انجنیر احمد شیرزاد
هفت ثور در آئینه رسانه ها
ملل و مردم مختلف در گستره جهان امروزه ، متاثر از عملکردها ، کارروایهای نسلهای گذشته خود و حوادث اتفاق افتاده پیرامونی شان، روزهای خوب ( طلائی ) ، و یا روزهای سخت و دشوار ( روزهای سیاه ) ثبت شده در تایخ خود دارند. که هر کدام از این روزها نمادی از عملکردهای نیک و یا زشت حاکمیتها ، قدرتمندان ، گرداننده گان سیاسی ، مردم و عاملین تاثیر گذار بر روند روزگار در سینه تاریخ را حکایتی دارد، و نیز در نظامهای سالم و مردمی نشانه ای از خدمات ، تلاش در راه انکشاف کشور، رشد و پیشرفت جامعه میباشد نظامهای با مدیریت سالم و مردمی به نام ( نظامهای موفق یا ملی دموکراتیک ) ویا بر عکس نظامهای غیر مردمی و تحمیلی ،عاری از حقوق دموکراتیک در ضمن نا موفق و غیر دموکرات و خودکامه نامند.( که توده های مردم و یا نماینده گانی که به منافع اکثریت جامعه عمل کند وجود ندارد) وبنا به عدم توجه به خواستهای اکثریت مردم و عدم عمل کرد به منافع مردم و کشور چنین نظامها جزو نظامهای غیر دموکراتیک وضد ملی محسوب شده ، حتی اگر کلمات دموکراتیک ، ملی و یا انقلابی را با خود به یدک بکشد ،زیرا هدف چنین نظام ها فقط حفظ سلطه قشری و دسته ای و اعمال قدرت مطلقه میباشد و آنچه از محور توجه چنین سیستمی بدورمیماند مردم و خواستهای انهاست. ظهور خصلت ضد مردمی بودن ، حاصل عملکرد چنین نظامهاست ، که مردم را به مصاف طلبیده ، تقابل مردم و نظام شکل مییابد . گروه حاکم ، چون هدفش سلطه گری و حفظ قدرت وحاکمیت نظام است نه چیز دیگر با اعمال فشار و زور بر جامعه است که از دست زدن به نقص حقوق شهروندی و انسانی ، از نقص آزادیهای فردی و اجتماعی دریغ نکرده و اغازگرخیانتها و جنایات در حق مردم ان جامعه شده وخود عامل عقب ماندگی ، و باعث سد راه پیشرفت اجتماعی در عرصه های گوناگون جامعه میشود. در چنین مرحله ای این نظامها که آغازگر بیداد گری و جنایت در حق مردم بومی میگردد ، بلکه گاهی عامل تشنج منطقه ای و فرا منطقه ای نیز میگـردد.
تاريخ سياسي بنا به دلايل بسياري از اهمـــيت خاص و ویژه ای برخـــور دارا ست. چراكه امکان رشد، انکشافات، پویائی ،حيات و مرگ در یک جامعه را مطالعه نموده ونیز حدود امکانات زندگي ویا برعكس عوامل وانگیزه های نابودي يك كشور را که بازتاب از وجود ستم ، استعمار ، عوامل استعمار گران ویا حاکمیتهای بی اراده و بی هدف در راستای منافع عامه را به بحث و بررسی میگیرد.
