نگارش: ح،برنا

سريال طنز وسياست

پيــــــــــوست گذشته

مناظرهء

کاکه تيغون وکربلائی

 

                 بخش يازدهم  گذشتبخش يازدهم

روز ديگر که روزهای بعد از عيد فطر بود، کربلائی بازهم يک پاکت کشمش نخود گرفته وبه خانهء کاکه تيغون می آيد، کاکه تيغون که از کلکين اورا می بيند، فوراً چای جوش برقی را ( آنها سماوار ميگفتند) سوچ کرده وبه پيشواز کربلائی می برآيد وبا يکديگر ملاقات ميکنند.

کاکه تيغون: الَسلامُ عليکم کربلائی جان!

کربلائی: کاکه جان نی که خوَت( خوابت) نبرده، وعليکم السلام، خيريت خواست؟

کاکه تيغون: شکر الحمـــد الله خير خيريت است، باش که همی چايک دَم کنم، برت قصه می کنم.

کاکه تيغون چای هيل داره دَم کرده وبرسفره آورده وپياله هــــــــــاره پُر ساخته و کربلائی هم پاکتهــــــای کشمش ونخود را بروی سفره ميگذارد وبه خورد ونوش شروع ميکنند، کاکه تيغون در ضمن اينکه يک کپه کشمش - نخود را به دهـــــان پرتاب می کند، سخن را آغاز ميکند.

کاکه تيغون: کربلائی جان ديشب يعنی 25/10/2006 بازهم آقـــــــای مسکن يار بايک افغان ما که از عربستان سعودی بود صحبت کرد، اُو افغان مــا که خوده را قندهاری معرفی کرد، از مسکن يار انتقـــــــاد کرد که چرا کرزی را هميشه مورد انتقاد، توهين وتمسخر قرار ميتی؟ مسکن يار گفت: نه بخاطر قندهــــــاری بودن کرزی، بلکه بخـــــــاطر بی کفايتی آن که درين مدت طولانی هيچ کاری در آرامی وبازسازی ره انجام داده نتوانسته، قابل انتقــــاد است و ضمناً يک نفر ديگر از دوستان( مسکن يار، سيغانی وشکيب علومی) بود هم با مسکن يار صحبت کرده وگفت موتروان وزير دفاع، قبل از مجاهدين بود وبی نهايت بَدَ وَرَد گفت ومسکن يار بازهم گپهای اوره تائيد کرده از حفيظ الله امين ستايش کرد که پرچمی هــا و خلقی هـــــا را ميکشت وزندانی ميکرد، اِی حفيظ الله امين خُو يک نماينده CIA  بود، چرا اوره توصيف ميکرد؟

کــــربلائی: کاکه جان، مام شنيدم وديدم وبايد برت بگويم که فوراً کسی را متــــهم نساز، مقصد مه از حفيظ الله امين است، بايد هميشه که کسی را متهم ميسازی دو موضوع ره مد نظر بگيری؛ يکی استنــــــاد است وديگری استـــدلال، استناد يعنی نشان دادن سند که هيچ کس دَ مورد حفيظ الله امين چنين سنـدی تا حــــــــال ارايه نکده، يک مطلب در کدام روزنامه هنــــــدی بنام رامپاتس بود که جنبه مطبوعاتی داشت و کسی از اوُ بحيث سند الزام کار نگرفت، امّا استــــدلال، يعنی دليل آوردن، يعنی اعمـــــــال وکردار شخص را ديدن وبعداً در مورد او چيزی گفتن، راستی که حفيظ الله امين قسمی که در بسياری از نشريه ها بيرون مرزی وکتابهــــــای آقای

کشتمند نوشته شده ايطور( اينطور) گمان ميرود که نفر امريکا بوده باشد، چنــــد مثال بريت ميتم: اول ای که چرا وقتيکه در سال 1357هنـــــــــــــوز سران حزب دموکراتيک خلــــــــــــق افغانستان در زندان بودند وهيچگونه فيصــــله در مورد انقلاب نگرفته بودند، اعلان حمله به قصر رياست جمهوری داؤد خان کرد .چرا داؤد خانهَ با تمام فاميلش کُشت، کی برش گفته بود، دَ ای عمل خود، (ح،د،خ،ا) واتحــاد شوروی سابقه ره که پشتيبان اونا بود دريک عمل انجام يافته قرار داد، يانی در حقيقت انقلاب بالای رهبران واعضاء حزب تحميل شد وباد ازيکه رهبران از زندان رهـــــايی يافتند، طوعاً وکرهاً يانی مجبوری انقلاب را پذيرفتند، اگه نی بسيار کشت وکشتار ميشد، حتی همو وقت کارمل گفته بود، که بايد همه متواری ميشدند، امّا هيچ چاره نبود.

