سريال طنز وسياست نگارش:ح،برنا
پيــــوست گذشتـــــــه
مناظرهء
کاکه تيغون وکربلائی
بخش هفتم
بعد از وقفه يکماه بازهــم کربلائی به خـانهء کاکه تيــغون آمده وبعد از بغل کشی ومعانقه يکديگر را سخت در آغوش کشيده، هردو ِنشسته وازهمديگر پُرس وپال را شروع ميکنند!
کاکه تيغون: کربلائی جان خوب شد که بخير از وطن آمدی واحـــــــوال دوستهــارا آوردی،چطو بود اوضاع بازسازی دَ کُجا رسيده وحال مردم ِچقه بهبود يافته؟
کــــربلائی: کاکه جان از بازسازی نپرس که با وصف کمک 8 مليـــارد دالری کشورهای ثروتمند ( که اوهم بگمــــانم برای افغانستان قرضهء بی سود داده اند)خس سر خس مانده نشده، هزارها فاميــــل در شهـــر کابل ناچار خيمه زده، در هرجای که ممکن بوده، به زنده گی رقتبـــار ادامه ميتن و پيشيمان هستند که چـــــــــــــرا از خارج بوطن باز گشته اند،شهری که گنجــايش ( 800 تا 900)هزار نفر را به مشکل داشت، حالی بيشتر از 2 مليــــــــون باشنده دارد، وضع کاملاً فلاکت بار است، بيچـــــــــاره هـــای که يکبار فريب خورده خانه وکاشانه را ترک کرده بودند، بازهم بنابر تبليغات دورغين همان منـــــــابع قديمی که وطن گلُ وگلُزار شد دوباره فريب خورده وبرگشتند، به چشم خود که بنا به گفته های زمامــدارا پاکستان کابل به خاک يکسان شده وچتر خانه های گِلی ويران شده و سوخته که ديگر وجود ندارد.
کاکه تيغون: ای گپـــــــاره از راديو هــــــم شنيديم ويگان کس که وطن رفته فلم برداری هــــم کده وآورده وديديم، حال ازی گپ بزن که دولت ما( امريکائی ها وانگليسهـــــا) ميخواهند که جنايت کارا ره محــــاکمه کنند،ای چطو است؟
کــــربلائی: ای مثل شعر همو شاعر است که می گويد:
گر حکم شود که مست گيرند در شهر هر آنکه هست گيرند
اگر همهء جنايت کارا يانی جنايت کارای جنــــــگی ره بگيرند، خی کی رئيس سنا شوه، که ها اعضــــــای شــــــــــورای ملی شوند، در هردو مجلس، کهِ وزير ووالی شوه، اوبيادر کلُ شان هميــــــالی( همين حالا) مقرّراند، از جـانی گرفته تا قاچـــــــــاق بر ترياک وهيروئين، آدم کُش، تِروريست يعنی مجاهد وطالب نما وغيره!
کاکه تيغون: يانی که تروريست ومجاهد يکی است، بلی!