پس از جنگ جهانی اول و دوم خاصتاَ پس از آغاز مرحله جنگ سرد در جهان و پیچیدگی مناسبات جهانی در رابطه با شناخت وضعیت مغلق و پیچیده جهانی ، مناسبات و درک حقایق از شناخت وجود استثمار نیز پیچیده تر شده و به درایت و شرفنگـری بیشتری نیازمنـد بوده وهست. چون در عصری که بنام دوره جنگ سرد نامیده شد و در تقسیم جهان و مناطق استراتژیک سوق الجیشی واقتصادی مدعیان خاص خود را داشتند و بهمین طور ساحه های نفوذی خود و ستونهای خاصی برای لنگرهای خود از جمله ستونهای پنجمش که هموار کننده گان راه برای ورود انها و تحمل بار وارده شان باشند را بمیدان آوردند. این موضوع را در کشور ما اگر از زبان یکی از دست اندکاران بلند پایه حزب دموکراتیک خلق بشنویم ، میبینیم که متاسفانه چگونه دیر به بخشی از این مسئله متوجه میشود و مینویسد ، عبدالقدوس غوربندی عضوه کمیته مرکزی ح د خ و وزیر تجارت بعد از 7 ثور است که در کتابش بنام (نگاهی به تاریخ ح . د. خ .ا ) صفحه 50 در مورد فرد دوم و بعداَ فرد اول این حزب ببرک کارمل چنین مینوسد ( باید اعتراف کرد که کارمل در شناخت خصلت واقعی روسها استاد بی بدیل بود و سلسله مراتب قدرت در انکشور را بهتر از دیگران درک کرده بود.او میدانست که صلاحیت یک خوردظابط ک.جی.بی بالا تر از یک مقام عالی سیاسی و اداری است . بنا بر همین هوشیاری و زرنگی بود که فخر فروشی میکرد(کدام فخر و بر چه کسی ؟ ) و به اصطلاح خود میگفت که به حلقه اساسی زنجیر قدرت چنگ انداخته و در این میدان کسی حریف او نیست. ( “1A” و در ضمن او اضافه میکند که( کارمل اثار عتیقه) را به این مقامات بلند پایه روسی و مقامات سفارت انکشور تحفه میداده که سیر تحول ورشد هـدایا تا تقـدیم تمام کشور با همه هست و بود آن نیز میرسد .
گرچه در صحتمندی این نگاه اقای غوربندی جای تردیدی نیست اما انچه از قلم ایشان افتاده است آقای کریم پیکار در بیانش مانند دیگر مورخین آزاده انرا تکمیل میکند و در کتاب افغانستان از شجاع الملک تا ببرک"کارمل" چنین مینوسد ( باید افزود که نور محمد" ترکی "،حفیظ الله " امین " ،نجیب الله و تمام کادرهای (( حزب دمکراتیک خلق...)) شامل هر دو جناح حزب برای مسکو خادم و سر سپرده بودند . ولی ببرک کارمل بیش از دیگران ثناخوان رهبران مسکو بحساب میرفت.) "1B"
و از همین جاست که چنین مطالعاتی با پـديـد آمـدن قدرتهاي جديد و مناسبت هاي گوناگون سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی را تاریخ سیاسی ملل به بررسی میگیرد ، با مطالعة تاريخ سياسي کشف واقعیتها مقدور مي گردد. تاريخ سياسي همزمان با زمان گستـرش یافتـه . به كلا مي ديـــگر تاريخ سياسي از جمله مباحثي است كه دائماًَ در حال پيـشرفت و حركت است توقــف و حتي تأ خير هم در آن مجال نمي یابد . با اين اوصاف نظر کوتا ميفگنيم و تغييراتي كه در اين عصر در بخشی از نقاط جهان و کشور ما صورت گرفته است و افرادي كه در ا ين تغييرات موثر بوده اند و اينكه اين تغييرات به سود و زيا ن چه كساني بوده است؟ قدری تاَمل کنیم و روز و روزگاران سختی را که بر مردمان و ملل بخشی از جهان بنامهای روزهای دشوار ، ناخواسته و سیاه در دل تاریخ گذشته ومعاصر خود دارند. و متناسباَ این روزها رنگ وبوئی خاصی بخود گرفته و بنامهای ویژه ای در تاریخ ملل جهان به ثـبـت رسیده است ، که چنـد نمونه از کشورها و ملل جهـان ، و سرزمین خود ما را بشکل فشرده یاداوری نموده و این یادواره ، درین مقطع زمان بدور از سـود نخـواهـد بود. مثلاَ