دوّم: در حاليکه دَ اوُ وقت حزب واحد بود وهمگی خلقی ها دارای يک ايديالوژی بودند، حفيظ الله امين تمام قدرت نظامی ره بدست خود گرفته وسبب نفاق افگنی بين خلقی ها وپرچمی ها شده وحتی پرچمی هاره زندانی ساخته ويک تعداد رهبری اوناره بحيث سفير ها به خارج فرستاد وبازندانی ها رويهء بسيار بد کرد،

که آقای کشتمند از رويه بَد، زجروتوهين که شده بود دَ کتاب خود نوشته و واضح ساخته که امين سبب کشتار بسياری از پرچمی هاشد، کُل ازی گپا ايطو نشان ميته

که گويا حفيط الله امين اجنت بوده وبنفع امريکا کار ميکرد، برعلاوه پرچمی ها بسيار مردم از جمله ملاها وآخندها، متخصصين وانسانهای شريفَ مملکتَ کُشت ومردمََُ َ دَ کوه بالا کدَ، ازی کارا امريکا وُشرکايش استفاده کَدَه، مجاهدينَ خلق وتقويه کَدَن وسبب جنگهای فرقه ای دَ وطن ما شدند، ازاينجا امريکا استفاده کدَه

وقسمی که يک جنرال پاکستانی دَ کتاب خود( تلک خرس) نوشته که انتقام جنگ ويتنامَ از شوروی ها گرفتند و پای شوروی ره هم همو حفيظ الله امين جبراً دَ افغانستان داخل کدَ وبه قدرت نظامی خود سرَ رهبران باقی مانده دَ افغانستان تحميل کد که از شوروی دعوت شود وشوروی هم نظر به معاهده دوستی وحسن همجواری که با افغانستان داشت نتوانست خود را کناره کند، مجبور شد قوای خودهَ دَ افغانستان پياده کنه.

باز همو حفيظ الله امين بود که رهبر همووقته يعنی مرحوم تره کی ره که خودَ شاکرد وفادارش ميگفت، خفه کدَ و همدستان  وهمکارانش کاملاً قدرت را غصب کدهَ ويکه تاز ميدان شد، تا توانست سر مردم خاصتاً روشنفکرها ومخالفان خود ظلم وستم کرد، همو بود که مردم مخالفت خود را با حزب (د،خ،ا) اعلان وتاامروز ادامه دارد و مجبور هم بودند وحق بجانب هم بودن.

يانی تمام گپا از دست همو ظالم بود، که بالاخره حالِ مسکن يار وُشرکايش که اينها هم از دوستان حفيظ الله امين هستند ونماينده هموجای که امين وابسته بود

ميباشند، از حفيظ الله امين توصيف وحمايت می کنند!

ای مسکين يار وُشرکايش آدمهای منفعت جو ومعامله گر هستند، فکر می کنند با جنگ انداختن وشيطان صفتی می توانند مردمَ فريب بتن، اگه آدمهای صادق ودلسوز هستند وخودَ دانشمند ميگن بِرن دَ افغانستان ودر دولت شامل کار شون وکلُ کارا ره ُدرست کنند ووطن به گفته خودشان گُل وگلزاز بسازند، اما حقيقت آنست که اينها هيچ وقت به وطن نمی روند ونخواهند رفت، فقط اينها به اشاره بادارهای شان وظيفه تخريب وطنَ دَ خارج دارند!

دَ مورد همو موتروان که با آقای مسکن يار ( حال دِگه مسکن يار ميکُم نه مسکين يار) گپ زده بود يک شعر يادم آمد که فرد دومش بالکل ميخانه برَهمی دوتا:

شود همفکر با همفکر مشغول          مُدبّر با مُدبّر غوُل با غوُل

 

کاکه تيغون: کربلائی جان همی مسکن يار علاوه براينکه چنـــــد نفرَ نام گرفته از افغانستان دَو ودَشنام داد، باز از داکتر ظاهر طنين هم بسيار بَد گفت!

کــــربلائی:  آدمهــای بی عقل وبی دانش هميشه حسد ميبرند وآدمهايی دانشمند و عاقلَ دَوودشنام ميبندند، اگه خودش دَ جای آقـــــای طنين مقرّر ميشد که متأسفانه آدم بی دانش بود ونشد، هيچ چيز نميگفت، داکتر ظــــــــاهر طنين علاوه براينکه دکتــــــــــور طب است، در سياست وژورناليزم به مراتب ازِ مسکن يار وُشرکايش پيشتر است واينـــــــــاره به شاگردی هم نمی گيره، چرا که اشخاص بد زبان، بی فرهنگ وبی دانشه خوش نداره، بازهم حـــــالِ ميدانَ شغالی ديدنَ دل شان هر چه ميگن، بگويند، دريا به ای گپا مُردار نميشه، هردو ميخندند ويک يک جرعه چای می نوشند!

کاکه جان ببی دَ مُو تلويزيون آقــــــــای تيمور شاه حسن هم است، که آدم هوشيار وشريف ونجيب است وبا مردم بسيار به ملايمت، صميمانه ومحترمانه گپ ميزنه، به اندازهء که يک روز کدام افغان شريف ما برايش يک شعر هــــم ساخته بود که واقعاً  توصيفهای همو شعر به او ميخــاند!  ولی مسکن يار وشُرکايش که دَ روی هرکس پِِخ ميزنند، هيچ کس خوش شان نداره، جزء همـــــو داره ايکه همفکر از ياستند ( همفکر آنها هستند) ، مولانا صاحب فرموده اند:

اين جهان کوه است فعل ما ندا

سوی مــــــا آيد ندا انــــدر ند

د نددريعنی هر عمل عکس العمل داره، وهموطنهای صادق ما  اينها ره  بالا خره بجای شان می شانند! توضيحات بيشتر ضرور نيست خودت بهتر ميدانی! 