کــــــربلائی: کاکه جان همی کتابهای آقای مزدا را نخواندی؟
کاکه تيغون: نی والله کدام کتابهای شه؟
کـــــربلائی: يک کتاب نوشته در دوجلد بنــــــام " سيطرهء 1400 ساله اعراب برافغانستان" هردو جلدش خوبش است،اما اگر جلد دوم شه که بسيار علمی، مستند وعقلانی نوشته شده بخوانی کلُ گپاره بريت روشن ميشه، دَ غير از وُ امروز که دوشنبه نهم اکتوبر2006 است، دَ راديوی آزادی که امريکائی ها از پراگ پخش ميکنند شنيدم، که يک تروريسته در نزديکای بگرام، گيرکردند ووقتيکه تلاشی از خانه اش صورت گرفت يک پايه راکت وبم های دستی ودگر وسايل ادم کُشی از نزدش پيدا شد، وهم اقرار کرد که شب گذشته 3 فير راکت بطرف ميدان هــــوائی بگرام شليک کرده و همی آدم دريک مسجد در پروان ملاامام بود، دَ روز اول عيد رمضان آقای کرزی هم از همی ملاياد کرد واوره تروريست خواند، اينالی می فامی که بگفتهء خودش مجــــاهد است وبگفتهء مهَ ومزدا و تائيد دولت افغانستان تروريست است، پس معلــــــوم شد وثابت شد که تروريست مساويست به مجـــاهد، يعنی معنای تروريست مجاهد ومعنای مجاهد تروريست است، همو ملا که تروريست برآمد، نامش قاری حکيم بود، هم دَهمی راديو در اخبار خــــارجی گفتند گه امروز کوريای شمالی بمب اتومی خوده آزمايش کرد، که عمل ضد انسانی شانَ دکتاتورهای به ظاهر مخفی( که نام خوده دموکراتهـــــــــا مانده اند) صدراعظم کوريای شمالی را، دکتــــــــــاتور ناميدند ودر اخبار آلمان هم بهمين نام صحنهء آزمايش وعکس های دکتاتور ره بچاپ رساندند.
کاکه تيغون: خوب تغائی جـــان يک گپ دِگه يادم آمد، هموطو که دَکشت وصادرات ترياک ما افغانهـا اول هستيم، حالِ سرمنشی ملل متحد هم يک افغان ما ميشه بخير، آقای اشرف غنی احمدزی، يانی که رئيس دنيا هم از ما ميشه بخير!
کـــــربلائی: وقتی آدم خوشی ميکنه که دَ يک چيز خوب اول نمره شوه، مثلاً دَ مکتب، دَ فاکولته، دَ اخـــــلاق، دَ وطنپرستی ورقم همی دَ چيزهای خوب، دَ هيروئين اول شــــدن، يانی در کشتن مردم اول شدن شرم وننگ افغان است، هوش کنی که دَ دِگه جای نگوئی. واما در مورد اشرف غنی بايد برِت بگُويم که او تابعيت امريکاره داره، حتی به همـــــــــوخاطر از وزارت برطرف شد که تابعيت خوده قايم گرفته بود. وآقای کرزی که وام ( اوهم) ا َو دست امريکائی هــــــاره خورده حق نداشت وندارد که بحيث يک نفر آسيائی ( دراين دوره يک نفر بايد از بر اعظم آسيـــا سر منشی شود) يک امريکائی ره دَ ای پُست معرفی کنه، خوب البته همـــــو طو از ديکته فون شنيده بود.
کاکه تيغون: خو کربلائی جـــان، بالکل مُدلل شدم، امّا ای ديکته فـــــــون چيست که لغت پرانی ميکنی ا َ؟
کـــــربلائی: ديکته فون آله ايست که دريک جــای زير پيراهن نزديک به گوش يازير کلاه قره قلی يا لنگی جــــــای داده ميشه وبازی گپاره ديکته ميکنهَ ودِ کته يانی گپی که نفر شنونده حتماً اوره عملی کنه، فاميـــــــدی انشاالله.
کاکه تيغون: کربلائی جان بسيار تشکر، تو نام خدا خوب مالومات داری، يکدفه نظرنشی، بيا که اسپندک کنمُ.
کربلائی: مه دَای گپا اعتقاد ندارم.
کاکه تيغون: کربلائی جـــــان، يک گپ دِگه يادم آمد، همی امروز دَ راديو شنيدم که پيشنهـــاد تقرّر آقای طنين (دکتور ظاهر طنين) بحيث نمايندهء وسفير کبير افغانستان در ملل متــحد به آن مؤسسه تقديم شده است، که فوراً آقــای مسکن يار از راديو تلويزيون آريانای امريکائی اين تقرّر را تقبيح کرد، تو دای باره چه نظر داری؟
کـــــربلائی: آقای طنين انسان با فرهنگ، در مسايل سياسی بسيار وارد، آدم بادانش وفهم است، خوب است مقرّر شوه، وامّا آقای مسکن يار نه مسکين يار آدم منفعت جــــــــو وجنگ انداز است، مهَ هم يک شو گپــا وتفرقه اندازی های تلويزيون اُو ره شنيدمُ.