1- روز پنجم ماه می 1939"1" (روز اعـلام جنگ جهـا نی دوم توسط ا.هـتـلـر) برای مردم اروپا"2" به نقل از لوموند دیپلماتیک ماحصل این جنایت چنـیـن به نگـارش گرفـته مـیشـود . ( تعداد کل کشته شدگان معادل ٥٠ مليون نفر تخمين زده مي شود. اين آمار در اروپا سنگين تر از آسيا است، و در اروپا نيز تعدا کشته شدگان اروپاي شرقي بسيار بيشتر از اروپاي غربي است. ارتش اتحاد جماهير شوروي يا ارتش سرخ، به تنهايي ١٤ ميليون نفر را از دست داد و از اين ميان ١١ ميليون در جبهه هاي جنگ ( از اين ميان ٢ مليون نفر در جبهه هاي خاور دور) و ٣ مليون نفر در قرارگاه هاي اسيران جنگي آلمان جان سپردند. برخي از جنگ هاي عمده مانند نبرد استالينگراد (سپتامبر ١٩٤٢ تا فوريه ١٩٤٣)، پياده شدن نيروهاي متفقين در نرماندي (ژوئن ١٩٤٤) و تسخير برلن (٢٠ آوريل تا ٨ ماه مه ١٩٤٥) حتي از بدترين نبردهاي جنگ جهاني اول نيز مرگبار تر بوده اند.از ميان متفقين مجموعه کشته شدگان شامل ٣٠٠ هزار آمريکايي، ٢٥٠ هزار بريتانيايي و ٢٠٠ هزار فرانسوي بوده است. ژاپن نيز ١.٥ ميليون نفر را از دست داد. با اين وجود يکي از مهم ترين دلايل آمار بالاي کشته شدگان نبردهاي شرق اروپا بين «ورماخت» و ارتش سرخ بوده است که حداقل منجر به مرگ ١١ ميليون سرباز در دوسوي ميدان جنگ و نيز ٢٥ ميليون مجروح شد).
2– ماه مارچ 1939 برای مردم چک یا زمان مرحله حمله َ نازی ها برکـشـورچک، اشغال واعلام الحـاق انکشـور به المان نازی "3"
3 – روز اول سپتامبر 1939 حمله ارتش نازی المان به سرزمین پولند،و اشغال لهستان ظرف چهار هفته بمباردمان و حملات سـنگین زمینی و کشـتار بی حـد مـردم انکشـور توسط نازیها ، و مقاوت دلیـرانه مردم پولـند که منجر به تـلفات سنگین در انکـشور شد. "4"
4- روز 10 ماه می 1940 برای هالندی ها یا روز اغاز تجاوز ارتش نازی بر کشور هالند ، که منجر به کشته شدن 270 هزار هلندی شد که 104 هزار نفر از انها(یهودیان هالندی) را در اردوگاههای مرگ بهلاکت رساندند وهزاران هزار هالندی را به کار در اردوگاهای کار اجباری و کارخانه های المان واداشتند. "5" و همچنان تجاوز همزمان ارتش نازیها بر کشورهای بلجیم و لوکزامبورک.
5- روز 22 جون 1940 روز حمله نازیها بر اتحاد جماهیر شوروی وقت که منجر بر تلفات حدود 14 ملیون نفر در آنکشور گردید .
6 – روز نهم اپریل 1941 برای دانمارکیها یا روز آغاز تجاوز المان نازی بر دانمارک.
7- 6 و 9 اگوست 1945 روزهای بمباران هیروشیما و ناکازاکی به دستور ترومن رئیس جمهور امریکا برای مردم جاپان که منجر به کشته شدن 100000 نفر و تعداد 90000 زخمی که بعدا َ کل تلفات به 230000 نفر رسسید."6"
8- روز 30 سپتامبر 1965 برای مردم اندونیزیا .
