با گذشت شش سال از استقرار دولت مرکزی و سرنگونی رژيم طالبان در افغانستان،
مسئله نا امنی و فعاليت های غيرقانونی گروه طالبان هنوز يک چالش جدی در برابر
دولت اين کشور و حاميان بين المللی آن محسوب می شود. اما متأسفانه عدۀ نا خود
آگاه از طریق مطبوعات ورسانه
ها به آتش این نا امنی ها دامن زده، با طرح عناوین چون ظهور مجدد طالبان، حملات
بهاری طالبان، سال آینده سال سر نوشت ساز،آماده گی طالبان برای مقابله با
نیروهای خارجی ملت مظلوم وزجر دیدۀ افغانستان را از آیندۀ روشن مأیوس میسازند.
گاهی حلقات مشخص ورسانه های غیر مسئول در داخل از مؤثریت طالبان سخن میگویند،
مذاکره ،مصالحه وآشتی با ایشان را یگانه راه حل مشکلات امنیتی کشور می
پندارند؟!. مذاکره ومصالحه با گروهی که به صلح ،آشتی وکنار آمدن قطعا عقیده
ندارند . یگانه خواست وآرزوی این گروه مزدور تطبیق هدایات دستگاهای ارتجاعی
واستخباراتی پاکستان است وبس. گروه که مردم را بنام تحصیل کرده،سمت ونژاد به
قتل می رسانند. با مدنیت وحتی نظافت دشمنی می ورزند. نام وسمبول افغان و اسلام
را با انفجار، انتحارو قتل اطفال ومردم بیگناه گره زده اند که جفائی است نهایت
نا بخشودنی...مذاکره با این گروه پذیرش ظلم استبداد وجاهلیت است که عصر حاضر
آنرا تجربه کرده است.
حالا ظاهرا سازمان ملل متحد نيز به اين جمع پيوسته که مذاکره با شورشيان را راه
حل نا امنی ها در افغانستان می داند.ادرين
ادوارد
نمایندۀسازمان ملل متحد به منظور پايان دادن به نا امنی های کنونی در
افغانستان، حمايت خود را از گفتگو و مذاکره با شورشيان مخالف دولت کشور اعلام
کرده است. گروهیکه نیروهای 38 کشور جهان در صدد تعقیب ودستگیری أعضای آن است.
باز هم این موقف گیری ها ضعف اراده وتصمیم جامعۀ جهانی در امر مبارزه با طالبان
به نمایش میگذاردکه قابل غور وتعمق است. مگر جامعۀ جهانی تا حال حقیقت این گروه
انسان ستیز را نشناخته اند جامعه جهانی به کدام جهت وبعد مثبت گروه طالبان پی
برده که از پیشنهاد مذاکره با اوشان حمایت میکند.
درین اواخر
مطبوعات در سطح ملی وبین المللی بطور فزایندۀ به نفع طالبان به نشر اراجیف
وگزارش های مأیوس کننده ودور از واقعیت پرداخته اند.تعداد از رسانه های خبری
بهار آینده را به نفع طالبان تبلیغ میکنند. این نوع روند تبلیغاتی بخودی خود
نمایانگر مأیوسیت افغانها وجامعه جهانی از مؤفقیت ناتو در افغانستان است. در
تحلیل ها وگزارش ها ی خبری همه بطور غیر مستقیم به تشویق وتر غیب طالبان می
پردازند. از پیروزی وظهور مجدد طالبان سخن میگویند.هر چند عدۀ ازین تشویق ها
بزعم خود شان بهرۀ سیاسی میگیرند اما در واقع ایشان طالبان را به پیروزی امید
وار میسازند وحتی عدۀ با نوشتن مقالات طالبان را یک واقعیت جامعه وگاهی نیروهای
آزادی خواه ملی گفته اند. حتی یکی از وزارء خارجه کشور های عضو ناتو اظهار داشت
که شاید در بهار آینده دامنه فعالیت طالبان به ولایات همجوار هلمند چون غور
ودایکندی وفراه و نیمروز گسترش پیداکند.مثل اینکه بیاد دیوانه دهند آنچه را
فراموش کرده اند بیاد بیاورند وعملی سازند. برای من تبلیفات این چنینی مایه
شگفت وتعجب است که چطور ممکن است جامعۀ جهانی در رأس آمریکا از مبارزه در مقابل
یک گروه بنام طالبان که بنان خود هم محتاج اند اظهار خوف ووحشت کند.ومطبوعات هم
پیوسته به نفع این گروه دست به تبلیغ بزند.
در گزارش که
بتاریخ 24 فبروری از طرف مر کز مطالعات استراتیژیک آمریکا در مورد افغانستان به
نشر رسید بدرستی معلوم میشود که کشور های چون آمریکا در بسیج نمودن طالبان نقش
دارند چنانچه درین گزارش ها جهت دولت را نسبت به طالبان ضعیف نشان داده اند
درین گزارش آمده است که.
سال 2007 به گمان برخی تحلیلگران و کارشناسان، سال سرنوشت سازی برای افغانستان
به شمار می رود. میزان اطمینان عمومی به دولت حامد کرزی و طرح امنیتی نیروهای
بین المللی به حد بسیار پائینی رسیده است.
گزارش تهیه شده توسط
CSIS
خاطرنشان می کند که بزرگ ترین تهدیدی که در راه است، حمله قابل انتظار طالبان
از هلمند و قندهار در جنوب و شرق افغانستان است. به این حساب پیشبینی ها ی
بزدلانه دور از واقعیت کشور های کمک کننده در رأس آمریکا در بسیج ساختن نیروها
طالبان زیر نام سمت وقوم نقش بسزائی دارد.وطالبان را بیشتر از پیش تشویق میسازد
با این پیشبینی های دور از واقعیت طالبان به این باور میرسند که تحلیلگران
آمریکائی قبلا به شکست خود إعتراف کرده اند.