کاکه تيغون: مه خيال کدمُ مسکن يار است، يانی يارو ودوستدار مسکن فعلی اش يانی امريکا ست ومسکين ياری او ره هيچ کس نديده، غير از ايکه مسکين هــــــــا ودوستداران وياران مساکين را توهين وتحقير می کنه، ايطو مالوم ميشه که يام ديره دونی باشد!
کـــــربلائی: کاکه جان تاجائی که مه ميفامم از همو قماش است و خيال داره که با ای تکه شرينی ها اعتماد مجدد باداران ديره دونی ها را جلب کنه و روز وروزگار مردم افغانستـــــــانَ مثل دوران زعامت آل يحيی تار وتيره بسازه و همچنــان مهمتر از اوُ از دالرهــــــــای باد آورده خِرمنی نصيب شود، که همی گپ دومی به حقيقت نزديک تر است. بخــــــــــاطر رسيدن به ای آرزوی پليـــــــــد خود از هيچ نوع لُچکی و َدوو دشنام به مخالفين خود دريغ نمی کنه،يانی کمتر عفت کلام ره مراعات ميکنه!
کاکه تيغون بعد از چُرت زدن باز پُرســـــــان ميکنه، کربلائی جــان همی جنگ سرد چيست؟ يانی که دَ زمستان جنگ شوه؟
کربلائی: کاکه تيغون جان تو نام خدا کان سئوال شدی، ايقه پُرسان، ايقه پُرسان که آدم َ سردرد ميسازی، خوب خيراست، ايرام برت ميگمُ( اين را هم برايت ميگويم)، جنگ سرد يانی که هموطو جنگ ميکنند ومی کُشن که خون کس دَ زمين نريزه، ای جنگ ســــرد يک بلايی است که بدتر از جنگ گرم ( جنگهای اول ودوم جهــانی) يانی داغ تر از جنگ گرم است، دَ وقتَ جنگ گرم، کُل دنيا ( تقريباً) جنگ می کردند وامّا جنگ سرد يانی که امريکا وطرفدارايش، مردم بيچــــــاره ومسکينَ مثل مردم افغانستان، عراق ومَردم کشورهای کمزور ره که معادن بزرگ زير زمينی استخراج ناشده دارند، يا آثار عتيقه کشف ناشده دارند به يک بهانه يا بهانه دِگه مورد حمله قــــــرار داده، مردُم شه ( مردمش را) ميکشند ودارائی شه چپـــــاول ميکنن وای جنگ خطرناک تراست وتلفاتش هم بيشتر، چراکه زيرنام دموکراسی ودفاع از حقـــــــــوق بشر جنگ می کنند واگر حساب دُرست شود واحصائيه گيری صيحيح شود، کشتار مردم بيگناه وبی دفاع بيشتر از تعداد جنگهــای گرم بوده وتلفات مادی ومعنوی آن فراوان تر، فقط نام شه ماندند جنگ سرد.
کاکه تيغون: کربلائی جان پيشتر گفتی که کوريای شمالی بمب اتومی ره آزمايش کرد، خوب کرد، امريکا هـــــــم اين کاره ميکنه وکرده وحتی در ناگاساکی وهيرو شيما دو شهر بزرگ جـــــــاپان استعمال کرده که تلفات بسيار انسانی ومادی ديگر داشته و اگر کوريا بمب اتومی نداشته باشه، امريکا اونجه هم استعمــــــــال ميکنه، از طرف دِگه پاکستان، هندوستان واسرائيل هم دارند، روسيه، چين، آلمـان، فرانس هم دارند، چرا کوريای شمالی نداشته باشهَ ا َ؟ آيا حقوق دولتهای مستقل مساوی نيست؟
کربلائی: گپَ دَ مينجه ( در همين جــا) است که حقوق بشر يا حقوق بين الدول در روی کاغذ مساويست مثل دموکراسی، عدالت اجتماعی و همی رقم گپای مقبول وزيبــا که صِرف وصِرف در روی کاغذ هستند، يعنی در کتابها نوشته کردند، البته نوشتن وخواندن حتی با طمطراق مجـــاز است ولی در عمل چُپته بِگی، کاکه جان چُپ باش وخاموش ، اگه نی زبانت از پس گردنت می کشند، ای کار کلاناست، کلان هـا يانی کسی که پول داره، ثروت داره وزور داره، ای گپ موَ شما واری مردم هــا نيست، دَ ای کارا غرض نگی، که سيـــم لچ وارست، خاکستر ميشی وکسی فاتيــــــــای تام ( فاتحه ات راهم ) نمی گيره و حتی بنام خاين ،جـــاسوس وغيره وغيره رسوا وبرباد ميشی، حيف اولادهای خو نکده که يتيم شوند!