کاکه تيغون: خدا خيرت بته کربلائی جان که واقعيت ميگی. کربلائی جان، گمشان کو، يک گپ دِگه که دَ تمام اخبارها و روزنامه های مونشن ديروز يانی چارشنبه و پنجشنبه 24،25 و26 اکتوبر 2006 نوشته شده است بسيار تکان دهنده بود،

و امروز جمعه دَ تلــــــــــــــويزيون آريانا که از کابل نشر ميشه هم تکرار کدَن که عسکرهای آلمانی با جمجمه های کسانی که در سال 2003 در نزديکی های کابل

کشته شده بود، بازی وتفريح تمسخر آميز ميکردند وحتی عکسهــــــــای شان هم بچاپ رسيده بود، که ای کارشان خلاف کرامت انسانی وضد کلتور افغــــــــــانی و اسلامی بود، نظر توچيست؟

کربلائی: مه هم ای عکسهاره ديدم که واقعاً شوک آور يانی تکاندهنده بود، کاکه جان ای کار نه تنها آلمانی ها بلکه امريکائی هم ای چنين کارهـای زشت و  خلاف کرامت انسانی ره دَ بغداد کتی بندی ها کده بودن، حتی تجــــاوز جنسی با مردها وزنهای بندی کرده وعکاسی کده بودند، که کُل دنيا خبر داره وحتی همی عکسها ره دَ بانوف ( ايستگاه ريل) مونشن هم به نمـــــــايش گذاشته بودند، و دُ وخت از امريکائی ها مردم بسيار بد می گفتند، کاکه جـــــان تو خوب ميفامی که عسکر يا سرباز بدون اجازه صاحب منصب وصاحب منصب بدون امر قوماندان  وقوماندان بدون دستور وزير دفاع وباالا خره تا بالاهــــا ، هيچ کاره کرده نمی توانند، مالوم دار آنها خواسته اند وحتی عکاس برای شان روان کدَن تا خشم خودَ سر مسلمانا بنشانند، توهين کنند، تحقير کنند تا مردم به جبر وزور مطيع ساخته شوند!

حالِ اگه آلمانها ای کاره کدَن بخاطر ايست که بايد از امريکا پس نمانند، دَ غير از اَوگوش وبينی شان از بريدن است!

هردو با خنده طولانی جرّ وبحث را ميخــــــــــاستند بس کرده ومانند هرروز طرف جماعت خانه بروند، که کاکه تيغون گفت  والله با الله کربلائی جان توهم چه گپای تازه ره پيدا ميکنی!  کربلائی که ميخواهد شعر های دوستشه بری کاکه نشان بته دفعتاً گفت او کاکه جان والله وبا الله گفتی يک شعر همو برادر ما يادم آمـــــــد، که همطو عنوان داره  بيا همی ره بخوانيم باز بخير طرف جماعت برويم:

        والله با الله

     بوش به عمر گفت والله تو جن مه بسم الله        هـر سو که ترا پالم گُم مشوی اِی الله

     اُسامه بن لادن کـــــم نيست ز مکنـــــــاتن         گر گير کنم او را سر می برمش والله

     انگليس ومنيم يکجـــــــــا  بادار همه دنيا          ما ثروت عالم راجمع ميکنيم انشا الله

     تا طالب وملا است از مــــا چه پروا است       هردويش بما نوکر است است والله با الله

    موسايی ومسلم را در جنگ کنيم رســـوا           سُود از هر طرف آيد از مــکه ورام الله

    ما چشمه گاز گيـــــــريم ببين اعجـــــــاز          گاه ز وسطی آسيـــــا هرروز ز بيت الله

    در تفرقه اندازی نقشی بکنيــــــــم بازی          با امت احمد  (ص)  هــم با راه کليم الله

گر می ندهند مکنت گيريم به صـــد حکمت

گر توپ و تفنگ خواهند گويم که خير يا الله

                                                                   ح، برنا: مونشن 3 / 4 /2002

بخش دوازدهم

  طبق معمول کربلائی به خانهء کاکه تيغون آمده، بعد از احـــوال پُرسی ونوشيدن چای سخن را کاکه تيغون آغاز ميکند.     

کاکه تيغون: کربلائی جان مه امروز پيش از آمـــــــدن خودت، از تلويزيون آريانا افغانستان که دَ کابل است شنيدُم وخود آقـــــای کرزیَ هم دِيدُم، که راجع به کشته شدن مردم بيگناه مُلکی که در پنجوايی قندهار  در اثر بمباردمان قوای ناتوکُشته شده بود، صحبت ميکرد، ميگفت: که منشأ، منبع وريشه تروريزم در خـــــــــارج افغانستان هست واز آنجا ها به افغانستان صادر ميشود وبايد جامعه جهانی آنهاره از بين ببرد، از کدام خارج؟ نگفت و همچنـــــان تعداد کُشته شده گان را هم واضح نساخت!

کربلائی: کاکه جان امروز شنبه 28 اکتوبر 2006 است، امّا ای بمبــــاردمان ضد تروريستا چند روز پيش شده بود، وهيأت هم برای تحقيق رفته بود وآقــای کرزی همو گپای تکراری سابقه خودَ هم گفته بود، که بايد در بمباران احتيـــــاط شود که مردم ملکی کُشته نشود وای عمل را برای چنــــدمين بار تقبيح  و محکوم کرد. کاکه جان دَ مورد کُشته شدن افراد ملکی ومعذرت خواستن خارجی هـــــــــــا همو دوست ما يک شعر تازه بر وزن شعر مشهور "ترور ضد ترور" خود گفته، بيا که همی ره مرور کنيم باز دِگه گپا!

