما در افغانستان همه چیز بحساب چوب
خط است. باید حتمی فیصدی زنان بالا برود مهم نیست سطح دانش وسواد آن بلند است
ویا نه.هر کس استعداد، علم تحصیل وتوانائی داشته باشد چه مرد وچه زن وارد صحنه
میشود.تاکی انتصاب...؟.این انتصاب خود بخود اهانت به زنان است ایشان برای همیش
خودرا مرهون إحسان انتصاب گر میداند .بالتبع استقلال عمل خودرا از دست میدهد
وبه اشارۀ کسی کار میکنند که آنرا به صحنه آورده است.
بگذارید
زنان با فراگیری علم ودانش دارای مقام وجایگاه عالی شوند ودر مقام رهبری قرار
گیرند. بیائید حقوق زنان را در مهیا ساختن زمینه کار وفعالیت و ساختن مراکز تر
بیتی علمی، وایجاد تفریح گاها وغیره بر آورده سازیم نه در شعار وپوشیدن لباس.
در
اروپا هم در بسیاری از موارد کار زنان از مردان فرق دارد. زنان در دفاتر ،در
مغازه ها، در مکاتب در مراکز صحی وهر جائی دیگریکه متناسب به ساختمان فزیکی شان
باشد مصروف اند. هر گز زنان را به کار های ساختمانی نمی فرستند ودر صنایع سنگین
هم کار نمیکنند مگر اینکه در بخش های اداری ومحاسباتی. زنان حتی در وسائل نقلیه
کلان که مواد انتقال میدهد هم مشغول نیستند ، تنها در سرویس های شهری عدۀ
محدودی طور استثنائی کار میکنند.این به معنی تبعیض نیست در هر جا تناسب را در
نظر میگیرند نه اینکه بدون تمیز وتشخثص بگویند هر کار مرد میکند زن هم باید
انجام دهد.
شعار
های خشونت خانوادگی از دواج اجباری تبعیض جنسی وسانر حق تلفی ها ناشی از طبیعت
ذاتی یک کشور نیست، که بگوئیم این خصوصیت ها مربوط به کشور های اسلامی است ویا
مربوط به کشور های کدام قاره است . این همه نا بسامانی ها زاده فقر عقب مانده
گی اقتصادی وبی بر نامه گی است که حاصل دسترنج دولتمردان کشور های فقیر است.
ودر تمام نقاط جهان وجود دارد.
در
کشور های ثروتمند اگر زنان با شوهرشان سر نا ساز گاری را میگیرند ویا از یکدیگر
جدا میشوند ایشان یا استقلال اقتصادی دارد ویا تمام زنده گی شان از طرف دولت
بیمه است. همان است که در اثر نا سازگاری خانواده گی میزان طلاق با استفاده از
آزادی در کشور های غربی تا 80 % میرسد که خود بخود به معنی مخالفت ونا سازگاری
خانواده گی است .
در
افغانستان که کوچه ها پر از گدائی گر است اگر زنیکه شغل ووظیفه هم ندارد از
خانه شوهرش بیرون شود کجا برود؟ اگر خانۀ والدینش برود باز آنرا بنام بیوه
ارزانتر میفروشند.مجبور است زخم زبان خشو، خسر بوره و ننو را قبول کند تا از
کدائی گری در کوچه وبازار نجات یابد. دولت چه تضمین میدهد با آنعده زنانیکه
بدون ظلم آباد شوهرش سر پناه دیگری ندارد؟
قضاوت
با شما؟مردان ولایات محروم به حق زنان شان بیشتر ظلم میکنند ویا وزیر صاحب مدرن
وشیک پوش که حقوق زنان ولایات محروم را به ایشان نداد واز بودجه وامکانات در
جهت ارتقا وبهبود وضعیت زنان استفاده نکرده ؟بودجه انکشافی بدون مصرف باقی
مانده وآنجه مصرف شده صرف نیاز جیب وزیر صاحب را بر آورده ساخته وبس. سال مالی
1385 به پایان رسید واما وزرأ نخبه وصافی شدۀ غرب صرف 30% فیصد بودجۀ انکشافی
را به مصرف رسانیده اند متباقی دوباره پس بحساب بانک جهانی وکشور های کمک کننده
میرود چون بودجۀ انکشافی یک بودجۀ مشروط به ساختن بر نامه، پلان وجذب امکانات
است که کابینه منتخب نسبت نداشتن استعدا و پلان قادر به جذب آن نشد حال شما
قضاوت کنید که چه کسی بیشتر ظلم میکند.؟
از
خشونت روانی علیه زنان صحبت میکنند.اگر وزیر امور زنان، رئیس کمیسیون حقوق بشر
وزراء وزنان شان را بدون شغل وظیفه و عاید بخانه نگهدارید آن وقت می بینید که
خشونت روانی در خانه شان به چه پیمانه بیداد میکند. همه نا رسائی ها زادۀ
بیکاری، بی شغلی ونداشتن عاید در خانواده هاست .که دولت ها ونهاد های مسئول
باید به رفع آن اقدام نما یند واز شعار بدون عمل اجتناب ورزند.