9- روز 4 سپتامبر 1970 (حمله ارتش اردن به کمک متحدین آن کشور بر کمپهای فلسطینیها) معروف به سپتامبر سیاه برای مردم فلسطین
10- کودتای 28 اسد (مرداد ) 1332 هـ .خ .برای مـردم ایـران
11- روز 11 سپتامبر 1973 برای خلق چـیـلی ( روز کودتای اگوستو پنـوچت یا پنـوشه )
12- روز 7 ثور 1357 مطابق 28 اپریل 1978 ومتعاقبا َ 8 ثور از جمله روزهای ایست که از ان جز بوی خون وکشتار بگیر و ببندُ زندان ُ شکجهُ ، تفتیش عقاید ،گرسنکی و فقرو آواره گی با رقم میلیونی و هزاران مصیبت اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی چیز دیگری بمشام نرسید . وقتی کمی دقت و ارزیابی تحلیلی و مقایسوی از فهرست روزهای نا گـوار و سیـاه ملـل و افغانستـان را در تـرازوی عـقل و خـرد و همسنگی آنرا با اتـفاقـات یاد شده به مـیـزان بگـزاریم ، عـمق فاجعه در افغانستان از تمامی اتفا قات یازده گانه بالا که وجـدان هـر انسان اگاه را سـخـت متاَ ثر سـاخته بسی فـاجعـه بار تر و غـیر انسانی تر بنمایش گـذاشـته شده است ، و اتفاق افتاده است و بهمین مناسبت شد تا در بیست و هشـتمـین سال این حـادثه ناگـوار برای مردم افغانستان و حتی منطقه انرا در آئینه رسانه ها از دید مورخین ، ادیبان ، شاعران ، نویسـنـدگان ، مردم ، و هنر مـندان تا حدی مختصراَ به بررسی بگـیریم تا با عمق فاجعه َ که اتفاق افتاده چگونه مینگرند وَ هم نظر مختصری بر دید گاهای هواداران و گردانندگان این حادثه نیز مروری خواهم کـرد . قبل از بررسی اصل موضوع نگاه کـوتاهی به یاد واره یا نامگزاری حادثه 7 ثور 1357 میاندازیـم که چگونه باز تابی در بخشی از رسانه ها داشته است .
12.1 – حادثه خونبار 7 ثور 1357 > ( کتاب: نقش پاکستان در تراژیدی افغانستان ) اقای ک. پیکار پامیر
12.2 - سیاه روز 7 ثور 1357 > در اکثر نشرات افغانها تا 1370 بیشتردر خارج و بعدا َ در نشرات داخلی نیز امده
12.3 - کودتای ننگین 7 ثور 57 > در تمامی اعلامیه های جنبش مقاومت ملی و نشرات داخلی و خارجی
12.4 – شام منحوس 7 ثور > فاجعه است یا حماسه ؟ اعلامیه سازمان ساما 29/8/1358 .
12.5 – کـودتای 7 ثور 1357 > تمامی نشرات جهان و افغانها و حتی اعضای کمیته مرکزی ح.د.خ.ا "7"
12.6–7 ثور روز سیاه در تاریخ افغانستان > نشرات مختلف افغانها در خارج کشور
12.7 – 7 ثور1357 کربلای دیگری > ا.م.توحید . فریاد عاشورا .مستضعفین در بیشتر مقالات.
12.8 – روز مصیبت بار 7 ثور > اکثر نشرات افغانها و مجامع علاقه مند به حقوق بشر و پناهندگان
12.9 – روز جهنمی 7 ثور 57 > بیشتر نشـرات جهـادی خارج کـشور و اعـلامیه هـای داخلی انهـا
12.10 – 7 ثور لکه ننگی بر تاریخ >
12.11 – کودتای خونین نظامی 7 ثور>اقای ا.ک.پ. پامیر کتاب ( افغانستان از شجاع الملک تا ببرک کارمل )
12.12 – کودتای ثور فصل خونبار دیگـری در سینه تاریخ سرزمین ما > مـاهـنامه پـگاه شماره 10 چاپ کانادا
12.13 - رويداد هفت ثور 1357 و متعاقباً اشغال شوروي : >عبدالاحد برين مهر از شماره28 آسمايي مورخ28 جولاي 2004
12.14 - توطعه َ 7 ثور 57 جناح خلق در حذف پرچمی ها > در اکثر مباحث جناح پرچم ( بعد ار تجزیه و حذف پرچمیها از قدرت .. )
12.15 – 7 ثور 1357 اغاز خون و جنایت >
12.16 – کودتائی برای سرنگونی دولت داود> افغانستان -تاريخ مداخله خارجی و تغييرو تحولات اجتماعی ديويد ميظر نشريه »کريـتـيـک « شماره ۳۴ سال ۲۰۰۳ ترجمه : ياسـمين مـيظـر (سـایت عـصر جـدید apr. 20066 op: )
12.17 –7 ثـور کـودتای مسلحانه از طـرف عده َ افسران وابستهَ ..> ماهـنـامه رفـاه ، شـماره 6 ساـل اول صفحه 3 کابل اول اسد 1383 هـ شـ "گهواره ام بشکسته ، ناپیداست گورم "
12.18 - کـودتای 7 ثـور 1357 بود که با مساعدت اتحادشوروی و ک جی بی ( بعد از تحمیل مجبوری اتحاد بین خلق و پرچم ، گرچه این اتحاد بعداً دیر نپائید )صورت پذیر شد . مصاحبه دکتر روان فرهادی با جریده رفاه ( ارگان نشراتی حزب رفاه افغانستان ) صــ 6 ـ 22 جولای 2004.