کاکه تيغون: گمشگو ماره از ای گپــــا تير، همی ره بگو که چی وقت آدم کشی خلاص ميشه؟
کــــربلائی: کاکه جان آقای کرزی با استفاده از گپای امريکائی هـــــا يک پلان داره که همی طالباره دَ حکومت شامل ميکنه، اُنووقت طالبـــــا آرام ميشن وکُشت وکشتار هم کم ميشه، بمی خـــــــــاطر پيش از پيش ادارهء امر بالمعروف ونهی عن المنکر را دوباره فعال ساخته، يانی برِشان دانه انداخته که رام شده وبيايند با حکومت فعلی همکار شوند، دَمی مـــــورد يک دوست مه يک شعر ساخته که مقدمه هم داره! اين ای شعرَ :
خبر تازه از کهنه کار
آقای کرزی در اواسط ماه جولای 2006 بعد از تناول طعام شب زود به خواب ناز رفته و کُنجـــــــاره را در خواب ديد، صبح ناوقت از خواب برخاسته وبمنظور بدست آوردن دِل همرزمان گذشتهء خود، فـــــــرمان احياء مجدد ادارهء بدنام :"امر بالمعروف ونهی عن المنکر" را صادر کرد، تابدين وسيله فشــــــــار شرعی را برمشکلات عديدهء بی امنيتی، اقتصادی، اجتــــــــماعی( فساد اداری) وفرهنگی برمردم رنجديده، ستم کشيده و مظلوم افغانستان مضاعف نمــــايد، وهم دِل تروريست پروران خارجی خود را بدست آورد. سرودهء آتی در همين مورد است:
دستی از غيب برون آيدو کاری بکند
شد دوباره نظـــــم ونسق طالبــــانی برقرار
امر بالمعروف ونهی از منکرات شد اختيار
تا بخــــــــــــاطر آورند دوران تاريک قديم
شه شجاع کرزی بگردد خوب محکم استوار
نيست پروای خلايق در وطن ای مردمـــان
باز ســـــازند مرد وزن را بی قرار وناقرار
ضــــــد قانون اساسی جديد است اين عمل
نيست چون دی موکراتيک کی بماند استوار
بهر ارعــــاب وطن داران ما از شش جهت
می برآرند اين همه از روزگار شان دَمــــار
اين همه زور و فشار وهای وهوی برمردمان
تا دهنـــــد ترجيع مردم، هم فرار را بر قرار
باز گويند نيست روشنفکر تا ما کار بازسازی کنيم
با ملا ومحتسب کشور نمی گردد تيـــــــار
ای خداوندا تو فضل ورحــــم کن بر مردمان
بهـــــر آرامی ميهــــن دستی از غيب برآر
کاکه تيغون: يانی ( دستی از غيب بيرون آيد وکاری کند)درست است اما وقتی ای دست خواهد برآمد که کُل شهرهــــــــــای افغانستان از بين بُره، مردمانش کشته شوند، او وخت همو دست هم کاری کده نخواهــد تانست ( توانست ) ... خنده هردو...کربلائی جان يک گپ دِگه، پيش تر وقتی که تو وضـــو کدن رفته بودی از راديو آزادی همی امروز شنيدم که حضرت صاحب مجـــــددی تهديد کرده وگفته که اگر تا دوماه ديگه حکومت خوده اصلاح نکنه وفساد اداری ره از بين نبره، وزرای نا مطلوب وبيکاره ره تبديل نکنه از وظيفه رياست سنا استعفــاء ميته وهمکاری خود با کرزی قطع ميکنه، او از قضيه برطرفی جنرال امين الله عمرخيـــــل آمر امنيت ميــــــــــدان هوائی کابل ياد آور شد وبالای لوی سارنوالی برآشفته بود، تو دای مورد چه نظر داری؟
