یاداشت مترجم   

در این اواخر مضامین گوناگونی پیرامون شجره نسب پشتونها در سایت های انترنیتی و روزنامه ها بملاحظه میرسد که بنظرم تحقیقات روی این موضوع یک روند مثبت را در ذهنیت وافکار جامعه بازگو میکند. زیرا در گذشته ها بحث در این عرصه قدغن و بمثابه یک حریم سیاسی شمرده میشد و  کس حق نداشت قلم فرسائی کند.

چند سال قبلی یعنی ، زمانیکه در پشاور اقامت موقت داشتم ، روزنامه فرونتر پست را گاگهی ملاحظه میکردم و روزی به مضمونی تحت نام ( تاریخ پختونها) بنظرم خورد. گرچه تسلط چندانی بزبان انگلیسی نداشتم ولی شماره همان روزنامه را با خود نگهداشتم .  بالاخره، در این اواخر از لابلای اوراق روزنامه مذکور را یافتم و بکمک دوستان به ترجمه آن پرداختم. من به این باورم که محتوای این مضمون برای علاقمندان تاریخ و آنانیکه موشگافانه بدنبال تثبیت هویت برآمده اند، کمک میکند.

 

                             تاریخ پختونها

 

نوشته: اعظم افریدی

روزنامه The Frontier Post  

چاپ پشاور روز دوشنبه تاریخ 15 اپریل 2002

 

قبایل معروف پختونها که بعضی آنها را در اینجا نام میبریم عبارت اند از: یوسفزائیهای باجور و اجنسی ملکاند، افریدیهای اجنسی خیبر، کوهات و پشاور، مهمندهای اجنسی مهمند، اروکزی های اجنسی اروکزی، وزیریهای اجنسی وزیرستان شمالی ، محسود و اورمرهای وزیرستان جنوبی،   بیتنی ها و شیرانی های مربوط به تانک و دیره اسماعیل خان.  قبیله ختک مربوط به شاعر نامدار خوشحال خان ختک نیز یکی از قبایل مشهورپشاور و مرزهای کوهات میباشد. قبایل کوچک مانند شنواریها، ملاغوریها، شلمانیها، صافی ها، زمخت، مقبل، منگل ، زدران، پارا چمکنی، خروتی ، جدون، دور و غیره هم وجود دارند.

فرضیه های گوناگونی در مورد منشا پختونها ارایه شده است. خواجه نعمت الله خان، پختونها را از اخلاف یهودی دانسته و آنها را به ده قبیله گمشده اسرائیل ربط میدهد. این نظریه از طرف برخی نویسندگان پختون چون حافظ رحمت خان، افضل خان ختک و قاضی عطالله خان مورد تائید  و پشتیبانی قرار گرفته است. بعضی از خاورشناسان مانند بیلیو، سر ویلیام جانزو میجر راورتی نیز نظریه مذکور را که اساس physiogonomy  ( علم سیما شناسی ویا علم قیافه شناسی ) دارد، حمایت کرده باور دارند که  بین خصوصیات سیمای پختونها و یهودیها شباهت های شگفت آوری ملاحظه میشود. آنها عقیده دارند که نامهای کتاب مقدس تورات، بعضی عادات وموهوم پرستی  بخصوص آلودن دروازه های درآمد و دیوارهای منازل با خون حیوانات قربانی ، در پختونها عمومیت داشته و بیشتر صحت داشتن نظریه فوق را تقویت می بخشد.

لیکن باید گفت چنین فرضیه هایی آنقدر مطمئن به نظر نمیرسد، زیرا تشابهات سیمایی و یا  بعضی صفات مشترک دیگر نمیتواند محک علمی برای ثبوت اتنولوژی نژادی ویا بخشی  از مردم بدست بدهد. این امرالبته در مورد کشمیریها نیز صدق میکند که آنها را از نگاه هیکل، رنگ و ساختار بدشواری میتوان از پختونها  تفکیک کرد؟

ینابران، تحقیقات روی  نهادهای اجتماعی اعراب قرون وسطا بانهاد های  پختونهای امروزی  به دانشمندان را این باور میکشاند که پختونها با اعراب  از نگاه نهاد های اجتماعی  تفاوتی ندارند.