12.19 – کودتای 7 ثور به عنوان سیاه روزی مرگبار ... > اقای نصیر مهرین : گفت و شـنودی با نصیر مهـرین نشر ماهآنامه آئینه ( نشـریهُ رسمی فـدراسیون انجمنهـای پناهـنـدگان افـغـان در هـالنـد ) سال هـفـتـم نوامبـر 2004 صـ نهـم.
12.20- کودتاَ جنایت پشت جنایت > مـقـاله اقـای ن . رهـرو ریشـه هـای هـستی تانرا به دست خـود وبه دلـختـواه دشمن قـطع نکنیـد 22 مارچ2006 دوم حمل 1385 سایت اریائی.
12.21- تاريخ سياه (هفت ثور) > اقای ناتور رحمانی > (ازدفتر خاطرات يک زندانی ) نشر شده در سایت گفتمان
12.22-روزهای لعنتی هفت و هشتِ ثور>اقای م پايمرد مهاجر(اژدهــا زنـده ميشـود) نشرشده در سایت گفتمان .
12.23- کودتای بدفرجام ثور57 > اکثر نشرات افغانها و نگارش آقای ولید در مقاله باز هم مجید سایت اریائی
12.24 – فاجعه خونبار 7 ثور 1357 > مقاله آقای صبور رحیل دولت شاهی ( سخنی بجای سلام . سایت اریائی).
25-12 - لویاتان ثور > از شعر " ابوالثور " از م. فرهود
26-12 - ضحاکِ ثور > " " "
12.27 - ... ده ها و شاید صدها نامواره ویادواره از این نمونه را در جراید ، رسانه های سازمانی ، حزبی ، ونشرات مستقل و ملی داخل کشور و خارج افغانستان اعم از روزنامه ها ، مجلات و فصل نامه ها را در نوشتار نویسندگان ، مورخین ،شاعران ، هنر مندان دانشجویان ، معلمین مکاتب واساتید دانشـگاهـا و مـردم کشور ما و عـلاقه مندان و عاشقان ازادی و انسانیت مشاهده کرد که هـر کـدام بیانگر یک خصوصیت خـاص و حـقـیقـتی که بعـد از روز هفتم ثور در کـشور ما اتفاق افتاده است را بنمایش میگذارد. اما مجریان این کودتا انرا "قیام انقـلاب هـفـت ثـور " انـقـلاب شکوهـمنـد ثور " انقلاب برگشت ناپذیر ثـور"،" نمونه ای دیگـری از انـقـلاب " یا " انـقـلاب نمونه شـرقی در تایخ " ،" مرحله نوین و تکاملی انقلاب کـبـیـر ثور" و ...... مینامیدند.