کــربلائی: محترم حضرت صاحب مجددی دَ دوران مکتب استـــــاد علوم دينی ما بود، نام خدا چه خوب گپای وطنی می زنه، کُل مردم گپايش می فامه، بسيار ساده وپُر معنـــــــا گپ ميزنه، راستی ميگه ای فساد اداری خصوصاً رشوت خــــوری تا گمُ نشه، هيچ چيز جور نميشه و همی فساد اداری ازسر سرچشمه ميگيره يانی مــــاهی اول از سر کنده می شه، مه خودم دَ راديو شنيدم که چنــــــدی پيش يک خانم دَ ميدان هوائی دَ قاچاق ترياک گير آمد وخود ازوُ زن گفت دای کار دستهای بالاست و با مه هيچ کاری نمی توانند، هموطو چندين قضيه دِگه از جلوگيری قاچاق د ميدان هوائی گزارش داده شده است،ايتــــو مالوم ميشه که برطرفی آمر امنيت ميدان هـــوائی کابل بی ارتباط به دست داشتن بالائی ها با قاچاقبــــــران نخواهــــــد بود،پس بايد کسای که در رتبه های بالا قرار دارند به گفتهء حضرت صاحب آدمهــــــای نا مطلوب رشوه خور، کم سواد وبی دانش و پول اندوز هستند، بايد تبديل شوند وکار به اهل کار سپرده شود.
کاکه تيغون: کربلائی جان وقت نماز شام وروزه افطــــــــار است بيا که مسجد بريم !
بخش هشتم
بعداز نماز شام وروزه افطاری هردو بخانه می آيند، بازهم کاکه تيغون آنچه امروز تاريخ 18/10/ 2006 از راديو شنيـــــــــده بود از کربلائی پُرسان ميکند.
کاکه تيغون: کربلائی جان باز ميخاين ( ميخـــــواهند) گپای کهنه ره تازه کنن، امروز دَ راديو آزادی شنيدم که يک نفر ايطــالوی ره طالبا اختطاف کده وبه عوضش ميخــاين عبدالرحمنَ که عيسوی شده بود به افغانستان روان کنن، که نظر به قانون اساسی افغانستان اعـــــــدام شوه، ای گپ دَ کجای قانون اساسی آمده است؟
کــربلائی: چون در قـانون اساسی گفتند که " دولت اسلامی افغانستان"،
يانی که نظر به شريعت اسلامی افغانستان بايد عُلما فتوا بدهند که مرتد شده وبايد اعدام شود، مثليکه عبدالرحمن اوّلَ که خدا گردنَ مه نگيَره دَ سال 1354 يا 1355 ، در لغمان ملاهای روزه خور مَثلهَ کرده وبه قتل رساندند ودَ روز روشن روزه را خــــــــــوردند . امّا بايد بِرت بگويم که عبدالرحمن ثانی زيرا ُ قانون آورده نتوانستند وبه بهانهء اينکه عصابش خراب است، اورا از افغانستان اخراج کردند ودولت ايطاليا که پاپ هم دَ اونجه است واز عبــــــــدالرحمن ثانی دفاع کده بود، او را قبــــــول کرده است، واما کاکه جان، نظر به آيات قرآن عظيم شان کدام حُکمی در مورد مرتد يعنی کسيکه از دين اسلام برآمـــــده ودين ديگر را اختيـــــار کرده باشد، موجود نبوده، صِرف درآن دنيــــــــا به عذاب آتش دوزخ ابدالاباد گرفتـــار می باشد ودَ همی مورد، تقريباً يکسال پيش يکی از دوستان ما پژوهشی کرده يانی تحقيقات علمی اسلامی کرده که مه از اوراق دوسيه های خود بريت نشان ميتم.