سید بهادرشاه کاکاخیل در اثر معروف خود " پختانه" و اولف کاروی د رکتاب خود " پتانها" کمتر به نظریه منشا سمتیزم  نعمت الله خان اتکا ورزیده آنها معتقد اند که این نظریه وی از نگاه تاریخی دقیق بنظر نمیخورد. برای رد این نظریه، که قیس پس  از برگشت مدینه به دین اسلام مشرف شد، به یاداشتهای البیرونی و العتبی معاصرین سلطان محمود غزنوی بودند اشاره نموده و ثابت میکنند  که " چهار قرن بعد از عصر قیس، ایالت کابل به دین اسلام مشرف نشده بود و فقط در زمان غزنویها  به دین اسلام مشرف شد . سلطنت هندو شاه جیپال تا به کابل امتداد داشت. محمود مجبور شد تا با کافران افغان مقیم کوه های سلیمان جنگ کند". حتی پریوتی راج Prithvi Raj  در جنگ تاریان علیه محمد غوری یک قطعه سواری از افغانها داشت. بعضی از نویسندگان دیگر که خصوصیات سیمایی قبایل مختلف افغان را مورد بررسی قرار داده اند تفاوتهای گوناگونی مشاهده نموده اند که گواهی از " امتزاج نژادهای میباشد که در راه  فتوحات هندوستان از قلمرو آنها عبور نموده بودند".

عده یی از زبان شناسان برجسته تیوری نعمت الله را مورد  تحقیق قرارداده و به این باور اند که زبان پشتو مشابهتی به زبان عبرانی و یا زبان ارماییک نداشته بلکه  زبان پشتو به گروپ زبانهای ایرانی شرقی تعلق دارد.  علی احمد کوهزاد و بعضی ازمورخین افغانی پختون ها را به نژاد آریایی نسبت میدهند. معتقد که پخت ریگویدا همین پختون امروزی میباشد.  این یک حقیقت مسلم است  که شمال غرب پاکستان نسبت به سایر مناطق آسیا در مسیر تاریخ مورد لشکرکشی های زیادی  قرار گرفت. هر گروه اثرات خود را بالای پختون ها گذاشت وآنها نیروهای مهاجم را در خود جذب کردند. " بطورنمونه  ترکها، ایرانیها و منگولها".

حسب گزارش نعمت الله، پختونها در ربع اول قرن هفتم به دین اسلام مشرف شدند یعنی زمانیکه حضرت محمد (ص) هیئت های را به هرطرف فرستاد تا مردم را به دین اسلام دعوت کند. قراریکه گفته میشود یکی از این هیئت ها نزد عبدالرشید قیس فرستاده شد و همین قیس که جد پختونها محسوب میگردد  از طریق خالد بن ولید دعوت گردید. بنابر بدعوت وی، قیس بسوی سرزمین مقدس شتافت  و در نتیجه از نعمت تعالیم حضرت محمد(ص) برخوردار گشت و در مدینه به دین اسلام مشرف شد.  پس از آنکه به غور برگشت تمام قبیله او دین اسلام را پذیرفت.  دانشمندان بنابرکمبودی شواهد وموجودیت  خلای بزرگ ، این نظریه را  با شک و تردید مینگرند.

اگر قرار باشد که منشا یک نژاد براساس عادات و سنن تثبیت شود، در آنصورت پختونها به اعراب قرابت می یابند. جوامع عرب و پختون مشابهت های قابل وصفی را بخصوص در ساختار قبیلوی  و بکاربرد آن دارا میباشند.  هر دو دارای عین فضیلت و صفات هستند. مهمان نوازی برای هردو زیباترین صفت  شمرده میشود و کیفر عمل یک وظیفه مقدس و غیرت هم از شرایط حتمی زندگانی شرافتمندانه است . عشق به آزادی ، شجاعت، شکیبائی ، مهمان نوازی و انتقام بالاترین فضیلت اعراب در دوره ماقبل اسلام پنداشته میشد. اینها همه صفات اختصاصی  و شکلی از قانون نامه ننگ پختونهاست.  هرگاه کسی از آن پا فراتر گذارد توسط جامعه سرکوب میشود.

از نظر ساختار قبیلوی یک پختون با یک عرب نزدیکتر است مانند خیمه یک عرب، هر خانه پختون از یک خانواده نمایندگی میکند و شکل خیمه گاه عرب (هی Hay ) را دارد و در مناطق قبیله ، جمعی از منازل، قریه را تشکیل میدهند.  در عرب ، اعضای یک ( هی) خانواده را تشکیل میدهد و خیل ( کلمه عربی است و معنی اجتماع و یا شرکت را دارد) اساس ساختار قبیلوی پختونها را تشکیل داده است. یک تعداد خانواده های خون شریک که گردهم تشکل یافته اند ، در اعراب و پختونها قبیله را بوجود آورده اند.  حتی رسم الخط پشتو در اصل با عربی مشابهت دارد.

عربها به چهار صفت تقوی و پرهیزگاری اهمیت بزرگی قایل میباشند که عبارت است از: الضیافه viz ziyafahیعنی مهمان نوازی، حماسه hamasah  یعنی طافت و بردباری، موروه muruah  یعنی شجاعت، ارد ird  یعنی شرف و وجدان !