با توجه به مناسب بودن نامگزاریهای بیست وشش گانه بالا به نقل از رسانه ها و کتبهای یاد شده ، آنچه تعریف کامل و فراگیر تر این رویداد را به ارزیابی میگیرد ، مورخ معاصر کشور ما زنده یاد میر محمد صدیق فرهنگ است که از این روز در جـلد دوم اثرش( افغانستان در پنج قرن اخیر) باب نـزدهم یاد میکـند ، وباب نزدهم نگارش تاریخـش را بنـام (دستبرد نظامی ثور و دیکتاتوری خونین تره کی/ امین )"8" نامگذاری نـمـوده و در متـن اصلی باب نزدهم کتابش کودتای هفت ثور 1357را بنـام " دستبــــرد ثــور " یاد آوری میکـنـد ومـیـنـویسـنـد { کــودتای ثــور 1357(برابر با 27 اپریل 1978 ) برعکس کــودتای پنج سال قبل محمد داودخان،لـکـهٌ بزرگی از خون در تاریخ به جا گذاشت.اما این خونریزی نه اتفاقی بود و نه صرفاً وابسته به مقاومت رئیس دولت،بلکه بیش از همه با روش سیاسی و سطح دانش کارگردانان ارتباط داشت و از این رو دیباچهً اوضاع و احوالی بود که اکنون(در ان زمان) کشور روبروی آن قرار داشت. خصوصیت دیگر که این کودتا را از کودتای سابق متمایز میساخت،وسعت حلقهٌ دسیسه کنندگان بود.}"9"
کار گردانان 7 ثور به تکرار ثابت کردنـد که نه تنها دستـبـرد بزرگی به داشته هادی مادی و معنوی این کشور زدنــد بلکه از دستبرد زدن بی مانندی بر هستی ، زندگی وحیات بخشِِ بزرگی از تمامی مــردم ما نـیز دریغ نکـردند و یا بقول اقای ن . رهـرو انچـه در کشور ما بعد از این کودتا اتفاق افتاد " جنایت پشت جنایت" بود که همه ریشه در حادثه ثور دارد. با توجه به نظر بعضی از صاحب نظران و محقیقن ما که تاکید میـدارند بر اینکه این حوادث را تنها در بطن اتـفاقات ثور نباید نگریست و معتقـدند که بستر و زمینه انرا باید در سیستمهای نا کارامد قبلی نیز به جستجو گرفت ، ویا وضعیت سیاسی اقتصادی گذشته را به عنوان بستر زمینه ساز 7 ثور بدور ازامکان و بی تاثیر نپنداشت .
گرچه این دیدگاه نیز از استدلال و نگرش وسیع مطالعاتی تاریخی وجامعه شناسی استواراست ، اما انچه مسلم و هـویـداست کـوته نگـری های گـرداننده گان بی اراده عـاملین کـودتا و کارگزاران بعـدی چـرخه نظام است ، که اغاز گر یک بحران بزرگ در همه عرصه های جامعه ما گـردیدند، در طول دوران حاکمیت حزبی ( ح . د . خ ) نه تنها ثمره ای را ببار ننشاندند ، و آنچـه را که قبـلاَ جـزوه شعـارهای انها بود نه تنها پیـاده نتوانستـند بلکه بد فــرجامی اش رانیــز ثابت سـاخت.
این نـظـر و دیدگاه تنها مربوط به نویسندگان کشور ما نیست بلکه حتی دست اندر کاران پشت پرده این دسیسه که روزی بنام مشاورین و دکتورین هدایت کننده اصلی ( مشاورین شوروی ) بودند و بعد از گذشت زمان امروز بدین نتـجه رسیده اند و در مباحث تحلیلی شان نمیـتوانند از حقیقت انکار کنند ، و حالا که فضای ابراز نظر ، برایشان باز گردیده از عمق فاجعه در افغانستان یاد میکنند . از جمله یکی از مشاورین ارشد نظامی ریاست جمهـوری حکومت دوره نجیب الله ( که در پست گروه عملیاتی وزارت دفاع اتحاد شوروی در کابل ) درسالهای 1989 و 1990 ایفای وظیفه میکرد و مشـوره میداد ، دکـتر محمود قاریف است با درجه ستر جنرالی ، او پس از بازگشت به کشورش در کتابی بنام " افغانستان پس از بازگشت سپاهیان شوروی " "10" با طرح این سوال که : (آیا اقدام نظامیان افغان در 7 ثور 