بعد از چند دقيقه بعد از اوراق را که درآن " پژوهش در مورد مرتد" صورت گرفته بود برای کاکه تيغون نشــان ميدهد، کاکه تيغون مصروف خواندن اوراق می شود، که چنين نوشته شده است:
پژوهش در مورد مرتد) )
مرتد يعنی کسيکه از دين اسلام برگشته، دين ديگری را اختيـار کند (به اصطلاح مسلمانهــــــا کافر شود)، دراين پژوهش بطور کلی از کتاب " ارتداد در اسلام" اثر عيسی ولايی، نشرنی – تهران چـاپ اوّل استفاده شده است. مقدمتاً برخی آيات متبرکه قرآن عظيم الشأن تذکار می يابد:
1- سورهء آل عمران آيهء 64 ( قل يا اهَــل الکتاب... ولاَ يتخذِ بَعٌضــــــا بَعضا ً اًرباباً مِن دو الله ط"ترجمه: بگو ای اهــــــل کتاب، بيائيد برسخنی که بين ما وشما يکســــــان است،بايستيم که جزء الله را نپرستيم و برای او هيچگونه مانند نياوريم وهيچ کس را، ديگری را به جــــــــــــای الله به خدايی برنگيرد. صفحه 14 کتاب فوق.
از آيه کريمهء بالا چنين استنباط می شود که( بجزء الله کس ديگری نمی تواند جـــــــای او بنشيند) يعنی کس حق تفسير ويا تأويل گفته هـــای الله ( آيات قرآن کريم ) را ندارد.
2- سورهء کهف، آيهء 28 ( وَقُل الحَقّ مِن رّبکُم ... ) ترجمه: بگو( ای محمد) " حق را بگوئيد وعقيده را برکسی تحميل نکنيد" زيرا پذيرش يا عدم پذيرش هر عقيده ای، خارج از اختيــــــــــــار آدميست، بنابراين اگر انديشهء دلنشين شد، پذيرفته می شود واِلا رد ميگردد.
3- سوره ء بَقَره، آيهء 156: " لاِاکراهَ فِی الدّين..." پُر واضح است که اگر الله عقيدهء اجبـــــاری را مطلوب ميدانست، آنرا بربنده گانش تحميل ميکرد وجُملهء " قَدَ تَبَيّن الرّشيد مِنَ الغَی" که پس از "الاِکراه..." آمده است، گويای آنست که بايد در پی "تبين" اين عقــــايد بود، نه"تحميل" عقايد.
4- سورهء يونس آيهء 99 " وَلو تَشأء رَبُک..." ترجــــــــــــمه:" بگو (ای محمد، ص) اگر پروردگار تان اراده می فرمود تمام اهل زمين ايمان می آوردند، ولی اين خواستهء الله نيست که مردم با ارادهء الهی ايمــان بياورند،آيا تو (محمد،ص) مردم را به اکراه واميــــــداری تااينکه مومن شوند؟"
5- سورهء زمر آيهء 18 " فَبشُر ِعبـــــــــادالذّين..." يعنی: بشارت به بندگانی ده، که پس از شنيدن سخنان، بهترين آنها را گزينش ميکنند.
تشخيص وانتخاب قول احسن زمانيست که ديدگاههای مختلف ابراز شود والاّ پيروی از قول احسن مفهـــومی ندارد، برهمين اساس مجاز به تذکر دادن است که پيامبر اسلام نيز حق ندارد مردم را در پذيرش، اجبـــــــــار واکراه نمايد.
