تو کز چنــــگال آن گر گم ربایی                  همــــی دانم باگرگ هم نوایی

و گرنه تو کجا و گرگ خونخوار                 که با غوغای ما از در درآیی

 (ظریفی)

            

ناقضین حقوق بشریا : (فدراسیون ساز مانهای پنا هندگان افغان در اروپا)

 

در تعدادی سایت های انترنیتی  زیر عنوان (جنرال نبی عظیمی از ترس محاکمه شدن فرار کرد) از جانب فدراسیون  فوق الذکر نگا شته  وآنرا اعلامیهء ساز مان مذ کور وانمود داشته اند.

شنیده بودم دروغ شاخدار وحال دیدم شاخ دروغ دار.

 واقعا ازین دروغ اتهام آمیز شاخم سر بیرون آورد ولحظاتی را به فکر شدم که : یعنی چه؟

به این مضمون بی محتوا و عاری از واقعیت که اگر عنوان فدراسیون ساز مانهای پنا هندگان

افغان در اروپا داده نمیشد من پنا هنده هم ،چون صد ها نبشته که قبلا دیده بودم بدان تماس نه گرفته وآنرا نادیده می انگا شتم.

نمیدانم تا چه وقت این بر نامهء شکنجه وعذاب هموطنان ما ادامه داشته وختم آن چه وقت خواهد بود؟

آیا این همه ویرانی  کشتار،  بزندان انداختن ها،دربدری  ومهاجرت های اجباری عطش سیری نا پذیر جانیان بشریت و نوکران حلقه بگوش انها را هنوز فرو ننشانده است؟

که هنوز هم علاقه مند آنند.

ایا واقعا تحت همین نام افغانان ما با چنین اعما ل دور از انصاف علیه هموطن مهاجرشان در کشور های اروپایی ساز مانی را بنا نهاده اند؟

هنوز هم با ور ندارم. شاید سياست فردی ونبشته  مختص به فرد با شد نه سازمان.

آیا هموطن صادق ما هنگامیکه به خاطر خدمت به میهن ومردم  رنج را بر خود قبولدار شده و

خدمت به وطن را بر راحتی تر جیح  از اروپای راحت وآرام بدیار بی آب ونان میرود باید وی ودوستانش را خاین وجنایت کار خواند؟ و هرگاه به زعم تو که همه را در آئينه خود ميبيني حتا کسي را که به وطن ميرود همه آرام نمي گذاری! زبان از گفتار در برابر همچو افراد عاجز است به جز اينکه بگويم ننگ تان باد !

سازمان پناهندگان افغانان در اروپا!

شما شادی کنان وبا افتخار میگوئید که دو هموطن مهاجر خویشرا  در بند کشانده به حبسهای قصیرالمدت و طویل ا لمدت تحویل داده اید. وچندین انسان شرافتمند افغان دیگر که در مها جرت بسر میبرند ازوشان نام بر ده اید که بعداً به حساب شان میرسید.

دراين سازمان شخص معلوم الحالی که سراپای وجودش در نفرت و عقده نسبت به ديگران است ، فدراسيون خانواده گي اش را با خسر،خانم ،خسربره و چند دلقک همانند خودش که روزگاری همه در اعمالی برعليه مردم غرق بوده،با آنکه حالا نقاب چپي را به رُخ مي کشد ولي در آن سالها در تباني با باند جنايتکار گلبدين که اکنون سر از يخن ولي نعمت اش بن لادن نمايان ساخته است،در مربوطات امام صاحب کندز به آدم کشي و آزار مردم بيگناه شهرت يافته بود.

افتخار این عمل شما در چیست؟

اطفال معصوم وبیگناه مادر پیر همسر جوان خواهران  برادران و بقیه عزیزان هموطن تان که طعمهء دسیسهء نا جوان مردانهء شما گردیده.