1357 موجهَ بود؟) ضمن اینکه او در چندین قسمت اثرش هم به غـیـر مـوجه بودن کـودتا معتقد است و نیز از عدم شـنـاخت جـامعه تـوسط رهبران کـودتاچی ( که خود را بی دلیل در زمره رهبران انقلاب جاه میزنند) و انرا بشکلی ناشی از ساده گی و بی دانشی سیاسی انها میداند و در پاسخ سوال مطروحه مینوسد ( در واقع این چرخش نه یک انقلاب توده یی بلکه یک کودتای نظامی بود.)"11" و او در ادامه شگافتن موضوع از برنامه ریزان کودتا ومجریان این حرکت پر مدعا ولی بی کفـایت و بی هدف اضافه میکند که ( این برنامهَ پر مدعا و افراطی از همان آغاز ماجراجویانه بود وبه همین دلیل محکوم به شکست بود) "12" گرچه اقای قاریف بنا به عادت کلامی متناسب به شغل رسمی و تکرار ضروری عادت محیطی گاهی از اهـداف انقلاب نیز نام میبرد شاید بیشر منظورش در رسیدن به چنین نیازی باشد چنانچه او در جای دیگری در پاسخ به سوال مطرح شده مینوسد ( البته نیازهای حل ناشده اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی و عقب ماندگی قرون اوسطائی مستلزم تغیر بودند. مگر نیازمندیهای زندگانی افغانی خواستار انقلاب کاملاَ َ دیگری بود...) و همچنان در صفحات 15 تا20 کتابش حتی دیدی برای آینده نیز دارد و مینویسد که ( آینده در افغانستان از آن نیروهای است که دیر یا زود در پی راهیافتهای واقعی برای برآورده ساختن نیازهای مبرم اجتماعی مردم دلیر ، رادمنش و رنج کشیده افغانستان برایند). با توجه به موقعیت شغلی او، و در جریان بودن وقایع افغانستان از نظر یک مشاور بلند پایه روسی که روزی در کنار رئیس جمهور منصوب شده کرملین ایفای وظیفه نموده و در عمق مسائل نیز تا حد زیادی قرار داشته و به اندازه کافی در شناخت گردانندگان دولت نیز دسترسی داشته است ، از دیدگاه او نمیتوان بی تفاوت گذشت ، او از ماجرا جویانه بودن برنامه اصلاحات کودتا گران وقتی سخن بمیان میاورد که هزاران دیگر اندیش کشور ما با طرح بحث ماجراجویانه بودن فرمانهای کاغذی دیکته شده و عوامفربیانه ،سالها قبل به جوقه های اعدام سپرده شده بودند و یا با قبرغه های شکسته و تن و ارنجهای خرد وخمیر شده زیر ماشین شکنجه اکسا ،کام و خاد در پلچرخی و پلگونهای مربوطه روزهای اجرای حکم اعـدام شانرا انتـظار میکشیدند . این دیدگاه ایشان نه یک کشف جـدید از واقعیت کودتا و ماجراجویانه بودن عمل گـرداننده گان آن است ،بلکه ادامه همان ادعای روشنـفکران افغان است که از بـدوی حـدوث این فاجعـه بارها آنرا اعلام داشتـند. واینکه آقای قاریف فکرش دیر اما خوب ببار مینشیـند امریست نیکو ، شـاید هم دسترسی او به اسناد جنبش مقاوت بوده که در طول مقـاومت قبلا مطرح گردیده بود. واقای قاریف خیلی دیر به این واقعیت پی میبرد. اما اهمیت نظرات و بررسی آقای قاریف در این است که واقعیتهای نا گفته تراژدی افغانستان را برای مردم روسیه و دیگران از دیدگاه یک فرد درگـیر وقایع افغانستان بازگو میـگردد . تا باشد که ان عده ای از بازماندگان فریب خورده کـودتا گران و تشنگان قدرت هم روزی به این واقعیت پی ببرند و حد اقل پس از رسیدن به این درک از پیشگاه "مردم دلیر ، رادمنش و رنج کشیده افغانستان " فرد فرد انها عذر خواهی کنند چون انجام جنایات اجـراء شده در حـق فـرزندان این سرزمین کار فردی و شخصی نبـوده ، بلکه نقش رهبری و