علاوتا درین گزارش اضافه شده که که مردم افغانستان اعتماد خود نسبت به دولت را
از دست داده اند و انتظارات آنها برای بهبود شرایط زندگی به جایی نرسیده است و
میزان ترس و سرخوردگی مردم بیشتر از پیش رو به افزایش است.
شاید این
گزارش ها بخاطر مطرح شود، تا آماده گی کامل برای جلو گیری از حملات احتمالی
طالبان در بهارسال آینده در نظر گرفته شود، اما در حقیقت انتشار این نوع پیش
بینی ها طالبان را مورال بیشتر داده ایشان را به حملات بیشتر تشویق مینماید،
وهم آنعده کسانیکه از پیروزی طالبان نا امید و از طریق کمیسیون آشتی ملی به
دولت پیوسته بودند دوباره با طالبان ملحق میشوند.لذا پیامد تبلیغ مطبوعات داخلی
وخارجی نهایت نادرست ودر واقع به نفع طالبان بوده وهست.
به هر حال
این واقعیت قابل انکار نیست که 80% مناطق ولایت هلمند در کنترول طالبان
قراردارد، اما این مسئله آنقدر جدی نیست که ما آنرا سال خونین ویا سر نوشت ساز
وآنهم به نفع طالبا تبلیغ نمائیم. اگر به نیروهای امنیتی ومردم محل تکیه شود،
اردوی ملی وپولیس ملی توانائی واپس گیری واداره این ولایت را از دست طالبان
دارند بشرط آنکه با سلاح وامکانات مناسب مجهز شوند. دولت جمهوری اسلامی
افغانستان باید قبل از نیرو های خارجی به اردوی ملی وپولیس ملی اتکاء داشته
باشند نیاز مندی های ابتدائی ایشان را مرفوع سازد تا از عهدۀ این مسئولیت خطیر
بر آمده بتوانند. نمیشود اردوی که با فقر وتهی دستی دست به گریبان باشد ومشکلات
فامیلی وشخصی آن مرفوع نباشد باز هم شب وروز دور از محیط خانواده مصروف مبارزه
با دشمنان دین ومیهن باشند.من یقین کامل دارم اگر مشکل نیروهای امنیتی کشور از
لحاظ اقتصادی مرفوع باشد ایشان با مورال وروحیه عالی از حریم مام میهن بخوبی
حراست وپاسداری مینمایند.
مشکل
اساسی در اینجاست که نیروهای حافظ صلح در افغانستان به هیچ فردی جزء خود إعتماد
ندارند ،خود شان وارد منازل مردم میشوند ملا، موی سفید ومتنفذ را قبل ازپرس
وچون مورد لت وکوب ،آزار واذیت وگاهی شکنجه قرار میدهند که این امر خود باعث
تنفر مردم از دولت ونیروهای خارجی میگردد وعدۀ را در پهلوی طالبان قرار
میدهد.والا مبارزه با طالبان آنقدر مشکل نیست که مطبوعات به آن شکل میدهند.
چه دليلی باعث می شود که جهان در مورد "حمايت" پاکستان از شورشيان در افغانستان
خاموش بماند و از سوی ديگر، ۳۷
کشور عضو پيمان ناتو، به شمول آمريکا، که بزرگترين قدرت نظامی جهان است، در
برابر فعاليت های پراکنده گروه از هم پاشيده ای طالبان، نتوانند کاری را از پيش
ببرد.
اگر فرض
کنیم نيروهای داخلی افغانستان بنا بر عمر کمی که از تشکيل شان می گذرد، توانايی
مبارزه با نا امنی ها را ندارند پس چه دليلی وجود دارد که نيروهای آموزش ديده
جهانی با آخرين تجهيزات مدرن جنگی، توان مهار نا امنی ها را در افغانستان
نداشته باشند؟ مسلما مصلحت های سیاسی ومنافع استراتیژیک عدۀ از کشور های جهان
ومنطقه باعث شده تا عمر گروه طالبان دراز تر شود ودر مطبوعات ورسانه ها از خطر
طالب در جهان معاصر یاد آوری گردد.تا میدان مداخله در اقصا نقاط جهان بروی شان
باز باشد.
اگر دولت
افغانستان ونیروهای امنیتی کشور به اختیار خود باشند و به نیروهای با ایمان
ووطندوست افغانستان فرصت داده شود شکی نیست که در کوتا مدت منطقه را از وجود
طالبان پاکسازی مینمایند، اما می بینیم هفته ها از سقوط یک ولسوالی بدست طالبان
وقاقچیان مواد مخدر میگذرد هنوز که هنوز است به اساس هدایت مشاورین و ومقامات
بلند پایه کشور های به اصطلاح دوست وحامی افغانستان هیچ عکس العمل در مقابل
ایشان صورت نمیگیرد. این سکوت وبی تفاوتی باعث میشود تا مناطق بیشتر به تصرف قا
چاقچیان در آید.
جهان
معاصر پدیدۀ بنام طالب را تحمل کرده نمیتواند شاید این گروه ها تلاش کنند جهت
انتقال ذخائر مواد مخدر از ساحۀ وسیع وپهناور هلمند .فراه استفاده کنند .با
آنهم بهار آینده بهار آخری از عمر سیاسی جنائی گروه دهشت افگن طالبان خواهد بود
که إنشاء الله به حیات ننگین این خفاشان تاریک دل وتاریک بین خاتمه داده شود
وملت آزاده و غیور افغانستان با سر بلندی وافتخار به زنده گی خود ادامه خواهد
داد.