پتانها مردمان شجیع، دلاور، مهمان نواز و سخاوتمند میباشند و این صفات پایه های اساسی قانون نامه  زندگی پختونها را تشکیل داده است که بنام پختونوالی یاد میشود. پتانها مانند اعراب به آتش و  شمشیرعلیه دشمنان شان معتقد هستند. از همین روست که آنها علیه زمامداران کافر نیم قاره از دندان تا به ناخن  جنگ کردند چه این دشمنان سک ها بودند و یا فرنگی ها که به  انگلیسها خظاب میکردند.

نقش یک ملک  در سیاست داخلی قبیلوی مانند یک شیخ عرب است. صفات یک ملک قبیله مانند ، کبر سن، خرد  و اراده، ، شجاعت ، عقل، فراست و غیره از یک شیخ عرب تفاوت ندارد.  مانند یک شیخ عرب، ملک از توافق آرا پیروی میکند. او ناگزیر است با سران خانواده و شورای قریه که تصامیمی در رابطه به مناسبات آینده قریه و قبیله اتخاذ میکنند، مشوره کند. در اعراب دوره ماقبل اسلام – درون ندوه darun nadwa مرکز فعالیت قرار داشت و حجره پختونها هم در وظایف خود تفاوتی از آن ندارد.  تمام مسایل مربوط به جنگ و صلح، روابط آینده با قبایل همجوار و پرابلمهای روزمره در درون ندوه مورد بحث و مذاکراه قرار میگیرد.  همینگونه تمام مسایل مربوط به قبیله در حجره مورد بحث قرار داده میشود.

مهمان نوازی یکی از صفات والای پختونها و اعراب دوره ماقبل اسلام بود و با همین مهمان نوازی خود و پناه دادن برای بیگانگان شهرت دارند.  آنها یک لقمه نان خود را با مهمان تقسیم میکنند او را از هر گونه زیان محافظت مینمایند تا زمانیکه در تحت سقف منزل آنها قرار دارد.  پختونها مهمان نوازی را به مثابه یک " وظیفه مقدس و مصئونیت خلل ناپذیر مهمان" می پندارند.  اگر به مهمانی که داخل قریه شده آسیب برسد  تخلف جدی  با نورمهای زندگی آنهاست . پختونها در دوره های قبل از استقلال ، به همه واشخاص مختلف، بشمول آنانیکه  به منافع انگلیس آسیب رسانده  و موضوع جناحی داشتند ،  پناهندگی میدادند. همین طور اعراب حق پناهندگی را مقدس دانسته و صرف نظر از خصوصیت جرم،  سرسخت از آن احترام میکردند.

روحیه انتقام جوی در پختونها تفاوتی با اعراب ندارد. مطابق به قانون بیابان، خون در مقابل خون است و هیچگونه تنبیه و گوشمالی دشمن، عرب را قانع نمیسازد.  همچنان صدای انتقام در  کوه های  شامخ پختون نشین طنین انداخته است.

این یک حقیقت مسلم است که هردو جامعه، اعراب و پختونها از احساسات نیرومند مرووه الهام گرفته اند. یعنی مردی و یا بعبارت دیگر دفاع از وجدان و شرف.  چندین فکاهی  وجود دارد که از دشمنی ها چندین نسل حکایه میکند و به انتفام خون انجامیده است.  در اعراب جنگ بسوس بین بنی بکر و بنی تغلب برای چهل سال طول کشید و دشمنی بین قبیله غر و سمیل پختونها برای ده ها سال ادامه داشت.  پختونها از تفوق نژادی خود آگاهی دارند و اعراب افتخار میکنند که به قبیله قریش تعلق میگیرند.  پختون برای اینکه سیطره جویی خود را نشان بدهد او میگوید: " مگر من یک پختون نیستم ؟ ".

عادات مشترک دیگری در بین اعراب و پختون ها  و جود دارد وعبارت است از: دفاع از همسایه ضعیف تر! قبیله ضعیف تر در اعراب زیر نام " خووه khuwua  " حمایت قبیله نیرومند را جستجو میکند. ولی یک قبیله ضعیف پختون امنیت خود را در پیشنهاد " لوخای ورکول Lokhay warkawal  از یک قبیله نیرومند تقاضا مینماید. عنعنه لوخای ورکول هنوز هم در بین قبیله افریدی و اورکزی تیراه دارای اهمیت میباشد.  همینگونه مشابهت ها در ولادت، ازدواج ، مرگ و غیره نیزد بملاحظه میرسد.  در بین اعراب و پختون ها بعضی عنعنه های خرافاتی هم مشترک است.  هر دو به موجوداتی که دید ه نمیشوند عقیده دارند هر دو از تعویذ بخاطر دفاع از چشم بد استفاده میکنند،  به فالبین ورمال اعتقاد دارند.

 

ترجمه از: ملا دادر

 کابل

 


بالا
 
بازگشت