اعضای بیروی سیاسی، کمیته مرکزی و مسئولین بلند پایه ای حـزب را در بر میگيرد . زیرا عمق فاجعه ثور در تاریخ معاصر بشر بمراتب از انجام جنایات در نقاط دیگر جهان شدید تر و المناکتر بوده است، اثبات این امر کار بسیار مشکلی هم نیست مثلاَ اگر به جنگ جنایت کارانه براه انداخته شده نظامهای فاشیستی و متحدین انها را در جنگ جهانی دوم بررسی کنیم با توجه به وسـعت و جمعیت ساکن در سرزمینهای در گیر جنگ که در 4 قاره جهان گسترش یافت (متحدین و متفقین )از مجموعه کشورهای در گیر این جنگ جنـایتکارانه کل کشته شده گان حدوداَ 50 ملیون نفر تخمین زده میشود در حالیکه درافغانستانی با مساحت647,500 sq km کیلو متر مربع و حدوداَ 18 ملیون نفر( نفوس انزمان) 1.7 تا 2 ملیون شهید ، بیش از نیم ملیون معلول و بیشتر از 500 هزار زندانی و شش و نیم ملیون آواره ، مهاجر و پناهنده منجر میگردد ، یا به تعـبیر دیگر اگر شش ونیم ملیون آواره ، مهاجر و پناهندگان را از رقم ساکنین داخل کشور در همان مقطع زمانی را در نظر نگیریم ( وآنها را قربانیان سالم مانده"زنده" بـپـنـداریم ) بیش از یک چهارم خلق افغانستان قربانی مستقیم حـزبی گردیدند، که به خـود حزب دموکراتیک خلق و بعداَ حـزب وطن"13" نام نهـادند ویا اگر تمامی جانباختگان ، زندانیان ، معـلـولین ، آوارگان وپناهندگان کشور را در یک کتـگـوری قربانی بحساب بیـاوریم به رقـمی بیش از نیمی از کل نفـوس و مـردم افغانستان میرسیم که قـربانی جنایتی گـردیـده که اغـازش از 7 ثور 1357 شـروع گردید. آما انچه مهم و ضروری است اینست که نسل امروزی و آینده کشور نشود که یکبار دیگر برای داشتن هدف خدمت به خلق دستخوش بازی و اغوای مجدد خلقیان ضد خلق ، بنام مـردم و یا میهن و امثال آن چه در شکلهای حلقوی یا حتی با کلمات سراسری ، فرا گیر ، سرتاسری و امثال ان نگردند.
5/ 2 / 1385
انجـنـیـر احمد. شـیـرزاد
منابع:
- عبدالقدوس غوربندی : نگاهی به تاریخ ح.د.خ .ا چاپ دخو سویدن 1379 صفحه 50 1A
- افغانستان از شجاع الملک تا ببرک"کارمل" ک پیکار پامیر چاپ پشاور صفحه 107 1B
http://www.pishtaaz.com/karga 1-
2-http://ir.mondediplo.com/article620.html
3- فرهنگ سیاسی : تالیف غلام رضا بابائی چاپ تهران 1383 نشر شابک
4 - همانجا
5- مباحث کشورها و سازمانهای بین المللی /45(هالند) :گرد اوری وتنظیم انسیه راعی چاپ تهران 1374 هـ . خ.
6- http://www.netkadeh.org/pix/?img.286
7- عبدالقدوس غوربندی : نگاهی به تاریخ ح.د.خ .ا چاپ دخو سویدن 1379
8- افغانستان در پنج قرن اخیر : میر محـمد صدیق فـرهنگ جـلـد دوم صـ 67 چاپ صـدر.
9- همانجا
10- افغانستان پس از بازگشت سپاهیان شوروی : ستر جنرال محمود قاریف رئیس اکادمی عـلوم نظامی فدراسیون روسیه: ترجمه عزیز اریانفر چاپ 1998 م
11- همانجاص 11
12- همانجا 12
13- پس از رسوائی ح.د.خ و تغیر نام ان به نام" حزب وطن " بر گرفته از نام حزب وطن زنده یاد غبار ویاران او که تا اکنون از انحلال این حـزب سـنـد رسمی انعکاس نیافتـه ، و تعـدادی از یاران مرحـوم غبار هنوز هم در قید حیات اند . بدون انحلال رسمی حزب وطن انتخاب این نام یکنوع دستبرد نیست ؟ امید است روزی این امر نیز از طرف منسوبین اصلی حزب وطن اصلی ( منسوب به م.غبار و یاران همرزمش ) به رسانه ها راه باز کند.