کُشتار مردم بيگناه مُلکی ومعذرت خواهی خارجی ها

بعد آن سال دوهـــــــزار ويک    باز کُشتار مردمــــــــــان کردند

اين زمان به بهــــانه های دگر   سئو قصد ها بجــــان مان کردند

ريختند چند هزار بمب تا حال    جوی های خون را روان کردند

روز وشب طالبــان  والقايده     گفته گفته ، بهـــــــانه آن کردند

بعد کُشتن به عـــــذر ميگفتند      اشتبــاه بود کان چنـــان کردند

کرزی هم می نمود شان محکوم   کُشت وکُشتار که خارجيان کردند

اين تعــــامل رواج يافته است       کُشتن و اکسکيوز* پسان کردند

ناتو هـــر روز ميکشد مردم        مُلکی را طالبـــــــان گمان کردند

اين بهــــانه هميشه چالان است      قتل مردم چـــــه رايگان کردند

نيست معلــوم تا بکی کُشتار؟    ای خـــــــدايا ببين ِچِسان کردند

گهَ به شرق وبه غرب ريختند بمب   گهَ شمال گهَ جنوب همان کردند

اََمِريکاست اين زمان در رأس          شرم باشد که اين چنان کردند

اُو ز روس انتقاد ميکرد، کی          روسهــــــا کار ناجوان کردند

ای خدايا بسوز خانهء ظلم

بنده های ترا چِسان کردند

* بخشش خواستن ( معذرت خواهی)             ح، ب: اکتوبر 2006

 

کاکه جــــان از طرف دِگه دَ موتلويزيون فلم تازهء گل بُدين حکمتيـــــاره که ريشش هم يک اندازه سفيد شده بود وهم اســـــــــامه بن لادنَ نشانداد که در پشــــاور تروريست هاره تربيه می کدَن،امّا آقای مشرف برای چنـــــــــدمين بار دروغ خودَ تکرار کدَ، که گل بُدين واسامه دَ کنرها استند.

کاکه جان آقــای کرزی نگفت که دَ کدام خارج، مالوم دار که همه ميفامن دَ پاکسان استند و بمو خــاطر اينار زنده نگاه کدنَ، تا کارهــــــــــای بعدی خود َ نيز سَرشان اجراء بکنند، مثلی  که همو رفيق ما دَ شعر " ترور ضد ترور" گفته بود:

بازرنگی خاص انگريزی      همه را خوب حفظ جان کردند

هردوی شانَ به شمول ملا ضعيف و دَها سردسته دِگه طالبا والقايده هميالی زنده می گردند، وشايد در کدام ويلا زنده گی مجـــــلل داشته باشند، که ساز وموسيقی، تلويزيون وستلايت وانترنيت وشرابُ کباب وزن وشـــــاهد(بچه) وهر چيز دِگه دَ اختيارشان باشه.

کاکه تيغون: کربلائی جان همو گل بُدين خو دَ مدرسه هــــــــای پاکستانی ها درس نخوانده؟ خنده ( پوزخند) !

کربـــــلائی: نی کاکه جان اوُ دَ مدرسه خان آباد همو درسها ره از بچگی ياد گرفته بود، يک خليفه داشت بنام کرنکار، که پسانا وقتيکه  دَ زمان مجاهدين صدراعظم شده بود، کابلی ها بريش شعر ساخته بودن که ايطو بود:

شنيده ام به عرب صدر سينه را گوينــد       رسيده ام به دياری که صدرشان پُشت است

هردوی شان  ميخندند وکاکه تيغون ميگويد: کربلائی جان والله کاکه های کابل هم

خوب کَور گوُی هستند!

کاکه تيغون: کربلائی جان، يک گپ دِگه ره نو همی بچه ها از انترنيت يافتند!

کربـــــلائی: باز چه يافتند کاکه جان؟

کاکه تيغون: بچا چار پنج صفحه را بنام "يک راز کثيف" که بتـــــــاريخ 8 اگست 2006 آقای ديپلوم انجنير کريم عطائی دَ سايت "جرمن فارن- پاليسی" روان کده بود، چاپ( پرينت)کده، اينه بخوان، باز پلان های امريکا وشرکای غربی شانهَ می فامی!

کربـــلائی: مه وخت اوره خوانده  وديده بودم، اين نقشه هــــای قديمی وجـــــــديد شرق  نزديک وميــــــــانه  است، که باد از تجزيه عراق وايران ويک اندازه خاک ترکيه د اُو شامل است ،هم موجود اس، اينه همی هـــــم يک جزء پلان کميــــــــته 300 است که يک روز دِگه بريت گفته بودم، يادت اس؟

کاکه تيغون:  آ، کربلائی جان، حال همی پلانَ تطبيق می کنند يا چطو؟

کربـــــلائی:  بلی کاکه جان صاف و ستره نوشته کدن، بيا که چنـــــــد صفحه شه بريت بخوانم .