6- سورهء غايشه آيات 21و22 " فَذَکرّ اِنما انَت فَذکرّ..." تو تنهـــا پند بده ای مصطفی - بجزء اين وظيفه نباشد ترا:
تو تا نباشی به پندار خلق تسلط نداری به کردارخلق
منطق باطل گرايان در قرآن اينگونه است که بديگران اجازهء نميدهند تا به سخن طرف مقــــــابل گوش کنند، بلکه خود سانسوری حق انتخاب را از ديگران سلب کی کنند!
وامّا در مورد ارتداد:
در مکتب اسلام، انسان آزاد آفريده شده واز انتخاب خود نيز آزاد است، در هيچ يک از آيات ارتداد، احکام ارتداد بيان نشده وتنها سخن از وعيد عذاب آخرت است.
ريشهء اين بحث از قرآن مجيد است که می فرمايد:
1- سورهء بقره، آيهء 217 " يَسلُونَک عنَ اَلشهَر الحرام ... ومَن يَرتَددّ مِن کم عن دِين الله..." يعنی "...اگر از شمـــا کسی مرتد شود واز اسلام برگردد ودر حــال ارتداد وکفر بميرد، اعمال چنين کسانی در دنيا وآخرت تباه وباطل است وآنان گرفتار آتش شده ودرآن اقامت خواهد داشت.
2- سورهء ، آيهء " ولا يزالون..." يعنی کافـــــــــــران پيوسته باشما مسلمانان نبرد می کنند، تا آنکه اگر بتوانند شما را از دين تان برگردانند
پس هر که از شما از دين خود برگردد ودرحال کفر باشد تا بميرد، اعمال چنين اشخاص در دنيا وآخرت ضايع وباطل گردد وآنان اهل جهنــــــم اند ودر آن هميشه معذب خواهند بود!
خلاصه کاکه جان اينه لُب ولباب ای موضوع ره يکبـــــــــار ديگر تکرار ميکنم ، تا خوب مدللّ شوی:
هر کسيکه مُرتد می شود، نظر به آيات قرآنی، بعد از مرگ به جهـــــــنم ميرود وهميشه در آتش دوزخ می سوزد، يعنی اُو ميداند وخدايش!
اينکه دکانداران دين با سوء استفاده از دين ميخواهند در امـــــــور الهی ( يعنی آيات قُرآن عظيم الشأن) دَستَک بزنند، که نبـــايد اينکار را بکنند، يعنی حق ندارند، بجـــــــــــای الله پاک بنشينند، البته اين کار ناروا بوده وساخته وپرداختهء خودشان می باشد که هيچ ربطی به قرآن پاک ندارد!
کاکه تيغون: تغائی جـــــان ازای مالومات همه جانبه ات تشکر که سرمه خوب خلاص کدی ومه حالی همه گپا ره دَباره ارتداد فاميـــــدم، کربلائی جان اگه اجازه باشه يک پُرسان دِگام دارم.
کربلائی : بگو چه سوال داری کاکه جان.
کاکه تيغون: ميگن که دولت کانادا حزب اسلامی گلبدين حکمتيـــــــــاره سازمان تروريستی خوانده و گفته که بايد زير کنترول گرفته شوه، دَای باره تو چه خبر داری؟
کــــربلائی: والله کاکه جان تو از بسيار گپـــــا خبرداری،مه هم شنيدم که دولت کانادا نه تنها حزب اسلامی گلبدينَ به حيث يک سازمان تروريستی ياد کرده، بلکه گفته که به تعداد 40 نفر از اعضای ای حزب نشانی شده که در نقاط مختلف اروپا وامريکا دست به سازماندهی فعاليتهــــــــــــای تروريستی زده وبا القاعده همدستی ميکنن، کاکه جــــان ای گپ از زبان دولت کانادا نو است ولی ما وشما افغانهـــا از وقت می فاميديم که همطو است، ولی خوب شد که حالی دوستان سابقه شان هم به ای گپ ما ، هم عقيده شدند، حالی آهسته، آهسته همهَ دنيا ای گپاره می فامه!
کاکه وقت نماز است بيا که بريم مسجد وباز کدام وقت دِگه بازهم ملاقات خواهيم کرد، يا الله