 در دیار غربت به خاطر اثبات بیگناهی ورهائی رئیس فا میل ویا عضو فامیل شان در حا لیکه زبان نمیدانند. راه را بلد نیستند وکیل وقاضی نمیشناسنداز یک محل به محل دیگر از در وازهء بدر وازهء دیگر شبا روزی سر گردان هستند.شب وروز خودرا  از ظلمیکه به اوشان رفته نمیشنا سند. به شما چه جفاکرده اند؟

آیا شما وساز مان تان باهمه امید واریهای این فامیل های محروم فضای تیره و نومید کننده را در دیار مهاجرت به ار مغان نیاورده اید؟

 اگر فا میل خود تان دچار چنین روزی شوند  که بیگناه ترین هستند شما چه قضاوت خواهید کرد؟

ویا شاید شما وسازمان شما که شیفتهء زرق وبرق اروپا بوده  ویا شاید هم مزد ناچیزی را که به قیمت آزار وازیت هموطنان مهاجرتان از گماشتگان خویش بدست می آورید .

با اهل وعیال دارای جدید ترین موتر مناسب ترین محل رهایش وشیک ترین اساسیه در اروپا شب و روز  آرامی دارید.

 کجا شده است شهامت ،غیرت، عزت ،افتخار وناموس داری انسا نی، اسلامی و افغا نی شما ؟

توجه کنید: کشور میز بان که با مهاجرین افغان من حیث وظیفه ورسالت بین المللی وظیفه انسانی وحس بشر دوستی مدد گاراست  آنان را پناه میدهد حقوق وامتیا زات شانرا شامل اعاشه اباطه تداوی فراهم آوری تحصیل و........... آماده می سازد وفامیل های افغان در فضای آرام نفس تازه میکنند. شما وساز مان شما چه بیرحم بر آنها میتازید. دسیسه توطئه وبلاخره کینه توزی

علیه هموطن.

 آیا ساز مان شما به همین خا طر بنا یافته است؟

هموطــــن عزیز!

بد بختانه با افسوس ودریغ  عدهء از هموطنان که به ّآب وهوای وطن. خون وعرق جبین هم میهنان در خارج یا داخل وطن پر ورده شده اند.

عوض اینکه به میهن ومردم مفید واقع گردند بیشتر دست وپا گیر بوده خاین به وطن وبلای جان مردم میگردند.

انگاهیکه در وطن جنگ سالاران ، جنایت سالاران، و چپي های افراطي زير همين نامها همراه با شئونستان ومتحجران واپس گرا تحت نامهای مذهب اسلام واسلامیت، جهاد و مجاهدت منازل مسکونی همو طنان را به گلوله می بستند و ترور و وحشت را براه مي انداختند وهمینکه متوجه می شدند مر می شان بر پیکر انسانی اصابت نکرده و نعشی بر ز مین نغلتیده است. در گوشهء به کمین می نشستند و عابرین مظلوم را شکار میکردند، وبر شکار انسان با یکدیگر شرط بندی میکردند، وکشتار هموطنان وسیله  تفریح این جانیان بود.

به گمان اغلب همان فرا ریان منفور در وطن بنام جهاد واسلامیت بنام ملحد و کمونست بر هموطنان بیگناه وصادق می تاختند. وحا ل در اروپا بنام( فدراسيون های پنا هندگان افغان در اروپا ) فعالیت دارند.   اینها هرقدر به آر مان شوم وپلید خویش دست یابند عطش سیری نا پذیر شان روز افزون بوده.  درین زمان بمثابه جیره خواران فر هنگی دشمنان بشریت. علا وه بر فعالیت های پنهانی از نوشتن اعمال ننگین شان در اطلاعات عمومی جراید وسایت های انتر نت

بر خود وامثال خویش افتخار میکنند.

بـــــــه بـــــــــه چـــــــــه ا فتخاری ، شرم شان باد.  

 

حضرت ظريفي

 


بالا
 
بازگشت