کاکه تيغون: ای انجنير صاحب عطائی کيست؟

کربـــــلائی:  او هر کسی که هست، نوشتن مهـــــــم است، ميگويند ديپلوم انجنير صاحب عطائی دَ سابقا وزير مخــــــابرات بود، آدم بسيار خوب ودَ سياست هم می فامه، علاوه به اينکه انجنير است، نويسنده بسياری تحليل های سياسی هم است، اينه بيا که ای نوشته انجنير صاحبَ بخوانيم:

يک راز کثيف

8 اگست 2006 م

واشنگتن، برلين، پاريس

راپور خاص از سايت جرمن- فارن - پاليسی

  اردوی امريکا تنظيم جديد تقريباً تمام کشورهای شرق نزديک وميانه را از لحــــــاظ اقوام ونژاد توصيه ميکند. از دست دادن اراضی وتجـــــــديد خطوط سرحدی برعلاوه ديگر ممالک ترکيه، سوريه، لبنــــــان، عربستان سعودی، عراق، ايران وپاکستان را احتوا ميدارد. با انحلال دسته ای از ممالک بايد کشور های عرض وجود کنند که از حقوق بين الدول برخوردار بوده، واز نگاه پيوند نژادی ومذهبی باهــــــم مرتبط باشند. به اين اساس در اراضی امروزی شرق ترکيه وشمال عراق دولت يکپــارچه ای بوجود خواهد آمد با وسعت سه برابر سوريه بنــام " کُردستــــــان آزاد"، آنچه از عراق باقی ميماند تقسيم ميگردد، وبغداد مرکز عراق، ديگر وجود نميداشته باشد، ايران قسمت اعظم ساحلی ومناطق هم سرحد خود با پاکستان را از دست ميدهد که " بلوچستان آزاد" درآن تشکيل ميگردد، مکه ومدينه که تاحال در عربستان سعودی واقع اند، به مراکز عمده يک کشور خداداد اسلامی ارتقاء می يابند، اين کشور با جنوب اردن که دوبرابر دولت هاشمی امروز وسعت دارد،" اردن بزرگ" همسرحد ميباشد، نظم جديد نژادی در نقشه های متعدد امريکائی درج بوده واز طرف تاريخ شناس فرانسوی، داکتر پير هيلارد Dr.pierre Hillard(Paris)

اکنون در فرانسه به نشر رسيده است، سياست آلمان در تبليغ سياسی اين نظر رول عمده را بازی می کند که دکتور هيــلارد به آن معتقد بوده وموضوع را با ريد اکسيون german-foreign-pollcy.com  در ميان گذاشته ونقشه های مربوط را در آلمان برای بار اول به نشر سپرده است.

توصيه ها در مورد دگرگونی کامل نظم حاضر کشورهـــــــــا، در ژورنال قوای نظامی Armed Forces Journal AFJ مورخ جــــــون 2006 م، که بطور مسلسل از طرف کمپنی نشرات اردو تايمز Army Timse Publishing Company نشر ميشود، بچاپ رسيده است، اين کمپنی اقلاً ده نشريه اردو را منجمله آرمی تايمز، نيوی تايمز  Navy Times, Army Times نشر ميکنــــد و مربوط گروپ جَنت ميديا ) Virginia, USA) ميباشد، عوايد فعاليت اين گروپ که روزنامهء مشهور USA today نيز به آن مرتبط است، در سال 2005 م، نظر به راپور آن موسسه به 6/7 مليارد دالر بالغ ميگردد.

تجارب:

تحت عنوان" ترسيم مجدد نقشه جغرافيائی شرق ميـــانه"، ژورنال قوای نظامی به خواننده گان خود دو ترسيم را آشنا ميسازد، که يکی آن خطوط اساسی سرحدات فعلی،( قبلی before )، وديگر آن انکشاف سرحدات آيندهء شرق نزديک و ميانه( بعدی (After را نشان ميدهد. قراريکه از نوشته ضميمهء نقشه ها استنباط ميگردد، جهان اسلام قسماً در اثر فرو گذاشت خودی وقسماً در اثر ميراث استعمـــــار دريک حالت تنفر وقدرت جوئی قرار گرفته که ميتـــــــوان صرف با تغيير سرحدات با آنهــــــــــــا مقابله نمود. رالف پيترز(Ralf  peters)،يک افسر متقاعد اردوی امريکا مينـــويسد، تغيير سرحدات بايد به اساس نژاد ( اقوام خون شريک) ومذهب صورت گيرد، پيترز پنهان نمی دارد که او تجارب استخبـــــــاراتی در اختيار دارد، نطر به معلومات ريداکسيون، اوبرای بار اخير در بهار سال 2006م در بغداد اقامت داشت.

ملکيت ناحق:

نقشه هــــــای منتشره زير نام "پيترز"، شکستاندن عربستان سعودی فعلی را که بايد بزرگترين نقصان اراضی را متقبل گردد، توصيه ميــدارد. دليل تغير شکل عربستان سعودی به صورت راديکال، چگونگی طبقه حاکم، که نه تنها در جهان، مذهب را بصورت مبــــــالغه آميز و اختناق آور بنا نموده بلکه کلاً غير اينکه مستحق باشد، غنای نفت را در اختيــــــار دارد، آورده ميشود، ژورنال قوای اردو مينويسد، برای تحقق" عدالت" بايد مناطق نفت خيز سواحل جنوب- غرب عربستان سعودی امروزه ازآن جدا گرديده و به يمن سپرده شود . نبايد صِرف کنترول آن برمنابع نفت تضعيف گردد بلکه از نفوذ بی حــــــــد مذهبی رياض در اماکن مقدس مکه و مدينه دارد، کاسته شود، از اين لحــــــاظ بايد ساحه قبلی مؤثريت پيغمبر، حضرت محمد، از يک " دولت مقــــــدس اسلام" اداره شود که ساحه بزرگ در اختيار داشته، اما بدون ادارهء مستمر مرکزی باشد، حکومت بايد بصورت متناوب ترويج مکاتب مختلف مذهبی را عهـــــده دار گردد.

تسليم، قناعت:

نويسنده، افسر نظامی امريکا، به کردهای جــــــدائی طلب اراضی صددرصد اضافی را در ترکيه، سوريه، عراق ودر ايران عرضه ميکند. اين کشور هــــا قسمت های بزرگ مناطق خود را بسود يک کشور خيالی " کردستان آزاد" که تأسيس آن بيشتر ازين به تعويق انداخته نمی شود، از دست می دهند، " کردستان آزاد" که ساحه ای از "ديار باکر" ترکيه الی "تبريز" ايران را در برميگيرد، کشوری خواهد بود که بين بلغاريا وجاپان از همه بيشتر به غرب سر تسليم پايان می کند که در " ژورنال قــوای نظامی" تذکر يافته وعاری از هرگونه انگيزه منفعت جوئی در بريدن اراضی برای کشور های عضو UN ميگردد.

از اختيار کشيدن:

برای اينکه کنترول خليج فارس وکنترول منابع نفتی آن از اختيار ايران کشيده شود، تمام ساحه ساحلی آنکشور به يک مملکت جديد التاسيس که از بقايای عراق بوجود می آيد، سپرده خواهد شد، به اينطريق هردو کشور رقيب که در برابر غرب کله ميزنند، اساسات مـــــــادی استقلال خود را از دست ميدهند، در جاليکه از موجوديت عراق چيزی بجا نمی ماند، برای تهران ولايات مرکزی آن باقی خواهد ماند ولی نه مناطق سرحد شرقی آن، اين قسمتها تا اندازه ای به افغانستان  وتا اندازه ای هم به يک محصول ديگری بنام" بلوچستان آزاد"، تعلق ميگيرد.

دور منظر جديد:

قراريکه تاريخ شناس فرانسوی، پيتر هيــــلارد، قضاوت دارد پرخاشگر ستيزی نژادی قدرت های غربی توسط  سياست خارجی آلمان عمدتاً پشتيبانی ميگردد، هيلارد به کوشش هـــــــای پيش قراولی آلمان، که "شرق ميانه" را جديداً مدل سازی مينمايد، اشاره نموده وبه اين ارتبــــاط از فعاليت های مؤسسه خيريه " برتلسمن Bertelstmann-Stiftung " تذکر ميدهد، اين مؤسسه همه ساله مجالس تبادل افکار را،

جهت مباحث روی شرق نزديک(Kronberger Gesprache) ترتيب مينمايد که در آنهــــا " دگرگونی سياسی، اقتصادی ومؤسسات مذهبی" دولت هــــای ثروتمند اسلامی مورد بحث و مداقه قرار ميگيرند تا آنها را بمحور" ايرو- اتلانتيک "Euro-Atlantic محکم ببندند( ولدنگ کنند). قراريکه در پروتوکول سال جاری مذاکرات" برتلسمن" درج است، بايد " قدم به قدم انکشاف حضور اروپا در منطقه" ووسايل " برای تعميل توانائی امريکا" در اختيار گذاشته شود، اين اشاره ترکيبی است از فعاليتهای ديپلوماسی وسرنگونی (" حقوق اقليتــــــها") با تهديدات جنگ، دريکی از مذاکرات "برتلسمن" تقاضا شده بود که بايد از اهميت "سرحدات اداری وطبيعی" در منطقه هرچه زودتر کاسته شود، تا دور منظر جديد باز شده باشد.

غير طبيعی:   

تقسيم بندی جديد کلی سيستم کشور هــا برای" برتلسمن" نا معل.م نيست، اين مرسسه شام قبل از جنگ يوگوسلاوي توصيه نمود تا از پرنسيب هـــــــای نژادی استفاده شده وگروپهای اقوام را که خون شريک باشند، بااستفاده از حقوق اراضی در برابر دولت مرکزی به بغـــاوت بکشند ، همچنان برای "برتلسمن" درسال 1996م پلان تقسيم نژادی در هنگری، رومانيه، روسيه وقفقاز شمالی تثبيت شده بود، مشابه به آن که در" ژرونال نظامی اردو" تذکر يافته است، بسياری از ممالک عضو ملل متـــحد با از دست دادن حيثيت دولتی تهديد ميگردند، دراين ضمن نويسنده "برتلسمن" به سرحدات کشيده شده ای غير طبيعی اتکاء نموده وادعای غلط خون شريکی را مردود می پندارد.

پاکسازی نژادی مؤفق است:

تهاجم نژادی به سياست شروع شدهء آلمان در زمان بيسمارک رجعت ميکند ، تيوريسن هائی که آنزمان "تغيير" سرحدات دول را براساس تعلقات قومی وگروپ های نژادی مشاهده ميکردند، امروز" ژورنال قوای اردو" ميگويد که سرحدات هيچگاه ساکن نبوده اند. نويسندهء نظامی ميگويد: در اثر تشکيل غير طبيعی اراضی، سرحدات" همين حــــالا" از کانگو گرفته تا کوسوو والی قفقاز تغيير شکل ميدهند" در باره بکار برد وسايل رضاکاران معلومـــات عرضه ميگردد." انسان ميتواند يک راز کثيف را از تاريخ 5000 ساله فاش کند".

·        تاکيد بر کلمات از کربلائی است.

کاکه جان خسته نشده باشی، اينه يک مصاحبه جالب هم داره!

مصاحبه با دکتور پيرهيلارد Dr.pieire Hillard

از طرف سايت جرمن- فارن- پاليسی

پاريس 8 اگست 2006 م

ســوال: آيا دگرگونی نژادی در شرق نزديک وميانه جدی است؟

هيلارد:  کوششهای جاری، بايد جدی گرفته شوند، در اساس اينها عکس العمل ازيک سياست همه جانبه است که هدف دارد، تمـــــــام منطقه را نطر به معيــــــــارهای نژادی ومذهبی روی پرنسيب" تفرقه اندار وحکومت کن"، دگرگون کنند، اين تجزيه ارزشهــــــــای دينی را نيز در برميگيرد واين از آن پيداست که تشکيل يک " دولت مقدس اسلامی" جدا از اراضی " فاميل وهابی حکمران سعودی" در نطر است. هدف اين است که پرنسيب های دينی بايد مورد تبــــــادل نظر قرار گيرند تا موقع برای تجديد نظز بر آنها دستياب گردد، طرز تفکر مسلمانان بايد تغيير کند تا آنها بتوانند امور سياسی، اقتصادی وفلسفی حاکم در غرب را، درک کنند. تغيير ساختار افکار نژادی وتغيير ساختار افکار مذهبی در باشنده گان شرق نزديک و ميــــــانه دو سلاح ای هستند در اختيار مراکز رهبری واشنگتن و بروکسل که با آن ميتوان تمام منطقه دگر گون گردد.

ســـوال: کدام کشور ها در جمله شامل اند؟

هيلارد: تمام کشورهای "شرق ميانه بزرگ" نقشه" ژورنال قوای نظامی" امريکا صِرف يک قسمت را فاش ميکند، بايد دانست که ممالک شمال افريقا نيز جزء کشورهــــای اند که بايد شکستانده شوند، بطور مثال الجزاير، از سال 2002م " کابيل های" الجزاير باادارات اسپانوی بعبــــــارت ديگر با " گنر اليتات "Generalitat  در کتالونيا ارتباط برقرار نمود اند، اين منطقه اسپانوی علناً " خود اراديت نژادی" را می چلاند وهم صدور آنرا در نظر دارد، کتالونيا تا حد توان اسنــاد اروپائی را جذب ميکند، که در حقيقت اسناد " اروپائی-آلمانی" هستند تا با دلايل خود محتــاری نژادی از مادريد جدا شوند، کابيلها در الجزاير وديگران به اين موضوع علاقه گرفته اند تا دولت هــای حاضر در شمال افريقا را بشکنانند واين پروسه حوزهء بحيره مديترانه را در برميگيرد.

سـوال: نشر نقشه های نژادی کدام اهداف را تعقيب ميکند؟

هيلارد: نشراين نقشه ها و مضمون "رالف پيترز" در"ژورنال قوای نظامی" امريکا نبايد از يک دگر جداگانه بررسی گردند. نشر مضمون در يک مجله امريکائی نسخه (کُنسپت (ِ را از سالها به اين سو مشايعت ميکند که خلق کردن يک منطقه بنام"شرق ميانه ای بزرگتر"Greater Middle East" را هدف دارد قبول پيشنهاد ها برای نمونه  اولی(prototype) در مورد سقوط دولت های مد نظر، باز است . در نظر است عکس العمل ها نيز ارزيابی گردند . مهارت در نشر موضوع درين است که مناقشات روی آن شروع ميگردد. طرفداران و آنهائی که ضد اين کُنسپت

هستند شناخته ميشوند و در جهان اسلام شکستها و ضديت ها بميان خواهد آمد. اين امکان بوجود می آيد که بالای يک يا ديگر گروپ نژادی فشار آورده شود و سومی رجحان يابد و غيره .

تنها مناقشات در تائيد يا رد پرنسيپهای نژاد های خود مختارمحل (و کشيدن خطوط سرحدی ) علاقه غربی ها را به طرق انحراف پذير رهب ميکند.

سوال: کوشش ميشود بکلی قرار گرفتن مجدد دولت ها بين "يونان در غرب و هند در شرق" بميان آيد. به همچو يک دگر گونی حتی استعمار گران قرن ١٩ دست نيازيدند...

هيلارد: حقيقتاً استعمارگران قرن ١٩ به اين چنين اقدام وسيع دست نزدند. اين نظم جديد سياسی کشور ها بين يونان درغرب و هند در شرق کار ساده ای نيست. رهبران درجه يک در واشنگتن

و بروکسل شکستن ممالک را در شرق ميانه و در اروپا هم مساعد می سازند. ايشان بروحيه يی جهانی شدن و فلسفه آن با در نظر داشت ارزش های کلی دست به اين اقدام می زنند .

نقشه فعلی

کاکه جان کوشش کدم، اما از نگاه تخنيکی امکان کاپی نقشه نبود، در سايت افغــــــــان جرمن انلاين اوُره ديده ميتانی! www.afghan-german.de/www.afghan-german.com 

سوال: سياست خارجی آلمان درين تهاجم نژادی کدام رول را بازی ميکند؟

هيلارد: سياست در آلمان در تبليغ اين مفکوره رول عمده را بازی ميکند . مثلاً اگرموسسه "برتلسمن" ديده شود، در چوکات "مذاکرات کرون برگر" يک سلسله قواعدی را و ضع ميکند تا شرق ميانه را تغيير شکل دهد . نفوذيکه از آن بروز ميکند زياد مهم است، صرف نظر از اينکه در برلين کدام حکومت قدرت را در دست دارد. راپور های سال٢٠٠٢ و ٢٠٠٣ م موسسه خيلی قابل غورهستند: "اروپا، حوزۀ مديترانه و شرق ميانه، مسؤوليت و ثبات برای تحکيم انکشاف"(مذاکرات هفتم کرون برگر)، و "آيندۀ سياست اروپا در شرق نزديک بعد از جنگ عراق" (مذاکرات هشتم کرون بر گر) درين توضيحات شناخته ميشود که تغيير کامل شکل سياسی،

اقتصادی و مذهبی نهاد های ممالک "شرق ميانه بزرگ "در نظر است تا محکم به محور"اُويرو

اتلانتيک" Euro-Atlantic پيوند گردند.

سوال: افکار "برتلسمن" جزء سياست خارجی آلمان گرديده است؟

هيلارد: نفوذ آن در مثال های مختلف ديده ميشود . وزير خارجه سا بق، يوشکا فيشر، در جنوری سال ٢٠٠۴ م از تجديد اسلام سخن رانده و به اين ارتباط طالب "ريفورم" در ترکيه گرديد.

فيشر تاکيد ميکرد که ترکيه بايد معيارها يا "کريتيريای criteria کوپن هاگن" را تکافو کند يعنی بپذيرد. اين معيار های اتحاديه اروپا "EU" در تعريف آلمان،که از حقوق اقليت ها پشتی بانی ميکند از مفکورۀ آلمان هــــــــا نشأت کرده و از طرف آنها، چنانچه در نشريه هـــــــای من بدان

اشاره شده است، شامل اسناد اتحاديه اروپا گرديده است . اين سياست که تاکيد براقليت های نژادی دارد جزء لا ينفک سياست همسايه داری اتحاديه اروپا  EU شده است، که کانديد های اروپای شرقی و نزديکان اتحاديه را نيز در بر ميگيرد.

سخن از کُنسپت های نژادی منطقه ايست که تخريب دولت های مستقل را در پيش دارد . اين موضوعات ارتباط عميق با مسودۀ "پيترز" از اردوی امريکا دارد .

نقشه بعدی

سوال:آيا ارتباطی بين جنگ های تازه در برابر لبنان و نظم جديد تهاجمی شرق نزديک و ميانه ديده ميشود؟

هيلارد: نشر نقشه های جديد جغرافيائی در يک مجلهء اردوی امريکا در جون ٢٠٠۶ م روی تصادف نيست . اين نشانهء يک دگرگونی به پيمانه ای و سيعی می باشد. وزير خارجهء امريکا، کوندو ليزا رايس به موضوع در يک کنفرانس مطبوعاتی اش بتاريخ ٢١ جولای ٢٠٠۶ م در اثنای جنگ لبنان بدون اگر و مگر، اشاره نمود . خانم رايس گفت:" من هيچ علاقه ديپلوماسی نمی بينم

که به حــــالت اولی (status quo ante) بين لبنــــــــان و اسرائيل برگشت شود. من تاکيـــــــــد

ميکنم که اين يک اشتباه خواهد بود . آنچه ما می بينيم، برقمی، شروع درد زايمان يک شرق ميانۀ جديد است و هرچه ما ميکنيم بايد اطمينان داشته باشيم که بسوی اين شرق ميانهء جديد پيش برويم و به کهنه رجعت نکنيم". با در نظرداشت اين توضيح بايد سوال شود که آ يا جنگ لبنان عمدی شروع نگرديد تا سياست تهاجمی به پيش رانده شود؟ جای هراس است که درين راه خونهای زيادی جاری خواهد شد !

" بگذاريد يک دور منظر را ترسيم نمايم: شايد ترکيه موفق شود، آن کشور - به اساس معيار های کوپن هاگن- به يک کشور اروپائی با اکثريت باشندگان مسلمان، جای پای بيابد که در آن بحقوق اکثريت و اقليت احترام گذارده شود، عدالت و پرنسيپ های ديمو کراسی مرا عات گردد . اين بدون شک موثريت بی پايان در ثبات تمام منطقه، در ريفورم طرز تفکر جهان اسلام و از همه بيشتر در منطقه همسايهء ما، شرق نزديک، خواهد داشت . يک ترکيه ديموکرات سيگنالی واضح خواهد بود برای يک جامعه اسلامی، روشنفکر و مدرن در يک دولت بدون تضاد"

"ارو پا در جست و جوی نظم جديد "، عنوان بيانيه وزير خارجه، يوشکا فيشر، است که در افتتاح "فوروم بين المللی برتلسمن" بتاريخ ٩ جنوری سال ٢٠٠۴ م در برلين ايراد گرديد

                                                                                                          پايان

کاکه تيغون: تغائی جان با تطبيق نقشه های جديد، که امريکا، فرانسه وآلمان عمدتاً شريک آن هستند وانگليسها خَپکی شريک وسررشته کاره بدست دارند، تمام ثروت نفت وگاز از آسيای ميانه وايران به آنها تعلق ميگيرد واز شَر جنگ وجدال هم خلاص موشن وحاجت به لشکر کشی های دِگام نداره واز شدت قوانين تحميلی اسلامی هم کاسته شده وحکومتهای گوش به فرمان شان جديداً روی کار آمده وساخته ميشود.

اينی بود لُب ولباب گپا ، بيا که بريم جماعت خانه که نماز شام قضاء نشه.

هردوبرخاسته وروان می شوند.

 

 بخشهای ديگر انشاالله در هفته های بعدی!!!

 

 

 

بخش های قبلی

 


بالا
 
بازگشت